آیینۀ اسرارنما
لائودْزی، بند دهم:
با شستن و زنگار زدودن از آیینۀ سرّ، بیلکّه توانی بود؟
شرح وانگ بی:
«سرّ» مرتبۀ اعلای موجودات است. مقصود آن است که اگر زنگارهای شرور را بتوانی زدود، [در مقام قلب] به آیینۀ غایتِ [بزرگ] دست مییابی و بدون حضور موجودات، نورِ آنها را در نزد خود توانی داشت، بی آنکه روانت از مواجهه با [جسمانیت] آنها لکّهدار گردد. اینچنین، سرانجام با «یگانگی سرّآمیز» همراه خواهی شد.
滌除玄覽,能無疵乎
王弼註:玄,物之極也,言能滌除邪飾,至於極覽,能不以物介其明。疵之其神乎,則終與玄同也。
━━━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━━━
لائودْزی، بند دهم:
با شستن و زنگار زدودن از آیینۀ سرّ، بیلکّه توانی بود؟
شرح وانگ بی:
«سرّ» مرتبۀ اعلای موجودات است. مقصود آن است که اگر زنگارهای شرور را بتوانی زدود، [در مقام قلب] به آیینۀ غایتِ [بزرگ] دست مییابی و بدون حضور موجودات، نورِ آنها را در نزد خود توانی داشت، بی آنکه روانت از مواجهه با [جسمانیت] آنها لکّهدار گردد. اینچنین، سرانجام با «یگانگی سرّآمیز» همراه خواهی شد.
滌除玄覽,能無疵乎
王弼註:玄,物之極也,言能滌除邪飾,至於極覽,能不以物介其明。疵之其神乎,則終與玄同也。
━━━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━━━
ترکِ صورتها
اشاره: اسفار ملکوتی (سفر به دوردستها، یوئِنیَو 遠遊 یا سیر در جاودانگی، یَوسْیِن 遊仙) یک سبک شعری برخاسته از تعلیم دائویی است. شاعران پرآوازهای چون گوُ پُو، لی بَای، وُو یوئِن و بسیاری دیگر در این سبک اشعاری باشکوه دارند. شعر زیر اثر مَا یُو (مَا دَانیانگ) عارف بزرگ طریقت خلوص تام در سنّت دائویی است:
عظیم است عروج به مقامِ خلوص:
راهی به زلالِ ظلماتِ آسمان.
شیر-غزالها(۱) در پیِ درفشِ ارغوانی(۲)،
و سیمرغان بر دوش کشندۀ گردونۀ سرخ،
صفیرِ شهبازان و زیورِ یشمی؛
گام بر میدارم بر تُهیکی و قدم مینهم بر ابرها.
چون از آن در میگذرم، حُکم مقامِ خلوص را دریافت میکنم،
و بالاتر میروم:
عروجی به کاخهای یشمی.
- از مجموعۀ زر و یشم از غار اسرار (دُنگسْوئِن جْینیُو جْی 洞玄金玉集)، صحیفۀ ششم.
۱. شیر-غزال (لین 麟) موجودی عظیم الجثه است با تن شیر و تکشاخ غزال.
۲. درفشِ ارغوانی نشانۀ فرستادگان در چین باستان بوده است.
@Daoismir مشارق
大哉登真,路入青溟。
麟隨絳節,鳳撁朱軿。
嗚鸞珮玉,履虛步雲。
超受真誥,上登玉宸。
اشاره: اسفار ملکوتی (سفر به دوردستها، یوئِنیَو 遠遊 یا سیر در جاودانگی، یَوسْیِن 遊仙) یک سبک شعری برخاسته از تعلیم دائویی است. شاعران پرآوازهای چون گوُ پُو، لی بَای، وُو یوئِن و بسیاری دیگر در این سبک اشعاری باشکوه دارند. شعر زیر اثر مَا یُو (مَا دَانیانگ) عارف بزرگ طریقت خلوص تام در سنّت دائویی است:
عظیم است عروج به مقامِ خلوص:
راهی به زلالِ ظلماتِ آسمان.
شیر-غزالها(۱) در پیِ درفشِ ارغوانی(۲)،
و سیمرغان بر دوش کشندۀ گردونۀ سرخ،
صفیرِ شهبازان و زیورِ یشمی؛
گام بر میدارم بر تُهیکی و قدم مینهم بر ابرها.
چون از آن در میگذرم، حُکم مقامِ خلوص را دریافت میکنم،
و بالاتر میروم:
عروجی به کاخهای یشمی.
- از مجموعۀ زر و یشم از غار اسرار (دُنگسْوئِن جْینیُو جْی 洞玄金玉集)، صحیفۀ ششم.
۱. شیر-غزال (لین 麟) موجودی عظیم الجثه است با تن شیر و تکشاخ غزال.
۲. درفشِ ارغوانی نشانۀ فرستادگان در چین باستان بوده است.
@Daoismir مشارق
大哉登真,路入青溟。
麟隨絳節,鳳撁朱軿。
嗚鸞珮玉,履虛步雲。
超受真誥,上登玉宸。
سلسله دروس «آفاق حکمت شرق دور در پرتو جاودان خرد» با تدریس اسماعیل رادپور، عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، از تاریخ 15 مهرماه 1403 یکشنبهها 14:00-16:00 در محل موسسه حکمت و فلسفه برگزار خواهد شد. محور مباحث این دوره که به مناسبت همایش «رنه گنون و احیاء خمیرۀ ازلی» تشکیل شده، کتاب «سهگانۀ بزرگ» اثر رنه گنون است.
سهگانۀ بزرگ عبارت است از «آسمان، زمین و انسان»، قطبین ظهور در غیب و شهود افزون بر مظهر کلّی. این سهگانه با مباحث گوناگون حکمی و معرفتی که در کل سنّت شرق دور طرح میشود، پیوند دارد. گنون در کتاب سهگانۀ بزرگ، از میان نظرگاههای مختلف، نظرگاه تعلیم دائویی را به عنوان کانون طریقت در این سنّت، در مرکز توجه قرار داده است.
شرکت در این جلسات به نحو حضوری خواهد بود و ثبت نام از طریق سایت موسسه حکمت و فلسفه، بخش کلاسهای آزاد صورت میگیرد: https://lms.irip.ac.ir
شرکت در جلسه اول بدون ثبت نام بلامانع است.
از علاقهمندانی که قصد دارند در این دوره شرکت کنند، درخواست میشود با ارسال نام و نام خانوادگی خود به آیدی زیر در تلگرام، لینک عضویت در گروه تلگرامی این دوره را دریافت کنند:
@Daodejing
سهگانۀ بزرگ عبارت است از «آسمان، زمین و انسان»، قطبین ظهور در غیب و شهود افزون بر مظهر کلّی. این سهگانه با مباحث گوناگون حکمی و معرفتی که در کل سنّت شرق دور طرح میشود، پیوند دارد. گنون در کتاب سهگانۀ بزرگ، از میان نظرگاههای مختلف، نظرگاه تعلیم دائویی را به عنوان کانون طریقت در این سنّت، در مرکز توجه قرار داده است.
شرکت در این جلسات به نحو حضوری خواهد بود و ثبت نام از طریق سایت موسسه حکمت و فلسفه، بخش کلاسهای آزاد صورت میگیرد: https://lms.irip.ac.ir
شرکت در جلسه اول بدون ثبت نام بلامانع است.
از علاقهمندانی که قصد دارند در این دوره شرکت کنند، درخواست میشود با ارسال نام و نام خانوادگی خود به آیدی زیر در تلگرام، لینک عضویت در گروه تلگرامی این دوره را دریافت کنند:
@Daodejing
مشارق
سلسله دروس «آفاق حکمت شرق دور در پرتو جاودان خرد» با تدریس اسماعیل رادپور، عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، از تاریخ 15 مهرماه 1403 یکشنبهها 14:00-16:00 در محل موسسه حکمت و فلسفه برگزار خواهد شد. محور مباحث این دوره که به مناسبت همایش «رنه گنون…
سرفصل مباحث سلسله دروس «آفاق حکمت شرق دور» با محوریت کتاب «سهگانۀ بزرگ» اثر رنه گنون:
- نگاهی به ییجْینگ و دائودِهجْینگ
- مابعدالطبیعه و جهانشناسی در چین باستان
- استقبال و کیفیت جهات
- فغفور در مقام انسان کامل
- مراتب استکمال انسان
- ملکوتِ مکان و جغرافیای مقدّس
- زمان و سهگانۀ بزرگ
- نگاهی به ییجْینگ و دائودِهجْینگ
- مابعدالطبیعه و جهانشناسی در چین باستان
- استقبال و کیفیت جهات
- فغفور در مقام انسان کامل
- مراتب استکمال انسان
- ملکوتِ مکان و جغرافیای مقدّس
- زمان و سهگانۀ بزرگ
لفظ «عشق» نه تنها دال است بر راهی مبتنی بر اراده و احساس، بلکه همچنین (در وسیعترین معنی آن) بر هر راهی که ما را به الوهیت میپیونداند، دلالت میکند؛ «عشق» هر آن چیزی است که موجب میشود در هر حوزهای که ممکن باشد، حق (جل) را به دنیا و مشاهدت و تعمّق را به کارهای زمینی ترجیح دهیم. بهترین عشق نه آن است که به آنچه لفظ «عشق» به نحو پیشینی در ما برمیانگیزد، شبیهترین باشد، بل آن است که در ژرفترین حالت ممکن ما را به حقیقت متعلّق گرداند؛ عشق به حق عبارت است از نزدیک نگاه داشتنِ خود به او، چه در میان عالم و چه در ورای آن؛ حق جانهامان را طلب میکند، فارغ از وجهۀ نظر و روشهای ما.
و بر همین سان: «حق خود عشق است»، نه فقط نسبت به خلق و از سبب آنکه به عالم عشق میورزد، بلکه همچنین در ذات خود چنین است و از سبب آنکه او در غیرتناهیت خود غرق است. در معنی نخست، حق عشق است زیراکه عالم را «اراده» میکند و بنابراین «رحمان» است و در معنی دوم او عشق است زیراکه او خودش را میخواهد، یا به تعبیر دیگر، او چیزی را برون از خویش نمیخواهد.
- فریتیوف شوان، مقامات حکمت، ص ۱۵۷.
━━━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━━━
و بر همین سان: «حق خود عشق است»، نه فقط نسبت به خلق و از سبب آنکه به عالم عشق میورزد، بلکه همچنین در ذات خود چنین است و از سبب آنکه او در غیرتناهیت خود غرق است. در معنی نخست، حق عشق است زیراکه عالم را «اراده» میکند و بنابراین «رحمان» است و در معنی دوم او عشق است زیراکه او خودش را میخواهد، یا به تعبیر دیگر، او چیزی را برون از خویش نمیخواهد.
- فریتیوف شوان، مقامات حکمت، ص ۱۵۷.
━━━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━━━
سُرور ماهیان
جوانگدْزی به همراه هوئِیدْزی بر روی پُلِ هائو قدم میزدند.
جوانگدْزی گفت: «ماهیان را بنگر چگونه آزادانه و سرخوشانه به این سو و آن سو شنا میکنند. چنین است سُرورِ ماهیان».
هوئِیدْزی گفت: «تو ماهی نیستی، از کجا سُرورِ ماهیان را میشناسی؟»
جوانگدْزی گفت: «تو من نیستی. از کجا میدانی که سُرورِ ماهیان را نمیشناسم؟»
هوئِیدْزی گفت: «من تو نیستم، پس تو را نمیشناسم. تو نیز ماهی نیستی، پس تو هم ماهیان را به همین گونه نمیشناسی».
جوانگدْزی گفت: «بگذار به بیخِ این بحث بازگردیم. گفتی که "از کجا سُرورِ ماهیان را میشناسی". معنی آن این است که قبلاً میدانی که این سُرور را میشناسم که میپرسی "از کجا". سرورِ ماهیان را من از بالای پُلِ هائو میشناسم».
- دفتر حقانی نَانهُوَا (南華真經، مشهور به جوانگدْزی 莊子)، فصل هفتم.
━━━━━━━━━━━━━━━━
⠀@Daoismir معارف مشرقی
━━━━━━━━━━━━━━━━
莊子與惠子遊於濠梁之上。莊子曰:「儵魚出遊從容,是魚樂也。」惠子曰:「子非魚,安知魚之樂?」莊子曰:「子非我,安知我不知魚之樂?」惠子曰:「我非子,固不知子矣;子固非魚也,子之不知魚之樂全矣。」莊子曰:「請循其本。子曰『汝安知魚樂』云者,既已知吾知之而問我,我知之濠上也。」
جوانگدْزی به همراه هوئِیدْزی بر روی پُلِ هائو قدم میزدند.
جوانگدْزی گفت: «ماهیان را بنگر چگونه آزادانه و سرخوشانه به این سو و آن سو شنا میکنند. چنین است سُرورِ ماهیان».
هوئِیدْزی گفت: «تو ماهی نیستی، از کجا سُرورِ ماهیان را میشناسی؟»
جوانگدْزی گفت: «تو من نیستی. از کجا میدانی که سُرورِ ماهیان را نمیشناسم؟»
هوئِیدْزی گفت: «من تو نیستم، پس تو را نمیشناسم. تو نیز ماهی نیستی، پس تو هم ماهیان را به همین گونه نمیشناسی».
جوانگدْزی گفت: «بگذار به بیخِ این بحث بازگردیم. گفتی که "از کجا سُرورِ ماهیان را میشناسی". معنی آن این است که قبلاً میدانی که این سُرور را میشناسم که میپرسی "از کجا". سرورِ ماهیان را من از بالای پُلِ هائو میشناسم».
- دفتر حقانی نَانهُوَا (南華真經، مشهور به جوانگدْزی 莊子)، فصل هفتم.
━━━━━━━━━━━━━━━━
⠀@Daoismir معارف مشرقی
━━━━━━━━━━━━━━━━
莊子與惠子遊於濠梁之上。莊子曰:「儵魚出遊從容,是魚樂也。」惠子曰:「子非魚,安知魚之樂?」莊子曰:「子非我,安知我不知魚之樂?」惠子曰:「我非子,固不知子矣;子固非魚也,子之不知魚之樂全矣。」莊子曰:「請循其本。子曰『汝安知魚樂』云者,既已知吾知之而問我,我知之濠上也。」
مشارق
سُرور ماهیان جوانگدْزی به همراه هوئِیدْزی بر روی پُلِ هائو قدم میزدند. جوانگدْزی گفت: «ماهیان را بنگر چگونه آزادانه و سرخوشانه به این سو و آن سو شنا میکنند. چنین است سُرورِ ماهیان». هوئِیدْزی گفت: «تو ماهی نیستی، از کجا سُرورِ ماهیان را میشناسی؟»…
توضیح: این قطعه از جوانگدْزی یکی از بخشهای دشواریاب این کتاب است. ترجمههای موجود به زبانهای غربی متفاوت است و تفسیرهای مختلفی از سخن پایانی استاد جوانگ به دست داده شده است. غلط بسیاری از ترجمهها از اینجا ناشی میشود که به معانی دوگانه لفظ ئان 安 به عنوان عامل پرسش توجه نشده است. این لفظ واجد دو معنی «کجا؟» و «چگونه؟» است. جوانگدْزی این لفظ را در این کلام خود در هر دو معنی به کار میبرد، به عبارت دیگر، در مقابل هوئِیدْزی که اهل منطق و فلسفۀ استدلالی است، معانی دوگانۀ این لفظ را به کار میگیرد تا محدودیتهای تفکر استدلالی را نشان دهد. در زبان فارسی، عبارت «از کجا؟» معادل خوبی برای ئان چینی است. از کجا میدانی؟ یعنی چگونه میدانی. جوانگدْزی یکبار به پرسش از «چگونگی» پاسخ میدهد و بار دیگر به پرسش از «کجایی»؛ بنابراین میگوید، از کجا میدانم؟ از روی پُلِ هائو.
برای هوئِیدْزی شناخت منحصر است به شناخت حصولی و نیز معرفت حضوری هر موجود به خودش. جوانگدْزی نیز این را میپذیرد، ولی شناخت از خود را به فردیت موجود محدود نمیسازد. جوانگدزی در مقام یک عارف تمام و در مقام یگانگی با دائو، علم حضوری به سُرورِ ماهیان دارد. فهم این سخن از راه استدلال برای دوست استاد جوانگ، هوئِیدْزی، کاری آسان نیست. پس، جوانگدْزی با نشان دادن محدودیتهای اندیشه استدلالی و وابستگی آن به زبان بشری، سعی میکند توقفی در اندیشۀ هوئِیدْزی پدید آورد تا حقیقت خود بر او منکشف گردد.
