tgoop.com/EngareNet/1463
Last Update:
🖋 جان اف. هنری و ترجمهی فرشاد گودرزی
قدرت نظری و ایدئولوژیک لیبرالیسم کلاسیک بر رابطه بین مالکیت خصوصی، بازار و فرد استوار است. یکی از مورخان برجسته لیبرالیسم مینویسد:«مالکیت خصوصی تجسم آزادی فردی در ابتداییترین شکل آن است و آزادیهای بازار اجزای تفکیکناپذیر آزادیهای اساسی افراد هستند» . با توسعه مالکیت مولد خصوصی، افراد از حکومت خودسرانه استبدادی رها میشوند، اکنون با کنترل منابع خود، آزادند که بر اساس منافع خود تصمیم بگیرند و با تلاش، هوشمندی و حیلهگری خود این منافع را به پیش برند. این علایق باید در معرض نظارت دیگران قرار گیرد و هر کدام تلاش میکنند تا اهداف خود را در رقابتی با دیگران ارتقاء دهند. این رقابت در پدیدهای که «بازار» نامیده میشود، صورتبندی میشود. پیروزی در این رقابت نصیب افرادی میشود که هوش بیشتر، تلاش بهتر و کارایی بیشتری داشته باشند. ممکن است بازنده وجود داشته باشد، اما همه افراد آزادی یکسانی برای کسب سود دارند و همه با قوانین یکسان در رقابت شرکت میکنند. در این مسابقه دولت جایی فراتر از وضع قوانین و قضاوت در مورد اختلاف بین بازیکنان ندارد.
از نظر تاریخی، این دیدگاه حدود دویست سال بر زندگی بشر حاکم بود، به نظر میرسید که این موضوع تا حدود زیادی روشن میکند که چرا برخی افراد موفق میشوند؟ و برخی افراد شکست میخورند؟