tgoop.com/HQADERI/368
Last Update:
آیا ملت ها، بی گناه اند و درگیر با حکومت هستند یا مسئول آن؟ رسانههای آلمانی و انگلیسی مانند ZDF و BBC در مستندها و تحلیلهای خود، افراد و حاکمان را عامل جنگ میدانند و مسئولیت را بر عهده افرادی مانند هیتلر، پوتین، استالین و خمینی میاندازند و بعضا آنان را بیمار روانی می انگارند. آنها با استفاده از دیدگاه پوزیتیویستی، گذشته شخصی این افراد را بررسی می کنند و کینه ها و انتقام جویی های شخصی را دلیل تهاجم حکومت می دانند. به عنوان مثال، رسانه ها دلیل رشد نازیسم در آلمان را خشونت پدر هیتلر، مرگ مادر وی و اختلالات روانی می دانند و حضور پوتین در آلمان شرقی را به هنگام اتحاد دو آلمان و برای انتقام، دلیل بحران های امروزی می دانند. مانند قدرت طلبی پوتین و جنگ اوکراین، آنها هیچ پاسخی به این واقعیت ندارند که بسیاری از کودکان دیگر توسط پدرشان مورد آزار قرار گرفته و مادر خود را نیز از دست داده اند، اما آیا همه آنها هیتلر می شوند؟ یا دیگر روس ها در آلمان شرقی شاهد اتحاد هر دو آلمان بودند، اما چرا همه آنها پوتین نمی شوند تا انتقام بگیرند؟ بهترین مثال برای طرد رسانه ها، رهبر فعلی چین، شی جین پینگ است که پدرش توسط مائو در اردوگاه های کار اجباری کشته شد اما چرا وی به جای انتقام گرفتن، اکنون رهبر حزب کمونیست است؟ رهبر حزبی که پدرش را به دالان مرگ فرستاد؟ بنابراین افراد یا رهبران می توانند پدیده های اجتماعی را تشدید کنند، اما قادر به ایجاد یا تغییرات پدیده ها نیستند. نگاه غالب به رسانه ها نه تنها علت-معلولی است، بلکه روانشناسی فردی جایگزین روانشناسی اجتماعی شده است. واقعیت این است که مردم بی گناه نیستند. ما مسئول وضعیتی هستیم که با آن مواجه ایم. همانطور که اشاره کردم، ملت ها رهبرانی می خواهند که برای آنها افتخار و سربلندی به ارمغان بیاورد و بزرگترین بخش آن، افتخار نظامی و تسخیر سرزمینی است. زمانی که بوریس یلتسین برای اولین بار ولادیمیر پوتین را به عنوان جانشین خود معرفی کرد، پوتین تنها 2 درصد آرا را به دست آورد، اما پس از قیام چچن که پوتین آن را با خون و آهن در هم کوبید، بیش از 50 درصد از آرای مردمی را به دست آورد. به همین دلیل با پیروزی در طول جنگ که با جنایات و خشونت های فراوان همراه بود، در میان مردم روسیه از محبوبیت زیادی برخوردار شد. حتی پس از سرکوب های وحشیانه یوگسلاوی علیه سایر اقوام و با مداخله کشورهای غربی، زمانیکه اقوام تحت حاکمیت یوگسلاوی استقلال خود را به دست آوردند، رهبر وقت یوگسلاوی محبوبیت خود را در بین مردم از دست داد. در روز تولد رئیس جمهور اسلوبودان میلوسویچ، مردم یوگسلاوی شروع به پختن کیک کرده و آن را تقسیم کردند تا اعتراض خود را به تجزیه کشورشان اعلام کنند. نیازی به گفتن نیست که چگونه هیتلر پس از اشغال کشورهایی مانند فرانسه و لهستان مورد استقبال ملت آلمان قرار گرفت.
مثال دیگر در مورد ایران است که رسانه های غربی در مورد رژیم آخوندها صحبت می کنند و تصور می کنند که مردم ایران با حکومت حاکم تفاوت دارد. در حالی که از ابتدا جمهوری اسلامی ایران با حمایت مردم توانست قدرت را به دست گرفته و حفظ کند. جمهوری اسلامی مورد تایید 90 درصد رای دهندگان بود و همین چند سال پیش 24 میلیون نفر به دولت روحانی رای دادند. اگر با هر ایرانی صحبت کنید، از زنان خانه دار گرفته تا روشنفکر و روزنامه نگار، همه آنها این توهم را دارند که در حال احیای امپراتوری باستانی اند که در آن مردم پارس با دیکتاتوری مطلق بر سایر ملل حکومت می کردند و شاهد بودیم که مردم ایران با چه شور و شوقی از تشییع جنازه قاسم سلیمانی استقبال کردند که باعث ایجاد بلاتکلیفی در کشورهای دیگر مانند عراق و سوریه و دخالت در امور آنها شد. علاوه بر این در اوایل انقلاب، مردم از سراسر ایران داوطلبانه برای مبارزه با کردها که خواستار دموکراسی علیه ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران بودند، شرکت کردند. پادشاهی و حکومتهای اسلامی با کردها همان کاری را کرد که همه مردم ایران معتقد بودند: آنها داوطلبانه از نظام حاکم حمایت کردند و در جهاد/مبارزه با کردها غوطهور شدند. تک تک ایرانیان بر این باورند که امپراتوری پارسی قدیم باید احیا شود و سایر ملل باید زیر سلطه پارس بمانند.
🆔@HQADERI
✅SHARE US
BY Hersh Qaderi / هێرش قادری
Share with your friend now:
tgoop.com/HQADERI/368