بیست و یکم آبانماه زادروز نیما یوشیج
تو را من چشمدرراهم
تو را من چشمدررام
شباهنگام
که میگیرند در شاخ تَلاجَن سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشمدرراهم
شباهنگام در آن دم
که بر جا درّهها چون مردهماران خفتگانند
درآن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
تو را من چشمدرراهم
زمستان ۱۳۳۶
نیما یوشیج پدر شعر نو، نظریهپرداز برجستۀ آن و متحولکنندۀ اصلی شعر معاصر فارسی و عروض آن است. از مجموعههای شعری او میتوان به قصۀ رنگپریده، افسانه، ماخ اولا، ناقوس و آب در خوابگه مورچگان اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
تو را من چشمدرراهم
تو را من چشمدررام
شباهنگام
که میگیرند در شاخ تَلاجَن سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشمدرراهم
شباهنگام در آن دم
که بر جا درّهها چون مردهماران خفتگانند
درآن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمیکاهم
تو را من چشمدرراهم
زمستان ۱۳۳۶
نیما یوشیج پدر شعر نو، نظریهپرداز برجستۀ آن و متحولکنندۀ اصلی شعر معاصر فارسی و عروض آن است. از مجموعههای شعری او میتوان به قصۀ رنگپریده، افسانه، ماخ اولا، ناقوس و آب در خوابگه مورچگان اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
.
آتشگاه ری
#محمود_فاضلی_بیرجندی
۲۰ آبان ۱۴۰۳
در جنوب خاوری شهر ری یکی دیگر از بازماندههای روزگاران کهن ایران بر جا مانده. بنایی که از دور به دید مسافران ورامین و شهرهای جنوب خاوری تهران میآید.
سازه ای که جز دو دیوار کلفت نیست که روبه روی هم ایستاده. بالای هر دو تاقی دارد. بین دو دیوار حدود سه متری فاصله است. بلندی هر دیوار چهار تا پنج متر است. دو سازه شگفت.
اما شگفت تر از دیوارها، جایگاهی سرپوشیده است در زیر آن. جایی پهناور که امروز بدان سالن گویند. سالنی بهر چه؟ اگر آن دیوارهای بالایی بازمانده یا ویرانه آتشگاه باشد این سالن بزرگ بهر پذیرایی مهمانان و نیایشگران بوده؟
دریغا که آن جای بزرگ یا سالن، پر شده از سر ستونها و برخی ساختههای بس هنرمندانه دیگر که امروزه چون تلی از چیزهای بیهوده بر روی هم ریخته شده است. همگی از جنس ساروج.
در میان آن پارههای ساروجی زیبا یکی نیم تنه ماهی تناور افتاده بود. چنان هنرمندانه ریخته شده که شگفتی میآورد و ستایش.
این سالن بزرگ از جانب باختری به دالانی سرپوشیده میرسد که از زیر دو دیوار بالایی کشیده شده. دالانی که یک آدم ایستاده از آن بگذرد، با پهنایی که دو تن آسوده از بر هم بگذرند.
مردم محل به این تپه و بناهایی که بر آن برآورده شده آتشگاه ری میگویند.
اداره میراث فرهنگی تابلویی بر کناره تپه گذاشته و نام آن را تپه میل گذاشته. نامی که به بنا پیوندی ندارد. کدام میل؟
بنا در تاریخ ۱۱ یهمن ۱۳۳۴ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده. نزدیک ۷۰ سال است که هویت آن رسمی و ثبت شده. اما در باره آن کاوشی نشده. اگر شده هم به بایگانی سپرده شده.
استاد ابراهیم پورداوود نوشتهاند:
ری در قدیم از شهرهای بسیار مقدس شمرده میشد و مرکز روحانیت زرتشتی ایران بوده است. موبد موبدان در ری میبود. (مقدمه بر گاتها. ص ۲۵ و ۲۶).
من این چند خط را چند سال پیش نوشتهام. پس از دیداری که از آتشگاه ری کردم.
امروز این نوشتار را بدین جا آوردم تا به یاد دوستداران ایران بیاورم، و هم به مدیران گردشهای شهری؛ تا بلکه دیدار از این نیایشگاه شکوهمند را در سیاهه گردشها بگذارند. دیداری که ماندگی از تن گردشگر درآورد.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
آتشگاه ری
#محمود_فاضلی_بیرجندی
۲۰ آبان ۱۴۰۳
در جنوب خاوری شهر ری یکی دیگر از بازماندههای روزگاران کهن ایران بر جا مانده. بنایی که از دور به دید مسافران ورامین و شهرهای جنوب خاوری تهران میآید.
سازه ای که جز دو دیوار کلفت نیست که روبه روی هم ایستاده. بالای هر دو تاقی دارد. بین دو دیوار حدود سه متری فاصله است. بلندی هر دیوار چهار تا پنج متر است. دو سازه شگفت.
اما شگفت تر از دیوارها، جایگاهی سرپوشیده است در زیر آن. جایی پهناور که امروز بدان سالن گویند. سالنی بهر چه؟ اگر آن دیوارهای بالایی بازمانده یا ویرانه آتشگاه باشد این سالن بزرگ بهر پذیرایی مهمانان و نیایشگران بوده؟
دریغا که آن جای بزرگ یا سالن، پر شده از سر ستونها و برخی ساختههای بس هنرمندانه دیگر که امروزه چون تلی از چیزهای بیهوده بر روی هم ریخته شده است. همگی از جنس ساروج.
در میان آن پارههای ساروجی زیبا یکی نیم تنه ماهی تناور افتاده بود. چنان هنرمندانه ریخته شده که شگفتی میآورد و ستایش.
این سالن بزرگ از جانب باختری به دالانی سرپوشیده میرسد که از زیر دو دیوار بالایی کشیده شده. دالانی که یک آدم ایستاده از آن بگذرد، با پهنایی که دو تن آسوده از بر هم بگذرند.
مردم محل به این تپه و بناهایی که بر آن برآورده شده آتشگاه ری میگویند.
اداره میراث فرهنگی تابلویی بر کناره تپه گذاشته و نام آن را تپه میل گذاشته. نامی که به بنا پیوندی ندارد. کدام میل؟
بنا در تاریخ ۱۱ یهمن ۱۳۳۴ در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده. نزدیک ۷۰ سال است که هویت آن رسمی و ثبت شده. اما در باره آن کاوشی نشده. اگر شده هم به بایگانی سپرده شده.
استاد ابراهیم پورداوود نوشتهاند:
ری در قدیم از شهرهای بسیار مقدس شمرده میشد و مرکز روحانیت زرتشتی ایران بوده است. موبد موبدان در ری میبود. (مقدمه بر گاتها. ص ۲۵ و ۲۶).
من این چند خط را چند سال پیش نوشتهام. پس از دیداری که از آتشگاه ری کردم.
امروز این نوشتار را بدین جا آوردم تا به یاد دوستداران ایران بیاورم، و هم به مدیران گردشهای شهری؛ تا بلکه دیدار از این نیایشگاه شکوهمند را در سیاهه گردشها بگذارند. دیداری که ماندگی از تن گردشگر درآورد.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
مسخِ تاریخ
بخش ۳
«تاریخِ ایران» تاریخِ پُر پیچ و خم درازی است، بگیریم سه هزار سال، از جهتی پنج هزار سال (با عیلام)، در هر حال این کشور یکی از کهنترین کشورهایی است که ادامهی تاریخی دارند. آیا میشود به همین سادگی بر تمام این واقعیّات قلمِ بطلان کشید؟ مگر سراسر دنیا بهشت بوده که در ایران ناهمواریهایی وجود داشته؟ همزمان با ایران آشوریها چه میکردند؟ اقوامِ وحشیِ شرق و شمال را نمیگویم، یونانیها و رومیهای «متمدّن» را بگیرید، با بردهداری، استعمارگری و «گلادیاتور بازیهایشان»! وایکینگهای اسکاندیناو چه رفتاری داشتند؟ در «مجلّهی هستی» مقالهای از یک متخصّصِ تاریخِ روم آوردیم که گفته بود: «ژولیوسِ قیصر» یک قلم، دوازده میلیون از مردم «گُل» را کشته بود. یکی از دوستان در تخت جمشید از یک ایرانشناسِ آلمانی پرسیده بود: «زمانی که این بناها را میساختند، شما چه میکردید؟» او سر به گوشش برده و جواب داده بود: «ما همدیگر را میخوردیم!».
