CYBER_LITERACY Telegram 7981
آموزش سواد سایبری
Photo
‏ژنرال فرانک مک کنزی فرمانده سابق سنتکام در کتاب «نقطه ذوب: فرماندهی عالی و جنگ در قرن بیست و یکم» که تازه منتشر شده شب ترور سردار سلیمانی رو از اتاق فرماندهی عملیات روایت کرده:

‏"از جوانی که به سنتکام پیوستم، دیدم که بوش و اوباما نتوانستند با سلیمانی مقابله کنند. بنابراین از آغاز فرماندهی‌ام در مارس ۲۰۱۹ درصدد حذف او بودم. دریافتم که سیا و شرکای منطقه‌ای ما نیز قبلاً در کاخ سفید برای حذف او لابی کردند ولی طرح‌های آن‌ها عملیاتی نبود یا هزینه سیاسی بالایی داشت.

‏از ابتدای فرماندهی‌ام تا دسامبر ۲۰۱۹ کتائب حزب‌الله ۱۹ بار پایگاه‌های ما در عراق را هدف قرار داد که حمله‌ای در در ۲۷ دسامبر به جراحت ۴ سرباز و مرگ ۱ پیمانکار انجامید. پنتاگون طرح‌هایی برای پاسخ خواست. ما آن زمان درصدد حذف افسر نیروی قدس در یمن بودیم. علاوه بر این، کشتی جاسوسی ساویز هم به عنوان پاسخ، مطرح شد.

‏من گفتم اهداف مرتبط با کتائب در عراق را بزنیم. این اهداف شامل ۴ سایت و ۳ حامی کتائب ازجمله سلیمانی بود. پیشنهاد از طریق مایک‌میلی رییس ستاد ارتش به اسپر وزیر دفاع منتقل و با ۴ هدف لجستیکی موافقت شد.

‏از آنجایی که می دانستم رئیس جمهور خیلی علاقمند به (هدف گرفتن) سلیمانی است، روز شنبه عصر ویرایش نهایی گزارشی را که توضیح می داد اگر او را هدف بگیریم بعدا چه اتفاقی خواهد افتاد انجام دادم.

‏تردیدی نبود که او یک هدف معتبر و باارزش است و فقدانش تصمیم گیری برای ایران را بسیار دشوارتر می سازد. این اقدام همچنین نشانه ای قوی از اراده آمریکا بود که در طی سال های متمادی در تعاملات ما با ایران جای خالی آن احساس می شد.

‏اما من به شدت نگران نحوه واکنش ایران بودم. این حمله می توانست یک تاثیر بازدارنده داشته باشد یا موجب یک اقدام تلافی جویانه عظیم گردد. پس از بررسی دقیق جوانب، من معتقد بودم که آنها پاسخ خواهند گفت، اما احتمالا نه با یک اقدام جنگی؛ که سال ها نگرانش بوده ایم.

‏اما آنها جایگزین های زیادی در اختیار داشتند که توسل به آنها می توانست برای ما دردناک باشد. من گزارش را برای وزیر دفاع فرستادم. در این گزارش هدف گرفتن سلیمانی را توصیه نکرده بودم، اما ریسک های چنین اقدامی را بر شمرده بودم.

‏صبح روز ۳۱ دسامبر به مقر سنتکام رفتم، یعنی روزی که امیدوار بودیم حمله انجام شود. دو مانیتور غول پیکر روی دیوار نصب شده بود. یکی تصاویر سیاه و سفید مخابره شده از پهپادها را نشان می داد و دیگری حرکت صدها هواپیما از جمله هواپیماهای غیرنظامی عبوری از آسمان ایران و عراق را رصد می کرد.

‏بالاخره سلیمانی از منزل خارج و سوار هواپیما شد. هواپیما در ساعت ۹:۴۵ دقیقه صبح از زمین بلند شد. اما وقتی نزدیک بغداد رسید، فرود نیامد و از ارتفاع ۳۰ هزار پایی شهر بغداد عبور کرد. من به همراه میلی و اسپر در اتاق عملیات داشتیم وضعیت را تماشا می کردیم.

‏یک نفر در پنتاگون از من پرسید:
‏«می توانی در آسمان این هواپیما را ساقط کنی؟» بدون تصمیم گیری در مورد اجرای دستور با فرمانده پایگاه هوایی‌مان در قطر تماس گرفتم و پرسیدم آیا اگر دستور صادر شود می توانید این کار را انجام دهید؟ او به سرعت پاسخ داد و ما دو جنگنده را در پشت سر این هواپیما به هوا بلند کردیم.

‏تلاش می کردیم بدانیم که آیا این پرواز چارتری است یا تجاری. در نهایت مشخص شد که پرواز تجاری است و با حداقل ۵۰ سرنشین با تاخیر زیاد به مقصد دمشق پرواز کرده است. بلافاصله به میلی توصیه کردم که نباید آن را هدف بگیریم. او هم موافقت کرد و جنگنده ها مجددا به آشیانه برگشتند. عملیات در یمن نیز به تعویق افتاد.

‏اما تصمیم رئیس جمهور همچنان پابرجا بود. نشانه هایی وجود داشت که سلیمانی در ۳۶ ساعت آینده از دمشق به بعداد برخواهد گشت. ما همچنان یک فرصت دیگر داشتیم.

‏روز دوم ژانویه سلیمانی دوباره در دمشق سوار هواپیما شد و ما در مقر سنتکام در تمپا تحرکات او را زیر نظر داشتیم. پرواز یک پرواز تجاری بود. هواپیما در ساعت ۴:۳۵ دقیقه بعد از ظهر به وقت آمریکا در فرودگاه بغداد به زمین نشست که به وقت محلی اندکی قبل از نیمه شب بود.

‏هوا ابری بود. پهپادهای ام کیو ۹ برای بهبود سطح دید در ارتفاع پایین پرواز می کردند و برای اینکه دیده نشوند یا صدایشان شنیده نشود باید فاصله خود با هدف را حفظ می کردند. در ساعت ۴:۴۰ دقیقه تایید کردیم که سلیمانی در حال پایین آمدن از پله هاست. قبلا دستور حمله به تیم عملیات داده شده بود.

‏دو خودرو بعد از سوار کردن سلیمانی با سرعت از هواپیما دور شدند. همه نگاه ها به مانیتورهای بزرگ دوخته شده بود. کسی حرف نمی زد. و بعد ناگهان یک نور بزرگ سفید کل صفحه را پر کرد. تکه های خودروی سلیمانی به هوا پرتاب شدند. بعد از یک یا دو ثانیه، خودروی اسکورت هم هدف قرار گرفت.

‏هیچ کس خوشحالی نمی کرد.



tgoop.com/Cyber_Literacy/7981
Create:
Last Update:

‏ژنرال فرانک مک کنزی فرمانده سابق سنتکام در کتاب «نقطه ذوب: فرماندهی عالی و جنگ در قرن بیست و یکم» که تازه منتشر شده شب ترور سردار سلیمانی رو از اتاق فرماندهی عملیات روایت کرده:

‏"از جوانی که به سنتکام پیوستم، دیدم که بوش و اوباما نتوانستند با سلیمانی مقابله کنند. بنابراین از آغاز فرماندهی‌ام در مارس ۲۰۱۹ درصدد حذف او بودم. دریافتم که سیا و شرکای منطقه‌ای ما نیز قبلاً در کاخ سفید برای حذف او لابی کردند ولی طرح‌های آن‌ها عملیاتی نبود یا هزینه سیاسی بالایی داشت.

‏از ابتدای فرماندهی‌ام تا دسامبر ۲۰۱۹ کتائب حزب‌الله ۱۹ بار پایگاه‌های ما در عراق را هدف قرار داد که حمله‌ای در در ۲۷ دسامبر به جراحت ۴ سرباز و مرگ ۱ پیمانکار انجامید. پنتاگون طرح‌هایی برای پاسخ خواست. ما آن زمان درصدد حذف افسر نیروی قدس در یمن بودیم. علاوه بر این، کشتی جاسوسی ساویز هم به عنوان پاسخ، مطرح شد.

‏من گفتم اهداف مرتبط با کتائب در عراق را بزنیم. این اهداف شامل ۴ سایت و ۳ حامی کتائب ازجمله سلیمانی بود. پیشنهاد از طریق مایک‌میلی رییس ستاد ارتش به اسپر وزیر دفاع منتقل و با ۴ هدف لجستیکی موافقت شد.

‏از آنجایی که می دانستم رئیس جمهور خیلی علاقمند به (هدف گرفتن) سلیمانی است، روز شنبه عصر ویرایش نهایی گزارشی را که توضیح می داد اگر او را هدف بگیریم بعدا چه اتفاقی خواهد افتاد انجام دادم.

‏تردیدی نبود که او یک هدف معتبر و باارزش است و فقدانش تصمیم گیری برای ایران را بسیار دشوارتر می سازد. این اقدام همچنین نشانه ای قوی از اراده آمریکا بود که در طی سال های متمادی در تعاملات ما با ایران جای خالی آن احساس می شد.

‏اما من به شدت نگران نحوه واکنش ایران بودم. این حمله می توانست یک تاثیر بازدارنده داشته باشد یا موجب یک اقدام تلافی جویانه عظیم گردد. پس از بررسی دقیق جوانب، من معتقد بودم که آنها پاسخ خواهند گفت، اما احتمالا نه با یک اقدام جنگی؛ که سال ها نگرانش بوده ایم.

‏اما آنها جایگزین های زیادی در اختیار داشتند که توسل به آنها می توانست برای ما دردناک باشد. من گزارش را برای وزیر دفاع فرستادم. در این گزارش هدف گرفتن سلیمانی را توصیه نکرده بودم، اما ریسک های چنین اقدامی را بر شمرده بودم.

‏صبح روز ۳۱ دسامبر به مقر سنتکام رفتم، یعنی روزی که امیدوار بودیم حمله انجام شود. دو مانیتور غول پیکر روی دیوار نصب شده بود. یکی تصاویر سیاه و سفید مخابره شده از پهپادها را نشان می داد و دیگری حرکت صدها هواپیما از جمله هواپیماهای غیرنظامی عبوری از آسمان ایران و عراق را رصد می کرد.

‏بالاخره سلیمانی از منزل خارج و سوار هواپیما شد. هواپیما در ساعت ۹:۴۵ دقیقه صبح از زمین بلند شد. اما وقتی نزدیک بغداد رسید، فرود نیامد و از ارتفاع ۳۰ هزار پایی شهر بغداد عبور کرد. من به همراه میلی و اسپر در اتاق عملیات داشتیم وضعیت را تماشا می کردیم.

‏یک نفر در پنتاگون از من پرسید:
‏«می توانی در آسمان این هواپیما را ساقط کنی؟» بدون تصمیم گیری در مورد اجرای دستور با فرمانده پایگاه هوایی‌مان در قطر تماس گرفتم و پرسیدم آیا اگر دستور صادر شود می توانید این کار را انجام دهید؟ او به سرعت پاسخ داد و ما دو جنگنده را در پشت سر این هواپیما به هوا بلند کردیم.

‏تلاش می کردیم بدانیم که آیا این پرواز چارتری است یا تجاری. در نهایت مشخص شد که پرواز تجاری است و با حداقل ۵۰ سرنشین با تاخیر زیاد به مقصد دمشق پرواز کرده است. بلافاصله به میلی توصیه کردم که نباید آن را هدف بگیریم. او هم موافقت کرد و جنگنده ها مجددا به آشیانه برگشتند. عملیات در یمن نیز به تعویق افتاد.

‏اما تصمیم رئیس جمهور همچنان پابرجا بود. نشانه هایی وجود داشت که سلیمانی در ۳۶ ساعت آینده از دمشق به بعداد برخواهد گشت. ما همچنان یک فرصت دیگر داشتیم.

‏روز دوم ژانویه سلیمانی دوباره در دمشق سوار هواپیما شد و ما در مقر سنتکام در تمپا تحرکات او را زیر نظر داشتیم. پرواز یک پرواز تجاری بود. هواپیما در ساعت ۴:۳۵ دقیقه بعد از ظهر به وقت آمریکا در فرودگاه بغداد به زمین نشست که به وقت محلی اندکی قبل از نیمه شب بود.

‏هوا ابری بود. پهپادهای ام کیو ۹ برای بهبود سطح دید در ارتفاع پایین پرواز می کردند و برای اینکه دیده نشوند یا صدایشان شنیده نشود باید فاصله خود با هدف را حفظ می کردند. در ساعت ۴:۴۰ دقیقه تایید کردیم که سلیمانی در حال پایین آمدن از پله هاست. قبلا دستور حمله به تیم عملیات داده شده بود.

‏دو خودرو بعد از سوار کردن سلیمانی با سرعت از هواپیما دور شدند. همه نگاه ها به مانیتورهای بزرگ دوخته شده بود. کسی حرف نمی زد. و بعد ناگهان یک نور بزرگ سفید کل صفحه را پر کرد. تکه های خودروی سلیمانی به هوا پرتاب شدند. بعد از یک یا دو ثانیه، خودروی اسکورت هم هدف قرار گرفت.

‏هیچ کس خوشحالی نمی کرد.

BY آموزش سواد سایبری




Share with your friend now:
tgoop.com/Cyber_Literacy/7981

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

In the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram, members are only allowed to post voice notes of themselves screaming. Anything else will result in an instant ban from the group, which currently has about 75 members. As the broader market downturn continues, yelling online has become the crypto trader’s latest coping mechanism after the rise of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May and beginning of June, where holders made incoherent groaning sounds and role-played as urine-loving goblin creatures in late-night Twitter Spaces. Healing through screaming therapy How to Create a Private or Public Channel on Telegram? A Telegram channel is used for various purposes, from sharing helpful content to implementing a business strategy. In addition, you can use your channel to build and improve your company image, boost your sales, make profits, enhance customer loyalty, and more.
from us


Telegram آموزش سواد سایبری
FROM American