tgoop.com/HassanMortazavi/73
Last Update:
در معنای گذشته
فقط ما، که اکنون زندهایم، میتوانیم به گذشته «معنایی» بدهیم ... در بازیابی آن فرآیند، و در نشان دادن چگونگی رخدادن علیّت در عمل، ما باید، تا آنجا که دانشرشته تاریخ الزام میکند، ارزشهای خود را به حالت تعلیق درآوریم. اما وقتی این تاریخ بازیابی شد، آزادیم که داوری خود را بر آن اعمال کنیم.
چنین داوریای خود باید تحت کنترلهای تاریخی باشد. داوری باید متناسب با مواد و مصالح باشد. بیفایده است که از بورژوازی به دلیل اینکه جماعتباور نبوده یا از مساواتخواهان به دلیل عدم معرفی انجمن آنارکو ـ سندیکالیستی شکایت کنیم. بلکه آنچه میتوانیم انجام دهیم این است که با برخی از ارزشهایی که کنشگران گذشته حفظ کردهاند، همذاتپنداری کنیم و برخی دیگر را رد کنیم. ما میتوانیم رأی خود را به وینستانلی و سویفت بدهیم؛ میتوانیم علیه والپول و جناب ادوین چادویک رأی دهیم.
رأی ما چیزی را تغییر نخواهد داد. و با این حال، به معنای دیگر، ممکن است همه چیز را تغییر دهد. زیرا ما میگوییم که این ارزشها، و نه آن ارزشهای دیگر، این تاریخ را برای ما معنادار میکنند، و اینها ارزشهاییاند که ما قصد داریم در زمان حاضر خود گسترش دهیم و حفظ کنیم. اگر موفق شویم، آنگاه به تاریخ بازمیگردیم و به آن معانی خود را میبخشیم: با سویفت دست میدهیم. ما ارزشهای وینستانلی را در زمان حال خود تأیید میکنیم و اطمینان حاصل میکنیم که نوع اپورتونیسم پست و بیرحمانهای که سیاست والپول را متمایز میکرد، مورد نفرت واقع میشود.
در نهایت ما نیز خواهیم مرد و زندگیهای ما بیجنبش در فرآیندی کاملشده قرار خواهد گرفت و مقاصدمان درون رخدادی گذشته، که هرگز قصدش را نداشتیم، جذب خواهد شد. آنچه میتوانیم امید داشته باشیم این است که مردان و زنان آینده به ما بازگردند، معانی ما را تأیید و تجدید کنند و تاریخ ما را در زمان حال خودشان قابل درک سازند. فقط آنها خواهند توانست از میان معانی بسیاری که زمانهی پرمناقشهی ما ارائه کرده، دست به انتخاب زنند و بخشی از فرآیند ما را به پیشرفت خود دگرگون سازند.
زیرا «پیشرفت» مفهومی است یا بیمعنا یا بدتر، هنگامی که به عنوان ویژگی به گذشته نسبت داده میشود (و چنین نسبتهایی را بهدرستی میتوان به عنوان «تاریخباوری» محکوم کرد)، تنها میتواند از موضعی خاص در زمان حال معنایی پیدا کند، موضعی ارزشی که به دنبال تبار خود میگردد. چنین تبارهایی در دل شواهد وجود دارند: زنان و مردانی شریف، شجاع و «دوراندیش» وجود داشتهاند، و جنبشهای تاریخی بودند که از این ویژگیها متأثر شدهاند. ... اینطور نیست که «واقعیت تاریخی از دورهای به دورهای دیگر با تغییراتی در سلسلهمراتب ارزشها تغییر میکند»، بلکه «معنایی» که ما به آن واقعیت نسبت میدهیم به این طریق تغییر میکند.
از کتاب در دست ترجمه «فقر نظریه» ادوارد تامپسون
BY جغد مینروا
Share with your friend now:
tgoop.com/HassanMortazavi/73