#جواد_طباطبایی:
رسالت تاریخی ما حفظ مرزهای ایران سیاسی و ایران فرهنگی است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
رسالت تاریخی ما حفظ مرزهای ایران سیاسی و ایران فرهنگی است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from Bukharamag
شب مهرداد بهار
به مناسبت سیامین سال درگذشت استاد مهرداد بهار، هفتصد و هشتاد و دومین شب از شبهای بخارا به یادبود ایشان اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و هفتم آبانماه ۱۴۰۳ در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود. در این مراسم ابتدا ابوالقاسم اسماعیلپور به بررسی زندگی و آثار مهرداد بهار خواهند پرداخت و سپس فیلم مستند «دربارۀ مهرداد بهار» به کارگردانی پیام مستوفی به نمایش درمیآید. در این فیلم مروری خواهد شد بر زندگی مهرداد بهار از تولد تا مرگ. پیام مستوفی در ساخت این فیلم موفق شده فیلمهای آرشیوی جالبتوجهی از سخنرانیها و گفتارهای مهرداد بهار به دست آورد. در این فیلم مستند، بیست و یک نفر از مهمترین نویسندگان و اسطورهشناسان ایران دربارۀ زندگی و آثار مهرداد بهار سخن گفتهاند.
ملکمهرداد بهار (تولد: ۱۰ مهر ۱۳۰۸ ـ درگذشت: ۲۲ آبان ۱۳۷۳) نویسنده و پژوهشگر حوزۀ اساطیر و تاریخ بود. پنجمین فرزند ملکالشعرای بهار تحصیلات آغازین خود را در دبستان جمشید جم و دورۀ دبیرستان را در دبیرستانهای فیروز بهرام و البرز به پایان رساند. سپس در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران در رشتۀ ادبیات فارسی نامنویسی کرد، ولی دو سال پس از آن به دلیل فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شد. بهار در سال ۱۳۳۷ برای ادامۀ تحصیل به انگلستان رفت. میان سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۴ در مدرسۀ زبانهای شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن به آموختن پرداخت و مدرک فوق لیسانس گرفت و سالها پس از آن دکترای خود را از دانشگاه تهران با راهنمایی دکتر صادق کیا دریافت داشت، ولی به علت شرایط سیاسی نتوانست در دانشگاه استخدام شود و به ناچار به استخدام بانک مرکزی درآمد. وی با بنیاد فرهنگ ایران که هماکنون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است، همکاری کرد. همچنین بهصورت حقالتدریسی به آموزش در رشتۀ اساطیر ایران باستان در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
ثمرۀ ازدواج مهرداد بهار با دکتر زهره سرمد، استاد دانشگاه، یک پسر به نام میلاد و یک دختر به نام فرغانه است. همچنین مهرداد بهار از ازدواج اول خود فرزند ارشدی به نام کاوه دارد.
مهرداد بهار در ۲۲ آبانماه ۱۳۷۳ بر اثر بیماری کمخونی درگذشت و نخستین فردی است که در قطعۀ هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
از آثار او میتوان به کتابهای «اساطیر ایران»، «پژوهشی در اساطیر ایران»، «بُندهش»، «ادبیات مانوی» (همراه با ابوالقاسم اسماعیلپور)، «واژهنامۀ بُندهش»، «واژهنامۀ گزیدههای زاداسپرم»، «ادیان آسیایی»، «از اسطوره تا تاریخ»، «جُستاری چند در فرهنگ ایران»، «تخت جمشید» (همراه با عکسهای نصرالله کسراییان) و چهار کتاب «جمشید شاه»، «بَستور»، «رستم و دیو سفید» و «رستم و سهراب» در حوزۀ ادبیات کودک اشاره کرد.
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی: خیابان استاد نجاتالهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی
به مناسبت سیامین سال درگذشت استاد مهرداد بهار، هفتصد و هشتاد و دومین شب از شبهای بخارا به یادبود ایشان اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و هفتم آبانماه ۱۴۰۳ در تالار فردوسی خانۀ اندیشمندان علوم انسانی برگزار میشود. در این مراسم ابتدا ابوالقاسم اسماعیلپور به بررسی زندگی و آثار مهرداد بهار خواهند پرداخت و سپس فیلم مستند «دربارۀ مهرداد بهار» به کارگردانی پیام مستوفی به نمایش درمیآید. در این فیلم مروری خواهد شد بر زندگی مهرداد بهار از تولد تا مرگ. پیام مستوفی در ساخت این فیلم موفق شده فیلمهای آرشیوی جالبتوجهی از سخنرانیها و گفتارهای مهرداد بهار به دست آورد. در این فیلم مستند، بیست و یک نفر از مهمترین نویسندگان و اسطورهشناسان ایران دربارۀ زندگی و آثار مهرداد بهار سخن گفتهاند.
ملکمهرداد بهار (تولد: ۱۰ مهر ۱۳۰۸ ـ درگذشت: ۲۲ آبان ۱۳۷۳) نویسنده و پژوهشگر حوزۀ اساطیر و تاریخ بود. پنجمین فرزند ملکالشعرای بهار تحصیلات آغازین خود را در دبستان جمشید جم و دورۀ دبیرستان را در دبیرستانهای فیروز بهرام و البرز به پایان رساند. سپس در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران در رشتۀ ادبیات فارسی نامنویسی کرد، ولی دو سال پس از آن به دلیل فعالیتهای سیاسی از دانشگاه اخراج شد. بهار در سال ۱۳۳۷ برای ادامۀ تحصیل به انگلستان رفت. میان سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۴ در مدرسۀ زبانهای شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن به آموختن پرداخت و مدرک فوق لیسانس گرفت و سالها پس از آن دکترای خود را از دانشگاه تهران با راهنمایی دکتر صادق کیا دریافت داشت، ولی به علت شرایط سیاسی نتوانست در دانشگاه استخدام شود و به ناچار به استخدام بانک مرکزی درآمد. وی با بنیاد فرهنگ ایران که هماکنون پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است، همکاری کرد. همچنین بهصورت حقالتدریسی به آموزش در رشتۀ اساطیر ایران باستان در دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.
ثمرۀ ازدواج مهرداد بهار با دکتر زهره سرمد، استاد دانشگاه، یک پسر به نام میلاد و یک دختر به نام فرغانه است. همچنین مهرداد بهار از ازدواج اول خود فرزند ارشدی به نام کاوه دارد.
مهرداد بهار در ۲۲ آبانماه ۱۳۷۳ بر اثر بیماری کمخونی درگذشت و نخستین فردی است که در قطعۀ هنرمندان بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
از آثار او میتوان به کتابهای «اساطیر ایران»، «پژوهشی در اساطیر ایران»، «بُندهش»، «ادبیات مانوی» (همراه با ابوالقاسم اسماعیلپور)، «واژهنامۀ بُندهش»، «واژهنامۀ گزیدههای زاداسپرم»، «ادیان آسیایی»، «از اسطوره تا تاریخ»، «جُستاری چند در فرهنگ ایران»، «تخت جمشید» (همراه با عکسهای نصرالله کسراییان) و چهار کتاب «جمشید شاه»، «بَستور»، «رستم و دیو سفید» و «رستم و سهراب» در حوزۀ ادبیات کودک اشاره کرد.
خانۀ اندیشمندان علوم انسانی: خیابان استاد نجاتالهی (ویلا)، چهارراه ورشو، تالار فردوسی
▪️ ۲۶ آبان سالروز درگذشت ایران شناس، نخستین مترجم و مفسر اوستا، ستاد ممتاز فرهنگ و حقوق ایران باستان، و زبان اوستایی در دانشگاه تهران پروفسور #ابراهیم_پور_داوود
🔹 ایرج افشار
پورداود هرچه نوشته و آنچه سخن گفته است در زمینۀ فرهنگ و تمدن ایران باستان است که به آن پایبند است. این یکی از برجستگیهای زندگی اوست که از حدّ خود پای فراتر نمیگذارد و به همان بسنده میکند که میداند.آنان که سرگذشت پورداود را نشنیدهاند نمیدانند که وی سری داشته پر از سودا و پر از شور وطنپرستی، آنچنانکه پوراندختنامه، مجموعۀ شعرهای او، گواه تواند بود.
🔹 آثار و تحقیقات اساسی و مهم پورداود را در سه قسمت باید خلاصه کرد: یکی ترجمۀ اوستاست که در نُه جلد به نامهای گاتها، یشتها، خرده اوستا، یسنا، یادداشتهای گاتاها، ویسپرد نشر شده است. دیگر بررسیها و پژوهشهایی است که دربارۀ کلمات و تعابیر و اصطلاحات و اعلام اوستا مبتنی بر آثار باستانشناسی و متون تاریخی و کتب خارجی مدوّن ساخته و آنها گواه وسعت اطلاعات و نشاندهندۀ طریقۀ او در تحقیقات باستانی است. سهدیگر مقالاتی است که دربارۀ گیاهان و جانوران و جنگافزارها و سابقۀ استعمال و رواج آنها در ایران باستان و کلمات ساختگی عصر فرهنگستان دارد، یا مقدمههایی که بر کتب دیگران مربوط به تحقیقات ایرانی نوشت و در سه کتاب فرهنگ ایران باستان و هرمزدنامه و آناهیتا انتشار داد.
🔹 پورداود استادی بود که با صداقت و دلسوزی و علاقۀ واقعی در دانشگاه تدریس کرد و شاگردان بسیاری پرورد که دکتر محمّد معین نمونۀ کامل مکتب اوست. نیز در فرهنگستان و شورای فرهنگی سلطنتی عضویت داشت و در مجامع علمی نمایندگی از سوی ایران یافته بود. خدایش در پناه آمرزش خویش شادروان نگاه داراد
🔸نقل از کانال تلگرامی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
https://www.tgoop.com/eshtadan
🔹 ایرج افشار
پورداود هرچه نوشته و آنچه سخن گفته است در زمینۀ فرهنگ و تمدن ایران باستان است که به آن پایبند است. این یکی از برجستگیهای زندگی اوست که از حدّ خود پای فراتر نمیگذارد و به همان بسنده میکند که میداند.آنان که سرگذشت پورداود را نشنیدهاند نمیدانند که وی سری داشته پر از سودا و پر از شور وطنپرستی، آنچنانکه پوراندختنامه، مجموعۀ شعرهای او، گواه تواند بود.
🔹 آثار و تحقیقات اساسی و مهم پورداود را در سه قسمت باید خلاصه کرد: یکی ترجمۀ اوستاست که در نُه جلد به نامهای گاتها، یشتها، خرده اوستا، یسنا، یادداشتهای گاتاها، ویسپرد نشر شده است. دیگر بررسیها و پژوهشهایی است که دربارۀ کلمات و تعابیر و اصطلاحات و اعلام اوستا مبتنی بر آثار باستانشناسی و متون تاریخی و کتب خارجی مدوّن ساخته و آنها گواه وسعت اطلاعات و نشاندهندۀ طریقۀ او در تحقیقات باستانی است. سهدیگر مقالاتی است که دربارۀ گیاهان و جانوران و جنگافزارها و سابقۀ استعمال و رواج آنها در ایران باستان و کلمات ساختگی عصر فرهنگستان دارد، یا مقدمههایی که بر کتب دیگران مربوط به تحقیقات ایرانی نوشت و در سه کتاب فرهنگ ایران باستان و هرمزدنامه و آناهیتا انتشار داد.
🔹 پورداود استادی بود که با صداقت و دلسوزی و علاقۀ واقعی در دانشگاه تدریس کرد و شاگردان بسیاری پرورد که دکتر محمّد معین نمونۀ کامل مکتب اوست. نیز در فرهنگستان و شورای فرهنگی سلطنتی عضویت داشت و در مجامع علمی نمایندگی از سوی ایران یافته بود. خدایش در پناه آمرزش خویش شادروان نگاه داراد
🔸نقل از کانال تلگرامی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
.
ابراهیم پورداوود
۲۶ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
جهــانا بپـــروردیش در کُنــار
وزان پس ندادی به جان زینهار
نهانی، ندانم تو را دوست کیست
بدین آشکارت بباید گریست.
ـ فردوسی. شاهنامه.
«پگاه یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۴۷ خدمتگزار استاد پورداوود به من تلفن کرد که استاد سخت بیمار است. باران تندی میبارید. خود را به شتاب به بالینش رساندم. استاد شبها در کتابخانه خود بر نیم تختی میخفت. همچنان پرشکوه در میان کتابها بر تخت خفته بود و کتابی گشوده در کنارش بود. دستش را به دست گرفتم. هنوز گرم بود. ولی دیگر زندگانی در آن نبود. شب هنگام دوبار برخاسته بود. چراغ افروخته و کتاب خوانده بود و سپس آرام چشم از جهان فروبسته بود.»
▪️این گزارش بازپسین دم زندگی استاد ابراهیم پورداوود است، سپیددمان ۲۶ آذر سال ۱۳۴۷، چنان که دکتر بهرام فرهوشی گزارش کردهاند.
▪️ساعتی برنیامد که فرستنده سیار تلویزیون ملی ایران به همراه سرلشکر دکتر سعادتمند و سپهبد یزدانپناه و شماری از مقامات کشوری و لشکری در سرای استاد بودند. پیکر استاد را از سرایش تا سر کوچه با مارش عزای گارد شاهنشاهی بدرقه کردند تا به زادگاهش رشت ببرند.
▪️خبر درگذشت استاد را خبرگزاریها مخابره کردند و رادیوها و تلویزیونها در بسیاری از کشورها پخش کردند. مجلسهای یادبود در آلمان، فرانسه، هند، پاکستان و چندین کشور دیگر برگزار شد. اما در ایران کینتوزی دینی کار خودش را کرد:
▪️هنوز بزرگان کممانند ایران بودند و به آن مجلس آمده بودند. استاد سید حسن تقیزاده که پیر و نیم پیکرش فلج شده بود به یاری دوستانش بر صندلی چرخدار خودش را به مجلس رساند و بر فقدان پورداوود گریست. تقیزاده به خبرنگاری گفت: گویا امروز ایران در سهمگینترین میدان نبرد با وحشیترین دشمنان خود سردار لایقی را از دست داده است.
▪️روزی که پیکر استاد پورداوود را به رشت بردند استاندار گیلان عزای عمومی در استان اعلام کرد. مسافتی نزدیک ده کیلومتر در جاده رشت به تهران مملو از مردمی بود که به بازپسین بدرود استاد آمده بودند.
▪️پیکر استاد را در سرای پدریش به خاک سپردند. همان جا که زاده شده بود و همان جا هنوز آرامگاه اوست. اگر چند دیگر کمتر کسی از استاد یاد میآورد. استانداری هم نیست که ارج پورداوود را بشناسد و به جای آورد!
▪️نوشتههای استاد پورداوود به جز گردانیده فارسی اوستا هم بسیار است.
در باره ایشان مقالههایی نوشتهاند. بهتر منبع آشنایی با زندگانی پربرکت استاد نوشتار بلند یکی از شاگردان ایشان است. کتابی که سال ۱۳۷۲ به نام «زمان و زندگی استاد پورداوود» چاپ و منتشر شد.
▪️پورداوود از آن دسته ایرانیانی است که اگر هر روز بزرگداشتش را بر پا کنیم حقش ادا نخواهد شد.
▪️نام ابراهیم پورداوود نام زندگی و سربلندی ایران و ایرانی است.
نماز باد به نام ابراهیم پورداوود.
🔹نقل با گزینش بخشی از متن از کانال تلگرامی دژنبشت
https://www.tgoop.com/eshtadan
ابراهیم پورداوود
۲۶ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
جهــانا بپـــروردیش در کُنــار
وزان پس ندادی به جان زینهار
نهانی، ندانم تو را دوست کیست
بدین آشکارت بباید گریست.
ـ فردوسی. شاهنامه.
«پگاه یکشنبه ۲۶ آبان ۱۳۴۷ خدمتگزار استاد پورداوود به من تلفن کرد که استاد سخت بیمار است. باران تندی میبارید. خود را به شتاب به بالینش رساندم. استاد شبها در کتابخانه خود بر نیم تختی میخفت. همچنان پرشکوه در میان کتابها بر تخت خفته بود و کتابی گشوده در کنارش بود. دستش را به دست گرفتم. هنوز گرم بود. ولی دیگر زندگانی در آن نبود. شب هنگام دوبار برخاسته بود. چراغ افروخته و کتاب خوانده بود و سپس آرام چشم از جهان فروبسته بود.»
▪️این گزارش بازپسین دم زندگی استاد ابراهیم پورداوود است، سپیددمان ۲۶ آذر سال ۱۳۴۷، چنان که دکتر بهرام فرهوشی گزارش کردهاند.
▪️ساعتی برنیامد که فرستنده سیار تلویزیون ملی ایران به همراه سرلشکر دکتر سعادتمند و سپهبد یزدانپناه و شماری از مقامات کشوری و لشکری در سرای استاد بودند. پیکر استاد را از سرایش تا سر کوچه با مارش عزای گارد شاهنشاهی بدرقه کردند تا به زادگاهش رشت ببرند.
▪️خبر درگذشت استاد را خبرگزاریها مخابره کردند و رادیوها و تلویزیونها در بسیاری از کشورها پخش کردند. مجلسهای یادبود در آلمان، فرانسه، هند، پاکستان و چندین کشور دیگر برگزار شد. اما در ایران کینتوزی دینی کار خودش را کرد:
▪️هنوز بزرگان کممانند ایران بودند و به آن مجلس آمده بودند. استاد سید حسن تقیزاده که پیر و نیم پیکرش فلج شده بود به یاری دوستانش بر صندلی چرخدار خودش را به مجلس رساند و بر فقدان پورداوود گریست. تقیزاده به خبرنگاری گفت: گویا امروز ایران در سهمگینترین میدان نبرد با وحشیترین دشمنان خود سردار لایقی را از دست داده است.
▪️روزی که پیکر استاد پورداوود را به رشت بردند استاندار گیلان عزای عمومی در استان اعلام کرد. مسافتی نزدیک ده کیلومتر در جاده رشت به تهران مملو از مردمی بود که به بازپسین بدرود استاد آمده بودند.
▪️پیکر استاد را در سرای پدریش به خاک سپردند. همان جا که زاده شده بود و همان جا هنوز آرامگاه اوست. اگر چند دیگر کمتر کسی از استاد یاد میآورد. استانداری هم نیست که ارج پورداوود را بشناسد و به جای آورد!
▪️نوشتههای استاد پورداوود به جز گردانیده فارسی اوستا هم بسیار است.
در باره ایشان مقالههایی نوشتهاند. بهتر منبع آشنایی با زندگانی پربرکت استاد نوشتار بلند یکی از شاگردان ایشان است. کتابی که سال ۱۳۷۲ به نام «زمان و زندگی استاد پورداوود» چاپ و منتشر شد.
▪️پورداوود از آن دسته ایرانیانی است که اگر هر روز بزرگداشتش را بر پا کنیم حقش ادا نخواهد شد.
▪️نام ابراهیم پورداوود نام زندگی و سربلندی ایران و ایرانی است.
نماز باد به نام ابراهیم پورداوود.
🔹نقل با گزینش بخشی از متن از کانال تلگرامی دژنبشت
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#جلال_خالقی_مطلق :
به نظر من محيط توس در زمان ابومنصور عبدالرزاق، يك محيط سياسی و فرهنگی به وجود آورده بود، يعنی آن علايق ابومنصور عبدالرزاق كه شجرهاش را به ساسانيان میرساند و خودش را جهان پهلوان میدانست و دلش میخواست يك شاهنشاهی جديدی به وجود آورد و موبدان را از جاهای مختلف به توس آورد و دستور داد كه خداينامه را از به زبان فارسی ترجمه كنند، ما اينجا با يك حركت فرهنگی-ملی مواجه هستيم. فردوسی زمانی كه شاهنامه ابومنصوری به اتمام میرسد، يك جوان 17 ساله بود. از اينرو بايد محيط توس در او خيلی تاثير گذاشته باشد. به خصوص اينكه او يك دهقانزاده بود، میتوان حدس زد كه پدربزرگ فردوسی يا پدرِ پدربزرگش يك دهقان زرتشتی بود، يعنی دارای يك علايق ميهنی قديم بوده و به ايران باستان علاقه داشته اين ويژگیها باعث شده كه او با عقايد ديگری تربيت شود و در محيطی پرورش يافته كه احساسات ملیاش تقويت شده. بعد هم كار شاهنامه را از جوانی شروع نكرده بود، بلكه از 40 سالگی، يعنی هنگام آغاز سرايش شاهنامه، شاعر يك شخصيت شكل گرفته و پخته داشته و در شاعری به اوج تبحر رسيده بود.
@shahnamehpajohan
https://www.tgoop.com/eshtadan
به نظر من محيط توس در زمان ابومنصور عبدالرزاق، يك محيط سياسی و فرهنگی به وجود آورده بود، يعنی آن علايق ابومنصور عبدالرزاق كه شجرهاش را به ساسانيان میرساند و خودش را جهان پهلوان میدانست و دلش میخواست يك شاهنشاهی جديدی به وجود آورد و موبدان را از جاهای مختلف به توس آورد و دستور داد كه خداينامه را از به زبان فارسی ترجمه كنند، ما اينجا با يك حركت فرهنگی-ملی مواجه هستيم. فردوسی زمانی كه شاهنامه ابومنصوری به اتمام میرسد، يك جوان 17 ساله بود. از اينرو بايد محيط توس در او خيلی تاثير گذاشته باشد. به خصوص اينكه او يك دهقانزاده بود، میتوان حدس زد كه پدربزرگ فردوسی يا پدرِ پدربزرگش يك دهقان زرتشتی بود، يعنی دارای يك علايق ميهنی قديم بوده و به ايران باستان علاقه داشته اين ويژگیها باعث شده كه او با عقايد ديگری تربيت شود و در محيطی پرورش يافته كه احساسات ملیاش تقويت شده. بعد هم كار شاهنامه را از جوانی شروع نكرده بود، بلكه از 40 سالگی، يعنی هنگام آغاز سرايش شاهنامه، شاعر يك شخصيت شكل گرفته و پخته داشته و در شاعری به اوج تبحر رسيده بود.
@shahnamehpajohan
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#میر_جلال_الدین_کزازی :
شاهنامه، زاده شوريدگی و فرزند باوری پولادين است كه فردوسی به سرزمين و فرهنگ و پيشينه نياكانی خويش داشته است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
شاهنامه، زاده شوريدگی و فرزند باوری پولادين است كه فردوسی به سرزمين و فرهنگ و پيشينه نياكانی خويش داشته است.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#میر_جلال_الدین_کزاری:
زنان در شاهنامه،در پهنهای، در قلمرویی شگفتی میآفرینند که نازشگاه و تازشگاه مردان است،در آوردگاه، بانویی،دوشیزهای جنگاور، دلیر به نام گردآفرید پهلوانی بزرگ مانند سهراب را که رستمی است دیگر،رستمی جوان، پرتوان، فرمانده دژ سپید را که از گودرزیان،از تبار پهلوانان است،هژیر، که به نبرد با او رفته بوده است بدانسان که در شاهنامه میخوانیم،در زمانی کمتر از آنچه چشم بر هم بزنند،یا بوی از بینی به مغز برسد از زین برمیگیرد و بر خاک فرو میکوبد.گردآفرید در برابر سهراب درمیایستد، پایداری میورزد،تازشهای او را پاسخ میگوید اما به هر روی سهراب پهلوانی است که هماورد ندارد مانند پدر خویش، پس از چندی نبرد و آورد،بهناچار خود از سر برمیگیرد و گیسوان خود را میآشوبد و دل از سهراب میرباید. سهراب شگفتزده بر جای میماند. میگوید مردمی که دخترانشان اینچنین گردانه میجنگند،مردانشان چگونه خواهند جنگید. اگر فردوسی با زنان آنچنانچه کماندیشان میانگارند بر سر ستیز بود آیا چنین زنانی را ما در شاهنامه میتوانستیم دید؟
#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
زنان در شاهنامه،در پهنهای، در قلمرویی شگفتی میآفرینند که نازشگاه و تازشگاه مردان است،در آوردگاه، بانویی،دوشیزهای جنگاور، دلیر به نام گردآفرید پهلوانی بزرگ مانند سهراب را که رستمی است دیگر،رستمی جوان، پرتوان، فرمانده دژ سپید را که از گودرزیان،از تبار پهلوانان است،هژیر، که به نبرد با او رفته بوده است بدانسان که در شاهنامه میخوانیم،در زمانی کمتر از آنچه چشم بر هم بزنند،یا بوی از بینی به مغز برسد از زین برمیگیرد و بر خاک فرو میکوبد.گردآفرید در برابر سهراب درمیایستد، پایداری میورزد،تازشهای او را پاسخ میگوید اما به هر روی سهراب پهلوانی است که هماورد ندارد مانند پدر خویش، پس از چندی نبرد و آورد،بهناچار خود از سر برمیگیرد و گیسوان خود را میآشوبد و دل از سهراب میرباید. سهراب شگفتزده بر جای میماند. میگوید مردمی که دخترانشان اینچنین گردانه میجنگند،مردانشان چگونه خواهند جنگید. اگر فردوسی با زنان آنچنانچه کماندیشان میانگارند بر سر ستیز بود آیا چنین زنانی را ما در شاهنامه میتوانستیم دید؟
#رادیو_شاهنامه
@radioshahnameh
Radioshahname.com
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
.
آفرینِ رستم به میش کوهی
۳۰ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
خان دوم از هفت خان رستم، خان تشنگی است. رستم و رخش هر چه راه میسپرند آب نمییابند و از تشنگی جان به لب میشوند.
در آن سختترین دم، غُرمی (میش کوهی یا قوچی) از برابر رستم میگذرد. رستم میداند که آن غرم به کنار آبی خواهد رفت. بی نا و نفس، از پی او روان میشود، تا به چشمهای میرسد. رستم و رخش هر دو آب مینوشند و جان تازه مییابند. پس رستم به آن غرم دعا میکند:
بر آن غُرمبَر، آفرین کرد چند
که از چرخ گردان مبادَت گزند
گیا بر در و دشت تو سبز باد
مباد از تو هرگز دل یوز شاد
تو را هر که یازَد به تیر و کمان
شکستهکمان باد و تیرهگمان.
ـ شاهنامه. تصحیح مهدی قریب.
ج نخست. ص ۱۶۷.
دعایی ناب، زیبا، خواندنی و به یادسپردنی!
تا بدانیم که شود که آدمی، نیکخواه جانوران و درختان و کوه و دشت و دمن هم باشد، و دعای نیک بگویدشان.
- یادداشت درس شاهنامه در پیشگاه استاد بهمن حمیدی.
۲۷ آبان ۱۴۰۳.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
آفرینِ رستم به میش کوهی
۳۰ آبان ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
خان دوم از هفت خان رستم، خان تشنگی است. رستم و رخش هر چه راه میسپرند آب نمییابند و از تشنگی جان به لب میشوند.
در آن سختترین دم، غُرمی (میش کوهی یا قوچی) از برابر رستم میگذرد. رستم میداند که آن غرم به کنار آبی خواهد رفت. بی نا و نفس، از پی او روان میشود، تا به چشمهای میرسد. رستم و رخش هر دو آب مینوشند و جان تازه مییابند. پس رستم به آن غرم دعا میکند:
بر آن غُرمبَر، آفرین کرد چند
که از چرخ گردان مبادَت گزند
گیا بر در و دشت تو سبز باد
مباد از تو هرگز دل یوز شاد
تو را هر که یازَد به تیر و کمان
شکستهکمان باد و تیرهگمان.
ـ شاهنامه. تصحیح مهدی قریب.
ج نخست. ص ۱۶۷.
دعایی ناب، زیبا، خواندنی و به یادسپردنی!
تا بدانیم که شود که آدمی، نیکخواه جانوران و درختان و کوه و دشت و دمن هم باشد، و دعای نیک بگویدشان.
- یادداشت درس شاهنامه در پیشگاه استاد بهمن حمیدی.
۲۷ آبان ۱۴۰۳.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔰کتاب«شاهنامهای برای شاه» رونمایی و بررسی شد؛
تاریخپژوهان ایرانی از جشن هزاره فردوسی غفلت کردهاند/ پژوهشهای تاریخی را سیاسی نبینیم
🔸داریوش رحمانیان، استاد دانشگاه گفت: موضوع کتاب «شاهنامهای برای شاه: ناسیونالیسم شاهنشاهی و مراسم هزاره فردوسی در دوره پهلوی اول» موضوع مهمی است که ما درباره آن تاکنون غفلت کرده بودیم، جشن هزاره فردوسی رخداد ویژهای است و تاریخنگاری ایرانی و تاریخپژوهان ایرانی شاید باید پیشتر از اینها به این موضوع میپرداختند.
🔻گزارش مراسم
https://www.tgoop.com/ibna_official
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
تاریخپژوهان ایرانی از جشن هزاره فردوسی غفلت کردهاند/ پژوهشهای تاریخی را سیاسی نبینیم
🔸داریوش رحمانیان، استاد دانشگاه گفت: موضوع کتاب «شاهنامهای برای شاه: ناسیونالیسم شاهنشاهی و مراسم هزاره فردوسی در دوره پهلوی اول» موضوع مهمی است که ما درباره آن تاکنون غفلت کرده بودیم، جشن هزاره فردوسی رخداد ویژهای است و تاریخنگاری ایرانی و تاریخپژوهان ایرانی شاید باید پیشتر از اینها به این موضوع میپرداختند.
🔻گزارش مراسم
https://www.tgoop.com/ibna_official
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین (ج.ط نژند)
دستورالعمل سیرِ شهرِ اصفهانِ بهشتنشان
دستورالعمل سیاری (=سیر) شهر اصفهان بهشتنشان، من گفتار در[ر]بار مرحوم نواب وحید الزمانی میرزا طاهر.
«رقعهای است که جناب آقامنصور دستورالعمل سیر اصفهان صفاآشیان و گشت بازارها به جناب رکنالدین نوشته».
زندانی بیتالاحزان، فراق عاشق مشتاق نمیداند که به کدام زبان، بیان شدّت مفارقت نماید، و به چه عنوان شرح محنت مهاجرت نگارد؛ و بالغرض اگر کاتب اندیشه، اشجار چارباغ را قلم ساخته، به مداد زایندهرود بر صفحه میدان نقش جهان، به ید طولای شوق سوانح نگار ایّام فراق گردد، به سالهای بیپایان، اندکی از بسیار آن نتواند نوشت. بسی مرکب چوبین پایِ خامه در فضای نامه، چه جولان تواند نمود، و چه مقدار راه به پایان/بیابان «راه بیان» تواند پیمود؟ «شعر»:
کی تواند خامه، شرح شدّت هجران کند
اسب چوبین در چُنین میدان چه سان جولان کند
در حساب دردهای صبر فرسا عاجزم
چون تواند کس حساب قطرهی باران کند
چون توانم عشق را پوشیده از اغیار داشت
کی تواند لاله، داغ خویش را پنهان کند
از خیال آن خم ابرو و مژگان دراز
شوق با تیر و کمان هر لحظه قصد جان کند
«آبروی زنده رود از دیدهام ریز به خاک
خاطر افسرده هر گه یاد اصفاهان کند»
دوری از یاران و محرومی ز سیر چهارباغ
سخت دشوار است بر عاشق، خدا آسان کند
بعد از شکایت فراق و اظهار مراتب اشتیاق، دستورالعملی در باب سیر بازارها و گشت گلزارها و نظاره دیدارها، مرقوم کلک بیان میگردد، و به هیچ وجه از این طریق، انحراف جایز نداشته، به هیچ روش تخلّف نورزند. «شعر»:
بدین دستور میباید عمل گردد*
دل مشتاق را از خود خجل کرد
اراده خاطر آن بود که دستور وافی به شرح کافی «شافی»، در هر باب نوشته شود. چون وقت مقتضی نبود، به انموذجی از آن اکتفا نمود.
اگر طبیعت سخنرس است، همین بس است.
عزیز من! بامداد که استاد چابکدست قضا، تخته صبح از پیش دکان مشرق برداشته، آینه فروش «خورشید» بازار روزگار را گرم سازد، و ذرّه تُنک مایه بساط خُردهفروش را بیاراید، به هوای سودای پَریرخان طنّاز، و به اراده خریداری متاع عشوه و ناز، از حجره، احرام بسته، رو به راه نهند.
اوّلاً از بازارچه تیمچه، «از» کیفیت دیدار شوخ نسرین و بناگوش تنباکوفروشِ صبوحیزده، سورت (صداع) خمار فراق را تسکین بخشند. «رباعی»:
در دل چو هوای وصل خوبان داری
بگذر ز دکان آن پریرو، باری
زان چهره خمار هجر را تسکین بخش
زان باده بکن صبوحی دیداری
[دکان کافربچگان ارامنه]
از اینجا به در دکان کافربچگان ارامنه عبور نموده، به آیین ملت مسیحی «مسیحا» زنّاری زلف چلیپای گلرخان بلا بالا گردند.
نگهشان برد دل به جادو فنی
بود دوستیشان بدل «به جان» دشمنی
ز خونم بتی «بسی» خاک گل کرد گفت
بدین رنگ باشد گل ارمنی
نصیحت اوّل آنکه هرگاه پا در دایره محبّت نهادی، باید که از کفر و اسلام و ننگ نام، کناره گزین باشی. «شعر»:
به دامان محبّت چون زدی چنگ
بهر کس باش چون آئینه یکرنگ
به هفتاد و دو ملت آشنا باش
گهی ترسا و گاهی پارسا باش
گهی با صوفیان شو در مناجات
گهی با رند مَی کش در خرابات
گهی میباش مصحفخوان رخسار
گه از زلف بتان میبند زنّار
ز هر ملت گزین کن ملت عشق
که گردی رستگار از دولت عشق
[قیصریه_دکان صالح خواصخان_ قهوهخانه خواجهعلی]
آنگاه از (پشت) راه پایین «مابین» قهوه «و پشت قهوه» [خانه]، به سمت قیصریه متوجه گردیده «گردند»، به در دکان صالح خواصخان، به قدر کشیدن یک قلیان، توقف جایز است.
و اگر طبعت میل «مایل به» قهوه داشته باشد، در قهوهخانه خواجهعلی از دست میرزا اشرف، فنجانی بگیرند. و از آن مکان سیرکنان بر در قیصریه که برج اشرف شرف و (اختر) سعادت و درج گوهر حسن و صباحت است، منزل گزیده، در آن بابالصفا از نگار جواهرفروش «جوهر فروش» خریدار یاقوت لب و لعل بناگوش گردند: «رباعی»:
روی مه جوهری گل امید است
سر تا پایش ز جوهر خورشید است
چشم و لب و رنگ و عارض و دندانش
جزع و یاقوت و لعل و مروارید است
از جوهر بیجان ارزندهی خیال جمالش، رشته رگهای جان را به گوهر آلوده، حقّه دل را مملو گردانند، چون از نهیب دورباش غمزه دلخراشی یارای خریداری جواهر قرب وصال ندارند.
و پیش تخت دکانچه ثعلبپزی و شیرهفروشی که محاذی برج آن ماه دلبریست آرام گرفته، یک دو پیاله ثعلب که از شیره جان (= شیره نبات) شیرین تر و به مشک و عنبر معطر است، و از فیض دیدار، کار نوشدارویی لؤلؤی و مفرّح یاقوتی میکند، به قدر حوصله و گنجایی و ظرف طاقت بنوشند، و بدان بهانه از شربت دیدار، کام جان را شیرین سازند. «رباعی»:
از دیده شراب وصل دلدار بنوش
وزدیده پیالههای سرشار بنوش
هر دم به نظاره جرعهی ثعلب را
آمیخته با شربت دیدار بنوش .....
#اصفهان
*پ.ن: ظ کرد
دستورالعمل سیر شهر اصفهان بهشتنشان؛ میرزامحمدطاهر وحید قزوینی/آقامنصور سمنانی؛ بکوشش رسول جعفریان؛ ۱۳۹۸: ۲۷تا۳۰.
https://www.tgoop.com/tarikhfarhanghonariranzamin
دستورالعمل سیاری (=سیر) شهر اصفهان بهشتنشان، من گفتار در[ر]بار مرحوم نواب وحید الزمانی میرزا طاهر.
«رقعهای است که جناب آقامنصور دستورالعمل سیر اصفهان صفاآشیان و گشت بازارها به جناب رکنالدین نوشته».
زندانی بیتالاحزان، فراق عاشق مشتاق نمیداند که به کدام زبان، بیان شدّت مفارقت نماید، و به چه عنوان شرح محنت مهاجرت نگارد؛ و بالغرض اگر کاتب اندیشه، اشجار چارباغ را قلم ساخته، به مداد زایندهرود بر صفحه میدان نقش جهان، به ید طولای شوق سوانح نگار ایّام فراق گردد، به سالهای بیپایان، اندکی از بسیار آن نتواند نوشت. بسی مرکب چوبین پایِ خامه در فضای نامه، چه جولان تواند نمود، و چه مقدار راه به پایان/بیابان «راه بیان» تواند پیمود؟ «شعر»:
کی تواند خامه، شرح شدّت هجران کند
اسب چوبین در چُنین میدان چه سان جولان کند
در حساب دردهای صبر فرسا عاجزم
چون تواند کس حساب قطرهی باران کند
چون توانم عشق را پوشیده از اغیار داشت
کی تواند لاله، داغ خویش را پنهان کند
از خیال آن خم ابرو و مژگان دراز
شوق با تیر و کمان هر لحظه قصد جان کند
«آبروی زنده رود از دیدهام ریز به خاک
خاطر افسرده هر گه یاد اصفاهان کند»
دوری از یاران و محرومی ز سیر چهارباغ
سخت دشوار است بر عاشق، خدا آسان کند
بعد از شکایت فراق و اظهار مراتب اشتیاق، دستورالعملی در باب سیر بازارها و گشت گلزارها و نظاره دیدارها، مرقوم کلک بیان میگردد، و به هیچ وجه از این طریق، انحراف جایز نداشته، به هیچ روش تخلّف نورزند. «شعر»:
بدین دستور میباید عمل گردد*
دل مشتاق را از خود خجل کرد
اراده خاطر آن بود که دستور وافی به شرح کافی «شافی»، در هر باب نوشته شود. چون وقت مقتضی نبود، به انموذجی از آن اکتفا نمود.
اگر طبیعت سخنرس است، همین بس است.
عزیز من! بامداد که استاد چابکدست قضا، تخته صبح از پیش دکان مشرق برداشته، آینه فروش «خورشید» بازار روزگار را گرم سازد، و ذرّه تُنک مایه بساط خُردهفروش را بیاراید، به هوای سودای پَریرخان طنّاز، و به اراده خریداری متاع عشوه و ناز، از حجره، احرام بسته، رو به راه نهند.
اوّلاً از بازارچه تیمچه، «از» کیفیت دیدار شوخ نسرین و بناگوش تنباکوفروشِ صبوحیزده، سورت (صداع) خمار فراق را تسکین بخشند. «رباعی»:
در دل چو هوای وصل خوبان داری
بگذر ز دکان آن پریرو، باری
زان چهره خمار هجر را تسکین بخش
زان باده بکن صبوحی دیداری
[دکان کافربچگان ارامنه]
از اینجا به در دکان کافربچگان ارامنه عبور نموده، به آیین ملت مسیحی «مسیحا» زنّاری زلف چلیپای گلرخان بلا بالا گردند.
نگهشان برد دل به جادو فنی
بود دوستیشان بدل «به جان» دشمنی
ز خونم بتی «بسی» خاک گل کرد گفت
بدین رنگ باشد گل ارمنی
نصیحت اوّل آنکه هرگاه پا در دایره محبّت نهادی، باید که از کفر و اسلام و ننگ نام، کناره گزین باشی. «شعر»:
به دامان محبّت چون زدی چنگ
بهر کس باش چون آئینه یکرنگ
به هفتاد و دو ملت آشنا باش
گهی ترسا و گاهی پارسا باش
گهی با صوفیان شو در مناجات
گهی با رند مَی کش در خرابات
گهی میباش مصحفخوان رخسار
گه از زلف بتان میبند زنّار
ز هر ملت گزین کن ملت عشق
که گردی رستگار از دولت عشق
[قیصریه_دکان صالح خواصخان_ قهوهخانه خواجهعلی]
آنگاه از (پشت) راه پایین «مابین» قهوه «و پشت قهوه» [خانه]، به سمت قیصریه متوجه گردیده «گردند»، به در دکان صالح خواصخان، به قدر کشیدن یک قلیان، توقف جایز است.
و اگر طبعت میل «مایل به» قهوه داشته باشد، در قهوهخانه خواجهعلی از دست میرزا اشرف، فنجانی بگیرند. و از آن مکان سیرکنان بر در قیصریه که برج اشرف شرف و (اختر) سعادت و درج گوهر حسن و صباحت است، منزل گزیده، در آن بابالصفا از نگار جواهرفروش «جوهر فروش» خریدار یاقوت لب و لعل بناگوش گردند: «رباعی»:
روی مه جوهری گل امید است
سر تا پایش ز جوهر خورشید است
چشم و لب و رنگ و عارض و دندانش
جزع و یاقوت و لعل و مروارید است
از جوهر بیجان ارزندهی خیال جمالش، رشته رگهای جان را به گوهر آلوده، حقّه دل را مملو گردانند، چون از نهیب دورباش غمزه دلخراشی یارای خریداری جواهر قرب وصال ندارند.
و پیش تخت دکانچه ثعلبپزی و شیرهفروشی که محاذی برج آن ماه دلبریست آرام گرفته، یک دو پیاله ثعلب که از شیره جان (= شیره نبات) شیرین تر و به مشک و عنبر معطر است، و از فیض دیدار، کار نوشدارویی لؤلؤی و مفرّح یاقوتی میکند، به قدر حوصله و گنجایی و ظرف طاقت بنوشند، و بدان بهانه از شربت دیدار، کام جان را شیرین سازند. «رباعی»:
از دیده شراب وصل دلدار بنوش
وزدیده پیالههای سرشار بنوش
هر دم به نظاره جرعهی ثعلب را
آمیخته با شربت دیدار بنوش .....
#اصفهان
*پ.ن: ظ کرد
دستورالعمل سیر شهر اصفهان بهشتنشان؛ میرزامحمدطاهر وحید قزوینی/آقامنصور سمنانی؛ بکوشش رسول جعفریان؛ ۱۳۹۸: ۲۷تا۳۰.
https://www.tgoop.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
#ژاله_آموزگار:
فردوسی پیر شد. پیمان شکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانه ای به سراغش آمد اما موفق شد سایه بانی بسازد که نام و فرهنگ ایران، درسایه آن از گزند زمان در امان بماند.
#مهری_بهفر:
فردوسی با بازیابیِ زمانهایِ ازدسترفته در ساختار چندلایهٔ ادبی- روایی سازندهٔ زیربنای حافظهٔ ملی ایرانیان است.
#منصور_رستگار_فسایی:
فردوسی انسان روزگار اميد است، روزگاری كه تمدن ايرانی شكل مستقلی میيابد و بعد از سه، چهار قرن هويت ايرانی شكل میگيرد و احيا میشود و ايران به هويت ديرينه خود رنگ و رویی تازه می دهد.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
فردوسی پیر شد. پیمان شکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانه ای به سراغش آمد اما موفق شد سایه بانی بسازد که نام و فرهنگ ایران، درسایه آن از گزند زمان در امان بماند.
#مهری_بهفر:
فردوسی با بازیابیِ زمانهایِ ازدسترفته در ساختار چندلایهٔ ادبی- روایی سازندهٔ زیربنای حافظهٔ ملی ایرانیان است.
#منصور_رستگار_فسایی:
فردوسی انسان روزگار اميد است، روزگاری كه تمدن ايرانی شكل مستقلی میيابد و بعد از سه، چهار قرن هويت ايرانی شكل میگيرد و احيا میشود و ايران به هويت ديرينه خود رنگ و رویی تازه می دهد.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#علیرضا_قیامتی :
توجه به شاهنامه در ایران روز افزون است
🔸در سالهای اخیر جرقههای بسیار خوب و خجستهای درباره توجه به شاهنامه را بهویژه در میان کودکان و نوجوانان در ایرانزمین شاهد هستیم و شاهنامهخوانی به گستردگی هرچهتمامتر در حال گسترش است و خانوادهها با آن آشنا میشوند. من در فضای شاهنامه و مردم نفس میکشم و این موضوع را کاملاً احساس میکنم. رویداد خجسته مهر میهنی و توجه به شاهنامه در این سالها همانند رویدادی است که از همان ابتدای بهوجودآمدن ملت و دولت تاجیکستان به وجود آمد. خوشبختانه توجه به نمادهای ملی و شاهنامه در ایران روزافزون است.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
توجه به شاهنامه در ایران روز افزون است
🔸در سالهای اخیر جرقههای بسیار خوب و خجستهای درباره توجه به شاهنامه را بهویژه در میان کودکان و نوجوانان در ایرانزمین شاهد هستیم و شاهنامهخوانی به گستردگی هرچهتمامتر در حال گسترش است و خانوادهها با آن آشنا میشوند. من در فضای شاهنامه و مردم نفس میکشم و این موضوع را کاملاً احساس میکنم. رویداد خجسته مهر میهنی و توجه به شاهنامه در این سالها همانند رویدادی است که از همان ابتدای بهوجودآمدن ملت و دولت تاجیکستان به وجود آمد. خوشبختانه توجه به نمادهای ملی و شاهنامه در ایران روزافزون است.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
«ای ایران، ای مرز پرگهر»؛
◼️امروز دوم آذر ماه است؛ سالروز درگذشت حسین گل گلاب، سراینده سرود ای ایران؛ ای مرز پرگهر است.
🔹این سرود را روح الله خالقی آهنگساز نامدار روی شعری از حسین گل گلاب ساخت. ویژگی شعر ای ایران آن است که همه واژگان آن به زبان فارسی است و واژگان بیگانه در آن راه نیافته و در فضایی حماسی و در آواز دشتی ساخته شده است.
🔹حسین گلگلاب، ادیب و ترانهسرا و سازنده سرود معروف «ای ایران،ای مرز پرگهر» در سال ۱۲۷۶ در تهران متولد شد و تحصیلات را در مدرسه علمیه و دارالفنون گذراند.
او فرزند ابوتراب خان (مصورالملک)، نقاش زمان قاجار بود که به ادامه تحصیل فرزندش بسیار علاقه داشت.
🔹حسین گلگلاب با همکاری کلنل کاظم وزیری و علینقی خان وزیری به کار موسیقی پرداخت و برای تعلیم تار به کلاس او میرفت.
🔹همچنین چند تن از معلمین دارالفنون فرانسوی بودند که گل گلاب نزد آنها فرانسه آموخت و چون شاگرد برجستهای بود، به همراه تحصیل به کار تدریس هم پرداخت.
🔹حسین گلگلاب، نخستین نویسندهٔ کتاب درسی طبیعی در ایران بود. او از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده جلد کتاب در رشته جغرافیا و طبیعی نوشت که در مدارس تدریس میشد. حسین گلگلاب از سال ۱۳۰۷ مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی شد و از زمان تاًسیس دانشگاه تهران تا سال ۱۳۴۵ به تدریس اشتغال داشت و هیچ گاه گرد سیاست و تجارت نگشت.
🔹حسین گلگلاب در فرهنگستان ایران عضویت داشت و لغات بسیاری به ویژه در رشته علوم طبیعی پیشنهاد کرد که تصویب شد و اکنون در زبان فارسی رواج کامل دارد.
🔹وی همچنین آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذارده است.
🔹حسین گلگلاب در ۸۶ سالگی به تنظیم فرهنگنامه و بیولوژی و گیاهان ایران اشتغال داشت که عمرش وفا نکرد و معلوم نیست که مطالعات او به کجا رسید.
🔸برگرفته از کانال تلگرامی ایران بوم
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
◼️امروز دوم آذر ماه است؛ سالروز درگذشت حسین گل گلاب، سراینده سرود ای ایران؛ ای مرز پرگهر است.
🔹این سرود را روح الله خالقی آهنگساز نامدار روی شعری از حسین گل گلاب ساخت. ویژگی شعر ای ایران آن است که همه واژگان آن به زبان فارسی است و واژگان بیگانه در آن راه نیافته و در فضایی حماسی و در آواز دشتی ساخته شده است.
🔹حسین گلگلاب، ادیب و ترانهسرا و سازنده سرود معروف «ای ایران،ای مرز پرگهر» در سال ۱۲۷۶ در تهران متولد شد و تحصیلات را در مدرسه علمیه و دارالفنون گذراند.
او فرزند ابوتراب خان (مصورالملک)، نقاش زمان قاجار بود که به ادامه تحصیل فرزندش بسیار علاقه داشت.
🔹حسین گلگلاب با همکاری کلنل کاظم وزیری و علینقی خان وزیری به کار موسیقی پرداخت و برای تعلیم تار به کلاس او میرفت.
🔹همچنین چند تن از معلمین دارالفنون فرانسوی بودند که گل گلاب نزد آنها فرانسه آموخت و چون شاگرد برجستهای بود، به همراه تحصیل به کار تدریس هم پرداخت.
🔹حسین گلگلاب، نخستین نویسندهٔ کتاب درسی طبیعی در ایران بود. او از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده جلد کتاب در رشته جغرافیا و طبیعی نوشت که در مدارس تدریس میشد. حسین گلگلاب از سال ۱۳۰۷ مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی شد و از زمان تاًسیس دانشگاه تهران تا سال ۱۳۴۵ به تدریس اشتغال داشت و هیچ گاه گرد سیاست و تجارت نگشت.
🔹حسین گلگلاب در فرهنگستان ایران عضویت داشت و لغات بسیاری به ویژه در رشته علوم طبیعی پیشنهاد کرد که تصویب شد و اکنون در زبان فارسی رواج کامل دارد.
🔹وی همچنین آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذارده است.
🔹حسین گلگلاب در ۸۶ سالگی به تنظیم فرهنگنامه و بیولوژی و گیاهان ایران اشتغال داشت که عمرش وفا نکرد و معلوم نیست که مطالعات او به کجا رسید.
🔸برگرفته از کانال تلگرامی ایران بوم
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔸 سوم آذر زادروز "کیهان کَلهُر "
موسیقیدان ،آهنگساز ونوازنده ایرانی فرخنده باد.
https://www.tgoop.com/eshtadan
موسیقیدان ،آهنگساز ونوازنده ایرانی فرخنده باد.
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from ایران بوم
به یاد سالروز درگذشت جبار باغچهبان - نقاش ِ دنیای سکوت
فرینوش اکبرزاده
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/37052
پاشیدن ِ رنگ ِ کلمات به دنیایی که سرشار از سکوت بوده، کاری است که باغچهبان باغچه اطفال با دل و جان انجام داده و اکنون دنیایی رنگین تر را برای فرزندان این سرزمین موجب شده است.
امروز، یادآور روزی است که ما مردم ایران زمین را در سوگ از دست دادن یکی از نوابغ پر مهر خود نشاند؛ هرچند «جبار باغچهبان (میرزا جبار عسگرزاده)» همواره در میان حرکات و اصوات بی صدایی که خلق کرده، زنده و جاوید خواهد ماند.
باغچه بان را خیلی ها در حد اسم می شناسند، اما برای کودکان ناشنوا، او پدری مهربان بوده و تا همیشه یادش با کلماتش گرامی می ماند.
این را وقتی خیلی خوب لمس کردم که وارد حیاط مدرسه باغچهبان شدم، مدرسهای قدیمی و بسیار ساکت تر از تصویری که از یک مدرسه ابتدایی در ذهن دارید؛ با حیاطی نه چندان بزرگ و کودکانی که مشتقانه به صورت و دستهایت نگاه می کنند.
مدرسه باغچهبان اگرچه در همان مکان قدیمی و اولیه بنیان گذاریاش توسط جبار باغچه بان قرار ندارد، اما محلی است برای آموزش کودکانی که دنیای ساکتشان را با کلماتی از جنس حرکت دستان مشتاق و پر توانشان، رنگ و رویی دیگر بخشیدهاند.
هرچند صحبت با این کودکان برای ما که با زبان ارتباطی آنها آشنا نیستیم کمی دشوار می نماید، اما سخت نیست در گوشه گوشه حیاط و سالن مدرسه یافتن کودکانی که با حرکاتشان مفهومی را منتقل می کند؛ و ناگهان صدای خنده ای شادمانه و کودکانه آدم را به دنیایی که در آن قرار دارد باز می گرداند.
آموزش با حرکات دست و ایما و اشاره با تلاشهای او وارد نظام آموزشی ایران شد و وسایل کمک آموزشی متفاوتی که امروز کودکان ناشنوا برای یادگرفتن مفاهیم مختلف از آنها بهره می گیرند هم ثمره تلاشهای این مرد خوش قلب و مهربان است. هرچند این تنها دغدغه باغچه بان نبود و امروز فعالیت صدها مهدکودک و مرکز پیش دبستانی را نیز مدیون همین تلاشگر آموزش کودکان هستیم. اعتقاد وی به اهمیت آموزشهای قبل از دبستان، کودکانی را که در سالهای اول دبستان به دلیل کمبود آموزش مفاهیم مختلف با مشکل مواجه می شدند، یاری رساند و اکنون شاهد توسعه گسترده این مراکز و آموزشهای ارائه شده در آنها برای کودکان خردسال هستیم.
مولف کتاب «بابا برفی» اولین نویسنده و ناشر کتاب کودک در ایران نیز است. او از سال 1307 علیرغم دشواری های فراوان چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای مخصوص کودکان را با تصاویری که خود آنها را ترسیم می کرد آغاز نمود و در نهایت بابا برفی باغچه بان، از سوی شورای جهانی کتاب کودک به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب شد.
نگارش کتاب حساب ویژه و کتاب آموزش کر و لال ها، تنظیم روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان، اختراع گوشی استخوانی یا تلفن گنگ، کشف خواص اصوات و تقسیم بندی آنها تهیه وسایل مختلف بصری برای تدریس ناشنوایان و اختراع گاهنما از دیگر خدماتی است که باغچه بان باغچه اطفال طی سالهای زندگی اش برای تسهیل زندگی ناشنوایان انجام داده و به یادگار گذاشته است.
اگر امروز کودک ناشنوا و ناگویایی را میبینیم که قادر به صحبت کردن هست، بی شک به دلیل تلاشها و اقدامات باغچه بان در طراحی و به کار گیری روش آموزشی شفاهی برای این افراد است؛ روشی مبتنی بر صحبت کردن و لب خوانی که توانسته تاثیر زیادی در زندگی ناشنوایان بگذارد.
82 سال زندگی پرثمر این قهرمان ملی، او را به معلم همیشگی کودکان ناشنوای ایران و بسیاری کشورهای دیگر تبدیل کرده است؛ مردی که به کودکان ناشنوا یاد داد از چشم به جای گوش خود بهره بگیرند و دنیای خود را با ارتباطی بسیار گسترده تر از قبل بسازند.
چهارم آذرماه سالروز درگذشت بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران، باغچهبان باغچۀ اطفال و نقاش دنیای سکوت، جبار باغچه بان است
آثار
برنامه کار آموزگار - ۱۳۰۲
الفبای آسان - ۱۳۰۳
الفبای دستی مخصوص ناشنوایان - ۱۳۰۳
زندگی کودکان - ۱۳۰۸
گرگ و چوپان - ۱۳۰۸
خانم خزوک - ۱۳۱۱
پیر و ترب - ۱۳۱۱
بازیچه دانش - ۱۳۱۱
دستور تعلیم الفبا - ۱۳۱۴
علم آموزش برای دانشسراها - ۱۳۲۰
بادکنک - ۱۳۲۴
الفبای خودآموز برای سالمندان - ۱۳۲۶
الفبا - ۱۳۲۷
اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا - ۱۳۲۷
الفبای گویا - ۱۳۲۹
برنامهٔ یکساله - ۱۳۲۹
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۰
حساب - ۱۳۳۴
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۵
آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی - ۱۳۳۶
درخت مروارید - ۱۳۳۷
رباعیات باغچهبان - ۱۳۳۷
روش آموزش کر و لالها - ۱۳۴۳
من هم در دنیا آرزو دارم - ۱۳۴۵
بابا برفی - ۱۳۴۶
عروسان کوه - ۱۳۴۷
زندگینامهٔ باغچهبان به قلم خودش - ۱۳۵۶
شب به سر رسید - ۱۳۷۳
کبوتر من - ۱۳۷۳
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
فرینوش اکبرزاده
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/37052
پاشیدن ِ رنگ ِ کلمات به دنیایی که سرشار از سکوت بوده، کاری است که باغچهبان باغچه اطفال با دل و جان انجام داده و اکنون دنیایی رنگین تر را برای فرزندان این سرزمین موجب شده است.
امروز، یادآور روزی است که ما مردم ایران زمین را در سوگ از دست دادن یکی از نوابغ پر مهر خود نشاند؛ هرچند «جبار باغچهبان (میرزا جبار عسگرزاده)» همواره در میان حرکات و اصوات بی صدایی که خلق کرده، زنده و جاوید خواهد ماند.
