Telegram Web
سورن کیرکگور می‌پرسد: «آیا ما شبیه کسی نیستیم که گیج و دستپاچه دستگیره‌ی در را نجات داده‌ایم، در حالی که خانه‌مان طعمه‌ی آتش شده است؟» به راستی ما چه چیزی را از آتشِ عظیمِ زندگی نجات خواهیم داد؟ آیا جز برای دیدن ماه و ستارگان و خورشید و دریاها و در آغوش گرفتن و بوسیدن و بوسیده شدن آمده‌ایم؟ ما اسیر شتاب و سرعت در زندگی شده‌ایم تا دستگیره‌ی در را از آتش عظیم زندگی نجات دهیم اما «از رنجی که می‌کشیم پیداست به آن چه می‌بایست، عمل نکرده‌ایم.»

متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
عشق همان اشتیاق است برای تماشای دیگری به شکلی متفاوت؛ یعنی من مشتاق آنم که تو را جور دیگری تماشا کنم بطوریکه فقط برای من دارای معنا باشد. پس گناهی به گردن عشق نیست وقتی اشتیاقی برای نگاه متفاوت به معشوق نداریم.

متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
ته دلم کاملاً می‌دانستم که فرقی نمی‌کند در سی سالگی بمیری یا در هفتاد سالگی، چون در هر حال آدم‌های دیگر همچنان زنده خواهند بود و زندگی خواهند کرد، شاید هزاران هزار سال. در واقع، هیچ‌چیز روشن‌تر از این نبود. چه حالا بود چه بیست سال بعد، باز این من بودم که می‌مردم، به این جا که می‌رسیدم، چیزی که رشتهٔ افکارم را پاره می‌کرد تپش تند وحشتناک قلبم از این فکر بود که بیست سال دیگر فرصت دارم زندگی کنم. اما من باید این فکر را در خودم خفه می‌کردم، فقط با این تصور که بیست سال بعد هم، باز وقتی به این موقعیت برسم، باز همین فکر را خواهم کرد.

📕 #بیگانه
👤 #آلبر_کامو

@Existentialistt
آلبرکامو می‌گوید: «بزرگ‌ترین خطای انسان در این است که فکر می‌کند آمده است روی زمین تا کاری انجام دهد.»؛ این انیمیشن چیز عجیبی نیست؛ خودت را هنگام انجام کار ببین که چگونه با کار کردن به‌خودت آسیب می‌زنی اما محصولی که به‌دست می‌آوری باعث می‌شود آسیبی که به خودت زده‌ای را فراموش کنی، گاهی آنقدر کار می‌کنی که اصطلاحا «Workaholic» می‌شوی یعنی معتاد به کار؛ اعتیاد به کار می‌تواند شکلی از افسردگی باشد، چون به هرحال تو با فرار کردن از خودت تمایل داری که زمان را از دست بدهی؛ درنظر داشته باش که «Workaholic» به معنای انجام کار سخت نیست، بلکه به معنای مشغول بودن بیش از اندازه است، یعنی با وجود اینکه بیش از ۸ ساعت در طول شبانه روز کار کرده‌ای بازهم به دلیل فشارهای درونی تمایل به انجام کار داری و آنقدر زمان خود را صرف انجام کار می‌کنی که در نهایت از پارتنر، خانواده و دوستانت غافل می‌شوی، پزشک یا پرستار یا کارمندی که در طول شبانه روز بیش از ۸ ساعت کار می‌کند، ورزشکار، هنرمند یا هر انسانی که با وجود شرایط مالی مساعد در طول هفته بیش از ۴۰ ساعت کار می‌کند از خودش و افراد نزدیکش غفلت می‌کند. یا کارگری که به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی مجبور به انجام کار بیش از اندازه است همگی نمونه‌هایی از اعتیاد به کار است.
.
.
متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
فقدان محبوب یکی از حوادث ظالمانه و پر استرس زندگی است؛ اتفاقات ظالمانه‌ی زندگی هنگامی رخ می‌دهند که ما قدردانی را از یاد می‌بریم و فراموش می‌کنیم چه شوقی برای به‌دست آوردن محبوب داشته‌ایم؛ می‌دانی عزیز، عشق تلاشِ قلب است برای دوری کردن از عادت؛ اما درست در همان لحظاتی که به اشتیاق عشق عادت می‌کنی و قدردانی را از یاد می‌بری، تاثیر و نفوذ عشق از تو دور خواهد شد تا باغ روشن عشق به گورستانی تاریک مبدل شود؛ تصدقت گردم اگر خوشی‌ها و شادی‌هایی یافتیم بیا مراقب باشیم؛ بیا مراقب باشیم که زیر هجوم عادت‌ها نرویم، عادت کردن به خوشی‌ها به معنای دمیدن در آتش اتفاقات ظالمانه‌ی زندگی است؛ عادت مرگ است، عادت انتهاست، عادت پایان است؛ نه! انسان نباید به روزهای خوش‌ِ عاشقانه عادت کند...

متن: #عباس_ناظری

@Existentialistt
سگ‌های مارتین سلیگمن را می‌شناسید؟

✍️ روان‌شناسی به نام سلیگمن، آزمایش جالبی روی سگ‌ها انجام داد، او ۲۰ سگ تربیت شده را به دو قفس A و B تقسیم کرد.

درب قفس A (گواه) با اهرم باز می‌شد و درب قفس B (آزمایش) را جوش زدند آنگاه به مدت ۳۰ روز و روزی۳ بار به قفس B شوک الکتریکی ‌دادند.

سگ‌ها در روزهای اول در زمان شوک به دلیل قفل بودن در قفس، خودشان را به میله‌های قفس می‌زدند اما زخمی می‌شدند و نتیجه‌ای هم نمی‌گرفتند.

تا اینکه پس از چند روز سگ‌ها فهمیدند که با تلاش موفق نخواهند شد به‌جز اینکه زخمی می‌شوند و رنج خواهند کشید. آنها یاد گرفتند که زمان شوک در جای خود بایستند و فقط واق واق کنند، دست کم در این حالت از زخمی شدن در امان بودند.

سلیگمن در انتهای آزمایش، درب قفس را شکست و آنها را به قفس سگ‌های (گواه) یعنی قفس A انتقال داد، همان قفس سالمی که با فشار اهرم درش باز می‌شد، سپس دوباره شوک الکتریکی داد.

فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاد؟

تمام ۱۰ سگ قفس A (گواه) اهرم را فشار دادند و بیرون آمدند اما سگ‌های قفس B (آزمایش) با اینکه در قفس باز شده بود سر جایشان ایستادند و واق واق ‌کردند!

پس از انجام این آزمایش سلیگمن یکی از مهم‌ترین نظریات خود را ارائه کرد:

"درماندگی آموخته شده" یعنی بعضی‌ها یاد می‌گیرند که بدبخت زندگی کنند. آنها آنقدر در فشار بوده‌اند که فکر می‌کنند زندگی همین است و همیشه بدبختی همراهم است. آنها هیچ‌گاه به راه نجات فکر نمی‌کنند!

@Existentialistt
👍1
به این تعبیر درخشان رولو می از خلاقیت دقت کنید: «خلاقیت عبارت است از رویارویی انسانِ بسیار هشیار با جهان خویش.» این جمله بدین معناست که انسانِ هشیار با جهانی که در آن زندگی می‌کند بیگانه نیست؛ و آموخته است پیوندی درست با دنیایی که در آن زندگی می‌کند برقرار نماید، یعنی می‌داند که اضطراب و احساس گناه اگزیستانسیال می‌توانند احساسات سازنده و لازم برای پیشرفت و تغییر باشند، منشأ احساس گناه اگزیستانسیال نارضایتی از زندگی است و برای چیره شدن بر آن باید این احساس گناه را به احساس رضایت تبدیل کنیم، از سوی دیگر اضطراب اگزیستانسیال نیروی پنهان بسیاری از رفتارهای خلاقانه است؛ پس آنطور که سابق بر این به ما آموخته بودند احساس گناه یا اضطراب لزوما مخرب و مضر نیستند...
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
پ‌ن: رولو می، پدر روان‌درمانی اگزیستانسیال و استاد اروین یالوم است، او اگزیستانسیالیسم را از فلسفه وارد روان‌شناسی کرد و در اتاق درمان به کار گرفت.

@Existentialistt
👍1
Existentialist
https://www.instagram.com/p/CDRhlP6pGw3/?igshid=120aoh838mu5d
سخنان جالب میلان کوندرا درباره زندگی
Existentialist
https://www.instagram.com/p/CDWrc0Pp36N/?igshid=1gk1j7iif3zo9
ساده باشیم.
ساده باشیم چه در باجه یک بانک چه در زیر درخت.

کار ما نیست شناسایی "راز" گل سرخ،
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم.
پشت دانایی اردو بزنیم.
دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم.
صبح ها وقتی خورشید، در می آید متولد بشویم.
هیجان ها را پرواز دهیم.
روی ادراک فضا، رنگ، صدا، پنجره، گل، نم بزنیم.
آسمان را بنشانیم میان دو هجای هستی.

ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم.
بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم.
نام را باز ستانیم از ابر، از چنار، از پشه، از تابستان.
روی پای تر باران به بلندی محبت برویم.
در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم.

کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم.


👤 #سهراب_سپهری

@Existentialistt
Homauon Khoram - Oje Aseman
WwW.SongSara.Net
با شاهکار استاد همایون خرم به آرامش بنشینید و غرقه شوید...
#هرشب_یک_جمله

‍ پیش از آغاز هر کاری از خودت بپرس:
آیا درست است؟
آیا از روی مهر است؟
آیا ضرورت دارد؟

@Existentialistt
Existentialist
https://www.instagram.com/p/CDwb-I2pJCf/?igshid=1ce4hssni9mab
آن مکث ده ثانیه‌ای را دیدی؟ آن ده ثانیه گسست در سرگذشت زندگی ما انسان‌هاست؛ گسست همان صدایی است که هیچگاه شنیده نشد، احساسی بود که هرگز درک نشد، آنجا فرزند یتیمی زائیده شد به نام تنهایی درون فردی که کسی نتوانست درمانش کند؛ آنجا گسست یا شکستی وجود دارد که از خاطر نرفته است، آنجا یک موقعیت مرزی وجود دارد که نقطه‌ی آغاز و پایان انسان است، ما همانجا زاده شده و میان همان گسست‌ها زندگی خواهیم کرد، جایی که هرگز هیچ درمانی برایش نبوده؛ سپس گرد و غبار زمان از راه می‌رسند و رخدادهای دیگری بوجود می‌آیند تا بتوانیم کمی آهسته‌تر از گذشته به راه بیفتیم؛ تا هنگامی که آن موقعیت مرزی و آن گسست‌ها و شکست‌ها نباشند ما نیز آهسته نخواهیم شد، آنها رخ می‌دهند تا بیدار شویم، بیدار که شدیم کمی آهسته‌تر نفس می‌کشیم، بین جملاتمان مکث‌های طولانی‌تری خواهیم داشت، قدم‌هایمان کندتر خواهند شد و با تأمل بیشتری به محبوب خویش نگاه خواهیم کرد، آنگاه به‌جای بلعیدن عشق، آن را زیر زبانمان مزه مزه خواهیم کرد و به آرامی خواهیم مُرد...
.
.
متن: #عباس_ناظری


@Existentialistt
به نظرم جوون‌ها بايد ياد بگيرن در انزوا زندگی کنن و تا جايی که ممکنه با خودشون تنها باشن. به نظرم يکی از مشکلات جوون‌های امروز اينه که به هر بهانه‌ای سعی می کنن دور هم جمع بشن و سر و صدا راه بندازن و ديوونه بازی در بيارن. اين ميل به دور هم جمع شدن براي فرار از تنهايی به نظرم يک نشانه‌ی بيماريه. هر آدمي از کودکی بايد ياد بگيره که چطور وقتش رو به تنهايی بگذرونه.
اين به اين معنی نيست که بايد تنها باشه بلکه نبايد از تنهايی حوصلش سر بره. چون افرادی که حوصله‌شون از تنهايی سر ميره، از لحاظ عزت نفس در خطر قرار دارن.

👤 #آندری_تارکوفسکی

@existentialistt
در حال صعود برمی‌گردی نفس نفس زنان به دور و برت نگاه می‌کنی. به خودت می‌گی باریک الله به خودم که این همه اومدم بالا. جز من کسی پاش به این بالاها نرسیده؛ بعد توی برف چند تا جای پا پیدا می‌کنی. آره، یه نفر قبل تو اونجا بوده.
چه به خدا ایمان بیاری، چه ازش نامید شی، چه به یه زن اعتقاد پیدا کنی، چه ازش دلسرد شی، چه تمام فلسفه‌ها رو نهی کنی، چه با دو تا زن همزمان زندگی کنی، چه خودت رو غرق زندگی دنیوی کنی، چه از این عالم بر حذر باشی، یا حتی اگه بری دکتر، بهت خبر بده که سرطان معده داری و چهار سال دیگه هم بیشتر دووم نمیاری... همه ی این حالت‌ها رو یه نفر قبل تو هم داشته. قبل تو هم یه نفر باور داشته، شک داشته، خندیده، گریه کرده، تو فکر که بوده دستش رو توی دماغش کرده، درست عین تو، همیشه یه نفر قبلا همه‌ی این کارا رو کرده.
به حال تو فرقی نمی‌کنه. می‌دونم. تو دفعه‌ی اولته. برای تو همه‌ی اینا مثِ برفِ پا نخوردس. اما برف پا نخورده وجود نداره!

👤 #کورت_توخولسکی
📕 #بعضی_ها_هیچ_وقت_نمیفهمن

@existentialistt
1
...
می‌دانی چرا وقتی بیش از اندازه خوشحال می‌شویم اشک شوق می‌ریزیم؟ متا- ایموشن یا فرا احساس که به معنای احساس کردن احساسات است منجر به اشک شوق، دلتنگی، دلشوره، سرخ شدن گونه‌ یا لبخند تلخ پس از احساس حقارت می‌شود که به باور من نجیب‌ترین احساسات آدمی هستند، نجیب از آن جهت که خالصانه در تنهایی با عمیق‌ترین وجوه انسانی خویش مواجه می‌شوی؛ اما می‌دانی چرا کسانی عشق را همزاد دلشوره می‌دانند، کسانی عشق را تباهی، کسانی معتقدند عشق در شرایط سخت به بقای خود ادامه خواهد داد و اندک شماری عشق را سازنده و معشوق را دلارام می‌خوانند؟ چون فرا احساسات بر چهار نوع‌اند: نوع اول فرا احساس «منفی منفی» نامیده می‌شود: به یاد می‌آوری هنگام خشم از پدر، مادر یا آنکه بسیار دوستش داری چگونه به گریه می‌افتی؟ آدم عصبانی گریه می‌کند؟ نه پوپکم! آدم عصبانی که گریه نمی‌کند، اما تو گریه می‌کنی و وقتی کسی از روی خشم گریه می‌کند یعنی از خشم خودش غمگین شده است، یعنی با خودش می‌گوید نباید از عزیز خودم خشمگین باشم یا از خودش می‌پرسد: چرا او که اینقدر دوستش دارم یا دوستم دارد خشمگینم می‌کند؟ نوع دوم فرا احساس «منفی مثبت» است: وقتی که در برابر شادی و خوشبختی و عشق احساس گناه می‌کنی. نوع سوم را فرا احساس «مثبت مثبت» می‌نامند: مانند احساس آرامش و آهستگی پس از دیدار دلارام خویش. نوع چهارم نیز فرا احساس «مثبت منفی» نام دارد: همانند کسی که از خشم خودش خوشحال است. درک فرا احساس انسان را به سوی پختگی هیجانی سوق می‌دهد، وقتی به پختگی هیجانی می‌رسی می‌توانی احساسات خود را بازشناسی و در مواقع حساس زندگی تصمیمات درست‌تری بگیری و زندگی‌ات‌ را به کیفیت بالاتری برسانی تا رویدادهای خوشایند بیشتری را تجربه کنی؛ می‌دانی عزیز، تو باید بیش از اینها به فرا احساسات خود در زندگی اهمیت بدهی تا بتوانی عاشقانه و بزرگوارانه زندگی کنی تا بسیار بفهمی؛ انسان وقتی عاشق می‌شود، فرا احساسات بیشتری را تجربه می‌کند.
.
.
اما می‌دانی اشک شوق چیست؟ گاهی نشانه آن است که خودت را لایق نمی‌دانستی، باورت نمی‌شد که همه اینها برای تو باشد، باور نمی‌کردی که برای تو هم، همه چیز می‌تواند خوب پیش برود و تو هم می‌توانی خوشبخت باشی، و حالا اشک شوق برای آن روزهایی است که باورت زندگی را برایت سخت کرده بود، حالا به پیش‌بینی ناپذیر بودن دنیا پی برده‌ای و باور کرده‌ای که همه‌چیز می‌تواند در یک لحظه، در یک آن برایت تغییر کند...
.
.
متن: #عباس_ناظری
.
.
@existentialistt
1
2025/07/09 21:57:06
Back to Top
HTML Embed Code: