مسجد قباء
سنت است کسي که به مدينه ميرود به مسجد قباء رفته و به پيروي از پيامبرr در آنجا نماز بخواند؛ چون در حديث آمده : (کان عليه الصلاة و السلام يتعاهده بالزيارة ماشيا و راکبا، و يأتيه يوم السبت فيصلي فيه رکعتين)[1] «پيامبرr پياده و سواره پايبند رفتن به مسجد قباء بود و روزهاي شنبه به آنجا ميرفت و دو رکعت نماز ميخواند».
در حديثي ديگر ميفرمايد : (من تطهر في بيته ثم أتي مسجد قباء فصلي فيه، کان له کأجر عمرة)[2] «کسي که در خانهاش وضو بگيرد سپس به مسجد قباء رفته و در آن نماز بخواند، پاداش يک عمره را دريافت مينمايد».
بقيع و أحد
بقيع مقبره مسلمانان در مدينه است که گروه زيادي از اصحاب در آن دفن شدهاند و تا امروز نيز مسلمانان در آن دفن ميشوند و بسياري از آنها کساني هستند که به اميد مردن در مدينه و دفن در بقيع به آنجا ميروند.
پيامبرr فرمودند : (أحد جبل يحبنا و نحبه)[3] «أحد کوهي است که ما را دوست دارد و ما هم آن را دوست داريم». در کنار آن هفتاد و اندي شهيد، از شهداي غزوهاي که در اطراف آن به وقوع پيوست، دفن شدهاند. اين غزوه به نام آن کوه (غزوه احد) نام گرفته است.
پس هرگاه کسي به مدينه رفت اشکالي ندارد بقيع يا شهداي أحد را زيارت کند؛ چون پيامبرr در آغاز از زيارت قبور نهي کرد، سپس به منظور بيادآوردن آخرت و عبرت گرفتن از کساني که در آنجا دفن شدهاند، به آن اجازه داد. ولي بايد از تبرک جستن به قبور و استغاثه از مردگان و شفيع قراردادن و توسل کردن به آنان خودداري شود.
بالا رفتن و نماز خواندن در محلي از کوه احد که گفته ميشود محل نماز پيامبرr بوده، يا بالا رفتن به آن جهت تبرک، يا بالا رفتن به کوه رماه جهت جستجوي آثار صحابه؛ و از اين قبيل اعمال، هيچ مشروعيتي نداشته و مستحب نيست، بلکه از امور مستحدثهاي است که شرع از آنها نهي کرده است. در اين باره عمرt ميگويد : (إنما هلک من کان قبلکنم بتتبعهم آثار أنبياءهم) «کساني که قبل از شما بودند به سبب جستجوي آثار پيامبرانشان به هلاکت رسيدند». پس بايد سخن عمرt براي ما قانعکننده و فصلالخطاب باشد.
زيارتگاهها
در مدينه منوره اما کني هست که بعنوان زيارتگاه شناخته ميشوند مانند هفت مسجد نزديک محل وقوع غزوه خندق، مسجد قبلتين، بعضي چاهها، مسجد غمامه و مساجدي که به ابوبکر و عمر و عايشهy جميعاً نسبت داده ميشود. تخصيص اين اماکن به زيارت مشروع نيست و زيارتکننده اين اماکن نبايد گمان کند که با زيارت آنها اجر و ثواب بيشتري دريافت ميکند؛ چون جستجوي آثار انبياء و صالحين سبب هلاکت امتهاي قبل از ما شده است، و براي مسلمانان شايسته نيست که با سنت نبوي و روش اصحاب مخالفت کنند؛ چون خير واقعي در پيروي از سنت نبوي و اصحاب، و شر واقعي در مخالفت با آنها است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1193، 1194/69/3)، م (1399/1016/2)، د (2024/25/6)، نس (37/3).
[2]) صحيح : [ص. جه 1160]، جه (1412/453/1).
[3]) متفق عليه : خ (4083/377/7)، م (1393/1011/2).
سنت است کسي که به مدينه ميرود به مسجد قباء رفته و به پيروي از پيامبرr در آنجا نماز بخواند؛ چون در حديث آمده : (کان عليه الصلاة و السلام يتعاهده بالزيارة ماشيا و راکبا، و يأتيه يوم السبت فيصلي فيه رکعتين)[1] «پيامبرr پياده و سواره پايبند رفتن به مسجد قباء بود و روزهاي شنبه به آنجا ميرفت و دو رکعت نماز ميخواند».
در حديثي ديگر ميفرمايد : (من تطهر في بيته ثم أتي مسجد قباء فصلي فيه، کان له کأجر عمرة)[2] «کسي که در خانهاش وضو بگيرد سپس به مسجد قباء رفته و در آن نماز بخواند، پاداش يک عمره را دريافت مينمايد».
بقيع و أحد
بقيع مقبره مسلمانان در مدينه است که گروه زيادي از اصحاب در آن دفن شدهاند و تا امروز نيز مسلمانان در آن دفن ميشوند و بسياري از آنها کساني هستند که به اميد مردن در مدينه و دفن در بقيع به آنجا ميروند.
پيامبرr فرمودند : (أحد جبل يحبنا و نحبه)[3] «أحد کوهي است که ما را دوست دارد و ما هم آن را دوست داريم». در کنار آن هفتاد و اندي شهيد، از شهداي غزوهاي که در اطراف آن به وقوع پيوست، دفن شدهاند. اين غزوه به نام آن کوه (غزوه احد) نام گرفته است.
پس هرگاه کسي به مدينه رفت اشکالي ندارد بقيع يا شهداي أحد را زيارت کند؛ چون پيامبرr در آغاز از زيارت قبور نهي کرد، سپس به منظور بيادآوردن آخرت و عبرت گرفتن از کساني که در آنجا دفن شدهاند، به آن اجازه داد. ولي بايد از تبرک جستن به قبور و استغاثه از مردگان و شفيع قراردادن و توسل کردن به آنان خودداري شود.
بالا رفتن و نماز خواندن در محلي از کوه احد که گفته ميشود محل نماز پيامبرr بوده، يا بالا رفتن به آن جهت تبرک، يا بالا رفتن به کوه رماه جهت جستجوي آثار صحابه؛ و از اين قبيل اعمال، هيچ مشروعيتي نداشته و مستحب نيست، بلکه از امور مستحدثهاي است که شرع از آنها نهي کرده است. در اين باره عمرt ميگويد : (إنما هلک من کان قبلکنم بتتبعهم آثار أنبياءهم) «کساني که قبل از شما بودند به سبب جستجوي آثار پيامبرانشان به هلاکت رسيدند». پس بايد سخن عمرt براي ما قانعکننده و فصلالخطاب باشد.
زيارتگاهها
در مدينه منوره اما کني هست که بعنوان زيارتگاه شناخته ميشوند مانند هفت مسجد نزديک محل وقوع غزوه خندق، مسجد قبلتين، بعضي چاهها، مسجد غمامه و مساجدي که به ابوبکر و عمر و عايشهy جميعاً نسبت داده ميشود. تخصيص اين اماکن به زيارت مشروع نيست و زيارتکننده اين اماکن نبايد گمان کند که با زيارت آنها اجر و ثواب بيشتري دريافت ميکند؛ چون جستجوي آثار انبياء و صالحين سبب هلاکت امتهاي قبل از ما شده است، و براي مسلمانان شايسته نيست که با سنت نبوي و روش اصحاب مخالفت کنند؛ چون خير واقعي در پيروي از سنت نبوي و اصحاب، و شر واقعي در مخالفت با آنها است.
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1193، 1194/69/3)، م (1399/1016/2)، د (2024/25/6)، نس (37/3).
[2]) صحيح : [ص. جه 1160]، جه (1412/453/1).
[3]) متفق عليه : خ (4083/377/7)، م (1393/1011/2).
❤1
ازدواج
حکم ازدواج:
ازدواج از مؤکدترين سنتهاي پيامبران است. خداوند متعال ميفرمايد :
) وَلَقَد أرسَلنَا رُسُلاً مِن قَبلِکَ وَجَعَلنَا لَهُم أزوَاجاً وَ ذُرِيَّةً ( (رعد : 38)
«و ما پيش از تو پيامبراني را فرستادهايم و زنان و فرزنداني بديشان دادهايم».
ترک ازدواج بدون عذر مکروه است؛ به دليل حديث انس بن مالک : (جاء ثلاثة رهط إلي بيوت أزواج النبيr يسألون عن عبادة النبيr، فلما أخبروا کأنهم تقالوها، فقالوا، و أين نحن من رسول اللهr قد غفرله ما تقدم من ذنبه و ما تأخر، فقال أحدهم : أما أنا، فأنا أصلي الليل أبدا، و قال الآخر : أنا أصوم الدهر و لاأفطر، و قال الآخر : أنا أعتزل النساء فلا أتزوج أبدا، فجاء رسول اللهr فقال : أنتم الذين قلتم کذا و کذا؟ أما والله إني لأخشاکم لله، و أتقاکم له، و لکني أصوم و أفطر و أصلي و أرقد، و أتزوج النساء فمن رغب عن سنتي فليس مني)[1] «سه نفر به خانه يکي از همسران پيامبرr آمدند تا از عبادت او سؤال کنند. وقتي که از عبادتش آگاه شدند انگار آنرا کم دانستند و گفتند : ما کجا و پيامبرr کجا؟! خداوند گناهان گذشته و آينده او را بخشيده است، پس يکي از آنها گفت : من تمام شب را نماز ميخوانم، ديگري گفت : من هم تمام سال را روزه ميگيرم، و افطار نميکنم، سومي گفت : من هم از زنان کنارهگيري کرده و تا أبد ازدواج نميکنم. پيامبرr آمد و فرمود : شما بوديد که چنين و چنان گفتيد؟ قسم به خدا من از همه شما بيشتر از خدا ميترسم و ازهمه شما با تقواترم، ولي با وجود اين روزه ميگيرم و افطار ميکنم، نماز ميخوانم و ميخوابم و با زنان ازدواج ميکنم؛ پس کسي که از سنت من روي گرداند از من نيست».
کسي که توانايي ازدواج دارد و با ترک آن از ارتکاب گناه ميترسد، بر او واجب است ازدواج کند.
«چون زنا و هر آنچه به آن منجر شود و مقدمه آن باشد حرام است، پس اگر کسي ترس ارتکاب اين کار حرام را داشته باشد، بر او واجب است که آنرا از خود دور کند اگر اين حالت جز با ازدواج برطرف نشود، ازدواج بر او واجب ميشود».[2]
کسي که به ازدواج رغبت دارد ليکن توانايي آن را ندارد، بايد روزه بگيرد به دليل حديث اين مسعود که گفت : پيامبرr به ما فرمود : (يا معشر الشباب من استطاع منکم الباءة فلتزوج، فإنه أغض للبصر و أحصن للفرج، و من لم يستطع فعليه بالصوم، فإنه له وجاء)[3]«اي جماعت جوانان هر کس از شما توانايي ازدواج را دارد ازدواج کند؛ زيرا ازدواج بهتر چشم را (از حرام) ميپوشاند و بهتر فرج را (از حرام) محافظت ميکند، و کسي که نتوانست (ازدواج کند) بايد روزه بگيرد؛ چون روزه شهوت جنسي او را کم ميکند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفقعليه : خ اين لفظ بخاري است (5063/104/9)، م (1401/102/2)، نس (60/6).
[2]) السيل الجرار (243/2).
[3]) متفق عليه : خ (5066/112/9)، م (1400/1018/2)، د (2031/39/6)، ت (1087/272/2)، نس (56/6)، جه (1845/592/1).
حکم ازدواج:
ازدواج از مؤکدترين سنتهاي پيامبران است. خداوند متعال ميفرمايد :
) وَلَقَد أرسَلنَا رُسُلاً مِن قَبلِکَ وَجَعَلنَا لَهُم أزوَاجاً وَ ذُرِيَّةً ( (رعد : 38)
«و ما پيش از تو پيامبراني را فرستادهايم و زنان و فرزنداني بديشان دادهايم».
ترک ازدواج بدون عذر مکروه است؛ به دليل حديث انس بن مالک : (جاء ثلاثة رهط إلي بيوت أزواج النبيr يسألون عن عبادة النبيr، فلما أخبروا کأنهم تقالوها، فقالوا، و أين نحن من رسول اللهr قد غفرله ما تقدم من ذنبه و ما تأخر، فقال أحدهم : أما أنا، فأنا أصلي الليل أبدا، و قال الآخر : أنا أصوم الدهر و لاأفطر، و قال الآخر : أنا أعتزل النساء فلا أتزوج أبدا، فجاء رسول اللهr فقال : أنتم الذين قلتم کذا و کذا؟ أما والله إني لأخشاکم لله، و أتقاکم له، و لکني أصوم و أفطر و أصلي و أرقد، و أتزوج النساء فمن رغب عن سنتي فليس مني)[1] «سه نفر به خانه يکي از همسران پيامبرr آمدند تا از عبادت او سؤال کنند. وقتي که از عبادتش آگاه شدند انگار آنرا کم دانستند و گفتند : ما کجا و پيامبرr کجا؟! خداوند گناهان گذشته و آينده او را بخشيده است، پس يکي از آنها گفت : من تمام شب را نماز ميخوانم، ديگري گفت : من هم تمام سال را روزه ميگيرم، و افطار نميکنم، سومي گفت : من هم از زنان کنارهگيري کرده و تا أبد ازدواج نميکنم. پيامبرr آمد و فرمود : شما بوديد که چنين و چنان گفتيد؟ قسم به خدا من از همه شما بيشتر از خدا ميترسم و ازهمه شما با تقواترم، ولي با وجود اين روزه ميگيرم و افطار ميکنم، نماز ميخوانم و ميخوابم و با زنان ازدواج ميکنم؛ پس کسي که از سنت من روي گرداند از من نيست».
کسي که توانايي ازدواج دارد و با ترک آن از ارتکاب گناه ميترسد، بر او واجب است ازدواج کند.
«چون زنا و هر آنچه به آن منجر شود و مقدمه آن باشد حرام است، پس اگر کسي ترس ارتکاب اين کار حرام را داشته باشد، بر او واجب است که آنرا از خود دور کند اگر اين حالت جز با ازدواج برطرف نشود، ازدواج بر او واجب ميشود».[2]
کسي که به ازدواج رغبت دارد ليکن توانايي آن را ندارد، بايد روزه بگيرد به دليل حديث اين مسعود که گفت : پيامبرr به ما فرمود : (يا معشر الشباب من استطاع منکم الباءة فلتزوج، فإنه أغض للبصر و أحصن للفرج، و من لم يستطع فعليه بالصوم، فإنه له وجاء)[3]«اي جماعت جوانان هر کس از شما توانايي ازدواج را دارد ازدواج کند؛ زيرا ازدواج بهتر چشم را (از حرام) ميپوشاند و بهتر فرج را (از حرام) محافظت ميکند، و کسي که نتوانست (ازدواج کند) بايد روزه بگيرد؛ چون روزه شهوت جنسي او را کم ميکند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفقعليه : خ اين لفظ بخاري است (5063/104/9)، م (1401/102/2)، نس (60/6).
[2]) السيل الجرار (243/2).
[3]) متفق عليه : خ (5066/112/9)، م (1400/1018/2)، د (2031/39/6)، ت (1087/272/2)، نس (56/6)، جه (1845/592/1).
چه زناني براي ازدواج بهتر هستند
کسي که ميخواهد ازدواج کند، بايد تلاش کند زني را انتخاب نمايد که داراي صفات زير باشد :
1- ديندار باشد : به دليل حديث ابوهريره از پيامبرr که فرمود : (تنکح المرأة لأربع : لمالها، و لحسبها و لجمالها، و لدينها، فاظفر بذات الدين تربت يداک)[1]
«زن بخاطر چهار چيز براي ازدواج انتخاب ميشود : مال و دارائي، اصل و نسب، زيبائي و ديانت؛ پس زن ديندار را انتخاب کن، دستهايت خاکآلوده شود».
2- دوشيزه (بکر) باشد، مگر اينکه برايش در انتخاب بيوه مصلحتي وجود داشته باشد؛ به دليل حديث جابر بن عبدالله : (تزوجت امرأة في عهد رسول اللهr فلقيت النبيr، فقال يا جابر، تزوجت؟ قلت : نعم، قال : بکر أم ثيب؟ قلت : ثيب، قال : فهلا بکرا تلاعبها؟ قلت يا رسول الله إن لي أخوات، فخشيت أن تدخل بيني و بينهن، قال : فذاک إذن، إن المرأة تنکح علي دينها و مالها و جمالها، فعليک بذات الدين تربت يداک)[2] «در زمان پيامبرr با زني ازدواج کردم، پس از آن با پيامبرr ملاقات کردم، فرمود اي جابر، آيا ازدواج کردهاي، گفتم : بله، فرمود : دوشيزه يا بيوه؟ گفتم بيوه، فرمود : چرا با دختري ازدواج نکردي تا با او بازي کني؟ گفتم اي رسول خدا! من چند خواهر دارم و بيم داشتم که (اگر دوشيزه باشد با سن کم خود) بين من و آنان جداي بياندازد، پيامبرr فرمود : پس اينطور!. زن به خاطر دين، مال و زيبايياش براي ازدواج انتخاب ميشود، پس ديندار را انتخاب کن، دستهايت خاکآلوده شود».
3- زياد بچهزا باشد : به دليل حديث انس که پيامبرr فرمود :
(تزوجوا الودود الولود فإني مکماثر بکم الأمم)[3] «با زنان محبتگر و بچهزا ازدواج کنيد؛ چون من در ميان امتها به کثرت شما افتخار ميکنم».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (5090/132/9)، م (1466/1086/2)، د (2032/42/6)، جه (1858/597/1)، ش (68/6).
[2]) متفق عليه : م (715/1087/2)، اين لفظ مسلم است و اين حديث با شبيه اين لفظ و حذف جمله آخر روايت شده در : خ (5079/121/9)، د (2033/43/6)، ت (1106/280/2)، جه (1860/598/1)، نس (65/6) نسائياين حديث و زيادي را با لفظ مسلم روايت کرده است.
[3]) صحيح : [ص. ج 2940]، [الإرواء 1784]، د (2035/47/6]، نس [65/6].
کسي که ميخواهد ازدواج کند، بايد تلاش کند زني را انتخاب نمايد که داراي صفات زير باشد :
1- ديندار باشد : به دليل حديث ابوهريره از پيامبرr که فرمود : (تنکح المرأة لأربع : لمالها، و لحسبها و لجمالها، و لدينها، فاظفر بذات الدين تربت يداک)[1]
«زن بخاطر چهار چيز براي ازدواج انتخاب ميشود : مال و دارائي، اصل و نسب، زيبائي و ديانت؛ پس زن ديندار را انتخاب کن، دستهايت خاکآلوده شود».
2- دوشيزه (بکر) باشد، مگر اينکه برايش در انتخاب بيوه مصلحتي وجود داشته باشد؛ به دليل حديث جابر بن عبدالله : (تزوجت امرأة في عهد رسول اللهr فلقيت النبيr، فقال يا جابر، تزوجت؟ قلت : نعم، قال : بکر أم ثيب؟ قلت : ثيب، قال : فهلا بکرا تلاعبها؟ قلت يا رسول الله إن لي أخوات، فخشيت أن تدخل بيني و بينهن، قال : فذاک إذن، إن المرأة تنکح علي دينها و مالها و جمالها، فعليک بذات الدين تربت يداک)[2] «در زمان پيامبرr با زني ازدواج کردم، پس از آن با پيامبرr ملاقات کردم، فرمود اي جابر، آيا ازدواج کردهاي، گفتم : بله، فرمود : دوشيزه يا بيوه؟ گفتم بيوه، فرمود : چرا با دختري ازدواج نکردي تا با او بازي کني؟ گفتم اي رسول خدا! من چند خواهر دارم و بيم داشتم که (اگر دوشيزه باشد با سن کم خود) بين من و آنان جداي بياندازد، پيامبرr فرمود : پس اينطور!. زن به خاطر دين، مال و زيبايياش براي ازدواج انتخاب ميشود، پس ديندار را انتخاب کن، دستهايت خاکآلوده شود».
3- زياد بچهزا باشد : به دليل حديث انس که پيامبرr فرمود :
(تزوجوا الودود الولود فإني مکماثر بکم الأمم)[3] «با زنان محبتگر و بچهزا ازدواج کنيد؛ چون من در ميان امتها به کثرت شما افتخار ميکنم».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (5090/132/9)، م (1466/1086/2)، د (2032/42/6)، جه (1858/597/1)، ش (68/6).
[2]) متفق عليه : م (715/1087/2)، اين لفظ مسلم است و اين حديث با شبيه اين لفظ و حذف جمله آخر روايت شده در : خ (5079/121/9)، د (2033/43/6)، ت (1106/280/2)، جه (1860/598/1)، نس (65/6) نسائياين حديث و زيادي را با لفظ مسلم روايت کرده است.
[3]) صحيح : [ص. ج 2940]، [الإرواء 1784]، د (2035/47/6]، نس [65/6].
👍1
نگاه به زني که قصد خواستگاري او را دارد جايز است
اگر کسي قصد خواستگاري زني را داشته باشد، ميتواند قبل از آنکه به خواستگاري او برود و او را نگاه کند، به دليل حديث محمد بن مسلمه که گفت : از زني خواستگاري کردم و ميخواستم مخفيانه او را نگاه کنم تا اينکه او را در باغ خرمايش ديدم، به من گفته شد آيا در حالي که يار و همراه پيامبرr هستي اين کار را انجام ميدهي؟ گفت : از پيامبرr شنيدهام که ميفرمود : (إذا ألقي الله في قلب امري خطبة امرأة، فلابأس أن ينظر إليها)[1] «اگر خداوند خواستگاري زني را به قلب کسي القا کرد، باکي نيست که به او نگاه کند».
از مغير بن شعبه روايت است : نزد پيامبر r رفتم و با او درباره زني که قصد خواستگاريش داشتم صحبت کردم، پيامبرr فرمود : (إذهب فانظر إليها، فإنه أجدر أن يؤدم بينکما)[2] «برو او را نگاه کن چون اين امر رابطه بين شما را پايدارتر ميکند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1510]، جه (1864/599/1].
[2]) صحيح : (ص. ت 868)، نس (69/6)، اين لفظ نسائي است، ت (1093/275/2) در روايت ترمذي بجاي عبارت «فإنه أجدر» عبارت «فإنه أحري» ذکر شده است.
اگر کسي قصد خواستگاري زني را داشته باشد، ميتواند قبل از آنکه به خواستگاري او برود و او را نگاه کند، به دليل حديث محمد بن مسلمه که گفت : از زني خواستگاري کردم و ميخواستم مخفيانه او را نگاه کنم تا اينکه او را در باغ خرمايش ديدم، به من گفته شد آيا در حالي که يار و همراه پيامبرr هستي اين کار را انجام ميدهي؟ گفت : از پيامبرr شنيدهام که ميفرمود : (إذا ألقي الله في قلب امري خطبة امرأة، فلابأس أن ينظر إليها)[1] «اگر خداوند خواستگاري زني را به قلب کسي القا کرد، باکي نيست که به او نگاه کند».
از مغير بن شعبه روايت است : نزد پيامبر r رفتم و با او درباره زني که قصد خواستگاريش داشتم صحبت کردم، پيامبرr فرمود : (إذهب فانظر إليها، فإنه أجدر أن يؤدم بينکما)[2] «برو او را نگاه کن چون اين امر رابطه بين شما را پايدارتر ميکند».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1510]، جه (1864/599/1].
[2]) صحيح : (ص. ت 868)، نس (69/6)، اين لفظ نسائي است، ت (1093/275/2) در روايت ترمذي بجاي عبارت «فإنه أجدر» عبارت «فإنه أحري» ذکر شده است.
👍2❤1
خواستگاري
خواستگاري يعني درخواست ازدواج از زن به روشي که در ميان مردم مرسوم است. پس اگر توافق حاصل شد اين توافق تنها وعدهاي براي ازدواج است و بس، و با آن هيچ چيزي از زن براي مرد حلال نميشود، بلکه تا زمان عقد بصورت نامحرم باقي ميماند.
براي هيچ مسلماني جايز نيست که از زن خواستگاري شده توسط برادرش (شخص ديگري) خواستگاري کند؛ به دليل حديث ابن عمر(رض) : (نهي النبيr أن يبيع بعضکم علي بيع بعض، و لايخطب الرجل علي خطبة أخيه حتي يترک الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب)[1]. «پيامبرr از اينکه بعضي از شما بر معامله ديگري وارد شود، و يا اينه از زني خواستگاري کند که قبلاً برادرش (شخص ديگري) از او خواستگاري کرده، نهي کرده است مگر اينکه خواستگار اول منصرف شود يا به او اجازه دهد».
همچنين جايز نيست از زني خواستگاري شود که در عده طلاق رجعي است؛ چرا که چنين زني هنوز همسر شخصي ديگر است همانطور که جايز نيست به صراحت از زني خواستگاري شود که در عده طلاق بائنه يا عده وفات است، ولي اگر با اشاره و کنايه از او خواستگاري شود اشکالي ندارد به دليل فرموده خداوند متعال :
) وَلاَ جُنَاحَ عَلَيکُم فِيمَا عَرَّضتُم بِهِ مِن خِطبَةِ النِّسَاءِ أو أکنَنتُم فِي أنفُسِکُم( (بقره : 235)
«و گناهي بر شما (مردان) نيست که به طور کنايه اززناني (که شوهرانشان فوت کردهاند و در عده به سر ميبرند) خواستگاري کنيد و يا در دل خود تصميم بر اين کار را بگيريد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : (ص. نس 3037)، خ (5142/198/9)، نس (673).
خواستگاري يعني درخواست ازدواج از زن به روشي که در ميان مردم مرسوم است. پس اگر توافق حاصل شد اين توافق تنها وعدهاي براي ازدواج است و بس، و با آن هيچ چيزي از زن براي مرد حلال نميشود، بلکه تا زمان عقد بصورت نامحرم باقي ميماند.
براي هيچ مسلماني جايز نيست که از زن خواستگاري شده توسط برادرش (شخص ديگري) خواستگاري کند؛ به دليل حديث ابن عمر(رض) : (نهي النبيr أن يبيع بعضکم علي بيع بعض، و لايخطب الرجل علي خطبة أخيه حتي يترک الخاطب قبله، أو يأذن له الخاطب)[1]. «پيامبرr از اينکه بعضي از شما بر معامله ديگري وارد شود، و يا اينه از زني خواستگاري کند که قبلاً برادرش (شخص ديگري) از او خواستگاري کرده، نهي کرده است مگر اينکه خواستگار اول منصرف شود يا به او اجازه دهد».
همچنين جايز نيست از زني خواستگاري شود که در عده طلاق رجعي است؛ چرا که چنين زني هنوز همسر شخصي ديگر است همانطور که جايز نيست به صراحت از زني خواستگاري شود که در عده طلاق بائنه يا عده وفات است، ولي اگر با اشاره و کنايه از او خواستگاري شود اشکالي ندارد به دليل فرموده خداوند متعال :
) وَلاَ جُنَاحَ عَلَيکُم فِيمَا عَرَّضتُم بِهِ مِن خِطبَةِ النِّسَاءِ أو أکنَنتُم فِي أنفُسِکُم( (بقره : 235)
«و گناهي بر شما (مردان) نيست که به طور کنايه اززناني (که شوهرانشان فوت کردهاند و در عده به سر ميبرند) خواستگاري کنيد و يا در دل خود تصميم بر اين کار را بگيريد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : (ص. نس 3037)، خ (5142/198/9)، نس (673).
ﷺْﷺْ ﷺﷺْ
ﷺ ْﷺْﷺ♥️ﷺْﷺ ْﷺْ
ﷺْ صلوا على رسول الله ﷺْ
ﷺ اللهم صََل وسلم وََبََارَِك ﷺ
ﷺ على محمد وُعٌلُى أّلَه ِﷺْ
ﷺ وصحبه أجِمَعيِن ﷺْ
ﷺ ﷺْﷺﷺ ْﷺ
ﷺْ❤🩹ْﷺْ
❤️الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ❤️🧡
ﷺْﷺْ ﷺﷺْ
ﷺ ْﷺْﷺ♥️ﷺْﷺ ْﷺْ
ﷺْ صلوا على رسول الله ﷺْ
ﷺ اللهم صََل وسلم وََبََارَِك ﷺ
ﷺ على محمد وُعٌلُى أّلَه ِﷺْ
ﷺ وصحبه أجِمَعيِن ﷺْ
ﷺ ﷺْﷺﷺ ْﷺ
ﷺْ❤🩹ْﷺْ
❤️الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ❤️🧡
عقد ازدواج
عقد ازدواج دو رکن دارد : ايجاب و قبول، و صحت آن مشروط به موارد زير است:
1- اجازه ولي:
از عايشه روايت است که پيامبرr فرمود : (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له)[1] «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريهاش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».
2- حضور شاهدان:
از عائشه روايت است که پيامبرr فرمود : (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل)[2] «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1524]، جه (1879/60/1)، اين لفظ ابن ماجه است، د (2069/98/6)، ت (1108/280/2)، در روايت ابوداود وترمذي عبارت (فإن دخل بها ... فإن تشاجروا) بکار رفته است.
[2]) صحيح : [ص. ج 7557]، هق (125/7)، حب (1247/305).
عقد ازدواج دو رکن دارد : ايجاب و قبول، و صحت آن مشروط به موارد زير است:
1- اجازه ولي:
از عايشه روايت است که پيامبرr فرمود : (أيما امرأة لم ينکحها الولي فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فنکاحها باطل، فإن أصابها فلها مهرها بما أصاب منها، فإن اشتجروا فالسلطان ولي من لا ولي له)[1] «هر زني که ولي او را ازدواج ندهد ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، ازدواجش باطل است، پس اگر شوهرش با او نزديکي کرد بايد مهريهاش را به سبب نزديکي با او پرداخت کند، و اگر با هم مشاجره کردند حاکم سرپرست کسي است که سرپرست ندارد».
2- حضور شاهدان:
از عائشه روايت است که پيامبرr فرمود : (لانکاح إلا بولي و شاهدي عدل)[2] «ازدواج بدون ولي و دو شاهد عادل صحيح نيست».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. جه 1524]، جه (1879/60/1)، اين لفظ ابن ماجه است، د (2069/98/6)، ت (1108/280/2)، در روايت ابوداود وترمذي عبارت (فإن دخل بها ... فإن تشاجروا) بکار رفته است.
[2]) صحيح : [ص. ج 7557]، هق (125/7)، حب (1247/305).
🥰1🤩1
خطبه ازدواج
مستحب است قبل از عقد خطبهاي خوانده شود، اين خطبه خطبه حاجت نام دارد، لفظ خطبه اين است :
(إن الحمدلله، نحمده، و نستعينه، و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و سيئات أعمالنا، من يهده الله فلامضل له، و من يضلل فلا هادي له، و أشهد أن لا إلا الله وحده لاشريک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله) «براستي حمد و سپاس تنها لايق خدا است او را شکر ميگوييم و از او درخواست کمک و آمرزش ميکنيم، و پناه ميبريم به خدا از شرور نفسهايمان واز بديهاي اعمالمان، هر کس که خدا او را هدايت کند هيچ کس نميتواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نمايد هيچ کس نميتواند او را هدايت دهد و شهادت ميدهم که هيچ معبود بر حقي بجز الله نيست که تنها و بيشريک است، و شهادت ميدهم که محمد بنده و فرستاده او است».
) يَأْ أيُّهَاْ الَّذِيْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاْتِهِ وَلاَتَمُوْتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون ( (آل عمران : 102)
«اي کساني که ايمان آوردهايد آنچنانکه بايد از خدا بترسيد و نميريد مگر آنکه مسلمان باشيد».
) يَأْ أيُّهَا النَّاْسُ، اتَّقُوْاْ رَبَّکُمُ الَّذِيْ خَلَقَکُم مِنْ نَّفْسٍ وَّاحِدَةٍ وَّ خَلَقَ مِنْهَاْ زَوْجَهَاْ وَ بَثَّ مِِنْهُمَاْ رِجَالاً کَثِيراً وَّ نِسَاءً وَّاتَّقُوْاْ اللهَ الَّذِيْ تَسَاءَلُوْنَ بِهِ وَالأرْحَاْمَ إِنّ اللهَ کَاْنَ عَلَيْکُمْ رَقِيْبَاً ( (نساء : 1)
«اي مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهيزيد، پروردگاري که شما رااز يک انسان بيافريد و (سپس) همسرش را از نوع او آفريد و از آن دو نفر مردان و زنان فراواني منتشر ساخت. و از (خشم) خدايي بپرهيزيد که همديگر را بدو سوگند ميدهيد، و بپرهيزيد از اينکه پيوند خويشاوندي را گسيخته داريد (وصله رحم را هم ناديده گيرد)، زيرا بيگمان خداوند مراقب شما است».
) يَأْ أَيُّهَا الَّذِيْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِيْداً يُصْلِح لَکُمْ أَعْمَاْلَکُمْ وَ يَغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُم وَمَن يُّطِعَ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَاْزَ فَوْزاً عَظِيْماً( (احزاب : 70)
«اي مؤمنان از خدا بترسيد و سخن حق و درست بگوييد. در نتيجه خدا (توفيق خيرتان ميدهد و) اعمالتان را بايسته ميکند و گناهانتان را ميبخشايد. اصلاً هر کس از خدا و پيامبرش فرمانبرداري کند، قطعاً به پيروزي و کاميابي بزرگي دست مييابد».
أما بعد : فإن أصدق الحديث کتاب الله، و خير الهدي، هدي محمدr و شر الأمور محدثاتها، و کل محدثة بدعة، و کل بدعة ضلالة و کل ضلالة في النار)[1] «اما بعد : راستترين سخن کتاب خدا، و بهترين روش، روش محمدr است، و بدترين امور نوآوري در دين است، و هر تازه پيدا شدهاي در دين بدعت و هر بدعتي گمراهي، و هر گمراهي در آتش است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) در خطبه جمعه بيان شد.
مستحب است قبل از عقد خطبهاي خوانده شود، اين خطبه خطبه حاجت نام دارد، لفظ خطبه اين است :
(إن الحمدلله، نحمده، و نستعينه، و نستغفره، و نعوذ بالله من شرور أنفسنا و سيئات أعمالنا، من يهده الله فلامضل له، و من يضلل فلا هادي له، و أشهد أن لا إلا الله وحده لاشريک له و أشهد أن محمدا عبده و رسوله) «براستي حمد و سپاس تنها لايق خدا است او را شکر ميگوييم و از او درخواست کمک و آمرزش ميکنيم، و پناه ميبريم به خدا از شرور نفسهايمان واز بديهاي اعمالمان، هر کس که خدا او را هدايت کند هيچ کس نميتواند او را گمراه کند و هر کس که خداوند او را گمراه نمايد هيچ کس نميتواند او را هدايت دهد و شهادت ميدهم که هيچ معبود بر حقي بجز الله نيست که تنها و بيشريک است، و شهادت ميدهم که محمد بنده و فرستاده او است».
) يَأْ أيُّهَاْ الَّذِيْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقَاْتِهِ وَلاَتَمُوْتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون ( (آل عمران : 102)
«اي کساني که ايمان آوردهايد آنچنانکه بايد از خدا بترسيد و نميريد مگر آنکه مسلمان باشيد».
) يَأْ أيُّهَا النَّاْسُ، اتَّقُوْاْ رَبَّکُمُ الَّذِيْ خَلَقَکُم مِنْ نَّفْسٍ وَّاحِدَةٍ وَّ خَلَقَ مِنْهَاْ زَوْجَهَاْ وَ بَثَّ مِِنْهُمَاْ رِجَالاً کَثِيراً وَّ نِسَاءً وَّاتَّقُوْاْ اللهَ الَّذِيْ تَسَاءَلُوْنَ بِهِ وَالأرْحَاْمَ إِنّ اللهَ کَاْنَ عَلَيْکُمْ رَقِيْبَاً ( (نساء : 1)
«اي مردمان از (خشم) پروردگارتان بپرهيزيد، پروردگاري که شما رااز يک انسان بيافريد و (سپس) همسرش را از نوع او آفريد و از آن دو نفر مردان و زنان فراواني منتشر ساخت. و از (خشم) خدايي بپرهيزيد که همديگر را بدو سوگند ميدهيد، و بپرهيزيد از اينکه پيوند خويشاوندي را گسيخته داريد (وصله رحم را هم ناديده گيرد)، زيرا بيگمان خداوند مراقب شما است».
) يَأْ أَيُّهَا الَّذِيْنَ آمَنُوْاْ اتَّقُوا اللهَ وَ قُوْلُوْاْ قَوْلاً سَدِيْداً يُصْلِح لَکُمْ أَعْمَاْلَکُمْ وَ يَغْفِرْلَکُمْ ذُنُوبَکُم وَمَن يُّطِعَ اللهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فَاْزَ فَوْزاً عَظِيْماً( (احزاب : 70)
«اي مؤمنان از خدا بترسيد و سخن حق و درست بگوييد. در نتيجه خدا (توفيق خيرتان ميدهد و) اعمالتان را بايسته ميکند و گناهانتان را ميبخشايد. اصلاً هر کس از خدا و پيامبرش فرمانبرداري کند، قطعاً به پيروزي و کاميابي بزرگي دست مييابد».
أما بعد : فإن أصدق الحديث کتاب الله، و خير الهدي، هدي محمدr و شر الأمور محدثاتها، و کل محدثة بدعة، و کل بدعة ضلالة و کل ضلالة في النار)[1] «اما بعد : راستترين سخن کتاب خدا، و بهترين روش، روش محمدr است، و بدترين امور نوآوري در دين است، و هر تازه پيدا شدهاي در دين بدعت و هر بدعتي گمراهي، و هر گمراهي در آتش است».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) در خطبه جمعه بيان شد.
👍3❤2