باغچه بان را خیلی ها در حد اسم می شناسند، اما برای کودکان ناشنوا، او پدری مهربان بوده و تا همیشه یادش با کلماتش گرامی می ماند.
این را وقتی خیلی خوب لمس کردم که وارد حیاط مدرسه باغچهبان شدم، مدرسهای قدیمی و بسیار ساکت تر از تصویری که از یک مدرسه ابتدایی در ذهن دارید؛ با حیاطی نه چندان بزرگ و کودکانی که مشتقانه به صورت و دستهایت نگاه می کنند.
مدرسه باغچهبان اگرچه در همان مکان قدیمی و اولیه بنیان گذاریاش توسط جبار باغچه بان قرار ندارد، اما محلی است برای آموزش کودکانی که دنیای ساکتشان را با کلماتی از جنس حرکت دستان مشتاق و پر توانشان، رنگ و رویی دیگر بخشیدهاند.
هرچند صحبت با این کودکان برای ما که با زبان ارتباطی آنها آشنا نیستیم کمی دشوار می نماید، اما سخت نیست در گوشه گوشه حیاط و سالن مدرسه یافتن کودکانی که با حرکاتشان مفهومی را منتقل می کند؛ و ناگهان صدای خنده ای شادمانه و کودکانه آدم را به دنیایی که در آن قرار دارد باز می گرداند.
آموزش با حرکات دست و ایما و اشاره با تلاشهای او وارد نظام آموزشی ایران شد و وسایل کمک آموزشی متفاوتی که امروز کودکان ناشنوا برای یادگرفتن مفاهیم مختلف از آنها بهره می گیرند هم ثمره تلاشهای این مرد خوش قلب و مهربان است. هرچند این تنها دغدغه باغچه بان نبود و امروز فعالیت صدها مهدکودک و مرکز پیش دبستانی را نیز مدیون همین تلاشگر آموزش کودکان هستیم. اعتقاد وی به اهمیت آموزشهای قبل از دبستان، کودکانی را که در سالهای اول دبستان به دلیل کمبود آموزش مفاهیم مختلف با مشکل مواجه می شدند، یاری رساند و اکنون شاهد توسعه گسترده این مراکز و آموزشهای ارائه شده در آنها برای کودکان خردسال هستیم.
مولف کتاب «بابا برفی» اولین نویسنده و ناشر کتاب کودک در ایران نیز است. او از سال 1307 علیرغم دشواری های فراوان چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای مخصوص کودکان را با تصاویری که خود آنها را ترسیم می کرد آغاز نمود و در نهایت بابا برفی باغچه بان، از سوی شورای جهانی کتاب کودک به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب شد.
نگارش کتاب حساب ویژه و کتاب آموزش کر و لال ها، تنظیم روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان، اختراع گوشی استخوانی یا تلفن گنگ، کشف خواص اصوات و تقسیم بندی آنها تهیه وسایل مختلف بصری برای تدریس ناشنوایان و اختراع گاهنما از دیگر خدماتی است که باغچه بان باغچه اطفال طی سالهای زندگی اش برای تسهیل زندگی ناشنوایان انجام داده و به یادگار گذاشته است.
اگر امروز کودک ناشنوا و ناگویایی را میبینیم که قادر به صحبت کردن هست، بی شک به دلیل تلاشها و اقدامات باغچه بان در طراحی و به کار گیری روش آموزشی شفاهی برای این افراد است؛ روشی مبتنی بر صحبت کردن و لب خوانی که توانسته تاثیر زیادی در زندگی ناشنوایان بگذارد.
82 سال زندگی پرثمر این قهرمان ملی، او را به معلم همیشگی کودکان ناشنوای ایران و بسیاری کشورهای دیگر تبدیل کرده است؛ مردی که به کودکان ناشنوا یاد داد از چشم به جای گوش خود بهره بگیرند و دنیای خود را با ارتباطی بسیار گسترده تر از قبل بسازند.
چهارم آذرماه سالروز درگذشت بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران، باغچهبان باغچۀ اطفال و نقاش دنیای سکوت، جبار باغچه بان است
آثار
برنامه کار آموزگار - ۱۳۰۲
الفبای آسان - ۱۳۰۳
الفبای دستی مخصوص ناشنوایان - ۱۳۰۳
زندگی کودکان - ۱۳۰۸
گرگ و چوپان - ۱۳۰۸
خانم خزوک - ۱۳۱۱
پیر و ترب - ۱۳۱۱
بازیچه دانش - ۱۳۱۱
دستور تعلیم الفبا - ۱۳۱۴
علم آموزش برای دانشسراها - ۱۳۲۰
بادکنک - ۱۳۲۴
الفبای خودآموز برای سالمندان - ۱۳۲۶
الفبا - ۱۳۲۷
اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا - ۱۳۲۷
الفبای گویا - ۱۳۲۹
برنامهٔ یکساله - ۱۳۲۹
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۰
حساب - ۱۳۳۴
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۵
آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی - ۱۳۳۶
درخت مروارید - ۱۳۳۷
رباعیات باغچهبان - ۱۳۳۷
روش آموزش کر و لالها - ۱۳۴۳
من هم در دنیا آرزو دارم - ۱۳۴۵
بابا برفی - ۱۳۴۶
عروسان کوه - ۱۳۴۷
زندگینامهٔ باغچهبان به قلم خودش - ۱۳۵۶
شب به سر رسید - ۱۳۷۳
کبوتر من - ۱۳۷۳
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
به یاد سالروز درگذشت جبار باغچهبان - نقاش ِ دنیـــــای سکوت
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html
@iranboom_ir
#علیرضا_قیامتی :
فکر می کنم آینده، آینده شاهنامه ای خواهد بود
توجه به شاهنامه، گمشده مردم ایران است و آشنایی با فرهنگ نیاکانی در چند سال اخیر روزبهروز افزون شده و شاهنامه در میان خانوادههای ایرانی بهشدت گسترش پیدا کرده و روزبهروز دریچههای شاهنامه به روی مردم گشودهتر میشود. من به آینده خوشبین هستم و خوشبختانه شاهد هستیم شاهنامه در میان ادبیاتیها و حتی دانشگاهیها محدود نمانده و در میان قشرهای مختلف گستردهتر شده است. بانوان خانهداری که شاهنامه میخوانند درخشش دارند و در جشنواره های شاهنامهخوانی حضوری گسترده دارند. بانویی میگفت من یکبار هم شاهنامه را نخوانده بودم؛ اما با چند ماه تمرین و خوانش به بالاترین مراتب شاهنامهخوانی رسیده بود. فکر میکنم آینده، آینده شاهنامهای خواهد بود.
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی :
شاهنامه در خون مردم تاجیکستان جریان دارد
شاهنامه در خون مردم تاجیکستان جریان دارد. در کشور تاجیکستان، آشنایی با شاهنامه صرفاً به مدارس ختم نمیشود بلکه زندگی مردم با شاهنامه آمیخته است؛ البته در مناطق بسیاری از ایران بویژه مردم لرستان و بختیاریها نیز شاهنامه در زندگی مردم جریان دارد و تنها به کلاسهای درس و رشته ادبیات محدود نمیشود.
@shahnamehpajohan
https://www.tgoop.com/eshtadan
فکر می کنم آینده، آینده شاهنامه ای خواهد بود
توجه به شاهنامه، گمشده مردم ایران است و آشنایی با فرهنگ نیاکانی در چند سال اخیر روزبهروز افزون شده و شاهنامه در میان خانوادههای ایرانی بهشدت گسترش پیدا کرده و روزبهروز دریچههای شاهنامه به روی مردم گشودهتر میشود. من به آینده خوشبین هستم و خوشبختانه شاهد هستیم شاهنامه در میان ادبیاتیها و حتی دانشگاهیها محدود نمانده و در میان قشرهای مختلف گستردهتر شده است. بانوان خانهداری که شاهنامه میخوانند درخشش دارند و در جشنواره های شاهنامهخوانی حضوری گسترده دارند. بانویی میگفت من یکبار هم شاهنامه را نخوانده بودم؛ اما با چند ماه تمرین و خوانش به بالاترین مراتب شاهنامهخوانی رسیده بود. فکر میکنم آینده، آینده شاهنامهای خواهد بود.
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی :
شاهنامه در خون مردم تاجیکستان جریان دارد
شاهنامه در خون مردم تاجیکستان جریان دارد. در کشور تاجیکستان، آشنایی با شاهنامه صرفاً به مدارس ختم نمیشود بلکه زندگی مردم با شاهنامه آمیخته است؛ البته در مناطق بسیاری از ایران بویژه مردم لرستان و بختیاریها نیز شاهنامه در زندگی مردم جریان دارد و تنها به کلاسهای درس و رشته ادبیات محدود نمیشود.
@shahnamehpajohan
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
▪️۵ آذر ۱۳۲۱، محمدعلی فروغی ـ ذُکاءُالمُلک ـ سیاستمدار و ادیب درگذشت.
وی كه سه بار نخست وزير، یک بار رئیس مجلس، چندبار وزیر و یک بار رئیس دیوان عالی كشور شده بود هنگام مرگ ۶۷ ساله بود.
فروغی در عرصهی ادبیات هم جایگاه شاخصی دارد. تألیف و تصحیح متون قدیم، بخش عمدهی فعالیتهای او را در این زمینه تشکیل میدهد، از آن میان؛ تصحیح «کلیات سعدی» و «خیام» و برگردان «سیر حکمت در اروپا» از زبان فرانسه به فارسی در ۳ مجلد. این ادیب و سیاستمدار دورهی معاصر، همچنین بنیانگذار «فرهنگستان ایران» که آن را «فرهنگستان اول» میگویند، بود و خود ریاست آن را به هنگام تأسیس در سال ۱۳۱۴ به عهده داشت.
🔸تاریخ را اصل و مبنای علم سیاست میدانم و عقیده دارم که بدون این علم سیاست مملکت معطل خواهد بود. پیشرفت کار صنایع و حرف و اصلاح و فساد اخلاق ملل از ضعف و قوت دولتها و تجاربی که از آنها حاصل میشود، در تاریخ و از تاریخ است. بنابراین برای عمل آوردن عقل انسان و تکمیل رتبۀ اولویت و مقام بشری، #تاریخ از ملزومات است.
محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)
برگرفته از کتاب «محمدعلی فروغی؛ سیاستمدار لیبرال در زمانهای پرآشوب، ص ۶ - نوشته یوحنا نجدی»
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
وی كه سه بار نخست وزير، یک بار رئیس مجلس، چندبار وزیر و یک بار رئیس دیوان عالی كشور شده بود هنگام مرگ ۶۷ ساله بود.
فروغی در عرصهی ادبیات هم جایگاه شاخصی دارد. تألیف و تصحیح متون قدیم، بخش عمدهی فعالیتهای او را در این زمینه تشکیل میدهد، از آن میان؛ تصحیح «کلیات سعدی» و «خیام» و برگردان «سیر حکمت در اروپا» از زبان فرانسه به فارسی در ۳ مجلد. این ادیب و سیاستمدار دورهی معاصر، همچنین بنیانگذار «فرهنگستان ایران» که آن را «فرهنگستان اول» میگویند، بود و خود ریاست آن را به هنگام تأسیس در سال ۱۳۱۴ به عهده داشت.
🔸تاریخ را اصل و مبنای علم سیاست میدانم و عقیده دارم که بدون این علم سیاست مملکت معطل خواهد بود. پیشرفت کار صنایع و حرف و اصلاح و فساد اخلاق ملل از ضعف و قوت دولتها و تجاربی که از آنها حاصل میشود، در تاریخ و از تاریخ است. بنابراین برای عمل آوردن عقل انسان و تکمیل رتبۀ اولویت و مقام بشری، #تاریخ از ملزومات است.
محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)
برگرفته از کتاب «محمدعلی فروغی؛ سیاستمدار لیبرال در زمانهای پرآشوب، ص ۶ - نوشته یوحنا نجدی»
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔸 پنجم آذرماه زادروز دکتر محمود امیدسالار، عضو هیئت گزینش کتاب و جایزۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
هویّت ملّی
از نظر ملّی و فرهنگی ما ایرانیان همیشه هویّتی مرکب داشتهایم، یعنی در عین ایرانی بودن، یک هویّت فرهنگی ثانوی مانند ترک و فارس و گیلک و بلوچ و کرد هم داشتهایم. این هویّت دوم هیچگاه با هویّت ملّی ما در تضاد نبوده است. شاهد این مدّعا این است که روایات شفاهی داستانهای حماسی ایرانی، چه آنهایی که در شاهنامه آمدهاند و چه آنهایی که در آن کتاب نیامدهاند، در کشور ما به اکثر این زبانها موجودند و حتی در زبان کردی صورت ادبی هم دارند. علّت وجود تعدد هویّت فرهنگی در ایران این است که منطقۀ غرب آسیا همیشه اقامتگاه اقوامی با السنه و فرهنگهای مختلف بوده است و اهل این منطقه معمولاً شهروندان امپراطوریهای بزرگی بودهاند که ایشان را تحت یک پوشش سیاسی-مدیریتی قرار میداده است. بیشتر این امپراطوریهای بزرگ یا ایرانی بودهاند، مثل شاهنشاهیهای هخامنشی، ساسانی و صفوی و یا از نظر فرهنگی ایرانی شده بودند، مانند سلاجقه و مغولان که در اشاعۀ زبان و ادب فارسی و تولید دستنویسهای نفیس از شاهنامه بر دیگران پیشی گرفتند. بنابراین نه چندفرهنگه بودن در منطقهای که بسیاری از ساکنین آن چندفرهنگهاند غیر متعارف است، و نه چندزبانه بودن.
در تاریخ هرودوت صحنهای هست که آمیختگی اقوام را در امپراطوری ایران بهزیبایی بیان میکند. هرودوت در وصف سپاه عظیم خشایارشا مینویسد:
«بنه سپاه همراه با حیوانات بارکشی که در خدمت بودند در جلوی سپاه حرکت میکردند و پشت سر ایشان تودۀ عظیمی از قومیتهای مختلف که بر اساس ملیت تقسیمبندی نشده بلکه در هم آمیخته بود، راه میپیمود.»
در صحنههای لشکرکشی شاهان ساسانی هم به روایت شاهنامه سپاه ایران از کرد و بلوچ و گیلک و ترک و عرب تشکیل شده است. بنابراین در ایران همیشه اقوامی که زبانهای مختلفی به کار میبردهاند، موجود بودهاند. اما این اقوام در عین اینکه به زبانهای مختلف سخن میگفتهاند، خودشان را ایرانی میدانستهاند و هویّت قوی ملّی داشتهاند.
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
هویّت ملّی
از نظر ملّی و فرهنگی ما ایرانیان همیشه هویّتی مرکب داشتهایم، یعنی در عین ایرانی بودن، یک هویّت فرهنگی ثانوی مانند ترک و فارس و گیلک و بلوچ و کرد هم داشتهایم. این هویّت دوم هیچگاه با هویّت ملّی ما در تضاد نبوده است. شاهد این مدّعا این است که روایات شفاهی داستانهای حماسی ایرانی، چه آنهایی که در شاهنامه آمدهاند و چه آنهایی که در آن کتاب نیامدهاند، در کشور ما به اکثر این زبانها موجودند و حتی در زبان کردی صورت ادبی هم دارند. علّت وجود تعدد هویّت فرهنگی در ایران این است که منطقۀ غرب آسیا همیشه اقامتگاه اقوامی با السنه و فرهنگهای مختلف بوده است و اهل این منطقه معمولاً شهروندان امپراطوریهای بزرگی بودهاند که ایشان را تحت یک پوشش سیاسی-مدیریتی قرار میداده است. بیشتر این امپراطوریهای بزرگ یا ایرانی بودهاند، مثل شاهنشاهیهای هخامنشی، ساسانی و صفوی و یا از نظر فرهنگی ایرانی شده بودند، مانند سلاجقه و مغولان که در اشاعۀ زبان و ادب فارسی و تولید دستنویسهای نفیس از شاهنامه بر دیگران پیشی گرفتند. بنابراین نه چندفرهنگه بودن در منطقهای که بسیاری از ساکنین آن چندفرهنگهاند غیر متعارف است، و نه چندزبانه بودن.
در تاریخ هرودوت صحنهای هست که آمیختگی اقوام را در امپراطوری ایران بهزیبایی بیان میکند. هرودوت در وصف سپاه عظیم خشایارشا مینویسد:
«بنه سپاه همراه با حیوانات بارکشی که در خدمت بودند در جلوی سپاه حرکت میکردند و پشت سر ایشان تودۀ عظیمی از قومیتهای مختلف که بر اساس ملیت تقسیمبندی نشده بلکه در هم آمیخته بود، راه میپیمود.»
در صحنههای لشکرکشی شاهان ساسانی هم به روایت شاهنامه سپاه ایران از کرد و بلوچ و گیلک و ترک و عرب تشکیل شده است. بنابراین در ایران همیشه اقوامی که زبانهای مختلفی به کار میبردهاند، موجود بودهاند. اما این اقوام در عین اینکه به زبانهای مختلف سخن میگفتهاند، خودشان را ایرانی میدانستهاند و هویّت قوی ملّی داشتهاند.
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔹«ما ایرانیها در جزءِ هزار بدبختی دیگر، از محبت مقدسۀ وطن یکجا بیگانه شدهایم. وقت فلسفی قدیم گذشت که میگفتند «این وطن مصر و عراق و شام نیست – این وطن شهری است کو را نام نیست»
باید بفهمیم این وطن که وظیفهٔ ما در حفظ او و ترقی او هر نوع فداکاری و جانسپاری است «ایران» است، که اسامی شهرهای معروفش شیراز، اصفهان، یزد، کرمان، کاشان، طهران، و خراسان و قزوین و رشت و تبریز و خوی و سایر ملحقات او است...» (طالبوف، ۹۳،۱۳۵۶)
باری باید ایستاد و کار [مشروطه] را [رو به راه] ساخت و یا شهید راه وطن شد. در کارهای خطیر از این دو یکی ناگزیر است. (طالبوف:۳۶،۱۳۵۶)
مأخذ: طالبوف، عبدالرحیم. ۱۳۵۶. آزادی و سیاست. به کوشش ایرج افشار. تهران: انتشارات سحر.
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
باید بفهمیم این وطن که وظیفهٔ ما در حفظ او و ترقی او هر نوع فداکاری و جانسپاری است «ایران» است، که اسامی شهرهای معروفش شیراز، اصفهان، یزد، کرمان، کاشان، طهران، و خراسان و قزوین و رشت و تبریز و خوی و سایر ملحقات او است...» (طالبوف، ۹۳،۱۳۵۶)
باری باید ایستاد و کار [مشروطه] را [رو به راه] ساخت و یا شهید راه وطن شد. در کارهای خطیر از این دو یکی ناگزیر است. (طالبوف:۳۶،۱۳۵۶)
مأخذ: طالبوف، عبدالرحیم. ۱۳۵۶. آزادی و سیاست. به کوشش ایرج افشار. تهران: انتشارات سحر.
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24