آیا شنیدهاید که در تمدّنِ ایران، غلامان و کنیزان را به همراهِ نعشِ "صاحبِ" خود زنده به گور بکنند، یا به عنوان قربانی در رود بیفکنند، آنگونه که در چین و چندین کشور دیگر میکردند؟ آیا شنیدهاید که در ایران زنی را به همراه جنازهی شوهرش در آتش بیندازند، آنگونه که در هند میشد؛ یا دختر بچّه را زنده زنده به خاک بسپارند، آنگونه که رسم چین و عربستان جاهلی بود؟ آیا در ایران باستان بردهداری به رسم یونان و روم رواج داشته است، و صدها هزار مردم را به ساختن اهرام (چون در مصر) و ساختن دیوار چین (چون در چین) به بیگاری واداشتهاند؟ البتّه ایرانیها بیگناه نبودهاند، زیرا هیچ ملّتی بیگناه زندگی نکرده است. هر قومی در حدّ خود، جنگ، شقاوت و نابکاری داشته. این به آن سبب است که فلزّ بشر یکدست نیست، منتها چون همه چیز نسبی است، ملّتها و حکومتهای بهتر و بدتر داشتهایم، و وظیفهی تاریخ آن است که این بهتر_بدترها را سبک سنگین کند. ارزشِ یک ملّت در مقایسه با دیگران، در فزونتر بودنِ کارهای خوبش نسبت به بَدَش سنجیده میشود. انصاف را زیر پا نگذاریم، ما در اعتباری که هنوز داریم، نانِ تمدّنِ باستانیِ خود را میخوریم.
در جریان جنگ عراق «خاویرپرز دوکویار» دبیر کلّ سازمان ملل، که به ایران آمد، پای که بر زمین «مهرآباد» گذارد، نخستین حرفی که بر زبان آورد ابراز احترام نسبت به فرهنگ و تمدّن ایران بود، و خانم «مادلن آلبرایت» وزیر خارجهی پیشین آمریکا نیز چند سال پیش هنگامی که خواست از جریان کودتای ۲۸ مرداد عذرخواهی کند از سهم ایران در تمدّن جهان حرف زد. منظور آن است که آنچه در زندگی این کشور گذشته نه از چشمِ خارجیان پنهان است، و نه از چشمِ مردمِ خودِ ایران. ولی ما خود از یک طرف دم از «گفتگوی تمدّنها» میزنیم و از سوی دیگر در رسانههای رسمی آن را به باد افترا میگیریم!
#هشدار_روزگار
https://www.tgoop.com/sarv_e_sokhangoo
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
بخش ۳
«تاریخِ ایران» تاریخِ پُر پیچ و خم درازی است، بگیریم سه هزار سال، از جهتی پنج هزار سال (با عیلام)، در هر حال این کشور یکی از کهنترین کشورهایی است که ادامهی تاریخی دارند. آیا میشود به همین سادگی بر تمام این واقعیّات قلمِ بطلان کشید؟ مگر سراسر دنیا بهشت بوده که در ایران ناهمواریهایی وجود داشته؟ همزمان با ایران آشوریها چه میکردند؟ اقوامِ وحشیِ شرق و شمال را نمیگویم، یونانیها و رومیهای «متمدّن» را بگیرید، با بردهداری، استعمارگری و «گلادیاتور بازیهایشان»! وایکینگهای اسکاندیناو چه رفتاری داشتند؟ در «مجلّهی هستی» مقالهای از یک متخصّصِ تاریخِ روم آوردیم که گفته بود: «ژولیوسِ قیصر» یک قلم، دوازده میلیون از مردم «گُل» را کشته بود. یکی از دوستان در تخت جمشید از یک ایرانشناسِ آلمانی پرسیده بود: «زمانی که این بناها را میساختند، شما چه میکردید؟» او سر به گوشش برده و جواب داده بود: «ما همدیگر را میخوردیم!».
آیا شنیدهاید که در تمدّنِ ایران، غلامان و کنیزان را به همراهِ نعشِ "صاحبِ" خود زنده به گور بکنند، یا به عنوان قربانی در رود بیفکنند، آنگونه که در چین و چندین کشور دیگر میکردند؟ آیا شنیدهاید که در ایران زنی را به همراه جنازهی شوهرش در آتش بیندازند، آنگونه که در هند میشد؛ یا دختر بچّه را زنده زنده به خاک بسپارند، آنگونه که رسم چین و عربستان جاهلی بود؟ آیا در ایران باستان بردهداری به رسم یونان و روم رواج داشته است، و صدها هزار مردم را به ساختن اهرام (چون در مصر) و ساختن دیوار چین (چون در چین) به بیگاری واداشتهاند؟ البتّه ایرانیها بیگناه نبودهاند، زیرا هیچ ملّتی بیگناه زندگی نکرده است. هر قومی در حدّ خود، جنگ، شقاوت و نابکاری داشته. این به آن سبب است که فلزّ بشر یکدست نیست، منتها چون همه چیز نسبی است، ملّتها و حکومتهای بهتر و بدتر داشتهایم، و وظیفهی تاریخ آن است که این بهتر_بدترها را سبک سنگین کند. ارزشِ یک ملّت در مقایسه با دیگران، در فزونتر بودنِ کارهای خوبش نسبت به بَدَش سنجیده میشود. انصاف را زیر پا نگذاریم، ما در اعتباری که هنوز داریم، نانِ تمدّنِ باستانیِ خود را میخوریم.
در جریان جنگ عراق «خاویرپرز دوکویار» دبیر کلّ سازمان ملل، که به ایران آمد، پای که بر زمین «مهرآباد» گذارد، نخستین حرفی که بر زبان آورد ابراز احترام نسبت به فرهنگ و تمدّن ایران بود، و خانم «مادلن آلبرایت» وزیر خارجهی پیشین آمریکا نیز چند سال پیش هنگامی که خواست از جریان کودتای ۲۸ مرداد عذرخواهی کند از سهم ایران در تمدّن جهان حرف زد. منظور آن است که آنچه در زندگی این کشور گذشته نه از چشمِ خارجیان پنهان است، و نه از چشمِ مردمِ خودِ ایران. ولی ما خود از یک طرف دم از «گفتگوی تمدّنها» میزنیم و از سوی دیگر در رسانههای رسمی آن را به باد افترا میگیریم!
#هشدار_روزگار
https://www.tgoop.com/sarv_e_sokhangoo
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
سرو سخنگو (دکتر اسلامی نُدوشن)
کانال دکتر محمّدعلی اسلامی نُدوشن
💎سَـرو سخنگوی ایــران
عصارهی تاریخ، ادبیات، فرهنگ و تمدّن
✅مطالب اختصاصی هستند (از آثار استاد گزینش میشوند)
❇️ بازنشـر مطالب= لطفاً با ذکر منبع🙏
️📚آشنایی با آثار استاد: هشتگ #معرفی_کتاب یا هشتگ #زیست_کتابنامه
️
💎سَـرو سخنگوی ایــران
عصارهی تاریخ، ادبیات، فرهنگ و تمدّن
✅مطالب اختصاصی هستند (از آثار استاد گزینش میشوند)
❇️ بازنشـر مطالب= لطفاً با ذکر منبع🙏
️📚آشنایی با آثار استاد: هشتگ #معرفی_کتاب یا هشتگ #زیست_کتابنامه
️
💠 ستایش شاهنامه فردوسی توسط ابن اثیر ادیب و ناقد بزرگ عرب💠
✨ناقد بزرگ عرب ابن اثیر( ضیاالدین) جزری که برادر ابن اثیر مولف تاریخ معروف الکامل است در کتاب «المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر»، که آن را در اوایل قرن هفتم نوشت شاهنامه را ستوده و قرآن عجم نامیده و آن را دلیل برتری ایرانیان بر تازیان در شاعری شمرده است.
📚منبع
📗سرچشمه های فردوسی شناسی، محمد امین ریاحی، ۱۳۸۲، ص ۲۳۸
@Historiumclub
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
✨ناقد بزرگ عرب ابن اثیر( ضیاالدین) جزری که برادر ابن اثیر مولف تاریخ معروف الکامل است در کتاب «المثل السائر فی ادب الکاتب و الشاعر»، که آن را در اوایل قرن هفتم نوشت شاهنامه را ستوده و قرآن عجم نامیده و آن را دلیل برتری ایرانیان بر تازیان در شاعری شمرده است.
📚منبع
📗سرچشمه های فردوسی شناسی، محمد امین ریاحی، ۱۳۸۲، ص ۲۳۸
@Historiumclub
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from خردسرای فردوسی یزد (سیروس حامی)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
۲۲ آبان سالمرگ زندهیاد ملک #مهرداد_بهار (۱۳۰۸ –۱۳۷۳) نویسنده و پژوهشگر.
وی پنجمین فرزند ملکالشعرای بهار بود. از مهرداد بهار با عنوان پدر اسطورهشناسی ایران یاد میشود.
آثار:
📚 اساطیر ایران
📚 پژوهشی در اساطیر ایران
📚 مجموعه مقاله و مصاحبه
📚از اسطوره تا تاریخ
📚جُستاری چند در فرهنگ ایران
📚 سخنی چند دربارهٔ شاهنامه
📚 ما و جهان اساطیری
📚 دربارهٔ قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان پسیان
📚 بُندهش، فرنبغ دادگی
📚 ادبیات مانوی، با ابوالقاسم اسماعیلپور
📚 واژهنامهٔ بُندهش (پهلوی - فارسی)
📚 واژهنامهٔ گزیدههای زاداسپرم
روانش شاد - یاد و نامش ماندگار
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
وی پنجمین فرزند ملکالشعرای بهار بود. از مهرداد بهار با عنوان پدر اسطورهشناسی ایران یاد میشود.
آثار:
📚 اساطیر ایران
📚 پژوهشی در اساطیر ایران
📚 مجموعه مقاله و مصاحبه
📚از اسطوره تا تاریخ
📚جُستاری چند در فرهنگ ایران
📚 سخنی چند دربارهٔ شاهنامه
📚 ما و جهان اساطیری
📚 دربارهٔ قیام ژاندارمری خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان پسیان
📚 بُندهش، فرنبغ دادگی
📚 ادبیات مانوی، با ابوالقاسم اسماعیلپور
📚 واژهنامهٔ بُندهش (پهلوی - فارسی)
📚 واژهنامهٔ گزیدههای زاداسپرم
روانش شاد - یاد و نامش ماندگار
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
#جلال_خالقی_مطلق
🔸ما مفهوم وطن و مفهوم ایران را مدیون فردوسی و شاهنامه اش هستیم. هیچ شاعری بعد از فردوسی نبوده که شاهنامه را نخوانده باشد.
🔸سال هایی که با بررسی و ویرایش شاهنامه سپری شد برای من سال های شیرینی هم بود. این کار چنان شادی و لذتی داشت که می پنداشتم نوشداروی من است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
🔸ما مفهوم وطن و مفهوم ایران را مدیون فردوسی و شاهنامه اش هستیم. هیچ شاعری بعد از فردوسی نبوده که شاهنامه را نخوانده باشد.
🔸سال هایی که با بررسی و ویرایش شاهنامه سپری شد برای من سال های شیرینی هم بود. این کار چنان شادی و لذتی داشت که می پنداشتم نوشداروی من است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
شعر جدید از هر گونه معنی شدن میگریزد. اینکه میگویند شعر باید بیمعنی باشد، حرف چندان بیمعنایی هم نیست. در ایران، جوانان بیسواد و بیاطّلاع این مطلب را به صورت خندهداری درآوردند و گفتند که شعر باید اصلاً معنی نداشته باشد. آن کس که گفت شعر چیزی است که معنی نداشته باشد، منظورش این بود که معنی معیّن و محدود و مشخّص و قابل بیان کردن به عبارت دیگر نداشته باشد. او به صورت دیگر قصدش این بود که بگوید شعر چیزی است که بیش از یک معنی داشته باشد، برای هر کس در هر دورهای از زندگی معنایی داشته باشد، نه اینکه اصلاً معنی نداشته باشد. شعر حافظ و مولوی به یک حساب معنی ندارد، زیرا هیچ معنی مسلّمی و قاطعی بر آنها نمیتوان تحمیل کرد. در نتیجه هزاران معنی دارد.
#دکتر_محمدرضا_شفیعی_کدکنی (۱۳۹۷). این کیمیای هستی. جلد اوّل. چاپ اوّل. تهران: سخن.
کانال ادبی ویر
@vir486
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
#دکتر_محمدرضا_شفیعی_کدکنی (۱۳۹۷). این کیمیای هستی. جلد اوّل. چاپ اوّل. تهران: سخن.
کانال ادبی ویر
@vir486
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
💠جیهانی وزیر نامدار و دانشمند دوره سامانی💠
🔴مهمترین چهره سیاسی دولت سامانی در سالهای نخستین فرمانروایی امیر نصر دوم وزیر کاردانی به نام ابوعبد الله محمد بن احمد جیهانی بود. جیهانی وزیر امیر احمد سامانی بود که پس از کشته شدن وی به پشتیبانی از فرزندش برخاست و زمام امور دولت سامانی را به دست گرفت. او با کاردانی شورشهایی را که برضد امیر نصر دوم برپا شده بود فرونشاند و فرمانروایی امیر خردسال را تثبیت کرد. ابو عبدالله جیهانی با بهره بردن از تجربه های کشورداری پیشینیان، دولت سامانی را ساماندهی کرد به گونه ای که همه امور کشوری و لشکری با نظم و ترتیب پیش می رفت.
🟠 در زمان وزارت او به آبادانی شهرها و رفاه مردم به ویژه در بخارا توجه زیادی میشد از جمله مسجد جامع بخارا در سال ۳۰۶ ه.ق ویران شد و جیهانی به بازسازی آن همت گماشت و حتی با هزینه شخصی مناره های آن را بازسازی کرد. جيهانی مردی دانشمند و فرهنگ دوست بود و نقش مهمی در گسترش دانش و فرهنگ در قلمرو سامانیان داشت. او خود نویسنده ای چیره دست بود و کتابهای بسیاری نوشت که البته هیچ کدام امروز در دست نیست. کتاب های مهم او المسالک و الممالک از نخستین کتابهای جغرافیایی جهان اسلام و تیز کتاب آیین در باب شيوه کشورداری بود.
🟢او از شاعران پشتیبانی می کرد و شهید بلخی از نخستین شاعران فارسی سرای دوره سامانی شعری فارسی خطاب به او سروده است. ابوعبدالله جیهانی مدارای دینی زیادی داشت و گروه های دینی گوناگون آزادانه به دربار سامانی رفت و آمد می کردند به همین دلیل حتی برخی او را دارای گرایش به دین های ایرانی پیش از اسلام میدانستند. او با دین زرتشتی آشنایی زیادی داشته و گزارش مهمی درباره زرتشت و آموزه هایش از او نقل شده است. همچنین برخی نویسندگان عرب بخشهایی از نوشته های او را در نکوهش عرب ها و برتری ایرانیان نقل کرده اند که نشان از نزدیکی دیدگاه جیهانی به شعوبیه دارد.
📚منبع
📕نخستین دولت های ایرانی پس از اسلام،محسن جعفری، ۱۴۰۲، ص ۶۲ و ۶۳
@Historiumclub
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
🔴مهمترین چهره سیاسی دولت سامانی در سالهای نخستین فرمانروایی امیر نصر دوم وزیر کاردانی به نام ابوعبد الله محمد بن احمد جیهانی بود. جیهانی وزیر امیر احمد سامانی بود که پس از کشته شدن وی به پشتیبانی از فرزندش برخاست و زمام امور دولت سامانی را به دست گرفت. او با کاردانی شورشهایی را که برضد امیر نصر دوم برپا شده بود فرونشاند و فرمانروایی امیر خردسال را تثبیت کرد. ابو عبدالله جیهانی با بهره بردن از تجربه های کشورداری پیشینیان، دولت سامانی را ساماندهی کرد به گونه ای که همه امور کشوری و لشکری با نظم و ترتیب پیش می رفت.
🟠 در زمان وزارت او به آبادانی شهرها و رفاه مردم به ویژه در بخارا توجه زیادی میشد از جمله مسجد جامع بخارا در سال ۳۰۶ ه.ق ویران شد و جیهانی به بازسازی آن همت گماشت و حتی با هزینه شخصی مناره های آن را بازسازی کرد. جيهانی مردی دانشمند و فرهنگ دوست بود و نقش مهمی در گسترش دانش و فرهنگ در قلمرو سامانیان داشت. او خود نویسنده ای چیره دست بود و کتابهای بسیاری نوشت که البته هیچ کدام امروز در دست نیست. کتاب های مهم او المسالک و الممالک از نخستین کتابهای جغرافیایی جهان اسلام و تیز کتاب آیین در باب شيوه کشورداری بود.
🟢او از شاعران پشتیبانی می کرد و شهید بلخی از نخستین شاعران فارسی سرای دوره سامانی شعری فارسی خطاب به او سروده است. ابوعبدالله جیهانی مدارای دینی زیادی داشت و گروه های دینی گوناگون آزادانه به دربار سامانی رفت و آمد می کردند به همین دلیل حتی برخی او را دارای گرایش به دین های ایرانی پیش از اسلام میدانستند. او با دین زرتشتی آشنایی زیادی داشته و گزارش مهمی درباره زرتشت و آموزه هایش از او نقل شده است. همچنین برخی نویسندگان عرب بخشهایی از نوشته های او را در نکوهش عرب ها و برتری ایرانیان نقل کرده اند که نشان از نزدیکی دیدگاه جیهانی به شعوبیه دارد.
📚منبع
📕نخستین دولت های ایرانی پس از اسلام،محسن جعفری، ۱۴۰۲، ص ۶۲ و ۶۳
@Historiumclub
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
.
ایران و اسپانیا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
به این روز از آبانماه امسال که روز کتابگردی نام گرفته جا دارد کتاب پر ارجی را به یاد کتابخوانان و اهل فرهنگ آورم که روابط ایران را با اسپانیا از عصر باستان، از زمان آلنها و مانویان؛ تا ورود اسلامیان به اسپانیا بررسیده است.
عنوانش: ایران در اسپانیای مسلمان.
این یکی از پژوهشهای دکتر شجاع الدین شفا است. استادی فرزانهای که دریای دانش خویش را به یاری دستگاه حکومت شاهنشاهی گذاشته بود و جاه و بزرگی او استوار مانده؛ تا چندان که دُشگویان پردهدر هم نیارسته بودند بر میدانگاه بزرگی او بتازند.
دکتر شفا ایراندوستی سرآمد بود که در منابع و متون نظر می کرد تا اسناد را پشتوانه مهر خویش به ایران کند و سخن از روی تعصب نراند.
دکتر شفا رد ایران را در اسپانیا گرفته و به بسی نتیجههای سزاوار رسیده. حتی بر آن است که نام اسپانیا همان کلمه اصفهان است که تغییر و تبدیل یافته: اسپهان/ اسپانیا. (ض ۱۹۸). طارق، را که فرمانده اسلامیان بود و از تنگه جنوب باختری اسپانیا وارد آن خاک شد، مردی همدانی دانسته (ص ۱۹۶). و از این مایه دانستنیها کم ندارد که خواننده را تکان میدهد.
شفا رد ایران و فرهنگ و سنت های ایرانی را در زبان، نوشیدنی ها، حکومتگری، پزشکی، ریاضیات، معماری، موسیقی، ادبیات، هنرهای دستی، تاریخ نگاری، کشاورزی، آبیاری، وریانوردی، بازرگانی، و آشپزی اسپانیا گرفته و همه اینها را با گواهان استوار نوشته است.
خواننده از گستردگی پژوهش تکان میخورد و باز از آنچه میخواند به شگفت میآید که مایه و ملاط فرهنگ ایرانی چه اندازهها دارد و تا کجاها را تواند درنوردد!
کتاب در آغاز به فرانسه چاپ و منتشر شده و سپس به ترجمه دکتر مهدی سمسار فارسی شده. خبر دارم که گردانیده آقای سمسار پریشان بوده و قابل انتشار نبوده است.
دست توانای استاد بیادعا و فرزین ما، جناب بهمن حمیدی، در کار آمده تا ترجمه کتاب به نگارش روان و پاکیزهای رسیده که انتشارات گستره آن را سال ۱۳۸۵ در تهران چاپ کرده است.
گمان کنم بد نباشد این کتاب را باز بخوانیم تا جایگاه کهن دو مملکت و دو مردم را بهتر و بیشتر بشناسیم و هم دامنه آثار گسترده تمدن و فرهنگ ایرانی را بر اسپانیا دریابیم.
ایران کهن سرچشمهای جوشان از دانش و معرفت بود. هنوز هم بازگشتن به کران آن سرچشمه راه آسایش و سربلندی ملتی است که بیش از یک سده شده تا در خاور و باختر عالم در پی خویش میگردد.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
.
ایران و اسپانیا
۲۴ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
به این روز از آبانماه امسال که روز کتابگردی نام گرفته جا دارد کتاب پر ارجی را به یاد کتابخوانان و اهل فرهنگ آورم که روابط ایران را با اسپانیا از عصر باستان، از زمان آلنها و مانویان؛ تا ورود اسلامیان به اسپانیا بررسیده است.
عنوانش: ایران در اسپانیای مسلمان.
این یکی از پژوهشهای دکتر شجاع الدین شفا است. استادی فرزانهای که دریای دانش خویش را به یاری دستگاه حکومت شاهنشاهی گذاشته بود و جاه و بزرگی او استوار مانده؛ تا چندان که دُشگویان پردهدر هم نیارسته بودند بر میدانگاه بزرگی او بتازند.
دکتر شفا ایراندوستی سرآمد بود که در منابع و متون نظر می کرد تا اسناد را پشتوانه مهر خویش به ایران کند و سخن از روی تعصب نراند.
دکتر شفا رد ایران را در اسپانیا گرفته و به بسی نتیجههای سزاوار رسیده. حتی بر آن است که نام اسپانیا همان کلمه اصفهان است که تغییر و تبدیل یافته: اسپهان/ اسپانیا. (ض ۱۹۸). طارق، را که فرمانده اسلامیان بود و از تنگه جنوب باختری اسپانیا وارد آن خاک شد، مردی همدانی دانسته (ص ۱۹۶). و از این مایه دانستنیها کم ندارد که خواننده را تکان میدهد.
شفا رد ایران و فرهنگ و سنت های ایرانی را در زبان، نوشیدنی ها، حکومتگری، پزشکی، ریاضیات، معماری، موسیقی، ادبیات، هنرهای دستی، تاریخ نگاری، کشاورزی، آبیاری، وریانوردی، بازرگانی، و آشپزی اسپانیا گرفته و همه اینها را با گواهان استوار نوشته است.
خواننده از گستردگی پژوهش تکان میخورد و باز از آنچه میخواند به شگفت میآید که مایه و ملاط فرهنگ ایرانی چه اندازهها دارد و تا کجاها را تواند درنوردد!
کتاب در آغاز به فرانسه چاپ و منتشر شده و سپس به ترجمه دکتر مهدی سمسار فارسی شده. خبر دارم که گردانیده آقای سمسار پریشان بوده و قابل انتشار نبوده است.
دست توانای استاد بیادعا و فرزین ما، جناب بهمن حمیدی، در کار آمده تا ترجمه کتاب به نگارش روان و پاکیزهای رسیده که انتشارات گستره آن را سال ۱۳۸۵ در تهران چاپ کرده است.
گمان کنم بد نباشد این کتاب را باز بخوانیم تا جایگاه کهن دو مملکت و دو مردم را بهتر و بیشتر بشناسیم و هم دامنه آثار گسترده تمدن و فرهنگ ایرانی را بر اسپانیا دریابیم.
ایران کهن سرچشمهای جوشان از دانش و معرفت بود. هنوز هم بازگشتن به کران آن سرچشمه راه آسایش و سربلندی ملتی است که بیش از یک سده شده تا در خاور و باختر عالم در پی خویش میگردد.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmudfazelibirjandi
Forwarded from عکس نگار
💠ریتون های اشکانی💠
🔴ریتون (به فارسی تکوک) واژه ای یونانی است و به جامی گفته می شود که از به هم پیوستن ظرفی به شکل شاخ و بخشی از پیکره انسان یا جانوران ساخته شده است (۱) هنر ریتون سازی در دوره هخامنشی به اوج شکوفایی خود رسید و زیباترین ریتونهای تاریخ در این دوره ساخته شدند.هنر ریتون سازی در دوره اشکانی نیز ادامه یافت و تاکنون نمونه های زیبایی از ریتون های این دوره به دست آمده است.مهمترین ریتونهای اشکانی در کاوشهای نسا به دست آمده.
🟠دانشمندان روسی در اتاق یک ساختمان چهل ریتون را کشف کردند که امروزه بیشتر آنها در موزه آرمیتاژ سن پترزبورگ روسیه نگهداری می شوند.این ریتونها از عاج فیل ساخته شده اند و به دلیل سنگینی زیاد فقط در مراسم آیینی کاربرد داشته اند.(۲) ریتونهای نسا روی هم رفته آمیزه ای از هنر ایرانی و یونانی هستند شکل آنها از روی ریتونهای هخامنشی الگوبرداری شده ولی دور ریتونها نقشهایی از هنر یونانی کنده کاری شده است.بخش جلویی برخی ریتونها نقشهایی ایرانی و هخامنشی دارد و برخی دیگر شخصیتهای اسطوره ای یونانی هستند.(۳)از دوره اشکانی ریتونهای سفالی و فلزی بسیاری نیز به دست آمده است.
🟢 در یک گور باستانی در محوطه ولیران دماوند سه ریتون اشکانی به دست آمده که یکی از آنها ریتونی سفالی به شکل بز و از آثار برجسته ریتون سازی اشکانی به شمار می رود.در یک جمع بندی کلی میتوان گفت هنر ریتون سازی اشکانی در ادامه هنر هخامنشی شکل گرفت هر چند از هنر یونانی نیز تأثیر پذیرفت. ریتون سازی دوره اشکانی مانند دوره هخامنشی هنری دولتی و رسمی نبود و گاهی این ریتونها در شکل و تزیینات جنبه های محلی قوی ای دارند همچنین ریتونهای اشکانی نسبت به نمونه های دوره های پیشین بزرگترند.(۴)
📚منابع
📕۱.باستان شناسی و هنر دوران تاریخی ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی. علی اکبر سرافراز و بهمن فیروزمندی، ۱۳۸۹، ص ۱۵۵
📗۲.تجدید حیات هنر و تمدن در ایران باستان، جورجیا هرمان، ۱۳۸۷، ص ۴۰
📘۳.باستان شناسی و هنر اشکانی،یعقوب محمدی فر، ۱۳۹۷،ص ۲۵۱
📙۴.هنر ریتون سازی دوره اشکانی بر اساس مدارک باستان شناختی، زهرا اصغری، فصل نامه جندی شاپور، ص ۳۸
@Historiumclub
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
🔴ریتون (به فارسی تکوک) واژه ای یونانی است و به جامی گفته می شود که از به هم پیوستن ظرفی به شکل شاخ و بخشی از پیکره انسان یا جانوران ساخته شده است (۱) هنر ریتون سازی در دوره هخامنشی به اوج شکوفایی خود رسید و زیباترین ریتونهای تاریخ در این دوره ساخته شدند.هنر ریتون سازی در دوره اشکانی نیز ادامه یافت و تاکنون نمونه های زیبایی از ریتون های این دوره به دست آمده است.مهمترین ریتونهای اشکانی در کاوشهای نسا به دست آمده.
🟠دانشمندان روسی در اتاق یک ساختمان چهل ریتون را کشف کردند که امروزه بیشتر آنها در موزه آرمیتاژ سن پترزبورگ روسیه نگهداری می شوند.این ریتونها از عاج فیل ساخته شده اند و به دلیل سنگینی زیاد فقط در مراسم آیینی کاربرد داشته اند.(۲) ریتونهای نسا روی هم رفته آمیزه ای از هنر ایرانی و یونانی هستند شکل آنها از روی ریتونهای هخامنشی الگوبرداری شده ولی دور ریتونها نقشهایی از هنر یونانی کنده کاری شده است.بخش جلویی برخی ریتونها نقشهایی ایرانی و هخامنشی دارد و برخی دیگر شخصیتهای اسطوره ای یونانی هستند.(۳)از دوره اشکانی ریتونهای سفالی و فلزی بسیاری نیز به دست آمده است.
🟢 در یک گور باستانی در محوطه ولیران دماوند سه ریتون اشکانی به دست آمده که یکی از آنها ریتونی سفالی به شکل بز و از آثار برجسته ریتون سازی اشکانی به شمار می رود.در یک جمع بندی کلی میتوان گفت هنر ریتون سازی اشکانی در ادامه هنر هخامنشی شکل گرفت هر چند از هنر یونانی نیز تأثیر پذیرفت. ریتون سازی دوره اشکانی مانند دوره هخامنشی هنری دولتی و رسمی نبود و گاهی این ریتونها در شکل و تزیینات جنبه های محلی قوی ای دارند همچنین ریتونهای اشکانی نسبت به نمونه های دوره های پیشین بزرگترند.(۴)
📚منابع
📕۱.باستان شناسی و هنر دوران تاریخی ماد، هخامنشی، اشکانی، ساسانی. علی اکبر سرافراز و بهمن فیروزمندی، ۱۳۸۹، ص ۱۵۵
📗۲.تجدید حیات هنر و تمدن در ایران باستان، جورجیا هرمان، ۱۳۸۷، ص ۴۰
📘۳.باستان شناسی و هنر اشکانی،یعقوب محمدی فر، ۱۳۹۷،ص ۲۵۱
📙۴.هنر ریتون سازی دوره اشکانی بر اساس مدارک باستان شناختی، زهرا اصغری، فصل نامه جندی شاپور، ص ۳۸
@Historiumclub
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
زردهشت
نام زردشت در زبانهای مختلف به چندین شکل درآمده. دربارهٔ این اشکال مختلف میتوان به خلاصهای رجوع کرد که در دانشنامهٔ ایرانی آمده است (و ترجمهٔ آن از آقای دکتر طامه در زردشت و جهان زردشتی، چاپ قم)؛ نیز به این نوشتهها:
M. Mayrhofer, Zum avestischen Namengut;
I. Gershevitch, Approaches to Zoroaster's Gathas
و ترجمهٔ فارسی بالنسبه خوب آن از آقای جواد دانشآرا و خانم منیژه اذکایی در آموزه و آیین زردشت، چاپ ثالث؛
W. Bousset, Hauptprobleme der Gnosis;
و ترجمهٔ مقاله پیتر کینگزلی در کتاب چهل گفتار.
از این اشکال مختلف در فارسی و عربی زردهشت و زرادشت و زراذشت و زراتشت است (زرههشت احتمالاً جعل صاحب فرهنگ جهانگیری است).
سبب به وجود آمدن الف در زرادشت و زراتشت بر نویسنده روشن نیست، ولی ه در زردهشت احتمالاً به لحاظ آوایی بیاهمیّت است و حاصل اشتباهی در خواندن است. به عبارت دیگر، بعید است که بتوان زردهشت را به یک صورت مفروض zarat-huštra برگرداند، بلکه بیشتر احتمال باید داد که املای پهلوی کلمه، zltwhšt، را که آن را zarduxšt میخوانند زردُهشت خوانده باشند و آن گاه ه را به جهت سهولت تلفظ متحرک کرده باشند. به این معنی زردهشت کلمهٔ "پهلوی" است.
از دو صورت زرتشت و زردشت، اولین را ظاهراً باید مشتق از zaraþuštra شمرد با تبدیل ث به ت، یعنی با از بین رفتن ث در زبان فارسی و جای سپردن آن به ت در کلمات دینی، و دومین را احتمالاً از zaratuštra بیرون آورد با تبدیل معمول t به d. به این معنی زرتشت "اوستاییتر" و "پهلویتر" است.
🔹برگرفته از کانال تلگرامی: سید احمد رضا قائم مقامی
https://www.tgoop.com/YaddashtQaemmaqami
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
نام زردشت در زبانهای مختلف به چندین شکل درآمده. دربارهٔ این اشکال مختلف میتوان به خلاصهای رجوع کرد که در دانشنامهٔ ایرانی آمده است (و ترجمهٔ آن از آقای دکتر طامه در زردشت و جهان زردشتی، چاپ قم)؛ نیز به این نوشتهها:
M. Mayrhofer, Zum avestischen Namengut;
I. Gershevitch, Approaches to Zoroaster's Gathas
و ترجمهٔ فارسی بالنسبه خوب آن از آقای جواد دانشآرا و خانم منیژه اذکایی در آموزه و آیین زردشت، چاپ ثالث؛
W. Bousset, Hauptprobleme der Gnosis;
و ترجمهٔ مقاله پیتر کینگزلی در کتاب چهل گفتار.
از این اشکال مختلف در فارسی و عربی زردهشت و زرادشت و زراذشت و زراتشت است (زرههشت احتمالاً جعل صاحب فرهنگ جهانگیری است).
سبب به وجود آمدن الف در زرادشت و زراتشت بر نویسنده روشن نیست، ولی ه در زردهشت احتمالاً به لحاظ آوایی بیاهمیّت است و حاصل اشتباهی در خواندن است. به عبارت دیگر، بعید است که بتوان زردهشت را به یک صورت مفروض zarat-huštra برگرداند، بلکه بیشتر احتمال باید داد که املای پهلوی کلمه، zltwhšt، را که آن را zarduxšt میخوانند زردُهشت خوانده باشند و آن گاه ه را به جهت سهولت تلفظ متحرک کرده باشند. به این معنی زردهشت کلمهٔ "پهلوی" است.
از دو صورت زرتشت و زردشت، اولین را ظاهراً باید مشتق از zaraþuštra شمرد با تبدیل ث به ت، یعنی با از بین رفتن ث در زبان فارسی و جای سپردن آن به ت در کلمات دینی، و دومین را احتمالاً از zaratuštra بیرون آورد با تبدیل معمول t به d. به این معنی زرتشت "اوستاییتر" و "پهلویتر" است.
🔹برگرفته از کانال تلگرامی: سید احمد رضا قائم مقامی
https://www.tgoop.com/YaddashtQaemmaqami
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
یادداشتهای سید احمدرضا قائممقامی
یادداشتهای سید احمدرضا قائممقامی
این کانال زیر نظر دکتر قائممقامی و توسط یکی از دانشجویان ایشان اداره میشود.
نشانی صفحۀ اینستاگرام:
www.instagram.com/ghaem.maghami_s.a.r/
این کانال زیر نظر دکتر قائممقامی و توسط یکی از دانشجویان ایشان اداره میشود.
نشانی صفحۀ اینستاگرام:
www.instagram.com/ghaem.maghami_s.a.r/
#جواد_طباطبایی:
رسالت تاریخی ما حفظ مرزهای ایران سیاسی و ایران فرهنگی است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
رسالت تاریخی ما حفظ مرزهای ایران سیاسی و ایران فرهنگی است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from Bukharamag
شب مهرداد بهار
به مناسبت سیامین سال درگذشت استاد مهرداد بهار، هفتصد و هشتاد و دومین شب از شبهای بخارا به یادبود ایشان اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و هفتم آبانماه ۱۴۰۳ در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود. در این مراسم ابتدا ابوالقاسم اسماعیلپور به بررسی زندگی و آثار مهرداد بهار خواهند پرداخت و سپس فیلم مستند «دربارۀ مهرداد بهار» به کارگردانی پیام مستوفی به نمایش درمیآید. در این فیلم مروری خواهد شد بر زندگی مهرداد بهار از تولد تا مرگ. پیام مستوفی در ساخت این فیلم موفق شده فیلمهای آرشیوی جالبتوجهی از سخنرانیها و گفتارهای مهرداد بهار به دست آورد. در این فیلم مستند، بیست و یک نفر از مهمترین نویسندگان و اسطورهشناسان ایران دربارۀ زندگی و آثار مهرداد بهار سخن گفتهاند.
ملکمهرداد بهار (تولد: ۱۰ مهر ۱۳۰۸ ـ درگذشت: ۲۲ آبان ۱۳۷۳) نویسنده و پژوهشگر حوزۀ اساطیر و تاریخ بود. پنجمین فرزند ملکالشعرای بهار تحصیلات آغازین خود را در دبستان جمشید جم و دورۀ دبیرستان را در دبیرستانهای فیروز بهرام و البرز به پایان رساند. سپس در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران در رشتۀ ادبیات فارسی نامنویسی کرد، ولی دو سال پس از آن به دلیل فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شد. بهار در سال ۱۳۳۷ برای ادامۀ تحصیل به انگلستان رفت. میان سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۴ در مدرسۀ زبانهای شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن به آموختن پرداخت و مدرک فوق لیسانس گرفت و سالها پس از آن دکترای خود را از دانشگاه تهران با راهنمایی دکتر صادق کیا دریافت داشت، ولی به علت شرایط سیاسی نتوانست در دانشگاه استخدام شود و به ناچار به استخدام بانک مرکزی درآمد. وی با بنیاد فرهنگ ایران که هماکنون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است، همکاری کرد. همچنین بهصورت حقالتدریسی به آموزش در رشتۀ اساطیر ایران باستان در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
ثمرۀ ازدواج مهرداد بهار با دکتر زهره سرمد، استاد دانشگاه، یک پسر به نام میلاد و یک دختر به نام فرغانه است. همچنین مهرداد بهار از ازدواج اول خود فرزند ارشدی به نام کاوه دارد.
مهرداد بهار در ۲۲ آبانماه ۱۳۷۳ بر اثر بیماری کمخونی درگذشت و نخستین فردی است که در قطعۀ هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
از آثار او میتوان به کتابهای «اساطیر ایران»، «پژوهشی در اساطیر ایران»، «بُندهش»، «ادبیات مانوی» (همراه با ابوالقاسم اسماعیلپور)، «واژهنامۀ بُندهش»، «واژهنامۀ گزیدههای زاداسپرم»، «ادیان آسیایی»، «از اسطوره تا تاریخ»، «جُستاری چند در فرهنگ ایران»، «تخت جمشید» (همراه با عکسهای نصرالله کسراییان) و چهار کتاب «جمشید شاه»، «بَستور»، «رستم و دیو سفید» و «رستم و سهراب» در حوزۀ ادبیات کودک اشاره کرد.
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی: خیابان استاد نجاتالهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی
به مناسبت سیامین سال درگذشت استاد مهرداد بهار، هفتصد و هشتاد و دومین شب از شبهای بخارا به یادبود ایشان اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و هفتم آبانماه ۱۴۰۳ در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود. در این مراسم ابتدا ابوالقاسم اسماعیلپور به بررسی زندگی و آثار مهرداد بهار خواهند پرداخت و سپس فیلم مستند «دربارۀ مهرداد بهار» به کارگردانی پیام مستوفی به نمایش درمیآید. در این فیلم مروری خواهد شد بر زندگی مهرداد بهار از تولد تا مرگ. پیام مستوفی در ساخت این فیلم موفق شده فیلمهای آرشیوی جالبتوجهی از سخنرانیها و گفتارهای مهرداد بهار به دست آورد. در این فیلم مستند، بیست و یک نفر از مهمترین نویسندگان و اسطورهشناسان ایران دربارۀ زندگی و آثار مهرداد بهار سخن گفتهاند.
ملکمهرداد بهار (تولد: ۱۰ مهر ۱۳۰۸ ـ درگذشت: ۲۲ آبان ۱۳۷۳) نویسنده و پژوهشگر حوزۀ اساطیر و تاریخ بود. پنجمین فرزند ملکالشعرای بهار تحصیلات آغازین خود را در دبستان جمشید جم و دورۀ دبیرستان را در دبیرستانهای فیروز بهرام و البرز به پایان رساند. سپس در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران در رشتۀ ادبیات فارسی نامنویسی کرد، ولی دو سال پس از آن به دلیل فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شد. بهار در سال ۱۳۳۷ برای ادامۀ تحصیل به انگلستان رفت. میان سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۴ در مدرسۀ زبانهای شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن به آموختن پرداخت و مدرک فوق لیسانس گرفت و سالها پس از آن دکترای خود را از دانشگاه تهران با راهنمایی دکتر صادق کیا دریافت داشت، ولی به علت شرایط سیاسی نتوانست در دانشگاه استخدام شود و به ناچار به استخدام بانک مرکزی درآمد. وی با بنیاد فرهنگ ایران که هماکنون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است، همکاری کرد. همچنین بهصورت حقالتدریسی به آموزش در رشتۀ اساطیر ایران باستان در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
ثمرۀ ازدواج مهرداد بهار با دکتر زهره سرمد، استاد دانشگاه، یک پسر به نام میلاد و یک دختر به نام فرغانه است. همچنین مهرداد بهار از ازدواج اول خود فرزند ارشدی به نام کاوه دارد.
مهرداد بهار در ۲۲ آبانماه ۱۳۷۳ بر اثر بیماری کمخونی درگذشت و نخستین فردی است که در قطعۀ هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
از آثار او میتوان به کتابهای «اساطیر ایران»، «پژوهشی در اساطیر ایران»، «بُندهش»، «ادبیات مانوی» (همراه با ابوالقاسم اسماعیلپور)، «واژهنامۀ بُندهش»، «واژهنامۀ گزیدههای زاداسپرم»، «ادیان آسیایی»، «از اسطوره تا تاریخ»، «جُستاری چند در فرهنگ ایران»، «تخت جمشید» (همراه با عکسهای نصرالله کسراییان) و چهار کتاب «جمشید شاه»، «بَستور»، «رستم و دیو سفید» و «رستم و سهراب» در حوزۀ ادبیات کودک اشاره کرد.
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی: خیابان استاد نجاتالهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی
▪️ ۲۶ آبان سالروز درگذشت ایران شناس، نخستین مترجم و مفسر اوستا، ستاد ممتاز فرهنگ و حقوق ایران باستان، و زبان اوستایی در دانشگاه تهران پروفسور #ابراهیم_پور_داوود
🔹 ایرج افشار
پورداود هرچه نوشته و آنچه سخن گفته است در زمینۀ فرهنگ و تمدن ایران باستان است که به آن پایبند است. این یکی از برجستگیهای زندگی اوست که از حدّ خود پای فراتر نمیگذارد و به همان بسنده میکند که میداند.آنان که سرگذشت پورداود را نشنیدهاند نمیدانند که وی سری داشته پر از سودا و پر از شور وطنپرستی، آنچنانکه پوراندختنامه، مجموعۀ شعرهای او، گواه تواند بود.
🔹 آثار و تحقیقات اساسی و مهم پورداود را در سه قسمت باید خلاصه کرد: یکی ترجمۀ اوستاست که در نُه جلد به نامهای گاتها، یشتها، خرده اوستا، یسنا، یادداشتهای گاتاها، ویسپرد نشر شده است. دیگر بررسیها و پژوهشهایی است که دربارۀ کلمات و تعابیر و اصطلاحات و اعلام اوستا مبتنی بر آثار باستانشناسی و متون تاریخی و کتب خارجی مدوّن ساخته و آنها گواه وسعت اطلاعات و نشاندهندۀ طریقۀ او در تحقیقات باستانی است. سهدیگر مقالاتی است که دربارۀ گیاهان و جانوران و جنگافزارها و سابقۀ استعمال و رواج آنها در ایران باستان و کلمات ساختگی عصر فرهنگستان دارد، یا مقدمههایی که بر کتب دیگران مربوط به تحقیقات ایرانی نوشت و در سه کتاب فرهنگ ایران باستان و هرمزدنامه و آناهیتا انتشار داد.
🔹 پورداود استادی بود که با صداقت و دلسوزی و علاقۀ واقعی در دانشگاه تدریس کرد و شاگردان بسیاری پرورد که دکتر محمّد معین نمونۀ کامل مکتب اوست. نیز در فرهنگستان و شورای فرهنگی سلطنتی عضویت داشت و در مجامع علمی نمایندگی از سوی ایران یافته بود. خدایش در پناه آمرزش خویش شادروان نگاه داراد
🔸نقل از کانال تلگرامی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
https://www.tgoop.com/eshtadan
🔹 ایرج افشار
پورداود هرچه نوشته و آنچه سخن گفته است در زمینۀ فرهنگ و تمدن ایران باستان است که به آن پایبند است. این یکی از برجستگیهای زندگی اوست که از حدّ خود پای فراتر نمیگذارد و به همان بسنده میکند که میداند.آنان که سرگذشت پورداود را نشنیدهاند نمیدانند که وی سری داشته پر از سودا و پر از شور وطنپرستی، آنچنانکه پوراندختنامه، مجموعۀ شعرهای او، گواه تواند بود.
🔹 آثار و تحقیقات اساسی و مهم پورداود را در سه قسمت باید خلاصه کرد: یکی ترجمۀ اوستاست که در نُه جلد به نامهای گاتها، یشتها، خرده اوستا، یسنا، یادداشتهای گاتاها، ویسپرد نشر شده است. دیگر بررسیها و پژوهشهایی است که دربارۀ کلمات و تعابیر و اصطلاحات و اعلام اوستا مبتنی بر آثار باستانشناسی و متون تاریخی و کتب خارجی مدوّن ساخته و آنها گواه وسعت اطلاعات و نشاندهندۀ طریقۀ او در تحقیقات باستانی است. سهدیگر مقالاتی است که دربارۀ گیاهان و جانوران و جنگافزارها و سابقۀ استعمال و رواج آنها در ایران باستان و کلمات ساختگی عصر فرهنگستان دارد، یا مقدمههایی که بر کتب دیگران مربوط به تحقیقات ایرانی نوشت و در سه کتاب فرهنگ ایران باستان و هرمزدنامه و آناهیتا انتشار داد.
🔹 پورداود استادی بود که با صداقت و دلسوزی و علاقۀ واقعی در دانشگاه تدریس کرد و شاگردان بسیاری پرورد که دکتر محمّد معین نمونۀ کامل مکتب اوست. نیز در فرهنگستان و شورای فرهنگی سلطنتی عضویت داشت و در مجامع علمی نمایندگی از سوی ایران یافته بود. خدایش در پناه آمرزش خویش شادروان نگاه داراد
🔸نقل از کانال تلگرامی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
.
ابراهیم پورداوود
۲۶ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
جهــانا بپـــروردیش در کُنــار
وزان پس ندادی به جان زینهار
نهانی، ندانم تو را دوست کیست
بدین آشکارت بباید گریست.
ـ فردوسی. شاهنامه.
«پگاه یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۴۷ خدمتگزار استاد پورداوود به من تلفن کرد که استاد سخت بیمار است. باران تندی میبارید. خود را به شتاب به بالینش رساندم. استاد شبها در کتابخانه خود بر نیم تختی میخفت. همچنان پرشکوه در میان کتابها بر تخت خفته بود و کتابی گشوده در کنارش بود. دستش را به دست گرفتم. هنوز گرم بود. ولی دیگر زندگانی در آن نبود. شب هنگام دوبار برخاسته بود. چراغ افروخته و کتاب خوانده بود و سپس آرام چشم از جهان فروبسته بود.»
▪️این گزارش بازپسین دم زندگی استاد ابراهیم پورداوود است، سپیددمان ۲۶ آذر سال ۱۳۴۷، چنان که دکتر بهرام فرهوشی گزارش کردهاند.
▪️ساعتی برنیامد که فرستنده سیار تلویزیون ملی ایران به همراه سرلشکر دکتر سعادتمند و سپهبد یزدانپناه و شماری از مقامات کشوری و لشکری در سرای استاد بودند. پیکر استاد را از سرایش تا سر کوچه با مارش عزای گارد شاهنشاهی بدرقه کردند تا به زادگاهش رشت ببرند.
▪️خبر درگذشت استاد را خبرگزاریها مخابره کردند و رادیوها و تلویزیونها در بسیاری از کشورها پخش کردند. مجلسهای یادبود در آلمان، فرانسه، هند، پاکستان و چندین کشور دیگر برگزار شد. اما در ایران کینتوزی دینی کار خودش را کرد:
▪️هنوز بزرگان کممانند ایران بودند و به آن مجلس آمده بودند. استاد سید حسن تقیزاده که پیر و نیم پیکرش فلج شده بود به یاری دوستانش بر صندلی چرخدار خودش را به مجلس رساند و بر فقدان پورداوود گریست. تقیزاده به خبرنگاری گفت: گویا امروز ایران در سهمگینترین میدان نبرد با وحشیترین دشمنان خود سردار لایقی را از دست داده است.
▪️روزی که پیکر استاد پورداوود را به رشت بردند استاندار گیلان عزای عمومی در استان اعلام کرد. مسافتی نزدیک ده کیلومتر در جاده رشت به تهران مملو از مردمی بود که به بازپسین بدرود استاد آمده بودند.
▪️پیکر استاد را در سرای پدریش به خاک سپردند. همان جا که زاده شده بود و همان جا هنوز آرامگاه اوست. اگر چند دیگر کمتر کسی از استاد یاد میآورد. استانداری هم نیست که ارج پورداوود را بشناسد و به جای آورد!
▪️نوشتههای استاد پورداوود به جز گردانیده فارسی اوستا هم بسیار است.
در باره ایشان مقالههایی نوشتهاند. بهتر منبع آشنایی با زندگانی پربرکت استاد نوشتار بلند یکی از شاگردان ایشان است. کتابی که سال ۱۳۷۲ به نام «زمان و زندگی استاد پورداوود» چاپ و منتشر شد.
▪️پورداوود از آن دسته ایرانیانی است که اگر هر روز بزرگداشتش را بر پا کنیم حقش ادا نخواهد شد.
▪️نام ابراهیم پورداوود نام زندگی و سربلندی ایران و ایرانی است.
نماز باد به نام ابراهیم پورداوود.
🔹نقل با گزینش بخشی از متن از کانال تلگرامی دژنبشت
https://www.tgoop.com/eshtadan
ابراهیم پورداوود
۲۶ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
جهــانا بپـــروردیش در کُنــار
وزان پس ندادی به جان زینهار
نهانی، ندانم تو را دوست کیست
بدین آشکارت بباید گریست.
ـ فردوسی. شاهنامه.
«پگاه یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۴۷ خدمتگزار استاد پورداوود به من تلفن کرد که استاد سخت بیمار است. باران تندی میبارید. خود را به شتاب به بالینش رساندم. استاد شبها در کتابخانه خود بر نیم تختی میخفت. همچنان پرشکوه در میان کتابها بر تخت خفته بود و کتابی گشوده در کنارش بود. دستش را به دست گرفتم. هنوز گرم بود. ولی دیگر زندگانی در آن نبود. شب هنگام دوبار برخاسته بود. چراغ افروخته و کتاب خوانده بود و سپس آرام چشم از جهان فروبسته بود.»
▪️این گزارش بازپسین دم زندگی استاد ابراهیم پورداوود است، سپیددمان ۲۶ آذر سال ۱۳۴۷، چنان که دکتر بهرام فرهوشی گزارش کردهاند.
▪️ساعتی برنیامد که فرستنده سیار تلویزیون ملی ایران به همراه سرلشکر دکتر سعادتمند و سپهبد یزدانپناه و شماری از مقامات کشوری و لشکری در سرای استاد بودند. پیکر استاد را از سرایش تا سر کوچه با مارش عزای گارد شاهنشاهی بدرقه کردند تا به زادگاهش رشت ببرند.
▪️خبر درگذشت استاد را خبرگزاریها مخابره کردند و رادیوها و تلویزیونها در بسیاری از کشورها پخش کردند. مجلسهای یادبود در آلمان، فرانسه، هند، پاکستان و چندین کشور دیگر برگزار شد. اما در ایران کینتوزی دینی کار خودش را کرد:
▪️هنوز بزرگان کممانند ایران بودند و به آن مجلس آمده بودند. استاد سید حسن تقیزاده که پیر و نیم پیکرش فلج شده بود به یاری دوستانش بر صندلی چرخدار خودش را به مجلس رساند و بر فقدان پورداوود گریست. تقیزاده به خبرنگاری گفت: گویا امروز ایران در سهمگینترین میدان نبرد با وحشیترین دشمنان خود سردار لایقی را از دست داده است.
▪️روزی که پیکر استاد پورداوود را به رشت بردند استاندار گیلان عزای عمومی در استان اعلام کرد. مسافتی نزدیک ده کیلومتر در جاده رشت به تهران مملو از مردمی بود که به بازپسین بدرود استاد آمده بودند.
▪️پیکر استاد را در سرای پدریش به خاک سپردند. همان جا که زاده شده بود و همان جا هنوز آرامگاه اوست. اگر چند دیگر کمتر کسی از استاد یاد میآورد. استانداری هم نیست که ارج پورداوود را بشناسد و به جای آورد!
▪️نوشتههای استاد پورداوود به جز گردانیده فارسی اوستا هم بسیار است.
در باره ایشان مقالههایی نوشتهاند. بهتر منبع آشنایی با زندگانی پربرکت استاد نوشتار بلند یکی از شاگردان ایشان است. کتابی که سال ۱۳۷۲ به نام «زمان و زندگی استاد پورداوود» چاپ و منتشر شد.
▪️پورداوود از آن دسته ایرانیانی است که اگر هر روز بزرگداشتش را بر پا کنیم حقش ادا نخواهد شد.
▪️نام ابراهیم پورداوود نام زندگی و سربلندی ایران و ایرانی است.
نماز باد به نام ابراهیم پورداوود.
🔹نقل با گزینش بخشی از متن از کانال تلگرامی دژنبشت
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#جلال_خالقی_مطلق :
به نظر من محيط توس در زمان ابومنصور عبدالرزاق، يك محيط سياسی و فرهنگی به وجود آورده بود، يعنی آن علايق ابومنصور عبدالرزاق كه شجرهاش را به ساسانيان میرساند و خودش را جهان پهلوان میدانست و دلش میخواست يك شاهنشاهی جديدی به وجود آورد و موبدان را از جاهای مختلف به توس آورد و دستور داد كه خداينامه را از به زبان فارسی ترجمه كنند، ما اينجا با يك حركت فرهنگی-ملی مواجه هستيم. فردوسی زمانی كه شاهنامه ابومنصوری به اتمام میرسد، يك جوان 17 ساله بود. از اينرو بايد محيط توس در او خيلی تاثير گذاشته باشد. به خصوص اينكه او يك دهقانزاده بود، میتوان حدس زد كه پدربزرگ فردوسی يا پدرِ پدربزرگش يك دهقان زرتشتی بود، يعنی دارای يك علايق ميهنی قديم بوده و به ايران باستان علاقه داشته اين ويژگیها باعث شده كه او با عقايد ديگری تربيت شود و در محيطی پرورش يافته كه احساسات ملیاش تقويت شده. بعد هم كار شاهنامه را از جوانی شروع نكرده بود، بلكه از 40 سالگی، يعنی هنگام آغاز سرايش شاهنامه، شاعر يك شخصيت شكل گرفته و پخته داشته و در شاعری به اوج تبحر رسيده بود.
@shahnamehpajohan
https://www.tgoop.com/eshtadan
به نظر من محيط توس در زمان ابومنصور عبدالرزاق، يك محيط سياسی و فرهنگی به وجود آورده بود، يعنی آن علايق ابومنصور عبدالرزاق كه شجرهاش را به ساسانيان میرساند و خودش را جهان پهلوان میدانست و دلش میخواست يك شاهنشاهی جديدی به وجود آورد و موبدان را از جاهای مختلف به توس آورد و دستور داد كه خداينامه را از به زبان فارسی ترجمه كنند، ما اينجا با يك حركت فرهنگی-ملی مواجه هستيم. فردوسی زمانی كه شاهنامه ابومنصوری به اتمام میرسد، يك جوان 17 ساله بود. از اينرو بايد محيط توس در او خيلی تاثير گذاشته باشد. به خصوص اينكه او يك دهقانزاده بود، میتوان حدس زد كه پدربزرگ فردوسی يا پدرِ پدربزرگش يك دهقان زرتشتی بود، يعنی دارای يك علايق ميهنی قديم بوده و به ايران باستان علاقه داشته اين ويژگیها باعث شده كه او با عقايد ديگری تربيت شود و در محيطی پرورش يافته كه احساسات ملیاش تقويت شده. بعد هم كار شاهنامه را از جوانی شروع نكرده بود، بلكه از 40 سالگی، يعنی هنگام آغاز سرايش شاهنامه، شاعر يك شخصيت شكل گرفته و پخته داشته و در شاعری به اوج تبحر رسيده بود.
@shahnamehpajohan
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#میر_جلال_الدین_کزازی :
شاهنامه، زاده شوريدگی و فرزند باوری پولادين است كه فردوسی به سرزمين و فرهنگ و پيشينه نياكانی خويش داشته است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
شاهنامه، زاده شوريدگی و فرزند باوری پولادين است كه فردوسی به سرزمين و فرهنگ و پيشينه نياكانی خويش داشته است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#میر_جلال_الدین_کزاری:
زنان در شاهنامه،در پهنهای، در قلمرویی شگفتی میآفرینند که نازشگاه و تازشگاه مردان است،در آوردگاه، بانویی،دوشیزهای جنگاور، دلیر به نام گردآفرید پهلوانی بزرگ مانند سهراب را که رستمی است دیگر،رستمی جوان، پرتوان، فرمانده دژ سپید را که از گودرزیان،از تبار پهلوانان است،هژیر، که به نبرد با او رفته بوده است بدانسان که در شاهنامه میخوانیم،در زمانی کمتر از آنچه چشم بر هم بزنند،یا بوی از بینی به مغز برسد از زین برمیگیرد و بر خاک فرو میکوبد.گردآفرید در برابر سهراب درمیایستد، پایداری میورزد،تازشهای او را پاسخ میگوید اما به هر روی سهراب پهلوانی است که هماورد ندارد مانند پدر خویش، پس از چندی نبرد و آورد،بهناچار خود از سر برمیگیرد و گیسوان خود را میآشوبد و دل از سهراب میرباید. سهراب شگفتزده بر جای میماند. میگوید مردمی که دخترانشان اینچنین گردانه میجنگند،مردانشان چگونه خواهند جنگید. اگر فردوسی با زنان آنچنانچه کماندیشان میانگارند بر سر ستیز بود آیا چنین زنانی را ما در شاهنامه میتوانستیم دید؟
#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
زنان در شاهنامه،در پهنهای، در قلمرویی شگفتی میآفرینند که نازشگاه و تازشگاه مردان است،در آوردگاه، بانویی،دوشیزهای جنگاور، دلیر به نام گردآفرید پهلوانی بزرگ مانند سهراب را که رستمی است دیگر،رستمی جوان، پرتوان، فرمانده دژ سپید را که از گودرزیان،از تبار پهلوانان است،هژیر، که به نبرد با او رفته بوده است بدانسان که در شاهنامه میخوانیم،در زمانی کمتر از آنچه چشم بر هم بزنند،یا بوی از بینی به مغز برسد از زین برمیگیرد و بر خاک فرو میکوبد.گردآفرید در برابر سهراب درمیایستد، پایداری میورزد،تازشهای او را پاسخ میگوید اما به هر روی سهراب پهلوانی است که هماورد ندارد مانند پدر خویش، پس از چندی نبرد و آورد،بهناچار خود از سر برمیگیرد و گیسوان خود را میآشوبد و دل از سهراب میرباید. سهراب شگفتزده بر جای میماند. میگوید مردمی که دخترانشان اینچنین گردانه میجنگند،مردانشان چگونه خواهند جنگید. اگر فردوسی با زنان آنچنانچه کماندیشان میانگارند بر سر ستیز بود آیا چنین زنانی را ما در شاهنامه میتوانستیم دید؟
#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
.
آفرینِ رستم به میش کوهی
۳۰ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
خان دوم از هفت خان رستم، خان تشنگی است. رستم و رخش هر چه راه میسپرند آب نمییابند و از تشنگی جان به لب میشوند.
در آن سختترین دم، غُرمی (میش کوهی یا قوچی) از برابر رستم میگذرد. رستم میداند که آن غرم به کنار آبی خواهد رفت. بی نا و نفس، از پی او روان میشود، تا به چشمهای میرسد. رستم و رخش هر دو آب مینوشند و جان تازه مییابند. پس رستم به آن غرم دعا میکند:
بر آن غُرمبَر، آفرین کرد چند
که از چرخ گردان مبادَت گزند
گیا بر در و دشت تو سبز باد
مباد از تو هرگز دل یوز شاد
تو را هر که یازَد به تیر و کمان
شکستهکمان باد و تیرهگمان.
ـ شاهنامه. تصحیح مهدی قریب.
ج نخست. ص ۱۶۷.
دعایی ناب، زیبا، خواندنی و به یادسپردنی!
تا بدانیم که شود که آدمی، نیکخواه جانوران و درختان و کوه و دشت و دمن هم باشد، و دعای نیک بگویدشان.
- یادداشت درس شاهنامه در پیشگاه استاد بهمن حمیدی.
۲۷ آبان ۱۴۰۳.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
آفرینِ رستم به میش کوهی
۳۰ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
خان دوم از هفت خان رستم، خان تشنگی است. رستم و رخش هر چه راه میسپرند آب نمییابند و از تشنگی جان به لب میشوند.
در آن سختترین دم، غُرمی (میش کوهی یا قوچی) از برابر رستم میگذرد. رستم میداند که آن غرم به کنار آبی خواهد رفت. بی نا و نفس، از پی او روان میشود، تا به چشمهای میرسد. رستم و رخش هر دو آب مینوشند و جان تازه مییابند. پس رستم به آن غرم دعا میکند:
بر آن غُرمبَر، آفرین کرد چند
که از چرخ گردان مبادَت گزند
گیا بر در و دشت تو سبز باد
مباد از تو هرگز دل یوز شاد
تو را هر که یازَد به تیر و کمان
شکستهکمان باد و تیرهگمان.
ـ شاهنامه. تصحیح مهدی قریب.
ج نخست. ص ۱۶۷.
دعایی ناب، زیبا، خواندنی و به یادسپردنی!
تا بدانیم که شود که آدمی، نیکخواه جانوران و درختان و کوه و دشت و دمن هم باشد، و دعای نیک بگویدشان.
- یادداشت درس شاهنامه در پیشگاه استاد بهمن حمیدی.
۲۷ آبان ۱۴۰۳.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24