FORAZADISM Telegram 3825
نامه‌های نیچه
فردریش ویلهلم نیچه


رکوردها برای جابجا شدن‌اند. احتمالا این بدیهی‌ترین گفته‌ام در طول این نوشتار خواهد بود.

بیست یا بیست و یک سال پیش وقتی اولین کتاب از نیچه را در حالی که هنوز دبیرستان را تمام نکرده بودم خواندم. آن زمان نیچه برای من موجودی ماورایی شد که هیچوقت نمی‌شد او را فهمید. طی سالها و با خواندن آثار وی و همگام با بالا رفتن سواد و ادراک خویش آن موجود هنوز ماورایی بود. دیوی بود در جان (monster in animo) اما یک چیز داشت تغییر می‌کرد. ادراک مهمتر از دانسته بود. این چیزی است که نیچه را دست نیافتنی می‌کند، این چیزی است که باعث می‌گردد نتوان او را نقض کرد. چیزی که فهم نیچه را نیز پیش می‌برد.

او _فردریش نیچه_ یک شاعر بود و بعد یک فیلسوف. او یک هنرمند طراز اول بود، یک مرد جنگی تمام عیار، یک شاعر احساساتی و در نهایت مردی که بیش از اندازه برای مرد بودن بزرگ بود. نیچه برای فلسفه‌اش تبدیل به همه چیز شد. یک جور روش دیوژنی. اما آنقدر در آن تکامل یافت که نمی‌توان نه آن را فهمید و نه منکرش شد.
طی این سال‌های عمر هرگاه خواستم کسی را بفهمم از دریچه ادراک و فهم وی پیش رفتم و کمتر به توصیفات پیرامون وقعی نهادم. البته این بدان معنا نیست که نظر دیگری برایم از ارزش ساقط گردد بلکه میخواهم واضح ترین پرتره را خود نقاشی کنم؛ پس می‌توانید متوجه شوید فهم و درک نیچه چقدر دردناک و دشوار بود.
از خوش اقبالی‌های من در راه این درک بیماری‌های طولانی و آزار دهنده‌ای بود که دچار می‌شدم یا همدردی و احساساتی که با حیوانات یافتم _درک حیوانی_ و یا حتی گریز هرچه بیشتر از انسان.
کسانی که نیچه می‌خوانند به دنبال فهمی بیشتر از جهان‌اند، فهمی که در آثار دیگر خردمندان‌ و فلاسفه نیست. نوعی فهم پوچی، فردیت، اجتماع محوری، غریزه، قدرت و اراده و در پایان بازگشت به همان واژه نخست.
آه. من چه میگویم، جز یاوه‌هایی که از سر سر دردی طاقت فرسا با چشمهای تنگ شده در گریز به گوشه‌ای خالی با نفس‌های آرام و رخوتی بی معنا؟!

این کتاب بیش از هر چیز نیچه‌ای است شاعر، موقر، غمگین، گریزان از غرور آلمانی، و مردی که می‌داند نمی‌توان توده را اصلاح کرد. آه چه مسیحی خوبی!
آنکه این سطور را می‌خواند باید بداند بدون ابهام و شکی جانفرسا یعنی شک در جایی که دکارت دست از شک کشید نیچه‌ای وجود نداشت. همانطور که اگر موسیقی آلمانی نبود، واگنر و شوپنهاور و آن خشم پر طمطراق مردی که در آستانه گور می‌خواست با دندان‌هایش گلو را بِدرد. مردی که قله را نه با پاهایی عضلانی بل با اراده‌ای که بدان قدرت می‌داد فتح می‌کرد.
آیا می‌توانید اکنون تنها اندکی آن درد را درک کنید؟!
سکوت تنها پاسخ آری است... .

در نهایت چند جمله هم به ترجمه بپردازم. فکر می‌کنم باید بر آن تاخت. مترجم با اینکه کتاب به پاورقی‌های بسیار ضروری نیاز داشت از آن چشم پوشیده و در فهم برخی واژگان بسیار سادگی خرج داده و این برازنده زبان شناسی چون نیچه نیست که کار را سرسری پیش بریم. مترجم باید جایی که واژه مناسب نمی‌یابد واژه سازی کند، باید واژه را توضیح دهد، باید از فهم بجای تکنیک استفاده کند. از این رو بر آن می‌تازم اما همچنان معتقدم اگر نیچه خوانده‌اید این ناشی‌گری‌ها را می‌توان پشت سر گذارید.

این طولانی‌ترین وقفه نوشتنم برای کتابی بود که خواندم و درست پس از کتاب پیشین، جنگها چگونه پایان می‌یابد. و رکوردی که به سرعت جابجا‌ گشت.

چه خوب است که نیچه دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد.

#مهدی_آزاد
#نیچه
@ForAzadism



tgoop.com/ForAzadism/3825
Create:
Last Update:

نامه‌های نیچه
فردریش ویلهلم نیچه


رکوردها برای جابجا شدن‌اند. احتمالا این بدیهی‌ترین گفته‌ام در طول این نوشتار خواهد بود.

بیست یا بیست و یک سال پیش وقتی اولین کتاب از نیچه را در حالی که هنوز دبیرستان را تمام نکرده بودم خواندم. آن زمان نیچه برای من موجودی ماورایی شد که هیچوقت نمی‌شد او را فهمید. طی سالها و با خواندن آثار وی و همگام با بالا رفتن سواد و ادراک خویش آن موجود هنوز ماورایی بود. دیوی بود در جان (monster in animo) اما یک چیز داشت تغییر می‌کرد. ادراک مهمتر از دانسته بود. این چیزی است که نیچه را دست نیافتنی می‌کند، این چیزی است که باعث می‌گردد نتوان او را نقض کرد. چیزی که فهم نیچه را نیز پیش می‌برد.

او _فردریش نیچه_ یک شاعر بود و بعد یک فیلسوف. او یک هنرمند طراز اول بود، یک مرد جنگی تمام عیار، یک شاعر احساساتی و در نهایت مردی که بیش از اندازه برای مرد بودن بزرگ بود. نیچه برای فلسفه‌اش تبدیل به همه چیز شد. یک جور روش دیوژنی. اما آنقدر در آن تکامل یافت که نمی‌توان نه آن را فهمید و نه منکرش شد.
طی این سال‌های عمر هرگاه خواستم کسی را بفهمم از دریچه ادراک و فهم وی پیش رفتم و کمتر به توصیفات پیرامون وقعی نهادم. البته این بدان معنا نیست که نظر دیگری برایم از ارزش ساقط گردد بلکه میخواهم واضح ترین پرتره را خود نقاشی کنم؛ پس می‌توانید متوجه شوید فهم و درک نیچه چقدر دردناک و دشوار بود.
از خوش اقبالی‌های من در راه این درک بیماری‌های طولانی و آزار دهنده‌ای بود که دچار می‌شدم یا همدردی و احساساتی که با حیوانات یافتم _درک حیوانی_ و یا حتی گریز هرچه بیشتر از انسان.
کسانی که نیچه می‌خوانند به دنبال فهمی بیشتر از جهان‌اند، فهمی که در آثار دیگر خردمندان‌ و فلاسفه نیست. نوعی فهم پوچی، فردیت، اجتماع محوری، غریزه، قدرت و اراده و در پایان بازگشت به همان واژه نخست.
آه. من چه میگویم، جز یاوه‌هایی که از سر سر دردی طاقت فرسا با چشمهای تنگ شده در گریز به گوشه‌ای خالی با نفس‌های آرام و رخوتی بی معنا؟!

این کتاب بیش از هر چیز نیچه‌ای است شاعر، موقر، غمگین، گریزان از غرور آلمانی، و مردی که می‌داند نمی‌توان توده را اصلاح کرد. آه چه مسیحی خوبی!
آنکه این سطور را می‌خواند باید بداند بدون ابهام و شکی جانفرسا یعنی شک در جایی که دکارت دست از شک کشید نیچه‌ای وجود نداشت. همانطور که اگر موسیقی آلمانی نبود، واگنر و شوپنهاور و آن خشم پر طمطراق مردی که در آستانه گور می‌خواست با دندان‌هایش گلو را بِدرد. مردی که قله را نه با پاهایی عضلانی بل با اراده‌ای که بدان قدرت می‌داد فتح می‌کرد.
آیا می‌توانید اکنون تنها اندکی آن درد را درک کنید؟!
سکوت تنها پاسخ آری است... .

در نهایت چند جمله هم به ترجمه بپردازم. فکر می‌کنم باید بر آن تاخت. مترجم با اینکه کتاب به پاورقی‌های بسیار ضروری نیاز داشت از آن چشم پوشیده و در فهم برخی واژگان بسیار سادگی خرج داده و این برازنده زبان شناسی چون نیچه نیست که کار را سرسری پیش بریم. مترجم باید جایی که واژه مناسب نمی‌یابد واژه سازی کند، باید واژه را توضیح دهد، باید از فهم بجای تکنیک استفاده کند. از این رو بر آن می‌تازم اما همچنان معتقدم اگر نیچه خوانده‌اید این ناشی‌گری‌ها را می‌توان پشت سر گذارید.

این طولانی‌ترین وقفه نوشتنم برای کتابی بود که خواندم و درست پس از کتاب پیشین، جنگها چگونه پایان می‌یابد. و رکوردی که به سرعت جابجا‌ گشت.

چه خوب است که نیچه دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد.

#مهدی_آزاد
#نیچه
@ForAzadism

BY Azadism


Share with your friend now:
tgoop.com/ForAzadism/3825

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. Select “New Channel” The visual aspect of channels is very critical. In fact, design is the first thing that a potential subscriber pays attention to, even though unconsciously. A new window will come up. Enter your channel name and bio. (See the character limits above.) Click “Create.” Read now
from us


Telegram Azadism
FROM American