در مرحلۀ نخست، استاد جوانگ در برابر این استدلال که «تو ماهی نیستی، پس نمیدانی» پاسخ استدلالی میدهد که «تو من نیستی، پس نمیدانی که میدانم یا نمیدانم». در وهلۀ بعد، استاد جوانگ درمییابد که دوست فلسفی او میخواهد به جدل وارد شود. پس، خود را کنار میکشد و وابستگی تفکر استدلالی به زبان را نقد میکند. اما اگر قرار بود حقیقت امر را به زبان بشری بیان کند، میگفت: آری، من با ماهیان زیر پل هائو یگانه هستم و بهجت و سُرور آنان را به نحو حضوری درک میکنم و در عین حال در جامۀ بشری هم با تو سخن میگویم و از درک حضوری خود از سرورِ ماهیان خبر میدهم. همچنان که او در جایی دیگر(فصل دوم جوانگدْزی) میگوید:
«آسمان و زمین در آن مقام به وجود آمدند که من. ده هزار موجود و من یکّه هستیم و یگانه».
天地與我並生,而萬物與我為一。
برای هوئِیدْزی شناخت منحصر است به شناخت حصولی و نیز معرفت حضوری هر موجود به خودش. جوانگدْزی نیز این را میپذیرد، ولی شناخت از خود را به فردیت موجود محدود نمیسازد. جوانگدزی در مقام یک عارف تمام و در مقام یگانگی با دائو، علم حضوری به سُرورِ ماهیان دارد. فهم این سخن از راه استدلال برای دوست استاد جوانگ، هوئِیدْزی، کاری آسان نیست. پس، جوانگدْزی با نشان دادن محدودیتهای اندیشه استدلالی و وابستگی آن به زبان بشری، سعی میکند توقفی در اندیشۀ هوئِیدْزی پدید آورد تا حقیقت خود بر او منکشف گردد.
در مرحلۀ نخست، استاد جوانگ در برابر این استدلال که «تو ماهی نیستی، پس نمیدانی» پاسخ استدلالی میدهد که «تو من نیستی، پس نمیدانی که میدانم یا نمیدانم». در وهلۀ بعد، استاد جوانگ درمییابد که دوست فلسفی او میخواهد به جدل وارد شود. پس، خود را کنار میکشد و وابستگی تفکر استدلالی به زبان را نقد میکند. اما اگر قرار بود حقیقت امر را به زبان بشری بیان کند، میگفت: آری، من با ماهیان زیر پل هائو یگانه هستم و بهجت و سُرور آنان را به نحو حضوری درک میکنم و در عین حال در جامۀ بشری هم با تو سخن میگویم و از درک حضوری خود از سرورِ ماهیان خبر میدهم. همچنان که او در جایی دیگر(فصل دوم جوانگدْزی) میگوید:
«آسمان و زمین در آن مقام به وجود آمدند که من. ده هزار موجود و من یکّه هستیم و یگانه».
天地與我並生,而萬物與我為一。
نشست «هنر و پیشۀ سنّتی» وابسته به همایش بینالمللی «رنه گنون و احیاء خمیرۀ ازلی» در تاریخ ۲۲ آبانماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۰۰ - ۱۶:۰۰ به صورت حضوری در محل موسسه حکمت و فلسفه و به صورت مجازی در بستر اسکایروم برگزار خواهد شد. در این پیشهمایش، سه سخنرانی با عناوین زیر ارائه میشود:
🔸 شاهنامه و حکمت خسروانی/ دکتر بابک عالیخانی
🔸 معانی تمثیلی هنر بافندگی / دکتر اسماعیل رادپور
🔸 تأملی در موسیقی سنّتی ایران بر بنیان اندیشگی حکمت جاودان / دکتر پژمان رادمهر
برپایی نمایشگاه آثار هنر سنّتی در حاشیه این نشست، از دیگر برنامههای این پیشهمایش خواهد بود.
لینک ورود:
https://www.irip.ac.ir/u/15b
وبسایت همایش:
https://guenon.irip.ac.ir
🔸 شاهنامه و حکمت خسروانی/ دکتر بابک عالیخانی
🔸 معانی تمثیلی هنر بافندگی / دکتر اسماعیل رادپور
🔸 تأملی در موسیقی سنّتی ایران بر بنیان اندیشگی حکمت جاودان / دکتر پژمان رادمهر
برپایی نمایشگاه آثار هنر سنّتی در حاشیه این نشست، از دیگر برنامههای این پیشهمایش خواهد بود.
لینک ورود:
https://www.irip.ac.ir/u/15b
وبسایت همایش:
https://guenon.irip.ac.ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لیو ییمینگ، گذرنامههای طریقت (تُنگ گُوَانوِن 通關文)، فصل ۱۲.
━━━━━━━━━━━━━━━━
⠀@Daoismir معارف مشرقی
━━━━━━━━━━━━━━━━
━━━━━━━━━━━━━━━━
⠀@Daoismir معارف مشرقی
━━━━━━━━━━━━━━━━
مشارق
تکمله (در شرح لیو ییمینگ بر تمثیل کبیر معلّقۀ تعاطف)
در شرح لیو ییمینگ بر تمثیل کبیر سیویکمین ششخطّی ییجْینگ، یعنی معلّقۀ «تعاطف»، نکات قابل توجهی وجود دارد که مجملا به آنها اشاره میشود.
یک
تعاطف یا معاطفه به معنی عطف شدن دوسویۀ موجودات به یکدیگر است و معانیِ الفاظ چینی سْیِن 咸 که عنوان این معلّقه است یا گَان 感 که در عموم تفاسیر سنّتی صورتِ کاملِ آن دانسته شده، از مهربانی و عطوفت ورزیدن دور نیست. خاصّه آنکه در نویسۀ گَان 感 جزءِ 心 به معنی «دل» نیز وجود دارد. در لغتنامۀ شوُوِن در ذیل گَان آمده است: «آنچه دلهای مردمان را به حرکت وامیدارد».
دو
شناخت کاربرد هر یک از شصتوچهار معلّقه، گمشدۀ هر جویندۀ حکمت از گنجینۀ دفتر تجلّیات است. خطاب این سخن البته با کسانی نیست که جز فالگیری و غوطه خوردن در توهمات دانستن خیر و شرّ آیندۀ امور چیزی از ییجْینگ فهم نمیکنند، بلکه با کسانی است که میخواهند بدانند این خطوط معلّق که هر آن از تعلیق خارج میشوند و دههزار تجلّی در عوالم متکثر وجود برمیانگیزند، آخر به چه کار میآید. معلوم گشت که معلّقۀ سْیِن یا تعاطف به کار نحوۀ تعامل درخور با دیگری میآید و راه و رسم میزبانی فرهمندانه را میآموزاند.
سه
همچنان که مهمان در خانهای وارد میشود که جایی برای نشستن داشته باشد و میزبان آن خانه را مصفا ساخته و پذیرای مهمان گردد، همچنین است نحوۀ تعامل با دیگری. کسی که از خود و انانیتها پُر است، جایی برای میزبانی دیگری ندارد و پذیرای دیگر مردمان نتواند بود. کاربست معلّقۀ تعاطف، تُهی ساختن خویش و پذیرای دیگران شدن است.
چهار
لیو ییمینگ میگوید که این دیگر مردمان، نه اشاره به مردمان متعارفی دنیاوی، بلکه خویشتنِ حقیقی است که او را زوال نیست و خودترین خودِ ماست. در بیان این سخن، او آهنگ مخالفت با ظاهر کلام به نفع تأویل را ندارد، بلکه برعکس میگوید هر گاه که ما از نفسانیت تُهی گردیم و خویشتنِ حقیقیمان را بازیابیم، آنگاه پذیرای همگان توانیم شد. بدین معنی که آنچه و آنکه خویشتنِ حقیقی است برای ما، برای دیگران نیز خویشتنِ حقیقی است. آنچه و آنکه به تمام معنی «خودِ» ماست، «خودِ» همۀ موجودات دیگر نیز است. پس، با میزبانی از خویشتنِ خویش، در حقیقت، میزبان همۀ موجودات دیگر توانیم گشت.
پنج
در این دیدگاه، نحوۀ تعاطف دو یار چنان خواهد بود که هر یک از آنان دیگری را خود بداند و از خودِ مجازی تُهی گردد و کرسیِ دل را برای نزول اجلالِ خودِ حقیقی که در صورتِ یارِ او نمودار است، مهیّا سازد.
شش
نکتۀ دیگر در شرح لیو ییمینگ برقرار داشتن پیوند میان این ششخطی و بند سوم دائودِه جْینگ است. لائودْزی میگوید که فرهمندان کهن دل را تُهی میکردند و شکم را پُر. در ییجْینگ آمده که آزادمردان خویش را تُهی میکردند تا پذیرای دیگر مردم گردند. لیو ییمینگ میگوید تُهی کردن به معنی تُهی کردنِ دلِ بشری یا عقل جزوی است و نتیجۀ آن پُر شدنِ از خود حقیقی است که همان دلِ دائویی یا عقل کلّی است. بنابراین، پذیرای دیگر مردم شدن همان پُر کردن شکم است. بنا به تفاسیر کهن دائویی، تعبیر «پر شدن شکم» اشاره است به «دائو را باردار شدن». از آنجایی که در سنّت نگارش این لایه از ییجینگ (داسْیانگ یا تمثیل کبیر در هر معلّقه) به کنفوسیوس یا شاگردان او نسبت داده میشود، شرح لیو ییمینگ همسویی دو دیدگاه دائویی و کنفوسیوسی و آموزگاری لائودْزی برای کنفوسیوس را یادآور میشود.
هفت
بنابر آنچه گفته شد، یکی از کاربستهای متعدّد این معلّقه را درمان بیماری «خودشیفتگی» میتوان دانست که فراگیری آن در روزگار ما، معلوم همگان است. این درمان نه درمانی است به روش روانناشناسی که خود با تأکید بسیار بر اعتماد کردن بر نفْس و ناشناختِ روان، یکی از اسباب بروز این بیماری به شمار میباید رفت، بلکه درمانی است به روش فرهمندان باستان و یکسره مبتنی بر حکمت ناب. امّا روش آن نیست که «شیفتگی» از میان رود، بلکه روش آن است که «خود»های ناخود از میان برداشته شود و به خود حقیقی چندان که میسّر باشد عشق ورزند و شیفتگی پیشه سازند و از آنجا به همه عالم عاشق شوند که همه عالم از اوست.
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
در شرح لیو ییمینگ بر تمثیل کبیر سیویکمین ششخطّی ییجْینگ، یعنی معلّقۀ «تعاطف»، نکات قابل توجهی وجود دارد که مجملا به آنها اشاره میشود.
یک
تعاطف یا معاطفه به معنی عطف شدن دوسویۀ موجودات به یکدیگر است و معانیِ الفاظ چینی سْیِن 咸 که عنوان این معلّقه است یا گَان 感 که در عموم تفاسیر سنّتی صورتِ کاملِ آن دانسته شده، از مهربانی و عطوفت ورزیدن دور نیست. خاصّه آنکه در نویسۀ گَان 感 جزءِ 心 به معنی «دل» نیز وجود دارد. در لغتنامۀ شوُوِن در ذیل گَان آمده است: «آنچه دلهای مردمان را به حرکت وامیدارد».
دو
شناخت کاربرد هر یک از شصتوچهار معلّقه، گمشدۀ هر جویندۀ حکمت از گنجینۀ دفتر تجلّیات است. خطاب این سخن البته با کسانی نیست که جز فالگیری و غوطه خوردن در توهمات دانستن خیر و شرّ آیندۀ امور چیزی از ییجْینگ فهم نمیکنند، بلکه با کسانی است که میخواهند بدانند این خطوط معلّق که هر آن از تعلیق خارج میشوند و دههزار تجلّی در عوالم متکثر وجود برمیانگیزند، آخر به چه کار میآید. معلوم گشت که معلّقۀ سْیِن یا تعاطف به کار نحوۀ تعامل درخور با دیگری میآید و راه و رسم میزبانی فرهمندانه را میآموزاند.
سه
همچنان که مهمان در خانهای وارد میشود که جایی برای نشستن داشته باشد و میزبان آن خانه را مصفا ساخته و پذیرای مهمان گردد، همچنین است نحوۀ تعامل با دیگری. کسی که از خود و انانیتها پُر است، جایی برای میزبانی دیگری ندارد و پذیرای دیگر مردمان نتواند بود. کاربست معلّقۀ تعاطف، تُهی ساختن خویش و پذیرای دیگران شدن است.
چهار
لیو ییمینگ میگوید که این دیگر مردمان، نه اشاره به مردمان متعارفی دنیاوی، بلکه خویشتنِ حقیقی است که او را زوال نیست و خودترین خودِ ماست. در بیان این سخن، او آهنگ مخالفت با ظاهر کلام به نفع تأویل را ندارد، بلکه برعکس میگوید هر گاه که ما از نفسانیت تُهی گردیم و خویشتنِ حقیقیمان را بازیابیم، آنگاه پذیرای همگان توانیم شد. بدین معنی که آنچه و آنکه خویشتنِ حقیقی است برای ما، برای دیگران نیز خویشتنِ حقیقی است. آنچه و آنکه به تمام معنی «خودِ» ماست، «خودِ» همۀ موجودات دیگر نیز است. پس، با میزبانی از خویشتنِ خویش، در حقیقت، میزبان همۀ موجودات دیگر توانیم گشت.
پنج
در این دیدگاه، نحوۀ تعاطف دو یار چنان خواهد بود که هر یک از آنان دیگری را خود بداند و از خودِ مجازی تُهی گردد و کرسیِ دل را برای نزول اجلالِ خودِ حقیقی که در صورتِ یارِ او نمودار است، مهیّا سازد.
شش
نکتۀ دیگر در شرح لیو ییمینگ برقرار داشتن پیوند میان این ششخطی و بند سوم دائودِه جْینگ است. لائودْزی میگوید که فرهمندان کهن دل را تُهی میکردند و شکم را پُر. در ییجْینگ آمده که آزادمردان خویش را تُهی میکردند تا پذیرای دیگر مردم گردند. لیو ییمینگ میگوید تُهی کردن به معنی تُهی کردنِ دلِ بشری یا عقل جزوی است و نتیجۀ آن پُر شدنِ از خود حقیقی است که همان دلِ دائویی یا عقل کلّی است. بنابراین، پذیرای دیگر مردم شدن همان پُر کردن شکم است. بنا به تفاسیر کهن دائویی، تعبیر «پر شدن شکم» اشاره است به «دائو را باردار شدن». از آنجایی که در سنّت نگارش این لایه از ییجینگ (داسْیانگ یا تمثیل کبیر در هر معلّقه) به کنفوسیوس یا شاگردان او نسبت داده میشود، شرح لیو ییمینگ همسویی دو دیدگاه دائویی و کنفوسیوسی و آموزگاری لائودْزی برای کنفوسیوس را یادآور میشود.
هفت
بنابر آنچه گفته شد، یکی از کاربستهای متعدّد این معلّقه را درمان بیماری «خودشیفتگی» میتوان دانست که فراگیری آن در روزگار ما، معلوم همگان است. این درمان نه درمانی است به روش روانناشناسی که خود با تأکید بسیار بر اعتماد کردن بر نفْس و ناشناختِ روان، یکی از اسباب بروز این بیماری به شمار میباید رفت، بلکه درمانی است به روش فرهمندان باستان و یکسره مبتنی بر حکمت ناب. امّا روش آن نیست که «شیفتگی» از میان رود، بلکه روش آن است که «خود»های ناخود از میان برداشته شود و به خود حقیقی چندان که میسّر باشد عشق ورزند و شیفتگی پیشه سازند و از آنجا به همه عالم عاشق شوند که همه عالم از اوست.
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
فراسوی انشقاق
هستیِ زمینی پر است از دوپهلوییها، زیرا این هستی در عین حال که خداوند را آشکار میسازد، «غیر از اوست». آدمی گویی معلّق است در میان انتزاع و تناظر، نفی و بهرهمندی، تنزیه و تشبیه: از سویی با محدودیتها و نقائص پدیدارها مواجهیم (و گاهی هم جادوی اغواگر آنها)، و از سوی دیگر با شفافیت مابعدالطبیعی و خاصیت شرافت بخشیدن و باطنی ساختن آنها؛ «بانوی ازلی» هم حواست و هم مریم [علیهما السلام].
به سبب نیروی محیطی (انسان میانهحال فی نفسه)، شریعت به سوی اخلاقیاتی محتاط و ظنین [به تمایلات نفسانی آدمی] میل میکند؛ تنها طریقت است که در یکی از ابعاد خود، مشتمل بر وسعتی است که او را قادر میکند که «تسلّیدهندگان محسوس» را معنوی سازد، همان تسلّیدهندگانی که دیدگاه مبتنی بر شریعت مایل است آنها را حرام دارد، و از اینجاست (فراسوی شقوق «جسد یا جان») اعادۀ نیات آسمانی به انحاء بیان زیباییشناسانه، همچون موسیقی و رقص.
- فریتیوف شوان، ضمائم ترجمه انگلیسی کتاب منطق و تعالی، گزیدۀ ۱۴
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
هستیِ زمینی پر است از دوپهلوییها، زیرا این هستی در عین حال که خداوند را آشکار میسازد، «غیر از اوست». آدمی گویی معلّق است در میان انتزاع و تناظر، نفی و بهرهمندی، تنزیه و تشبیه: از سویی با محدودیتها و نقائص پدیدارها مواجهیم (و گاهی هم جادوی اغواگر آنها)، و از سوی دیگر با شفافیت مابعدالطبیعی و خاصیت شرافت بخشیدن و باطنی ساختن آنها؛ «بانوی ازلی» هم حواست و هم مریم [علیهما السلام].
به سبب نیروی محیطی (انسان میانهحال فی نفسه)، شریعت به سوی اخلاقیاتی محتاط و ظنین [به تمایلات نفسانی آدمی] میل میکند؛ تنها طریقت است که در یکی از ابعاد خود، مشتمل بر وسعتی است که او را قادر میکند که «تسلّیدهندگان محسوس» را معنوی سازد، همان تسلّیدهندگانی که دیدگاه مبتنی بر شریعت مایل است آنها را حرام دارد، و از اینجاست (فراسوی شقوق «جسد یا جان») اعادۀ نیات آسمانی به انحاء بیان زیباییشناسانه، همچون موسیقی و رقص.
- فریتیوف شوان، ضمائم ترجمه انگلیسی کتاب منطق و تعالی، گزیدۀ ۱۴
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
دریغا، طریقتِ دائو ساده است و آسان.
در جستجوی او، سفر به دورستها نمیباید،
که دائو در حیاط همین خانه است.
روی بگردان تا حَبّ کیمیای بازگشتِ جان را یابی،
سر بچرخان تا ساحل راستینِ طریق را بینی.
سالکان چون دل نمیدهند بدین کار آسان،
گنجینههای مینوی رخ نمینمایاند.
دردا که غافلان و بیهمّتان
در پیچ و خم کژراههها
عمری به دور خود میچرخند.
- لیو ییمینگ، مکاتیب انتباه در دائو، دریغنامه، شمارۀ 48.
已矣乎,道簡便,不須遠覓在家院;轉身即得返魂丹,回頭就是真道岸。只因學者無肯心,所以靈寶不現面;籲嗟懸虛不實人,枉在旁門一世轉。
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
در جستجوی او، سفر به دورستها نمیباید،
که دائو در حیاط همین خانه است.
روی بگردان تا حَبّ کیمیای بازگشتِ جان را یابی،
سر بچرخان تا ساحل راستینِ طریق را بینی.
سالکان چون دل نمیدهند بدین کار آسان،
گنجینههای مینوی رخ نمینمایاند.
دردا که غافلان و بیهمّتان
در پیچ و خم کژراههها
عمری به دور خود میچرخند.
- لیو ییمینگ، مکاتیب انتباه در دائو، دریغنامه، شمارۀ 48.
已矣乎,道簡便,不須遠覓在家院;轉身即得返魂丹,回頭就是真道岸。只因學者無肯心,所以靈寶不現面;籲嗟懸虛不實人,枉在旁門一世轉。
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
Gegua-commentary.pdf
564.3 KB
در آستانۀ سال نو چینی، ترجمه و شرحی بر ششخطی چهل و نهمِ ییجْینگ، معلّقۀ انقلاب به یاران و همراهان مشارق تقدیم میشود. امسال در چرخههای دوازدهگانه در میان دوازده ششخطّی رئیس (بیگُوَا 辟卦) با ششخطّی چْین واجد شش خطّ پیوسته و یانگ و نیز سال مار مطابق است و در چرخههای شصت ساله با ششخطّی گِه 革 یا انقلاب پیوند دارد. سال پیش رو پر است از تحوّلات در آفاق و در انفس. مصائب آب و آتش در این سال بسیار و وقوع زلزلههای مهیب محتمل خواهد بود. در حوزههای مختلف، ستیزهها در پیش است و تحوّلات ناگهانی، خوب و ناخوب، پدید خواهد آمد. از جدال در عموم خانوادهها گریزی نیست و شکیبایی مردمان کم و خطرپذیری آنان بیش میشود. سوق یافتن این تحوّلات به سوی خیر منوط است بر ارادۀ اهل بینش به تحوّل درونی. امسال، زمانی مناسب برای تجدیدنظر در قوانین اجتماعی ناکارآمد و رویههای ناخوش در زندگی فردی است. آمادگی برای پوست اندازی مار و ترک گفتن امور کهنه و فاسد و یافتن راههای نوین برای نیل به مقاصد عالی از جملۀ گنجینههایی است که دلآگاهان باستان در «ششخطّی انقلاب» برای ما به ودیعه نهادهاند. مطالعۀ دقیق این ششخطّی به همگان توصیه میشود.
صورتگر راستین
امیر یوئِن، حاکمِ سرزمین سُنگ، نقاشیای [از چهرۀ خود] میخواست. بسیاری از اهل هنر به دربار آمدند و هر یک حُکم را دریافت میداشتند، ادای احترام میکردند و گوشهای میماندند و مشغول میشدند به شستن قلمموهای خود و ترکیب رنگها. [شمارهشان چندان بود که] نیمی هم در بیرون مانده بودند. هنرمندی با تأخیر وارد شد و آهسته آهسته گام برمیداشت و هیچ شتاب نداشت. حُکم را دریافت داشت، ادای احترام کرد، ولی آنجا نماند و بیدرنگ به حجرۀ خود بازگشت. امیر [که نظرش بدو جلب شده بود،] کسی را گسیل داشت تا ببیند او چه میکند.
- «بند از قبایش گشوده، چهارزانو نشسته، نیمهبرهنه».
امیر فریاد برآورْد: «خودش است، او صورتگری راستین است!»
- دفتر جوانگدْزی، 21:7.
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
宋元君將畫圖。眾史皆至,受揖而立;舐筆和墨,在外者半。有一史後至者,儃儃然不趨,受揖不立,因之舍。公使人視之,則解衣般礡,臝。君曰:「可矣,是真畫者也。」
نقاشی: هوانگ یُنگیُو 黃永玉
امیر یوئِن، حاکمِ سرزمین سُنگ، نقاشیای [از چهرۀ خود] میخواست. بسیاری از اهل هنر به دربار آمدند و هر یک حُکم را دریافت میداشتند، ادای احترام میکردند و گوشهای میماندند و مشغول میشدند به شستن قلمموهای خود و ترکیب رنگها. [شمارهشان چندان بود که] نیمی هم در بیرون مانده بودند. هنرمندی با تأخیر وارد شد و آهسته آهسته گام برمیداشت و هیچ شتاب نداشت. حُکم را دریافت داشت، ادای احترام کرد، ولی آنجا نماند و بیدرنگ به حجرۀ خود بازگشت. امیر [که نظرش بدو جلب شده بود،] کسی را گسیل داشت تا ببیند او چه میکند.
- «بند از قبایش گشوده، چهارزانو نشسته، نیمهبرهنه».
امیر فریاد برآورْد: «خودش است، او صورتگری راستین است!»
- دفتر جوانگدْزی، 21:7.
━━━━━━━━━━━
TLG / IG مشارق
━━━━━━━━━━━
宋元君將畫圖。眾史皆至,受揖而立;舐筆和墨,在外者半。有一史後至者,儃儃然不趨,受揖不立,因之舍。公使人視之,則解衣般礡,臝。君曰:「可矣,是真畫者也。」
نقاشی: هوانگ یُنگیُو 黃永玉
مشارق
صورتگر راستین امیر یوئِن، حاکمِ سرزمین سُنگ، نقاشیای [از چهرۀ خود] میخواست. بسیاری از اهل هنر به دربار آمدند و هر یک حُکم را دریافت میداشتند، ادای احترام میکردند و گوشهای میماندند و مشغول میشدند به شستن قلمموهای خود و ترکیب رنگها. [شمارهشان چندان…
تعلیقه: در این حکایت، جوانگدْزی میخواهد بگوید که نقاش راستین، صور نقاشی خود را، نه از عالم صورتها، بلکه از دائوی بیصورت دریافت میدارد. نشستن نقاش اشاره است به مراقبت بر معانی و تجّلی آن معانی در عالم صورتهای راستین (جِنسْینگ 真形) و برهنه شدن او اشاره است به خلع کالبد یا رهایی روان از قیود تن و سیر در ملکوتِ صورتها. نقاش راستین صورت چهرۀ امیر را نه از معاینۀ حسّی چهرۀ او، بلکه با مشاهدت باطنی و مکاشفۀ صورت حقّانی چهرۀ او به دست میآورد و این, مبداءِ فاعلیِ تجلّی صورتها در نقاشی اوست. امّا برای مبداء قابلیِ نقاشی که رنگها و صور ظاهر بر روی صحیفه باشند، به نزد صورتگر راستین، همان یک نظر که در زمان ادای احترام و دریافت داشتن حُکم، امیر یوئِن را دیده است، کفایت میکند.
Forwarded from چینفوسیوس | Chinfucius
💢 موسّسۀ چینپژوهی چینفوسیوس برگزار میکند:
☯️ نخستین کارگاه فرهنگی چینشناسی
🀄️ 《中国文化研究研讨会》
🇨🇳پلی بین عید بهارۀ چینیان و نوروز ایرانیان🇮🇷
💯 ۱۵ جلسهی تخصّصی چینشناسی
🗓 ۸، ۹ و ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، مجازی (آنلاین)
✅ همراه با اعطای گواهی معتبر
💎 هزینه سرمایه گذاری: ۴۲۰ ت
♾️ شرکت برای عموم علاقمندان آزاد است.
📲 لینک ثبتنام
#رویداد
📢 جهت کسب اطلاعات بیشتر به نشانی زیر مراجعه فرمایید.
🆔 بله | ایتا | تلگرام | اینستاگرام
☯️ نخستین کارگاه فرهنگی چینشناسی
🀄️ 《中国文化研究研讨会》
🇨🇳پلی بین عید بهارۀ چینیان و نوروز ایرانیان🇮🇷
💯 ۱۵ جلسهی تخصّصی چینشناسی
🗓 ۸، ۹ و ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، مجازی (آنلاین)
✅ همراه با اعطای گواهی معتبر
💎 هزینه سرمایه گذاری: ۴۲۰ ت
♾️ شرکت برای عموم علاقمندان آزاد است.
📲 لینک ثبتنام
#رویداد
📢 جهت کسب اطلاعات بیشتر به نشانی زیر مراجعه فرمایید.
🆔 بله | ایتا | تلگرام | اینستاگرام
Forwarded from چینفوسیوس | Chinfucius
مشارق
💢 موسّسۀ چینپژوهی چینفوسیوس برگزار میکند: ☯️ نخستین کارگاه فرهنگی چینشناسی 🀄️ 《中国文化研究研讨会》 🇨🇳پلی بین عید بهارۀ چینیان و نوروز ایرانیان🇮🇷 💯 ۱۵ جلسهی تخصّصی چینشناسی 🗓 ۸، ۹ و ۱۰ اسفند ۱۴۰۳، مجازی (آنلاین) ✅ همراه با اعطای گواهی معتبر 💎 هزینه سرمایه گذاری:…
برنامه_زمانبندی_کارگاه_چینشناسی_اسفند_۱۴۰۳.pdf
1.8 MB