Telegram Web
بیان مسئله
🖋کنکاشی در روش

بعد از مقدمه بیان مسئله مطرح می گردد. همانگونه که در مطالب قبلی اشاره شد مقدمه و بیان مسئله با هم تفاوت های دارند که این تفاوت ها «ماهیتی» است، به این معنا کارکرد و جایگاه و نقش متفاوتی دارند.
در ادامه به مختصات یک مسئله و نوشتن یک مسئله مناسب می پردازیم.

پرسش اول: مسئله چیست؟
شاید بسیاری از دانشجویان گرامی به این پرسش ساده نپرداخته باشند که اساسا چیزی که درصدد نگارش آن تحت عنوان مسئله هستند چیست؟
زمانی که پاسخ این پرسش برای محقق و دانشجو مبهم و گنگ باشد، نگارش مسئله برای او سخت و رازآمیز خواهد بود.
تعریف مسئله: مسئله ناشی از چالش بین دانایی و نادانی ما در برابر یک پدیده یا هر چیزی است که موضوع شناخت ما است؛ مسئله به معنای ناسازگاری بین دنیای ذهنی ما و دنیای عینی (واقعیت اجتماعی) است؛ بنابراین زمانی که مشاهده کنیم بین نظام معرفی ما و نظام اجتماعی چالش وجود دارد، در این صورت مسئله در ذهن ما شکل گرفته است.

پرسش دوم: چرا مسئله برای پژوهش علمی مهم است؟
- مسئله از یک شکاف بیرون می آید که ما را دچار حیرت، تنش ذهنی، دغدغه و پرسش می کند و در نتیجه ما را به جستجو جهت یافتن پاسخ به آن دغدغه و چالش می کشاند؛
- مسئله ما را به ورای امور بدیهی و تکراری می کشاند. این امر ما را از سطح به عمق می کشاند و به تعبیری ما را از لایه های ظاهری به لایه های عمیق می برد؛
-مسئله نظام ذهنی ما را منظم و متمرکز می کند و از این جهت ما را در تدوین اهداف تحقیق (که در مباحث آتی به آن می پردازیم) یاری می دهد.


نکات:
از طریق بیان مسئله است که حرکت از مجهول به معلوم برای محقق میسر می شود. از این رو، نگارش مسئله تحقیق از مهمترین مراحل تحقیق و نگارش پروپزال و مقاله علمی است.
در بیان مسئله شکاف و ناسازگاری وضعیت موجود را مشخص می کنیم، لذا برخلاف آنچه گفته شد که در مقدمه نیازی به آمار و استنادات نیست، در اینجا آمار و استنادات نقش بسزایی دارند.
در مسئله تحقیق برخلاف مقدمه، توجه به جزئیات مهم است.

این نکاتی کلی و مقدمه ای بر بیان مسئله بود. در مطالب آتی چگونگی نگارش بیان مسئله مطلوب ارائه خواهد شد.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
بیان مسئله (بخش دوم)
🖋کنکاشی در روش

با ادامه بحث بیان مسئله در خدمت شما هستیم. در مطالب قبلی به نکاتی اشاره شد. این موارد کلی بودند.

نکته مهم: مقدمه و بیان مسئله مثل موضوع و عنوان هستند که در مطالب ابتدایی خدمت شما توضیح داده شد (به این مطالب مراجعه کنید). به این معنا که بین آنها ارتباط عام (مقدمه) و خاص (مسئله) وجود دارد. مقدمه کلی است اما بیان مسئله بر جزئیات توجه دارد.
- بیان مسئله باید چالش برانگیز، جهت دار و مبتنی بر پیامدهای سوئی باشد که عنوان شما بر آن مبتنی است (بر خلاف مقدمه).
- در بیان مسئله ارائه استنادات در خصوص چالش مورد نظر مهم است که به آن اثبات مسئله می گوییم. این استنادات می تواند آمارها در خصوص یک پدیده باشد یا تحقیقات پیشین در این حوزه یا ترکیبی از هر دو.
- در بیان مسئله بر ابعاد زمانی، مکانی و وضعیت عنوان در شرایط حاضر تمرکز بیشتری داشته باشید.

🗝نکته کلیدی: مسئله شما متغیر وابسته شما است. مثلا در تاثیر ورزش بر مهارتهای ارتباطی زندانیان، باید در مسئله تمرکز اصلی بر مهارتهای ارتباطی زندانیان باشد تا ورزش.
بیان مسئله در دو صفحه کفایت می کند.
در بیان مسئله سعی کنید مطالب، از زبان خود و نیز استناد به پژوهش های مشابه باشد.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
بی‌ثباتی نهاد آموزش و ظهور تفکر کافی شاپی در دانشگاه ها
🖋 دکتر ابوذر قاسمی‌نژاد

