tgoop.com/EnglishWithShahnaz/458
Last Update:
🔴داستان
✍Don’t Lose Hope
✍امیدت از دست نده
Derek Simmons was enjoying a beautiful day at the beach with his family when he noticed something odd.
درک سیمسونز همراه با خانواده اش در حال لذت بردن از یک روز زیبا در ساحل بود که متوجه چیز عجیبی شد.
A group of people near the pier were pointing at something in the water.
گروهی از مردم در نزدیکی اسکله به چیزی در آب اشاره می کردند.
He and his wife thought it was just another shark, but they walked toward the commotion anyway.
او و همسرش فکر کردند که فقط یک کوسه دیگر است، اما به هر حال به سوی هیاهو راه افتادند.
As it turned out, it wasn’t a shark.
آنطور که مشخص شد، کوسه ای در کار نبود.
It was something much more dangerous.
چیزی بسیار خطرناک تر بود.
Nine people were caught in a riptide.
نه نفر گرفتار امواج دریا شده بودند.
That group included a family of six with two small boys and a grandmother, as well as three would-be rescuers who got pulled in while trying to help.
آن گروه شامل یک خانواده شش نفره با دو پسر بچه و یک مادربزرگ و همچنین سه نفر که قرار بود نجات غریق شوند که هنگام تلاش برای کمک به آنها به داخل (امواج) کشیده شده بودند.
They were trying to swim to safety but the current was too strong and they were being pulled away.
آنها در حال تلاش برای شنا کردن به یک محل مطمئن و امن بودند اما جریان بیش از حد قوی بود و آنها را با سمت خود کشید.
The lifeguards had already finished work, so it was up to Derek. He had to think fast.
پیش از آن، ساعت کاری گارد نجات ساحلی به پایان رسیده بود، بنابراین همه چیز به درک بستگی داشت. او باید سریع فکری می کرد.
The nine were getting tired and would soon be lost at sea and possibly drowned.
آن نُه نفر دیگر خشته شده بودن و ممکن بود به زودی در دریا ناپدید شوند و احتمالا غرق شوند.
He gathered as many people as he could on the beach and got them to hold hands in a line.
او تا جایی که می توانست افرادی را که در ساحل بودند جمع کرد و از آنها خواست که در یک خط دست به دست هم قرار گیرند.
Soon, he had a human chain of more than 80 people. It reached about 100 yards from the beach into the ocean.
خیلی زود او یک زنجیر انسانی بیش از 80 نفر تشکیل داد. این زنجیره تا حدود 100 یارد از ساحل تا اقیانوس می رسید.
Derek and his wife, Jessica, went out beyond the chain on their body boards and began towing the exhausted swimmers to people in the chain.
درک و همسرش، جسیکا، بیرون از زنجیره روی تخته های موج سواری خود شروع به یدک کشیدن شناگران خسته به طرف زنجیره انسانی کردند.
The 67-year-old grandmother had a heart attack in the water and appeared to have died by the time they got to her, but the human chain pulled her back to shore too.
مادربزرگ 67 ساله در آب دچار حمله قلبی شده بود و ظاهرا زمانی که آنها به او برسند خواهد مرد، اما زنجیره انسانی او را نیز به سمت ساحل کشید.
After about an hour, all nine were passed back along the chain to safety. Even the grandmother survived, saying that she had a vision of her late husband and it wasn’t her time yet.
پس از حدود یک ساعت، هر نه نفردر طول زنجیره به ساحل امن منتقل شدند. حتی مادر بزرگ هم نجات پیدا کرد و می گفت که رویای شوهر مرحومش را دیده بود و (همسرش به او گفته بود که) هنوز وقت او نرسیده بود.
Complete strangers were on the beach hugging and high-fiving.
It was a beautiful end to a stressful day at the beach.
افراد کاملا غریبه در ساحل یکدیگر را در آغوش گرفتند و کف دستهایشان را به نشان موفقیت بر هم می زدند. این یک پایان زیبا برای یک روز استرس زا در ساحل بود.
Some famous philosophers have said that humans are selfish by nature.
برخی از فیلسوفان معروف گفته اند که انسان بالفطره خودخواه است.
@EnglishWithShahnaz
BY Fun with English
Share with your friend now:
tgoop.com/EnglishWithShahnaz/458