🔰کتاب«شاهنامهای برای شاه» رونمایی و بررسی شد؛
تاریخپژوهان ایرانی از جشن هزاره فردوسی غفلت کردهاند/ پژوهشهای تاریخی را سیاسی نبینیم
🔸داریوش رحمانیان، استاد دانشگاه گفت: موضوع کتاب «شاهنامهای برای شاه: ناسیونالیسم شاهنشاهی و مراسم هزاره فردوسی در دوره پهلوی اول» موضوع مهمی است که ما درباره آن تاکنون غفلت کرده بودیم، جشن هزاره فردوسی رخداد ویژهای است و تاریخنگاری ایرانی و تاریخپژوهان ایرانی شاید باید پیشتر از اینها به این موضوع میپرداختند.
🔻گزارش مراسم
https://www.tgoop.com/ibna_official
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
تاریخپژوهان ایرانی از جشن هزاره فردوسی غفلت کردهاند/ پژوهشهای تاریخی را سیاسی نبینیم
🔸داریوش رحمانیان، استاد دانشگاه گفت: موضوع کتاب «شاهنامهای برای شاه: ناسیونالیسم شاهنشاهی و مراسم هزاره فردوسی در دوره پهلوی اول» موضوع مهمی است که ما درباره آن تاکنون غفلت کرده بودیم، جشن هزاره فردوسی رخداد ویژهای است و تاریخنگاری ایرانی و تاریخپژوهان ایرانی شاید باید پیشتر از اینها به این موضوع میپرداختند.
🔻گزارش مراسم
https://www.tgoop.com/ibna_official
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین (ج.ط نژند)
دستورالعمل سیرِ شهرِ اصفهانِ بهشتنشان
دستورالعمل سیاری (=سیر) شهر اصفهان بهشتنشان، من گفتار در[ر]بار مرحوم نواب وحید الزمانی میرزا طاهر.
«رقعهای است که جناب آقامنصور دستورالعمل سیر اصفهان صفاآشیان و گشت بازارها به جناب رکنالدین نوشته».
زندانی بیتالاحزان، فراق عاشق مشتاق نمیداند که به کدام زبان، بیان شدّت مفارقت نماید، و به چه عنوان شرح محنت مهاجرت نگارد؛ و بالغرض اگر کاتب اندیشه، اشجار چارباغ را قلم ساخته، به مداد زایندهرود بر صفحه میدان نقش جهان، به ید طولای شوق سوانح نگار ایّام فراق گردد، به سالهای بیپایان، اندکی از بسیار آن نتواند نوشت. بسی مرکب چوبین پایِ خامه در فضای نامه، چه جولان تواند نمود، و چه مقدار راه به پایان/بیابان «راه بیان» تواند پیمود؟ «شعر»:
کی تواند خامه، شرح شدّت هجران کند
اسب چوبین در چُنین میدان چه سان جولان کند
در حساب دردهای صبر فرسا عاجزم
چون تواند کس حساب قطرهی باران کند
چون توانم عشق را پوشیده از اغیار داشت
کی تواند لاله، داغ خویش را پنهان کند
از خیال آن خم ابرو و مژگان دراز
شوق با تیر و کمان هر لحظه قصد جان کند
«آبروی زنده رود از دیدهام ریز به خاک
خاطر افسرده هر گه یاد اصفاهان کند»
دوری از یاران و محرومی ز سیر چهارباغ
سخت دشوار است بر عاشق، خدا آسان کند
بعد از شکایت فراق و اظهار مراتب اشتیاق، دستورالعملی در باب سیر بازارها و گشت گلزارها و نظاره دیدارها، مرقوم کلک بیان میگردد، و به هیچ وجه از این طریق، انحراف جایز نداشته، به هیچ روش تخلّف نورزند. «شعر»:
بدین دستور میباید عمل گردد*
دل مشتاق را از خود خجل کرد
اراده خاطر آن بود که دستور وافی به شرح کافی «شافی»، در هر باب نوشته شود. چون وقت مقتضی نبود، به انموذجی از آن اکتفا نمود.
اگر طبیعت سخنرس است، همین بس است.
عزیز من! بامداد که استاد چابکدست قضا، تخته صبح از پیش دکان مشرق برداشته، آینه فروش «خورشید» بازار روزگار را گرم سازد، و ذرّه تُنک مایه بساط خُردهفروش را بیاراید، به هوای سودای پَریرخان طنّاز، و به اراده خریداری متاع عشوه و ناز، از حجره، احرام بسته، رو به راه نهند.
اوّلاً از بازارچه تیمچه، «از» کیفیت دیدار شوخ نسرین و بناگوش تنباکوفروشِ صبوحیزده، سورت (صداع) خمار فراق را تسکین بخشند. «رباعی»:
در دل چو هوای وصل خوبان داری
بگذر ز دکان آن پریرو، باری
زان چهره خمار هجر را تسکین بخش
زان باده بکن صبوحی دیداری
[دکان کافربچگان ارامنه]
از اینجا به در دکان کافربچگان ارامنه عبور نموده، به آیین ملت مسیحی «مسیحا» زنّاری زلف چلیپای گلرخان بلا بالا گردند.
نگهشان برد دل به جادو فنی
بود دوستیشان بدل «به جان» دشمنی
ز خونم بتی «بسی» خاک گل کرد گفت
بدین رنگ باشد گل ارمنی
نصیحت اوّل آنکه هرگاه پا در دایره محبّت نهادی، باید که از کفر و اسلام و ننگ نام، کناره گزین باشی. «شعر»:
به دامان محبّت چون زدی چنگ
بهر کس باش چون آئینه یکرنگ
به هفتاد و دو ملت آشنا باش
گهی ترسا و گاهی پارسا باش
گهی با صوفیان شو در مناجات
گهی با رند مَی کش در خرابات
گهی میباش مصحفخوان رخسار
گه از زلف بتان میبند زنّار
ز هر ملت گزین کن ملت عشق
که گردی رستگار از دولت عشق
[قیصریه_دکان صالح خواصخان_ قهوهخانه خواجهعلی]
آنگاه از (پشت) راه پایین «مابین» قهوه «و پشت قهوه» [خانه]، به سمت قیصریه متوجه گردیده «گردند»، به در دکان صالح خواصخان، به قدر کشیدن یک قلیان، توقف جایز است.
و اگر طبعت میل «مایل به» قهوه داشته باشد، در قهوهخانه خواجهعلی از دست میرزا اشرف، فنجانی بگیرند. و از آن مکان سیرکنان بر در قیصریه که برج اشرف شرف و (اختر) سعادت و درج گوهر حسن و صباحت است، منزل گزیده، در آن بابالصفا از نگار جواهرفروش «جوهر فروش» خریدار یاقوت لب و لعل بناگوش گردند: «رباعی»:
روی مه جوهری گل امید است
سر تا پایش ز جوهر خورشید است
چشم و لب و رنگ و عارض و دندانش
جزع و یاقوت و لعل و مروارید است
از جوهر بیجان ارزندهی خیال جمالش، رشته رگهای جان را به گوهر آلوده، حقّه دل را مملو گردانند، چون از نهیب دورباش غمزه دلخراشی یارای خریداری جواهر قرب وصال ندارند.
و پیش تخت دکانچه ثعلبپزی و شیرهفروشی که محاذی برج آن ماه دلبریست آرام گرفته، یک دو پیاله ثعلب که از شیره جان (= شیره نبات) شیرین تر و به مشک و عنبر معطر است، و از فیض دیدار، کار نوشدارویی لؤلؤی و مفرّح یاقوتی میکند، به قدر حوصله و گنجایی و ظرف طاقت بنوشند، و بدان بهانه از شربت دیدار، کام جان را شیرین سازند. «رباعی»:
از دیده شراب وصل دلدار بنوش
وزدیده پیالههای سرشار بنوش
هر دم به نظاره جرعهی ثعلب را
آمیخته با شربت دیدار بنوش .....
#اصفهان
*پ.ن: ظ کرد
دستورالعمل سیر شهر اصفهان بهشتنشان؛ میرزامحمدطاهر وحید قزوینی/آقامنصور سمنانی؛ بکوشش رسول جعفریان؛ ۱۳۹۸: ۲۷تا۳۰.
https://www.tgoop.com/tarikhfarhanghonariranzamin
دستورالعمل سیاری (=سیر) شهر اصفهان بهشتنشان، من گفتار در[ر]بار مرحوم نواب وحید الزمانی میرزا طاهر.
«رقعهای است که جناب آقامنصور دستورالعمل سیر اصفهان صفاآشیان و گشت بازارها به جناب رکنالدین نوشته».
زندانی بیتالاحزان، فراق عاشق مشتاق نمیداند که به کدام زبان، بیان شدّت مفارقت نماید، و به چه عنوان شرح محنت مهاجرت نگارد؛ و بالغرض اگر کاتب اندیشه، اشجار چارباغ را قلم ساخته، به مداد زایندهرود بر صفحه میدان نقش جهان، به ید طولای شوق سوانح نگار ایّام فراق گردد، به سالهای بیپایان، اندکی از بسیار آن نتواند نوشت. بسی مرکب چوبین پایِ خامه در فضای نامه، چه جولان تواند نمود، و چه مقدار راه به پایان/بیابان «راه بیان» تواند پیمود؟ «شعر»:
کی تواند خامه، شرح شدّت هجران کند
اسب چوبین در چُنین میدان چه سان جولان کند
در حساب دردهای صبر فرسا عاجزم
چون تواند کس حساب قطرهی باران کند
چون توانم عشق را پوشیده از اغیار داشت
کی تواند لاله، داغ خویش را پنهان کند
از خیال آن خم ابرو و مژگان دراز
شوق با تیر و کمان هر لحظه قصد جان کند
«آبروی زنده رود از دیدهام ریز به خاک
خاطر افسرده هر گه یاد اصفاهان کند»
دوری از یاران و محرومی ز سیر چهارباغ
سخت دشوار است بر عاشق، خدا آسان کند
بعد از شکایت فراق و اظهار مراتب اشتیاق، دستورالعملی در باب سیر بازارها و گشت گلزارها و نظاره دیدارها، مرقوم کلک بیان میگردد، و به هیچ وجه از این طریق، انحراف جایز نداشته، به هیچ روش تخلّف نورزند. «شعر»:
بدین دستور میباید عمل گردد*
دل مشتاق را از خود خجل کرد
اراده خاطر آن بود که دستور وافی به شرح کافی «شافی»، در هر باب نوشته شود. چون وقت مقتضی نبود، به انموذجی از آن اکتفا نمود.
اگر طبیعت سخنرس است، همین بس است.
عزیز من! بامداد که استاد چابکدست قضا، تخته صبح از پیش دکان مشرق برداشته، آینه فروش «خورشید» بازار روزگار را گرم سازد، و ذرّه تُنک مایه بساط خُردهفروش را بیاراید، به هوای سودای پَریرخان طنّاز، و به اراده خریداری متاع عشوه و ناز، از حجره، احرام بسته، رو به راه نهند.
اوّلاً از بازارچه تیمچه، «از» کیفیت دیدار شوخ نسرین و بناگوش تنباکوفروشِ صبوحیزده، سورت (صداع) خمار فراق را تسکین بخشند. «رباعی»:
در دل چو هوای وصل خوبان داری
بگذر ز دکان آن پریرو، باری
زان چهره خمار هجر را تسکین بخش
زان باده بکن صبوحی دیداری
[دکان کافربچگان ارامنه]
از اینجا به در دکان کافربچگان ارامنه عبور نموده، به آیین ملت مسیحی «مسیحا» زنّاری زلف چلیپای گلرخان بلا بالا گردند.
نگهشان برد دل به جادو فنی
بود دوستیشان بدل «به جان» دشمنی
ز خونم بتی «بسی» خاک گل کرد گفت
بدین رنگ باشد گل ارمنی
نصیحت اوّل آنکه هرگاه پا در دایره محبّت نهادی، باید که از کفر و اسلام و ننگ نام، کناره گزین باشی. «شعر»:
به دامان محبّت چون زدی چنگ
بهر کس باش چون آئینه یکرنگ
به هفتاد و دو ملت آشنا باش
گهی ترسا و گاهی پارسا باش
گهی با صوفیان شو در مناجات
گهی با رند مَی کش در خرابات
گهی میباش مصحفخوان رخسار
گه از زلف بتان میبند زنّار
ز هر ملت گزین کن ملت عشق
که گردی رستگار از دولت عشق
[قیصریه_دکان صالح خواصخان_ قهوهخانه خواجهعلی]
آنگاه از (پشت) راه پایین «مابین» قهوه «و پشت قهوه» [خانه]، به سمت قیصریه متوجه گردیده «گردند»، به در دکان صالح خواصخان، به قدر کشیدن یک قلیان، توقف جایز است.
و اگر طبعت میل «مایل به» قهوه داشته باشد، در قهوهخانه خواجهعلی از دست میرزا اشرف، فنجانی بگیرند. و از آن مکان سیرکنان بر در قیصریه که برج اشرف شرف و (اختر) سعادت و درج گوهر حسن و صباحت است، منزل گزیده، در آن بابالصفا از نگار جواهرفروش «جوهر فروش» خریدار یاقوت لب و لعل بناگوش گردند: «رباعی»:
روی مه جوهری گل امید است
سر تا پایش ز جوهر خورشید است
چشم و لب و رنگ و عارض و دندانش
جزع و یاقوت و لعل و مروارید است
از جوهر بیجان ارزندهی خیال جمالش، رشته رگهای جان را به گوهر آلوده، حقّه دل را مملو گردانند، چون از نهیب دورباش غمزه دلخراشی یارای خریداری جواهر قرب وصال ندارند.
و پیش تخت دکانچه ثعلبپزی و شیرهفروشی که محاذی برج آن ماه دلبریست آرام گرفته، یک دو پیاله ثعلب که از شیره جان (= شیره نبات) شیرین تر و به مشک و عنبر معطر است، و از فیض دیدار، کار نوشدارویی لؤلؤی و مفرّح یاقوتی میکند، به قدر حوصله و گنجایی و ظرف طاقت بنوشند، و بدان بهانه از شربت دیدار، کام جان را شیرین سازند. «رباعی»:
از دیده شراب وصل دلدار بنوش
وزدیده پیالههای سرشار بنوش
هر دم به نظاره جرعهی ثعلب را
آمیخته با شربت دیدار بنوش .....
#اصفهان
*پ.ن: ظ کرد
دستورالعمل سیر شهر اصفهان بهشتنشان؛ میرزامحمدطاهر وحید قزوینی/آقامنصور سمنانی؛ بکوشش رسول جعفریان؛ ۱۳۹۸: ۲۷تا۳۰.
https://www.tgoop.com/tarikhfarhanghonariranzamin
Telegram
تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایرانزمین
یادداشتهایی برای روشنگریِ تاریخ، فرهنگ، هنر و ادبیاتِ ایرانِ بزرگِ تاریخی
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
ج.ط نژند (سروش نژند)
@S_nazhand
#ژاله_آموزگار:
فردوسی پیر شد. پیمان شکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانه ای به سراغش آمد اما موفق شد سایه بانی بسازد که نام و فرهنگ ایران، درسایه آن از گزند زمان در امان بماند.
#مهری_بهفر:
فردوسی با بازیابیِ زمانهایِ ازدسترفته در ساختار چندلایهٔ ادبی- روایی سازندهٔ زیربنای حافظهٔ ملی ایرانیان است.
#منصور_رستگار_فسایی:
فردوسی انسان روزگار اميد است، روزگاری كه تمدن ايرانی شكل مستقلی میيابد و بعد از سه، چهار قرن هويت ايرانی شكل میگيرد و احيا میشود و ايران به هويت ديرينه خود رنگ و رویی تازه می دهد.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
فردوسی پیر شد. پیمان شکنی از فرمانروایان دید، مرگ غریبانه ای به سراغش آمد اما موفق شد سایه بانی بسازد که نام و فرهنگ ایران، درسایه آن از گزند زمان در امان بماند.
#مهری_بهفر:
فردوسی با بازیابیِ زمانهایِ ازدسترفته در ساختار چندلایهٔ ادبی- روایی سازندهٔ زیربنای حافظهٔ ملی ایرانیان است.
#منصور_رستگار_فسایی:
فردوسی انسان روزگار اميد است، روزگاری كه تمدن ايرانی شكل مستقلی میيابد و بعد از سه، چهار قرن هويت ايرانی شكل میگيرد و احيا میشود و ايران به هويت ديرينه خود رنگ و رویی تازه می دهد.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#علیرضا_قیامتی :
توجه به شاهنامه در ایران روز افزون است
🔸در سالهای اخیر جرقههای بسیار خوب و خجستهای درباره توجه به شاهنامه را بهویژه در میان کودکان و نوجوانان در ایرانزمین شاهد هستیم و شاهنامهخوانی به گستردگی هرچهتمامتر در حال گسترش است و خانوادهها با آن آشنا میشوند. من در فضای شاهنامه و مردم نفس میکشم و این موضوع را کاملاً احساس میکنم. رویداد خجسته مهر میهنی و توجه به شاهنامه در این سالها همانند رویدادی است که از همان ابتدای بهوجودآمدن ملت و دولت تاجیکستان به وجود آمد. خوشبختانه توجه به نمادهای ملی و شاهنامه در ایران روزافزون است.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
توجه به شاهنامه در ایران روز افزون است
🔸در سالهای اخیر جرقههای بسیار خوب و خجستهای درباره توجه به شاهنامه را بهویژه در میان کودکان و نوجوانان در ایرانزمین شاهد هستیم و شاهنامهخوانی به گستردگی هرچهتمامتر در حال گسترش است و خانوادهها با آن آشنا میشوند. من در فضای شاهنامه و مردم نفس میکشم و این موضوع را کاملاً احساس میکنم. رویداد خجسته مهر میهنی و توجه به شاهنامه در این سالها همانند رویدادی است که از همان ابتدای بهوجودآمدن ملت و دولت تاجیکستان به وجود آمد. خوشبختانه توجه به نمادهای ملی و شاهنامه در ایران روزافزون است.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
«ای ایران، ای مرز پرگهر»؛
◼️امروز دوم آذر ماه است؛ سالروز درگذشت حسین گل گلاب، سراینده سرود ای ایران؛ ای مرز پرگهر است.
🔹این سرود را روح الله خالقی آهنگساز نامدار روی شعری از حسین گل گلاب ساخت. ویژگی شعر ای ایران آن است که همه واژگان آن به زبان فارسی است و واژگان بیگانه در آن راه نیافته و در فضایی حماسی و در آواز دشتی ساخته شده است.
🔹حسین گلگلاب، ادیب و ترانهسرا و سازنده سرود معروف «ای ایران،ای مرز پرگهر» در سال ۱۲۷۶ در تهران متولد شد و تحصیلات را در مدرسه علمیه و دارالفنون گذراند.
او فرزند ابوتراب خان (مصورالملک)، نقاش زمان قاجار بود که به ادامه تحصیل فرزندش بسیار علاقه داشت.
🔹حسین گلگلاب با همکاری کلنل کاظم وزیری و علینقی خان وزیری به کار موسیقی پرداخت و برای تعلیم تار به کلاس او میرفت.
🔹همچنین چند تن از معلمین دارالفنون فرانسوی بودند که گل گلاب نزد آنها فرانسه آموخت و چون شاگرد برجستهای بود، به همراه تحصیل به کار تدریس هم پرداخت.
🔹حسین گلگلاب، نخستین نویسندهٔ کتاب درسی طبیعی در ایران بود. او از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده جلد کتاب در رشته جغرافیا و طبیعی نوشت که در مدارس تدریس میشد. حسین گلگلاب از سال ۱۳۰۷ مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی شد و از زمان تاًسیس دانشگاه تهران تا سال ۱۳۴۵ به تدریس اشتغال داشت و هیچ گاه گرد سیاست و تجارت نگشت.
🔹حسین گلگلاب در فرهنگستان ایران عضویت داشت و لغات بسیاری به ویژه در رشته علوم طبیعی پیشنهاد کرد که تصویب شد و اکنون در زبان فارسی رواج کامل دارد.
🔹وی همچنین آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذارده است.
🔹حسین گلگلاب در ۸۶ سالگی به تنظیم فرهنگنامه و بیولوژی و گیاهان ایران اشتغال داشت که عمرش وفا نکرد و معلوم نیست که مطالعات او به کجا رسید.
🔸برگرفته از کانال تلگرامی ایران بوم
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
◼️امروز دوم آذر ماه است؛ سالروز درگذشت حسین گل گلاب، سراینده سرود ای ایران؛ ای مرز پرگهر است.
🔹این سرود را روح الله خالقی آهنگساز نامدار روی شعری از حسین گل گلاب ساخت. ویژگی شعر ای ایران آن است که همه واژگان آن به زبان فارسی است و واژگان بیگانه در آن راه نیافته و در فضایی حماسی و در آواز دشتی ساخته شده است.
🔹حسین گلگلاب، ادیب و ترانهسرا و سازنده سرود معروف «ای ایران،ای مرز پرگهر» در سال ۱۲۷۶ در تهران متولد شد و تحصیلات را در مدرسه علمیه و دارالفنون گذراند.
او فرزند ابوتراب خان (مصورالملک)، نقاش زمان قاجار بود که به ادامه تحصیل فرزندش بسیار علاقه داشت.
🔹حسین گلگلاب با همکاری کلنل کاظم وزیری و علینقی خان وزیری به کار موسیقی پرداخت و برای تعلیم تار به کلاس او میرفت.
🔹همچنین چند تن از معلمین دارالفنون فرانسوی بودند که گل گلاب نزد آنها فرانسه آموخت و چون شاگرد برجستهای بود، به همراه تحصیل به کار تدریس هم پرداخت.
🔹حسین گلگلاب، نخستین نویسندهٔ کتاب درسی طبیعی در ایران بود. او از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده جلد کتاب در رشته جغرافیا و طبیعی نوشت که در مدارس تدریس میشد. حسین گلگلاب از سال ۱۳۰۷ مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی شد و از زمان تاًسیس دانشگاه تهران تا سال ۱۳۴۵ به تدریس اشتغال داشت و هیچ گاه گرد سیاست و تجارت نگشت.
🔹حسین گلگلاب در فرهنگستان ایران عضویت داشت و لغات بسیاری به ویژه در رشته علوم طبیعی پیشنهاد کرد که تصویب شد و اکنون در زبان فارسی رواج کامل دارد.
🔹وی همچنین آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذارده است.
🔹حسین گلگلاب در ۸۶ سالگی به تنظیم فرهنگنامه و بیولوژی و گیاهان ایران اشتغال داشت که عمرش وفا نکرد و معلوم نیست که مطالعات او به کجا رسید.
🔸برگرفته از کانال تلگرامی ایران بوم
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔸 سوم آذر زادروز "کیهان کَلهُر "
موسیقیدان ،آهنگساز ونوازنده ایرانی فرخنده باد.
https://www.tgoop.com/eshtadan
موسیقیدان ،آهنگساز ونوازنده ایرانی فرخنده باد.
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
Forwarded from ایران بوم
به یاد سالروز درگذشت جبار باغچهبان - نقاش ِ دنیای سکوت
فرینوش اکبرزاده
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/37052
پاشیدن ِ رنگ ِ کلمات به دنیایی که سرشار از سکوت بوده، کاری است که باغچهبان باغچه اطفال با دل و جان انجام داده و اکنون دنیایی رنگین تر را برای فرزندان این سرزمین موجب شده است.
امروز، یادآور روزی است که ما مردم ایران زمین را در سوگ از دست دادن یکی از نوابغ پر مهر خود نشاند؛ هرچند «جبار باغچهبان (میرزا جبار عسگرزاده)» همواره در میان حرکات و اصوات بی صدایی که خلق کرده، زنده و جاوید خواهد ماند.
باغچه بان را خیلی ها در حد اسم می شناسند، اما برای کودکان ناشنوا، او پدری مهربان بوده و تا همیشه یادش با کلماتش گرامی می ماند.
این را وقتی خیلی خوب لمس کردم که وارد حیاط مدرسه باغچهبان شدم، مدرسهای قدیمی و بسیار ساکت تر از تصویری که از یک مدرسه ابتدایی در ذهن دارید؛ با حیاطی نه چندان بزرگ و کودکانی که مشتقانه به صورت و دستهایت نگاه می کنند.
مدرسه باغچهبان اگرچه در همان مکان قدیمی و اولیه بنیان گذاریاش توسط جبار باغچه بان قرار ندارد، اما محلی است برای آموزش کودکانی که دنیای ساکتشان را با کلماتی از جنس حرکت دستان مشتاق و پر توانشان، رنگ و رویی دیگر بخشیدهاند.
هرچند صحبت با این کودکان برای ما که با زبان ارتباطی آنها آشنا نیستیم کمی دشوار می نماید، اما سخت نیست در گوشه گوشه حیاط و سالن مدرسه یافتن کودکانی که با حرکاتشان مفهومی را منتقل می کند؛ و ناگهان صدای خنده ای شادمانه و کودکانه آدم را به دنیایی که در آن قرار دارد باز می گرداند.
آموزش با حرکات دست و ایما و اشاره با تلاشهای او وارد نظام آموزشی ایران شد و وسایل کمک آموزشی متفاوتی که امروز کودکان ناشنوا برای یادگرفتن مفاهیم مختلف از آنها بهره می گیرند هم ثمره تلاشهای این مرد خوش قلب و مهربان است. هرچند این تنها دغدغه باغچه بان نبود و امروز فعالیت صدها مهدکودک و مرکز پیش دبستانی را نیز مدیون همین تلاشگر آموزش کودکان هستیم. اعتقاد وی به اهمیت آموزشهای قبل از دبستان، کودکانی را که در سالهای اول دبستان به دلیل کمبود آموزش مفاهیم مختلف با مشکل مواجه می شدند، یاری رساند و اکنون شاهد توسعه گسترده این مراکز و آموزشهای ارائه شده در آنها برای کودکان خردسال هستیم.
مولف کتاب «بابا برفی» اولین نویسنده و ناشر کتاب کودک در ایران نیز است. او از سال 1307 علیرغم دشواری های فراوان چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای مخصوص کودکان را با تصاویری که خود آنها را ترسیم می کرد آغاز نمود و در نهایت بابا برفی باغچه بان، از سوی شورای جهانی کتاب کودک به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب شد.
نگارش کتاب حساب ویژه و کتاب آموزش کر و لال ها، تنظیم روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان، اختراع گوشی استخوانی یا تلفن گنگ، کشف خواص اصوات و تقسیم بندی آنها تهیه وسایل مختلف بصری برای تدریس ناشنوایان و اختراع گاهنما از دیگر خدماتی است که باغچه بان باغچه اطفال طی سالهای زندگی اش برای تسهیل زندگی ناشنوایان انجام داده و به یادگار گذاشته است.
اگر امروز کودک ناشنوا و ناگویایی را میبینیم که قادر به صحبت کردن هست، بی شک به دلیل تلاشها و اقدامات باغچه بان در طراحی و به کار گیری روش آموزشی شفاهی برای این افراد است؛ روشی مبتنی بر صحبت کردن و لب خوانی که توانسته تاثیر زیادی در زندگی ناشنوایان بگذارد.
82 سال زندگی پرثمر این قهرمان ملی، او را به معلم همیشگی کودکان ناشنوای ایران و بسیاری کشورهای دیگر تبدیل کرده است؛ مردی که به کودکان ناشنوا یاد داد از چشم به جای گوش خود بهره بگیرند و دنیای خود را با ارتباطی بسیار گسترده تر از قبل بسازند.
چهارم آذرماه سالروز درگذشت بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران، باغچهبان باغچۀ اطفال و نقاش دنیای سکوت، جبار باغچه بان است
آثار
برنامه کار آموزگار - ۱۳۰۲
الفبای آسان - ۱۳۰۳
الفبای دستی مخصوص ناشنوایان - ۱۳۰۳
زندگی کودکان - ۱۳۰۸
گرگ و چوپان - ۱۳۰۸
خانم خزوک - ۱۳۱۱
پیر و ترب - ۱۳۱۱
بازیچه دانش - ۱۳۱۱
دستور تعلیم الفبا - ۱۳۱۴
علم آموزش برای دانشسراها - ۱۳۲۰
بادکنک - ۱۳۲۴
الفبای خودآموز برای سالمندان - ۱۳۲۶
الفبا - ۱۳۲۷
اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا - ۱۳۲۷
الفبای گویا - ۱۳۲۹
برنامهٔ یکساله - ۱۳۲۹
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۰
حساب - ۱۳۳۴
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۵
آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی - ۱۳۳۶
درخت مروارید - ۱۳۳۷
رباعیات باغچهبان - ۱۳۳۷
روش آموزش کر و لالها - ۱۳۴۳
من هم در دنیا آرزو دارم - ۱۳۴۵
بابا برفی - ۱۳۴۶
عروسان کوه - ۱۳۴۷
زندگینامهٔ باغچهبان به قلم خودش - ۱۳۵۶
شب به سر رسید - ۱۳۷۳
کبوتر من - ۱۳۷۳
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
فرینوش اکبرزاده
https://www.tgoop.com/iranboom_ir/37052
پاشیدن ِ رنگ ِ کلمات به دنیایی که سرشار از سکوت بوده، کاری است که باغچهبان باغچه اطفال با دل و جان انجام داده و اکنون دنیایی رنگین تر را برای فرزندان این سرزمین موجب شده است.
امروز، یادآور روزی است که ما مردم ایران زمین را در سوگ از دست دادن یکی از نوابغ پر مهر خود نشاند؛ هرچند «جبار باغچهبان (میرزا جبار عسگرزاده)» همواره در میان حرکات و اصوات بی صدایی که خلق کرده، زنده و جاوید خواهد ماند.
باغچه بان را خیلی ها در حد اسم می شناسند، اما برای کودکان ناشنوا، او پدری مهربان بوده و تا همیشه یادش با کلماتش گرامی می ماند.
این را وقتی خیلی خوب لمس کردم که وارد حیاط مدرسه باغچهبان شدم، مدرسهای قدیمی و بسیار ساکت تر از تصویری که از یک مدرسه ابتدایی در ذهن دارید؛ با حیاطی نه چندان بزرگ و کودکانی که مشتقانه به صورت و دستهایت نگاه می کنند.
مدرسه باغچهبان اگرچه در همان مکان قدیمی و اولیه بنیان گذاریاش توسط جبار باغچه بان قرار ندارد، اما محلی است برای آموزش کودکانی که دنیای ساکتشان را با کلماتی از جنس حرکت دستان مشتاق و پر توانشان، رنگ و رویی دیگر بخشیدهاند.
هرچند صحبت با این کودکان برای ما که با زبان ارتباطی آنها آشنا نیستیم کمی دشوار می نماید، اما سخت نیست در گوشه گوشه حیاط و سالن مدرسه یافتن کودکانی که با حرکاتشان مفهومی را منتقل می کند؛ و ناگهان صدای خنده ای شادمانه و کودکانه آدم را به دنیایی که در آن قرار دارد باز می گرداند.
آموزش با حرکات دست و ایما و اشاره با تلاشهای او وارد نظام آموزشی ایران شد و وسایل کمک آموزشی متفاوتی که امروز کودکان ناشنوا برای یادگرفتن مفاهیم مختلف از آنها بهره می گیرند هم ثمره تلاشهای این مرد خوش قلب و مهربان است. هرچند این تنها دغدغه باغچه بان نبود و امروز فعالیت صدها مهدکودک و مرکز پیش دبستانی را نیز مدیون همین تلاشگر آموزش کودکان هستیم. اعتقاد وی به اهمیت آموزشهای قبل از دبستان، کودکانی را که در سالهای اول دبستان به دلیل کمبود آموزش مفاهیم مختلف با مشکل مواجه می شدند، یاری رساند و اکنون شاهد توسعه گسترده این مراکز و آموزشهای ارائه شده در آنها برای کودکان خردسال هستیم.
مولف کتاب «بابا برفی» اولین نویسنده و ناشر کتاب کودک در ایران نیز است. او از سال 1307 علیرغم دشواری های فراوان چاپ و کلیشه، چاپ کتابهای مخصوص کودکان را با تصاویری که خود آنها را ترسیم می کرد آغاز نمود و در نهایت بابا برفی باغچه بان، از سوی شورای جهانی کتاب کودک به عنوان بهترین کتاب کودک انتخاب شد.
نگارش کتاب حساب ویژه و کتاب آموزش کر و لال ها، تنظیم روش شفاهی در تعلیم ناشنوایان، اختراع گوشی استخوانی یا تلفن گنگ، کشف خواص اصوات و تقسیم بندی آنها تهیه وسایل مختلف بصری برای تدریس ناشنوایان و اختراع گاهنما از دیگر خدماتی است که باغچه بان باغچه اطفال طی سالهای زندگی اش برای تسهیل زندگی ناشنوایان انجام داده و به یادگار گذاشته است.
اگر امروز کودک ناشنوا و ناگویایی را میبینیم که قادر به صحبت کردن هست، بی شک به دلیل تلاشها و اقدامات باغچه بان در طراحی و به کار گیری روش آموزشی شفاهی برای این افراد است؛ روشی مبتنی بر صحبت کردن و لب خوانی که توانسته تاثیر زیادی در زندگی ناشنوایان بگذارد.
82 سال زندگی پرثمر این قهرمان ملی، او را به معلم همیشگی کودکان ناشنوای ایران و بسیاری کشورهای دیگر تبدیل کرده است؛ مردی که به کودکان ناشنوا یاد داد از چشم به جای گوش خود بهره بگیرند و دنیای خود را با ارتباطی بسیار گسترده تر از قبل بسازند.
چهارم آذرماه سالروز درگذشت بنیانگذار آموزش ناشنوایان در ایران، باغچهبان باغچۀ اطفال و نقاش دنیای سکوت، جبار باغچه بان است
آثار
برنامه کار آموزگار - ۱۳۰۲
الفبای آسان - ۱۳۰۳
الفبای دستی مخصوص ناشنوایان - ۱۳۰۳
زندگی کودکان - ۱۳۰۸
گرگ و چوپان - ۱۳۰۸
خانم خزوک - ۱۳۱۱
پیر و ترب - ۱۳۱۱
بازیچه دانش - ۱۳۱۱
دستور تعلیم الفبا - ۱۳۱۴
علم آموزش برای دانشسراها - ۱۳۲۰
بادکنک - ۱۳۲۴
الفبای خودآموز برای سالمندان - ۱۳۲۶
الفبا - ۱۳۲۷
اسرار تعلیم و تربیت یا اصول تعلیم الفبا - ۱۳۲۷
الفبای گویا - ۱۳۲۹
برنامهٔ یکساله - ۱۳۲۹
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۰
حساب - ۱۳۳۴
کتاب اول ابتدایی - ۱۳۳۵
آدمی اصیل و مقیاس واحد آدمی - ۱۳۳۶
درخت مروارید - ۱۳۳۷
رباعیات باغچهبان - ۱۳۳۷
روش آموزش کر و لالها - ۱۳۴۳
من هم در دنیا آرزو دارم - ۱۳۴۵
بابا برفی - ۱۳۴۶
عروسان کوه - ۱۳۴۷
زندگینامهٔ باغچهبان به قلم خودش - ۱۳۵۶
شب به سر رسید - ۱۳۷۳
کبوتر من - ۱۳۷۳
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html
https://www.tgoop.com/iranboom_ir
Telegram
ایران بوم
به یاد سالروز درگذشت جبار باغچهبان - نقاش ِ دنیـــــای سکوت
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html
@iranboom_ir
http://www.iranboom.ir/nam-avaran/49-bozorgan/10986-jabar-baghche-ban.html
@iranboom_ir
#علیرضا_قیامتی :
فکر می کنم آینده، آینده شاهنامه ای خواهد بود
توجه به شاهنامه، گمشده مردم ایران است و آشنایی با فرهنگ نیاکانی در چند سال اخیر روزبهروز افزون شده و شاهنامه در میان خانوادههای ایرانی بهشدت گسترش پیدا کرده و روزبهروز دریچههای شاهنامه به روی مردم گشودهتر میشود. من به آینده خوشبین هستم و خوشبختانه شاهد هستیم شاهنامه در میان ادبیاتیها و حتی دانشگاهیها محدود نمانده و در میان قشرهای مختلف گستردهتر شده است. بانوان خانهداری که شاهنامه میخوانند درخشش دارند و در جشنواره های شاهنامهخوانی حضوری گسترده دارند. بانویی میگفت من یکبار هم شاهنامه را نخوانده بودم؛ اما با چند ماه تمرین و خوانش به بالاترین مراتب شاهنامهخوانی رسیده بود. فکر میکنم آینده، آینده شاهنامهای خواهد بود.
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی :
شاهنامه در خون مردم تاجیکستان جریان دارد
شاهنامه در خون مردم تاجیکستان جریان دارد. در کشور تاجیکستان، آشنایی با شاهنامه صرفاً به مدارس ختم نمیشود بلکه زندگی مردم با شاهنامه آمیخته است؛ البته در مناطق بسیاری از ایران بویژه مردم لرستان و بختیاریها نیز شاهنامه در زندگی مردم جریان دارد و تنها به کلاسهای درس و رشته ادبیات محدود نمیشود.
@shahnamehpajohan
https://www.tgoop.com/eshtadan
فکر می کنم آینده، آینده شاهنامه ای خواهد بود
توجه به شاهنامه، گمشده مردم ایران است و آشنایی با فرهنگ نیاکانی در چند سال اخیر روزبهروز افزون شده و شاهنامه در میان خانوادههای ایرانی بهشدت گسترش پیدا کرده و روزبهروز دریچههای شاهنامه به روی مردم گشودهتر میشود. من به آینده خوشبین هستم و خوشبختانه شاهد هستیم شاهنامه در میان ادبیاتیها و حتی دانشگاهیها محدود نمانده و در میان قشرهای مختلف گستردهتر شده است. بانوان خانهداری که شاهنامه میخوانند درخشش دارند و در جشنواره های شاهنامهخوانی حضوری گسترده دارند. بانویی میگفت من یکبار هم شاهنامه را نخوانده بودم؛ اما با چند ماه تمرین و خوانش به بالاترین مراتب شاهنامهخوانی رسیده بود. فکر میکنم آینده، آینده شاهنامهای خواهد بود.
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی :
شاهنامه در خون مردم تاجیکستان جریان دارد
شاهنامه در خون مردم تاجیکستان جریان دارد. در کشور تاجیکستان، آشنایی با شاهنامه صرفاً به مدارس ختم نمیشود بلکه زندگی مردم با شاهنامه آمیخته است؛ البته در مناطق بسیاری از ایران بویژه مردم لرستان و بختیاریها نیز شاهنامه در زندگی مردم جریان دارد و تنها به کلاسهای درس و رشته ادبیات محدود نمیشود.
@shahnamehpajohan
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
▪️۵ آذر ۱۳۲۱، محمدعلی فروغی ـ ذُکاءُالمُلک ـ سیاستمدار و ادیب درگذشت.
وی كه سه بار نخست وزير، یک بار رئیس مجلس، چندبار وزیر و یک بار رئیس دیوان عالی كشور شده بود هنگام مرگ ۶۷ ساله بود.
فروغی در عرصهی ادبیات هم جایگاه شاخصی دارد. تألیف و تصحیح متون قدیم، بخش عمدهی فعالیتهای او را در این زمینه تشکیل میدهد، از آن میان؛ تصحیح «کلیات سعدی» و «خیام» و برگردان «سیر حکمت در اروپا» از زبان فرانسه به فارسی در ۳ مجلد. این ادیب و سیاستمدار دورهی معاصر، همچنین بنیانگذار «فرهنگستان ایران» که آن را «فرهنگستان اول» میگویند، بود و خود ریاست آن را به هنگام تأسیس در سال ۱۳۱۴ به عهده داشت.
🔸تاریخ را اصل و مبنای علم سیاست میدانم و عقیده دارم که بدون این علم سیاست مملکت معطل خواهد بود. پیشرفت کار صنایع و حرف و اصلاح و فساد اخلاق ملل از ضعف و قوت دولتها و تجاربی که از آنها حاصل میشود، در تاریخ و از تاریخ است. بنابراین برای عمل آوردن عقل انسان و تکمیل رتبۀ اولویت و مقام بشری، #تاریخ از ملزومات است.
محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)
برگرفته از کتاب «محمدعلی فروغی؛ سیاستمدار لیبرال در زمانهای پرآشوب، ص ۶ - نوشته یوحنا نجدی»
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
وی كه سه بار نخست وزير، یک بار رئیس مجلس، چندبار وزیر و یک بار رئیس دیوان عالی كشور شده بود هنگام مرگ ۶۷ ساله بود.
فروغی در عرصهی ادبیات هم جایگاه شاخصی دارد. تألیف و تصحیح متون قدیم، بخش عمدهی فعالیتهای او را در این زمینه تشکیل میدهد، از آن میان؛ تصحیح «کلیات سعدی» و «خیام» و برگردان «سیر حکمت در اروپا» از زبان فرانسه به فارسی در ۳ مجلد. این ادیب و سیاستمدار دورهی معاصر، همچنین بنیانگذار «فرهنگستان ایران» که آن را «فرهنگستان اول» میگویند، بود و خود ریاست آن را به هنگام تأسیس در سال ۱۳۱۴ به عهده داشت.
🔸تاریخ را اصل و مبنای علم سیاست میدانم و عقیده دارم که بدون این علم سیاست مملکت معطل خواهد بود. پیشرفت کار صنایع و حرف و اصلاح و فساد اخلاق ملل از ضعف و قوت دولتها و تجاربی که از آنها حاصل میشود، در تاریخ و از تاریخ است. بنابراین برای عمل آوردن عقل انسان و تکمیل رتبۀ اولویت و مقام بشری، #تاریخ از ملزومات است.
محمدعلی فروغی (ذکاءالملک)
برگرفته از کتاب «محمدعلی فروغی؛ سیاستمدار لیبرال در زمانهای پرآشوب، ص ۶ - نوشته یوحنا نجدی»
@iranboom_ir
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔸 پنجم آذرماه زادروز دکتر محمود امیدسالار، عضو هیئت گزینش کتاب و جایزۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
هویّت ملّی
از نظر ملّی و فرهنگی ما ایرانیان همیشه هویّتی مرکب داشتهایم، یعنی در عین ایرانی بودن، یک هویّت فرهنگی ثانوی مانند ترک و فارس و گیلک و بلوچ و کرد هم داشتهایم. این هویّت دوم هیچگاه با هویّت ملّی ما در تضاد نبوده است. شاهد این مدّعا این است که روایات شفاهی داستانهای حماسی ایرانی، چه آنهایی که در شاهنامه آمدهاند و چه آنهایی که در آن کتاب نیامدهاند، در کشور ما به اکثر این زبانها موجودند و حتی در زبان کردی صورت ادبی هم دارند. علّت وجود تعدد هویّت فرهنگی در ایران این است که منطقۀ غرب آسیا همیشه اقامتگاه اقوامی با السنه و فرهنگهای مختلف بوده است و اهل این منطقه معمولاً شهروندان امپراطوریهای بزرگی بودهاند که ایشان را تحت یک پوشش سیاسی-مدیریتی قرار میداده است. بیشتر این امپراطوریهای بزرگ یا ایرانی بودهاند، مثل شاهنشاهیهای هخامنشی، ساسانی و صفوی و یا از نظر فرهنگی ایرانی شده بودند، مانند سلاجقه و مغولان که در اشاعۀ زبان و ادب فارسی و تولید دستنویسهای نفیس از شاهنامه بر دیگران پیشی گرفتند. بنابراین نه چندفرهنگه بودن در منطقهای که بسیاری از ساکنین آن چندفرهنگهاند غیر متعارف است، و نه چندزبانه بودن.
در تاریخ هرودوت صحنهای هست که آمیختگی اقوام را در امپراطوری ایران بهزیبایی بیان میکند. هرودوت در وصف سپاه عظیم خشایارشا مینویسد:
«بنه سپاه همراه با حیوانات بارکشی که در خدمت بودند در جلوی سپاه حرکت میکردند و پشت سر ایشان تودۀ عظیمی از قومیتهای مختلف که بر اساس ملیت تقسیمبندی نشده بلکه در هم آمیخته بود، راه میپیمود.»
در صحنههای لشکرکشی شاهان ساسانی هم به روایت شاهنامه سپاه ایران از کرد و بلوچ و گیلک و ترک و عرب تشکیل شده است. بنابراین در ایران همیشه اقوامی که زبانهای مختلفی به کار میبردهاند، موجود بودهاند. اما این اقوام در عین اینکه به زبانهای مختلف سخن میگفتهاند، خودشان را ایرانی میدانستهاند و هویّت قوی ملّی داشتهاند.
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
هویّت ملّی
از نظر ملّی و فرهنگی ما ایرانیان همیشه هویّتی مرکب داشتهایم، یعنی در عین ایرانی بودن، یک هویّت فرهنگی ثانوی مانند ترک و فارس و گیلک و بلوچ و کرد هم داشتهایم. این هویّت دوم هیچگاه با هویّت ملّی ما در تضاد نبوده است. شاهد این مدّعا این است که روایات شفاهی داستانهای حماسی ایرانی، چه آنهایی که در شاهنامه آمدهاند و چه آنهایی که در آن کتاب نیامدهاند، در کشور ما به اکثر این زبانها موجودند و حتی در زبان کردی صورت ادبی هم دارند. علّت وجود تعدد هویّت فرهنگی در ایران این است که منطقۀ غرب آسیا همیشه اقامتگاه اقوامی با السنه و فرهنگهای مختلف بوده است و اهل این منطقه معمولاً شهروندان امپراطوریهای بزرگی بودهاند که ایشان را تحت یک پوشش سیاسی-مدیریتی قرار میداده است. بیشتر این امپراطوریهای بزرگ یا ایرانی بودهاند، مثل شاهنشاهیهای هخامنشی، ساسانی و صفوی و یا از نظر فرهنگی ایرانی شده بودند، مانند سلاجقه و مغولان که در اشاعۀ زبان و ادب فارسی و تولید دستنویسهای نفیس از شاهنامه بر دیگران پیشی گرفتند. بنابراین نه چندفرهنگه بودن در منطقهای که بسیاری از ساکنین آن چندفرهنگهاند غیر متعارف است، و نه چندزبانه بودن.
در تاریخ هرودوت صحنهای هست که آمیختگی اقوام را در امپراطوری ایران بهزیبایی بیان میکند. هرودوت در وصف سپاه عظیم خشایارشا مینویسد:
«بنه سپاه همراه با حیوانات بارکشی که در خدمت بودند در جلوی سپاه حرکت میکردند و پشت سر ایشان تودۀ عظیمی از قومیتهای مختلف که بر اساس ملیت تقسیمبندی نشده بلکه در هم آمیخته بود، راه میپیمود.»
در صحنههای لشکرکشی شاهان ساسانی هم به روایت شاهنامه سپاه ایران از کرد و بلوچ و گیلک و ترک و عرب تشکیل شده است. بنابراین در ایران همیشه اقوامی که زبانهای مختلفی به کار میبردهاند، موجود بودهاند. اما این اقوام در عین اینکه به زبانهای مختلف سخن میگفتهاند، خودشان را ایرانی میدانستهاند و هویّت قوی ملّی داشتهاند.
@AfsharFoundation
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔹«ما ایرانیها در جزءِ هزار بدبختی دیگر، از محبت مقدسۀ وطن یکجا بیگانه شدهایم. وقت فلسفی قدیم گذشت که میگفتند «این وطن مصر و عراق و شام نیست – این وطن شهری است کو را نام نیست»
باید بفهمیم این وطن که وظیفهٔ ما در حفظ او و ترقی او هر نوع فداکاری و جانسپاری است «ایران» است، که اسامی شهرهای معروفش شیراز، اصفهان، یزد، کرمان، کاشان، طهران، و خراسان و قزوین و رشت و تبریز و خوی و سایر ملحقات او است...» (طالبوف، ۹۳،۱۳۵۶)
باری باید ایستاد و کار [مشروطه] را [رو به راه] ساخت و یا شهید راه وطن شد. در کارهای خطیر از این دو یکی ناگزیر است. (طالبوف:۳۶،۱۳۵۶)
مأخذ: طالبوف، عبدالرحیم. ۱۳۵۶. آزادی و سیاست. به کوشش ایرج افشار. تهران: انتشارات سحر.
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
باید بفهمیم این وطن که وظیفهٔ ما در حفظ او و ترقی او هر نوع فداکاری و جانسپاری است «ایران» است، که اسامی شهرهای معروفش شیراز، اصفهان، یزد، کرمان، کاشان، طهران، و خراسان و قزوین و رشت و تبریز و خوی و سایر ملحقات او است...» (طالبوف، ۹۳،۱۳۵۶)
باری باید ایستاد و کار [مشروطه] را [رو به راه] ساخت و یا شهید راه وطن شد. در کارهای خطیر از این دو یکی ناگزیر است. (طالبوف:۳۶،۱۳۵۶)
مأخذ: طالبوف، عبدالرحیم. ۱۳۵۶. آزادی و سیاست. به کوشش ایرج افشار. تهران: انتشارات سحر.
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#علیرضا_قیامتی:
مردم شاهنامه را روایت زندگی و زمانهی خود میدانستند
شاهنامه زندگی انسان و به ویژه زندگی ایرانی را در ابعاد جهان شمول خود بیان کرده است. این کتاب در زمان خود برای مردم افسانه نبوده و بسیار باور پذیر بوده است. مردم شاهنامه را روایت زندگی و زمانهی خود میدانستند و از مطالعه و خواندن آن لذت میبردند. از طرفی محبوببیت فردوسی در میان عوام، دانشمندان و حتی دربار به حدی بود که تمام این طبقات اجتماعی از شاهنامه استفاده میکردند. همچنین هیچ نکته و مسئلهای در زندگی نبود که ما به ازای آن در شاهنامه موجود نباشد. شما تمام عرصههای زندگی بشری را میتوانید در شاهنامه مشاهده کنید. موضوعاتی مانند نیایش، آئین رزم، سیاست، کشورداری، احساسات ملی، دانش و پزشکی در شاهنامه مطرح شده است و همین موضوع باعث شده است که شاهنامه، بزرگترین خردنامهی جهان و بزرگترین کتاب صلح به شمار بیاید.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
مردم شاهنامه را روایت زندگی و زمانهی خود میدانستند
شاهنامه زندگی انسان و به ویژه زندگی ایرانی را در ابعاد جهان شمول خود بیان کرده است. این کتاب در زمان خود برای مردم افسانه نبوده و بسیار باور پذیر بوده است. مردم شاهنامه را روایت زندگی و زمانهی خود میدانستند و از مطالعه و خواندن آن لذت میبردند. از طرفی محبوببیت فردوسی در میان عوام، دانشمندان و حتی دربار به حدی بود که تمام این طبقات اجتماعی از شاهنامه استفاده میکردند. همچنین هیچ نکته و مسئلهای در زندگی نبود که ما به ازای آن در شاهنامه موجود نباشد. شما تمام عرصههای زندگی بشری را میتوانید در شاهنامه مشاهده کنید. موضوعاتی مانند نیایش، آئین رزم، سیاست، کشورداری، احساسات ملی، دانش و پزشکی در شاهنامه مطرح شده است و همین موضوع باعث شده است که شاهنامه، بزرگترین خردنامهی جهان و بزرگترین کتاب صلح به شمار بیاید.
@shahnamehpajohan
🔸 https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#جواد_طباطبایی:
روند تبدیل به ملت در ایران امری طبیعی بوده است
سببِ اینکه ایرانیان خود را به عنوانِ ملتی واحد فهمیده، اما واژهای برای آن جعل نکردهاند، این است که روندِ تبدیل به ملت در ایران امری طبیعی بودهاست. تحولِ مضمونِ معناییِ واژهٔ نِیشن در زبانهای اروپایی با آغازِ روندِ تجزیهٔ امپراتوریِ مقدس همزمان است. در امپراتوریِ مقدس، سیاستِ اقوامِ مسیحی عینِ دیانتِ آنان - معنای نخستِ واژهٔ نیشن در زبانهای اروپایی و ″ملت″ در عربی و فارسی - بود، یعنی همهٔ اقوامِ مسیحی گروههایی دینی در درونِ رِسپوبلیکا کریستینا بودند، اما از زمانی که رخنهای در ارکانِ سلطنتِ پاپی و امپراتوری افتاد، سیاستِ اقوامِ اروپایی، که به تدریج به ″ملی″ شدن میل میکرد، عینِ دیانتِ آنان نمیتوانست باشد. سیاستِ ایرانیان، هرگز، عینِ دیانتِ خلافت نبود، یعنی، اگر بتوان گفت، پیوسته، ″ملی″ در معنای جدید آن بود، و برای توصیفِ این واقعیتِ بدیهی نیازی به جعلِ اصطلاحِ جدید نبود. تصریح محمد بن جَریر طَبَری، مبنی بر این که تاریخِ ایرانیان تداومی خلافآمدِ عادت داشته، به معنای آن است که تاریخِ ایران پیوسته تاریخِ ″ملی″ بودهاست.
@shahnamehpajohan
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
روند تبدیل به ملت در ایران امری طبیعی بوده است
سببِ اینکه ایرانیان خود را به عنوانِ ملتی واحد فهمیده، اما واژهای برای آن جعل نکردهاند، این است که روندِ تبدیل به ملت در ایران امری طبیعی بودهاست. تحولِ مضمونِ معناییِ واژهٔ نِیشن در زبانهای اروپایی با آغازِ روندِ تجزیهٔ امپراتوریِ مقدس همزمان است. در امپراتوریِ مقدس، سیاستِ اقوامِ مسیحی عینِ دیانتِ آنان - معنای نخستِ واژهٔ نیشن در زبانهای اروپایی و ″ملت″ در عربی و فارسی - بود، یعنی همهٔ اقوامِ مسیحی گروههایی دینی در درونِ رِسپوبلیکا کریستینا بودند، اما از زمانی که رخنهای در ارکانِ سلطنتِ پاپی و امپراتوری افتاد، سیاستِ اقوامِ اروپایی، که به تدریج به ″ملی″ شدن میل میکرد، عینِ دیانتِ آنان نمیتوانست باشد. سیاستِ ایرانیان، هرگز، عینِ دیانتِ خلافت نبود، یعنی، اگر بتوان گفت، پیوسته، ″ملی″ در معنای جدید آن بود، و برای توصیفِ این واقعیتِ بدیهی نیازی به جعلِ اصطلاحِ جدید نبود. تصریح محمد بن جَریر طَبَری، مبنی بر این که تاریخِ ایرانیان تداومی خلافآمدِ عادت داشته، به معنای آن است که تاریخِ ایران پیوسته تاریخِ ″ملی″ بودهاست.
@shahnamehpajohan
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔥🍁 جشن آذرگان؛ نماد گرمی و روشنی خانهها
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 «جشن آذرگان» یکی از جشنهای آتش در ایران باستان در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در برگزار میشد. «آذر» به چمار (معنی) آتش است و در ایران باستان ایزد آذر نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. جشن آذرگان از جشنهای بزرگ و گرامی ایران بود. آتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 «ابوریحان بیرونی» نوشته است که زرتشت این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده و در آن نیایش، آفرینگان خوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند و آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند و تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند (مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک (کتاب) «بندهش» هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و گل آذرگون که به آن آذریون و گل آتشین هم میگویند از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن ایزد آتش است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان (آذربایجان) از آتش گرفته شده زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
امروز جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان، سده و چهارشنبهسوری جشنهای آتش در ایران هستند.
🔥🍂 فرتور (عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
🔥🍂 با واژهی «آذر» آشنا شوید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_آذرگان #آذرگان
🔥🍂 برگرفته از:
- یسنا
- یشتها «ابراهیم پورداود»
- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی «خسرو قلیزاده»
- زروان «فریدون جنیدی»
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان «هاشم رضی»
🔥🍁 @AdabSar
https://www.tgoop.com/eshtadan
این آتش گرم و روشن و پاک
وین بال گشوده سوی افلاک
گه اوج گرفت و گاه بنشست
بنشست ولی نرفت از دست!
#توران_شهریاری
🔥🍂 «جشن آذرگان» یکی از جشنهای آتش در ایران باستان در آذر روز از آذرماه یا نهم آذر در برگزار میشد. «آذر» به چمار (معنی) آتش است و در ایران باستان ایزد آذر نگهبان همهی آتشها و جانشین خورشید بر روی زمین بود. جشن آذرگان از جشنهای بزرگ و گرامی ایران بود. آتش یکی از چهار آخشیج (عنصر) پاک و برتر از آب، خاک و باد بود.
🔥🍂 «ابوریحان بیرونی» نوشته است که زرتشت این روز را روز هماندیشی گروهی برای کارهای جهان و نیایش گروهی در آتشکدهها دانسته است.
🔥🍂 ایرانیان در این روز همچون دیگر جشنها سر و روی میپیراستند و جامهی پاک یا نو میپوشیدند. آتشکدهها را آذینبندی کرده و در آن نیایش، آفرینگان خوانی و پایکوبی میکردند، چوب خوشبو میسوزاندند و در کنار هم خوراک میخوردند. سپس پارهای آتش از آتشکده به خانهها میبردند و آتشی برای روشنی و گرمای خانه میافروختند و تا پایان زمستان آن را روشن نگه میداشتند و مایهی نیکفرجامی میدانستندش. گفته شده در این روز آتشی در بامها هم افروخته میشد.
🔥🍂 آتش مایهی گرمی و روشنی خانهها، هوشیاری روان، شیوایی زبان و نماد آگاهی و اندیشهورزی بود. آتش نهتنها در ایران باستان که در میان تیرههای گوناگونی از مردم جهان پدیدهای سپند و مَهَند (مقدس و مهم) بود.
🔥🍂 در نسک (کتاب) «بندهش» هر گل از آن یکی از ایزدان یا فرشتگان است و گل آذرگون که به آن آذریون و گل آتشین هم میگویند از خانوادهی گل آفتابگردان، نماد ویژهی جشن آذرگان و از آن ایزد آتش است. گروهی هم این باور را برساختهی موبدان ساسانی میدانند.
🔥🍂 نام آذرآبادگان (آذربایجان) از آتش گرفته شده زیرا در این سرزمین آتشکدههای فراوانی بود که امروز ویرانهی برخی از آنها برجاست.
امروز جشن آذرگان در کرمان، یزد، شیراز، تهران و چند شهر دیگر برگزار میشود. جشنهای اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان، سده و چهارشنبهسوری جشنهای آتش در ایران هستند.
🔥🍂 فرتور (عکس) پیوست، گل آذریون از تیرهی آفتابگردان است:
goo.gl/45lF2F
🔥🍂 با واژهی «آذر» آشنا شوید:
T.me/AdabSar/7491
✍🏼 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_آذرگان #آذرگان
🔥🍂 برگرفته از:
- یسنا
- یشتها «ابراهیم پورداود»
- فرهنگ اساتیری ایران بر پایه متون پهلوی «خسرو قلیزاده»
- زروان «فریدون جنیدی»
- گاهشماری و جشنهای ایران باستان «هاشم رضی»
🔥🍁 @AdabSar
https://www.tgoop.com/eshtadan
#محمد_امین_ریاحی:
با اینکه فردوسی داستان سرای جنگهاست، و بهترین وصفها را از میدانهای جنگ و هنرنمایی جنگجویان در شاهنامه میخوانیم، با این همه او از جنگ و خونریزی نفرت دارد و آن را ناگزیر و حکم سرنوشت میداند. حکیمی که شاهکار خود را به نام «خداوند جان و خرد» آغاز کرده، طبیعی است که قدر جان انسانها را بداند، حتی قدرجان مورچه دانه کش را هم بداند. او در جاهای فراوان جنگ را مینکوهد. پیران ویسه در گفتگو با رستم میگوید:
مرا آشتی بهتر آید ز جنگ
نباید گرفتن چنین کار تنگ
در جواب او از رستم میشنویم که:
پلنگ این شناسد که پیکار و جنگ
نه خوب است و داند همی کوه و سنگ
رستم کوشش فراوان میکند که اسفندیار را از جنگ با خود باز دارد. توفیق نمییابد. در آخرین لحظه ای که تیر گز را به سوی چشم اسفندیار رها میکند، خدا را گواه میگیرد که این کار به دلخواه او نیست:
همی گفت کای پاک دادار هور
فزاینده دانش و فر و زور
همی بینی این پاک جان مرا
توان مرا، هم روان مرا
که چندین بپیچم که اسفندیار
مگر سر بپیچاند از کارزار
تو دانی به بیداد کوشد همی
همی جنگ و مردی فرو شد همی
به باد افره این گناهم مگیر
تویی آفریننده ماه و تیر
جنگهای ایرانیان در شاهنامه، هیچ گاه به قصد کشورگشایی و تصرف سرزمین دیگران یا تحمیل کیش و آیین خویش یا به چنگ آوردن غنایم جنگی نیست. شاهنامه، حماسه اسکندر و چنگیز و تیمور نیست که از شرق و غرب به ایران میتاختند. شاهنامه حماسه مردم ایران است در دفاع از هستی ملی و پایداری ابدی در برابر هرچه اهریمنی و انیرانی است. از آن گذشته، کین خواهی کشتگان مظلوم هم از علل جنگهاست، چون جنگهای فریدون و منوچهر با سلم و تور به کین خواهی ایرج، و جنگهای رستم و کیخسرو به کینخواهی سیاوش. اساس این است که بیداد و بدی نباید بیکیفر بماند:
نگر تا چه گفته ست مرد خرد
که هرکس که بد کرد، کیفر برد
💎
🆔 @maneshparsi
https://www.tgoop.com/eshtadan
با اینکه فردوسی داستان سرای جنگهاست، و بهترین وصفها را از میدانهای جنگ و هنرنمایی جنگجویان در شاهنامه میخوانیم، با این همه او از جنگ و خونریزی نفرت دارد و آن را ناگزیر و حکم سرنوشت میداند. حکیمی که شاهکار خود را به نام «خداوند جان و خرد» آغاز کرده، طبیعی است که قدر جان انسانها را بداند، حتی قدرجان مورچه دانه کش را هم بداند. او در جاهای فراوان جنگ را مینکوهد. پیران ویسه در گفتگو با رستم میگوید:
مرا آشتی بهتر آید ز جنگ
نباید گرفتن چنین کار تنگ
در جواب او از رستم میشنویم که:
پلنگ این شناسد که پیکار و جنگ
نه خوب است و داند همی کوه و سنگ
رستم کوشش فراوان میکند که اسفندیار را از جنگ با خود باز دارد. توفیق نمییابد. در آخرین لحظه ای که تیر گز را به سوی چشم اسفندیار رها میکند، خدا را گواه میگیرد که این کار به دلخواه او نیست:
همی گفت کای پاک دادار هور
فزاینده دانش و فر و زور
همی بینی این پاک جان مرا
توان مرا، هم روان مرا
که چندین بپیچم که اسفندیار
مگر سر بپیچاند از کارزار
تو دانی به بیداد کوشد همی
همی جنگ و مردی فرو شد همی
به باد افره این گناهم مگیر
تویی آفریننده ماه و تیر
جنگهای ایرانیان در شاهنامه، هیچ گاه به قصد کشورگشایی و تصرف سرزمین دیگران یا تحمیل کیش و آیین خویش یا به چنگ آوردن غنایم جنگی نیست. شاهنامه، حماسه اسکندر و چنگیز و تیمور نیست که از شرق و غرب به ایران میتاختند. شاهنامه حماسه مردم ایران است در دفاع از هستی ملی و پایداری ابدی در برابر هرچه اهریمنی و انیرانی است. از آن گذشته، کین خواهی کشتگان مظلوم هم از علل جنگهاست، چون جنگهای فریدون و منوچهر با سلم و تور به کین خواهی ایرج، و جنگهای رستم و کیخسرو به کینخواهی سیاوش. اساس این است که بیداد و بدی نباید بیکیفر بماند:
نگر تا چه گفته ست مرد خرد
که هرکس که بد کرد، کیفر برد
💎
🆔 @maneshparsi
https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#اهمیت_شاهنامه در کلام دکتر اسلامیندوشن
کتاب شاهنامه دارای چهار خصیصهٔ مهمّ است:
🔸یکی آن که سند قومیّت و نَسَبنامهٔ مردم ایران است؛ همانگونه که فرد احتیاج به غرور و شخصیّت دارد، ملّت هم احتیاج به غرور و شخصیّت دارد.
🔸دوّم آن که شاهنامه عصاره و چکیدهٔ تمدّن و فرهنگ قوم ایرانی است، ما هیچ کتاب دیگری نداریم که طپشهای قلبِ ایرانِ قدیم را به این روشنی و دقّت در خود ثبت کرده باشد.
🔹سوم آن که شاهنامه یک کتاب انسانی است؛ نه تنها حماسهٔ ساکنان ایران، بلکه حماسهٔ بشر پوینده را میسراید که با سرنوشتِ قهّار دست و پنجه نرم میکند، رنج میکشد و میکوشد تا معنا و حیثیّتی در زندگیِ خاکیِ خود بگذارد.
🔸چهارم آن که شاهنامه یک اثر ادبیِ بینظیر است. شاید تعداد کتابهایی که به این ارزش و عظمت باشند، در سراسر ادبیات جهان به ده تا نرسد. زیبایی و اُبهّت کلام فردوسی و بلندی فکر او، حدّ نهایی توانایی بشر را در سخن گفتن مینماید. شاهنامه مانند نور آفتاب بر بیسواد و با سواد، بر قصر شاهان و قهوهخانههای محقّر، یکسان تابیده است و شاید تنها کتابی در زبان فارسی باشد که نتوان خواند بیآنکه اشک در دیده بگردد.
@kheradsarayeferdowsi
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
کتاب شاهنامه دارای چهار خصیصهٔ مهمّ است:
🔸یکی آن که سند قومیّت و نَسَبنامهٔ مردم ایران است؛ همانگونه که فرد احتیاج به غرور و شخصیّت دارد، ملّت هم احتیاج به غرور و شخصیّت دارد.
🔸دوّم آن که شاهنامه عصاره و چکیدهٔ تمدّن و فرهنگ قوم ایرانی است، ما هیچ کتاب دیگری نداریم که طپشهای قلبِ ایرانِ قدیم را به این روشنی و دقّت در خود ثبت کرده باشد.
🔹سوم آن که شاهنامه یک کتاب انسانی است؛ نه تنها حماسهٔ ساکنان ایران، بلکه حماسهٔ بشر پوینده را میسراید که با سرنوشتِ قهّار دست و پنجه نرم میکند، رنج میکشد و میکوشد تا معنا و حیثیّتی در زندگیِ خاکیِ خود بگذارد.
🔸چهارم آن که شاهنامه یک اثر ادبیِ بینظیر است. شاید تعداد کتابهایی که به این ارزش و عظمت باشند، در سراسر ادبیات جهان به ده تا نرسد. زیبایی و اُبهّت کلام فردوسی و بلندی فکر او، حدّ نهایی توانایی بشر را در سخن گفتن مینماید. شاهنامه مانند نور آفتاب بر بیسواد و با سواد، بر قصر شاهان و قهوهخانههای محقّر، یکسان تابیده است و شاید تنها کتابی در زبان فارسی باشد که نتوان خواند بیآنکه اشک در دیده بگردد.
@kheradsarayeferdowsi
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#علیرضا_قیامتی:
هنوز مردم تاجیک، رنگینکمان را کمان رستم میخوانند
هنوز مردم تاجیک، رنگینکمان را کمان رستم میخوانند. بهجرأت میتوان گفت که ۴۰ تا ۵۰ درصد موضوع نمایشها و تئاترهایی که در این کشور برگزار میشود، شاهنامه است. از آن طرف مردم تاجیکستان زمانی که میخواهند چیزی را تکان دهند میگویند «هی رستم» یا زمانی که کسی کار پهلوانانهای میکند، میگویند «کارِ رستمانهای کردی» و یا کسی خیلی بخشنده باشد، میگویند «فریدونوار کار کردی یا کار فریدونانه کردی». پس این همسویی را در میان مردم و دولت میبینیم. در ایران اما نیاز است هماهنگی و تعامل بیشتری انجام شود تا شاهنامه وارد زندگی مردم شود.
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی:
از هر چهار تاجیکی یک نفر نام شاهنامه ای دارد
بزرگترین پارکها و بوستانهای تاجیکستان به نام مفاخری چون فردوسی و دیگر نمادهای ملی و هویتی است. نام جایها و مکانهایی که در جغرافیای شاهنامه هست در تاجیکستان و در باور مردم حضوری چشمگیر دارد. از هر چهار تاجیکی یک نفر نام شاهنامهای دارد. در ارادت آنان به شاهنامه همین بس که نخستین اقدام مردم تاجیکستان پس از فروپاشی شوروی آن بود که تندیس لنین را از میدان مهم شهر دوشنبه پایین آوردند و بهجای آن تندیس فردوسی بزرگ را برافراشتند. شاعری چون بازار صابر در هنگام جان سپردن با بیتی از شاهنامه شهادتین خود را بر زبان جاری ساخت.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
هنوز مردم تاجیک، رنگینکمان را کمان رستم میخوانند
هنوز مردم تاجیک، رنگینکمان را کمان رستم میخوانند. بهجرأت میتوان گفت که ۴۰ تا ۵۰ درصد موضوع نمایشها و تئاترهایی که در این کشور برگزار میشود، شاهنامه است. از آن طرف مردم تاجیکستان زمانی که میخواهند چیزی را تکان دهند میگویند «هی رستم» یا زمانی که کسی کار پهلوانانهای میکند، میگویند «کارِ رستمانهای کردی» و یا کسی خیلی بخشنده باشد، میگویند «فریدونوار کار کردی یا کار فریدونانه کردی». پس این همسویی را در میان مردم و دولت میبینیم. در ایران اما نیاز است هماهنگی و تعامل بیشتری انجام شود تا شاهنامه وارد زندگی مردم شود.
@shahnamehpajohan
#علیرضا_قیامتی:
از هر چهار تاجیکی یک نفر نام شاهنامه ای دارد
بزرگترین پارکها و بوستانهای تاجیکستان به نام مفاخری چون فردوسی و دیگر نمادهای ملی و هویتی است. نام جایها و مکانهایی که در جغرافیای شاهنامه هست در تاجیکستان و در باور مردم حضوری چشمگیر دارد. از هر چهار تاجیکی یک نفر نام شاهنامهای دارد. در ارادت آنان به شاهنامه همین بس که نخستین اقدام مردم تاجیکستان پس از فروپاشی شوروی آن بود که تندیس لنین را از میدان مهم شهر دوشنبه پایین آوردند و بهجای آن تندیس فردوسی بزرگ را برافراشتند. شاعری چون بازار صابر در هنگام جان سپردن با بیتی از شاهنامه شهادتین خود را بر زبان جاری ساخت.
@shahnamehpajohan
🔸https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🔹به مناسبت ۱۲ آذر زادروز استاد عالیرتبه دانشگاه تهران ، بنیانگذار موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران و دانش جامعه شناسی در ایران زنده یاد دکتر #غلامحسین_صدیقی.
📚 دکتر صدیقی، با شناخت وسیعی که از متون تاریخی و ادبی داشت، در کار واژهشناسی و تهیۀ فیش توجه بسیار بهکار میبرد. او، با کنجکاوی و نکتهسنجیهای خاص خود، بر آن بود تا با بهره گرفتن از همۀ ضوابط علمی بتوان در برابر واژههای بسیاری که با پیشرفت دانش در جهان کاربرد یافته و مییابند، واژههای مناسبی در زبان فارسی برگزید و بهکار بست. با توجه به این زمینه، به دهخدا نزدیک گردید و از سوی ایشان بهعنوان عضو هیئت پنجنفری علمی ناظر بر کار تدوین و چاپ لغتنامه برگزیده شد... چنانکه تألیف قسمت اول حرف «پ» در لغتنامه کار مستقیم ایشان است.
دکتر صدیقی، با توجه به نیاز مبرم جامعۀ علمی ایران به گزینش واژههای جدید، در سال ۱۳۴۸، با فراخوندن جمعی از استادان و صاحبنظران علوم اجتماعی، «انجمن وضع و قبول اصطلاحات علمی علوم اجتماعی» را پایه گذارد و در توجیه گزینش این عنوان چنین میگفت: «واژههای بسیاری هستند که باید برای آنها در زبان فارسی برابرهایی وضع بگردد. از سوی دیگر، بعضی از مترجمان و نویسندگان و استادان در برابر برخی واژههای انگلیسی و فرانسه به وضع واژههایی اقدام کردهاند که باید آنها را مورد بررسی قرار داد و نسبت به رد یا قبول آنها اقدام کرد». دکتر صدیقی با تشکیل انجمن مزبور، که از آن با نام «انجمن لغات و اصطلاحات علوم اجتماعی» نیز یاد شدهاست، طی دو سال توفیق آن یافت تا واژههای بسیاری را در زمینۀ علوم اجتماعی به تصویب برساند. نمونههایی از واژههای برگزیدۀ این انجمن را میبینیم:
anthropologie: انسانشناسی
anthroarchéologie: باستانشناسی انسانی
anthropogenic: تکوین انسان
anthropométrique: انسانسنجی
anthropoïde: انساننما
acculturation: فرهنگپذیری
adaptation culturelle: سازگاری فرهنگی
approach*: روال، اسلوب
aristocratie: حکومت اشراف
anthropologie physique: انسانشناسی جسمانی
contact culturel: برخورد فرهنگی
* واژۀ approach در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در حوزههای گوناگون علمی، با برابرهای «رویکرد»، «رهیافت»، «گرایش»، «روش» و «تقرب» بهتصویب رسیدهاست.
منابع: دکتر پرویز ورجاوند، همۀ هستیام نثار ایران؛ یادنامۀ دکتر غلامحسین صدیقی، تهران، شرکت انتشاراتی چاپخش: ۱۳۷۲، ص ۶۹–۷۱؛ فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
✍🏻 سمانه ملکخانی
دکتر #غلامحسین_صدیقی، #جامعه_شناسی
#تاریخچه_واژه_گزینی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
📚 دکتر صدیقی، با شناخت وسیعی که از متون تاریخی و ادبی داشت، در کار واژهشناسی و تهیۀ فیش توجه بسیار بهکار میبرد. او، با کنجکاوی و نکتهسنجیهای خاص خود، بر آن بود تا با بهره گرفتن از همۀ ضوابط علمی بتوان در برابر واژههای بسیاری که با پیشرفت دانش در جهان کاربرد یافته و مییابند، واژههای مناسبی در زبان فارسی برگزید و بهکار بست. با توجه به این زمینه، به دهخدا نزدیک گردید و از سوی ایشان بهعنوان عضو هیئت پنجنفری علمی ناظر بر کار تدوین و چاپ لغتنامه برگزیده شد... چنانکه تألیف قسمت اول حرف «پ» در لغتنامه کار مستقیم ایشان است.
دکتر صدیقی، با توجه به نیاز مبرم جامعۀ علمی ایران به گزینش واژههای جدید، در سال ۱۳۴۸، با فراخوندن جمعی از استادان و صاحبنظران علوم اجتماعی، «انجمن وضع و قبول اصطلاحات علمی علوم اجتماعی» را پایه گذارد و در توجیه گزینش این عنوان چنین میگفت: «واژههای بسیاری هستند که باید برای آنها در زبان فارسی برابرهایی وضع بگردد. از سوی دیگر، بعضی از مترجمان و نویسندگان و استادان در برابر برخی واژههای انگلیسی و فرانسه به وضع واژههایی اقدام کردهاند که باید آنها را مورد بررسی قرار داد و نسبت به رد یا قبول آنها اقدام کرد». دکتر صدیقی با تشکیل انجمن مزبور، که از آن با نام «انجمن لغات و اصطلاحات علوم اجتماعی» نیز یاد شدهاست، طی دو سال توفیق آن یافت تا واژههای بسیاری را در زمینۀ علوم اجتماعی به تصویب برساند. نمونههایی از واژههای برگزیدۀ این انجمن را میبینیم:
anthropologie: انسانشناسی
anthroarchéologie: باستانشناسی انسانی
anthropogenic: تکوین انسان
anthropométrique: انسانسنجی
anthropoïde: انساننما
acculturation: فرهنگپذیری
adaptation culturelle: سازگاری فرهنگی
approach*: روال، اسلوب
aristocratie: حکومت اشراف
anthropologie physique: انسانشناسی جسمانی
contact culturel: برخورد فرهنگی
* واژۀ approach در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در حوزههای گوناگون علمی، با برابرهای «رویکرد»، «رهیافت»، «گرایش»، «روش» و «تقرب» بهتصویب رسیدهاست.
منابع: دکتر پرویز ورجاوند، همۀ هستیام نثار ایران؛ یادنامۀ دکتر غلامحسین صدیقی، تهران، شرکت انتشاراتی چاپخش: ۱۳۷۲، ص ۶۹–۷۱؛ فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
✍🏻 سمانه ملکخانی
دکتر #غلامحسین_صدیقی، #جامعه_شناسی
#تاریخچه_واژه_گزینی
#گروه_واژه_گزینی_فرهنگستان_زبان_و_ادب_فارسی
@cheshmocheragh
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
🌟 🌟 🌟 🌟
دوازدهم آذر - زادروز پروفسور #ژاله_آموزگار
(ستاره درخشان آسمان ایرانشناسی)
دکتر ژاله آموزگار از برجستهترین ایرانشناسان معاصر و از چهرههای ماندگار علم و فرهنگ ایران است. ایشان با تسلط بر زبانهای باستانی، پژوهشهای گسترده و نگارش آثار ارزشمند، سهم بسزایی در شناخت و معرفی میراث فرهنگی ایران داشتهاند.
زندگی و فعالیتهای علمی
تولد و تحصیلات: دکتر آموزگار در سال ۱۳۱۸ در خوی متولد شدند. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، برای ادامه تحصیل در رشته زبانهای باستانی به فرانسه رفتند و دکترای خود را از دانشگاه سوربن دریافت کردند.
استاد دانشگاه تهران: پس از بازگشت به ایران، به عنوان استاد در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شدند و سالها دانشجویان بسیاری را تربیت کردند.
پژوهشهای گسترده: دکتر آموزگار پژوهشهای گستردهای در زمینه زبانهای باستانی، اساطیر ایران، ادبیات پهلوی و تاریخ فرهنگ ایران انجام دادهاند.
آثار ارزشمند: ایشان آثار متعددی از جمله "شناخت اساطیر ایران"، "زبان، فرهنگ، اسطوره"، "از گذشتههای ایران" و "مقالات احمد تفضلی" را تالیف کردهاند که به منابع مهمی برای پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایران تبدیل شدهاند.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی: دکتر آموزگار عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده و هستند و در ارتقای زبان و ادبیات فارسی نقش بسزایی داشتهاند.
دستاوردهای علمی و فرهنگی
احیای میراث فرهنگی: دکتر آموزگار با پژوهشهای خود، به احیای میراث فرهنگی ایران و معرفی آن به جهانیان کمک شایانی کردهاند.
شناساندن فرهنگ ایران باستان: ایشان با زبانی ساده و روان، مباحث پیچیده زبانهای باستانی و اساطیر ایران را برای عموم مردم قابل فهم کردهاند.
تربیت ایرانشناسان: دکتر آموزگار با تدریس در دانشگاه و راهنمایی دانشجویان، نسلهای جدیدی از ایرانشناسان را تربیت کردهاند.
تأثیرگذاری بر فرهنگ عمومی: آثار دکتر آموزگار در شکلگیری دیدگاه مردم نسبت به تاریخ و فرهنگ ایران تأثیر بسزایی داشته است.
جایزه لژیون دونور از وزارت فرهنگ فرانسه و جایزه سرو ایرانی "در زمینه میراث فرهنگی" به ایشان تعلق گرفت.
اهمیت جایگاه علمی دکتر آموزگار
دکتر ژاله آموزگار به عنوان یکی از برجستهترین ایرانشناسان معاصر، جایگاهی والا در عرصه علم و فرهنگ ایران دارد. ایشان با تسلط بر زبانهای باستانی، دقت نظر در پژوهش و توانایی انتقال مفاهیم پیچیده به زبان ساده، الگویی برای پژوهشگران جوان هستند.
برخی از ویژگیهای بارز شخصیت علمی دکتر آموزگار عبارتند از:
تسلط بر زبانهای باستانی: ایشان به زبانهای فارسی باستان، اوستایی، پهلوی و زبانهای دیگر مسلطند.
دقت نظر و وسواس علمی: در پژوهشهای خود بسیار دقیق و وسواس بودند و از منابع معتبر استفاده کردند.
علاقه به فرهنگ و تمدن ایران: عشق و علاقه عمیقی به تاریخ و فرهنگ ایران دارند و تمام تلاش خود را برای معرفی آن به جهانیان انجام داده و میدهند.
توانایی انتقال مفاهیم پیچیده به زبان ساده: ایشان میتوانند مفاهیم پیچیده زبانهای باستانی و اساطیر ایران را به زبانی ساده و روان برای عموم مردم توضیح دهند.
زندگی پربارشان دراز باد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
دوازدهم آذر - زادروز پروفسور #ژاله_آموزگار
(ستاره درخشان آسمان ایرانشناسی)
دکتر ژاله آموزگار از برجستهترین ایرانشناسان معاصر و از چهرههای ماندگار علم و فرهنگ ایران است. ایشان با تسلط بر زبانهای باستانی، پژوهشهای گسترده و نگارش آثار ارزشمند، سهم بسزایی در شناخت و معرفی میراث فرهنگی ایران داشتهاند.
زندگی و فعالیتهای علمی
تولد و تحصیلات: دکتر آموزگار در سال ۱۳۱۸ در خوی متولد شدند. پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، برای ادامه تحصیل در رشته زبانهای باستانی به فرانسه رفتند و دکترای خود را از دانشگاه سوربن دریافت کردند.
استاد دانشگاه تهران: پس از بازگشت به ایران، به عنوان استاد در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران مشغول به تدریس شدند و سالها دانشجویان بسیاری را تربیت کردند.
پژوهشهای گسترده: دکتر آموزگار پژوهشهای گستردهای در زمینه زبانهای باستانی، اساطیر ایران، ادبیات پهلوی و تاریخ فرهنگ ایران انجام دادهاند.
آثار ارزشمند: ایشان آثار متعددی از جمله "شناخت اساطیر ایران"، "زبان، فرهنگ، اسطوره"، "از گذشتههای ایران" و "مقالات احمد تفضلی" را تالیف کردهاند که به منابع مهمی برای پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایران تبدیل شدهاند.
عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی: دکتر آموزگار عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده و هستند و در ارتقای زبان و ادبیات فارسی نقش بسزایی داشتهاند.
دستاوردهای علمی و فرهنگی
احیای میراث فرهنگی: دکتر آموزگار با پژوهشهای خود، به احیای میراث فرهنگی ایران و معرفی آن به جهانیان کمک شایانی کردهاند.
شناساندن فرهنگ ایران باستان: ایشان با زبانی ساده و روان، مباحث پیچیده زبانهای باستانی و اساطیر ایران را برای عموم مردم قابل فهم کردهاند.
تربیت ایرانشناسان: دکتر آموزگار با تدریس در دانشگاه و راهنمایی دانشجویان، نسلهای جدیدی از ایرانشناسان را تربیت کردهاند.
تأثیرگذاری بر فرهنگ عمومی: آثار دکتر آموزگار در شکلگیری دیدگاه مردم نسبت به تاریخ و فرهنگ ایران تأثیر بسزایی داشته است.
جایزه لژیون دونور از وزارت فرهنگ فرانسه و جایزه سرو ایرانی "در زمینه میراث فرهنگی" به ایشان تعلق گرفت.
اهمیت جایگاه علمی دکتر آموزگار
دکتر ژاله آموزگار به عنوان یکی از برجستهترین ایرانشناسان معاصر، جایگاهی والا در عرصه علم و فرهنگ ایران دارد. ایشان با تسلط بر زبانهای باستانی، دقت نظر در پژوهش و توانایی انتقال مفاهیم پیچیده به زبان ساده، الگویی برای پژوهشگران جوان هستند.
برخی از ویژگیهای بارز شخصیت علمی دکتر آموزگار عبارتند از:
تسلط بر زبانهای باستانی: ایشان به زبانهای فارسی باستان، اوستایی، پهلوی و زبانهای دیگر مسلطند.
دقت نظر و وسواس علمی: در پژوهشهای خود بسیار دقیق و وسواس بودند و از منابع معتبر استفاده کردند.
علاقه به فرهنگ و تمدن ایران: عشق و علاقه عمیقی به تاریخ و فرهنگ ایران دارند و تمام تلاش خود را برای معرفی آن به جهانیان انجام داده و میدهند.
توانایی انتقال مفاهیم پیچیده به زبان ساده: ایشان میتوانند مفاهیم پیچیده زبانهای باستانی و اساطیر ایران را به زبانی ساده و روان برای عموم مردم توضیح دهند.
زندگی پربارشان دراز باد
🆔 @XeradsarayeFerdosiYazd
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
#دکتر_ژاله_آموزگار
🔹چرا شاهنامه در میان آثار همانندش این چنین خوش درخشیده است و آثار دیگری از این قبیل وشعرهای شعرای نامدار دیگر، چنین پایگاهی نیافتهاند؟
در تاریخ ادبیات جهان و ایران، فهرست بلندبالایی از نویسندگان و سرایندگان نامدار میتوان یافت. ولی از میان آنها، تعداد معدودی هستند که از استقبال بیشتری برخوردار میشوند، درحالیکه بنمایۀ گفتار در بیشتر این آثار همانند است.
همۀ شعرای پیشین ما از یار و دلدار و می و معشوق و وصل و هجران سخن گفتهاند، ولی هیچ کدام حافظ نشدهاند.
در زمینۀ شاهنامهسرایی،نگارش تاریخ اساطیری و حماسی هم از دیرباز طبعآزمایی بسیاری شده است. هم به نظم و هم به نثر. ولی هیچکدام در میان مردم مقبولیت شاهنامه فردوسی را نیافتهاند.
سخن سنجان براین باورند که در یک اثر ادبی و هنری،نحوۀ گفتن بیش از محتوای آن نقش بازی میکند و بیش از آنچه به آنچه گفته میشود، توجه شود، چگونه گفتن مدنظر قرار میگیرد.
فردوسی نیز،با زبان سهل و ممتنعی که ما هنوز پس از گذشته ده قرن با آن بیگانه نیستیم،این مهارت را به بهترین صورت به نمایش درآورده است.
دکتر ژاله آموزگار
@kheradsarayeferdowsi
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
🔹چرا شاهنامه در میان آثار همانندش این چنین خوش درخشیده است و آثار دیگری از این قبیل وشعرهای شعرای نامدار دیگر، چنین پایگاهی نیافتهاند؟
در تاریخ ادبیات جهان و ایران، فهرست بلندبالایی از نویسندگان و سرایندگان نامدار میتوان یافت. ولی از میان آنها، تعداد معدودی هستند که از استقبال بیشتری برخوردار میشوند، درحالیکه بنمایۀ گفتار در بیشتر این آثار همانند است.
همۀ شعرای پیشین ما از یار و دلدار و می و معشوق و وصل و هجران سخن گفتهاند، ولی هیچ کدام حافظ نشدهاند.
در زمینۀ شاهنامهسرایی،نگارش تاریخ اساطیری و حماسی هم از دیرباز طبعآزمایی بسیاری شده است. هم به نظم و هم به نثر. ولی هیچکدام در میان مردم مقبولیت شاهنامه فردوسی را نیافتهاند.
سخن سنجان براین باورند که در یک اثر ادبی و هنری،نحوۀ گفتن بیش از محتوای آن نقش بازی میکند و بیش از آنچه به آنچه گفته میشود، توجه شود، چگونه گفتن مدنظر قرار میگیرد.
فردوسی نیز،با زبان سهل و ممتنعی که ما هنوز پس از گذشته ده قرن با آن بیگانه نیستیم،این مهارت را به بهترین صورت به نمایش درآورده است.
دکتر ژاله آموزگار
@kheradsarayeferdowsi
🔹https://www.tgoop.com/eshtadan
Telegram
اشتادان Eshtadan
نقل متن های معتبرعلمی, فرهنگی,انتقادی از درگاه ها و گروه های تلگرامی با ذکر مأخذ و درج شناسه اشتادان؛
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24
در زمینه ایرانشناسی,فرهنگ و زبان های ایرانی ,میراث فرهنگی*
@Tabaa24