📍 قدرت و ثبات کمی و کیفی نهادها از مهمترین عناصر حیات بخش و انتظام بخش در یک جامعه هستند. می توان گفت بدون وجود نهادهای قوی استمرار یک جامعه روبه پیشرفت غیرممکن یا دست کم دشوار است. یکی از نهادهای بی ثبات ما (از حیث کارکرد نه ماهیت) نهاد آموزش است. در یک وضعیت بی ثبات آموزشی، بی هویتی علمی و فرهنگی یک امر بدیهی است. در فقدان تفکر علمی-انتقادی، این تفکر کافیشاپی با مختصاتی همچون نوشیدن قهوه با سیگار کشیدن، اندکی خواندن نیچه، بر زبان آوردن چند جمله و دیالوگ فلسفی و حفظ کردن شعر موج نو است که حرف اول و آخر را می زند. افراد چون نمی توانند در تعیین اولویت ها، تخصیص منابع، نقد و تعدیل ساختار قدرت و فرار از روزمرگی راهی بیابند، از واقعیت فرار می کنند. این وضعیت به ویژگی اصلی دانشگاه و نخبگان تبدیل است و دلیل اصلی آن هم نداشتن ارتباط با عمیق با خود، وضعیت نهادی و لایه های زیرین جامعه است (نوشتن چند مقاله و کتاب یا ... واقع گرایی نیست) این فرار از واقعیت ها به دو صورت خود را نشان داده است: دانشگاهیان یا در دام رئالیسم سیاه افتادند یا درصدد یک اتوپیا هستند. در هر دو صورت نتیجه و پیامد این مسئله خود را در جلوه های مختلف تفکرکافی شاپیِ خوش منظر و دلبرانه نشان می دهد، زیرا به قول هگل در فقدان آگاهی اندوهبار، این تفکرات رواقی یا نهلیسم است که سراغ این افراد می آید. در هر دو شکل فرد با واقعیت ارتباط کمی دارد و یا ارتباطش محدوش است که من جلوه مدرن آن را تفکر کافی شاپی می نامم. تفکر کافیشاپی امروز دانشگاههای ما، از یک ذهن بی خانمان حکایت می کند که خود قربانی وضعیت بی ثبات نهاد آموزش است. افرادی پرسه زن در حوزه های مختلف، بی مهابا و بدون استدلال قوی هر چیزی را زبان می آوردند و با ذهنیت های جزیره ایی در نقش ضدساختارهای تکه پاره ای ظهور می کنند که هم نسبت به خود، افراد مخالف و در نهایت نسبت به ساختار خودآفریننده متخاصم و مهاجم هستند. افرادی پرسه زن که با مصرف تظاهری یک کتاب خاص، یک فیلم خاص، یک رمان خاص یا یک خوراکی خاص در مناطق شیک و تفریحی و سلفی گرفتن در زمان ها و مکان های خاص برای خود ژست هنرمند، نویسنده، روشنفکر و عقل کل می سازند. در مواردی چندریختی های منحرف و مضحکی می بینیم که از نارسیسیم و خودشیفتگی رنج می برند، زیرا در اثر فقدان احساس واقعی، پر از گفتمان های متعارض و ناهمگونی هستند که به هیچکدام تعلق ندارد.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
اهمیت و ضرورت تحقیق
🖋کنکاشی در روش

در یک فضای کلی اهمیت و ضرورت تحقیق بر موجه سازی انجام کار تاکید می شود. اینکه باید دلایل و توجیهاتی قابل قبول اراده کنیم که انجام این کار از این جهات مهم و از این جهات ضرور است. در واقع، به مخاطب می گویید که کار شما بدیهی، بی ارزش، بی اعتبار و بی ارتباط با مسائل پیش رو نیست.

🗝نکته کلیدی: در اهمیت تحقیق بر ابعاد ایجابی و مثبتی تاکید داریم که پروپزال ما می تواند حاصل کند.. مثلا کار ما نوآورانه و جدید است اما در ضرورت بر ابعاد سلبی و منفی تاکید داریم؛ به این معنا که اگر این پژوهش انجام نشود چه مشکلات و چالش های رخ خواهد داد.

🗝 در بیان اهمیت پژوهش بگوید که این پژوهش:
- بر غنای دانشی و تئوریک ما می افزاید؛
- دستاوردهای آن چه کمکی می کند؛
- نتایج آن برای سازمان های مرتبط و متولی چه فوایدی دارد؛
-نسبت به تحقیقات مشابه این حوزه، چه دستاوردهای علمی جدیدی ارائه می کند.

🗝نکته: از بیان مسئله کمک بگیرید و بگویید با توجه به آمار، تحقیقات گذشته و نیز وضع موجود در وضعیتی هستیم که توجه به این پژوهش ضرورت دارد.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
اهمیت و ضرورت تحقیق (بخش دوم)
🖋کنکاشی در روش

یک پژوهش گر با نگارش بخش های اهمیت و ضرورت تحقیق خویش در حقیقت امور زیر را بیان می کند:
- آگاهی خود را نسبت به اهمیت و ضرورت موضوع نشان می دهد؛
- استدلاهای لازم جهت انجام تحقیق و صرف هزینه ها را توجیه می کند؛
- ضرورت پرداختن به آن را از نظر زمان و مکان توضیح می دهد؛
- خواننده را نسبت به محتوای ارائه شده و تحلیل ها و بررسی ها، حساس تر می کند.

متأسفانه امروزه در دانشگاه ها و مراکز علمی که بودجه های پژوهشی کلانی اختصاص داده می شود و موضوعاتی بسیار پیچیده و گاهی اغوا کننده انتخاب می شوند، اغلب محققین، نه تنها به اهمیت و ضرورت آنها اشاره نمی کنند، بلکه برای محقق، کارفرما، ناظر علمی، راهنما و مرکز و مؤسسه و دانشگاه محل انجام آن، هیچ گاه اهمیت و ضرورت انجام این کار و عمر بر باد رفته و هزینه های انجام شده، مورد توجه قرار نمی گیرد و گویی بودجه تحقیق، پولی اضافه و زمان بر باد رفته، عمری گذراست که با تظاهر به تحقیق، دور ریخته می شود.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
اهداف تحقیق (بخش اول)
🖋کنکاشی در روش

یکی از بخش‌های مهم در نگارش مقاله یا پایان نامه، اهداف پژوهش است. در واقع زمانی که سوالی در ذهن پژوهشگر شکل می‌گیرد در همان زمان هدفی هم شکل می‌گیرد. هدف پژوهش در واقع پاسخگویی به سوالی خواهد بود که در ذهن پژوهش شکل گرفته است. بسیاری از پژوهشگران عقیده دارند تا زمانی که هدفی وجود نداشته باشد، تحقیقی وجود نخواهد داشت. می‌توان چنین گفت که هدف پژوهش خلاصه آنچه را که بایستی با انجام مطالعه به آن دست یافت را بازگو می‌کند.

چنانچه اهداف یک تحقیق  بخوبی نوشته شود محقق در می یابد که نیاز به چه نوع اطلاعاتی دارد و از چه راه هایی باید به جستجوی آنها بپردازد و این خود راه گشای نحوه انجام تحقیق نیز خواهد بود.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
اهداف تحقیق (بخش دوم)
🖋کنکاشی در روش

به صورت کلی سه نوع هدف پژوهشی وجود دارد:
- هدف کلی؛
- اهداف جزئی یا ویژه؛
- اهداف کاربردی.

🗝 در توضیح اهداف پروژه، ابتدا هدف کلی را در یک جمله به طور واضح بیان کنید و سپس اهداف جزئی یا اختصاصی و کاربردی را مطرح کنید.

در ادامه با هر یک از این سه هدف پژوهش بیشتر آشنا خواهید شد و مثال‌هایی در این زمینه ارائه خواهد شد.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
اهداف تحقیق (بخش سوم)
🖋کنکاشی در روش


هدف کلی پژوهش چیست؟ یعنی آنچه در پایان مطالعه قصد رسیدن بدان را داریم.

🗝 هدف کلی پژوهش همان عنوان تحقیق است که قصد مشخص نمودن آن را داریم.

🗝 هدف کلی پژوهش معمولا در یک جمله قابل فهم صریح و رسا و مختصر بیان می شود که برای خواننده گویا و قابل فهم است.

مثال:
- پیامدهای درمان اجباری اعتیاد چیست؟
- تعیین شیوع ریسک فاکتورهای سکته قلبی در جامعه ایرانی


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
اهداف تحقیق (بخش چهارم)
🖋کنکاشی در روش


اهداف جزئی یا اختصاصی (ویژه) تحقیق: این اهداف از تقسیم یا شکستن «هدف کلی تحقیق» به اجزای کوچکتر بدست می آیند.

نکات:
- اهداف اختصاصی تحقیق مشخص می کنند که در یک پژوهش چه کارهایی انجام خواهد شد.. یعنی زمانی که برای یک تحقیق اهداف اختصاصی مشخص گردید، درواقع پژوهش داخل یک چارچوب قرار می گیرد و محقق وادار می شود که از گرداوری اطلاعات اضافی و نامربوط خودداری کند؛
- با مشخص شدن اهداف اختصاصی پژوهش متغیر ها، نوع تحقیق و مطالعه، روش تحقیق و... مشخص می گردد؛
- فرضیه‌ها یا سوالات پژوهش طبق اهداف جزئی تدوین می‌شوند و اگر این اهداف جزئی و دقیق نباشند قابل آزمون نخواهند بود.

مثال:
هدف کلی: تعیین شیوع ریسک فاکتورهای سکته قلبی در جامعه ایرانی
هدف جزئی ۱: تعیین شیوع استفاده از نوشابه و سایر نوشیدنی‌های شیرین در جامعه ایرانی؛
هدف جزئی ۲: تعیین شیوع مصرف سیگار در جامعه ایرانی؛
 هدف جزئی ۳: تعیین شیوع فشار خون بالا در جامعه ایرانی.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
اهداف تحقیق (بخش پنجم)
🖋کنکاشی در روش


اهداف کاربردی پژوهش: این هدف، کاربرد عملی طرح پژوهشی انجام شده را در سطح جامعه نشان می‌دهد. در هدف کاربردی باید شرح دهیم که این پژوهش چه کاربردهایی دارد که ارزش صرف زمان و هزینه را دارا می‌باشد.

مثال هدف کاربردی: در صورت بالا بودن میزان ریسک فاکتورهای سکته قلبی در جامعه، می‌توان از آن در ارائه آموزش به افراد، تنظیم سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی و همچنین ارائه مداخلات پیشگیرانه بیشتر استفاده کرد.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
سوال پژوهش
🖋کنکاشی در روش


سوال پژوهش چیست؟ پرسش مشخصی است که پژوهش قرار است به آن پاسخ دهد.

