تشويق بر اداي زکات
خداوند متعال ميفرمايد :
) خُذ مِن أمَوالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وَتُزَکِّيهِم بِهَا ( (توبه : 103)
«(اي پيامبر) از اموال آنان زکات بگير تا بدين وسيله ايشان را (از رذايل اخلاقي و گناهان و تنگ چشمي) پاک داري و (در دل آنان نيروي خيرات و حسنات را رشد دهي و درجات) ايشان را بالا بري».
و ميفرمايد :
)وَمَا آتَيتُم مِن رِباً لِّيَربُوَ فِي أموَالِ النَّاسِ فَلاَيرَبوُ عِندَاللهِ، وَ مَا آتَيتُم مِن زَکَاةٍ تُرِيدُونَ وَجهَ اللهِ فَأولَئِکَ هُمُ المُضعِفُون( (روم : 39)
«آنچه را که به عنوان ربا ميدهيد تا از اموال مردم فزوني يابد نزد خدا فزوني نخواهد يافت، و آنچه را که به عنوان زکات ميپردازيد و تنها رضاي خدا را منظور نظر ميداريد، چنين کساني داراي پاداش مضاعف خواهند بود».
از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود :
(من تصدق بعدل تمرة من کسب طيب، و لايقبل الله إلا الطيب، فإن الله يتقبلها بيمينه ثم يربيها لصاحبها کما يربي أحدکم فلوه حتي تکون مثل الجبل)[1] «هر کس به اندازه يک دانه خرما از کسب پاک و حلال صدقه بدهد – و خداوند غير از پاک و حلال را قبول نميکند – خداوند آن را با (دست) راستش قبول ميکند، سپس آن را براي صاحبش افزايش ميدهد تا اينکه به اندازه يک کوه ميرسد همچنان که کسي از شما کره اسبش را پرورش ميدهد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1410/278/3)، اين لفظ بخاري است، م (1014/702/2)، ت (656/85/2)، نس (57/5).
خداوند متعال ميفرمايد :
) خُذ مِن أمَوالِهِم صَدَقَةً تُطَهِّرُهُم وَتُزَکِّيهِم بِهَا ( (توبه : 103)
«(اي پيامبر) از اموال آنان زکات بگير تا بدين وسيله ايشان را (از رذايل اخلاقي و گناهان و تنگ چشمي) پاک داري و (در دل آنان نيروي خيرات و حسنات را رشد دهي و درجات) ايشان را بالا بري».
و ميفرمايد :
)وَمَا آتَيتُم مِن رِباً لِّيَربُوَ فِي أموَالِ النَّاسِ فَلاَيرَبوُ عِندَاللهِ، وَ مَا آتَيتُم مِن زَکَاةٍ تُرِيدُونَ وَجهَ اللهِ فَأولَئِکَ هُمُ المُضعِفُون( (روم : 39)
«آنچه را که به عنوان ربا ميدهيد تا از اموال مردم فزوني يابد نزد خدا فزوني نخواهد يافت، و آنچه را که به عنوان زکات ميپردازيد و تنها رضاي خدا را منظور نظر ميداريد، چنين کساني داراي پاداش مضاعف خواهند بود».
از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود :
(من تصدق بعدل تمرة من کسب طيب، و لايقبل الله إلا الطيب، فإن الله يتقبلها بيمينه ثم يربيها لصاحبها کما يربي أحدکم فلوه حتي تکون مثل الجبل)[1] «هر کس به اندازه يک دانه خرما از کسب پاک و حلال صدقه بدهد – و خداوند غير از پاک و حلال را قبول نميکند – خداوند آن را با (دست) راستش قبول ميکند، سپس آن را براي صاحبش افزايش ميدهد تا اينکه به اندازه يک کوه ميرسد همچنان که کسي از شما کره اسبش را پرورش ميدهد».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) متفق عليه : خ (1410/278/3)، اين لفظ بخاري است، م (1014/702/2)، ت (656/85/2)، نس (57/5).
❤1🤩1
تحذير از ادا نکردن زکات
خداوند متعال ميفرمايد :
)وَلاَيَحسَبَنَّ الَّذِينَ يَبخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَيراً لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَّهُم سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَومَ القِيَامَةِ، وَللهِ مِيرَاثُ السَّمَواتِ وَ الأرضِ وَ اللهُ بِمَا تَعمَلُونَ خَبِيرٌ( (آل عمران : 180)
«آنانکه نسبت بدانچه خداوند از فضل و نعمت خود بديشان عطا کرده است بخل ميورزند، گمان نکنند که اين کار براي آنان خوب است و به سود ايشان است، بلکه اين کار براي آنان بد است و به زيان ايشان تمام ميشود. در روز قيامت همان چيزي که بدان بخل ورزيدهاند طوق (گردن) ايشان ميگردد. و همه آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ خدا است و سرانجام هم همه را به ارث خواهد برد، و خداوند به آنچه انجام ميدهيد بسيار اگاه است».
از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود : (من آتاه الله مالا فلم يؤد زکاته مثل له يوم القيامة شجاعا أقرع له زبيبتان يطوقه يوم القيامة، ثم يأخذ بلهزمتيه – يعني شدقيه – ثم يقول : أنا کنزک، أنا مالک، ثم تلا هذه الآية : ) وَلاَيَحسَبَنَّ الَّذِينَ يَبخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ...([1] «کسي که خداوند به او مالي بدهد و زکاتش را پرداخت نکند در روز قيامت مال او به صورت يک مار افعي کچل (سرش از کثرت سم کچل شده باشد) نمايان ميشود که دو نقطه سياه بر روي چشمانش دارد و به گردن او ميپيچد سپس چانههايش را ميگيرد و ميگويد من گنج تو هستم من مال تو هستم (که زکات آن را ندادي) سپس اين آيه را خواند : ) وَلاَيَحسَبَنَّ الَّذِينَ يَبخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ...(. «گمان نبرند آناني که بخل ميورزند در آنچه خداوند از فضل خويش به آنان داده است...».
و خداوند متعال ميفرمايد :
)وَالَّذِينَ يَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ وَلاَيُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرهُم بِعَذَابٍ ألِيمٍ. يَومَ يُحمَي عَلَيهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکوَي بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هَذَا مَا کَنَزتُم لأنفُسِکُم فَذُوقُوا مَا کُنتُم تَکنِزُونَ( (توبه : 34 و 35)
«و کساني که طلا و نقره را اندوخته ميکنند و آن را در راه خدا خرج نمينمايند، آنان را به عذاب بسيار دردناکي مژده بده. روزي (فرا خواهد رسيد که اين سکهها در آتش دوزخ گداخته ميشوند و پيشانيها و پهلوها و پشتهاي ايشان با آنها داغ ميگردد و بديشان گفته ميشود اين همان چيزي است که براي خويشتن اندوخته ميکرديد؛ پس اينک بچشيد مزه آنچه را که اندوختهايد».
از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود : (ما من صاحب ذهب ولافضة لايؤدي منها حقها إلا إذا کان يوم القيامة، صفحت له صفائح من نار فأحمي عليها في نار جهنم فيکوي بها جنبه و جبينه و ظهره. کلما بردت أعيدت له. في يوم کان مقداره خمسين ألف سنة. حتي يقضي بين العباد. فيري سبيله، إما إلي الجنة و إما إلي النار).
قيل : يا رسول الله! فالإبل؟ قال : ولا صاحب إبل لايؤدي منها حقها، و من حقها حلبها يوم وردها، إلا إذا کان يوم القيامة بطح لها بقاع قرقر، أوفر ماکانت لايفقدمنها فصيلا واحدا تطؤه بأخفافها وتعضه بأفواهها، کلما مر عليه أولاها رد عليه أخراها في يوم کان مقداره خمسين ألف سنة، حتي يقضي بين العباد فيري سبيله إما إلي الجنة و إما إلي النار)[2] «هر صاحب طلا و نقرهاي که حق را ندهد؛ در روز قيامت تخته سنگهايي از آتش براي او پهن و با آتش جهنم گذاخته ميشود و با آن پهلو و پيشاني و پشتش داغ ميگردد، هر وقت که سرد شد دوباره داغ شده و به بدنش زده ميشود در روزي که مدت آن پنجاه هزار سال است تا وقتي که بين بندگان دادرسي شود. آنگاه راهش به او نشان داده ميشود که يا به سوي بهشت است يا به سوي آتش.
گفته شد اي رسول خدا پس زکات شتر چي؟ فرمود : هر صاحب شتري که حق شترش را پرداخت نکند – و از جمله حق شتر دوشيدنش در روز آب دادنش است – حتماً روز قيامت زميني وسيع براي شترانش گسترده ميشود و حتي يک بچه شتر هم از تعداد آنها کم نميشود آن شترها با پاهايشان صاحبشان را (که زکات آنها را نداده است) لگدکوب ميکنند و با دندانهايشان اعضايش را گاز ميگيرند، هرگاه اول شترها از روي او عبور کردند بلافاصله آخرشان بازگردانده ميشوند تا بار ديگر از روي او عبور کنند در روزي که مدت آن پنجاه هزار سال است تا وقتي که بين بندگان قضاوت شود. آنگاه راهش به او نشان داده ميشود که يا به سوي بهشت است يا به سوي آتش».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. نس 2327]، خ (1403/268/3).
[2]) صحيح : [ص. ج 5729]، م (987/680/2)، د (1642/75/5).
خداوند متعال ميفرمايد :
)وَلاَيَحسَبَنَّ الَّذِينَ يَبخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ هُوَ خَيراً لَهُم بَل هُوَ شَرٌّ لَّهُم سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَومَ القِيَامَةِ، وَللهِ مِيرَاثُ السَّمَواتِ وَ الأرضِ وَ اللهُ بِمَا تَعمَلُونَ خَبِيرٌ( (آل عمران : 180)
«آنانکه نسبت بدانچه خداوند از فضل و نعمت خود بديشان عطا کرده است بخل ميورزند، گمان نکنند که اين کار براي آنان خوب است و به سود ايشان است، بلکه اين کار براي آنان بد است و به زيان ايشان تمام ميشود. در روز قيامت همان چيزي که بدان بخل ورزيدهاند طوق (گردن) ايشان ميگردد. و همه آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ خدا است و سرانجام هم همه را به ارث خواهد برد، و خداوند به آنچه انجام ميدهيد بسيار اگاه است».
از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود : (من آتاه الله مالا فلم يؤد زکاته مثل له يوم القيامة شجاعا أقرع له زبيبتان يطوقه يوم القيامة، ثم يأخذ بلهزمتيه – يعني شدقيه – ثم يقول : أنا کنزک، أنا مالک، ثم تلا هذه الآية : ) وَلاَيَحسَبَنَّ الَّذِينَ يَبخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ...([1] «کسي که خداوند به او مالي بدهد و زکاتش را پرداخت نکند در روز قيامت مال او به صورت يک مار افعي کچل (سرش از کثرت سم کچل شده باشد) نمايان ميشود که دو نقطه سياه بر روي چشمانش دارد و به گردن او ميپيچد سپس چانههايش را ميگيرد و ميگويد من گنج تو هستم من مال تو هستم (که زکات آن را ندادي) سپس اين آيه را خواند : ) وَلاَيَحسَبَنَّ الَّذِينَ يَبخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ...(. «گمان نبرند آناني که بخل ميورزند در آنچه خداوند از فضل خويش به آنان داده است...».
و خداوند متعال ميفرمايد :
)وَالَّذِينَ يَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ وَلاَيُنفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللهِ فَبَشِّرهُم بِعَذَابٍ ألِيمٍ. يَومَ يُحمَي عَلَيهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکوَي بِهَا جِبَاهُهُم وَ جُنُوبُهُم وَ ظُهُورُهُم هَذَا مَا کَنَزتُم لأنفُسِکُم فَذُوقُوا مَا کُنتُم تَکنِزُونَ( (توبه : 34 و 35)
«و کساني که طلا و نقره را اندوخته ميکنند و آن را در راه خدا خرج نمينمايند، آنان را به عذاب بسيار دردناکي مژده بده. روزي (فرا خواهد رسيد که اين سکهها در آتش دوزخ گداخته ميشوند و پيشانيها و پهلوها و پشتهاي ايشان با آنها داغ ميگردد و بديشان گفته ميشود اين همان چيزي است که براي خويشتن اندوخته ميکرديد؛ پس اينک بچشيد مزه آنچه را که اندوختهايد».
از ابوهريره روايت است که پيامبرr فرمود : (ما من صاحب ذهب ولافضة لايؤدي منها حقها إلا إذا کان يوم القيامة، صفحت له صفائح من نار فأحمي عليها في نار جهنم فيکوي بها جنبه و جبينه و ظهره. کلما بردت أعيدت له. في يوم کان مقداره خمسين ألف سنة. حتي يقضي بين العباد. فيري سبيله، إما إلي الجنة و إما إلي النار).
قيل : يا رسول الله! فالإبل؟ قال : ولا صاحب إبل لايؤدي منها حقها، و من حقها حلبها يوم وردها، إلا إذا کان يوم القيامة بطح لها بقاع قرقر، أوفر ماکانت لايفقدمنها فصيلا واحدا تطؤه بأخفافها وتعضه بأفواهها، کلما مر عليه أولاها رد عليه أخراها في يوم کان مقداره خمسين ألف سنة، حتي يقضي بين العباد فيري سبيله إما إلي الجنة و إما إلي النار)[2] «هر صاحب طلا و نقرهاي که حق را ندهد؛ در روز قيامت تخته سنگهايي از آتش براي او پهن و با آتش جهنم گذاخته ميشود و با آن پهلو و پيشاني و پشتش داغ ميگردد، هر وقت که سرد شد دوباره داغ شده و به بدنش زده ميشود در روزي که مدت آن پنجاه هزار سال است تا وقتي که بين بندگان دادرسي شود. آنگاه راهش به او نشان داده ميشود که يا به سوي بهشت است يا به سوي آتش.
گفته شد اي رسول خدا پس زکات شتر چي؟ فرمود : هر صاحب شتري که حق شترش را پرداخت نکند – و از جمله حق شتر دوشيدنش در روز آب دادنش است – حتماً روز قيامت زميني وسيع براي شترانش گسترده ميشود و حتي يک بچه شتر هم از تعداد آنها کم نميشود آن شترها با پاهايشان صاحبشان را (که زکات آنها را نداده است) لگدکوب ميکنند و با دندانهايشان اعضايش را گاز ميگيرند، هرگاه اول شترها از روي او عبور کردند بلافاصله آخرشان بازگردانده ميشوند تا بار ديگر از روي او عبور کنند در روزي که مدت آن پنجاه هزار سال است تا وقتي که بين بندگان قضاوت شود. آنگاه راهش به او نشان داده ميشود که يا به سوي بهشت است يا به سوي آتش».
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) صحيح : [ص. نس 2327]، خ (1403/268/3).
[2]) صحيح : [ص. ج 5729]، م (987/680/2)، د (1642/75/5).
❤2
فكُلُّ تَسْبِيحةٍ صدقَةٌ
وكُلُّ تَحْمِيدَةٍ صَدَقَةٌ
وَكُلُّ تَهْلِيلَةٍ صَدَقَةٌ
وكُلُّ تَكْبِيرةٍ صدقَة
لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ، وَالنِّعْمَةَ، لَكَ وَالْمُلْكَ، لاَ شَرِيكَ لَكَ
الله أكبر، الله أكبر، الله أكبر، لا إله إلا الله، الله أكبر، الله أكبر، ولله الحمد، الله أكبرُ كبيرًا، والحمد لله كثيرًا، وسبحان الله بكرةً وأصيلا.
وكُلُّ تَحْمِيدَةٍ صَدَقَةٌ
وَكُلُّ تَهْلِيلَةٍ صَدَقَةٌ
وكُلُّ تَكْبِيرةٍ صدقَة
لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ، إِنَّ الْحَمْدَ، وَالنِّعْمَةَ، لَكَ وَالْمُلْكَ، لاَ شَرِيكَ لَكَ
الله أكبر، الله أكبر، الله أكبر، لا إله إلا الله، الله أكبر، الله أكبر، ولله الحمد، الله أكبرُ كبيرًا، والحمد لله كثيرًا، وسبحان الله بكرةً وأصيلا.
حکم مانعين زکات
«زکات از واجباتي است که امت اسلامي بر آن اجماع کرده و شهرت آن به حدي رسيده است که از ضروريات دين به حساب ميآيد به طوري که اگر کسي وجوب آن را انکار کند از دايره اسلام خارج ميشود و به جهت کفرش کشته ميشود مگر اينکه تازه مسلمان باشد که در اين صورت چون احکام اسلام را نميداند معذور به حساب ميآيد.
اما کسي که با وجود اعتقاد به وجوب زکات از پرداخت آن خودداري کند، به خاطر عدم پرداخت آن گناهکار ميشود بدون اينکه اين کار او را از دايره اسلام خارج کند و بر حاکم لازم است که به زور زکات را از او بگيرد»[1]. که در اين صورت نصف مال او را بعنوان مجازات ميگيرد؛ به دليل حديث بهز بن حکيم از پدرش از جدش که گفت از پيامبرr شنيدم که ميفرمود : (في کل إبل سائمة، في کل أربعين ابنة لبون، لايفرق إبل عن حسابها من أعطاها مؤتجرا فله أجرها، و من منعها فإنا آخذوها و شطر ماله عزمة من عزمات ربنا تبارک و تعالي لايحل لآل محمد منها شيي)[2] «از هر چهل شتر سائمه (چرنده) يک بنت لبون (شتري ماده که دو سال را تمام کرده و وارد سه سال شده باشد) بعنوان زکات، واجب ميگردد و دو نفر شريک نبايد شترانشان را (هنگام زکات) از هم جدا کنند (به نيت اينکه زکات بر آنها واجب نشود)، هر کسي زکاتش را بمنظور دريافت پاداش پرداخت نمايد، پاداشش را خواهد گرفت، و هر کسي از پرداخت آن خودداري کند، ما علاوه بر آن، نصف مالش را هم ميگيريم که اين حقي است از حقوق واجب خداوند و براي آل محمد چيزي از آن حلال نيست».
اگر گروهي به وجوب زکات اعتقاد داشتند ولي از اداي آن خودداري کردند، اگرچه داراي قوت و عزت باشند، بايد با آنان اعلان جنگ شود تا آن را پرداخت کنند به دليل فرموده پيامبرr : (أمرت أن أقاتل الناس حتي شهدوا أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله، و يقيموا الصلاة و يؤتوا الزکاة، فإذا فعلوا ذلک عصموا مني دماءهم و أموالهم إلا بحق الإسلام و حسابهم علي الله)[3] «به من دستور داده شده که با مردم بجنگم تا وقتي که کلمه شهادتين را ميگويند و نماز را اقامه و زکات را پرداخت کنند، وقتي اين کار را کردند از طرف من خون و مالشان مصونيت پيدا ميکند مگر به حق اسلام (که اگر مستحق قصاص باشند قصاص درباره آنها اجرا ميشود) و حساب آنان با خداوند است».
از ابوهريره روايت است : وقتي پيامبرr فوت کرد و ابوبکر زمام امور را بدست گرفت و گروهي از عربها کافر شدند (و زکات ندادند)، عمر به ابوبکر گفت : (کيف تقاتل الناس؟ و قد قال رسول اللهr أمرت أن أقاتل الناس حتي يقولوا لا إله إلا الله، فمن قالها فقد عصم مني ماله و نفسه إلا بحقي و حسابهم علي الله. فقال : والله لأقاتلن من فرق بين الصلاة و الزکاة، فإن الزکاة حق المال. والله لو منعوني عناقا کانوا يؤدونها إلي رسول اللهr لقاتلتهم علي منعها. فقال عمر : فوالله ما هو إلا أن قد شرح الله صدر أبي بکر للقتال فعرفت أنه الحق)[4] «چگونه با مردم ميجنگي در حالي که پيامبرr فرموده : دستور داده شدم که با مردم بجنگم تا وقتي که لا إله إلا الله را بگويند، پس هر کس آن را بگويد مال و جان او از طرف من محفوظ ميماند مگر به حق اسلام و حساب آنان با خدا است، ابوبکر گفت : قسم به خدا اگر از پرداخت بزغاله (يکساله)اي که در زمان پيامبرr (به عنوان زکات) ميدادند، خودداري کنند به خاطر آن با آنها ميجنگم، عمر گفت ک به خدا قسم حقيقت اين بود که خداوند سينه ابوبکر را براي جنگ (با مانعين زکات) گشوده و من بعداً دانستم که حق همان بود که ابوبکر انجام داد»
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) فقه السنه (281/1).
[2]) حسن : [ص. ج 4265]، د (1560/452/4)، نس (25/5)، أ (28/217/8).
[3]) متفق عليه : خ (25/75/1)، اين لفظ بخاري است، م (22/53/1).
[4]) خ (1399/1400/626/3)، م (20/51/1)، د (1541/414/4)، نس (14/5)، ت (2734/117/4).
«زکات از واجباتي است که امت اسلامي بر آن اجماع کرده و شهرت آن به حدي رسيده است که از ضروريات دين به حساب ميآيد به طوري که اگر کسي وجوب آن را انکار کند از دايره اسلام خارج ميشود و به جهت کفرش کشته ميشود مگر اينکه تازه مسلمان باشد که در اين صورت چون احکام اسلام را نميداند معذور به حساب ميآيد.
اما کسي که با وجود اعتقاد به وجوب زکات از پرداخت آن خودداري کند، به خاطر عدم پرداخت آن گناهکار ميشود بدون اينکه اين کار او را از دايره اسلام خارج کند و بر حاکم لازم است که به زور زکات را از او بگيرد»[1]. که در اين صورت نصف مال او را بعنوان مجازات ميگيرد؛ به دليل حديث بهز بن حکيم از پدرش از جدش که گفت از پيامبرr شنيدم که ميفرمود : (في کل إبل سائمة، في کل أربعين ابنة لبون، لايفرق إبل عن حسابها من أعطاها مؤتجرا فله أجرها، و من منعها فإنا آخذوها و شطر ماله عزمة من عزمات ربنا تبارک و تعالي لايحل لآل محمد منها شيي)[2] «از هر چهل شتر سائمه (چرنده) يک بنت لبون (شتري ماده که دو سال را تمام کرده و وارد سه سال شده باشد) بعنوان زکات، واجب ميگردد و دو نفر شريک نبايد شترانشان را (هنگام زکات) از هم جدا کنند (به نيت اينکه زکات بر آنها واجب نشود)، هر کسي زکاتش را بمنظور دريافت پاداش پرداخت نمايد، پاداشش را خواهد گرفت، و هر کسي از پرداخت آن خودداري کند، ما علاوه بر آن، نصف مالش را هم ميگيريم که اين حقي است از حقوق واجب خداوند و براي آل محمد چيزي از آن حلال نيست».
اگر گروهي به وجوب زکات اعتقاد داشتند ولي از اداي آن خودداري کردند، اگرچه داراي قوت و عزت باشند، بايد با آنان اعلان جنگ شود تا آن را پرداخت کنند به دليل فرموده پيامبرr : (أمرت أن أقاتل الناس حتي شهدوا أن لا إله إلا الله و أن محمدا رسول الله، و يقيموا الصلاة و يؤتوا الزکاة، فإذا فعلوا ذلک عصموا مني دماءهم و أموالهم إلا بحق الإسلام و حسابهم علي الله)[3] «به من دستور داده شده که با مردم بجنگم تا وقتي که کلمه شهادتين را ميگويند و نماز را اقامه و زکات را پرداخت کنند، وقتي اين کار را کردند از طرف من خون و مالشان مصونيت پيدا ميکند مگر به حق اسلام (که اگر مستحق قصاص باشند قصاص درباره آنها اجرا ميشود) و حساب آنان با خداوند است».
از ابوهريره روايت است : وقتي پيامبرr فوت کرد و ابوبکر زمام امور را بدست گرفت و گروهي از عربها کافر شدند (و زکات ندادند)، عمر به ابوبکر گفت : (کيف تقاتل الناس؟ و قد قال رسول اللهr أمرت أن أقاتل الناس حتي يقولوا لا إله إلا الله، فمن قالها فقد عصم مني ماله و نفسه إلا بحقي و حسابهم علي الله. فقال : والله لأقاتلن من فرق بين الصلاة و الزکاة، فإن الزکاة حق المال. والله لو منعوني عناقا کانوا يؤدونها إلي رسول اللهr لقاتلتهم علي منعها. فقال عمر : فوالله ما هو إلا أن قد شرح الله صدر أبي بکر للقتال فعرفت أنه الحق)[4] «چگونه با مردم ميجنگي در حالي که پيامبرr فرموده : دستور داده شدم که با مردم بجنگم تا وقتي که لا إله إلا الله را بگويند، پس هر کس آن را بگويد مال و جان او از طرف من محفوظ ميماند مگر به حق اسلام و حساب آنان با خدا است، ابوبکر گفت : قسم به خدا اگر از پرداخت بزغاله (يکساله)اي که در زمان پيامبرr (به عنوان زکات) ميدادند، خودداري کنند به خاطر آن با آنها ميجنگم، عمر گفت ک به خدا قسم حقيقت اين بود که خداوند سينه ابوبکر را براي جنگ (با مانعين زکات) گشوده و من بعداً دانستم که حق همان بود که ابوبکر انجام داد»
--------------------------------------------------------------------------------
[1]) فقه السنه (281/1).
[2]) حسن : [ص. ج 4265]، د (1560/452/4)، نس (25/5)، أ (28/217/8).
[3]) متفق عليه : خ (25/75/1)، اين لفظ بخاري است، م (22/53/1).
[4]) خ (1399/1400/626/3)، م (20/51/1)، د (1541/414/4)، نس (14/5)، ت (2734/117/4).
زکات بر چه کساني واجب است؟
بر هر مسلمان آزادي که دارائيش به حد نصاب برسد و يک سال بر آن بگذرد زکات فرض ميشود. بجز زراعات که (گذشت يک سال بر آن واجب نيست) و زکات آن در روز برداشت محصول به شرطي که به حد نصاب برسد، واجب ميگردد. خداوند متعال ميفرمايد :
) وَآتُوا حَقَّهُ يَومَ حَصَادِهِ ( (أنعام : 141)
«و به هنگام رسيدن و چيدن و درو کردنشان زکات آنها را بدهيد».
بر هر مسلمان آزادي که دارائيش به حد نصاب برسد و يک سال بر آن بگذرد زکات فرض ميشود. بجز زراعات که (گذشت يک سال بر آن واجب نيست) و زکات آن در روز برداشت محصول به شرطي که به حد نصاب برسد، واجب ميگردد. خداوند متعال ميفرمايد :
) وَآتُوا حَقَّهُ يَومَ حَصَادِهِ ( (أنعام : 141)
«و به هنگام رسيدن و چيدن و درو کردنشان زکات آنها را بدهيد».
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لبیک اللهم لبیک
چه یک نوای زیبا ❤️💖🌿
چه یک نوای زیبا ❤️💖🌿
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📌ملزوم است تا همگان کلیپ بالا را ببینند
⁉️شاید با خودتان بگید چرا صف نمیگیرند تا دستو پای آنها نسوزند!
◽️بله گرسنگی امان نمیدهد
بوالله قسم عضوی از خانواده و فرزند خودتان در این حال و روز نمیگذارید بماند
▫️پس در این روزهای مبارک و گرانقدر که فرصت است و دارد زود میگذرد صدقه ات را سهم این مظلومان کن
▫️دریغ نکن که بهترین و پر فضیلت ترین عمل خیر همانا در روز عرفه است
عرفه خود را بدون صدقه رد نکن
▫️اگر تن ما در این میدان نیست بگذاریم اموال ناچیز ما دردی از این مظلومان کم کند
حی علی الجهاد
✅ شماره کارت جهت واریز کمک های شما عزیزان به مسلمانان غزه:
" ماموستا: فواد محمدی
بانک ملی ۶۰۳۷۹۹۷۳۹۶۱۱۵۳۶۳"
شبا
IR680170000000338441599001
"کمپین @kkomkG کمپین "
"ماموستا: عبدالجبارلطفی
بانک تجارت ۵۸۵۹۸۳۱۱۳۹۷۰۹۶۵۲"
شبا
IR410180000000149099138084
"کمپین @kkomkG کمپین "
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لبيك اللَّهُمَّ لبيك🕋😍.
لبیک می گویم گر چه در بین حاجیان تلبیه گوینده نیستم
با تمام وجودم یارب تو را تلبیه می گویم
لبیک، ای خدایی که شریکی نداری. ❤️
لبیک می گویم گر چه در بین حاجیان تلبیه گوینده نیستم
با تمام وجودم یارب تو را تلبیه می گویم
لبیک، ای خدایی که شریکی نداری. ❤️
امي فلسطين
<unknown>
نشید:امی فلسطین
مشاری عراده
رأيته مطرقاً يبكي فأبكاني
وهاج من قلبيَ المكلوم أشجاني
في زهرة العمر.إلا أن دهرك لا
يرعى الشيوخ ولا يرثي لصبيان
بكى فكادت له نفسي تذوب أسى
كأن راميه بالسهم أصماني
دنوت منه أحاكيه وأسأله
عَلِّي أواسي جراح المثقل العاني
سألت ما اسمك قال
اسمي يدلُ على
معنى غريبٍ على
مثلي أنا هاني!
حكى الغلام كأن اللّه يلهمه
إلهام يحيى صبياً أو سليمانِ
إن شئت يا عمُ فاسمع قصةً عجباً
فإن تكن عُرفت للقاصي والداني
يا عمُ إنيَ غصنٌ لا حياةَ له
قطعت بالغدر عن أصلي وسيقاني
فقدت روحي أمي والحبيب أبي
فقدت أهلي وأرحامي وجيراني
مسحت دمع الفتى الباكي وقلت له
سمعت منك فخذ فكري ووجداني
بنيَ جرحـك في قلبي يسيل دماً
فارحم صباك فما أشجاكـ أشجاني
لا تئسى أن عشت بعد الأهل منفرداً
فكلنا لكـَ ذاك الوالد الحاني
وكلُ أزواجنا أمٌ بها شَغَفٌ
لتفتديك بروحٍ قبل جثمانِ
تهلل الناشيء الباكي وقال
أجل يا عمُ إني في أهلي وأوطاني
يا عم أحييت من عزمي ومن ثقتي
هبني يميناً أقبلها بشكرانِ
أمي فلسطين لا تبكي ولا تهني إنا سنفدِيك من شيبٍ وشبانِ
مشاری عراده
رأيته مطرقاً يبكي فأبكاني
وهاج من قلبيَ المكلوم أشجاني
في زهرة العمر.إلا أن دهرك لا
يرعى الشيوخ ولا يرثي لصبيان
بكى فكادت له نفسي تذوب أسى
كأن راميه بالسهم أصماني
دنوت منه أحاكيه وأسأله
عَلِّي أواسي جراح المثقل العاني
سألت ما اسمك قال
اسمي يدلُ على
معنى غريبٍ على
مثلي أنا هاني!
حكى الغلام كأن اللّه يلهمه
إلهام يحيى صبياً أو سليمانِ
إن شئت يا عمُ فاسمع قصةً عجباً
فإن تكن عُرفت للقاصي والداني
يا عمُ إنيَ غصنٌ لا حياةَ له
قطعت بالغدر عن أصلي وسيقاني
فقدت روحي أمي والحبيب أبي
فقدت أهلي وأرحامي وجيراني
مسحت دمع الفتى الباكي وقلت له
سمعت منك فخذ فكري ووجداني
بنيَ جرحـك في قلبي يسيل دماً
فارحم صباك فما أشجاكـ أشجاني
لا تئسى أن عشت بعد الأهل منفرداً
فكلنا لكـَ ذاك الوالد الحاني
وكلُ أزواجنا أمٌ بها شَغَفٌ
لتفتديك بروحٍ قبل جثمانِ
تهلل الناشيء الباكي وقال
أجل يا عمُ إني في أهلي وأوطاني
يا عم أحييت من عزمي ومن ثقتي
هبني يميناً أقبلها بشكرانِ
أمي فلسطين لا تبكي ولا تهني إنا سنفدِيك من شيبٍ وشبانِ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دعاء . فهد واصل
آمین یا رب 🥹🥹🥹🤲
آمین یا رب 🥹🥹🥹🤲
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صحرا_عرفات
امروز #حج1446
الَّلہُـــــمَّ صَل وَسَلَّمَ عَلَی نَبِيِّنَـــا مُحَمَّدٍ ﷺ
صحرای عرفات در زمان طلوع آفتاب 😍
امروز #حج1446
الَّلہُـــــمَّ صَل وَسَلَّمَ عَلَی نَبِيِّنَـــا مُحَمَّدٍ ﷺ
❤️امروز عصر تا مغرب فرصت طلایی برای دعا
( رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ )
البقرة (201) Al-Baqara
و از آنان کسانی هستند که می گویند: « پروردگارا! به ما در دنیا نیکی عطا کن، و در آخرت (نیز) نیکی(عطا فرما) و ما را از عذاب آتش نگه دار»
🥹😭التماس دعا 🤲🏿
( رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ )
البقرة (201) Al-Baqara
و از آنان کسانی هستند که می گویند: « پروردگارا! به ما در دنیا نیکی عطا کن، و در آخرت (نیز) نیکی(عطا فرما) و ما را از عذاب آتش نگه دار»
🥹😭التماس دعا 🤲🏿
🔴 تکبیر مطلق و تکبیر مقید:
• تکبیر مطلق: در هر زمانی گفته میشود و آغاز آن از ابتدای ماه ذیالحجه است و تا پایان ایام تشریق ادامه دارد؛ یعنی تا سه روز پس از روز عید قربان.
• تکبیر مقید: پس از نمازهای پنجگانه گفته میشود و از نماز صبح روز عرفه آغاز میشود و تا نماز عصرِ آخرین روز از ایام تشریق ادامه دارد.
🎙 [نور على الدرب – ابن عثیمین / نوار شماره ۳۵۵]
• تکبیر مطلق: در هر زمانی گفته میشود و آغاز آن از ابتدای ماه ذیالحجه است و تا پایان ایام تشریق ادامه دارد؛ یعنی تا سه روز پس از روز عید قربان.
• تکبیر مقید: پس از نمازهای پنجگانه گفته میشود و از نماز صبح روز عرفه آغاز میشود و تا نماز عصرِ آخرین روز از ایام تشریق ادامه دارد.
🎙 [نور على الدرب – ابن عثیمین / نوار شماره ۳۵۵]