پیامبر ﷺ فرمودند:
❤️در روز و شب جمعه بر من صلوات بفرستید، و هر کس بر من صلوات بفرستد، خداوند ۱۰ بار بر او صلوات میفرستد.» [رواه بيهقی/5994]❤️
💞اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد💕
❤️در روز و شب جمعه بر من صلوات بفرستید، و هر کس بر من صلوات بفرستد، خداوند ۱۰ بار بر او صلوات میفرستد.» [رواه بيهقی/5994]❤️
💞اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا صَلَّيْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد
اللَّهُمَّ بَارِكْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّد، كَمَا بَارَكْتَ عَلَى إِبْرَاهِيْمَ وَعَلَى آل إِبْرَاهِيمَ إِنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيد💕
Forwarded from ✨مختصر فقه ✨
اعمالي که در حرمين حرام است(**)
در صحيح بخاري و مسلم و غيره از حديث عباد بن تميم از عمويش روايت است که پيامبرr فرمود : (إن إبراهيم حرم مکة و دعا لها، و إني حرمت المدينة کما حرم إبراهيم مکة). «ابراهيم مکه را حرام کرد و براي آن دعا کرد و من هم مدينه را حرام کردم همانطور که ابراهيم مکه را حرام کرد».
پس تحريم آن دو (مکه و مدينه) از طريق وحي خداوند متعال، براي دو رسول بزرگوارش صلوات الله و سلامه عليهما بوده است. وقتي که گفته ميشود حرمين، منظور مکه و مدينه است و اطلاق لفظ حرم شرعاً بر غير آن دو، جايز نيست؛ پس بکار بردن لفظ حرم شرعاً براي مسجدالأقصي و يا مسجد ابراهيم خليل جايز نيست. چون وحي فقط مکه و مدينه را حرم ناميده و اين تشريعي است که عقل بشر را در آن راهي نيست.
در سرزمين حرمين اعمالي ممنوع است و انجام آنها براي کسي که در آنجا زندگي ميکند يا به عنوان زائر حج يا عمره يا غيره به آنجا ميرود، جايز نميباشد، اين اعمال عبارتند از :
1- شکار حيوان و پرنده و راندن آنان و ياري کردن ديگران براي صيد آنها.
2- بريدن گياهان و خارها مگر به اندازهاي که ضرورت و نياز ايجاب کند.
3- حمل اسلحه.
4- برداشتن گمشده در حرم مکه براي زائرين، اما کسي که مقيم مکه است بايد آنرا بردارد و صاحبش را پيدا کند، فرق بين حاجي و مقيم در اين مورد واضح است – أه -
ميگويم : دليل حرمت اين اعمال فرموده پيامبرr در روز فتح مکه است :
(إن هذا البلد حرمه الله يوم خلق السماوات و الأرض، فهو حرام بحرمة الله إلي يوم القيامة، و إنه لم يحل القتال فيه لأحد قبلي، و لم يحل لي إلا ساعة من نهار. فهو حرام بحرمة الله إلي يوم القيامة، لايعضد شوکه، ولاينفر صيده، و لايلتقط لقطته إلا من عرفها، و لايختلي خلاها فقال العباس : يا رسول الله، إلا الإذخر، فإنه لقينهم و بيوتهم، فقال : إلا الإذخر)[1] «اين سرزمين (مکه) را خداوند از روزي که آسمانها و زمين را آفريد، حرام کرده است. لذا به حکم خداوند تا روز قيامت حرام است و جنگ و خونريزي در آن براي هيچ کسي قبل از من حلال نشده است، و براي من نيز حلال نشده مگر مدت زماني از روز (جهت بيرون کردن کافران از مکه) بنابراين با حرام قرار دادن خداوند تا روز قيامت حرام است، نبايد خار آن کنده و صيد آن رانده شود و در آنجا نبايد چيز گمشده، برداشته شود، مگر بوسيله کسي که آنرا معرفي (اعلام) کند، و گياه تر آن کنده نشود» عباس گفت : اي رسول خدا! مگر «إذخر» (گياه خوشبو) براي ساخت و ساز و استفاده در خانههايشان، فرمود : «غير از إذخر».
از جابر روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود : (لايحل لأحدکم أن يحمل بمکة السلاح)[2] »براي هيچ کدام از شما حلال نيست که در مکه سلاح حمل کند».
از عليt روايت است که پيامبرr درباره مدينه فرمود :
(لايختلي خلاها، ولاينفر صيدها، ولاتلتقط إلا لمن أشادبها (أنشدها)، ولايصلح لرجل أن يحمل فيها السلاح لقتال، ولايصلح أن يقطع منها شجرة إلا أن يعلف رجل بعيره)[3] «گياه تر آن کنده نشود و صيد آن رانده نشود و چيز گمشده در آن برداشته نشود مگر کسي که آن را معرفي کند (و به دنبال پيدا کردن صاحب آن باشد). هيچ کسي نبايد در آن براي جنگ، سلاح بردارد و يا درختي را از آن قطع کند مگر شخصي به اندازه علف شترش».
شيخ شقره گويد :
«هر کس يکي از اين ممنوعات را انجام دهد گناهکار شده و بايد توبه و استغفار کند، غير از شکار کردن که شخص محرم بايد در مقابل آن علاوه بر توبه و استغفار حيواني رانيز ذبح کند».
--------------------------------------------------------------------------------
**) به نقل از «إرشاد الساري» نوشته الشيخ محمد ابراهيم شقره – حفظه الله -.
[1]) متفق عليه : خ (1834/46/4)، » (1353/986/2)، نس (203/5).
[2]) صحيح : [ص. ج 7645]، م (1356/989/2).
[3]) صحيح : [ص. د 1790]، د (2018/20/6).
در صحيح بخاري و مسلم و غيره از حديث عباد بن تميم از عمويش روايت است که پيامبرr فرمود : (إن إبراهيم حرم مکة و دعا لها، و إني حرمت المدينة کما حرم إبراهيم مکة). «ابراهيم مکه را حرام کرد و براي آن دعا کرد و من هم مدينه را حرام کردم همانطور که ابراهيم مکه را حرام کرد».
پس تحريم آن دو (مکه و مدينه) از طريق وحي خداوند متعال، براي دو رسول بزرگوارش صلوات الله و سلامه عليهما بوده است. وقتي که گفته ميشود حرمين، منظور مکه و مدينه است و اطلاق لفظ حرم شرعاً بر غير آن دو، جايز نيست؛ پس بکار بردن لفظ حرم شرعاً براي مسجدالأقصي و يا مسجد ابراهيم خليل جايز نيست. چون وحي فقط مکه و مدينه را حرم ناميده و اين تشريعي است که عقل بشر را در آن راهي نيست.
در سرزمين حرمين اعمالي ممنوع است و انجام آنها براي کسي که در آنجا زندگي ميکند يا به عنوان زائر حج يا عمره يا غيره به آنجا ميرود، جايز نميباشد، اين اعمال عبارتند از :
1- شکار حيوان و پرنده و راندن آنان و ياري کردن ديگران براي صيد آنها.
2- بريدن گياهان و خارها مگر به اندازهاي که ضرورت و نياز ايجاب کند.
3- حمل اسلحه.
4- برداشتن گمشده در حرم مکه براي زائرين، اما کسي که مقيم مکه است بايد آنرا بردارد و صاحبش را پيدا کند، فرق بين حاجي و مقيم در اين مورد واضح است – أه -
ميگويم : دليل حرمت اين اعمال فرموده پيامبرr در روز فتح مکه است :
(إن هذا البلد حرمه الله يوم خلق السماوات و الأرض، فهو حرام بحرمة الله إلي يوم القيامة، و إنه لم يحل القتال فيه لأحد قبلي، و لم يحل لي إلا ساعة من نهار. فهو حرام بحرمة الله إلي يوم القيامة، لايعضد شوکه، ولاينفر صيده، و لايلتقط لقطته إلا من عرفها، و لايختلي خلاها فقال العباس : يا رسول الله، إلا الإذخر، فإنه لقينهم و بيوتهم، فقال : إلا الإذخر)[1] «اين سرزمين (مکه) را خداوند از روزي که آسمانها و زمين را آفريد، حرام کرده است. لذا به حکم خداوند تا روز قيامت حرام است و جنگ و خونريزي در آن براي هيچ کسي قبل از من حلال نشده است، و براي من نيز حلال نشده مگر مدت زماني از روز (جهت بيرون کردن کافران از مکه) بنابراين با حرام قرار دادن خداوند تا روز قيامت حرام است، نبايد خار آن کنده و صيد آن رانده شود و در آنجا نبايد چيز گمشده، برداشته شود، مگر بوسيله کسي که آنرا معرفي (اعلام) کند، و گياه تر آن کنده نشود» عباس گفت : اي رسول خدا! مگر «إذخر» (گياه خوشبو) براي ساخت و ساز و استفاده در خانههايشان، فرمود : «غير از إذخر».
از جابر روايت است : از پيامبرr شنيدم که ميفرمود : (لايحل لأحدکم أن يحمل بمکة السلاح)[2] »براي هيچ کدام از شما حلال نيست که در مکه سلاح حمل کند».
از عليt روايت است که پيامبرr درباره مدينه فرمود :
(لايختلي خلاها، ولاينفر صيدها، ولاتلتقط إلا لمن أشادبها (أنشدها)، ولايصلح لرجل أن يحمل فيها السلاح لقتال، ولايصلح أن يقطع منها شجرة إلا أن يعلف رجل بعيره)[3] «گياه تر آن کنده نشود و صيد آن رانده نشود و چيز گمشده در آن برداشته نشود مگر کسي که آن را معرفي کند (و به دنبال پيدا کردن صاحب آن باشد). هيچ کسي نبايد در آن براي جنگ، سلاح بردارد و يا درختي را از آن قطع کند مگر شخصي به اندازه علف شترش».
شيخ شقره گويد :
«هر کس يکي از اين ممنوعات را انجام دهد گناهکار شده و بايد توبه و استغفار کند، غير از شکار کردن که شخص محرم بايد در مقابل آن علاوه بر توبه و استغفار حيواني رانيز ذبح کند».
--------------------------------------------------------------------------------
**) به نقل از «إرشاد الساري» نوشته الشيخ محمد ابراهيم شقره – حفظه الله -.
[1]) متفق عليه : خ (1834/46/4)، » (1353/986/2)، نس (203/5).
[2]) صحيح : [ص. ج 7645]، م (1356/989/2).
[3]) صحيح : [ص. د 1790]، د (2018/20/6).
Forwarded from ✨مختصر فقه ✨
فديه کشتن نخجير
خداوند متعال ميفرمايد :
)يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَتَقتُلُوا الصَّيدَ وَ أنتُم حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنکُم مُتَعَمِّداً فَجَزَاءٌ مِثلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعمِ يَحکُمُ بِهِ ذَوَا عَدلِ مِنکُم هَدياً بَالِغَ الکَعبَةِ أوکَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِينَ أو عَدلُ ذَلِکَ صِيَاماً لِيَذُوقَ وَ بَالَ أمرِهِ عَفَا اللهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَن عَادَ فَيَنتَقِمُ اللهُ مِنهُ وَ اللهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامِ( . (مائده : 95)
«اي مؤمنان هنگامي که در حال احرام هستيد (يا اينکه در سرزمين حرم به سر ميبريد) نخجير (صيد) نکشيد. و هر کس از شما عمداً نخجير بکشد بايد کفارهاي معادل آن از چهارپايان (اهلي مانند : بز و گوسفند و شتر و گاو) بدهد، کفارهاي که دو نفر عادل از ميان خودتان به معادل بودن آن قضاوت کنند و برابري آن را تصديق نمايند، چنين حيواني قرباني ميگردد و به مستمندان مکه داده ميشود، يا کفارهاي (معادل قيمت آن حيوان) خوراک (يک روز به هر يک از) فقرا ميدهد، و يا برابر آن (خوراک به عبارت ديگر به تعداد مستمندان دريافت کننده کفاره روزهايي) روزه ميگيرد، تا متجاوز کيفر کار خود را بچشد. خداوند از آنچه در گذشته (پيش از تحريم شکار) انجام پذيرفته است گذشت مينمايد. ولي هر کس (به کشتن نخجير) دوباره برگردد (و بعد از آگاهي از تحريم، باز به شکار بپردازد) خداوند از او انتقام ميگيرد و خداوند توانا و انتقامگيرنده است».
ابن کثير(ره) در تفسيرش (98/2) ميگويد :
خداوند در اين آيه کشتن صيد و گرفتن آن را در حال احرام حرام کرده است.
اين تحريم از جهت معني، حيوانات حلال گوشت را شامل ميشود اگرچه از اهلي يا وحشي متولد شود و اما حيوان حرام گوشتي که در خشکي زندگي ميکند به نظر شافعي جايز است محرم آن را بکشد ولي جمهور علماء معتقد به تحريم قتل آن هستند. و از اين قاعده چيزي استثناء نميشود مگر حديثي که در صحيحين از طريق زهري از عروه از عايشه امالمؤمنين ثابت شده است که :
پيامبرr فرمود : (خمس فواسق يقتلن في الحل و الحرام: الغراب، والحدأة، و العقرب و الفأرة، والکلب العقور)[1] «پنج نوع حيوان هستند که حکم آنها از ساير حيوانات جدا است و در حرم و خارج آن کشته ميشوند : کلاغ، حدأة (زغن : نوعي پرنده شکاري)، عقرب، موش و حيوان درنده(*)».
ابن کثير گويد :
جمهور فقهاء بر اين عقيدهاند که کشتن صيد در حرم مکه، عمدي باشد يا غيرعمدي موجب کفاره ميشود. زهري گويد : قرآن بر مجازات قاتل عمد صيد و سنت بر مجازات قاتل غيرعمد دلالت ميکند، واين بدين معني است که قرآن بر وجوب کفاره بر متعمد (کسي که عمداً صيد کرده باشد) و گناهکار بودن او دلالت ميکند و ميفرمايد : )لِيَذُوقَ وَبَالَ أمرِهِ عَفَا اللهُ عَمَّا سَلَفَ، وَمَن عَادَ فَيَنتَقِمُ اللهُ مِنهُ( «تا متجاوز کيفر خود را بچشد خداوند از آنچه که در گذشته (پيش از تحريم شکار) انجام پذيرفته است گذشت مينمايد ولي هر کس (به کشتن نخجير) دوباره برگردد (و بعد از آگاهي از تحريم باز به شکار برگردد) خداوند از او انتقام ميگيرد همانطور که قرآن بر وجوب کفاره در قتل عمد صيد دلالت ميکند» احاديث ثابت شده از پيامبرr و اصحابش بر وجوب کفاره در قتل غير عمد صيد، نيز دلالت دارد. همچنين قتل صيد اتلاف است و اتلاف چه عمد باشد و چه غيرعمد مضمون است با اين تفاوت که اگر از روي عمد، صيد را کشته باشد گناهکار است و لي اگر از روي اشتباه آن را کشته باشد گناهي بر او نيست.
زهري گويد : آية : ) فَجَزَاءٌ مِثلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعمِ ( دلالت ميکند بر صحت گفته مالک و شافعي و احمد و جمهور که ميگويند اگر محرم نخجيري را کشت که نظير آن وجود داشت، واجب است در جزاي آن، حيواني اهلي مانند آن را به عنوان کفاره بدهد. اما اگر نظير حيوان صيد شده، يافت نشد، ابن عباس گويد که بايد قيمت آن براي مساکين مکه برده شود. اين گفته را بيهقي روايت کرده است».[2]
نمونههايي از قضاوت پيامبرr و اصحاب در مورد کفاره قتل حيوانات (نظيردار) در حرم:
از جابر روايت است : از پيامبرr درباره کفتار سؤال کردم فرمود :
(هو صيد، و يجعل فيه کبش، إذا صاده المحرم)(*) «کفتار صيد است و اگر محرمي آن را صيد کرد، بايد گوسفندي دوساله را فديه بدهد».
از جابر روايت است : (أن عمر بن الخطاب قضي في الضبع بکبش، و في الغزال بعنز، و في الأرنب بعناق، و في اليربوع بجفرة)[3] «عمر بن خطاب کفاره کشتن کفتار را يک گوسفند دوساله، و کفاره (کشتن) آهو را يک بز، و کفارة خرگوش را يک بزغاله يکساله، و کفاره يربوع (حيواني شبيه موش که دستهاي کوتاه و پاهاي بلند دارد) را يک بزغاله چهارماهه حکم کرد».
از ابن عباس روايت است : (أنه جعل في حمام الحرم علي المحرم و الحلال في کل حمامة شاة)[4] «او فديه کشتن کبوترهاي حرم را براي محرم و غيرمحرم به ازاي هر کبوتر، يک گوسفند (بز) قرار داد».
خداوند متعال ميفرمايد :
)يَا أيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَتَقتُلُوا الصَّيدَ وَ أنتُم حُرُمٌ وَ مَن قَتَلَهُ مِنکُم مُتَعَمِّداً فَجَزَاءٌ مِثلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعمِ يَحکُمُ بِهِ ذَوَا عَدلِ مِنکُم هَدياً بَالِغَ الکَعبَةِ أوکَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِينَ أو عَدلُ ذَلِکَ صِيَاماً لِيَذُوقَ وَ بَالَ أمرِهِ عَفَا اللهُ عَمَّا سَلَفَ وَ مَن عَادَ فَيَنتَقِمُ اللهُ مِنهُ وَ اللهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامِ( . (مائده : 95)
«اي مؤمنان هنگامي که در حال احرام هستيد (يا اينکه در سرزمين حرم به سر ميبريد) نخجير (صيد) نکشيد. و هر کس از شما عمداً نخجير بکشد بايد کفارهاي معادل آن از چهارپايان (اهلي مانند : بز و گوسفند و شتر و گاو) بدهد، کفارهاي که دو نفر عادل از ميان خودتان به معادل بودن آن قضاوت کنند و برابري آن را تصديق نمايند، چنين حيواني قرباني ميگردد و به مستمندان مکه داده ميشود، يا کفارهاي (معادل قيمت آن حيوان) خوراک (يک روز به هر يک از) فقرا ميدهد، و يا برابر آن (خوراک به عبارت ديگر به تعداد مستمندان دريافت کننده کفاره روزهايي) روزه ميگيرد، تا متجاوز کيفر کار خود را بچشد. خداوند از آنچه در گذشته (پيش از تحريم شکار) انجام پذيرفته است گذشت مينمايد. ولي هر کس (به کشتن نخجير) دوباره برگردد (و بعد از آگاهي از تحريم، باز به شکار بپردازد) خداوند از او انتقام ميگيرد و خداوند توانا و انتقامگيرنده است».
ابن کثير(ره) در تفسيرش (98/2) ميگويد :
خداوند در اين آيه کشتن صيد و گرفتن آن را در حال احرام حرام کرده است.
اين تحريم از جهت معني، حيوانات حلال گوشت را شامل ميشود اگرچه از اهلي يا وحشي متولد شود و اما حيوان حرام گوشتي که در خشکي زندگي ميکند به نظر شافعي جايز است محرم آن را بکشد ولي جمهور علماء معتقد به تحريم قتل آن هستند. و از اين قاعده چيزي استثناء نميشود مگر حديثي که در صحيحين از طريق زهري از عروه از عايشه امالمؤمنين ثابت شده است که :
پيامبرr فرمود : (خمس فواسق يقتلن في الحل و الحرام: الغراب، والحدأة، و العقرب و الفأرة، والکلب العقور)[1] «پنج نوع حيوان هستند که حکم آنها از ساير حيوانات جدا است و در حرم و خارج آن کشته ميشوند : کلاغ، حدأة (زغن : نوعي پرنده شکاري)، عقرب، موش و حيوان درنده(*)».
ابن کثير گويد :
جمهور فقهاء بر اين عقيدهاند که کشتن صيد در حرم مکه، عمدي باشد يا غيرعمدي موجب کفاره ميشود. زهري گويد : قرآن بر مجازات قاتل عمد صيد و سنت بر مجازات قاتل غيرعمد دلالت ميکند، واين بدين معني است که قرآن بر وجوب کفاره بر متعمد (کسي که عمداً صيد کرده باشد) و گناهکار بودن او دلالت ميکند و ميفرمايد : )لِيَذُوقَ وَبَالَ أمرِهِ عَفَا اللهُ عَمَّا سَلَفَ، وَمَن عَادَ فَيَنتَقِمُ اللهُ مِنهُ( «تا متجاوز کيفر خود را بچشد خداوند از آنچه که در گذشته (پيش از تحريم شکار) انجام پذيرفته است گذشت مينمايد ولي هر کس (به کشتن نخجير) دوباره برگردد (و بعد از آگاهي از تحريم باز به شکار برگردد) خداوند از او انتقام ميگيرد همانطور که قرآن بر وجوب کفاره در قتل عمد صيد دلالت ميکند» احاديث ثابت شده از پيامبرr و اصحابش بر وجوب کفاره در قتل غير عمد صيد، نيز دلالت دارد. همچنين قتل صيد اتلاف است و اتلاف چه عمد باشد و چه غيرعمد مضمون است با اين تفاوت که اگر از روي عمد، صيد را کشته باشد گناهکار است و لي اگر از روي اشتباه آن را کشته باشد گناهي بر او نيست.
زهري گويد : آية : ) فَجَزَاءٌ مِثلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعمِ ( دلالت ميکند بر صحت گفته مالک و شافعي و احمد و جمهور که ميگويند اگر محرم نخجيري را کشت که نظير آن وجود داشت، واجب است در جزاي آن، حيواني اهلي مانند آن را به عنوان کفاره بدهد. اما اگر نظير حيوان صيد شده، يافت نشد، ابن عباس گويد که بايد قيمت آن براي مساکين مکه برده شود. اين گفته را بيهقي روايت کرده است».[2]
نمونههايي از قضاوت پيامبرr و اصحاب در مورد کفاره قتل حيوانات (نظيردار) در حرم:
از جابر روايت است : از پيامبرr درباره کفتار سؤال کردم فرمود :
(هو صيد، و يجعل فيه کبش، إذا صاده المحرم)(*) «کفتار صيد است و اگر محرمي آن را صيد کرد، بايد گوسفندي دوساله را فديه بدهد».
از جابر روايت است : (أن عمر بن الخطاب قضي في الضبع بکبش، و في الغزال بعنز، و في الأرنب بعناق، و في اليربوع بجفرة)[3] «عمر بن خطاب کفاره کشتن کفتار را يک گوسفند دوساله، و کفاره (کشتن) آهو را يک بز، و کفارة خرگوش را يک بزغاله يکساله، و کفاره يربوع (حيواني شبيه موش که دستهاي کوتاه و پاهاي بلند دارد) را يک بزغاله چهارماهه حکم کرد».
از ابن عباس روايت است : (أنه جعل في حمام الحرم علي المحرم و الحلال في کل حمامة شاة)[4] «او فديه کشتن کبوترهاي حرم را براي محرم و غيرمحرم به ازاي هر کبوتر، يک گوسفند (بز) قرار داد».
Forwarded from ✨مختصر فقه ✨
ابن کثير در (100/2) گويد :
«آية : ) هَدياً بَالِغَ الکَعبَةِ ( يعني هديي که به کعبه برسد و منظور از آن اينست که هدي به حرم مکه فرستاده شود تا در آنجا ذبح گردد و گوشت آن بر مساکين حرم تقسيم شود و بر اين کار با اين روش همه اتفاقنظر دارند.
و آية ) أو کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِينَ أو عَدلُ ذَلِکَ صِيَاماً ( به اين معني است که اگر مُحرِم همانند حيواني که کشته است را نيافت يا حيوان صيد شده از حيوانات نظيردار نبود در اين صورت شخص بين فديه و طعام دادن و روزه گرفتن مختار است، چراکه «أو» براي تخيير است. چگونگي فديه (غير از ذبح حيوان) به اين صورت است که نخست قيمت حيوان صيد شده يا مثل آن رامشخص کند، سپس به اندازه آن غذايي بخرد و به عنوان صدقه به هر مسکيني يک مد از آن را بدهد. و اگر نتوانست قيمت آن را بپردازد اختيار دارد که به جاي طعام دادن هر مسکين، يک روز روزه بگيرد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1829/34/4)، م (1198/856/2)، ت (839/166/2).
*) مانند شير و ببر و گرگ و سگ. «مترجم».
[2]) تفسير القرآن العظيم (99/2). از عکرمه روايت است که گفت : (سأل مروان ابن عباس و نحن بواد الأزرق : أرأيتما أحبنا من الصيد لانجد له بدلا من النعم قال : تنظر ما ثمنه فتصدق به علي مساکين أهل مکة) «در دره أزرق بوديم مروان از ابن عباس سؤال کرد : اگر صيدي کرديم ولي از انعام جانشيني براي کفاره آن نيافتيم چکار کنيم؟ گفت : ببين قيمتش چقدر است، به اندازه قيمت آن به مساکين اهل مکه صدقه بده».
*) صحيح : [ص. د 3226]، د (3783/274/10).
[3]) صحيح : [الإرواء 1051]، ما (941/285/)، هق (183/5).
[4]) سند آن صحيح است : [الإرواء 1056]، هق (205/5).
«آية : ) هَدياً بَالِغَ الکَعبَةِ ( يعني هديي که به کعبه برسد و منظور از آن اينست که هدي به حرم مکه فرستاده شود تا در آنجا ذبح گردد و گوشت آن بر مساکين حرم تقسيم شود و بر اين کار با اين روش همه اتفاقنظر دارند.
و آية ) أو کَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاکِينَ أو عَدلُ ذَلِکَ صِيَاماً ( به اين معني است که اگر مُحرِم همانند حيواني که کشته است را نيافت يا حيوان صيد شده از حيوانات نظيردار نبود در اين صورت شخص بين فديه و طعام دادن و روزه گرفتن مختار است، چراکه «أو» براي تخيير است. چگونگي فديه (غير از ذبح حيوان) به اين صورت است که نخست قيمت حيوان صيد شده يا مثل آن رامشخص کند، سپس به اندازه آن غذايي بخرد و به عنوان صدقه به هر مسکيني يک مد از آن را بدهد. و اگر نتوانست قيمت آن را بپردازد اختيار دارد که به جاي طعام دادن هر مسکين، يک روز روزه بگيرد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1829/34/4)، م (1198/856/2)، ت (839/166/2).
*) مانند شير و ببر و گرگ و سگ. «مترجم».
[2]) تفسير القرآن العظيم (99/2). از عکرمه روايت است که گفت : (سأل مروان ابن عباس و نحن بواد الأزرق : أرأيتما أحبنا من الصيد لانجد له بدلا من النعم قال : تنظر ما ثمنه فتصدق به علي مساکين أهل مکة) «در دره أزرق بوديم مروان از ابن عباس سؤال کرد : اگر صيدي کرديم ولي از انعام جانشيني براي کفاره آن نيافتيم چکار کنيم؟ گفت : ببين قيمتش چقدر است، به اندازه قيمت آن به مساکين اهل مکه صدقه بده».
*) صحيح : [ص. د 3226]، د (3783/274/10).
[3]) صحيح : [الإرواء 1051]، ما (941/285/)، هق (183/5).
[4]) سند آن صحيح است : [الإرواء 1056]، هق (205/5).
کفاره جماع در حج
کسي که قبل از تحلل اول، جماع کند همانطور که گفته شد حجش باطل شده و بر او واجب است که شتري دو ساله را ذبح کند. ولي اگر بعد از تحلل اول و قبل از تحلل دوم جماع کرد، بايد يک گوسفند را ذبح نمايد و حجش باطل نميشود. [1]
از ابن عباس روايت است : (أنه سئل عن رجل وقع علي أهله و هو محرم، و هو بمني قبل أن يفيض فأمره أن ينحر بدنة(*)) «از او درباره مرد محرمي که در مني، قبل از طواف إفاضه با همسرش جماع کرده بود، سؤال شد، به او دستور داد شتري دوساله را ذبح کند». ازعمرو بن شعيب از پدرش روايت است : (أن رجلا أتي عبدالله بن عمرو يسأله عن محرم وقع بامرأة، فأشار إلي عبدالله بن عمر، فقال : اذهب إلي ذلک فسله، قال : فلم يعرفه الرجل، فذهبت معه، فسأل ابن عمر، فقال بطل حجک، فقال الرجل : فما أصنع؟ قال : أخرج مع الناس، واصنع ما يصنعون، فإذا أدرکت قابلا فحج واهد. فرجع إلي عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره، فقال : إذهب إلي ابن عباس فسله. قال شعيب : فذهبت معه إلي ابن عباس فسأله، فقال له کما قال ابن عمر، فرجع إلي عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره بما قال ابن عباس، ثم قال : ما تقول أنت؟ فقال : قولي مثل ماقالا)[2] «مردي نزد عبدالله بن عمرو آمد تا درباره محرمي که با همسرش جماع کرده بود، سؤال کند. (عبدالله بن عمرو) به عبدالله بن عمر اشاره کرد و گفت : نزد آن شخص برو و از او سؤال کن، (پدرم) گفت : آن مرد عبدالله بن عمر را نشناخت، با او رفتم و سؤال را از ابن عمر پرسيد، ابن عمر در پاسخ او گفت : حجت باطل است، مرد گفت چکار کنم؟ (ابن عمر) گفت : با مردم برو و هر کاري که آنها انجام ميدهند تو نيز انجام بده و اگر تا سال آينده زنده ماندي (دوباره) حج کن و هدي بده. با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتيم، جريان را براي او تعريف کرد (عبدالله بن عمرو) گفت : نزد ابن عباس برو و از او سؤال کن، شعيب گفت با او نزد ابن عباس رفتيم و سؤال را از او پرسيد او همجوابي مانند جواب ابن عمر به او داد. پس با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتيم وآنچه که ابن عباس به او گفته بود برايش تعريف کرد سپس گفت : توچه نظري داري؟ گفت نظر من هم مانند نظر آن دو (ابن عمر ابن عباس) است».
از سعيد بن جبير روايت است : (أن رجلا أهل هو و امرأته جميعا بعمرة، فقضت مناسکها إلا التقصير، فغشيها قبل أن تقصر، فسأل ابن عباس عن ذلک، فقال : إنها لشبقة، فقيل له : إنها تسمع، فأسحيا من ذلک و قال : ألا أعلمتموني؟ و قال لها : أهريقي دما. قالت : ماذا؟ قال : انحري ناقة أوبقرة أو شاة. قالت : أي ذلک أفضل: قال : ناقة)[3] «مردي به همراه همسرش نيت عمره را آوردند و به عمره تلبيه گفتند. آن زن تمام اعمال حج بجز کوتاه کردن مو را انجام داد و قبل از آنکه مويش را کوتاه کند همسرش با او جماع کرد. (مرد) در اين باره از ابن عباس سؤال کرد، ابن عباس در پاسخ گفت : آن زن داراي شهوت زيادي است. به او (ابن عباس) گفته شد : او اين سخن را ميشنود، ابن عباس از گفته خود شرم کرد و گفت چرا مرا آگاه نکردي که او اين سخنان را ميشنود، سپس به او (آن زن) گفت که حيواني را ذبح کند، زن گفت : چه حيواني؟ گفت : شتر، يا گاوي يا گوسفند (با بز)ي را ذبح کن. گفت کدامشان بهتر است؟ ابن عباس گفت شتر».
اگر کسي توانايي ذبح شتر يا گوسفند (يا بز) را نداشته باشد، بايد سه روز در حج و هفت روز بعد از بازگشت روزه بگيرد :
به دليل فرموده خداوند متعال :
)فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرةَ إِلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ، فَمَن لَم يَجِد فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أيّامٍ فِي الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إذَا رَجَعتُم( (بقره : 196)
«پس کسي که از عمره بهرهمند گردد سپس حج را آغاز کند، آنچه از هدي ميسر شد (ذبح ميکند و به فقراي آنجا ميدهد). و کسي که (هدي يا بهاي آن را) نبايد سه روز (در ايام) حج و هفت روز هنگامي که بازگشت (به خانه و کاشانه خود) بايد روزه بگيرد».
بهتر آن است که اين سه روز را قبل از روز عرفه، روزه بگيرد و اگر اين کار را نکرد ميتواند در ايام التشريق روزه بگيرد. به دليل گفته ابن عمر و عايشه : (لم يرخص في أيام التشريق أن يصمن إلا لمن لم يجد الهدي)[4] «روز در ايام التشريق جايز نيست مگر براي کسي که هدي نيابد».
يادآوري : حکم مرد دقيقاً مانند حکم زن است با اين تفاوت که اگر زن با زور مجبور به جماع شده باشد، ذبح بر او واجب نيست و حجش صحيح است ولي حج همسرش که با او جماع کرده صحيح نيست.[5]
از سعيد بن جبير روايت است : (جاء رجل إلي ابن عباس فقال : وقعت علي امرأتي قبل أن أزور. فقال : إن کانت أعانتک فعلي کل منکما ناقة حسناء جملاء، و إن کانت لم تعنک فعليک ناقة حسناء جملاء)[6] «مردي نزد ابن عباس آمد و گفت : قبل از آنکه (طواف) زيارت کنم با همسرم جماع کردم. (ابن عباس) گفت : اگر همسرش در جماع با تو همکاري کرده باشد، بر هر کدام از شما شتري خوب و زيبا واجب است. و
کسي که قبل از تحلل اول، جماع کند همانطور که گفته شد حجش باطل شده و بر او واجب است که شتري دو ساله را ذبح کند. ولي اگر بعد از تحلل اول و قبل از تحلل دوم جماع کرد، بايد يک گوسفند را ذبح نمايد و حجش باطل نميشود. [1]
از ابن عباس روايت است : (أنه سئل عن رجل وقع علي أهله و هو محرم، و هو بمني قبل أن يفيض فأمره أن ينحر بدنة(*)) «از او درباره مرد محرمي که در مني، قبل از طواف إفاضه با همسرش جماع کرده بود، سؤال شد، به او دستور داد شتري دوساله را ذبح کند». ازعمرو بن شعيب از پدرش روايت است : (أن رجلا أتي عبدالله بن عمرو يسأله عن محرم وقع بامرأة، فأشار إلي عبدالله بن عمر، فقال : اذهب إلي ذلک فسله، قال : فلم يعرفه الرجل، فذهبت معه، فسأل ابن عمر، فقال بطل حجک، فقال الرجل : فما أصنع؟ قال : أخرج مع الناس، واصنع ما يصنعون، فإذا أدرکت قابلا فحج واهد. فرجع إلي عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره، فقال : إذهب إلي ابن عباس فسله. قال شعيب : فذهبت معه إلي ابن عباس فسأله، فقال له کما قال ابن عمر، فرجع إلي عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره بما قال ابن عباس، ثم قال : ما تقول أنت؟ فقال : قولي مثل ماقالا)[2] «مردي نزد عبدالله بن عمرو آمد تا درباره محرمي که با همسرش جماع کرده بود، سؤال کند. (عبدالله بن عمرو) به عبدالله بن عمر اشاره کرد و گفت : نزد آن شخص برو و از او سؤال کن، (پدرم) گفت : آن مرد عبدالله بن عمر را نشناخت، با او رفتم و سؤال را از ابن عمر پرسيد، ابن عمر در پاسخ او گفت : حجت باطل است، مرد گفت چکار کنم؟ (ابن عمر) گفت : با مردم برو و هر کاري که آنها انجام ميدهند تو نيز انجام بده و اگر تا سال آينده زنده ماندي (دوباره) حج کن و هدي بده. با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتيم، جريان را براي او تعريف کرد (عبدالله بن عمرو) گفت : نزد ابن عباس برو و از او سؤال کن، شعيب گفت با او نزد ابن عباس رفتيم و سؤال را از او پرسيد او همجوابي مانند جواب ابن عمر به او داد. پس با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتيم وآنچه که ابن عباس به او گفته بود برايش تعريف کرد سپس گفت : توچه نظري داري؟ گفت نظر من هم مانند نظر آن دو (ابن عمر ابن عباس) است».
از سعيد بن جبير روايت است : (أن رجلا أهل هو و امرأته جميعا بعمرة، فقضت مناسکها إلا التقصير، فغشيها قبل أن تقصر، فسأل ابن عباس عن ذلک، فقال : إنها لشبقة، فقيل له : إنها تسمع، فأسحيا من ذلک و قال : ألا أعلمتموني؟ و قال لها : أهريقي دما. قالت : ماذا؟ قال : انحري ناقة أوبقرة أو شاة. قالت : أي ذلک أفضل: قال : ناقة)[3] «مردي به همراه همسرش نيت عمره را آوردند و به عمره تلبيه گفتند. آن زن تمام اعمال حج بجز کوتاه کردن مو را انجام داد و قبل از آنکه مويش را کوتاه کند همسرش با او جماع کرد. (مرد) در اين باره از ابن عباس سؤال کرد، ابن عباس در پاسخ گفت : آن زن داراي شهوت زيادي است. به او (ابن عباس) گفته شد : او اين سخن را ميشنود، ابن عباس از گفته خود شرم کرد و گفت چرا مرا آگاه نکردي که او اين سخنان را ميشنود، سپس به او (آن زن) گفت که حيواني را ذبح کند، زن گفت : چه حيواني؟ گفت : شتر، يا گاوي يا گوسفند (با بز)ي را ذبح کن. گفت کدامشان بهتر است؟ ابن عباس گفت شتر».
اگر کسي توانايي ذبح شتر يا گوسفند (يا بز) را نداشته باشد، بايد سه روز در حج و هفت روز بعد از بازگشت روزه بگيرد :
به دليل فرموده خداوند متعال :
)فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرةَ إِلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ، فَمَن لَم يَجِد فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أيّامٍ فِي الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إذَا رَجَعتُم( (بقره : 196)
«پس کسي که از عمره بهرهمند گردد سپس حج را آغاز کند، آنچه از هدي ميسر شد (ذبح ميکند و به فقراي آنجا ميدهد). و کسي که (هدي يا بهاي آن را) نبايد سه روز (در ايام) حج و هفت روز هنگامي که بازگشت (به خانه و کاشانه خود) بايد روزه بگيرد».
بهتر آن است که اين سه روز را قبل از روز عرفه، روزه بگيرد و اگر اين کار را نکرد ميتواند در ايام التشريق روزه بگيرد. به دليل گفته ابن عمر و عايشه : (لم يرخص في أيام التشريق أن يصمن إلا لمن لم يجد الهدي)[4] «روز در ايام التشريق جايز نيست مگر براي کسي که هدي نيابد».
يادآوري : حکم مرد دقيقاً مانند حکم زن است با اين تفاوت که اگر زن با زور مجبور به جماع شده باشد، ذبح بر او واجب نيست و حجش صحيح است ولي حج همسرش که با او جماع کرده صحيح نيست.[5]
از سعيد بن جبير روايت است : (جاء رجل إلي ابن عباس فقال : وقعت علي امرأتي قبل أن أزور. فقال : إن کانت أعانتک فعلي کل منکما ناقة حسناء جملاء، و إن کانت لم تعنک فعليک ناقة حسناء جملاء)[6] «مردي نزد ابن عباس آمد و گفت : قبل از آنکه (طواف) زيارت کنم با همسرم جماع کردم. (ابن عباس) گفت : اگر همسرش در جماع با تو همکاري کرده باشد، بر هر کدام از شما شتري خوب و زيبا واجب است. و
لي اگر با تو مساعدت نکرده، فقط بر توشتري خوب و زيبا واجب است».
--------------------------------------------------------------------------------
*) صحيح موقوف : [الإرواء 1044]، هق (171/5).
[2]) صحيح : [الإرواء 234/4]، هق (167/5).
[3]) صحيح : [الإرواء 233/4]، هق (172/5).
[4]) صحيح : [الإرواء 1042]، خ (1997/242/4).
[5]) إرشاد الساري.
[6]) صحيح : [الإرواء 1044]، هق (168/5).
*) به نقل از (إرشاد الساري) و زيادي آيه.
--------------------------------------------------------------------------------
*) صحيح موقوف : [الإرواء 1044]، هق (171/5).
[2]) صحيح : [الإرواء 234/4]، هق (167/5).
[3]) صحيح : [الإرواء 233/4]، هق (172/5).
[4]) صحيح : [الإرواء 1042]، خ (1997/242/4).
[5]) إرشاد الساري.
[6]) صحيح : [الإرواء 1044]، هق (168/5).
*) به نقل از (إرشاد الساري) و زيادي آيه.
Forwarded from شکلک
🔶⃟░⃡ اللهم صل و سلم و بارک علی نبیا محمد 💛
🔶⃟░⃡ اللهم صل و سلم و بارک علی نبیا محمد 💛
🔶⃟░⃡ اللهم صل و سلم و بارک علی نبیا محمد 💛
🔶⃟░⃡ اللهم صل و سلم و بارک علی نبیا محمد 💛
🔶⃟░⃡اللهم صل و سلم وبارک علی نبیا محمد
🔶⃟░⃡ اللهم صل و سلم و بارک علی نبیا محمد 💛
🔶⃟░⃡ اللهم صل و سلم و بارک علی نبیا محمد 💛
🔶⃟░⃡ اللهم صل و سلم و بارک علی نبیا محمد 💛
🔶⃟░⃡اللهم صل و سلم وبارک علی نبیا محمد
❤1
ذبح در حج
1- ذبح تمتع و قرآن :
اين ذبح به کسي که به حج تمتع يا حج قرآن احرام بسته واجب است. به دليل فرموده خداوند متعال :
) فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ إلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ، فَمَن لَم يَجِد فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إِذَا رَجَعتُم( (بقره : 192)
«پس کسي که از عمره بهرهمند گردد سپس حج را آغاز کند آنچه از هدي ميسر شد (ذبح ميکند و به فقراي آنجا ميدهد) وکسي که (هدي يا بهاي آنرا) نيابد، سه روز در (ايام) حج و هفت روز هنگامي که بازگشت (به خانه و کاشانه خود) بايد روزه بگيرد».
2- ذبح (دم) فديه :
اين ذبح هنگامي بر حاجي واجب ميگردد که سرش را به سبب بيماري يا ناراحتي ديگر بتراشد، به دليل فرموده خداوند متعال :
) فَمَن کَانَ مِنکُم مَرِيضاً أو بِهِ أذيً مِن رَأسِهِ فَفِديَةٌ مِن صِيَامٍ أو صَدَقَةٍ أو نُسُکٍ ( (بقره : 196)
«و اگر کسي از شما بيمار شد يا ناراحتي در سر داشت (به سبب زخم يا سردرد و بيماريهاي ديگر و ناچار شد موي سرش را بتراشد بايد که) فديه بدهد از قبيل (سه روز) روزه يا صدقه و يا حيوان (که بايدذبح شود و در ميان فقراء تقسيم شود)».
3- ذبح (دم) جزاء :
اين ذبح هنگامي بر محرم واجب ميگردد که حيواني را از حيوانات خشکي شکار کند، اما صيد حيوانات دريايي چيزي را بر محرم واجب نميکند (در اين باره قبلاً بحث شد).
4- ذبح (دم) احصار :
اين ذبح هنگامي بر شخص واجب ميگردد که از کامل کردن مناسک حج به سببي مانند بيماري، دشمن و غيره، بازداشته شود، البته اين در حالتي است که هنگام بستن احرام آن را شرط نکرده باشد، به دليل فرموده خداوند متعال :
) فَإن أُحصِرتُم فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ ( (بقره : 196)
«و اگر (از برگزاري بعضي از مناسک، به وسيله دشمن يا بيماري و غيره) باز داشته شديد هر آنچه از هدي فراهم شود (ذبح کنيد)».
5- ذبح (دم) به سبب همبستري :
اين ذبح هنگامي بر حاجي واجب ميگردد که در مدت احرام، با همسرش همبستر شود. (در اين باره قبلاً بحث شد).
1- ذبح تمتع و قرآن :
اين ذبح به کسي که به حج تمتع يا حج قرآن احرام بسته واجب است. به دليل فرموده خداوند متعال :
) فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرَةِ إلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ، فَمَن لَم يَجِد فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إِذَا رَجَعتُم( (بقره : 192)
«پس کسي که از عمره بهرهمند گردد سپس حج را آغاز کند آنچه از هدي ميسر شد (ذبح ميکند و به فقراي آنجا ميدهد) وکسي که (هدي يا بهاي آنرا) نيابد، سه روز در (ايام) حج و هفت روز هنگامي که بازگشت (به خانه و کاشانه خود) بايد روزه بگيرد».
2- ذبح (دم) فديه :
اين ذبح هنگامي بر حاجي واجب ميگردد که سرش را به سبب بيماري يا ناراحتي ديگر بتراشد، به دليل فرموده خداوند متعال :
) فَمَن کَانَ مِنکُم مَرِيضاً أو بِهِ أذيً مِن رَأسِهِ فَفِديَةٌ مِن صِيَامٍ أو صَدَقَةٍ أو نُسُکٍ ( (بقره : 196)
«و اگر کسي از شما بيمار شد يا ناراحتي در سر داشت (به سبب زخم يا سردرد و بيماريهاي ديگر و ناچار شد موي سرش را بتراشد بايد که) فديه بدهد از قبيل (سه روز) روزه يا صدقه و يا حيوان (که بايدذبح شود و در ميان فقراء تقسيم شود)».
3- ذبح (دم) جزاء :
اين ذبح هنگامي بر محرم واجب ميگردد که حيواني را از حيوانات خشکي شکار کند، اما صيد حيوانات دريايي چيزي را بر محرم واجب نميکند (در اين باره قبلاً بحث شد).
4- ذبح (دم) احصار :
اين ذبح هنگامي بر شخص واجب ميگردد که از کامل کردن مناسک حج به سببي مانند بيماري، دشمن و غيره، بازداشته شود، البته اين در حالتي است که هنگام بستن احرام آن را شرط نکرده باشد، به دليل فرموده خداوند متعال :
) فَإن أُحصِرتُم فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ ( (بقره : 196)
«و اگر (از برگزاري بعضي از مناسک، به وسيله دشمن يا بيماري و غيره) باز داشته شديد هر آنچه از هدي فراهم شود (ذبح کنيد)».
5- ذبح (دم) به سبب همبستري :
اين ذبح هنگامي بر حاجي واجب ميگردد که در مدت احرام، با همسرش همبستر شود. (در اين باره قبلاً بحث شد).
کفاره جماع در حج
کسي که قبل از تحلل اول، جماع کند همانطور که گفته شد حجش باطل شده و بر او واجب است که شتري دو ساله را ذبح کند. ولي اگر بعد از تحلل اول و قبل از تحلل دوم جماع کرد، بايد يک گوسفند را ذبح نمايد و حجش باطل نميشود. [1]
از ابن عباس روايت است : (أنه سئل عن رجل وقع علي أهله و هو محرم، و هو بمني قبل أن يفيض فأمره أن ينحر بدنة(*)) «از او درباره مرد محرمي که در مني، قبل از طواف إفاضه با همسرش جماع کرده بود، سؤال شد، به او دستور داد شتري دوساله را ذبح کند». ازعمرو بن شعيب از پدرش روايت است : (أن رجلا أتي عبدالله بن عمرو يسأله عن محرم وقع بامرأة، فأشار إلي عبدالله بن عمر، فقال : اذهب إلي ذلک فسله، قال : فلم يعرفه الرجل، فذهبت معه، فسأل ابن عمر، فقال بطل حجک، فقال الرجل : فما أصنع؟ قال : أخرج مع الناس، واصنع ما يصنعون، فإذا أدرکت قابلا فحج واهد. فرجع إلي عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره، فقال : إذهب إلي ابن عباس فسله. قال شعيب : فذهبت معه إلي ابن عباس فسأله، فقال له کما قال ابن عمر، فرجع إلي عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره بما قال ابن عباس، ثم قال : ما تقول أنت؟ فقال : قولي مثل ماقالا)[2] «مردي نزد عبدالله بن عمرو آمد تا درباره محرمي که با همسرش جماع کرده بود، سؤال کند. (عبدالله بن عمرو) به عبدالله بن عمر اشاره کرد و گفت : نزد آن شخص برو و از او سؤال کن، (پدرم) گفت : آن مرد عبدالله بن عمر را نشناخت، با او رفتم و سؤال را از ابن عمر پرسيد، ابن عمر در پاسخ او گفت : حجت باطل است، مرد گفت چکار کنم؟ (ابن عمر) گفت : با مردم برو و هر کاري که آنها انجام ميدهند تو نيز انجام بده و اگر تا سال آينده زنده ماندي (دوباره) حج کن و هدي بده. با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتيم، جريان را براي او تعريف کرد (عبدالله بن عمرو) گفت : نزد ابن عباس برو و از او سؤال کن، شعيب گفت با او نزد ابن عباس رفتيم و سؤال را از او پرسيد او همجوابي مانند جواب ابن عمر به او داد. پس با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتيم وآنچه که ابن عباس به او گفته بود برايش تعريف کرد سپس گفت : توچه نظري داري؟ گفت نظر من هم مانند نظر آن دو (ابن عمر ابن عباس) است».
از سعيد بن جبير روايت است : (أن رجلا أهل هو و امرأته جميعا بعمرة، فقضت مناسکها إلا التقصير، فغشيها قبل أن تقصر، فسأل ابن عباس عن ذلک، فقال : إنها لشبقة، فقيل له : إنها تسمع، فأسحيا من ذلک و قال : ألا أعلمتموني؟ و قال لها : أهريقي دما. قالت : ماذا؟ قال : انحري ناقة أوبقرة أو شاة. قالت : أي ذلک أفضل: قال : ناقة)[3] «مردي به همراه همسرش نيت عمره را آوردند و به عمره تلبيه گفتند. آن زن تمام اعمال حج بجز کوتاه کردن مو را انجام داد و قبل از آنکه مويش را کوتاه کند همسرش با او جماع کرد. (مرد) در اين باره از ابن عباس سؤال کرد، ابن عباس در پاسخ گفت : آن زن داراي شهوت زيادي است. به او (ابن عباس) گفته شد : او اين سخن را ميشنود، ابن عباس از گفته خود شرم کرد و گفت چرا مرا آگاه نکردي که او اين سخنان را ميشنود، سپس به او (آن زن) گفت که حيواني را ذبح کند، زن گفت : چه حيواني؟ گفت : شتر، يا گاوي يا گوسفند (با بز)ي را ذبح کن. گفت کدامشان بهتر است؟ ابن عباس گفت شتر».
اگر کسي توانايي ذبح شتر يا گوسفند (يا بز) را نداشته باشد، بايد سه روز در حج و هفت روز بعد از بازگشت روزه بگيرد :
به دليل فرموده خداوند متعال :
)فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرةَ إِلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ، فَمَن لَم يَجِد فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أيّامٍ فِي الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إذَا رَجَعتُم( (بقره : 196)
«پس کسي که از عمره بهرهمند گردد سپس حج را آغاز کند، آنچه از هدي ميسر شد (ذبح ميکند و به فقراي آنجا ميدهد). و کسي که (هدي يا بهاي آن را) نبايد سه روز (در ايام) حج و هفت روز هنگامي که بازگشت (به خانه و کاشانه خود) بايد روزه بگيرد».
بهتر آن است که اين سه روز را قبل از روز عرفه، روزه بگيرد و اگر اين کار را نکرد ميتواند در ايام التشريق روزه بگيرد. به دليل گفته ابن عمر و عايشه : (لم يرخص في أيام التشريق أن يصمن إلا لمن لم يجد الهدي)[4] «روز در ايام التشريق جايز نيست مگر براي کسي که هدي نيابد».
يادآوري : حکم مرد دقيقاً مانند حکم زن است با اين تفاوت که اگر زن با زور مجبور به جماع شده باشد، ذبح بر او واجب نيست و حجش صحيح است ولي حج همسرش که با او جماع کرده صحيح نيست.[5]
از سعيد بن جبير روايت است : (جاء رجل إلي ابن عباس فقال : وقعت علي امرأتي قبل أن أزور. فقال : إن کانت أعانتک فعلي کل منکما ناقة حسناء جملاء، و إن کانت لم تعنک فعليک ناقة حسناء جملاء)[6] «مردي نزد ابن عباس آمد و گفت : قبل از آنکه (طواف) زيارت کنم با همسرم جماع کردم. (ابن عباس) گفت : اگر همسرش در جماع با تو همکاري کرده باشد، بر هر کدام از شما شتري خوب و زيبا واجب است. و
کسي که قبل از تحلل اول، جماع کند همانطور که گفته شد حجش باطل شده و بر او واجب است که شتري دو ساله را ذبح کند. ولي اگر بعد از تحلل اول و قبل از تحلل دوم جماع کرد، بايد يک گوسفند را ذبح نمايد و حجش باطل نميشود. [1]
از ابن عباس روايت است : (أنه سئل عن رجل وقع علي أهله و هو محرم، و هو بمني قبل أن يفيض فأمره أن ينحر بدنة(*)) «از او درباره مرد محرمي که در مني، قبل از طواف إفاضه با همسرش جماع کرده بود، سؤال شد، به او دستور داد شتري دوساله را ذبح کند». ازعمرو بن شعيب از پدرش روايت است : (أن رجلا أتي عبدالله بن عمرو يسأله عن محرم وقع بامرأة، فأشار إلي عبدالله بن عمر، فقال : اذهب إلي ذلک فسله، قال : فلم يعرفه الرجل، فذهبت معه، فسأل ابن عمر، فقال بطل حجک، فقال الرجل : فما أصنع؟ قال : أخرج مع الناس، واصنع ما يصنعون، فإذا أدرکت قابلا فحج واهد. فرجع إلي عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره، فقال : إذهب إلي ابن عباس فسله. قال شعيب : فذهبت معه إلي ابن عباس فسأله، فقال له کما قال ابن عمر، فرجع إلي عبدالله بن عمرو، و أنا معه، فأخبره بما قال ابن عباس، ثم قال : ما تقول أنت؟ فقال : قولي مثل ماقالا)[2] «مردي نزد عبدالله بن عمرو آمد تا درباره محرمي که با همسرش جماع کرده بود، سؤال کند. (عبدالله بن عمرو) به عبدالله بن عمر اشاره کرد و گفت : نزد آن شخص برو و از او سؤال کن، (پدرم) گفت : آن مرد عبدالله بن عمر را نشناخت، با او رفتم و سؤال را از ابن عمر پرسيد، ابن عمر در پاسخ او گفت : حجت باطل است، مرد گفت چکار کنم؟ (ابن عمر) گفت : با مردم برو و هر کاري که آنها انجام ميدهند تو نيز انجام بده و اگر تا سال آينده زنده ماندي (دوباره) حج کن و هدي بده. با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتيم، جريان را براي او تعريف کرد (عبدالله بن عمرو) گفت : نزد ابن عباس برو و از او سؤال کن، شعيب گفت با او نزد ابن عباس رفتيم و سؤال را از او پرسيد او همجوابي مانند جواب ابن عمر به او داد. پس با آن مرد نزد عبدالله بن عمرو برگشتيم وآنچه که ابن عباس به او گفته بود برايش تعريف کرد سپس گفت : توچه نظري داري؟ گفت نظر من هم مانند نظر آن دو (ابن عمر ابن عباس) است».
از سعيد بن جبير روايت است : (أن رجلا أهل هو و امرأته جميعا بعمرة، فقضت مناسکها إلا التقصير، فغشيها قبل أن تقصر، فسأل ابن عباس عن ذلک، فقال : إنها لشبقة، فقيل له : إنها تسمع، فأسحيا من ذلک و قال : ألا أعلمتموني؟ و قال لها : أهريقي دما. قالت : ماذا؟ قال : انحري ناقة أوبقرة أو شاة. قالت : أي ذلک أفضل: قال : ناقة)[3] «مردي به همراه همسرش نيت عمره را آوردند و به عمره تلبيه گفتند. آن زن تمام اعمال حج بجز کوتاه کردن مو را انجام داد و قبل از آنکه مويش را کوتاه کند همسرش با او جماع کرد. (مرد) در اين باره از ابن عباس سؤال کرد، ابن عباس در پاسخ گفت : آن زن داراي شهوت زيادي است. به او (ابن عباس) گفته شد : او اين سخن را ميشنود، ابن عباس از گفته خود شرم کرد و گفت چرا مرا آگاه نکردي که او اين سخنان را ميشنود، سپس به او (آن زن) گفت که حيواني را ذبح کند، زن گفت : چه حيواني؟ گفت : شتر، يا گاوي يا گوسفند (با بز)ي را ذبح کن. گفت کدامشان بهتر است؟ ابن عباس گفت شتر».
اگر کسي توانايي ذبح شتر يا گوسفند (يا بز) را نداشته باشد، بايد سه روز در حج و هفت روز بعد از بازگشت روزه بگيرد :
به دليل فرموده خداوند متعال :
)فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمرةَ إِلَي الحَجِّ فَمَا استَيسَرَ مِنَ الهَديِ، فَمَن لَم يَجِد فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أيّامٍ فِي الحَجِّ وَ سَبعَةٍ إذَا رَجَعتُم( (بقره : 196)
«پس کسي که از عمره بهرهمند گردد سپس حج را آغاز کند، آنچه از هدي ميسر شد (ذبح ميکند و به فقراي آنجا ميدهد). و کسي که (هدي يا بهاي آن را) نبايد سه روز (در ايام) حج و هفت روز هنگامي که بازگشت (به خانه و کاشانه خود) بايد روزه بگيرد».
بهتر آن است که اين سه روز را قبل از روز عرفه، روزه بگيرد و اگر اين کار را نکرد ميتواند در ايام التشريق روزه بگيرد. به دليل گفته ابن عمر و عايشه : (لم يرخص في أيام التشريق أن يصمن إلا لمن لم يجد الهدي)[4] «روز در ايام التشريق جايز نيست مگر براي کسي که هدي نيابد».
يادآوري : حکم مرد دقيقاً مانند حکم زن است با اين تفاوت که اگر زن با زور مجبور به جماع شده باشد، ذبح بر او واجب نيست و حجش صحيح است ولي حج همسرش که با او جماع کرده صحيح نيست.[5]
از سعيد بن جبير روايت است : (جاء رجل إلي ابن عباس فقال : وقعت علي امرأتي قبل أن أزور. فقال : إن کانت أعانتک فعلي کل منکما ناقة حسناء جملاء، و إن کانت لم تعنک فعليک ناقة حسناء جملاء)[6] «مردي نزد ابن عباس آمد و گفت : قبل از آنکه (طواف) زيارت کنم با همسرم جماع کردم. (ابن عباس) گفت : اگر همسرش در جماع با تو همکاري کرده باشد، بر هر کدام از شما شتري خوب و زيبا واجب است. و
👍1
لي اگر با تو مساعدت نکرده، فقط بر توشتري خوب و زيبا واجب است».
--------------------------------------------------------------------------------
*) صحيح موقوف : [الإرواء 1044]، هق (171/5).
[2]) صحيح : [الإرواء 234/4]، هق (167/5).
[3]) صحيح : [الإرواء 233/4]، هق (172/5).
[4]) صحيح : [الإرواء 1042]، خ (1997/242/4).
[5]) إرشاد الساري.
[6]) صحيح : [الإرواء 1044]، هق (168/5).
*) به نقل از (إرشاد الساري) و زيادي آيه.
--------------------------------------------------------------------------------
*) صحيح موقوف : [الإرواء 1044]، هق (171/5).
[2]) صحيح : [الإرواء 234/4]، هق (167/5).
[3]) صحيح : [الإرواء 233/4]، هق (172/5).
[4]) صحيح : [الإرواء 1042]، خ (1997/242/4).
[5]) إرشاد الساري.
[6]) صحيح : [الإرواء 1044]، هق (168/5).
*) به نقل از (إرشاد الساري) و زيادي آيه.
عمره
«عمره از بزرگترين عبادات و افضلترين اعمالي است که بوسيلة آن خداوند درجات بندگانش را بالا برده و گناهانشان را محو ميکند. پيامبرr با گفتار و کردار خود آنرا مورد تشويق قرار داده و فرموده است : (العمرة إلي العمرة، کفارة لما بينهما)[1] «عمره تا عمره کفاره گناهاني است که بين آن دو انجام داده ميشود». و در حديثي ديگر ميفرمايد : (تابعوا بين الحج و العمرة، فإنهما ينفيان الفقر و الذنوب کما ينفي الکير خبث الحديد والذهب و الفضة)[2] «حج و عمره را پي در پي انجام دهيد؛ زيرا آن دو فقر و گناهان را از بين ميبرند همچنان که دم آهنگري ناخالصي و زوايد آهن و طلا و نقره را از بين ميبرد».
پيامبرr عمره انجام داده و اصحابش با وي و بعد از وفات ايشان عمره را بجاي آوردهاند»[3].
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1773/597/3)، م (1349/983/2)، ت (937/206/2)، نس (115/5)، جه (2888/964/2).
[2]) صحيح : [ص. ج 2899]، ت (807/153/2)، نس (115/5).
[3]) إرشاد الساري.
«عمره از بزرگترين عبادات و افضلترين اعمالي است که بوسيلة آن خداوند درجات بندگانش را بالا برده و گناهانشان را محو ميکند. پيامبرr با گفتار و کردار خود آنرا مورد تشويق قرار داده و فرموده است : (العمرة إلي العمرة، کفارة لما بينهما)[1] «عمره تا عمره کفاره گناهاني است که بين آن دو انجام داده ميشود». و در حديثي ديگر ميفرمايد : (تابعوا بين الحج و العمرة، فإنهما ينفيان الفقر و الذنوب کما ينفي الکير خبث الحديد والذهب و الفضة)[2] «حج و عمره را پي در پي انجام دهيد؛ زيرا آن دو فقر و گناهان را از بين ميبرند همچنان که دم آهنگري ناخالصي و زوايد آهن و طلا و نقره را از بين ميبرد».
پيامبرr عمره انجام داده و اصحابش با وي و بعد از وفات ايشان عمره را بجاي آوردهاند»[3].
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1773/597/3)، م (1349/983/2)، ت (937/206/2)، نس (115/5)، جه (2888/964/2).
[2]) صحيح : [ص. ج 2899]، ت (807/153/2)، نس (115/5).
[3]) إرشاد الساري.
👍1
ارکان عمره
1- احرام :
احرام نيت دخول در عمره است؛ به دليل فرموده پيامبرr : (إنما الأعمال بالنيات)[1] «قبول و صحت اعمال بانيات است».
2 و 3- طواف و سعي :
به دليل فرموده خداوند معال :
)وَلِيَطَّوَفُوا بِالبَيتِ العَتِيقِ( (حج : 29)
«و خانه قديمي (بيتالله) را طواف کنند».
و ميفرمايد :
)إنَّ الصَّفَا وَ المَروَةَ مِن شَعَائِرِ اللهِ( (بقره : 158)
«بيگمان (دو کوه) صفا ومروه) را انجام دهيد چون خداوند سعي را بر شما واجب کرده است».
4- تراشيدن يا کوتاه کردن موي سر :
به دليل حديث ابن عمر از پيامبرr که فرمود : (من لم يکن معه هدي فليطف بالبيت، و بين الصفا والمروة، وليقصر وليحلل). «کسي که هدي همراه ندارد، بيتالله را طواف و بين صفا و مروه سعي و (موي سرش را) کوتاه کند و از احرام بيرون بيايد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه: البخاري (1/9/1)، مسلم (1907/1515/3)، د (2186/284/6)، ت (1698/100/3)، جه (4227/1413/2)، نس (59/1).
1- احرام :
احرام نيت دخول در عمره است؛ به دليل فرموده پيامبرr : (إنما الأعمال بالنيات)[1] «قبول و صحت اعمال بانيات است».
2 و 3- طواف و سعي :
به دليل فرموده خداوند معال :
)وَلِيَطَّوَفُوا بِالبَيتِ العَتِيقِ( (حج : 29)
«و خانه قديمي (بيتالله) را طواف کنند».
و ميفرمايد :
)إنَّ الصَّفَا وَ المَروَةَ مِن شَعَائِرِ اللهِ( (بقره : 158)
«بيگمان (دو کوه) صفا ومروه) را انجام دهيد چون خداوند سعي را بر شما واجب کرده است».
4- تراشيدن يا کوتاه کردن موي سر :
به دليل حديث ابن عمر از پيامبرr که فرمود : (من لم يکن معه هدي فليطف بالبيت، و بين الصفا والمروة، وليقصر وليحلل). «کسي که هدي همراه ندارد، بيتالله را طواف و بين صفا و مروه سعي و (موي سرش را) کوتاه کند و از احرام بيرون بيايد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه: البخاري (1/9/1)، مسلم (1907/1515/3)، د (2186/284/6)، ت (1698/100/3)، جه (4227/1413/2)، نس (59/1).
❤1👍1
واجبات عمره
کسي که ميخواهد عمره را بجاي بياورد، اگر در سرزميني قبل از ميقات اقامت دارد بايد از ميقات احرام ببندد و اگر مقيم سرزميني بعد از ميقات باشد، بايد از منزلش احرام ببندد، اما کسي که در مکه اقامت دارد، بايد به خارج از حرم برود و از آنجا احرام ببندد (چون پيامبرr به عايشه دستور داد که از «تنعيم» احرام ببندد) [1].
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1691/539/3)، م (1227/901/2)، د (1788/237/5)، نس (151/5).
کسي که ميخواهد عمره را بجاي بياورد، اگر در سرزميني قبل از ميقات اقامت دارد بايد از ميقات احرام ببندد و اگر مقيم سرزميني بعد از ميقات باشد، بايد از منزلش احرام ببندد، اما کسي که در مکه اقامت دارد، بايد به خارج از حرم برود و از آنجا احرام ببندد (چون پيامبرr به عايشه دستور داد که از «تنعيم» احرام ببندد) [1].
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1691/539/3)، م (1227/901/2)، د (1788/237/5)، نس (151/5).
❤3