پژوهش های کیفی و کمی نیاز به سوالات پژوهش دارند.
نوع سوالاتی که مطرح می کنید به این بستگی دارد که می خواهید درباره چه چیزی تحقیق کنید؟.. مساله شما چیست؟.. و همچنین نوع و رویکرد پژوهش (کمی و کیفی) چیست؟

پرسش پژوهش عوامل تعیین کننده پژوهش و روش های مورد استفاده برای گردآوری و تحلیل داده‏ ها را مشخص می کند.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
سوال پژوهش
🖋کنکاشی در روش



مثال هایی از چگونگی نوشتن سوال پژوهشی:


مثال 1⃣

مساله: معلمان در مدرسه الف مهارت های شناسایی یا راهنمایی صحیح کودکان با استعداد در کلاس را ندارند.

سوال پژوهشی: معلمان در مدرسه الف از چه فنون عملی می توانند برای شناسایی و راهنمایی بهتر کودکان با استعداد استفاده کنند؟


مثال 2⃣

مساله: افراد زیر 30 سال به طور فزاینده ای به جای اشتغال تمام وقت سنتی درگیر “اقتصاد گیگ” هستند، اما تحقیقات کمی درباره تجارب جوانان از این نوع کار وجود دارد.

سوال پژوهشی: مهمترین عواملی که در تصمیم گیری جوانان برای درگیرشدن در اقتصاد گیگ تأثیرگذار است چیست؟ این افراد چه مزایا و معایبی را دریافت می کنند؟ آیا سن و سطح تحصیلات تاثیری در تجربه افراد از این نوع کار دارد؟


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
چگونه سوالات پژوهشی را طرح کنیم؟
🖋کنکاشی در روش


گويند شيئی در اطاقی گم شده بود كسان بسياری برای پيدا كردن شی گمشده وارد اطاق می شدند و پس از باز كردن در و كنار زدن پرده‌ای كه مقابل آن آويخته شده بود به جستجو می ‌پرداختند ولی نمی‌توانستند شی گمشده را پيدا كنند. فقط يك نفر توانست آن را بيابد و آن هم جستجوگر موفقی بود كه پس از باز كردن در، پرده‌ آويخته شده را به كناری نزد و جستجو را از همان پرده آغاز كرد.. شی گمشده به پرده آويخته الصاق شده بود! پرده‌ای كه هيچ كس توجهی به آن نمی‌كرد و بلافاصله پس از ورود، آن را به كنار می‌زد.

حكايت سوال پژوهش همچنين سرنوشتی دارد پيدا كردن گمشده اصلی در پژوهش در مرحله طرح سوال نهفته است. مرحله‌ای كه بسياری ازدانشجويان و پژوهشگران تازه كار به آن بی‌توجهی مي‌كنند. كسان بسياری با طرح یک موضوع كلی و مبهم با تصور اينكه یک سوال درست در ذهن دارند به جستجوی پاسخ می ‌پردازند كه البته هيچگاه هم به پاسخی شفاف نمی ‌رسند. بايستی به آنها نهيب زد كه پژوهشٍ خود را پس از طرح موضوعی كلی شروع نكنند. پژوهش با جستجو براي تهيه یک سوال دقيق شروع می ‌شود. جستجو يک سوال دقيق و شفاف یکی از بخش های اصلی پژوهش است.. برای طرح یک سوال هم بايستی به پژوهش پرداخت.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
خرید نگاه: زندگی به مثابه دیده شدن
🖋 دکتر ابوذر قاسمی ‌نژاد

🍁 دیده شدن یکی از دغدغه های افراد جامعه است و اساسا امر نابهنجاری نیست. افراد ذاتاً خود دوست دارند دیده شوند و موجب برانگیختگی دیگران نسبت به خود شوند اما زمانی هست که بنیان های زندگی یک فرد یا گروهی از افراد، طوری تعریف می شود که تمام تلاش خود را بر این می گذارند که توسط دیگران دیده شوند، هر چند به صورت نگاه گذرا توسط یک عابر در کنار خیابان یا متلک انداختن دیگران به نوع رفتار و کردار او و یا یک سلفی و..!
زمانی که یک فرد و یک جامعه در شرایطی قرار می گیرد که از حیث درونی و بیرونی شرایط لازم را برای خود تحققی پیدا نمی کند و در نردبان امکان ها، با امتناع های مختلفی برخورد می کنند، ابتدا با نوعی رخوت فرهنگی مواجه شده و در مرحله بعد نسبت به توانایی های خود بیگانه شده و در نهایت با طرد عناصر فرهنگی موجود روبرو می شود؛ لذا فرهنگ موجود را تهی می بینند که امکان دیده شدن را از انها گرفته است.
بحث این است که اگر بخواهی در شرایط متعالی دیده شوی، باید چیزی فراتر از هستی موجود ارائه دهی: یک خلاقیت هنری، تولید اثری فاخر، دانشی متعالی، تبع و سلوکی سرآمد، بخششی خیرخواهانه و غیره.. این موارد عمدتاً توسط بخش اعظمی از افراد جامعه دست یافتنی نیستند، زیرا نیازمند کف نفس و فلسفیدن به منظور فرارفتن از روزمرگی هایی هستند که اغلب ما را درنوردیده است.
از مهمترین مکانیسم های بازتولید مد و سبک، خرید است. "می خرم پس هستم" پرسه زنی در محیط های شبه فرهنگی و شبه نمادین، خوردن خوراکی ها و غذاهای خاص و خوش رنگ و نیز خریدن لباس ها و ارائه پوشش و آرایش خاص (مرد و زن ندارد)، ارائه حرف و مطالب بی مقدار و بی محتوا در فضای مجازی و غیره از جمله سازوکارهایی هستند که باعث دیده شدن می شود. گزاره این است که من می خرم، می گویم، می پوشم، مطالب فوروارد می کنم و از این طریق با ارائه سبک خاصی از پوشش، گفتار و رفتار، توسط اطرافیان، جمع دوستان، افراد محله و همکلاسی ها دیده می شوم.
در اینجا خرید را مثال می زنم.. خرید، فرد را برای مدت کوتاهی متمایز می کند، چون چیز جدیدی را نمایش می دهد، دیگران را سرگرم من می کند، حس تازگی دارد و به من قدرت توضیح در مورد خرید جدیدی می دهد که دیگران ندارند یا فقط عده قلیلی دارند (چه بلاهت دون کیشوت واری و چه زندگی سیزیف گونه ای)!.. فرد خود را نمایش می دهد و بازنمایی می کند و در این فرایند به صورت حیرت آوری سازوکار "قیاس مشکل می گیرد" و فرد حداقل در تصوراش خود را بالاتر از دیگران می بیند، چون تازگی بر طبع می نشیند و فرد را به میدان دید دیگران می آورد. اما از انجایی که این نمایش بدون مدلول است، یعنی از زایش درونی و تولد امر اثرگذاری حاصل نمی شود و آغشته به ذخایر دانشی و ذخایر فرهنگی خاصی نیست. فقط دال است و ظاهر. بدین ترتیب، اثر عمیقی بر جا نمی گذارد؛ و چون اثر خاص و ماندگاری بر جا نمی گذارد، نیازمند بازتولید سریع است تا حس تازگی و دیده شدن فرد فروکش نکند و دوباره برای ایجاد معنا با خلاء روبرو نشود. این چرخه از طریق خرید مجدد و بازنمائی رفتار جدیدتری خود را نشان می دهد.
بنابراین، خریدن چیزهای جدید (هنگامی که از حالت طبیعی خارج شود) که در موارد زیادی نیز از نظر کیفیت بنجل هستند، از اضطراب دیده نشدن حاصل می شوند، نه از ضرورت نیاز.. خرید می کنم، می پوشم، می خورم، سبک خاصی آرایش می کنم، سبک خاصی حرف می زنم، جاهای خاصی میروم و سلفی می گیرم، آثار شبه علمی کیلویی و بی محتوا می نویسم، هر لحظه تلاش میکنم در فضای مجازی چیزی بگوییم یا تصویر و کلیپی بارگذاری کنم، تا چیزی را نمایش بدهم که دیگران ندارند و یا فقط عده کمی دارند. لذا، به اشتباه خودتحققی از بیرون (خرید) مطالبه می شود و بر بیرون نیز تحمیل می شود (از طریق سبک های خاص رفتاری و شخصیتی بر سایر افراد جامعه). فرافکنی خودتحققی به بیرون، تهی شدن مکرر خود از طریق نمایش های بی محتوایی است که از خواست لذت و خواست قدرت (که تابع اصل لذت و غریزه هستند) ناشی می شود که خواست معنا (ویژگی یک انسان بالغ) را به حاشیه برده اند.

🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
چگونه می‌توان به يک سوال دقيق دست يافت؟
🖋کنکاشی در روش

تفكر عميق و پيوسته و تامل بسيار در سوال، بايستی روح كلی حاكم بر جستجوی ما برای دسترسی به یک سوال شفاف باشد. برای نيل به اين مقصود می توان از تكنيک های عملی بهره جست. اين تكنیک های عملی ابزارهای تفكر هستند و نه خود تفكر، انديشه ورزی را آسان‌تر می ‌كنند و به راهنمايی عملی دانشجويان و محققان در دستيابی به يک سوال شفاف می ‌پردازند. در اين مطلب به چند تكنيک ساده ولی در عين حال ظريف و پراهميت اشاره خواهد شد. بی‌ترديد می ‌توان به اين تكنيک ها افزود و بسته به مشكلات خاص دانشجويان و چاره‌هایی كه برای آنها می‌انديشيم می ‌توان به ابداع تكنيک های جديد مبادرت ورزيد.

تكنيک های ذيل حاصل تجربه نويسنده است.
- انجام مطالعات مقدماتی و كلی پيرامون موضوع كلی
- تفكيك موضوع تحقيق از سوال تحقيق
- تفكيك زمانی
- تفكيك محتوایی
- تفكيك مكانی و جغرافيایی
- تفكيك چند گانه

🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
کرونا: تعلیق زمان در اضطراب مرگ صنعتی
🖋 ابوذر قاسمی نژاد

🍁 کرونای ورژن 19 در بستر مناسبات قدرت، رسانه و سبک زندگی مدرن بشر امروزی شکل گرفته است. چرخه ای از زندگی شبه ازمایشگاهی و مصنوعی در اثر مجازی شدن تفکر و صنعتی شدن اداراکات برساخت شده است که اذهان را توده ایی، بی شکل و در عین حال با بیشترین فشار روانی روبرو ساخته است.. مرگ کرونایی، مرگی صنعتی و بیمارستانی است، مرگی برآمده از همدستی قدرت و تکنولوژی های رسانه ای جهان مسلط که با گسست روانی اذهان عمومی از واقعیت موجود، زندگی ها را تکه پاره کرده اند و جهان ما را به آوردگاه داروینیسم اجتماعی مبدل ساخته است. این گسست ذهنی، اینجا مشخص می شود که در مواجهه با کرونا به مثابه یک شبح ناشناخته و همه جایی که سبب شناسی و درمان متقنی در پزشکی ندارد، همه می کوشند آن را تعبیر و تفسیر کنند، دارو تجویز کنند، سبک تغذیه خاص ارائه دهند و برخی نیز شبانه روز در شبکه های مجازی خود را مجبور می بیینند راجع به همه وجوه و زوایایی آن اصولی جزمی ابراز کنند، برخی عده ایی را محکوم به بی اعتنایی و برخی نیز عده ایی را عقب مانده، بی فرهنگ و ... می نامند.
این واقعیات فقط قسمتی از ماجرای کرونا است.
مهمتر بعد فلسفی زندگی اجتماعی بشر در وضعیت کرونایی است. «کرونا به مثابه یک اپیدیمی همه گیر زمان اجتماعی ما را متوقف کرده است و نمیگذارد مناسبات طبیعی ما سیال حرکت کند و لذا ما را در اکنون مطلق و زمان حال قرار داده و اجازه نمی دهد تاریخ ساخته شود، زیرا تضادی وجود ندارد، همه تسلیم هستیم، جبر مرگ بر سر ماست و تک زمان مسلط، زمان خطی کرونا است. نظم بیمارستانی بر آهنگ طبیعی زندگی غلبه کرده است و استراتژی خودحاشیه سازی انسانها برای مبتلا نشدن، زندگی را متوقف و همه چیز را تعلیق کرده است». در توقف زمان و تلاش برای بقاء، همه چیز انکار و معلق می شود، زیرا در این حالت ذهن انسان، بدوی و از فرهنگ و همبستگی اجتماعی تهی می شود. در واقع، زمانی که زندگی از بعد جمعی به بقای فردی برسد، اینجاست که همه چیز فارغ از تعلق می شود. انسان فارغ از تعلقات اجتماعی، انسانی تنهاست؛ تهی از تعلقاتی که عمری برای آنها تلاش کرده: پدر و مادر، ثروت و قدرت، ازدواج و اشتغال و غیره.. این است تعلیق زمان و اضطراب ناشی از آن که غریزه بقاء کرونایی به راه انداخته است و ماسک دوهزاری را به پنجاه هزار رسانده است؛ حبس در خانه ارزش می شود، و انزواء و تفرد به فرهنگ و ارزش تبدیل می شود.. مواجهه دسته جمعی و بهت آور بشر امروزی به منظور بقاء، به اضطراب «مرگ» در «تنهایی» منجر شده است.
پرسش این است که چرا مرگ بر اثر کرونا تا این حد ترسناک و جانکاه شده است؟
در اثر اضطراب «مرگ در تنهایی»، مرگ ها از بعد آرمانی و اجتماعی، یعنی مرگ همراه با مراسم تشییع باشکوه، حسرت و سوگ بازماندگان، به مرگی عمیقاً «انفرادی»، «صنعتی»، و «دور از دسترس» تبدیل شده (کفن پزشکی و صنعتی، دفن در سه متر زیر زمین با آهک و مواد ضدعفونی و احتمالا در مکانی جدا از قبرستان های معمول!) که در یک آن کل زندگی طی شده انسان را بی معنا می کند و اجازه نمی دهد افراد ارتباطی با محیط اجتماعی خود داشته باشند و در حلقه اطرافیان با مرگ روبرو شود. مرگ فارغ از مناسک مذهبی، آداب و رسوم و عرف ها می شود و لذا برای جوامعی که همه چیز در جمع و با دیگران تعریف می شود، این نوع مرگ، مرگی سخت غریبانه و بی معناست. در واقع، در اضطراب ناشی از مرگ کرونایی، بعد زیبایی شناختی مرگ که ناشی از سوگ و اندوه و نیز تمسک به اعتقادات ماست، یکباره محو می شود و مرگ بی معنا می شود، زیرا در جنگ بقاء، کشش و رانشی از سوی دیگران برای پسامرگ (کفن و دفن) ما وجود ندارد که به شکلی مقدس یاد ما را زنده نگه دارد. افزون بر این، این نوع مرگ به اشتباه با انگ و برچسب همراه شده است که ناشی از دفن متفاوت بیماران کرونایی است که در سطور پیشین به ان اشاره کردم. بنابراین، در تنهایی و حصار بیمارستان مرگ را تجربه کردن، سرتاسر زندگی را برای افراد بی معنا ساخته است، زیرا نه جاودانگی التیامبخشی و نه اندوه و سوگی.. بی نشانی مطلق است.. کرونا با حمله بر مناسک و رسوم اجتماعی بشر امروز، ما را فارغ از انتخاب کرده است؛ با یورش بر مبادی اخلاقی ما، مانند دست دادن، روبوسی، آغوش گرفتن و همنشینی های مدنی و اجتماعی، مرزهای فرهنگی و اخلاقی بشر امروزی را پس رانده و بی مایگی سبک زندگی هایمان را گوشزد می کند. غلبه و گذر از کرونا و نیل به زندگی پایدار، با همبستگی، تعلقات انسانی و بازگشت به ارزش های دینی و انسانی اصیلی است که فراتر از غریزه بقا هستند.

🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
🌟تکنیک های دست یابی به سوالات پژوهش
🖋کنکاشی در روش


تکنیک اول: انجام مطالعات مقدماتی و كلی پيرامون موضوع كلی

پرسش از علم خيزد نی ز جهل

بی ترديد یک سوال در خلا  ذهنی نسبت به يک موضوع پديد نمی ‌آيد و حتما پيشينه‌ای يا اطلاعاتی كلی از يک موضوع است كه سوالی را در ذهن ما پديد می‌آورد اگر هيچ اطلاعاتی از چيزی نداشته باشيم طبعا سوالی نيز نسبت به آن موضوع در ذهن ما نقش نمی ‌بندد. اگر از وجود حيوانی به نام دايناسور در گذشته تاريخ زمين بی‌اطلاع باشيم بی شک پرسشی نيز راجع به چگونگی زيست اين حيوان و مشخصات آن نخواهيم داشت. پس پيشينه سوال وجود اطلاعاتی كلی ولو ناقص نسبت به امری است و هر چه كه اين اطلاعات بيشتر باشد سوال ما نيز دقيق‌تر خواهد بود چرا كه بر ميزان نادانسته‌ها و نواقص اطلاعاتي خود وقوف بيشتری داريم و می دانيم كه چه نمی دانيم. هر چه اطلاعات پژوهشگر بيشتر باشد بهتر می‌تواند حيطه نادانسته‌های خود را تشخيص دهد و می ‌تواند با طرح پرسش‌هاي دقيق‌تر به رفع نقايص موجود در شناخت خود برآيد. از اينرو توصيه می ‌شود كه نسبت به موضوع تحقيق بايستی مطالعاتی مقدماتی به عمل آيد. پژوهشگر بايستی به مقالات و كتابهایی كه به نحو كلی به موضوعی خاص پرداخته باشند مراجعه نموده و اين اطلاعات را كسب نمايد. اين امر پژوهشگر مبتدی را نسبت به طرح سوال شفاف ياری خواهد رساند.

نکته مهم: چه بسا دانشجويانی كه به انتخاب موضوعی يا طرح سوالی مبادرت می ‌ورزند و از آنجا كه خود اطلاعات زيادی راجع به آن موضوع ندارند تصور می‌كنند كه قبل از آنان كسی به آن موضوع نپرداخته و لذا هيچ منبعی در آن زمينه وجود ندارد غافل از آنكه اينان جهل خود را تعميم می ‌دهند و در زمينه موضوع مورد نظر هيچ مطالعه مقدماتی را انجام نداده‌اند.


🌟 لینک کانال:
@Exploring_the_method
🍁 تکنیک های دست یابی به سوالات پژوهش
🖋کنکاشی در روش


تکنیک دوم: تفکیک موضوع تحقيق از سوال تحقيق

يکی از لغزشگاه‌هایی كه بر سر راه پژوهشگر قرار دارد خلط موضوع پژوهش و سوال پژوهش است. موضوع پژوهش فراتر، عام‌تر و گسترده‌تر از سوال پژوهش است. از درون موضوع پژوهش می‌توان سوال های متعدد و متنوعی را برگزيد. به بيان ديگر، موضوع پژوهش را می‌توان به بخش های مختلفی كه هر يک می‌توانند ما را به سوالي رهنمون نمايند تقسيم نمود. از اينرو هر پژوهشگر بایستی سيری را از موضوعی كلی به سوالی ويژه (حداقل در ذهن خود) ترسيم نمايد تا بتواند حد و مرزهای دقيق سوال خود را مشخص نمايد.

👈 بسيارند دانشجويانی كه بدون طرح سوالی دقيق، به مطالعات نامنظم و پراكنده‌ای دست می‌زنند. مثلا دانشجويی كه درباره سياست خارجی آمريكا كار می كند بايستی توجه داشته باشد كه سياست خارجی آمريكا خود موضوعی كلی است كه قابل تقسيم به شقوق بسيار است.

بايد توجه داشت كه مطالعات پراكنده درباره موضوعی كلی كه در بخش قبلی به آن پرداختيم بايستی هدفي را دنبال كند و آن هدف عبارتست از رسيدن به يک سوال ويژه، دقيق و شفاف. اين امر مستلزم بازشناسي شقوق مختلف يک موضوع كلی است. شقوقی كه هر يک نيازمند شناسايي و پژوهش مستقلی هستند و پژوهشگر موفق آنست كه از شقوق مختلف يک موضوع بتواند به محدودسازی يک سوال شفاف و مشخص نايل گردد.

پژوهشگر بايستي در بادی امر به اين مهم توجه داشته باشد و بازشناسی جنبه‌های مختلف و شقوق متنوع يک موضوع يا یک پديده را وجهه همت خود قرار دهد. بدون انجام اين مهم، پژوهشگر خود را مواجه با انبوهي از مسايل مي‌بيند كه به نحوي با هم مرتبطند و پژوهشگر مبتدی از سر غفلت به مسايل و شاخه‌هاي مختلفی می‌پردازد  و در جنگلی از سوالات دائما از شاخه‌ای به شاخه ديگر حركت می كند.

بنابراين تفكيک موضوع به شقوق مختلف و محدودسازی كار پژوهش به یک يا چند سوال خاص نياز اصلی و اوليه پژوهش اجتماعی است. پژوهشگر بايستی به طرح سوالات متعددی كه در دامنه يک موضوع قابل بررسی هستند بپردازد. هدف اين تلاش فكری و ذهنی اين است كه پژوهشگر به تحديد و مرزبندی زمينه‌های پژوهش بپردازد و خود را در "زندان" يك سوال بيفكند و برای حل آن پا را از حيطه آن "زندان" فراتر نگذارد. به بيان ديگر، به سوالاتی كه در همسايگی و در نزديكی سوال اصلی ‌اش مطرح است حتی ‌الامكان نپردازد.


🌻لینک کانال:
@Exploring_the_method
🍁 تکنیک های دست یابی به سوالات پژوهش
🖋کنکاشی در روش


تکنیک دوم: تفکیک موضوع تحقيق از سوال تحقيق (بخش دوم)

هنگامی كه به مباحث و موضوعات اجتماعی می ‌پردازيم چه بسيارند پاسخ هايی نامربوط كه به پرسش ها داده می ‌شوند ولی بی ‌دقتی پژوهشگر يا گرايش های اخلاقی و ارزشی, او را قادر به فهم بی ربطی نمی‌كند.

پژوهشگری كه موضوع تحقيق خود را امنيت ملی جمهوری اسلامی ایران قرار داده و جنبه‌های مختلف آن را تفكيک نكرده است نمی ‌داند كه آيا راجع به تهديدهای امنيتی و اطلاعاتی می‌خواهد كار كند؟ يا راجع به مسائل فرهنگی و امنيت ملی جمهوری اسلامی ایران؟ يا راجع به اقليت‌های قومی و پراكنش آنها و تاثير آن بر امنيت ملی يا… (كه البته هر يك از شقوق اخير نيز قابل تفكيک به شقوق خردتری می‌باشند). به دنبال همين ابهام است كه چه بسيار پاسخ هايی مبهم و نامربوط داده می ‌شود.

مثلا سوالی كه مربوط به اختلافات ايران و امارات بر سر  جزاير سه‌گانه در خليج ‌فارس و رابطه آن با امنيت ملی جمهوری اسلامی ایران است با پاسخی كه تنها به بيان تاريخ جزاير سه‌گانه خليج‌فارس اكتفا كرده است يا با پاسخی كه صرفا با طرح موضوعاتی راجع به امنيت ملی پاسخ داده می ‌شود؛ مواجه می شود.. اما هيچكدام از پاسخ های فوق به بيان رابطه بين دو متغير فوق يعنی رابطه بحران جزاير سه‌گانه و امنيت ملی جمهوری اسلامی ایران نمی ‌پردازند.

🌻لینک کانال:
@Exploring_the_method
🍁 تکنیک های دست یابی به سوالات پژوهش
🖋کنکاشی در روش

تکنیک سوم: تفكيک زمانی

در اين گونه از تفكيک، پژوهشگر می‌تواند با گزينش يک مقطع تاريخی به برش زمانی در يک موضوع مشخص مبادرت ورزد.
بسياری از موضوعات را می‌توان با كاوشی تاريخی در مقاطع مختلف مشاهده كرد.

مثلا تاريخ سياست خارجی فعال آمريكا در ايران به بيش از چهل سال می ‌رسد كه آن را می توان هم در فاصله سال های 32 تا 57,  هم پس از انقلاب اسلامی و هم پس از خرداد 76 مطالعه كرد. همين موضوع را به گونه‌ای  ديگر می توان تقطيع كرد بدين شكل كه سياست خارجی ايالات متحده امريكا در ارتباط با ايران در زمان هر يک  از روسای جمهوری آمريكا قابل مطالعه است.

نكته ای كه تذكر آن ضروری می نمايد اين است كه هر گونه تفكيک و تقطيع زمانی قابل قبول نيست. پژوهشگر بايستی براساس مبنايی منطقی به تقطيع زمانی مبادرت ورزد.

مثلا قابل تصور است كه سياست خارجی امريكا در زمان ريگان تفاوتی شكلی و شايد ماهوی با زمان كارتر داشته باشد. چون هر يک از اين دو، نماينده گرايش سياسی خاصی در امريكا هستند. اما اين مبناي منطقي مثلا در تقطيع زمانی دو سال اول رياست جمهوری ريگان با دو سال دوم او به چشم نمی ‌خورد.

🌻لینک کانال:
@Exploring_the_method
2025/07/08 09:58:48
Back to Top
HTML Embed Code: