Telegram Web
⭕️ امتحان یک مدیر، کاری که او می‌تواند به تنهایی انجام دهد نیست، بلکه کاری است که کارکنانش بدون حضور او می‌توانند انجام دهند.
میزان و بزرگی مشکلی که آنها می‌توانند حل کنند، تعیین‌کننده میزان توانایی تیمی است که مدیر ساخته است.

📖 ۱۳ اشتباه مهلک مدیران
دابلیو استیون بران


با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ در زمان انتقاد از کارکنان، آنها را ناراحت نکنید!

🔺یکی از سوالاتی که ذهن بسیاری از نومدیران و مدیران تازه‌کار را به خود مشغول کرده این است که چگونه می‌توان از یک فرد انتقاد کرد بدون اینکه به احساسات و شخصیت او توهین شود یا او را تحت فشار منفی قرار دهد؟

🔺برای این کار در وهله اول باید بر روابط با کارکنان تمرکز کرد. در کنار آن باید با رویکرد انتقاد از روسا، فرهنگ انتقادگری و انتقادپذیری را در سازمان گسترش داد و از این طریق از حساسیت‌ها نسبت به فرهنگ نقد در سازمان کاست.

🔺علاوه بر این، باید همزمان با انتقاد کردن، خصلت کمک‌کنندگی و راهنمایی را در روسا و مدیران تقویت کرد. ضمن اینکه، برای انتقاد از افراد بهتر است به‌صورت خصوصی با آنها ملاقات کرد و از انتقاد در برابر دیگران اجتناب کرد.

با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ کار بهتر است یا فراغت؟

▫️انتخاب بین کار یا فراغت، انتخابی مضحک و بی‌‌‌مورد به نظر می‌‌‌رسد. در جهان امروز، به‌رغم جذابیت‌‌‌های فراغت، کار نه تنها عامل بقا بلکه مهم‌ترین منبع وجهه اجتماعی و رضایت فردی شده است. شاید حتی بتوان گفت که نوعی اعتیاد به کار را شاهد هستیم و ما را بیش از همیشه با فراغت بیگانه کرده است.

▫️۲۰۰ سال پیش، تقریبا هیچ‌کس یک مسیر شغلی یا حرفه به شکل امروز نداشت. بیشتر افراد کشاورز بودند و داشتن یک شغل موروثی بسیار عادی بود. ساعات کار کشاورز هم توسط خورشید به او دیکته می‌‌‌شد، نه توسط یک رئیس یا الگوریتم برنامه‌‌‌ریزی. حتی شدت کار را هم طبیعت مشخص می‌‌‌کرد. براساس چرخه‌‌‌های فصلی، گاه کار دشوارتر بود و گاه آسان‌‌‌تر. به عنوان مثال در فصل برداشت سر افراد شلوغ بود و در زمستان‌‌‌ها اوقات فراغت بیشتری داشتند.

▫️اما انقلاب صنعتی ما را به سمت دورانی هل داد که در آن بهره‌‌‌وری توسط فصل‌‌‌ها و میزان نور خورشید محدود نمی‌‌‌شد. تا میانه قرن نوزدهم، کارگران کارخانه‌‌‌ها ۱۰ تا ۱۲ ساعت در روز و ۶ تا ۷ روز در هفته کار می‌‌‌کردند.

▫️جان ماینارد کینز، اقتصاددان در مقاله معروف سال ۱۹۳۰ خود با عنوان «احتمالات اقتصادی برای نوه‌‌‌هایمان» پیش‌بینی معروفی کرد: «ما تا سال ۲۰۳۰ فقط ۱۵ ساعت در هفته کار خواهیم کرد.» کینز به طور جدی باور داشت که یکی از مهم‌ترین سوالات قرن بیست‌‌‌ویکم این خواهد بود که چگونه اوقات فراغت خود را سپری کنیم.

▫️اگر از نظر روانی و فرهنگی بررسی کنیم، ایراد کار این است که انسان مدرن معنا و مفهوم زندگی را گم کرده است و آن را در کار می‌‌‌جوید و ارزش خود را فقط در میزان تولیدات اقتصادی‌‌‌اش تعریف می‌‌‌کند. کار به نوعی راهکار فرار از ناتوانی فرد در پاسخ به فلسفه زندگی است. با این حال، به نظر می‌رسد که هرقدر در این مسیر پیش‌تر برود، به پاسخ‌‌‌های کمتری خواهد رسید و فقط خود را خسته و مستأصل خواهد کرد.

▫️در زبان انگلیسی واژه فراغت (leisure) از ریشه لاتینی (licere) می‌‌‌آید که به معنای امتیاز دوری از اشتغال و خدمت‌‌‌گزاری است. یونانیان باستان فراغت را «بالاترین ارزش زندگی» می‌‌‌دانستند و تمام روزهای خود را به هنر، ورزش و تفکر درباره ماهیت هستی اختصاص می‌‌‌دادند. ارسطو معتقد بود که فراغت، غایت تمام رفتارهای انسان است؛ نه کار. او تمام برنامه‌‌‌ها و تلاش‌‌‌های انسان را منتهی به فراغت می‌‌‌دانست.

📖 شغل کافی
سیمون استالزوف


با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ اهداف زندگی شبیه ماهی اند؛ اگر یک ماهی کوچک بخواهی می‌توانی در قسمت‌های کم‌عمق بمانی، اما اگر ماهی بزرگ را بخواهی، باید به جاهای عمیق‌تری بروی.

👤 دیوید لینچ


با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️چگونه در شبکه‌های اجتماعی بحث کنیم؟

این مطلب برگرفته از نویسنده‌ جدی و خوشنام به‌نام لوئیس وُون است که در تفکر انتقادی و نظریه‌های اخلاقی تخصص دارد. وُون در کتاب بسیار تأمل‌برانگیزش به‌نام «فلسفه‌نگاری: راهنمای دانشجویان برای خواندن و نوشتن جستارهای فلسفی»، مطلب مهمی را درباره‌ چگونگی بحث در شبکه‌های اجتماعی و آنلاین مطرح می‌کند.

فرض کنید که شما می‌خواهید در شبکه‌های اجتماعی درباره‌ موضوع سیاسی یا اخلاقی یا فلسفی مهمی وارد بحث جدی، صادقانه و سازنده شوید. شما قصد دارید در یک مباحثه‌ واقعی مشارکت کنید و از بحث‌های بی‌فایده‌ای که وقت و انرژی شما را هدر می‌دهند، اجتناب کنید. چگونه این کار را باید انجام دهید؟ به این شیوه:

1- قبل از هر چیز، از کسانی که فکر می‌کنید فقط می‌خواهند برتری خودشان را به رخ بکشند، جلب توجه و خودنمایی کنند، خود را آرام کنند، خشم خودشان را بر سر شما خالی کنند، یا شما را عصبانی و تحریک کنند، دوری کنید. اگر در نیمه‌راه بحث متوجه شدید که طرف مقابل شما علاقه‌ای به بحث عقلانی ندارد، خداحافظی کنید و خود را کنار بکشید. به سمت گفت‌وگوهایی بروید که در آن مباحث محترمانه و هوشمندانه رایج است.

2- فقط روی استدلال متمرکز شوید. شکل استدلال یا صدق مقدمات طرف مقابل‌تان را نقد کنید و اصلاً به شخصیت او کار نداشته باشید. از شخصی کردن بحث اجتناب کنید و عواطف خود را وارد بحث نکنید و بحث بی‌ربط به موضوع را طرح نکنید.

3- سعی کنید دیدگاه طرف مقابل را خیلی خوب فهم کنید. با این کار مجال ارائه‌ی بحث خوب را افزایش می‌دهید و چیزهایی را که نمی‌دانستید، یاد می‌گیرید و با نشان دادن همدلی خود بحث را آرام می‌کنید. با ارج نهادن به ایرادات طرف مقابل‌تان می‌توانید استدلال خودتان را قوی‌تر کنید و نشان دهید که در بحث جدی و منصف هستید.

4- به طرف مقابل‌تان در بحث احترام بگذارید. حرف‌های او را با دقت بخوانید و گوش فرادهید. در مورد انگیزه‌های او، یا ارزش‌های او یا پیشینه‌ی او بدترین حالت را متصور نشوید. تنها بر مبنای گرایش‌ها و تمایلات سیاسی به طرف مقابل‌تان برچسب نزنید. از اظهارنظرهای رکیک، تمسخرآمیز، فحاشانه و توهین‌آمیز اجتناب کنید.

5- محل نزاع را عوض نکنید؛ با طرح موضوعات جانبی بی‌ربط یا با عیب‌جویی بحث را منحرف نکنید. با اشاره به اشکالات گرامری طرف مقابل‌تان یا بر شمردن خطاهای تایپی و املائی او اصلاً بحث پیش نخواهد رفت و احتمالاً مهر خاتمه خواهید زد بر هرگونه شانس بحث عقلانی.

6- احساسات خود را مهار کنید. اگر خشمگین یا مضطرب یا عصبانی هستید، نمی‌توانید آن‌طور که باید واضح فکر کنید، ممکن است به‌جای اقامه‌ استدلال قوی و محکم، شروع کنید به ناسزا گفتن و احتمالاً طرف مقابل‌تان هم به همین شیوه به شما پاسخ خواهد داد.

7- بدانید که در مورد چه چیزی صحبت می‌کنید. فرض کنید که با کسی درباره‌ یک موضوعی بحث می‌کنید. در گرماگرم بحث متوجه می‌شوید که از واقعیاتی بی‌خبر هستید. اما همچنان اصرار می‌ورزید که بر حق هستید، چون برای شما بسیار عذاب‌آور است که قبول کنید، درباره‌ آن موضوع یکسری نکات را نمی‌دانستید. این وضعیت اتلاف وقت است. بهتر است قبل از اینکه وارد بحث و منازعه شوید از واقعیات باخبر شوید. از قبل در مورد موضوع تحقیق کنید و از استدلال‌های له و علیه موضع مورد بحث مطلع شوید.

8- قبل از اینکه بخواهید وارد بحث جدی در یک پلتفرم شبکه‌ اجتماعی با کاراکتر محدود مانند توئیتر شوید دوباره فکر کنید. محدودیت کاراکتر توئیتر بحث درباره‌ موضوعات پیچیده و طولانی را دشوار یا بی‌فایده می‌کند.


با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ استخدام افراد بی‌شخصیت در برخی شرکت‌ها اصلا اتفاقی نیست!

مطالعه منتشر شده در نشریه «Business Ethics» با بررسی وضعیت مدیران شرکت‌های مختلف دنیا، نتایج ناامید کننده‌ای را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد برخی شرکت‌ها به عمد مدیران و نیروهایی را با شخصیت تاریک، خودشیفته، و حتی با ضعف‌های مختلف شخصیتی را استخدام می‌کنند تا بتوانند برخی اهداف غیر اخلاقی خود را در مجموعه کاری دنبال کنند.

نتایج بررسی محققان دانشگاه‌های چهار ایالت در سه بررسی مختلف در زمینه استخدام مدیران مالی نشان می‌دهد که متاسفانه در برخی شرکت‌ها به عمد برای تصدی مدیریت برخی بخش‌ها، افرادی خودشیفته با شخصیت تاریک استخدام می‌شوند تا بتوانند کارها را به خوبی پیش ببرند.

در واقع برخی شرکت‌ها به جای استخدام مدیرانی قدرتمند که مبانی اخلاقی را رعایت می‌کنند،‌ ترجیح می‌دهند با مدیرانی خودشیفته و دارای شخصیت‌ ضعیف کار کنند تا بتوانند برخی کارها را با کمک همین شخصیت‌های منفی پیش ببرند.

برای مثال شرکت‌هایی که اسناد مالی شفاف و روشنی ندارند، مجبور هستند مدیر مالی متناسب با مجموعه خود استخدام کنند. در نتیجه در شرکت‌های دارای فساد مالی، اغلب مدیران مالی با شخصیت تاریک که درگیر فساد مالی هستند،‌ مشغول فعالیت هستند. «نیک سایبرت» استاد دانشگاه مریلند می‌گوید: «تحقیقات نشان می‌دهد استخدام چنین افرادی با شخصیت تاریک اصلا اتفاقی نیست.»

خیلی خوش‌بینانه است اگر تصور کنیم همه شرکت‌های دنیا در حین استخدام نیروهای کاری به دنبال افرادی با شخصیت و با اعتماد به نفس بالا هستند که اصول اخلاقی و انسانی را رعایت می‌کنند. در برخی شرکت‌ها به جای توجه به مهارت‌ها و ویژگی‌های مثبت، اتفاقا مولفه‌های منفی دیگری مورد توجه قرار دارند که در استخدام به آن توجه ویژه‌ای هم نشان می‌دهند.

با این وجود محققان این تحقیق به صورت ویژه تاکید می‌کنند که مدیران قدرتمند و بزرگ دنیا لزوما افرادی با شخصیت تاریک یا خودشیفته نیستند، ولی گاهی در تصمیم گیری در استخدام نیرو، سراغ افرادی با چنین روحیه و شخصیتی می‌روند.

منبع: fastcompany

با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ ۱۰ نکته مهم در بررسی پیشنهاد کاری

🔸بررسی پیشنهاد کاری ممکن است آشفته‌کننده باشد و ممکن است نگران باشید که اگر فورا جواب مثبت ندهید، فرصت از دست‌تان برود. بااین‌حال نگذارید که این هیجان باعث شود عجولانه تصمیم بگیرید و حتما آن پیشنهاد شغلی را سر حوصله و با دقت بررسی کنید، چون ممکن است شغلی نصیبتان شود که در ابتدا عالی به‌ نظر برسد، اما بعدا متوجه شوید با حقوق اندک باید در فضایی محدود روزانه ۱۰ ساعت کار کنید و همکاران شما شوخ‌طبع هم نیستند.

🔸در اینجا نکاتی را که باید هنگام بررسی پیشنهاد شغلی در نظر بگیرید، بررسی می‌کنیم.

1⃣ حقوق و مزایا

با دقت پیشنهاد را بررسی کنید و مطمئن شوید که حقوق و مزایای آن و نحوه پرداخت حقوق مطابق با انتظارات و احتیاجات شماست و اینکه از مزایای مهمی مانند بیمه درمانی برخوردار خواهید شد یا نه. همچنین بررسی کنید که اضافه‌کاری بخشی از وظایف شماست یا خیر و در چنین شرایطی چه مزایایی به شما داده خواهد شد.

2⃣ فرهنگ شرکت

هر شرکت فرهنگ منحصربه‌فرد خود را دارد و مهم است بدانید که چطور در این فرهنگ جا خواهید گرفت. وقت بگذارید و درباره ارزش‌های آن شرکت تحقیق کنید. حین بررسی پیشنهاد شغلی بررسی کنید قرار است کجا کار کنید؟ در اتاقی بزرگ یا فضایی محدود؟ سایر کارمندان راضی به‌ نظر می‌رسند یا آشفته؟ آیا داخل محیط نور طبیعی وجود دارد؟ پوشش کارمندان باید چطور باشد؟

3⃣ فرصت‌های رشد شغلی

قبل از پذیرش پیشنهاد کاری، احتمال رشد و توسعه شغلی در آن شرکت را بررسی کنید. آیا فرصت ارتقای جایگاه و توسعه و آموزش حرفه‌ای وجود دارد؟ آیا مسیر پیشرفت در آن شرکت مشخص و واضح است؟

4⃣ وظایف شغلی و مسئولیت‌ها

پیش از قبول پیشنهاد کاری، مطمئن شوید که به‌خوبی در جریان وظایف شغلی و مسئولیت‌ها قرار می‌گیرید. آیا این وظایف مطابق با اهداف شغلی و مجموعه مهارت‌های شماست؟ آیا در محیط کار به چالش کشیده می‌شوید؟

5⃣ ایجاد تعادل بین کار و زندگی

بررسی کنید که روزانه باید چه مقدار کار کنید و در چه ساعاتی در محیط کار حاضر و از آن خارج شوید. آیا با توجه به فشار کار می‌توانید بین زندگی و کار خود تعادل سالمی برقرار کنید؟ در ماه چند روز می‌توانید مرخصی بروید و وضعیت کار در روزهای تعطیل چطور خواهد بود؟

6⃣ مسیر منزل تا محیط کار

مسیری که روزانه از منزل تا محیط کار طی می‌کنید، روی کیفیت زندگی شما اثر قابل‌توجهی می‌گذارد. این مسیر را روزانه باید چطور طی کنید؟ هزینه استفاده از وسایل حمل‌ونقل عمومی یا وسیله شخصی چقدر خواهد بود؟ آیا این هزینه با توجه به حقوقی که خواهید گرفت، برایتان صرفه مالی خواهد داشت؟

7⃣ سبک مدیریت

نکته مهم دیگری که زمان بررسی پیشنهاد کاری باید در نظر بگیرید، سبک مدیریت است که روی تجربه شغلی شما اثر مهمی می‌گذارد. بررسی کنید که سبک مدیریت آن شرکت مناسب شماست یا خیر. آیا ترجیح می‌دهید در کار استقلال زیادی داشته باشید یا مدیرانتان شما را بیشتر راهنمایی و کمک کنند؟

8⃣ اعضای تیم

یکی از مسائل مهمی که تجربه شما در محیط کار را شکل می‌دهد، اعضای تیم و همکارانتان هستند. شما باید با سایر اعضای تیم هماهنگ باشید و بدانید که می‌توانید با آنها همراه با تعامل و رضایت پروژه‌ها را پیش ببرید.

9⃣ شهرت شرکت

هنگام بررسی پیشنهاد کاری، درباره شهرت آن شرکت تحقیق کنید و ببینید همسو با ارزش‌ها و اهداف شغلی شماست یا خیر. آیا به فعالیت در آن شرکت افتخار خواهید کرد؟ آیا ممکن است اتفاق‌هایی رخ دهند که بر آینده حرفه شما در درازمدت اثر منفی بگذارند؟

🔟 امنیت شغلی

شما باید ثبات و پتانسیل آن شرکت را بررسی کنید و مطمئن شوید که در درازمدت امنیت شغلی خواهید داشت. تعداد سال‌های فعالیت آن شرکت را بررسی کنید و اینکه در حوزه فعالیت خود شهرت قابل‌قبولی دارد یا خیر.



با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ ۵ خصوصیت افراد سمّی که شما را تحت تاثیر قرار می‌دهد

🔸همه‌ی ما در زندگی خود افرادی را می‌شناسیم که آسیب های وارد شده از جانب آنها، از مزیت‌هایشان بیشتر است. با این وجود، تشخیص اینگونه از افراد سمی کار چندان دشواری نیست؛ بلکه مشکل اینجاست که می دانیم باید از چه کسی فاصله بگیریم، اما نمی دانیم که چطور باید این کار را انجام دهیم.

🔸در ادامه، با ۵ خصوصیت افراد سمی آشنا می شوید که در محیط کار باید از آنها فاصله بگیرید؛ در غیر اینصورت، در معرض خطر آسیب های آنها قرار می گیرید:

1⃣ افرادی که آیه‌ی یاس می‌خوانند


همیشه و در تمامی محیط های کاری، یک نفر وجود دارد که با چشم‌انداز و نگرش منفی خود، دل و دماغ افراد دیگر را از بین می برد. همیشه بعد از صحبت کردن با آنها، احساس نا امیدی و ناراحتی به شما دست می دهد تا آنجایی‌که احساس خوبی نسبت به خودتان و شرایط کاری نداشته باشید. تا حد امکان تلاش کنید که از اینگونه افراد فاصله بگیرید.

2⃣ افرادی که دائما حرف می‌زنند

گفتگو و مکالمه برای برقراری ارتباط و صمیمی شدن با افراد در محیط کاری، روش بسیار مناسبی است؛ اما باید مرز میان اتمام مکالمه و آغاز کار و بهره وری را نیز رعایت کرد. اینگونه از افراد می توانند تمام بهره وری شما را از بین ببرند. تا زمانیکه همه ی کارهای خود را انجام نداده اید و می دانید که در طول روز کاری، هیچ برنامه ی دیگری ندارید، گفتگو با این افراد را آغاز نکنید.

3⃣ افرادی که دائما با شما رقابت می‌کنند

رقابت کردن با افراد هم‌رده با فعالیت های مشابه، بسیار طبیعی است؛ اما به خاطر داشته باشید که این رقابت، از مرز سلامت خارج نشود. گاهی اوقات از افرادی که با آنها رقابت دارید، فاصله بگیرید و خودتان را با خودتان مقایسه کنید و محک بزنید. گاهی اوقات، کاری که انجام داده‌اید، بیشتر از حد کفایت است.

4⃣ افرادی که دائما شکایت می‌کنند

اینگونه از افراد صرفا منفی‌گرا یا بدبین نیستند، اما همیشه از کاری که انجام می دهند و یا وظایفی که به آنها محول شده، شکایت می کنند. تلاش کنید که در کارهای تیمی، با این افراد در یک گروه قرار نگیرید. بدین ترتیب از کاری که انجام می دهید، لذت خواهید برد.

5⃣ کسانی که اصلا به حرف‌های شما گوش نمی‌دهند

همه‌ی ما این فرد را در محیط کار خود می شناسیم، افرادی که تا زمان تحویل کار آنها، باید همه چیز، از دستورالعمل ها گرفته تا مهلت و محدوده‌ی زمانی تحویل کار را پنج مرتبه برای آنها توضیح داد. ترجیحا کارها را به افراد دیگر بسپارید و تا حد امکان، در زمان خود صرفه‌جویی کرده و این زمان را به انجام کارهای مهم تر اختصاص دهید.

منبع: inc

با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ اصل ۹۰ - ۱۰

■این اصل که توسط استفان کاوی ارائه شد می‌گوید، ۱۰ درصد زندگی خارج از کنترل، ولی ۹۰ درصد آن تحت کنترل ماست و خوب یا بد بودن آن به عکس العمل ما مربوط می‌شود. تأخیر ساعت پرواز هواپیما، خراب شدن ماشین یا فوت یکی از نزدیکان مان دست ما نیست، ما روی این ۱۰ درصد کنترلی نداریم ولی ۹۰ درصد باقی متفاوت است!

□نگذارید مردم روی زندگی شما تأثیر منفی بگذارند، هر عکس العملی می‌تواند بدترین شرایط را به بهترین شرایط تبدیل کند. به عنوان مثال، سر میز صبحانه نشسته‌اید که یکدفعه دست دختر کوچکتان به لیوان چای می‌خورد و محتویات آن روی لباس شما می‌ریزد. چیزی که اتفاق افتاده ابداً تحت کنترل شما نبوده است. اما کاری که شما بعد از افتادن این اتفاق می‌کنید همه چیز را مشخص می‌کند.

●شما عصبانی می‌شوید و سر دخترتان داد می‌زنید. او شروع به گریه کردن می‌کند. حالا با خشم، همسرتان را به خاطر گذاشتن لیوان چای روی لبه میز دعوا می‌کنید و با عجله می‌روید بالا و لباستان را عوض می‌کنید و بر می‌گردید پایین. اما می‌بینید دخترتان به خاطر گریه کردن نتوانسته صبحانه‌اش را تمام کند و برای مدرسه رفتن آماده شود. سرویس دخترتان می‌رود! همسرتان باید سریع برود سر کار.

○شما ماشین را بر می‌دارید تا دخترتان را به مدرسه برسانید. چون عجله دارید جایی که باید با سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت حرکت کنید با سرعت ۹۰ کیلومتر رانندگی می‌کنید. شما بعد از هدر دادن ۱۰۰ هزار تومان برای جریمه سرعت غیرمجاز با ۱۵ دقیقه تأخیر به مدرسه می‌رسید. دخترتان با عجله بدون خداحافظی به طرف در می‌دود. شما نیز با نیم ساعت تأخیر به محل کارتان می‌رسید، اما می‌بینید کیفتان را فراموش کرده‌اید!

■روز شما خراب می‌شود و همینطور خراب‌تر. بالاخره با خستگی بر می‌گردید خانه و بدیهی است که جو خانه مثل هر روز نیست و همسر و دخترتان از شما دلخور هستند و هر سه شما روز بدی داشته‌اید. چرا؟ به خاطر عکس العمل شما هنگام صبحانه خوردن.

□چرا شما روز افتضاحی داشتید؟
الف) تقصیر چای بود؟
ب) تقصیر دخترتان بود؟
پ) تقصیر پلیس بود؟
ت) تقصیر خودتان بود؟

●جواب قطعاً «ت» است. ریختن چای تقصیر شما نبود اما عکس العمل شما به ریختن چای تنها در همان ۵ ثانیه، روز شما را خراب کرد. حالا ببینید این روز می‌توانست چگونه باشد؛ چای روی لباس شما می‌ریزد.
دخترتان خیلی ناراحت می‌شود. شما می‌گویید «عیبی ندارد عزیزم، دفعه بعد حواست را بیشتر جمع کن.» حوله را از روی صندلی بر می‌دارید و سریع می‌روید بالا، پیراهن دیگری می‌پوشید و کیفتان را بر می‌دارید و سریع می‌آیید پایین، در همین لحظه دخترتان را از پنجره می‌بینید که سوار سرویس شد و برای شما دست تکان داد. شما ۵ دقیقه زودتر به کارتان می‌رسید، به همکارانتان سلام می‌کنید و با نشاط و انرژی روی کارتان تمرکز می‌کنید.

○دو سناریوی مختلف، شروع‌های یکسان، پایان‌های خیلی متفاوت! چرا؟ به خاطر عکس العمل شما! اجازه ندهید اتفاق‌های مختلف، روز و زندگی شما را مختل کند چون هر عکس العمل اشتباه می‌تواند ضرر زیادی به همراه داشته باشد. به شما می‌گویند شاید از کارتان اخراج شوید؟ به جای اینکه عزا بگیرید و بی خواب بشوید دنبال یک کار تازه باشید. قبول دارم وقتی واقعاً این موضوع پیش بیاید کار سختی است و نمی‌شود راجع به چیز دیگری حرف زد ولی سعی‌تان را بکنید. خواهید دید که قوی‌تر و قوی‌تر می‌شوید.
هواپیما تأخیر دارد؟ برنامه کاری‌تان را به هم زده است؟ به جای فحش دادن به زمین و زمان و اخم کردن به مهماندارها از وقتتان برای یاد گرفتن چیزهای تازه یا شناختن بقیه مسافرها استفاده کنید.

■گاهی این کارها که به نظر مسخره می‌آیند(مثلاً ً شناختن سایر مسافرها هنگام تأخیر پرواز) زندگی‌تان را طوری متحول می‌کند که خودتان باورتان نمی‌شود. فرصت‌های خوب همیشه آن لحظه که انتظار دارید سر راهتان نمی‌آیند، گاهی باید خودتان ماجراجو باشید و آن‌ها را پیدا کنید. عصبانی بودن و از روی عصبانیت رفتار کردن، همه چیز را بدتر می‌کند.

□اکنون که اصل ۹۰ به ۱۰ را به خوبی شناخته‌اید، آن را از یاد نبرید و در موقعیت‌های واقعی در زندگی‌تان به کار بگیرید. فقط یک بار امتحان کنید، مثلاً در یک جر و بحث سعی کنید همه چیز را به طرز مثبت تغییر دهید و اگر همه چیز خوب پیش رفت فکر کنید که اگر این کار را نمی‌کردید چه اتفاق‌هایی می‌توانست بیفتد. مداد سیاهی که من دارم می‌تواند اثرهای چند صد هزار دلاری خلق کند اما من نمی‌توانم! بستگی دارد چه کسی، چطوری از آن استفاده کند. اصل ۹۰ به ۱۰ و امثال آن می‌توانند بدترین زندگی‌ها را به بهترین زندگی‌ها تبدیل کنند. باز هم بستگی به این دارد که چه کسی، چطوری از آن استفاده کند.



با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ شجاعت در تصمیم گیری

در بعضی سازمانها وشرکتها ، کارکنان ممکن است مدیری را مدیر شجاع و با شهامت در تصمیم گیری بدانند . راستی چگونه مدیرانی قادرند تصمیمات مناسب و به موقع بگیرند ؟ برای آنکه فردی بتواند با شهامت و استواری تصمیم بگیرد ، چه خصوصیتی بایدداشته باشد و یا چه شرایط باید مهیا باشد . موارد زیر بعضی عوامل عملی و عینی برای کسانی است که آگاهانه و شجاعانه تصمیم می گیرند :
۱) شناخت کامل سازمان و تشکیلات و وظایف واحدها ، شناخت مناسب در باره مدیران وآگاهی از کامل از قابلیت ها و توانائی های آنها
۲) داشتن دیدکامل نسبت به استراتژی ، اهداف بلند مدت و کوتاه مدت سازمان
۳) آگاهی نسبت به وضعیت درآمد و هزینه های جاری سازمان
۴) شناخت کامل فرایند ها ، رویه ها ، دستورالعمل ها جاری در سازمان
۵) داشتن تجربه کافی در باره موضوعی که باید در باره آن تصمیم گرفت و یا آگاهی از نظر کارشناسان مربوطه
۶) خود را بجای متقاضی ، مشتری و ارباب رجوع قرار دادن و نگاه از دیدگاه آنها به موضوع
۷) بررسی کامل قضیه تا آنجائی که امکان پذیر است و خودداری از شتاب و عجله بیجا در تصمیم گیری
۸) دارا بودن قدرت و توان تجزیه و تحلیل صحیح مشکلات و مسائل
۹) ذهنیت باز داشتن و آماده شنیدن نظرات دیگران بودن و دوری از پیش داوری در باره قضایا
۱۰) مسئولیت پذیری و اتخاذ تصمیم با قاطعیت و بدون تردید یا تزلزل

بعضی مدیران اعتقاد دارند که تصمیم غلط گرفتن بهتر از تصمیم نگرفتن یا تردید کردن در هنگام تصمیم است چون زمان و موقعیت به سرعت در حال تغییر و دگرگونی است و اگر مدیری دچار تزلزل فکری گردد معلوم نیست که فردا بتواند راحت از دیروز تصمیم بگیرد . اگر مدیری دارای خصوصیات ذکر شده نباشد آنگاه تصمیم گیری با تاخیر مواجه شده و باعث اتلاف وقت و هزینه برای سازمان و همچنین نارضایتی ارباب رجوع خواهدشد .

نتیجه گیری تصمیم گیری یک فرایند است و بدون آگاهی از اطلاعات لازم و آماده نبودن مقدمات , نداشتن دانش و تجربه کاری کافی ، تصمیم گیری دشوار خواهدبود . بعضی تصمیمات خود بخود اتخاذ می شوند یا فرد تصمیم گیر مجبور به اتخاذ آن می شود بدون آنکه خودش بخواهد . تصمیمی که چیزی را تغییر نمیدهد و به دلیل مشخص و روشنی اتخاذ می گردد بهترین تصمیم است. ماهیت بعضی مشاغل یا حرفه ها به نحوی است که مدیر یا مسئول را بدنبال خود می کشاند و فرد را مجبور به تصمیم گیری می کند و اگر آن فرد نتواند به موقع تصمیمات لازم را بگیرد از گردونه آن شغل یا حرفه حذف می شود . در اغلب سازمانها و شرکتها ، برای بعضی موارد تصمیم سازی از قبل انجام می شود و مدیران فقط عامل تائید آن هستند و در بیشتر موارد مخالفت با تصمیم ساخته شد بسیار دشوار است . بنابراین برای اتخاذ تصمیم مناسب در سازمانها ، تحربه ، دانش ، اطلاعات مفید ، شناخت سازمان و فرایندهای کاری ، توان تجزیه و تحلیل ، مسئولیت پذیری و موقعیت شناسی از واجبات اولیه است.


با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ موفقیت تدریجی منش و شخصیت می‌سازد، موفقیت ناگهانی غرور و خودبزرگ بینی.

🖊️ راتان تاتا



با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ چقدر به خود احترام می‌گذارید؟

▫️اغلب ما دوست داریم که دیگران ما را ببینند، به ما توجه کنند، از ما مراقبت کنند و به ما احترام بگذارند. اما کمتر کسی از بین ما به این موضوع توجه می‌کند که «من چقدر به خودم احترام می‌گذارم، حرمت خود را حفظ می‌کنم، از خود مراقبت و به خود توجه می‌کنم؟»
زمانی که ندانیم احترام گذاشتن و دیدن حق هر انسانی است، گرفتار ناملایمتی‌ها و بدرفتاری‌های بی‌شماری از جانب خود و دیگران می‌شویم. قبل از هر چیزی شما باید احترام به خود را یاد بگیرید. نمونه‌هایی از بی‌احترامی به خود:

◀️ مکالمه پنهان درونی:

▪️مهم نیست که نظر من چیست، هر چه دیگری گفت همان درست است. احتمالا طبق معمول من اشتباه می‌کنم. شاید اگر نظرم را بگویم دیگران مرا مسخره یا طرد کنند زیرا معمولا نظرات من مسخره و پیش پا افتاده هستند.

▪️برای من فرقی نمی‌کند که چه کار کنیم، کجا برویم، چه غذایی بخوریم. همیشه تو درباره این مسائل تصمیم بگیر و انتخاب کن. (هیچ‌وقت انتخاب نمی‌کنید و جوری وانمود می‌کنید که برای شما فرقی ندارد و تابع تصمیم دیگری هستید)

▪️به من بی‌احترامی کرده است، ناراحت هستم اما بهتر است به روی خودم نیاورم و چیزی نگویم تا نگویند چقدر بی‌جنبه ام.

▪️به سلامتی و زیبایی خود رسیدگی نمی‌کنید. خواب کافی ندارید، کار‌های زیادی دارید که باید انجام دهید اما اگر همین الان کسی از شما کمکی بخواهد، خود را رها می‌کنید و به کمک او می‌شتابید.

▪️برای روابط خود حد و مرز تعریف نمی‌کنید زیرا می‌ترسید که حد و مرز‌ها شما را در نظر دیگران بد جلوه دهد و باعث شود آنها ترکتان کنند. شما حاضرید طبق میل دیگران زندگی و رفتار کنید و اجازه دهید هر نوع رفتاری با شما داشته باشند اما با شما بمانند و ترکتان نکنند.

▪️برای پیشرفت خود قدم برنمی‌دارید. هدف ندارید یا اگر دارید هم چندان به آن متعهد نیستید.

▫️صد‌ها رفتار دیگر وجود دارد که با بدرفتاری و بی‌احترامی به خود همراه است. اما چگونه به خود احترام بگذاریم؟

▪️برای شناخت خود وقت بگذارید. سعی کنید هر روز چیز جدیدی را درباره خود کشف کنید.
▪️برای سلامتی ذهن، روان و جسم خود کاری انجام دهید.
▪️از خود مراقبت کنید. غذای خوب بخورید، موسیقی خوب گوش دهید، خواب کافی داشته باشید، رفتار‌های سالم را یاد بگیرید، مثبت‌اندیشی را تمرین کنید. خود را همانگونه که هستید بپذیرید و هر روز برای بهتر شدن خود قدم بردارید.



با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ مزایای استخدام کسی که بارها شغل خود را عوض کرده است!

▫️بسیاری از کسانی که در گذشته شغل‌های کوتاه‌مدت داشته‌اند، خودشان انتخاب نکرده‌اند که شغلشان را مدام تغییر دهند. آنها طبق یک روال پیش نرفته‌اند و فراز و نشیب‌های زیادی داشته‌اند. آنها می‌دانند چطور بر  ناملایمات غلبه کنند. آنها می‌دانند وقتی کار نیاز دارند، چطور کار پیدا کنند. این کاملا بدیهی است و مدیران استخدام باید این را بدانند، اما متاسفانه افرادی که در جایگاه استخدام هستند، از این مساله غافلند. 

▫️برای استخدام فردی که بارها «از این شاخه به آن شاخه پریده»، دلایل بسیاری وجود دارد، از جمله:

1⃣ کسانی که شغل خود را بارها عوض کرده‌اند، از ورود به محیط‌های جدید و کشف ناشناخته‌های یک سازمان جدید نمی‌ترسند. چون این کار را بارها انجام داده‌اند. آنها می‌دانند چگونه در مسیر زندگی و دائما یاد بگیرند و این مهارتی است که همه سازمان‌ها نیاز دارند.

2⃣ این افراد، در مقایسه با افرادی که سال‌ها در یک سازمان می‌مانند، دایره ارتباطات گسترده‌تری دارند. شبکه ارتباطی گسترده یعنی ایده‌های بیشتر، حمایت معنوی بیشتر و ارتباط با گروه‌های مختلف و متنوع و اینها فاکتورهای مهمی برای موفقیت کارکنان و سازمان شما هستند.

3⃣ کسانی که شغل خود را بارها تغییر داده‌اند، برای مدیران مختلف کار کرده‌اند و می‌دانند چگونه خود را با سبک‌های مدیریتی مختلف وفق دهند.

4⃣ کسی که به میل و خواسته خود، شغل خود را بارها عوض کرده است، به توانایی‌هایش ایمان دارد و می‌داند اگر محیط قدیمی پاسخگوی نیازهایش نبود، می‌تواند وارد یک محیط جدید شود. آیا نمی‌خواهید کسی را استخدام کنید که اعتماد به نفس دارد و جایگاهش را می‌داند؟

5⃣ کسانی که مدام شغل خود را تغییر می‌دهند، در هر سازمانی که باشند، مهارت‌های جدید یاد می‌گیرند و چیزهای جدید کشف می‌کنند.

6⃣ این افراد به مواجهه با تغییر عادت دارند. آنها برای آنکه موفق شوند، نیازی به حفظ وضعیت موجود ندارند. آیا شما می‌خواهید کسب‌وکارتان تا سالیان سال در یک وضعیت بماند؟ گمان نمی‌کنم!

7⃣ این افراد به راحتی می‌توانند نشانه‌های موفقیت یا شکست یک برنامه، فرآیند یا طرح را تشخیص دهند. وقتی کسی می‌گوید «چند تا پیراهن بیشتر پاره کرده‌ام»، منظورش را می‌دانیم. این افراد برای کسب تجربه بارها زمین خورده‌اند و پروژه‌های موفق و ناموفق بسیاری را پشت سر گذاشته‌اند. این زمین خوردن‌ها و زخم‌ها برای هر سازمانی ارزشمندند.

نویسنده: Liz Ryan

با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ چرا گاهی برای پیروزی باید زمین را ترک کرد؟

🔺اریک بارکر، نویسنده کتاب گم‌کردن سوراخ دعا، می‌گوید "حرفی که اصولا زده نمی‌شود این است که بعضی وقت‌ها ول‌کردن، خیلی هم خوب است. شبانه‌روز فقط ۲۴ ساعت است؛ اگر هیچ وقت هیچ چیزی را ول نکنید، وقت کمتری برای چیزهایی خواهید داشت که واقعا اهمیت دارند."

🔺البته شکی نیست که پافشاری مهم است. مثلا اگر در مسابقه ماراتون تنها بعد از پنج کیلومتر کنار بکشید، هرگز به آخر خط نمی‌رسید. اما کارشناسان می‌گویند که شاید بهتر باشد به استعفا به‌عنوان آخرین تیر ترکش نگاه نکنیم و برایش ارزش جدیدی در نظر بگیریم.

🔺تحقیقات نشان می‌دهد که ترک شغل، رابطه و یا حتی یک آرزو، در صورتی‌که به‌دلایل درستی انجام شود، می‌تواند باعث شادی، سلامتی و موفقیت بیشتر شما شود.
یک مساله این است که خیلی‌ها از ابتدا اهداف غلطی را پیگیری می‌کنند. شاید هدفی که انتخاب کرده‌اید در ابتدا مناسب بوده باشد، ولی گذشت زمان می‌تواند خیلی چیزها را تغییر دهد. اما حتی وقتی تغییر مسیر اجتناب‌ناپذیر می‌شود، باز هم ترک مسیر فعلی هم‌چنان برای خیلی‌هایمان کار بسیار سختی است.

🔺این مساله نمایان‌گر یکی از گرایش‌های خاص بشری است: ضرر به شکل عجیبی ما را ناامید می‌کند. سرمایه‌گذاری‌هایمان، چه مالی و چه زمانی، هزینه‌هایی است که پرداخت کرده‌ایم. ول‌کردن این سرمایه‌گذاری کار سختی است. شما ترجیح می‌دهید پنج دلار ببازید یا پنج دلار نبرید؟ بیشتر آدم‌ها دومی را ترجیح می‌دهند، در حالی‌که فرقی در نتیجه نمی‌کند.
آن‌هایی که وقت و پول زیادی صرف گرفتن مدرک پزشکی یا حقوق خود کرده‌اند اغلب به‌همین دلیل حاضر نیستند که در هیچ شرایطی شغل خود را عوض کنند.

🔺انگار آن ضرب‌المثل قدیمی ممکن است غلط باشد. پرنده‌ها زمین را ترک می‌کنند اما به‌جای این‌که به ترک زمین به چشم شکست نگاه کنند، انرژی خود را صرف کار بعدی می‌کنند و بعدی و بعدی. شاید این رمز رسیدن به‌همان چیزی است که ما هرگز از ترک زمین انتظار نداریم: پیروزی!

👤 آماندا روگری

با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ چگونه می‌توان در محیط کار با افراد غیرقابل‌تحمل همکاری موثر داشت؟

🔸شما می‌توانید دوستان خود را انتخاب کنید، اما معمولا انتخاب همکاران یک امر غیرممکن است. این احتمال وجود دارد که در طول کار خود با شخصی غیرقابل تحمل همکار شوید که از او متنفر باشید، در این زمان چگونه باید با او همکاری کنید؟

1⃣ قبول کنید که این موضوع مشکل شماست

این واقعیت که شما فرد دیگری را دوست ندارید، مشکل شماست نه دیگران. با این حال باید به این نکته مهم اشاره کرد که متنفر بودن با بی‌اعتمادی متفاوت است. تنها تا زمانی می‌توانید با افراد دیگر همکاری کنید که آن‌ها از حد خود عبور نکرده باشند یا قوانین محل کار نقض نشده باشد.

2⃣ دلایل تنفر خود را شناسایی کنید


متنفر بودن اصطلاح مبهمی است و دلایل مختلفی را می‌تواند به همراه داشته باشد. دلایل متنفر بودن از دیگران می‌تواند نحوه‌ رفتار، صحبت یا برخورد آن‌ها نسبت به دیگران باشد. برای مثال ممکن است متوجه شوید دلیل تنفر شما از فرد دیگری، دلخوری یا حسودی باشد. بنابراین در این شرایط باید واکنش‌های احساسی خود را مورد بررسی قرار دهید تا بتوانید آن‌ها را بهتر مدیریت کنید.

3⃣ اهمیت کار کردن با دیگران را مشخص کنید

برای اینکه با یکدیگر همکاری موفقیت‌آمیزی داشته باشید، دلایل اهمیت این همکاری را مشخص کنید. به عنوان مثال، ممکن است با همدیگر مشغول کار روی یک پروژه عالی‌رتبه باشید.
این موضوع به این معنا نیست که شما حتما باید دوست یکدیگر باشید. بلکه این روش به شما کمک می‌کند تا تنها برای تمرکز روی این کار به انجام این همکاری اقدام کنید.

4⃣ برنامه‌ای برای حرکت رو به جلو طراحی کنید

داشتن یک دلیل مشترک می‌تواند به شما کمک کند تا کارایی موثرتری با یکدیگر داشته باشید. همچنین داشتن مکالمه با یکدیگر می‌تواند باعث شود فرد مقابل صفات انسانی پیدا کند و به شما کمک می‌کند احساسات خود را از نو تنظیم کنید.

🔸در نهایت، در مورد هیچ کس پیش‌ داوری نکنید. به یاد داشته باشید که دیگران برای انجام کار صحیح استخدام شده‌اند. در صورت نیاز با خود روی این مسئله فکر کنید. اگر تلاش نکنید، به جایی نخواهید رسید. در نهایت ممکن است با روابط کاری کارآمد مواجه شوید.

منبع: fastcompany

با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ذهنیت استراتژیک!

وقتی به موفقیت علاقه‌مند باشید، آخرین فردی که باید در این مسیر تسلیم شود، خودتان هستید. ریزه‌کاری‌های مسیر مهم است ولی مهم‌تر ماندن در مسیر و ادامه دادن است. شاید نیاز پیدا کنید تغییر مسیر بدهید، ولی این به تشخیص شما برمی‌گردد و اینکه چقدر دوست دارید ادامه بدهید.

▫️طبق مطالعه‌ای که در سال ۲۰۲۰ در نشریه Proceedings of the National Academic of Sciences منتشر شد، میزان برخورداری از یک «ذهنیت استراتژیک» می‌تواند به طور منحصربه‌فردی در دستیابی به اهداف بزرگ تاثیرگذار باشد.

▫️ذهنیت استراتژیک فقط یک استعداد ذاتی نیست بلکه یک مهارت اکتسابی است و با تمرین و اصلاح فرآیندهای فعلی، روال‌ها و عادت‌ها برای غلبه بر شکست‌ها و بهبود بیشتر موفقیت‌ها به دست می‌آید. به زبان ساده، مرتبا از خودتان پرسش‌های درستی بپرسید تا بتوانید راهی بهتر پیدا کنید.

▪️یک ذهنیت استراتژیک

▫️تصور کنید شما یک فروشنده هستید. حتی اگر یک کارآفرین هم باشید، باز هم یک فروشنده محسوب می‌شوید. شما در فروش خوب هستید و همه از شما رضایت دارند. اما خودتان از این نتایج راضی نیستید و موفقیت بیشتری می‌خواهید. گاهی اوقات پای یک قرارداد فروش بزرگ می‌نشینید و همه مراحل کار به خوبی پیش می‌رود و فقط یک امضا باقی مانده است تا یک معامله بزرگ را به پایان رسانده باشید؛ همان فروشی که برای شما یک موفقیت محسوب می‌شود.

▫️اما یک‌باره و در لحظه آخر، مشتری منصرف می‌شود و قرارداد روی هوا می‌رود. اگر مانند اکثر مردم باشید، یک تاسف کوتاه خورده و دیگر پیگیر نمی‌شوید و دنبال فروش و هدف بعدی می‌روید. پیش خودتان می‌گوید شاید مشتری فقط به دنبال کسب اطلاعات بود و هرگز قصد خرید نداشت. به علاوه، هیچ‌کسی تضمین نمی‌دهد هر قراردادی امضا شود و طبیعی است برخی قراردادها نهایی نشوند.

▫️اما اگر یک ذهنیت استراتژیک داشته باشید، دوست ندارید این قرارداد همین‌طوری بی‌نتیجه رها شود. ارزیابی می‌کنید چه چیزهایی خوب پیش رفته و چه چیزهایی خوب نبوده است. سعی می‌کنید روندها و عادت‌های خود را اصلاح کنید و در قرارداد بعدی بهتر ظاهر شوید. خوب می‌دانید در شانس بعدی باید چگونه برخورد کنید. مهارت‌های خود را بهبود می‌دهید و تمایل دارید مهارت‌های جدیدتری یاد بگیرید یا مهارت‌های پیشین خود را یک سطح افزایش دهید. این یک ذهنیت استراتژیک است!

▫️چگونه یک ذهنیت استراتژیک را توسعه دهیم؟

▪️محققان پرسش‌های زیر را از دانشجویان پرسیده و از آن‌ها خواستند که خود را با امتیاز ۱ (هرگز) تا ۵ (همیشه) ارزیابی کنند:

۱. وقتی در کاری به بن‌بست می‌خورم، چقدر از خودم می‌پرسم: «اکنون چه کارهایی می‌توانم انجام بدهم که به خودم کمک کرده باشم؟»

۲. هر وقت احساس می‌کنم پیشرفتی نداشتم، چقدر و چند بار از خودم می‌پرسم: «آیا روش بهتری برای انجام کار وجود دارد؟»

۳. هر وقت از انجام کاری ناامید می‌شوم؛ چند بار از خودم می‌پرسم: «چگونه می‌توانم این کار را بهتر انجام بدهم؟»

۴. در لحظاتی که احساس چالش می‌کنم، چند بار از خودم می‌پرسم: «چه کارهایی در این زمینه انجام دهم که بهتر شوم؟»

۵. هنگامی که دارم با چیزی دست و پنجه نرم می‌کنم، چقدر از خودم می‌پرسم: «چه کاری برای کمک به خودم انجام دهم؟»

۶. هر وقت در چیزی احساس دشواری می‌کنم، چقدر از خودم می‌پرسم: «چه کاری در این زمینه انجام دهم تا بهتر شوم؟»

▫️قابل پیش‌بینی است که گرفتن امتیازات بالاتر، نشانه‌ی موفق‌تر بودن در آینده است. یعنی قابل پیش‌بینی است که این فرد می‌تواند در آینده به اهداف بزرگ خود دست پیدا کند.
این پرسش‌ها نشان می‌دهند صرف‌نظر از هدف، پذیرش یک ذهنیت استراتژیک، باعث افزایش احتمال موفقیت می‌شود.

▫️قطعا مانند هر کاری، نیاز به داشتن یک مهارت کاملا خاص مهم است ولی باید بتوانید در طول مسیر تغییراتی ایجاد کنید؛ خود را انطباق دهید و در برخی تصمیم‌ها و روال‌ها تجدیدنظر کنید. پیدا کردن راه‌حل بهتر نیز اهمیت بسیار زیادی دارد.


با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️چرا جزئی‌نگر بودن در کار مهم است؟

بهترین دلیل برای وجود افراد جزئی‌نگر و ریزبین در محل کار این است که می‌توان از نتیجه کار آن‌ها مطمئن بود.
کارفرمایان می‌دانند این افراد به واسطه سازمان‌دهی، تمرکز، کارآمدی و دقت نظر بسیار بالایی که دارند، هیچ پروژه‌ای را از طریق مسیرهای میانبر به انجام نمی‌رسانند.
همچنین، این افراد مهارت‌ مدیریت زمان بسیار خوبی دارند که به آن‌ها اجازه می‌دهد ضرب‌الاجل‌ها را رعایت کنند. چنین نتایجی به‌ویژه برای محیط‌های کاری که دقت بالایی را می‌طلبند، از جمله مسائل مالی، مانند حسابداری یا در مدیریت اطلاعات پیچیده، مانند تحلیل اطلاعات تجاری، ویژگی کاملا ارزشمندی است.


با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ به شاگردانم می‌گویم: وقتی در آن کاری که برایش به خوبی تعلیم دیده اید مشغول به کار شدید، به خاطر داشته باشید که کار واقعی شما این است:
اگر من آزاد هستم، باید دیگری را هم آزاد کنم؛ اگر قدرتی دارم، کار من این خواهد بود که دیگری را هم توانمند کنم.
زندگی فقط بازیِ «همه شکلات‌ها متعلق به من است» نیست!

👤 تونی موریسون



با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️من به جرات می‌گویم که
در دنیا چیزی وجود ندارد که
به انسان بیشتر از یافتن معنی
وجودی خود در زندگی یاری کند.
در این گفته ؛
نیچه حکمتی عظیم نهفته است که
"کسی که چرایی زندگی را یافته است،
با هر چگونگی خواهد ساخت..."

👤 ویکتور_فرانکل
📕 انسان در جستجوی معنا


با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
⭕️ مرض راضی کردن!

■یک نفر از شما درخواست یک لطف کوچک کرده است. چقدر پیش می‌آید که بدون ذره‌ای تامل بله بگویید؟ چقدر پیش می‌آید که جواب رد بدهید؟ چقدر پیش می‌آید که بعداً به خاطر آن بله خودتان را سرزنش کنید و چقدر پیش می‌آید که از نه گفتن پشیمان شوید؟

□وقتی که چند سال قبل آمار خودم را در پاسخ به این سئوال‌ها جمع می‌زدم، متوجه شدم که خیلی زیاد پیش می‌آید که پاسخی مثبت بدهم. کارهای کوچکی که غالباً هم زمان بیشتری از تصور اولیه‌ام صرف آنها می‌کردم، ولی آخر به نتایجی می رسیدم که به شکلی محسوس، کم‌فایده‌تر از انتظارم بود. نیّتم این بود که به طرف مقابلم لطفی کرده باشم اما دست آخر به خودم لطمه می‌زدم.

●این *"مرضِ راضی کردن"* از کجا می‌آید؟
در دهه پنجاه میلادی زیست‌شناسان سعی کردند تا متوجه شوند که چرا حیواناتی که حتی باهم رابطه خونی ندارند با یکدیگر همکاری می‌کنند. مثلاً چرا شامپانزه ها گوشت خود را با شامپانزه‌های دیگر قسمت می کنند؟

○وقتی صحبت از حیواناتی باشد که باهم رابطه خونی دارند پاسخ مشخص است: بخش زیادی از ژن‌هایشان با هم مشترک است. این تعامل به حفظ این خزانه‌ی ژنی مشترک کمک می‌کند، حتی اگر به آن معنی باشد که برخی افرادِ خاص متضرر شوند، حتی اگر به معنی از دست رفتن جان‌شان باشد. اما چرا حیواناتی که با یکدیگر رابطه خونی ندارند باید این ریسک را بپذیرند؟
جواب آن در ریاضیات و به طور مشخص در نظریه‌ی بازی‌ها نهفته است.

■رابرت اکسلراد، دانشمند علوم سیاسی آمریکایی، اسم *"معامله به مثل"* را روی آن گذاشته است. یک استراتژی ساده که از چنین دستورالعمل هایی تشکیل شده است:
در ابتدا با حریفت همکاری کن. بعد در ادامه‌ی بازی رفتار حریفت را تقلید کن. پس اگر بعد از اولین حرکتم، حریفم با من همکاری کند، من هم همکاری خواهم کرد. اما اگر حریف همکاری نکند و از من سوء استفاده کند دیگر با او همکاری نخواهم کرد.

□عمل متقابل فقط در بین حیواناتی رخ می‌دهد که دارای حافظه بلندمدت هستند. یک شامپانزه تنها در صورتی می‌تواند با موفقیت این استراتژی را به کار بگیرد که بتواند به خاطر بیاورد آیا یک عضو دیگر گروه قبلاً با او غذایش را قسمت کرده یا نه. تنها معدودی از گونه‌های بسیار پیشرفته‌ی جانوری هستند که قابلیّت به خاطرسپاری دارند. البته این تفکّر استراتژیک در شامپانزه‌ها به صورت خودآگاه نیست بلکه تکامل، این رفتار را در آنها نهادینه کرده است. از آنجا که ما انسان‌ها صرفاً یک گونه‌ی بسیار پیشرفته از حیوانات هستیم، این میل به عمل متقابل در ما هم وجود دارد.

●استراتژی معامله به مثل، همان چیزی است که اقتصاد جهانی را سرپا نگه داشته است. ما هر روز با ده‌ها نفر که با آنها نسبتی نداریم و خیلی‌هایشان آن طرف دنیا هستند همکاری می‌کنیم و از این کار سود زیادی برده ایم.
اما مراقب باشید!
عمل متقابل، خطرات بالقوه خودش را دارد. اگر کسی کار خوبی در حق‌تان بکند، احساس وظیفه می‌کنید که مثلاً با انجام یک لطف در حقش آن را جبران کنید. به این ترتیب شما اجازه می دهید که زمام‌تان دست دیگران بیفتد. به علاوه، یک خطر دیگر و بسیار بزرگتر در کمین شماست: استراتژی معامله به مثل با اولین حرکت شروع می شود؛ با یک اعتماد بدون پیش زمینه یک *بله‌ی خودجوش* در همان گام اول.

○از قضا در بسیاری از موارد این دقیقاً همان چیزی است که بعدها حسرتش را می‌خوریم. به محض اینکه این بله‌ی خودجوش از دهان ما بیرون می‌پرد، عادت داریم که برایش توجیه بتراشیم. سعی می‌کنیم دلایل محکمی برای انجام دادن آن کار پیدا کنیم، ولی به زمانی که برای انجام آن نیاز داریم بی‌توجه هستیم. ما برای دلیل‌های‌مان بیشتر از زمان ارزش قائل‌ایم و این یک خطا در فرایند استدلال است؛ چرا که تعداد دلایل نامحدود است ولی زمان، بی‌تردید محدودیت دارد.

■از زمانی که متوجه شدم این موافقت خودجوش، یک واکنش ریشه‌دار زیستی است، از *پاسخ منفی ۵ ثانیه‌ای* "چارلی مانگر" به عنوان یک ضد تاکتیک استفاده کرده‌ام: *"اگر در ۹۰ درصد موارد هم نه بگویید، چیز زیادی را از دست نداده‌اید."* اگر کسی از من درخواست لطفی بکند قبل از اینکه تصمیم خود را بگیرم، دقیقاً ۵ ثانیه روی آن تامل می‌کنم و اکثراً جوابم منفی است. ترجیح می‌دهم که به طور منظم بیشتر درخواست‌ها را رد کنم و محبوبیتم را به خطر بیندازم تا اینکه روش معکوس را در پیش بگیرم.

●دو هزار سال قبل، سنکا، فیلسوف رومی نوشت: *"همه آنهایی که شما را به خودشان فرا‌می‌خوانند، شما را از خودتان باز می دارند!"* پس به پاسخ منفی ۵ ثانیه‌ای یک فرصت آزمایشی بدهید. این یکی از بهترین قاعده‌های سرانگشتی برای زندگی خوب است.



با کلیک روی لینک زیر به گروه ما بپیوندید:

@Cafemodiriyat
2024/08/17 08:09:57
Back to Top
HTML Embed Code: