tgoop.com/Harf_siya/32685
Last Update:
چند سال پیش، یکی از برندهای
آبمیوه داشت توی تلویزیون قرعهکشی
میکرد تا برندههای محصولش را انتخاب کند.
یک شماره از گردونه درآمد. زنگ زدند.
برنده، سرایدار یک مدرسهی پسرانه بود
که بهمدت چند ماه، پاکت خالیِ آبمیوهی
بچهها را از گوشهکنار حیاط، از زیر نیمکتها
و توی سطلها جمع کرده بود و شماره
سریالش را پیامک کرده بود و بالاخره
برنده شده بود.
یک جایزهی دندانگیرِ میلیونی.
مجری از پیرمرد پرسید:
"با پولِ جایزهتون میخواین چیکار کنین؟"
پیرمرد گفت: "خب! اول یه شیرینیِ
خوب میدم به بچههای مدرسه، چون
هرچی باشه پاکتها مال اونا بوده، بعد..."
کاری ندارم "بعد" چهکار میکرده.
همان کارِ "اول" را ببینید!
از چیزی که مالِ خودش، حقِ خودش
است برای بقیه "سهم" قائل است؛
سهمِ بقیه از جایزه. سهم بقیه از داراییِ
من، از موفقیت من، از پولِ من، از مقام من...
همان لحظه فکر کردم اگر همهی کسانی
که درجهای از قدرت و ثروت دارند،
منشِ این بابای مدرسه را داشتند
و سهم هر کس را توی دامنش میگذاشتند
دنیا حتما، قطعا جای بهتری میشد.
دنیا آنقدرها فقیر نیست، ندار نیست
بیچیز نیست.
درد، بیسهمیِ عدهای نابرخوردار است و
پُرسهمیِ عدهای که به قول لُرها "زندگی
بهشان گفته رولَه" و حالا که به سهم
رسیدهاند از جایزهگیرانِ خودشان، توی هیچ
مدرسهای، شیرینیخوران راه نمیاندازند.
سودابه_فرضی_پور
BY • با سیاست حرف بزن •
Share with your friend now:
tgoop.com/Harf_siya/32685