سرمایهٔ عمر آدمی یک نفسست
آن یک نفس از برای یک همنفسست
با همنفسی گر نفسی بنشینی
مجموع حیات عمر آن یک نفسست
#ابوسعید_ابوالخیر
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
آن یک نفس از برای یک همنفسست
با همنفسی گر نفسی بنشینی
مجموع حیات عمر آن یک نفسست
#ابوسعید_ابوالخیر
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2🥰1
اگر بخواهی
به هر چیزی که به تو گفته میشود
واکنشی عاطفی نشان بدهی،
به رنج بردن ادامه خواهی داد.
قدرت حقیقی در عقب رفتن
و مشاهدهگر بودن است.
قدرت در خودداری است.
اگر اجازه بدهی
کلماتِ دیگران تو را کنترل کند،
هرچیز دیگری هم
تو را زیر سلطه خواهد گرفت.
نفس بکش و بگذار بگذرد.
#وارن_بافت
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
به هر چیزی که به تو گفته میشود
واکنشی عاطفی نشان بدهی،
به رنج بردن ادامه خواهی داد.
قدرت حقیقی در عقب رفتن
و مشاهدهگر بودن است.
قدرت در خودداری است.
اگر اجازه بدهی
کلماتِ دیگران تو را کنترل کند،
هرچیز دیگری هم
تو را زیر سلطه خواهد گرفت.
نفس بکش و بگذار بگذرد.
#وارن_بافت
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2
هم دعا کن گره از کار تو بگشايد عشق
هم دعا کن گره تازه نيفزايد عشق
قایقی در طلب موج به دریا زد و رفت
باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق
عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق
شمع روشن شد و پروانه به آتش پیوست
میتوان سوخت اگر امر بفرماید عشق
پیلۀ رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت، به پروانه نمیآید عشق
#فاضل_نظری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
هم دعا کن گره تازه نيفزايد عشق
قایقی در طلب موج به دریا زد و رفت
باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق
عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق
شمع روشن شد و پروانه به آتش پیوست
میتوان سوخت اگر امر بفرماید عشق
پیلۀ رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت، به پروانه نمیآید عشق
#فاضل_نظری
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤3🤔1
Forwarded from من از خودم شروع میکنم
قربانى كنيم
همه رذالتها، حسادتها
حرص و طمعها
جهالتها
تعصبها
اسرافگرىها
كينهها
خودخواهىها
كمكاريها
بىمسئوليتىها
بىملاحظهگرىها
خودنمایيها
وابستگىها
و بيرحمىهايمان را
آنگاه روزگارمان و زندگىمان
سراسر #بركت خواهد بود
و مباركى يعنى همين.
واژه بركت يعنى زياد
هرگاه در جايى آب جمع شود و بماند میشود بركه
و #مبارک يعنى پر بركت و فراوان.
وقتى بدىها و زشتىها را قربانى كنيم
خوبیها زياد میشوند و زندگى مبارک.
روز و روزگارتان مبارک
و هرچه را كه قربانى میكنيد قبول باد.
#عید_قربان فرخنده باد 🌺🍃
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
همه رذالتها، حسادتها
حرص و طمعها
جهالتها
تعصبها
اسرافگرىها
كينهها
خودخواهىها
كمكاريها
بىمسئوليتىها
بىملاحظهگرىها
خودنمایيها
وابستگىها
و بيرحمىهايمان را
آنگاه روزگارمان و زندگىمان
سراسر #بركت خواهد بود
و مباركى يعنى همين.
واژه بركت يعنى زياد
هرگاه در جايى آب جمع شود و بماند میشود بركه
و #مبارک يعنى پر بركت و فراوان.
وقتى بدىها و زشتىها را قربانى كنيم
خوبیها زياد میشوند و زندگى مبارک.
روز و روزگارتان مبارک
و هرچه را كه قربانى میكنيد قبول باد.
#عید_قربان فرخنده باد 🌺🍃
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤5
سربلندی ابراهیم
آرامش اسماعیل
امیدواری هاجر
عطر عرفه
و برکت عید قربان را
برای شما خوبان آرزومندیم
عید ایمان و امتحان
عید ایثار و احسان
عید قربت و قربان
عید خلیل رحمان
عید شکست شیطان
#عید_قربان فرخنده باد 🌺🍃
باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد
گاهی بهشت در دل آتش میسر است
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
آرامش اسماعیل
امیدواری هاجر
عطر عرفه
و برکت عید قربان را
برای شما خوبان آرزومندیم
عید ایمان و امتحان
عید ایثار و احسان
عید قربت و قربان
عید خلیل رحمان
عید شکست شیطان
#عید_قربان فرخنده باد 🌺🍃
باید خلیل بود و به یار اعتماد کرد
گاهی بهشت در دل آتش میسر است
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤4
🍃🌺
#خواجه_عبدالله_انصاری میگوید:
چون خداوند انسان را آفرید، از روح خویش بر او دمید و آن یک مشت خاک را به آتش محبت سوزانید و بعد امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد.
قصه چنین بود که آنها از پذیرفتنش سر باز زدند. این بار امانت، نه کوه طاقت آن را داشت و نه زمین. نه عرش و نه کرسی. نبینی که خداوند در مورد بیطاقتی کوه فرمود: اگر این قرآن بر کوه نازل شدی او را از ترس خاشع میدیدی؟
ولی آدم مردانه پا پیش گذاشت. گفتند: آدم بر تو عرضه نکردند، چرا پذیرفتی؟ آدم گفت: زیرا سوخته منم و سوخته را خود در گرفتن روی نیست. آنها نپذیرفتند چون بر بزرگی و ستبری بار نگریستند و ما به کریمی نهنده امانت نگریستیم. تنها بر آدم که همانا اشرف مخلوقات بود، دم خدایی زده شد. همان خدایی که خود را رحمان و رحیم خواند و تنها از آدم انتظار میرفت که چون دم خدایی وجودش را سرشار از مهر و محبت کرده و از این دم آتش به جان دارد، امانت را بپذیرد و از ازل تا به ابد فراموش نکند که خدا یکتاست و معبودی جز او نیست.
ای جوانمرد، از روز الست (اشاره به آیه آیا من خدای شما نیستم؟ گفتند: بلی) امانتی نزد تو گذاردند و مُهر "بلی" بر او نهادند. چون عمر به آخر رسد و تو را به سرای خاک برند، فرشتهای در آید و گوید: خدای تو کیست؟ در حقیقت مطالعه و معاینه میکند که ببیند مُهر بر جای خود هست یا نه؟
منظور اینکه آیا تو در طول زندگیات همیشه بر این عهد بودهای؟ آیا برای بهدست آوردن متاع دنیا سر پیش کسی دیگر جز خدا خم کردهای یا نه؟ آیا #امید به غیر خدا، به دستان کسی دیگر بسته بودی یا نه؟
و چون فرشته بیند که بنده عهد نشکسته و همواره #توکل به خدا کرده و #مهربانی و بخشش به همه مخلوقات داشته، گوید: ای مسکین ار فرق تا قدم تو مهر بر نهادهاند و بدان که مُهر از مهر و مهربانی باشد. زیرا مُهر آنجا نهند که مهر و مهربانی در آنجا دارند. ای دل سوخته که بر تو مُهر "مهر و مهربانی است" اینک پروردگار میگوید تو همه مرا بودهای و اینک من همه تو را هستم.
📚 #کتاب: #کشف_الاسرار
✍️🏻 #رشیدالدین_میبدی
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
#خواجه_عبدالله_انصاری میگوید:
چون خداوند انسان را آفرید، از روح خویش بر او دمید و آن یک مشت خاک را به آتش محبت سوزانید و بعد امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد.
قصه چنین بود که آنها از پذیرفتنش سر باز زدند. این بار امانت، نه کوه طاقت آن را داشت و نه زمین. نه عرش و نه کرسی. نبینی که خداوند در مورد بیطاقتی کوه فرمود: اگر این قرآن بر کوه نازل شدی او را از ترس خاشع میدیدی؟
ولی آدم مردانه پا پیش گذاشت. گفتند: آدم بر تو عرضه نکردند، چرا پذیرفتی؟ آدم گفت: زیرا سوخته منم و سوخته را خود در گرفتن روی نیست. آنها نپذیرفتند چون بر بزرگی و ستبری بار نگریستند و ما به کریمی نهنده امانت نگریستیم. تنها بر آدم که همانا اشرف مخلوقات بود، دم خدایی زده شد. همان خدایی که خود را رحمان و رحیم خواند و تنها از آدم انتظار میرفت که چون دم خدایی وجودش را سرشار از مهر و محبت کرده و از این دم آتش به جان دارد، امانت را بپذیرد و از ازل تا به ابد فراموش نکند که خدا یکتاست و معبودی جز او نیست.
ای جوانمرد، از روز الست (اشاره به آیه آیا من خدای شما نیستم؟ گفتند: بلی) امانتی نزد تو گذاردند و مُهر "بلی" بر او نهادند. چون عمر به آخر رسد و تو را به سرای خاک برند، فرشتهای در آید و گوید: خدای تو کیست؟ در حقیقت مطالعه و معاینه میکند که ببیند مُهر بر جای خود هست یا نه؟
منظور اینکه آیا تو در طول زندگیات همیشه بر این عهد بودهای؟ آیا برای بهدست آوردن متاع دنیا سر پیش کسی دیگر جز خدا خم کردهای یا نه؟ آیا #امید به غیر خدا، به دستان کسی دیگر بسته بودی یا نه؟
و چون فرشته بیند که بنده عهد نشکسته و همواره #توکل به خدا کرده و #مهربانی و بخشش به همه مخلوقات داشته، گوید: ای مسکین ار فرق تا قدم تو مهر بر نهادهاند و بدان که مُهر از مهر و مهربانی باشد. زیرا مُهر آنجا نهند که مهر و مهربانی در آنجا دارند. ای دل سوخته که بر تو مُهر "مهر و مهربانی است" اینک پروردگار میگوید تو همه مرا بودهای و اینک من همه تو را هستم.
📚 #کتاب: #کشف_الاسرار
✍️🏻 #رشیدالدین_میبدی
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
🥰3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌺
سربلندی ابراهیم
آرامش اسماعیل
امیدواری هاجر
عطر عرفه
و برکت عید قربان را
برای شما خوبان آرزومندیم
🍃🌺
عید ایمان و امتحان
عید ایثار و احسان
عید قربت و قربان
عید خلیل رحمان
عید شکست شیطان
#عید_قربان فرخنده باد
🍃🌺
تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان
بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو
#مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
سربلندی ابراهیم
آرامش اسماعیل
امیدواری هاجر
عطر عرفه
و برکت عید قربان را
برای شما خوبان آرزومندیم
🍃🌺
عید ایمان و امتحان
عید ایثار و احسان
عید قربت و قربان
عید خلیل رحمان
عید شکست شیطان
#عید_قربان فرخنده باد
🍃🌺
تو عید جان قربانی و پیشت عاشقان قربان
بکش در مطبخ خویشم که قربانم به جان تو
#مولانا
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✴️ #بوزرجمهر گفت:
از استاد خود #ارسطاطالیس پرسیدم
که از خدای عزوجل چه خواهم
که همهٔ نیکوییها خواسته باشم؟
گفت سه چیز:
🔹 #تندرستی
🔹 #ایمنی
🔹 #توانگری
کارھا به که سپارم؟
بهآنکس که خویشتن شایسته باشد.
از که ایمن باشم؟
از دوستی که حاسد نباشد.
چه چیزست که به همه وقت سزاوارتر باشد؟
علم آموختن به جوانی
و بهکار حق مشغول بودن در پیری.
کدام چیزست که مردمان به گفتن آن حقیر نمایند؟
هنر خود گفتن.
چون از دوستی، ناشایست آید
چگونه از وی توان برید؟
به سه چیز:
پیش او کم رفتن
از حالش کم پرسیدن
و از وی حاجت ناخواستن.
کارها بهکوشش بود یا بهقضا؟
قضا را کوشش سبب است.
از جوانان چه بهتر و از پیران چه نیکوتر؟
از جوانان شرم و دلیری
و از پیران دانش و آهستگی.
مِهتری که را شاید؟
و مهتر که را گویند؟
آن کس را شاید که نیک از بد بداند
و کار را بهکاردان بدهد.
حذر از که باید کرد تا #رستگار باشم؟
از مردم چاپلوس
و آنکس که نو توانگر شده باشد.
#جوانمرد کیست؟
آنکس که ببخشد و شاد شود.
📗 #کتاب: مشتی از خروار
✍ #محمد_دبیر_سیاقی
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
از استاد خود #ارسطاطالیس پرسیدم
که از خدای عزوجل چه خواهم
که همهٔ نیکوییها خواسته باشم؟
گفت سه چیز:
🔹 #تندرستی
🔹 #ایمنی
🔹 #توانگری
کارھا به که سپارم؟
بهآنکس که خویشتن شایسته باشد.
از که ایمن باشم؟
از دوستی که حاسد نباشد.
چه چیزست که به همه وقت سزاوارتر باشد؟
علم آموختن به جوانی
و بهکار حق مشغول بودن در پیری.
کدام چیزست که مردمان به گفتن آن حقیر نمایند؟
هنر خود گفتن.
چون از دوستی، ناشایست آید
چگونه از وی توان برید؟
به سه چیز:
پیش او کم رفتن
از حالش کم پرسیدن
و از وی حاجت ناخواستن.
کارها بهکوشش بود یا بهقضا؟
قضا را کوشش سبب است.
از جوانان چه بهتر و از پیران چه نیکوتر؟
از جوانان شرم و دلیری
و از پیران دانش و آهستگی.
مِهتری که را شاید؟
و مهتر که را گویند؟
آن کس را شاید که نیک از بد بداند
و کار را بهکاردان بدهد.
حذر از که باید کرد تا #رستگار باشم؟
از مردم چاپلوس
و آنکس که نو توانگر شده باشد.
#جوانمرد کیست؟
آنکس که ببخشد و شاد شود.
📗 #کتاب: مشتی از خروار
✍ #محمد_دبیر_سیاقی
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
👏2
✨خدایا
به که واگذارم میکنی؟
به سوی که میفرستیام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟
تا از من ببرند و روی بگردانند!
یا به سوی غریبان و غریبگان
تا گره در ابرو بیفکنند
و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا میخواهند
و خواریام را طلب میکنند؟
من به سوی دیگران دست دراز کنم؟
در حالی که خدای من تویی
و تویی کارساز و زمامدار من.
ای توشه و توان سختیهایم!
ای همدم تنهاییهایم!
ای فریادرس غمها و غصههایم!
ای ولی نعمتهایم!
ای پشت و پناهم
در هجوم بیرحم مشکلات!
ای مونس و مأمن و یاورم
در کنج عزلت و تنهایی و بیکسی!
ای تنها امید و پناهگاهم
در محاصره اندوه و غربت و خستگی!
ای کسی که هر چه دارم از توست
و از کرامت بیانتهای تو!
تو پناهگاه منی
تو کهف منی
تو مأمن منی...
امام #حسین (ع)
دعای #عرفه
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
به که واگذارم میکنی؟
به سوی که میفرستیام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟
تا از من ببرند و روی بگردانند!
یا به سوی غریبان و غریبگان
تا گره در ابرو بیفکنند
و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا میخواهند
و خواریام را طلب میکنند؟
من به سوی دیگران دست دراز کنم؟
در حالی که خدای من تویی
و تویی کارساز و زمامدار من.
ای توشه و توان سختیهایم!
ای همدم تنهاییهایم!
ای فریادرس غمها و غصههایم!
ای ولی نعمتهایم!
ای پشت و پناهم
در هجوم بیرحم مشکلات!
ای مونس و مأمن و یاورم
در کنج عزلت و تنهایی و بیکسی!
ای تنها امید و پناهگاهم
در محاصره اندوه و غربت و خستگی!
ای کسی که هر چه دارم از توست
و از کرامت بیانتهای تو!
تو پناهگاه منی
تو کهف منی
تو مأمن منی...
امام #حسین (ع)
دعای #عرفه
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2🥰1
من از خودم شروع میکنم pinned «✴️ اصل بقای سختی اگر بخواهم با شما رو راست باشم باید بگویم که زندگی به شکل گُریزناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که هستید و جوری که زندگی میکنید ندارد. من به آن میگویم: "اصل بقای سختی" یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشود ولی نابود نمیشود. برای…»
Forwarded from من از خودم شروع میکنم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
و در آغاز هیچ نبود، کلمه بود
و آن کلمه خدا بود
و «کلمه» بیزبانی که بخواندش
و بی «اندیشه»ای که بداندش
چگونه میتواند بود؟...
حرفهایی هست برای «گفتن»
که اگر گوشی نبود، نمیگوییم
و حرفهایی هست برای «نگفتن»
حرفهایی که هرگز سر به «ابتذالِ گفتن» فرود نمیآورند.
حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همینهایند،
و سرمایه ماورائی هر کسی حرفهایی است که برای نگفتن دارد،
حرفهای بیتاب و طاقتفرسا
که همچون زبانههای بیقرار آتشند
و کلماتش، هر یک انفجاری را به بند کشیدهاند
کلماتی که پارههای «بودنِ» آدمیاند
اینان هماره در جستجوی «مخاطب» خویشند
اگر یافتند، یافته میشوند...
و ای انسان
تو تنها مخاطب خداوندی...
دکتر #علی_شریعتی
دکتر محمود #انوشه
@FirstStartFromMyself
@maerefat_
و آن کلمه خدا بود
و «کلمه» بیزبانی که بخواندش
و بی «اندیشه»ای که بداندش
چگونه میتواند بود؟...
حرفهایی هست برای «گفتن»
که اگر گوشی نبود، نمیگوییم
و حرفهایی هست برای «نگفتن»
حرفهایی که هرگز سر به «ابتذالِ گفتن» فرود نمیآورند.
حرفهایی شگفت، زیبا و اهورایی همینهایند،
و سرمایه ماورائی هر کسی حرفهایی است که برای نگفتن دارد،
حرفهای بیتاب و طاقتفرسا
که همچون زبانههای بیقرار آتشند
و کلماتش، هر یک انفجاری را به بند کشیدهاند
کلماتی که پارههای «بودنِ» آدمیاند
اینان هماره در جستجوی «مخاطب» خویشند
اگر یافتند، یافته میشوند...
و ای انسان
تو تنها مخاطب خداوندی...
دکتر #علی_شریعتی
دکتر محمود #انوشه
@FirstStartFromMyself
@maerefat_
🔥2
Forwarded from من از خودم شروع میکنم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا
به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ، بر بیثمری لحظهای که برای زیستن تلف کردهام، سوگوار نباشم.
خدایا
چگونه زیستن را تو به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت.
دکتر #علی_شریعتی
@FirstStartFromMyself
@maerefat_
به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ، بر بیثمری لحظهای که برای زیستن تلف کردهام، سوگوار نباشم.
خدایا
چگونه زیستن را تو به من بیاموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت.
دکتر #علی_شریعتی
@FirstStartFromMyself
@maerefat_
👏6
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو #سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
بیزارم از وفای تو یک روز و یک زمان
مجموع اگر نشستم و خرسند اگر شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
گویند روی سرخ تو #سعدی چه زرد کرد
اکسیر عشق بر مسم افتاد و زر شدم
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2🥰1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍃🌸
عزیزم
پاک کن از چهره اشکت را
ز جا برخیز
تو در من زندهای
من در تو
ما هرگز نمیمیریم.
من و تو با هزاران دگر
این راه را دنبال میگیریم.
از آنِ ماست پیروزی.
از آنِ ماست فردا
با همه شادی و بهروزی.
عزیزم
کار دنیا رو به آبادیست.
و هر لاله
که از خون شهیدان میدمد امروز
نوید روز آزادیست.
استاد #هوشنگ_ابتهاج
استاد #شجریان
🍃🌸
خوشبختی
نامهای نیست که یک روز،
نامهرسانی زنگ در خانهات را بزند
و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد.
#خوشبختی
ساختن عروسک کوچکیست
از یک تکه خمیر نرم شکلپذیر
به همین سادگی
به خدا به همین سادگی
اما یادت باشد که
جنس آن خمیر باید
از عشق و ایمان باشد
نه هیچ چیز دیگر...
#نادر_ابراهیمی
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
عزیزم
پاک کن از چهره اشکت را
ز جا برخیز
تو در من زندهای
من در تو
ما هرگز نمیمیریم.
من و تو با هزاران دگر
این راه را دنبال میگیریم.
از آنِ ماست پیروزی.
از آنِ ماست فردا
با همه شادی و بهروزی.
عزیزم
کار دنیا رو به آبادیست.
و هر لاله
که از خون شهیدان میدمد امروز
نوید روز آزادیست.
استاد #هوشنگ_ابتهاج
استاد #شجریان
🍃🌸
خوشبختی
نامهای نیست که یک روز،
نامهرسانی زنگ در خانهات را بزند
و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد.
#خوشبختی
ساختن عروسک کوچکیست
از یک تکه خمیر نرم شکلپذیر
به همین سادگی
به خدا به همین سادگی
اما یادت باشد که
جنس آن خمیر باید
از عشق و ایمان باشد
نه هیچ چیز دیگر...
#نادر_ابراهیمی
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤4
Forwarded from من از خودم شروع میکنم
شبی دل بود و دلدارِ خردمند
دل از دیدار دلبر، شاد و خرسند
که با بانگ بنان و نام ایران
دو چشمم شد ز شور عشق، گریان
چو دلبر شور اشک شوق را دید
به شیرینی ز من مستانه پرسید
بگو جانا که مفهوم #وطن چیست
که به مهرش، دلی گر هست دل نیست
به زیر پرچم ایران نشستیم
و در را جز به روی #عشق بستیم
به یمن عشق در ناب سفتم
و در وصف وطن اینگونه گفتم:
وطن خاکی سراسر افتخار است
که از جمشید و از کِی، یادگار است
وطن یعنی نژاد آریایی
نجابت، مهرورزی، با صفایی
وطن خاک اشوزرتشت جاوید
که دل را میبرد تا اوج خورشید
وطن یعنی اوستا خواندن دل
به آیین اهورا ماندن دل
وطن تیر و کمانِ آرش ماست
سیاوشهای غرقِ آتش ماست
وطن منشور آزادی کورش
شکوه جوشش خون سیاوش
وطن نقشو نگار تختجمشید
شکوه روزگارِ تختجمشید
وطن فردوسی و شهنامه اوست
که ایران زنده از هنگامه اوست
وطن آوای رخش و بانگِ شبدیز
خروش رستم و گلبانگ پرویز
وطن شیرین خسرو پرورِ ماست
صدای تیشه افسونگر ماست
وطن چنگ است بر چنگ نکیسا
سرود باربدها خسرو آسا
وطن یعنی سرود رقص آتش
به استقبال نوروزی فرهوش
وطن یعنی درختی ریشه در خاک
اصیل و سالم و پر بهره و پاک
وطن یعنی سرود پاک بودن
نگهبان تمام خاک بودن
وطن را لالههای سرنگون است
که از خون شهیدان لالهگون است
وطن شوش و چغارنبیل و کارون
ارس، زایندهرود و موجِ جیحون
وطن خرم ز دین بابک پاک
که رنگین شد ز خونش چهره خاک
وطن یعقوبلیث آرد پدیدار
و یا نادر شه پیروز افشار
به یک روزش طلوع مازیار است
دگر روزش ابومسلم به کار است
وطن یعنی صفای روستایی
زلال چشمههای بیریایی
وطن یعنی دو دست پینهبسته
به پای دار قالیها نشسته
وطن یعنی هنر یعنی ظرافت
نقوش فرش در اوج لطافت
وطن در هی هی چوپان کرد است
که دل را تا بهشت عشق برده است
وطن یعنی تفنگ بختیاری
غرور ملی و دشمنشکاری
وطن یعنی بلوچ با صلابت
دلی عاشق نگاهی با مهابت
وطن یعنی خروش شروهخوانی
ز خاک پاک میهن دیدهبانی
ز عطر خاک میهن گر شوی مست
کویر لوت ایران هم عزیز است
وطن یعنی بلندای دماوند
ز قهر ملتش، ضحاک در بند
وطن یعنی سهند سرفرازی
چنان ستارخانش پاکبازی
مرا نقش وطن در جان جان است
همان نقشی که در نقش جهان است
وطن یعنی سخن یعنی خراسان
سرای جاودان عشق و عرفان
وطن گلواژههای شعر خیام
پیام پر فروغ پیر بسطام
وطن یعنی کمالالملک و عطار
یکی نقاش و آن یک محو دیدار
در این میهن دو سیمرغ است در سیر
یکی شهنامه دیگر منطقالطیر
یکی من را ز دشمن میرهاند
یکی دل را به دلبر میرساند
خراسان است و نسل سربداران
ز جان بگذشتگان در راه ایران
وطن خون دل عینالقضات ست
نیایشنامه پیرهرات است
وطن یعنی شفا، قانون، اشارات
خرد، بنشسته در قلب عبارات
نظامی خوش سرود آن پیر کامل
«زمین باشد تن و ایران ما دل»
وطن آوای جان شاعر ماست
صدای تار باباطاهر ماست
اگر چه قلب طاهر را شکستند
و دستش را به مکر و حیله بستند
ولی ماییم و شعر سبز دلدار
دو بیت طاهر و هیهات بسیار
وطن یعنی تو و گنجینه راز
تفال از لسانالغیب شیراز
وطن آوای جان مِیپرستان
سخن از بوستان و از گلستان
وطن دارد سرود مثنوی را
زُلال عشق پاک معنوی را
تو دانی مولوی از عشق لبریز
نشد جز با نگاه شمس تبریز
وطن یعنی سرود مهربانی
وطن یعنی شکوه همزبانی
وطن یعنی درفش کاویانی
سپید و سرخ و سبزی جاودانی
به پشت شیر خورشیدی درخشان
نشان قدرت و فرهنگ ایران
وطن شور و نشاط هستی ما
وطن میخانه ما، مستی ما
وطن دارالفون میرزاتقیخان
شهید سرفراز فینِ کاشان
وطن یعنی بهارستان، مصدق
حضوری بیریا چون صبح صادق
ز خاک پاکها پروین بخیزد
بهار پیر مهرآیین بخیزد
که از جان، ناله با مرغ سحر کرد
دل شوریده را زیر و زبر کرد
وطن یعنی صدای شعر نیما
طنین جانفزای موج دریا
وطن یعنی خزر، صیاد، جنگل
خلیج فارس، رقص نور، مشعل
وطن یعنی تجلیگاه ملت
حضور زنده آگاه ملت
وطن یعنی دیار عشق و امید
دیار ماندگار نسل خورشید
کنون ای هموطن، ای جانِ جانان
بیا با ما بگو پاینده #ایران
#مصطفی_بادکوبهای
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
دل از دیدار دلبر، شاد و خرسند
که با بانگ بنان و نام ایران
دو چشمم شد ز شور عشق، گریان
چو دلبر شور اشک شوق را دید
به شیرینی ز من مستانه پرسید
بگو جانا که مفهوم #وطن چیست
که به مهرش، دلی گر هست دل نیست
به زیر پرچم ایران نشستیم
و در را جز به روی #عشق بستیم
به یمن عشق در ناب سفتم
و در وصف وطن اینگونه گفتم:
وطن خاکی سراسر افتخار است
که از جمشید و از کِی، یادگار است
وطن یعنی نژاد آریایی
نجابت، مهرورزی، با صفایی
وطن خاک اشوزرتشت جاوید
که دل را میبرد تا اوج خورشید
وطن یعنی اوستا خواندن دل
به آیین اهورا ماندن دل
وطن تیر و کمانِ آرش ماست
سیاوشهای غرقِ آتش ماست
وطن منشور آزادی کورش
شکوه جوشش خون سیاوش
وطن نقشو نگار تختجمشید
شکوه روزگارِ تختجمشید
وطن فردوسی و شهنامه اوست
که ایران زنده از هنگامه اوست
وطن آوای رخش و بانگِ شبدیز
خروش رستم و گلبانگ پرویز
وطن شیرین خسرو پرورِ ماست
صدای تیشه افسونگر ماست
وطن چنگ است بر چنگ نکیسا
سرود باربدها خسرو آسا
وطن یعنی سرود رقص آتش
به استقبال نوروزی فرهوش
وطن یعنی درختی ریشه در خاک
اصیل و سالم و پر بهره و پاک
وطن یعنی سرود پاک بودن
نگهبان تمام خاک بودن
وطن را لالههای سرنگون است
که از خون شهیدان لالهگون است
وطن شوش و چغارنبیل و کارون
ارس، زایندهرود و موجِ جیحون
وطن خرم ز دین بابک پاک
که رنگین شد ز خونش چهره خاک
وطن یعقوبلیث آرد پدیدار
و یا نادر شه پیروز افشار
به یک روزش طلوع مازیار است
دگر روزش ابومسلم به کار است
وطن یعنی صفای روستایی
زلال چشمههای بیریایی
وطن یعنی دو دست پینهبسته
به پای دار قالیها نشسته
وطن یعنی هنر یعنی ظرافت
نقوش فرش در اوج لطافت
وطن در هی هی چوپان کرد است
که دل را تا بهشت عشق برده است
وطن یعنی تفنگ بختیاری
غرور ملی و دشمنشکاری
وطن یعنی بلوچ با صلابت
دلی عاشق نگاهی با مهابت
وطن یعنی خروش شروهخوانی
ز خاک پاک میهن دیدهبانی
ز عطر خاک میهن گر شوی مست
کویر لوت ایران هم عزیز است
وطن یعنی بلندای دماوند
ز قهر ملتش، ضحاک در بند
وطن یعنی سهند سرفرازی
چنان ستارخانش پاکبازی
مرا نقش وطن در جان جان است
همان نقشی که در نقش جهان است
وطن یعنی سخن یعنی خراسان
سرای جاودان عشق و عرفان
وطن گلواژههای شعر خیام
پیام پر فروغ پیر بسطام
وطن یعنی کمالالملک و عطار
یکی نقاش و آن یک محو دیدار
در این میهن دو سیمرغ است در سیر
یکی شهنامه دیگر منطقالطیر
یکی من را ز دشمن میرهاند
یکی دل را به دلبر میرساند
خراسان است و نسل سربداران
ز جان بگذشتگان در راه ایران
وطن خون دل عینالقضات ست
نیایشنامه پیرهرات است
وطن یعنی شفا، قانون، اشارات
خرد، بنشسته در قلب عبارات
نظامی خوش سرود آن پیر کامل
«زمین باشد تن و ایران ما دل»
وطن آوای جان شاعر ماست
صدای تار باباطاهر ماست
اگر چه قلب طاهر را شکستند
و دستش را به مکر و حیله بستند
ولی ماییم و شعر سبز دلدار
دو بیت طاهر و هیهات بسیار
وطن یعنی تو و گنجینه راز
تفال از لسانالغیب شیراز
وطن آوای جان مِیپرستان
سخن از بوستان و از گلستان
وطن دارد سرود مثنوی را
زُلال عشق پاک معنوی را
تو دانی مولوی از عشق لبریز
نشد جز با نگاه شمس تبریز
وطن یعنی سرود مهربانی
وطن یعنی شکوه همزبانی
وطن یعنی درفش کاویانی
سپید و سرخ و سبزی جاودانی
به پشت شیر خورشیدی درخشان
نشان قدرت و فرهنگ ایران
وطن شور و نشاط هستی ما
وطن میخانه ما، مستی ما
وطن دارالفون میرزاتقیخان
شهید سرفراز فینِ کاشان
وطن یعنی بهارستان، مصدق
حضوری بیریا چون صبح صادق
ز خاک پاکها پروین بخیزد
بهار پیر مهرآیین بخیزد
که از جان، ناله با مرغ سحر کرد
دل شوریده را زیر و زبر کرد
وطن یعنی صدای شعر نیما
طنین جانفزای موج دریا
وطن یعنی خزر، صیاد، جنگل
خلیج فارس، رقص نور، مشعل
وطن یعنی تجلیگاه ملت
حضور زنده آگاه ملت
وطن یعنی دیار عشق و امید
دیار ماندگار نسل خورشید
کنون ای هموطن، ای جانِ جانان
بیا با ما بگو پاینده #ایران
#مصطفی_بادکوبهای
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشمهای من بهجای دستهای تو!
من به دست تو آب میدهم
تو به چشم من آبرو بده!
من به چشمهای بیقرار تو
قول میدهم
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم
#قیصر_امینپور
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟
یا به قول خواهرم فروغ:
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟
این قرارداد
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشمهای من بهجای دستهای تو!
من به دست تو آب میدهم
تو به چشم من آبرو بده!
من به چشمهای بیقرار تو
قول میدهم
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم
#قیصر_امینپور
@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_
❤4