▪️سوم آبان، سالگرد درگذشت فریدون مشیری (۱۳۰۵-۱۳۷۹)
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم!
امید روشنایی گرچه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل برمیافشانم
@theapll
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم!
امید روشنایی گرچه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی
گل برمیافشانم
@theapll
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#دکتر_ژاله_آموزگار
🔸یک صد و دومین محفل ماهانه میراث مکتوب.
آذرتاش آذرنوش در ایران ماند و به همان شکل سنتی ایرانی زیست.
🔸ژاله آموزگار به ایراندوستی آذرتاش آذرنوش اشاره کرد و گفت: اگر شرایط آذرنوش را داشته باشید و ایران بمانید و خانهای که در آن زندگی میکنید پر از آثار ایرانی باشد بسیار مهم است. آذرتاش با اینکه همسری فرانسوی داشت و به راحتی میتوانست به فرانسه برود اما در ایران ماند و به همان شکل سنتی ایرانی زیست.
🔸برگرفته از: خبرگزاری کتاب ایران
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
🔸یک صد و دومین محفل ماهانه میراث مکتوب.
آذرتاش آذرنوش در ایران ماند و به همان شکل سنتی ایرانی زیست.
🔸ژاله آموزگار به ایراندوستی آذرتاش آذرنوش اشاره کرد و گفت: اگر شرایط آذرنوش را داشته باشید و ایران بمانید و خانهای که در آن زندگی میکنید پر از آثار ایرانی باشد بسیار مهم است. آذرتاش با اینکه همسری فرانسوی داشت و به راحتی میتوانست به فرانسه برود اما در ایران ماند و به همان شکل سنتی ایرانی زیست.
🔸برگرفته از: خبرگزاری کتاب ایران
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایران با همهی ایرادهایی که دارد کشوری تاریخی و همهی شئون آن طبیعی است و به همین دلیل فائق آمدن بر آن نیز بهطور تاریخی غیر ممکن بوده است. منظورم تنها پیروزیِ دشمنان بیگانه بر او نیست، بلکه بهویژه دوستان و دشمنانِ داخلی نیز هست، میتوان بر ایران فائق آمد، آن را تسخیر کرد، اما ادامهی این فرمانروایی و ادارهی آن هرگز امری آسان و در دسترس هر «خربندهای» نبوده است. یکی از امور خلافآمد عادت در فرمانروایی در ایران و بر آن، اینست که جز با درکی عمیق از فرهنگ فراگیر آن نمیتوان حکومت پایدار در آن ایجاد کرد. این را حتّی ترکان غزنوی و سلجوقی نیز میدانستند و تا میتوانستند به آن عمل کردند.
هیچ یک از مهاجمان نتوانستند با تکیه بر آئینی یا ایدئولوژی خود، بر ایران فرمان رانند و کوشش کردند ادب و آداب ایرانی را از آنان بیاموزند.
✍️ زندهیاد استاد #دکتر_جواد_طباطبایی
پیوست :
«ما گل های خندانیم» سرودی از شادروان #عباس_يمينى_شريف، اجراى دانش آموزان ۱۳۵۲
ما گل های خندانیم
فرزندان ایرانیم
میهن پاک خود را
مانند جان می دانیم
ما باید دانا باشیم
هشیار و بینا باشیم
از بهر حفظ ایران
باید توانا باشیم
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
هیچ یک از مهاجمان نتوانستند با تکیه بر آئینی یا ایدئولوژی خود، بر ایران فرمان رانند و کوشش کردند ادب و آداب ایرانی را از آنان بیاموزند.
✍️ زندهیاد استاد #دکتر_جواد_طباطبایی
پیوست :
«ما گل های خندانیم» سرودی از شادروان #عباس_يمينى_شريف، اجراى دانش آموزان ۱۳۵۲
ما گل های خندانیم
فرزندان ایرانیم
میهن پاک خود را
مانند جان می دانیم
ما باید دانا باشیم
هشیار و بینا باشیم
از بهر حفظ ایران
باید توانا باشیم
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
✅ شاهنامه نوشتن، مستلزم ملت داشتن است / ما ملتِ غیبیم و حافظ لسان الغیب است، چون لسانِ یک ملت است
✍️ جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
اگر شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی را بتوان همچون نظریهای برای ملّت در ایران توضیح داد، میتوان گفت که سرشت و شأنِ ملّی ایرانی هیچ نسبتی با هیچ ایدئولوژی ناسیونالیستی ندارد و نمیتواند با مقولات چنین ایدئولوژیهایی توضیح داده شود.
عربها جایی عنوان کردهاند که عرب، نمیتواند شاهنامه داشته باشد. میبایست بیان کرد که، شاهنامه نوشتن، مستلزمِ ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمیشود؛ شاهنامه داشت. اعراب نه تنها نمیتوانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت. حافظ، بیانِ اسطوره ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است، چون لسانِ یک ملت است.
مفهوم ایرانشهری و اندیشهی ایرانشهری، در واقع کوششی است برای توضیح اینکه ملت ایران، ملت متفاوتی است. منطق ما، متفاوت از منطقِ امت است و ما ملتی هستیم، با تاریخی خاص و تنوع اقوام و گویشهای متفاوت. ایران همیشه یک کشور بوده است و کشور نیز، یک ملت واحد است.
🆔 http://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
✅ شاهنامه نوشتن، مستلزم ملت داشتن است / ما ملتِ غیبیم و حافظ لسان الغیب است، چون لسانِ یک ملت است
✍️ جواد طباطبایی، فیلسوف سیاسی ایران
اگر شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی را بتوان همچون نظریهای برای ملّت در ایران توضیح داد، میتوان گفت که سرشت و شأنِ ملّی ایرانی هیچ نسبتی با هیچ ایدئولوژی ناسیونالیستی ندارد و نمیتواند با مقولات چنین ایدئولوژیهایی توضیح داده شود.
عربها جایی عنوان کردهاند که عرب، نمیتواند شاهنامه داشته باشد. میبایست بیان کرد که، شاهنامه نوشتن، مستلزمِ ملت داشتن است و اگر ملّت به اُمت مبدل شود؛ آن زمان دیگر نمیشود؛ شاهنامه داشت. اعراب نه تنها نمیتوانند شاهنامه داشته باشند، بلکه حافظ و سعدی هم نخواهند داشت. حافظ، بیانِ اسطوره ملی ما است. ما ملت غیبیم و حافظ لسان الغیب است، چون لسانِ یک ملت است.
مفهوم ایرانشهری و اندیشهی ایرانشهری، در واقع کوششی است برای توضیح اینکه ملت ایران، ملت متفاوتی است. منطق ما، متفاوت از منطقِ امت است و ما ملتی هستیم، با تاریخی خاص و تنوع اقوام و گویشهای متفاوت. ایران همیشه یک کشور بوده است و کشور نیز، یک ملت واحد است.
🆔 http://www.tgoop.com/ShahnamehToosi
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
رازها و نمادها و آموزههای شاهنامه
تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان
از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
این تالار بازتاب دهنده برداشتهای گرداننده از واکاوی رازهای نهفته در ژرفای داستانهای شاهنامه است.
گرداننده تالار : سیروس حامی
@Cyrus_Hami
به یکسان رَوِشنِ زمانه مدان
از او هرچه اندرخورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
این تالار بازتاب دهنده برداشتهای گرداننده از واکاوی رازهای نهفته در ژرفای داستانهای شاهنامه است.
گرداننده تالار : سیروس حامی
@Cyrus_Hami
#دکتر_ژاله_آموزگار
«ما یک فرهنگ مداوم داریم. ما همانی هستیم که کاخ پاسارگاد و ستونهای تخت جمشید به دست ما بنا شده است و ما در صحنه بیستون تاریخ نگاشته ایم و در ضمن همانی هستیم که زیباترین کاشیها را در مسجد شیخ لطف الله به کار گرفته ایم و معماران ما اصفهان را نصف جهان کرده اند. این تداوم فرهنگی است نه گسستگی, ما همیشه بوده ایم گاهی اجبارا خاموش شده ایم ولی نمرده ایم . به موقع سر برافراشته ایم, گل کاشته ایم . ما با زنده نگاه داشتن آیین هایمان نگذاشتیم ریشه هایمان خشک شود . ما مانند ایزد رپیتون هستیم که در سرمای زمستانی به زیر زمین میرود ریشه گیاهان و آبهای زیرزمینی را گرم نگاه میدارد, ما هم در بدترین شرایط ریزه کاریهای فرهنگمان را در آعوش فشرده ایم از جانمان شیرش داده ایم تا همچنان ببالد و ببالد.»
#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
«ما یک فرهنگ مداوم داریم. ما همانی هستیم که کاخ پاسارگاد و ستونهای تخت جمشید به دست ما بنا شده است و ما در صحنه بیستون تاریخ نگاشته ایم و در ضمن همانی هستیم که زیباترین کاشیها را در مسجد شیخ لطف الله به کار گرفته ایم و معماران ما اصفهان را نصف جهان کرده اند. این تداوم فرهنگی است نه گسستگی, ما همیشه بوده ایم گاهی اجبارا خاموش شده ایم ولی نمرده ایم . به موقع سر برافراشته ایم, گل کاشته ایم . ما با زنده نگاه داشتن آیین هایمان نگذاشتیم ریشه هایمان خشک شود . ما مانند ایزد رپیتون هستیم که در سرمای زمستانی به زیر زمین میرود ریشه گیاهان و آبهای زیرزمینی را گرم نگاه میدارد, ما هم در بدترین شرایط ریزه کاریهای فرهنگمان را در آعوش فشرده ایم از جانمان شیرش داده ایم تا همچنان ببالد و ببالد.»
#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from ایران بوم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔵 🎞چرایی و انگیزهی راستینِ روزِ ۷ آبان، روزِ بزرگداشتِ کوروش بزرگ
درود به همراهانِ گرامی
بر پایهی پژوهشهای استادِ دانشمند، دکتر عبدالمجید اَرفعی بر روی گلنبشتهها و سنگنبشتهها، روزِ ۷ آبان، روزِ گشایش بابِل به دستِ «کوروشِ بزرگ» است.
نامگذاری چنین روزی برای بزرگداشتِ کوروشِ بزرگ نخستینبار از سوی استاد اَرفعی به جهانیان پیشنهاد شد، گاهی به نادرستی از این روز به نام زادروزِ «کوروشِ بزرگ» یاد میشود حال آنکه دادههای مستندی از زادروزِ بزرگترین پادشاهِ تاریخ جهان در دست نیست و این روز برای پاسداشتِ دادگری و شکوه این پادشاه ایرانی است.
.
به ایرانبوم؛ دریچهای به فرهنگ ایران بپیوندید:
@IRANBoom_IR
درود به همراهانِ گرامی
بر پایهی پژوهشهای استادِ دانشمند، دکتر عبدالمجید اَرفعی بر روی گلنبشتهها و سنگنبشتهها، روزِ ۷ آبان، روزِ گشایش بابِل به دستِ «کوروشِ بزرگ» است.
نامگذاری چنین روزی برای بزرگداشتِ کوروشِ بزرگ نخستینبار از سوی استاد اَرفعی به جهانیان پیشنهاد شد، گاهی به نادرستی از این روز به نام زادروزِ «کوروشِ بزرگ» یاد میشود حال آنکه دادههای مستندی از زادروزِ بزرگترین پادشاهِ تاریخ جهان در دست نیست و این روز برای پاسداشتِ دادگری و شکوه این پادشاه ایرانی است.
.
به ایرانبوم؛ دریچهای به فرهنگ ایران بپیوندید:
@IRANBoom_IR
نقاشی از آرامگاه کوروش بزرگ اثر فرصت شیرازی (۱۲۷۱ – ۱۳۳۹ق)
منبع: فارسنامه ناصری، حسن حسینی فسائی. تصحیح و تحشیه منصور رستگار فسائی. چاپ دوم. امیرکبیر، ۱۳۷۸. ص ۱۵۵۹.
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
منبع: فارسنامه ناصری، حسن حسینی فسائی. تصحیح و تحشیه منصور رستگار فسائی. چاپ دوم. امیرکبیر، ۱۳۷۸. ص ۱۵۵۹.
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Forwarded from ادبسار
کوروش خواهد آمد و مرا رهایی خواهد داد. (دانیال پیامبر)
و او آمد
کوروش
پسر ماندانا و کمبوجیه
شــــهریار روشــــناییها
و پادشاه پهناورترین سرزمینهای آدمی.
او که پیشوای خِرد بود و پیامآور خوشی و پاکی و پارسایی
او که برایش پیر به خانه، چوپان به کوه، دبیر به کُنِشت و سوار به دشت یکی بود، همه خانومانش بودند!
او که فرستادهی روشنایی آسمان و زمین بود و رهاوردی جز رهایی در سر نداشت
او که آزادی اندیشه را آزادی آدمی میدانست
او که پیامآور رهایی و رازدار روشنایی بود
او که آمد تا آزاردهندگان و زورگویان به آرامش نرسند
تا زنآزارانِ تاریکیپرست به پندار خویش نرسند
تا آزادی زنان را نگاهبان باشد
تا مردمان به آزادی سخن بگویند!
او که آمد تا بگوید:
من
کوروش هخامنش
از میان شما برآمدم و از شما شدم
دیگر از وزیدن بادهای بیبنیاد نترسید، من در کنار شما نشستهام
خنیاگران بخوانند، خاموشان شادی کنند
دیگر دردی نیست، دروغی نیست، هراسی نیست
من برای رهایی و رستگاری آمدهام
من برای آسایش و آرامش آمدهام
من برای دوستی و دانایی آمدهام
با درفش هخامنش در دو دست!
هماو که به شادمانی سپیدهدم سوگند خورد و به پاکی ستاره
به رویای روشنایی و به رستاخیز آلاله
به لبخند پگاه و به بانوی شادیآور آسمان
و به کیوان، به واژه، به کوه و به زیبایی زنان،
سوگند خورد
که پاسدار زنان و زندگیبخش بینایان باشد
که آورندهی آزادی مردمان باشد
که بهترین راستیها را برای مردمش فراهم آورد
که جز آتشِ آزادی، هیچ چراغِ روشنی بر این پهنه نَپاید
که هرگز کسی را برای آیین و باورش به بند نکشد
که شکوه آدمی را به او باز رساند
که تنها ترانه و شادمانی باشد...
همین و دیگر هیچ!
و امروز، روزیست که او آمد
او که نخستین سردار آزادی و دادگری بود
او که از میان ما برآمده بود و از ما بود
او که "کوروش" بود
پسر ماندانا و کمبوجیه
شــــهریار روشــــناییها
و پادشاه پهناورترین سرزمینهای آدمی!
«هفتم آبانماه، روز کوروش گرامی باد»
goo.gl/86Xg0b
#مجید_دری
#روز_کوروش
👑 @AdabSar
و او آمد
کوروش
پسر ماندانا و کمبوجیه
شــــهریار روشــــناییها
و پادشاه پهناورترین سرزمینهای آدمی.
او که پیشوای خِرد بود و پیامآور خوشی و پاکی و پارسایی
او که برایش پیر به خانه، چوپان به کوه، دبیر به کُنِشت و سوار به دشت یکی بود، همه خانومانش بودند!
او که فرستادهی روشنایی آسمان و زمین بود و رهاوردی جز رهایی در سر نداشت
او که آزادی اندیشه را آزادی آدمی میدانست
او که پیامآور رهایی و رازدار روشنایی بود
او که آمد تا آزاردهندگان و زورگویان به آرامش نرسند
تا زنآزارانِ تاریکیپرست به پندار خویش نرسند
تا آزادی زنان را نگاهبان باشد
تا مردمان به آزادی سخن بگویند!
او که آمد تا بگوید:
من
کوروش هخامنش
از میان شما برآمدم و از شما شدم
دیگر از وزیدن بادهای بیبنیاد نترسید، من در کنار شما نشستهام
خنیاگران بخوانند، خاموشان شادی کنند
دیگر دردی نیست، دروغی نیست، هراسی نیست
من برای رهایی و رستگاری آمدهام
من برای آسایش و آرامش آمدهام
من برای دوستی و دانایی آمدهام
با درفش هخامنش در دو دست!
هماو که به شادمانی سپیدهدم سوگند خورد و به پاکی ستاره
به رویای روشنایی و به رستاخیز آلاله
به لبخند پگاه و به بانوی شادیآور آسمان
و به کیوان، به واژه، به کوه و به زیبایی زنان،
سوگند خورد
که پاسدار زنان و زندگیبخش بینایان باشد
که آورندهی آزادی مردمان باشد
که بهترین راستیها را برای مردمش فراهم آورد
که جز آتشِ آزادی، هیچ چراغِ روشنی بر این پهنه نَپاید
که هرگز کسی را برای آیین و باورش به بند نکشد
که شکوه آدمی را به او باز رساند
که تنها ترانه و شادمانی باشد...
همین و دیگر هیچ!
و امروز، روزیست که او آمد
او که نخستین سردار آزادی و دادگری بود
او که از میان ما برآمده بود و از ما بود
او که "کوروش" بود
پسر ماندانا و کمبوجیه
شــــهریار روشــــناییها
و پادشاه پهناورترین سرزمینهای آدمی!
«هفتم آبانماه، روز کوروش گرامی باد»
goo.gl/86Xg0b
#مجید_دری
#روز_کوروش
👑 @AdabSar
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
به یاد شاهانگی کوروش بزرگ
۷ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
روز هفتم آبان سالگرد آزادی یهودیان بابل به فرمان کوروش، شاهنشاه هخامنشی، است.
نبوکدنصر فرمانروای بابل مردم یهود را بندی کرده و به بابل آورده بود. کوروش پس از گشودن بابل همه بندیان یهود را آزاد کرد. آوندهای زرین و سیمین یهودیان را که نبوکدنصر از نیایشگاههای یهودیان برداشته بود به آنان بازپس داد. پول و ابزار سفر به یهودیان داد تا به اورشلیم برگردند.
با مردمی که پیروان دینهای دیگر بودند هم بر آیین خودشان رفتار کرد و آنان را آزاد گذاشت و یاری داد تا نیایشگاههای خود را از نو بسازند.
نام کوروش در تورات در شمار پیامبران نجات بخش بشر آمده است.
«ایرانویج». دکتر بهرام فرهوشی.
برگرفته از ص ۴۵ تا ۶۳.
روز بزرگداشت کوروش شاید که روز بازخواندن تاریخ او شود تا راه و آیین کوروشی در دلها زنده گردد. نه آن که زمان تجدید مرزبندیها و کینهورزیها باشد، به وارون اندیشه و منش او.
زمانی است تا راه و آیین کهن شاهنشاهی ایرانی را با اجزای اندیشه و فرهنگ غنی و آزموده آن از نو بشناسیم. راه و آیینی که چند هزار سال سرزمینهای پهناور ایرانی را سربلند راه برد.
این بهتر داروی درماندگیها و سرگشتگیهاست، در دنیایی که به نام جهانوطنی و جهانیشدن میکوشند تا بنیادهای فرهنگهای کهن ملی را بپاشند.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
به یاد شاهانگی کوروش بزرگ
۷ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
روز هفتم آبان سالگرد آزادی یهودیان بابل به فرمان کوروش، شاهنشاه هخامنشی، است.
نبوکدنصر فرمانروای بابل مردم یهود را بندی کرده و به بابل آورده بود. کوروش پس از گشودن بابل همه بندیان یهود را آزاد کرد. آوندهای زرین و سیمین یهودیان را که نبوکدنصر از نیایشگاههای یهودیان برداشته بود به آنان بازپس داد. پول و ابزار سفر به یهودیان داد تا به اورشلیم برگردند.
با مردمی که پیروان دینهای دیگر بودند هم بر آیین خودشان رفتار کرد و آنان را آزاد گذاشت و یاری داد تا نیایشگاههای خود را از نو بسازند.
نام کوروش در تورات در شمار پیامبران نجات بخش بشر آمده است.
«ایرانویج». دکتر بهرام فرهوشی.
برگرفته از ص ۴۵ تا ۶۳.
روز بزرگداشت کوروش شاید که روز بازخواندن تاریخ او شود تا راه و آیین کوروشی در دلها زنده گردد. نه آن که زمان تجدید مرزبندیها و کینهورزیها باشد، به وارون اندیشه و منش او.
زمانی است تا راه و آیین کهن شاهنشاهی ایرانی را با اجزای اندیشه و فرهنگ غنی و آزموده آن از نو بشناسیم. راه و آیینی که چند هزار سال سرزمینهای پهناور ایرانی را سربلند راه برد.
این بهتر داروی درماندگیها و سرگشتگیهاست، در دنیایی که به نام جهانوطنی و جهانیشدن میکوشند تا بنیادهای فرهنگهای کهن ملی را بپاشند.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
✍دکترجلال الدین کزازی
" بزرگمردی بیهمانند که نه تنها در ایران، در جهان نیز، بیهمال و همتاست؛ ابرمردی شگرف و مینوی که از او، در نامههای سپند و آیینی، سخن رفته است و کردار و رفتار والای گیتیآرای و خوی و خیم نیکوی و دلجوی اوی، در آنها، ستوده آمده است: کورش هخامنشی، آن فرمانروای فرخنهاد جاودان در یاد، آن شهریار روشنایی و داد که به گفته فرزانه نامبردار آلمانی، هگل، تاریخ با وی آغاز گرفته است".
@mazand_kheradsarayeferdowsi
✍گزنفون
سراسر این شاهنشاهی گسترده با پشتکار و خرد کوروش ساماندهی میشد. او با مردم خود مانند فرزندانش رفتار میکرد و آنان کوروش را همچون پدر خود ارج مینهادند.
برگرفته از «زندگی کوروش» نوشتهی گزنفن
#روز_کوروش
✨ @AdabSar ✨
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
" بزرگمردی بیهمانند که نه تنها در ایران، در جهان نیز، بیهمال و همتاست؛ ابرمردی شگرف و مینوی که از او، در نامههای سپند و آیینی، سخن رفته است و کردار و رفتار والای گیتیآرای و خوی و خیم نیکوی و دلجوی اوی، در آنها، ستوده آمده است: کورش هخامنشی، آن فرمانروای فرخنهاد جاودان در یاد، آن شهریار روشنایی و داد که به گفته فرزانه نامبردار آلمانی، هگل، تاریخ با وی آغاز گرفته است".
@mazand_kheradsarayeferdowsi
✍گزنفون
سراسر این شاهنشاهی گسترده با پشتکار و خرد کوروش ساماندهی میشد. او با مردم خود مانند فرزندانش رفتار میکرد و آنان کوروش را همچون پدر خود ارج مینهادند.
برگرفته از «زندگی کوروش» نوشتهی گزنفن
#روز_کوروش
✨ @AdabSar ✨
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#ژاله_آموزگار:
🔹کوروش فرمانروایی بزرگ بود که حتی مورخان بیگانه نیز او را ستودهاند و منشور او را میتوان کهنترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ دانست که در آن، تساهل و تسامح فرمانروایانه به وضوح دیده میشود، به ویژه اینکه وقتی دیگران از سوزاندن اسیران و درآوردن چشم و گوش پس از کشورگشاییهای خود سخن میگویند، کوروش از ساختن و آباد کردن سخن میگوید.
@shahnamehpajohan
#دکتر_محمد_علی_اسلامی_ندوشن
🔹کوروش یک نوآوریِ بینظیر کرد، و آن تساهل نسبت به اعتقاد و آیینِ دیگران بود. گواهیاَش در فتح بابِل و شکرگزاریِ یهودیان دیده میشود. این، نوعی آزاداندیشی بوده که هنوز هم پس از گذشت بیست و پنج قرن، دنیا در نیازِ آن به سر میبرد. کوروش و داریوش خوب میدانستند که چگونه قدرت را با مدارا همراه کنند. جمع کردن این دو متضاد، کار کوچکی نبوده، که این دو سردار به جهان آموختند.
📚 بازتابها
----------------
@dr_eslaminodoushan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
🔹کوروش فرمانروایی بزرگ بود که حتی مورخان بیگانه نیز او را ستودهاند و منشور او را میتوان کهنترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ دانست که در آن، تساهل و تسامح فرمانروایانه به وضوح دیده میشود، به ویژه اینکه وقتی دیگران از سوزاندن اسیران و درآوردن چشم و گوش پس از کشورگشاییهای خود سخن میگویند، کوروش از ساختن و آباد کردن سخن میگوید.
@shahnamehpajohan
#دکتر_محمد_علی_اسلامی_ندوشن
🔹کوروش یک نوآوریِ بینظیر کرد، و آن تساهل نسبت به اعتقاد و آیینِ دیگران بود. گواهیاَش در فتح بابِل و شکرگزاریِ یهودیان دیده میشود. این، نوعی آزاداندیشی بوده که هنوز هم پس از گذشت بیست و پنج قرن، دنیا در نیازِ آن به سر میبرد. کوروش و داریوش خوب میدانستند که چگونه قدرت را با مدارا همراه کنند. جمع کردن این دو متضاد، کار کوچکی نبوده، که این دو سردار به جهان آموختند.
📚 بازتابها
----------------
@dr_eslaminodoushan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from ایران بوم
هشتم آبانماه سالروز درگذشت دکتر مظاهر مصفا
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
مُظاهر مُصفّا (۱ شهریور ۱۳۱۱ - ۸ آبان ۱۳۹۸) استاد دانشگاه، مصحح متون، و شاعر برجستهٔ معاصر ایران بود. او سالهای زیادی بهعنوان استاد تمام رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بهخدمت مشغول بود. مظاهر مصفا یکی از قصیدهسرایان شاخص ایرانی بود. تاکنون چند مجموعه شعر از او بهچاپ رسیده که از آن جمله است: «ده فریاد»، «سی سخن»، «پاسداران سخن»، «توفان خشم»، «سپیدنامه»، «سیپاره» و… همچنین تصحیحات او بر دیوان ابوتراب فرقتی کاشانی، «مجمع الفصحا» رضا قلیخان هدایت، مزاری قهستانی، سنایی، سعدی، جوامع الحکایات عوفی.
روانش شاد و یادش گرامی باد.
@iranboom_ir
شادروان #مظاهر_مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17518-
بغض استاد #محمدرضا_شفیعی_کدکنی در سوگ شادروان مظاهر مصفا شکست؛ مظاهر مصفا ادامه سنت شعری ملکالشعرای بهار و حمیدی بود
http://iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/17522-
گفتوگو با دکتر امیربانو کریمی درباره جایگاه مظاهر مصفا در شعر و ادب فارسی
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/goftego/17610-
قدر مصفا در زمان حیاتش شناخته نشد
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17609-
میراث ماندگار استاد / گذری بر آثار برجای مانده از مظاهر مصفا
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/17611-
گزارش شب «مظاهر مصفا»
http://www.iranboom.ir/tazeh-ha-sp-285929972/gozaresh/9264-
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
اگر شاهنامه نمیبود...
١- ایران، گذشتهٔ پرشکوه خود را فراموش میکرد.
٢- مفاهیمی چون داد و دهش، خرد و راستی، والامنشی و دانش، با این برجستگی به گوش ایرانی نمیخورد، که قهرمانان نیکوکار شاهنامه آنها را در زندگی خود به نمود آورند.
٣- دو جبههٔ نیکی و بدی اینگونه رو در روی هم قرار نمیگرفتند که سرانجام هم به پیروزی نیکی و شکست تبهکار خاتمه یابد.
۴– زبان فارسی چنان بنیاد محکمی به خود نمیگرفت که از ترکستان چین تا ساحل مدیترانه و از هند و کشمیر و بنگال، تا قفقاز و آسیای مرکزی، نیمی از آسیا را بپوشاند، و حتی در اروپا تا سنی و هرزگوین پیش رود.
۵– ادبیات فارسی به این غنا و تنوع دست نمییافت، که نزدیک به همهٔ سایهروشنهای زندگی بشری را در خود جای دهد.
۶– عرفان ایرانی که ریشهٔ مشترک با شاهنامه دارد، اینگونه بالیده نمیشد.
۷- یک دید جهانشمول نسبت به زندگی، که فارغ باشد از افتراقهای قومی و زبانی و آئینی، در تفکر ایرانی راه نمییافت که بگوید:
تو داد و دهش کن، فریدون توئی...
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
[برای ارجنامهٔ دکتر #جلال_خالقی_مطلق]
منبع: فصلنامهی پاژ (جشننامهی خالقی مطلق)
#شاهنامه
https://www.tgoop.com/eshtadan
١- ایران، گذشتهٔ پرشکوه خود را فراموش میکرد.
٢- مفاهیمی چون داد و دهش، خرد و راستی، والامنشی و دانش، با این برجستگی به گوش ایرانی نمیخورد، که قهرمانان نیکوکار شاهنامه آنها را در زندگی خود به نمود آورند.
٣- دو جبههٔ نیکی و بدی اینگونه رو در روی هم قرار نمیگرفتند که سرانجام هم به پیروزی نیکی و شکست تبهکار خاتمه یابد.
۴– زبان فارسی چنان بنیاد محکمی به خود نمیگرفت که از ترکستان چین تا ساحل مدیترانه و از هند و کشمیر و بنگال، تا قفقاز و آسیای مرکزی، نیمی از آسیا را بپوشاند، و حتی در اروپا تا سنی و هرزگوین پیش رود.
۵– ادبیات فارسی به این غنا و تنوع دست نمییافت، که نزدیک به همهٔ سایهروشنهای زندگی بشری را در خود جای دهد.
۶– عرفان ایرانی که ریشهٔ مشترک با شاهنامه دارد، اینگونه بالیده نمیشد.
۷- یک دید جهانشمول نسبت به زندگی، که فارغ باشد از افتراقهای قومی و زبانی و آئینی، در تفکر ایرانی راه نمییافت که بگوید:
تو داد و دهش کن، فریدون توئی...
دکتر #محمدعلی_اسلامی_ندوشن
[برای ارجنامهٔ دکتر #جلال_خالقی_مطلق]
منبع: فصلنامهی پاژ (جشننامهی خالقی مطلق)
#شاهنامه
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
💧جشن آبانگان، روز ملی پاسداشت آب💧
💦 جشن آبانگان (روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور)
از دیرباز نزد ایرانیان چهار آخشیج (عنصر) «آب، آتش، باد، خاک» ارزشمند بوده و ایرانیان به آن احترام فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند.همین باور سپندیه و خردگرایانه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به طبیعت احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
نمونه ایی از این ستایش ها :
"به سرچشمه آب درود میفرستیم، به کوههايی که از بالای آنها آب جاری میشود درود میفرستیم، بر گذرگاههای آب درود میفرستیم، به دریا و دریاچهها و استخرها درود میفرستیم
اوستا/یسنای 8/بند 1و2
مهم ترین موضوع این جشن گرامیداشت آب است که در میان ایرانیان باستان از ارزش زیادی برخوردار بوده و آنرا مقدس میشمردند.
مورخان یونانی نوشته اند که ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی کردند و به عبارتی آب را آلوده نمی کردند. همین موارد از متون کهن ایرانی هم برداشت می شود.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: «آبانماه روز دهم آن روز آبانماه است و آن عيدى است كه براى توافق دو نام آبانگان گويند و در اين روز زو پسر تهماسب به شاهى رسيد و مردمان را به حفر انهار و تعمير آن امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون بيوراسب را اسير كرده و به سلطنت رسيده و مردم را امر كرده كه دوباره خانهها و اهل خود را مالك شوند و خود را كدخدا بنامند يعنى صاحب خانه و خود او نيز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد»
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد/آثارالباقیه عن القرون الخالیه/ترجمه اکبر داناسرشت/تهران - امیر کبیر1386/برگ 340
دکتر انوشیروانی کیهانی زاده / تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
💦 جشن آبانگان (روز آبان از ماه آبان برابر با دهم آبان ماه در تقویم رسمی کشور)
از دیرباز نزد ایرانیان چهار آخشیج (عنصر) «آب، آتش، باد، خاک» ارزشمند بوده و ایرانیان به آن احترام فراوان میگذاشتند و برای هر کدام ستایش نامه های جداگانه داشتند.همین باور سپندیه و خردگرایانه ی ایرانی شوه ی آن بوده است که پیوسته به طبیعت احترام گذاشته و در نگهداری و پاکیزگی آن بکوشند.
نمونه ایی از این ستایش ها :
"به سرچشمه آب درود میفرستیم، به کوههايی که از بالای آنها آب جاری میشود درود میفرستیم، بر گذرگاههای آب درود میفرستیم، به دریا و دریاچهها و استخرها درود میفرستیم
اوستا/یسنای 8/بند 1و2
مهم ترین موضوع این جشن گرامیداشت آب است که در میان ایرانیان باستان از ارزش زیادی برخوردار بوده و آنرا مقدس میشمردند.
مورخان یونانی نوشته اند که ایرانیان در آب جاری خود را شستشو نمی کردند و به عبارتی آب را آلوده نمی کردند. همین موارد از متون کهن ایرانی هم برداشت می شود.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می نویسد: «آبانماه روز دهم آن روز آبانماه است و آن عيدى است كه براى توافق دو نام آبانگان گويند و در اين روز زو پسر تهماسب به شاهى رسيد و مردمان را به حفر انهار و تعمير آن امر كرد و در اين روز به كشورهاى هفتگانه خبر رسيد كه فريدون بيوراسب را اسير كرده و به سلطنت رسيده و مردم را امر كرده كه دوباره خانهها و اهل خود را مالك شوند و خود را كدخدا بنامند يعنى صاحب خانه و خود او نيز بخانه و خانواده خود فرمانروا شد»
بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد/آثارالباقیه عن القرون الخالیه/ترجمه اکبر داناسرشت/تهران - امیر کبیر1386/برگ 340
دکتر انوشیروانی کیهانی زاده / تاربرگ امروز در تاریخ
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from دیدهبان میراث فرهنگی ایران
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای تلخ مریم افسری، موسس اولین موزه زنده گلیم و قالی سیرجان از بدعهدی و بیمهری مسئولان میراث
متولیان از امتیاز موزه شخصی من برای پروژه ثبت جهانی بهره بردند، اما حالا که موزه خودشان را احداث کردهاند کارهای من را فراموش کرده اند.
پنج سال با دست خالی موزه ام را نگه داشتم و معرف این فرهنگ به گردشگران و دانشآموزان بودم، اما حالا که موزهای جدید ساختهاند تابلوهای راهنمای موزه گلیم و قالی ام را کندهاند. ایکاش دستم قطع میشد ولی این بی احترامیها را نمیدیدم.
میشد دو موزه در سیرجان داشته باشیم، میشد بخشی از موزه را به کارهای من اختصاص داد، ولی حتی من را برای افتتاحیه موزه جدید هم دعوت نکردند.
این فیلم را برای این نمیگیرم که بگویم من را ببینید یا برایم تابلو بزنید، این فیلم را میگیرم که بگویم دیگر تکرار نکنید.
لطفا انگیزهها را نکشید، چیزی درون من شکسته که دیگر نمیتوانم ادامه دهم. از دنیای فرش خداحافظی میکنم.
https://www.tgoop.com/reesjomhoormiras
متولیان از امتیاز موزه شخصی من برای پروژه ثبت جهانی بهره بردند، اما حالا که موزه خودشان را احداث کردهاند کارهای من را فراموش کرده اند.
پنج سال با دست خالی موزه ام را نگه داشتم و معرف این فرهنگ به گردشگران و دانشآموزان بودم، اما حالا که موزهای جدید ساختهاند تابلوهای راهنمای موزه گلیم و قالی ام را کندهاند. ایکاش دستم قطع میشد ولی این بی احترامیها را نمیدیدم.
میشد دو موزه در سیرجان داشته باشیم، میشد بخشی از موزه را به کارهای من اختصاص داد، ولی حتی من را برای افتتاحیه موزه جدید هم دعوت نکردند.
این فیلم را برای این نمیگیرم که بگویم من را ببینید یا برایم تابلو بزنید، این فیلم را میگیرم که بگویم دیگر تکرار نکنید.
لطفا انگیزهها را نکشید، چیزی درون من شکسته که دیگر نمیتوانم ادامه دهم. از دنیای فرش خداحافظی میکنم.
https://www.tgoop.com/reesjomhoormiras
#میر_جلال_الدین_کزازی :
شاهنامه، نامه سپند و ورجاوند فرهنگ و اندیشه و منش ایرانیست. پس هرکس که میخواهد ایران، این سرزمین دیرینه گرانمایه را به شایستگی بدانسان که میسزد بشناسد. میباید با شاهنامه به بسندگی آشنایی جُسته باشد.
@shahnamehpajohan
#جلال_خالقی_مطلق :
شاهنامه حس مليت را در ما تقويت میكند و پشتوانه بزرگی برای زبان فارسی ماست. اين امور نشاندهنده اهميت شاهنامه است، منتها اگر كسی بخواهد زيادهروی كند و مثلا با استناد به داستان كيكاووس بگويد ما در هزار سال پيش يا دو هزار سال پيش يا شش هزار سال پيش پرواز میكرديم و سخنان ابلهانه بزند، ارج و ارزش شاهنامه را ناديده انگاشته است. متاسفانه برخی با استناد به آن داستانها میگويند ما در آسمان پرواز میكرديم يا با استناد به داستان تولد رستم میگوييم كه ما سزارين میكرديم. در حالی كه در آن زمان اگر پهلوی مادری را میشكافتند، مادر میمرد! البته اين نگاههای سادهانگارانه تنها در ما نيست. مثلا برخی ميگويند مصریها در دوران باستان عمل مغز انجام میدادند! اينها حرفهای مزخرف است، مگر میشود شش، هفت هزار سال پيش بدون امكانات و بیهوشی و… عمل مغز انجام داد؟! اين قبيل سادهانگاریها چه در مورد خودمان و چه در مورد ديگران بیربط است و نبايد به آن توجه كرد. علت اصلی اهميت شاهنامه در حفظ و نگهداری و يادآوری آداب و رسوم پيشينيان و زبان فارسی و تقويت احساسات ملی ماست.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
شاهنامه، نامه سپند و ورجاوند فرهنگ و اندیشه و منش ایرانیست. پس هرکس که میخواهد ایران، این سرزمین دیرینه گرانمایه را به شایستگی بدانسان که میسزد بشناسد. میباید با شاهنامه به بسندگی آشنایی جُسته باشد.
@shahnamehpajohan
#جلال_خالقی_مطلق :
شاهنامه حس مليت را در ما تقويت میكند و پشتوانه بزرگی برای زبان فارسی ماست. اين امور نشاندهنده اهميت شاهنامه است، منتها اگر كسی بخواهد زيادهروی كند و مثلا با استناد به داستان كيكاووس بگويد ما در هزار سال پيش يا دو هزار سال پيش يا شش هزار سال پيش پرواز میكرديم و سخنان ابلهانه بزند، ارج و ارزش شاهنامه را ناديده انگاشته است. متاسفانه برخی با استناد به آن داستانها میگويند ما در آسمان پرواز میكرديم يا با استناد به داستان تولد رستم میگوييم كه ما سزارين میكرديم. در حالی كه در آن زمان اگر پهلوی مادری را میشكافتند، مادر میمرد! البته اين نگاههای سادهانگارانه تنها در ما نيست. مثلا برخی ميگويند مصریها در دوران باستان عمل مغز انجام میدادند! اينها حرفهای مزخرف است، مگر میشود شش، هفت هزار سال پيش بدون امكانات و بیهوشی و… عمل مغز انجام داد؟! اين قبيل سادهانگاریها چه در مورد خودمان و چه در مورد ديگران بیربط است و نبايد به آن توجه كرد. علت اصلی اهميت شاهنامه در حفظ و نگهداری و يادآوری آداب و رسوم پيشينيان و زبان فارسی و تقويت احساسات ملی ماست.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
💠اسماعیل بن یسار نسایی نخستین شاعر شعوبی گرای ایرانی دوره امویان💠
🔴اسماعیل پسر پسار یکی از نخستین چهرههای فرهنگی ایرانی بود که به مبارزه جدی با قوم گرایی امویان برخاست.(۱)او عمر طولانی داشته و دوران آخرین خلیفه اموی را دیده است. در وجه شهرتش به نسائی سخن بسیار گفته شده و چند احتمال اظهار گشته است از جمله اینکه چون خود با پدرش اثاثه و لوازم عروسی میفروخته از این رو به نسائی معروف شده است.(۲)او در سروده هایش به ستایش هویت ایرانی پرداخت گرایش های ایران گرایانه شدید او سبب خشم بزرگان عرب میشد و او را پیوسته از خود میراندند.
🟠 از جمله روزی هشام بن عبدالملک خليفه متعصب اموی از او خواست برایش شعری بخواند و گمان میکرد اسماعیل قصیده ای در ستایش وی خواهد سرود ولی اسماعیل با دلیری شگفت آوری شعری در ستایش پیشینه ایرانیان خواند که در بخشی از آن آمده بود چه کسی چون خسرو انوشیروان و شاپور جنگاور و هرمزان شایسته افتخار و تعظیم است. آنان در روز حادثه وقتی حمله می کردند شیران صف شکن بودند و شاهان تُرک و روم را ذلیل کردند.اگر بپرسی خبر خواهی شد که اصل و تبار ما شوکت همۀ قومها و نژادها را مقهور خود ساخته است.
🟢 هشام چنان از شنیدن این قصیده به خشم آمد که دشنام زشتی به او داد و گفت: «تو به من فخر میفروشی و برای من قصیده در مدح خود و قوم کافر خود می سرایی؟» آنگاه دستور داد اسماعیل را به برکه آبی بیندازند و سر او را تا حد خفگی زیر آب نگه دارند سپس وی را به عربستان تبعید کرد(۱) و از جمله در شعری نیز می گوید: اگر از گذشته ما (ایرانیان) و شما (اعراب) در روزگارهای پیش بی خبری بپرس تا بدانی ما و شما چگونه بودیم. ما دختران خود را تربیت میکردیم و شما دختران خود را زنده به گور می کردید.اسماعیل بن یسار مانند این اشعار همه جا میسرود و بدون پروا، شرافت حسب و نسب خود را ذکر می کرد و آشکارا عرب را تحقیر می نمود.(۲)
📚منابع
📕۱.نخستین دولت های ایرانی پس از اسلام، محسن جعفری، ۱۴۰۲، ص ۲۲ و ۲۳
📗۲.نهضت شعوبیه( جنبش ملی ایرانیان مقابل خلافت اموی و عباسی )، حسینعلی ممتحن، ۱۳۷۰، ص ۲۲۵ و ۲۲۶ و ۲۲۸
@Historiumclub
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
🔴اسماعیل پسر پسار یکی از نخستین چهرههای فرهنگی ایرانی بود که به مبارزه جدی با قوم گرایی امویان برخاست.(۱)او عمر طولانی داشته و دوران آخرین خلیفه اموی را دیده است. در وجه شهرتش به نسائی سخن بسیار گفته شده و چند احتمال اظهار گشته است از جمله اینکه چون خود با پدرش اثاثه و لوازم عروسی میفروخته از این رو به نسائی معروف شده است.(۲)او در سروده هایش به ستایش هویت ایرانی پرداخت گرایش های ایران گرایانه شدید او سبب خشم بزرگان عرب میشد و او را پیوسته از خود میراندند.
🟠 از جمله روزی هشام بن عبدالملک خليفه متعصب اموی از او خواست برایش شعری بخواند و گمان میکرد اسماعیل قصیده ای در ستایش وی خواهد سرود ولی اسماعیل با دلیری شگفت آوری شعری در ستایش پیشینه ایرانیان خواند که در بخشی از آن آمده بود چه کسی چون خسرو انوشیروان و شاپور جنگاور و هرمزان شایسته افتخار و تعظیم است. آنان در روز حادثه وقتی حمله می کردند شیران صف شکن بودند و شاهان تُرک و روم را ذلیل کردند.اگر بپرسی خبر خواهی شد که اصل و تبار ما شوکت همۀ قومها و نژادها را مقهور خود ساخته است.
🟢 هشام چنان از شنیدن این قصیده به خشم آمد که دشنام زشتی به او داد و گفت: «تو به من فخر میفروشی و برای من قصیده در مدح خود و قوم کافر خود می سرایی؟» آنگاه دستور داد اسماعیل را به برکه آبی بیندازند و سر او را تا حد خفگی زیر آب نگه دارند سپس وی را به عربستان تبعید کرد(۱) و از جمله در شعری نیز می گوید: اگر از گذشته ما (ایرانیان) و شما (اعراب) در روزگارهای پیش بی خبری بپرس تا بدانی ما و شما چگونه بودیم. ما دختران خود را تربیت میکردیم و شما دختران خود را زنده به گور می کردید.اسماعیل بن یسار مانند این اشعار همه جا میسرود و بدون پروا، شرافت حسب و نسب خود را ذکر می کرد و آشکارا عرب را تحقیر می نمود.(۲)
📚منابع
📕۱.نخستین دولت های ایرانی پس از اسلام، محسن جعفری، ۱۴۰۲، ص ۲۲ و ۲۳
📗۲.نهضت شعوبیه( جنبش ملی ایرانیان مقابل خلافت اموی و عباسی )، حسینعلی ممتحن، ۱۳۷۰، ص ۲۲۵ و ۲۲۶ و ۲۲۸
@Historiumclub
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
✍لطفالله هنرفر
اصفهان با آنکه تا سالِ ۶۳۳ هجری از تعرّضِ نیروی مغول مصون ماند، به علّتِ دشمنیِ خانوادگی که بین دو خاندانِ معروف صاعدی و خجندی در این شهر برقرار بود، به ویرانی سوق داده شد.
آل صاعد حَنَفی بودند و آل خجند مذهب شافعی داشتند. اختلافها و زد و خوردهای این دو خانواده، که طبعاً سلبِ آسایش و آرامش از مردمِ شهر کرده بود، کاسهٔ صبرِ شاعرِ معروفِ معاصرِ اصفهان، کمالالدین اسماعیل را نیز لبریز کرده و شاعر را به گفتنِ این ابیات وا داشته بود:
تا دَردَشت هست و جوباره
نیست از کوشش و کشش چاره
ای خداوندِ هفت سیّاره
پادشاهی فرست خونخواره
تا که دَردَشت را چو دشت کند
جویِ خون آوَرَد ز جوباره
عددِ خلق را بیفزاید
هر یکی را کند دوصدپاره
نفرینِ کمال اسماعیل اجابت شد و در سالِ ۶۳۳ هجری مقارنِ حکومتِ اوکتای قاآن، جانشینِ چنگیز، نزاعِ شافعیها و حنفیها بالا گرفت و شافعیها با آنکه هنوز تا این تاریخ، مغول بر اصفهان مسلّط نشده بودند، با آنها ساختند و قرار گذاشتند که دروازههای شهر را به روی ایشان بگشایند به شرطِ آنکه پس از ورود به شهر آنها از حنفیها قتل عام نمایند، ولی مغول پس از ورود به شهر از شافعيه و حنفیه به طور متساری قتل عام نمودند و شهرِ اصفهان را، که تا این تاریخ از دستبردِ آن قومِ خونخوار محفوظ مانده بود، با خاک یکسان کردند. کمال اسماعیل دربارهٔ این واقعهٔ عظیم گوید:
کس نیست که تا بر وطنِ خَود گرید
بـــر حالِ تباهِ مـــردمِ بد گــــرید
دی بر سرِ مردهای دو صد شیون بود
امروز یکی نیست که بر صد گرید
بعد از قتل عامِ اصفهان، کمال اسماعیل در خانقاهی منزوی شد، ولی دو سال بعد، او خود نیز به طورِ اتّفاقی به دستِ مغول به قتل رسید.
اصفهان، ص۱۱۹
لطفالله هنرفر
انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم ۱۳۸۶
پژوهشهایاصفهانشناسی
https://www.tgoop.com/ALI4asS
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
اصفهان با آنکه تا سالِ ۶۳۳ هجری از تعرّضِ نیروی مغول مصون ماند، به علّتِ دشمنیِ خانوادگی که بین دو خاندانِ معروف صاعدی و خجندی در این شهر برقرار بود، به ویرانی سوق داده شد.
آل صاعد حَنَفی بودند و آل خجند مذهب شافعی داشتند. اختلافها و زد و خوردهای این دو خانواده، که طبعاً سلبِ آسایش و آرامش از مردمِ شهر کرده بود، کاسهٔ صبرِ شاعرِ معروفِ معاصرِ اصفهان، کمالالدین اسماعیل را نیز لبریز کرده و شاعر را به گفتنِ این ابیات وا داشته بود:
تا دَردَشت هست و جوباره
نیست از کوشش و کشش چاره
ای خداوندِ هفت سیّاره
پادشاهی فرست خونخواره
تا که دَردَشت را چو دشت کند
جویِ خون آوَرَد ز جوباره
عددِ خلق را بیفزاید
هر یکی را کند دوصدپاره
نفرینِ کمال اسماعیل اجابت شد و در سالِ ۶۳۳ هجری مقارنِ حکومتِ اوکتای قاآن، جانشینِ چنگیز، نزاعِ شافعیها و حنفیها بالا گرفت و شافعیها با آنکه هنوز تا این تاریخ، مغول بر اصفهان مسلّط نشده بودند، با آنها ساختند و قرار گذاشتند که دروازههای شهر را به روی ایشان بگشایند به شرطِ آنکه پس از ورود به شهر آنها از حنفیها قتل عام نمایند، ولی مغول پس از ورود به شهر از شافعيه و حنفیه به طور متساری قتل عام نمودند و شهرِ اصفهان را، که تا این تاریخ از دستبردِ آن قومِ خونخوار محفوظ مانده بود، با خاک یکسان کردند. کمال اسماعیل دربارهٔ این واقعهٔ عظیم گوید:
کس نیست که تا بر وطنِ خَود گرید
بـــر حالِ تباهِ مـــردمِ بد گــــرید
دی بر سرِ مردهای دو صد شیون بود
امروز یکی نیست که بر صد گرید
بعد از قتل عامِ اصفهان، کمال اسماعیل در خانقاهی منزوی شد، ولی دو سال بعد، او خود نیز به طورِ اتّفاقی به دستِ مغول به قتل رسید.
اصفهان، ص۱۱۹
لطفالله هنرفر
انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم ۱۳۸۶
پژوهشهایاصفهانشناسی
https://www.tgoop.com/ALI4asS
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
تاریخاصفهان
🥀پژوهشهایاصفهانشناسی
اصفهانرانیمهخوانندازجهان
صدجهانمندیدهامدراصفهان
اصفهانرانیمهخوانندازجهان
صدجهانمندیدهامدراصفهان
#آذربایجان_را_بهتر_بشناسیم
زبان پیشین و اصیل اردبیل در منابع تاریخی
▫️نمونۀ اصیل گویش اردبیلی تقریباً منحصر است به جملهای بسیار کوتاه در کتاب صفوة الصفا (نگاشتۀ حدود ۷۵۹ق) از ابنبزّاز اردبیلی که در اثنای مجلسی قوّالی غزلی میخواند:
آتـش عـشقت ز غـیرت بر دلـم
تاختن آورد همچون شیر مست
«شیخ قدّس اللّٰه سرّه گفت: وقتی که در طلب به شیراز رفتم این حالت و منزلت داشتم. از شیخ سؤال کردم که وقتی که به حضرت شیخ زاهد رسیدی از دل خبری داشتی؟ شیخ فرمود به زبان اردبیلی کارِ بُماندَه کار تَمُوم بُری، یعنی ای خانهآبادان، کار تمام بود.» این تنها نمونهای است که صریحاً گفته شده به زبان اردبیلی است و تفاوتش با زبان اشعار فهلوی از همین چند کلمه نیک پیداست.
منبع: فهلویّات: پژوهشی در اشعار بازمانده از زبان ادبی مشترک عراق عجم و آذربایجان، دکتر پژمان فیروزبخش، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ص ۴۷]
https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAAE-l5prfWnkh8WHA1A
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
زبان پیشین و اصیل اردبیل در منابع تاریخی
▫️نمونۀ اصیل گویش اردبیلی تقریباً منحصر است به جملهای بسیار کوتاه در کتاب صفوة الصفا (نگاشتۀ حدود ۷۵۹ق) از ابنبزّاز اردبیلی که در اثنای مجلسی قوّالی غزلی میخواند:
آتـش عـشقت ز غـیرت بر دلـم
تاختن آورد همچون شیر مست
«شیخ قدّس اللّٰه سرّه گفت: وقتی که در طلب به شیراز رفتم این حالت و منزلت داشتم. از شیخ سؤال کردم که وقتی که به حضرت شیخ زاهد رسیدی از دل خبری داشتی؟ شیخ فرمود به زبان اردبیلی کارِ بُماندَه کار تَمُوم بُری، یعنی ای خانهآبادان، کار تمام بود.» این تنها نمونهای است که صریحاً گفته شده به زبان اردبیلی است و تفاوتش با زبان اشعار فهلوی از همین چند کلمه نیک پیداست.
منبع: فهلویّات: پژوهشی در اشعار بازمانده از زبان ادبی مشترک عراق عجم و آذربایجان، دکتر پژمان فیروزبخش، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ص ۴۷]
https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAAE-l5prfWnkh8WHA1A
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
آذرپژوه؛ مرکز مطالعات آذربایجان
جهت ارتباط با نویسندهی مطالب، و اعلام نظرات، انتقادات و مطالب خود جهت درج در کانال با ما همراه باشید:
@Azarbayjaniiha
همچنین برای مطالعه کامل مطالب و مطالب بیشتر به سایت آذرپژوه مراجعه فرمایید:
https://azarpazhoh.org
@Azarbayjaniiha
همچنین برای مطالعه کامل مطالب و مطالب بیشتر به سایت آذرپژوه مراجعه فرمایید:
https://azarpazhoh.org
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
کتاب و کتابخوانی
۱۳ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
این روزها دو کتاب به دستم رسید که تازه نیست، اما شگفتی آورد:
«مرشد و مارگریتا» نوشته میخاییل بولگاکف.
«انسان در جستوجوی معنی»، نوشته ویکتور فرانکل.
هر دو را داشتهام. هر دو چندین بار چاپ شده و خوانندگان فارسی آن هزاران تن شدهاند.
اما شگفتی آن که:
در باره مرشد و مارگریتا نوشتهاند: رمانی است شگفتانگیز، از درخشانترین آثار ادبی روسیه که به کتابهای کلاسیک پهلو میزند.
در باره انسان در جستوجوی معنی هم نوشتهاند: یکی از بزرگترین کتابهای عصر ماست.
ستایشهایی از این دست که این کتاب، کتاب شگفتانگیزی است یا از بزرگترین کتابهاست؛ مردمی را نشان میدهد که تا بدان روز به کتابی پر ارج برنخورده و به محض دیدن این کتاب سر از پا نشناخته و چنین ستایشهایی از آن کردهاند.
اما چه کتابی باید بتواند من ایرانی را با زمینهای چند هزار ساله که در نوشتن آثار جهانی ادبی و فرهنگی دارم، به چنین ستایشهایی وادارد؟
اصلا بزرگترین کتاب عصر در زبان فارسی و در نزد فارسیزبانها چه کتابی است؟
همین کتابها که باختریان بزرگش شمردهاند؟
کدام کتاب است که بتواند بر کفه ترازوی دانش و خرد به پای «تاریخ بیهقی» برسد، با «کلیله و دمنه» هموزن باشد، همسنگ «اشعار رودکی» باشد، با «تاریخ بلعمی»، با «بوستان» و «گلستان» سعدی یا با هر یک از صدها دیوان شعر شاعران فارسی برابری کند؟
از کتابهایی تمدنساز چون «شاهنامه» و «اوستا» و «بندهش» و ... نام نمیبرم تا سپس خودم را سرزنش نکنم که چنین معاملهنادان هستم!
پرسشی است که چرا برخی از ما میپندارند هر آنچه را باختریان گفتند و نوشتند باید در نزد ما هم همان حُکمی را داشته باشد که برای آنان داشته؟
اگر باختریان در کشاکش با استالین و اتحاد شوروی خواستهاند هر آنچه را بر ضد او نوشته شده بزرگ وانمایند، چرا من هم باید کتابهای مناسبتی آنان را درخشان و بزرگ بپندارم. گیریم که باختر، در نبرد با شوروی بر او چیره آمد. من در آن میانه چرا باید فرهنگ و تمدن خویش را کنار بنهم؟
کدام اهل کتابی «مروجالذهب» ابوالحسن مسعودی را زمین میگذارد تا کتابهای بزرگ! و درخشان و جهانی! باختریان را بخواند؟
این چه بیماریی است که بر پیکر فکری ما افتاده است؟
در نمایشگاههای کتاب و محفلهای کتابخوانی هم دیگر کسی یادش نمیآید که در زبان فارسی چه کتابهایی داریم. کسی نمیداند که تا همین چندی پیش کلیله و دمنه و آثار سعدی کتابهایی بود که هر کس در آغاز سوادآموزی باید میخواند و از بر میکرد تا سوادش بنیاد بگیرد.
نگارنده نمیخواهد ارج فرهنگها و فکرهای دیگران را وازند. البته که باید اهل دنیا و افکار ایشان را بشناسیم، و آن از راه ترجمه آثار ایشان شدنی است. اما نه اینچنین که خود را در دامان باختر بیندازیم و هر آنچه باختریان در باره کتابهای دیگر مردم دنیا گفتند هم همان باور رسمی ما بشود.
تا در باختر به یکی از اهل سرزمین کُره جایزه دهند ما هم او را بزرگ بشناسیم و در پی او برویم. مگر خود با دنیا تماس نداریم؟ چرا کسی کتابهایی از مردمان دیگر کشورها نمیآورد؟
در همین سده پیش نبود که استادانی چون علامه قزوینی و پورداوود و همانندان ایشان مدتها در کتابخانههای باختر یا هند میبودند و پیوسته از کتابهای آنان یا از آثاری که از ما در نزد ایشان بود عکس میگرفتند و برای ما میفرستادند. استاد علیاصغر حکمت وقتی در هند بودند چه کارهای فرهنگی کردند!
سفیران و رایزنان فرهنگی کنونی بر روی هم یک هزارم ایشان کردهاند؟
ما کتابهای زیادی داریم که نخواندهایم، و باید بخوانیم. این شوق و ذوق به کتابهای میان مایه و بلکه سبک مایه اروپایی و روسی و امریکایی و بزرگ پنداشتن آن نشان فضل نیست. از دستپاچگی است.
نشان به همین نشان که با آن همه کتابها که از باختریان و به ویژه از تراوشات خاص مکتبداران خاوری! خواندیم این شدیم که هستیم.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
کتاب و کتابخوانی
۱۳ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
این روزها دو کتاب به دستم رسید که تازه نیست، اما شگفتی آورد:
«مرشد و مارگریتا» نوشته میخاییل بولگاکف.
«انسان در جستوجوی معنی»، نوشته ویکتور فرانکل.
هر دو را داشتهام. هر دو چندین بار چاپ شده و خوانندگان فارسی آن هزاران تن شدهاند.
اما شگفتی آن که:
در باره مرشد و مارگریتا نوشتهاند: رمانی است شگفتانگیز، از درخشانترین آثار ادبی روسیه که به کتابهای کلاسیک پهلو میزند.
در باره انسان در جستوجوی معنی هم نوشتهاند: یکی از بزرگترین کتابهای عصر ماست.
ستایشهایی از این دست که این کتاب، کتاب شگفتانگیزی است یا از بزرگترین کتابهاست؛ مردمی را نشان میدهد که تا بدان روز به کتابی پر ارج برنخورده و به محض دیدن این کتاب سر از پا نشناخته و چنین ستایشهایی از آن کردهاند.
اما چه کتابی باید بتواند من ایرانی را با زمینهای چند هزار ساله که در نوشتن آثار جهانی ادبی و فرهنگی دارم، به چنین ستایشهایی وادارد؟
اصلا بزرگترین کتاب عصر در زبان فارسی و در نزد فارسیزبانها چه کتابی است؟
همین کتابها که باختریان بزرگش شمردهاند؟
کدام کتاب است که بتواند بر کفه ترازوی دانش و خرد به پای «تاریخ بیهقی» برسد، با «کلیله و دمنه» هموزن باشد، همسنگ «اشعار رودکی» باشد، با «تاریخ بلعمی»، با «بوستان» و «گلستان» سعدی یا با هر یک از صدها دیوان شعر شاعران فارسی برابری کند؟
از کتابهایی تمدنساز چون «شاهنامه» و «اوستا» و «بندهش» و ... نام نمیبرم تا سپس خودم را سرزنش نکنم که چنین معاملهنادان هستم!
پرسشی است که چرا برخی از ما میپندارند هر آنچه را باختریان گفتند و نوشتند باید در نزد ما هم همان حُکمی را داشته باشد که برای آنان داشته؟
اگر باختریان در کشاکش با استالین و اتحاد شوروی خواستهاند هر آنچه را بر ضد او نوشته شده بزرگ وانمایند، چرا من هم باید کتابهای مناسبتی آنان را درخشان و بزرگ بپندارم. گیریم که باختر، در نبرد با شوروی بر او چیره آمد. من در آن میانه چرا باید فرهنگ و تمدن خویش را کنار بنهم؟
کدام اهل کتابی «مروجالذهب» ابوالحسن مسعودی را زمین میگذارد تا کتابهای بزرگ! و درخشان و جهانی! باختریان را بخواند؟
این چه بیماریی است که بر پیکر فکری ما افتاده است؟
در نمایشگاههای کتاب و محفلهای کتابخوانی هم دیگر کسی یادش نمیآید که در زبان فارسی چه کتابهایی داریم. کسی نمیداند که تا همین چندی پیش کلیله و دمنه و آثار سعدی کتابهایی بود که هر کس در آغاز سوادآموزی باید میخواند و از بر میکرد تا سوادش بنیاد بگیرد.
نگارنده نمیخواهد ارج فرهنگها و فکرهای دیگران را وازند. البته که باید اهل دنیا و افکار ایشان را بشناسیم، و آن از راه ترجمه آثار ایشان شدنی است. اما نه اینچنین که خود را در دامان باختر بیندازیم و هر آنچه باختریان در باره کتابهای دیگر مردم دنیا گفتند هم همان باور رسمی ما بشود.
تا در باختر به یکی از اهل سرزمین کُره جایزه دهند ما هم او را بزرگ بشناسیم و در پی او برویم. مگر خود با دنیا تماس نداریم؟ چرا کسی کتابهایی از مردمان دیگر کشورها نمیآورد؟
در همین سده پیش نبود که استادانی چون علامه قزوینی و پورداوود و همانندان ایشان مدتها در کتابخانههای باختر یا هند میبودند و پیوسته از کتابهای آنان یا از آثاری که از ما در نزد ایشان بود عکس میگرفتند و برای ما میفرستادند. استاد علیاصغر حکمت وقتی در هند بودند چه کارهای فرهنگی کردند!
سفیران و رایزنان فرهنگی کنونی بر روی هم یک هزارم ایشان کردهاند؟
ما کتابهای زیادی داریم که نخواندهایم، و باید بخوانیم. این شوق و ذوق به کتابهای میان مایه و بلکه سبک مایه اروپایی و روسی و امریکایی و بزرگ پنداشتن آن نشان فضل نیست. از دستپاچگی است.
نشان به همین نشان که با آن همه کتابها که از باختریان و به ویژه از تراوشات خاص مکتبداران خاوری! خواندیم این شدیم که هستیم.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi