EXISTENTIALISTT Telegram 5306
نامه انیشتین به فروید:

آقای فروید عزیز آیا در مقابل فاجعه شوم جنگ راه نجاتی برای بشریت وجود دارد؟

چرا باید انسان‌ها اینطور بی‌رحمانه همدیگر را بکشند؟ چرا تمام کوشش‌ها برای یک صلح پایدار به شکست منجر شده است؟ چرا انسان‌ها اینقدر خونخوار و بی‌رحم هستند؟ چرا مردم اجازه می‌دهند دیکتاتورهای جانی و دیوانه از احساسات آنان سواستفاده کنند و آنان را تا مرز جنون و کشتن همسایگان خود به کار ببرند؟
آیا هدایت رشد روانِ انسان در جهتی که توان مقابله با جنون نفرت و نابودی را داشته باشد امکان‌پذیر است؟

پاسخ زیگموند فروید به آلبرت انیشتین:

به طور کلی تضاد میان انسان‌ها و حیوانات با توسل به قدرت و خشونت خاتمه پیدا می‌کند، در انسان‌ها چون اختلاف عقیده هم وجود دارد این تضاد به بالاترین حد از انتزاع می‌رسد. انسان‌های غارنشین که به صورت گله حیوانات زندگی می‌کردند قدرت بازو و مشت تعیین کننده مالکیت بود با پیدایش اسلحه و استراتژی جنگ، برتری فکری جای زور بازو را گرفت.
به طور کلی کشتن دشمن سبب ارضا یکی از غرایز انسانی است اما به تدریج در نظام‌های بشری تغییراتی صورت گرفت و شیوه‌های توسل به زور به نفع حاکمیت حقوق تغییر کرد. با نگاهی گذرا به تاریخ بشر می‌بینیم که همواره اختلافاتی پایان ناپذیر میان یک یا چند موجودیت اجتماعی، اختلافاتی میان واحدهای کوچک و بزرگ، محدوده‌های شهری – مناطق مختلف – میان قبایل – ملت‌ها و امپراتوری‌ها وجود داشته که اغلب با زورآزمایی و جنگ خاتمه یافته است.
برخی مانند هون‌ها و مغول‌ها در تاریخ بشر مانند طاعون ظاهر شدند و فقط بدبختی و تباهی به بار آوردند. جلوگیری قطعی از بروز جنگ فقط زمانی ممکن است که انسان‌ها برای جایگزینی قدرت مرکزی و رعایت احکام آن در هریک از موارد اختلاف به توافق اصولی برسند. آقای انیشتین شما از سهولت بسیج مشتاقانه انسان‌ها برای جنگ حیرت کرده و حدس زد‌ه‌اید که چیزی درون انسان‌ها منشا اثر است و سپس از غریزه نفرت و نابودی که کار اینگونه تحریکات را آسان می‌کند نام برده‌اید. ما روان‌شناسان به وجود چنین غریزه‌ای اعتقاد داریم و سعی کرده‌ایم تظاهرات و نشانه‌های این غریزه را بررسی کنیم.

غرایز انسانی به دو گونه‌اند:
1- غرایزی که خواهان صیانت نفس و وحدت زندگی هستند این غرایز را عشقی یا تمایلات جنسی می‌نامند.
2- غرایزی که خواهان نابودی و مرگ هستند ما آنها را به غریزه پرخاشگری و غریزه تخریب خلاصه می‌کنیم.

به نظر می‌رسد که هیچ یک از این غرایز به تنهایی فعالیت نمی‌کنند. به طور مثال شخصی که عاشق می‌شود غریزه تصاحب و مالکیت و پرخاشگری هم در او تشدید می‌شود اما غریزه تخریب یا مرگ و ویرانگری در درون هر موجود زنده‌ای فعال است و می‌کوشد موجود زنده را به تدریج ویران و متلاشی کند و حیات را به حالت بی جان برگرداند درحالی‌که غریزه عشق و شهوانی قطب مخالف آن است که معرف کوشش‌های زندگی هستند.

امیدی به محو تمایلات پرخاشگرانه انسان‌ها نمی‌توان داشت. بلشویک‌ها امیدوارند بتوانند از طریق تضمین ارضا نیازهای مادی و رفع اختلاف طبقاتی در جامعه و برابری پرخاشگری انسان‌ها را از میان بردارند. به نظر من امیدی واهی و خیالی باطل است چون بلشویک‌ها حتی به پیروان خود نمی‌آموزند از کینه توزی و دشمنی نسبت به یکدیگر دست بردارند. هدف ما محو کامل تمایلات پرخاشگرانه انسان‌ها نیست فقط باید سعی کرد این گرایش به گونه‌ای هدایت شود که به صورت جنگ بروز نکند.

امروزه در جوامع اکثریتی عظیم از مردم تشکیل می‌دهند که خود استقلال و ثبات عقیده ندارند و به مرجع قدرتی نیازمندند که برای ایشان قادر به اتخاذ تصمیم باشد. باید دقت و کوشش بسیار به کار برد تا انسان‌های روشنفکر تحصیل کرده و دارای استقلال فکر – شجاع و حقیقت جو، از لایه‌های بالای جامعه تربیت نمود و هدایت توده‌های وابسته و فاقد استقلال را به آنان سپرد. البته وضعیت مطلوب و دلخواه اجتماعی مرکب از مردمانی خواهد بود که زندگی غریزی خود را مطیع و مقهور حاکمیت خرد و عقل کرده باشند.

نمی‌توان تمام جنگ‌ها را در اساس محکوم کرد. تا زمانی که قدرت‌هایی وجود دارند که بی‌رحمانه آماده نابودی دیگرانند، دیگران نیز باید خود را برای جنگ مسلح کنند از ویژگی‌های روان شناختی تکامل فرهنگی، دو وی‍ژگی از اهمیت زیادی برخوردارند یکی قدرت یابی عقل که بر زندگی غریزی غلبه نموده است و دیگری درونی شدن تمایلات پرخاشگرانه با همه پیامدهای سودمند و تمام عواقب خطرناکش.

تا کی باید انتظار داشت تا مردم دنیا صلح طلب شوند؟ نمی‌دانم. تنها امید من به نگرش فرهنگی و دیگری ترس موجه از تاثیرات و پیامدهای جنگ است. هر چیزی که به تکامل فرهنگی یاری رساند و آن را تقویت و تسریع کند، بی گمان کاربردی مثبت علیه جنگ دارد.

دوستدار شما زیگموند فروید




@existentialistt



tgoop.com/Existentialistt/5306
Create:
Last Update:

نامه انیشتین به فروید:

آقای فروید عزیز آیا در مقابل فاجعه شوم جنگ راه نجاتی برای بشریت وجود دارد؟

چرا باید انسان‌ها اینطور بی‌رحمانه همدیگر را بکشند؟ چرا تمام کوشش‌ها برای یک صلح پایدار به شکست منجر شده است؟ چرا انسان‌ها اینقدر خونخوار و بی‌رحم هستند؟ چرا مردم اجازه می‌دهند دیکتاتورهای جانی و دیوانه از احساسات آنان سواستفاده کنند و آنان را تا مرز جنون و کشتن همسایگان خود به کار ببرند؟
آیا هدایت رشد روانِ انسان در جهتی که توان مقابله با جنون نفرت و نابودی را داشته باشد امکان‌پذیر است؟

پاسخ زیگموند فروید به آلبرت انیشتین:

به طور کلی تضاد میان انسان‌ها و حیوانات با توسل به قدرت و خشونت خاتمه پیدا می‌کند، در انسان‌ها چون اختلاف عقیده هم وجود دارد این تضاد به بالاترین حد از انتزاع می‌رسد. انسان‌های غارنشین که به صورت گله حیوانات زندگی می‌کردند قدرت بازو و مشت تعیین کننده مالکیت بود با پیدایش اسلحه و استراتژی جنگ، برتری فکری جای زور بازو را گرفت.
به طور کلی کشتن دشمن سبب ارضا یکی از غرایز انسانی است اما به تدریج در نظام‌های بشری تغییراتی صورت گرفت و شیوه‌های توسل به زور به نفع حاکمیت حقوق تغییر کرد. با نگاهی گذرا به تاریخ بشر می‌بینیم که همواره اختلافاتی پایان ناپذیر میان یک یا چند موجودیت اجتماعی، اختلافاتی میان واحدهای کوچک و بزرگ، محدوده‌های شهری – مناطق مختلف – میان قبایل – ملت‌ها و امپراتوری‌ها وجود داشته که اغلب با زورآزمایی و جنگ خاتمه یافته است.
برخی مانند هون‌ها و مغول‌ها در تاریخ بشر مانند طاعون ظاهر شدند و فقط بدبختی و تباهی به بار آوردند. جلوگیری قطعی از بروز جنگ فقط زمانی ممکن است که انسان‌ها برای جایگزینی قدرت مرکزی و رعایت احکام آن در هریک از موارد اختلاف به توافق اصولی برسند. آقای انیشتین شما از سهولت بسیج مشتاقانه انسان‌ها برای جنگ حیرت کرده و حدس زد‌ه‌اید که چیزی درون انسان‌ها منشا اثر است و سپس از غریزه نفرت و نابودی که کار اینگونه تحریکات را آسان می‌کند نام برده‌اید. ما روان‌شناسان به وجود چنین غریزه‌ای اعتقاد داریم و سعی کرده‌ایم تظاهرات و نشانه‌های این غریزه را بررسی کنیم.

غرایز انسانی به دو گونه‌اند:
1- غرایزی که خواهان صیانت نفس و وحدت زندگی هستند این غرایز را عشقی یا تمایلات جنسی می‌نامند.
2- غرایزی که خواهان نابودی و مرگ هستند ما آنها را به غریزه پرخاشگری و غریزه تخریب خلاصه می‌کنیم.

به نظر می‌رسد که هیچ یک از این غرایز به تنهایی فعالیت نمی‌کنند. به طور مثال شخصی که عاشق می‌شود غریزه تصاحب و مالکیت و پرخاشگری هم در او تشدید می‌شود اما غریزه تخریب یا مرگ و ویرانگری در درون هر موجود زنده‌ای فعال است و می‌کوشد موجود زنده را به تدریج ویران و متلاشی کند و حیات را به حالت بی جان برگرداند درحالی‌که غریزه عشق و شهوانی قطب مخالف آن است که معرف کوشش‌های زندگی هستند.

امیدی به محو تمایلات پرخاشگرانه انسان‌ها نمی‌توان داشت. بلشویک‌ها امیدوارند بتوانند از طریق تضمین ارضا نیازهای مادی و رفع اختلاف طبقاتی در جامعه و برابری پرخاشگری انسان‌ها را از میان بردارند. به نظر من امیدی واهی و خیالی باطل است چون بلشویک‌ها حتی به پیروان خود نمی‌آموزند از کینه توزی و دشمنی نسبت به یکدیگر دست بردارند. هدف ما محو کامل تمایلات پرخاشگرانه انسان‌ها نیست فقط باید سعی کرد این گرایش به گونه‌ای هدایت شود که به صورت جنگ بروز نکند.

امروزه در جوامع اکثریتی عظیم از مردم تشکیل می‌دهند که خود استقلال و ثبات عقیده ندارند و به مرجع قدرتی نیازمندند که برای ایشان قادر به اتخاذ تصمیم باشد. باید دقت و کوشش بسیار به کار برد تا انسان‌های روشنفکر تحصیل کرده و دارای استقلال فکر – شجاع و حقیقت جو، از لایه‌های بالای جامعه تربیت نمود و هدایت توده‌های وابسته و فاقد استقلال را به آنان سپرد. البته وضعیت مطلوب و دلخواه اجتماعی مرکب از مردمانی خواهد بود که زندگی غریزی خود را مطیع و مقهور حاکمیت خرد و عقل کرده باشند.

نمی‌توان تمام جنگ‌ها را در اساس محکوم کرد. تا زمانی که قدرت‌هایی وجود دارند که بی‌رحمانه آماده نابودی دیگرانند، دیگران نیز باید خود را برای جنگ مسلح کنند از ویژگی‌های روان شناختی تکامل فرهنگی، دو وی‍ژگی از اهمیت زیادی برخوردارند یکی قدرت یابی عقل که بر زندگی غریزی غلبه نموده است و دیگری درونی شدن تمایلات پرخاشگرانه با همه پیامدهای سودمند و تمام عواقب خطرناکش.

تا کی باید انتظار داشت تا مردم دنیا صلح طلب شوند؟ نمی‌دانم. تنها امید من به نگرش فرهنگی و دیگری ترس موجه از تاثیرات و پیامدهای جنگ است. هر چیزی که به تکامل فرهنگی یاری رساند و آن را تقویت و تسریع کند، بی گمان کاربردی مثبت علیه جنگ دارد.

دوستدار شما زیگموند فروید




@existentialistt

BY Existentialist


Share with your friend now:
tgoop.com/Existentialistt/5306

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Each account can create up to 10 public channels Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators. A Hong Kong protester with a petrol bomb. File photo: Dylan Hollingsworth/HKFP. In the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram, members are only allowed to post voice notes of themselves screaming. Anything else will result in an instant ban from the group, which currently has about 75 members. Unlimited number of subscribers per channel
from us


Telegram Existentialist
FROM American