Forwarded from آرش عباسی
برگی از تاریخ موسیقی ایران
پرونده تحصیلی استاد فقید اُفلیا کمباجیان در هنرستان عالی موسیقی، سال تحصیلی ۳۹-۱۳۳۸
خلاصه پرونده دوشیزه اُفلیا کمباجیان در دوره عالی هنرستان عالی موسیقی در سال تحصیلی ۳۹-۱۳۳۸
اُفلیا کمباجیان در سال تحصیلی ۳۵-۱۳۳۴ به اخذ گواهینامه پایان تحصیلات متوسطه (رشته پیانو) نائل گردیده و بلافاصله در سال تحصیلی ۳۶-۱۳۳۵ در دوره عالی به تعقیب تحصیلات خود پرداخته و در سال تحصیلی ۳۸-۱۳۳۷ از طرف استاد مربوطه برای شرکت در امتحان داخلی لیسانس معرفی گردیده و با تصویب شورای فنی در امتحان مزبور شرکت نموده و با معدل ۱۸.۳۳ از عهده امتحان داخلی برآمده است سپس روز ۲۹ مهرماه ۱۳۳۸ برای اجرای امتحان نهایی در حضور هیئت ممتحنه و جمعیت قطعهای به همراهی ارکستر سمفونیک تهران اجرا نموده است
رای هیئت ممتحنه درباره هنرجوی نامبرده در فوق:
روز ۲۹ مهرماه ۱۳۳۸ دوشیزه افلیا کمباجیان که سوابق تحصیلی او در هنرستان عالی موسیقی در این ورقه ذکر شده است در حضور هیئت ممتحنه و جمعیت (کنسرتو بتهوون در دو مینور) را در سه قسمت به همراهی ارکستر سمفونیک تهران اجرا کرد.
هیئت ممتحنه مرکب از بانو خسروی [گیتی امیرخسروی با نام اصلی کاتیا پوگینا] و آقایان میشل خوتسیف - [امانوئل] ملیک اصلانیان - [شیمکویچ] کاپوشینسکی - [غلامحسین] غریب در جلسهای که روز دوم آبان ۱۳۳۸ ساعت ۹ صبح در هنرستان تشکیل گردید پس از شور و بررسی دوشیزه اُفلیا کمباجیان را با معدل ۱۷.۳۶ (که معدل امتحان نهایی و داخلی رشته تخصصی وی است) برای لیسانس درجه یک شایسته شناخت.
امضاها: بانو خسروی، آقای میشل خوتسیف، آقای ملیک اصلانیان، آقای کاپوشینسکی، آقای غریب و ناظر امتحانات رحمت الله مهتدی
رئیس هیئت ممتحنه دوره عالی هنرستان عالی موسیقی: غریب
صحت امضای اعضای هئیت ممتحنه و ناظر امتحانات مورد گواهی است
هنرستان عالی موسیقی: سرژ خوتسیف
@ArashAbbaasi
پرونده تحصیلی استاد فقید اُفلیا کمباجیان در هنرستان عالی موسیقی، سال تحصیلی ۳۹-۱۳۳۸
خلاصه پرونده دوشیزه اُفلیا کمباجیان در دوره عالی هنرستان عالی موسیقی در سال تحصیلی ۳۹-۱۳۳۸
اُفلیا کمباجیان در سال تحصیلی ۳۵-۱۳۳۴ به اخذ گواهینامه پایان تحصیلات متوسطه (رشته پیانو) نائل گردیده و بلافاصله در سال تحصیلی ۳۶-۱۳۳۵ در دوره عالی به تعقیب تحصیلات خود پرداخته و در سال تحصیلی ۳۸-۱۳۳۷ از طرف استاد مربوطه برای شرکت در امتحان داخلی لیسانس معرفی گردیده و با تصویب شورای فنی در امتحان مزبور شرکت نموده و با معدل ۱۸.۳۳ از عهده امتحان داخلی برآمده است سپس روز ۲۹ مهرماه ۱۳۳۸ برای اجرای امتحان نهایی در حضور هیئت ممتحنه و جمعیت قطعهای به همراهی ارکستر سمفونیک تهران اجرا نموده است
رای هیئت ممتحنه درباره هنرجوی نامبرده در فوق:
روز ۲۹ مهرماه ۱۳۳۸ دوشیزه افلیا کمباجیان که سوابق تحصیلی او در هنرستان عالی موسیقی در این ورقه ذکر شده است در حضور هیئت ممتحنه و جمعیت (کنسرتو بتهوون در دو مینور) را در سه قسمت به همراهی ارکستر سمفونیک تهران اجرا کرد.
هیئت ممتحنه مرکب از بانو خسروی [گیتی امیرخسروی با نام اصلی کاتیا پوگینا] و آقایان میشل خوتسیف - [امانوئل] ملیک اصلانیان - [شیمکویچ] کاپوشینسکی - [غلامحسین] غریب در جلسهای که روز دوم آبان ۱۳۳۸ ساعت ۹ صبح در هنرستان تشکیل گردید پس از شور و بررسی دوشیزه اُفلیا کمباجیان را با معدل ۱۷.۳۶ (که معدل امتحان نهایی و داخلی رشته تخصصی وی است) برای لیسانس درجه یک شایسته شناخت.
امضاها: بانو خسروی، آقای میشل خوتسیف، آقای ملیک اصلانیان، آقای کاپوشینسکی، آقای غریب و ناظر امتحانات رحمت الله مهتدی
رئیس هیئت ممتحنه دوره عالی هنرستان عالی موسیقی: غریب
صحت امضای اعضای هئیت ممتحنه و ناظر امتحانات مورد گواهی است
هنرستان عالی موسیقی: سرژ خوتسیف
@ArashAbbaasi
Telegram
آرش عباسی
برگی از تاریخ موسیقی ایران
پرونده تحصیلی استاد فقید اُفلیا کمباجیان در هنرستان عالی موسیقی، سال تحصیلی ۳۹-۱۳۳۸
@ArashAbbaasi
پرونده تحصیلی استاد فقید اُفلیا کمباجیان در هنرستان عالی موسیقی، سال تحصیلی ۳۹-۱۳۳۸
@ArashAbbaasi
👍5❤1
▪️رفت از جهان شهنشه ملک سخن رهی
🍂 امروز سالروز درگذشت رهی معیری است (۲۴ آبان ۱۳۴۷).
مرگ این غزلسرای نامدار در افغانستان هم بازتاب داشت و واکنشهایی را برانگیخت. [محمد] آصف فکرت (د. ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱)که در آن زمان محصل صنف چهارم شعبه دری پوهنجی ادبیات [دانشجوی سال چهارم رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی دری دانشکده ادبیات دانشگاه کابل] بود در سوگ او شعر بالا را سرود.
📕 یغما، سال بیست و یکم، آذر ۱۳۴۷، شماره ۷ (پیاپی ۲۴۳).
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
🍂 امروز سالروز درگذشت رهی معیری است (۲۴ آبان ۱۳۴۷).
مرگ این غزلسرای نامدار در افغانستان هم بازتاب داشت و واکنشهایی را برانگیخت. [محمد] آصف فکرت (د. ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱)که در آن زمان محصل صنف چهارم شعبه دری پوهنجی ادبیات [دانشجوی سال چهارم رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی دری دانشکده ادبیات دانشگاه کابل] بود در سوگ او شعر بالا را سرود.
📕 یغما، سال بیست و یکم، آذر ۱۳۴۷، شماره ۷ (پیاپی ۲۴۳).
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍6
رهی معیری مردی بود زیباروی و زیباخوی و زیباگوی با ادراکی قوی و کمنظیر و طبع و ذوقی بسیار دقیق و نکتهگیر با مناعت طبع و ابای نفسی بسیار تا آنجا که هر چند در اوان شباب از معیشتی مرفه برخوردار نبود عزت نفسی غریب و مناعت طبعی عجیب داشت، در مهربانی و شیرینزبانی و آداب معاشرت و مجلس آرایی متفرد و بینظیر بود بطوریکه هیچ مجلس و محفلی از احباب نبود که خوی نرم و دم گرم او شمع محفل و آرامبخش دل نباشد، چندانکه در این هنر هیچکس از ارباب ذوق و ظرافت در مرحله تالی او نیز قرار نداشت، اصلا در همه حال از صفات باطن و آداب ظاهر چیزی مخصوص بخود داشت که در نزدیکترین بستگان او هم آن خصوصیت و تشخص وجود نداشت و خداوند متعال گیرایی و جاذبهیی از لطف و محبت در نهاد او به ودیعت نهاده بود که ممکن نبود مردمگریزترین افراد هم مجذوب آنهمه جاذبه و گیرایی و گرمی و فروتنی و ادب و بردباری او ولو در اولین برخورد با وی نشود، و در این شیوهها درست مصداق این مفهوم بود که میگوید، «یگانهیی که چو او مادر زمانه نزاد».
📕امیری فیروزکوهی، «بیاد رهی»، یغما، سال بیست و یکم آذر ۱۳۴۷، شماره ۷ (پیاپی ۲۴۳).
او [رهی] با امیری فیروزکوهی*، شاعر معاصر، دوست بود و در انجمن ادبی قدس (انجمنی مخصوص اعیاد مذهبی و خواندن اشعار در مدایح و مراثی اهل بیت علیهم السلام) شرکت می کرد و اشعار خود را در آن انجمن می خواند. وی تا ۱۳۱۸ش (قس امیری فیروزکوهی، ص ۵۲۱ که تاریخ ۱۳۱۳ش را ذکر می کند) تخلص شعری نداشت (رهی معیری، ۱۳۹۱ش، ص ۲۱). پس از آن، تخلص «رهی»، به معنای «غلام» را، که حاکی از تواضع و افتادگی بیش ازحد او بود، با تأیید امیری فیروزکوهی برگزید (امیری فیروزکوهی، همانجا؛ خانعلی، ص ۶۱).
📗صفورا هوشیار، «رهی معیری»، دانشنامه جهان اسلام، ج۲۰
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍6
کاروان
بنان
🎼 گلهای رنگارنگ ۲۱۷
▪️تصنیف کاروان در مایه دشتی
▫️با مقدمه دیلمان
▪️آهنگ و چهار مضراب: مرتضی محجوبی
▫️تنظیم: جواد معروفی
▪️شعر: رهی معیری
▫️قره نی: سلیم فرزان
▪️گوینده: روشنک
🎼 بهترین کیفیت برگرفته از کانال موزیک باز
@muzicbaz
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
▪️تصنیف کاروان در مایه دشتی
▫️با مقدمه دیلمان
▪️آهنگ و چهار مضراب: مرتضی محجوبی
▫️تنظیم: جواد معروفی
▪️شعر: رهی معیری
▫️قره نی: سلیم فرزان
▪️گوینده: روشنک
🎼 بهترین کیفیت برگرفته از کانال موزیک باز
@muzicbaz
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
🔥4👏2
این تصور که برای هر مسئلۀ تاریخی یک سندِ واحد با کاربرد مشخص وجود دارد توهمی بیش نیست، برعکس هر چقدر که پژوهشها عمیقتر میشوند نوری که از شواهد منابع بسیار متنوع میتابد بایستی همگراتر شود. کدام مورخ تاریخ مذهب هست که به تنها بررسی چند رسالهٔ الهیاتی یا کتاب سرود راضی شود؟ او كاملاً واقف است که آنچه میتواند از نقاشیها و پیکرههای روی دیوارهای محرابها و ترتیب چینش و اسباب و اثاثیه مقبرهها در مورد باورها و احساسات مُرده دریافت کند اگر بیشتر از هزار دست نوشته عصر نباشد کمتر نیست. اطلاعاتی که در مورد حملات ژرمنها داریم همانقدر از باستانشناسی مقبرهها و اسامی مکانها به دست آمدهاند که از بررسی منشورها و گاهشمارها. وقتی به دوران خودمان میرسیم نیازها تغییر میکنند اما کار آسانتر نمیشود. برای فهم جامعه مدرن، آیا صرف غوطهخوردن در میان بحثهای پارلمانی یا اسناد کابینه کافی است؟ آیا لازم نیست بتوانیم صورتحسابهای مالی را نیز که برای مردم عامی به اندازهٔ خط هیروگلیف فهمناپذیرند تفسیر کنیم؟ در عصری که ماشین حاکم است آیا مورخ مجاز است از نحوهٔ طراحی و اصلاح ماشینها چشمپوشی کند؟
📙 مارک بلوخ، پیشهٔ مورخ، ص ۸۶.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍5❤3
ساز و آواز
شجریان
چه جای من که درین روزگار بیفریاد
ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید
🎼 ساز و آواز دشتی
▪️آواز محمدرضا شجریان
▫️تار هوشنگ ظریف
▪️شعر سایه
▫️اجرای ۱۳۵۸
@muzicbaz
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
ز دست جور تو ناهید بر فلک نالید
🎼 ساز و آواز دشتی
▪️آواز محمدرضا شجریان
▫️تار هوشنگ ظریف
▪️شعر سایه
▫️اجرای ۱۳۵۸
@muzicbaz
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍7❤2
Forwarded from پژوهشکده تاریخ اسلام (Hossein Ghavidel)
برنامه همایش دوره بندی در تاریخ.pdf
988.2 KB
پژوهشکده تاریخ اسلام با همکاری انجمن ایرانی تاریخ برگزار میکند:
🔷 همایش دورهبندی در تاریخ
🔹 روزهای چهارشنبه و پنجشنبه
(۳۰ آبان و ۱ آذر ۱۴۰۳)
با حضور اندیشمندان و صاحبنظران برجسته و به صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
جزئیات نشستها و میزگردها به همراه نام سخنرانها و عناوین سخنرانی/مقالهها در پیوست زیر قابل دریافت است.
🔸 نشانی: تهران - خیابان ولیعصر(عج) - خیابان شهید عباسپور - خیابان بادکوبه - کوچه شهروز شرقی - پلاک ۹
🔸لینک تالار مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/a2m/lecture
🔷 همایش دورهبندی در تاریخ
🔹 روزهای چهارشنبه و پنجشنبه
(۳۰ آبان و ۱ آذر ۱۴۰۳)
با حضور اندیشمندان و صاحبنظران برجسته و به صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
جزئیات نشستها و میزگردها به همراه نام سخنرانها و عناوین سخنرانی/مقالهها در پیوست زیر قابل دریافت است.
🔸 نشانی: تهران - خیابان ولیعصر(عج) - خیابان شهید عباسپور - خیابان بادکوبه - کوچه شهروز شرقی - پلاک ۹
🔸لینک تالار مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/a2m/lecture
👍3❤1🔥1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂 دکتر حسین ضیاء استاد پیشین گروه تاریخ دانشگاه یزد، دیروز ۲۷ آبانماه ۱۴۰۳، در ۹۲ سالگی چشم از جهان فروبست.
یادش گرامی و روانش مینوی!
🎞 استاد در ویدئوی بالا شعر «بیا برگردیم» را خوانده است (منبع: آپارات).
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
یادش گرامی و روانش مینوی!
🎞 استاد در ویدئوی بالا شعر «بیا برگردیم» را خوانده است (منبع: آپارات).
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
😢4
🍂 امروز، سالروز درگذشت دکتر نورالله کسایی، استاد گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشگاه تهران است (۲۸ آبان ۱۳۷۹). روانش به مینو جهان شاد باد!
▪️تنها باری که گریههای استادم دکتر هادی عالمزاده- دیر زیاد آن بزرگوار خداوند- را دیدم، روزی بود که استاد کسایی درگذشت.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
▪️تنها باری که گریههای استادم دکتر هادی عالمزاده- دیر زیاد آن بزرگوار خداوند- را دیدم، روزی بود که استاد کسایی درگذشت.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
❤14😢1
Forwarded from هامِش (علی سلطانی)
تاریخِ مسئله و سکوت علمی
یکی از شروط کار علمی مرور پیشینه است. یکی از اصول ابتدایی پژوهشگریِ راستین در این دوران، اشراف بر تاریخ گذشتهٔ مسئله است. شاید تراژیک باشید، اما جرقههای ذهنی ما معمولاً تازه نیستند و قبلاً متولد شده و اصل و نسبی دارند! به قول معروف سر سفرهٔ پدر و مادر بزرگ شدهاند و بیبته نیستند! کسی که به محض بارقهٔ یک ایده و پرسش در ذهن خود، به نظرش جهان را کشف کرده و شروع میکند به قلمفرسایی و سخنسرایی، اگر شارلاتان نباشد، هر چه هست، محقق و متفکر نیست.
شاید پاراگراف اول بدیهی و ساده بنماید. اما همین نکتهٔ بدیهی در دوران شتابزدگی و غوغاسالاری و شهرتجویی، هنوز وارد نظام فکریِ ما نشده است. مقصودم مای مردم عادی نیست، بلکه استادان و دانشجویان و محققان و روشنفکران است. چراییِ آنکه بسیاری از پایاننامهها، سخنرانیها، نوشتههای تلگرامی، مناظرهها، صَنار نمیارزد و معرفتی تازه به مخاطب نمیدهد، این است که همین مقدمهٔ ضروریِ کار علمی را در بیان تاریخ مسئله طی نکرده است.
ما وظیفه داریم که دربارهٔ هر موضوعی سخن میگوییم و به هر پرسشی جواب میدهیم، با نام و تاریخ، مشخص و بدون سوگیری و سانسور، قسمت نخست ارائهٔ خود را به تاریخ مسئله و مرور پاسخهای پیشین اختصاص دهیم. اگر هر کتاب و بیانی بدون این بخش باشد و بهگونهای بحث را آغاز کند که گویی جهان با ایدهٔ او آغاز شده است، مثل رئیسجمهورهایی که تاریخ هستی را با شروع ریاست خود تنظیم میکنند، حتی اگر واقعاٌ هم حرفی نو داشته باشد، به احتمال فراوان ماندگار و جریانساز نخواهد بود؛ چون بر میدان کاری خود مسلط نیست.
پیشتولیدِ تاریخ مسئله کاری تزئینی نیست، جواز صدور یا ابطال ادامهٔ کار است. شاهد آنکه اگر این گام ضروری را خوب طی میکردیم، بسیاری از پایاننامه و سخنرانی و کتابهای ما اصولاً متولد نمیشدند و کلی کاغذ و بایت را هدر نمیدادند. چون همان ابتدای کار میفهمیدیم که کجای کاریم و بسیاری از نظریهها و حرفهایمان تقریباً هیچ گامی را در تاریخ علم و مسئله برنداشته است.آنجاست که مخالف اخلاق مقالهسازی و درسگفتارتراشی، بهتر میدیدیم که سکوت کنیم؛ سکوتی از سر علم و شرم و اخلاق پژوهش.
(یادداشتهای دیگر نزدیک به این متن):
صورتهای نشسته، قلمهای خسته
فضیلت کمنویسی و رذیلت انتحال
#یادداشت
@Hamesh1
یکی از شروط کار علمی مرور پیشینه است. یکی از اصول ابتدایی پژوهشگریِ راستین در این دوران، اشراف بر تاریخ گذشتهٔ مسئله است. شاید تراژیک باشید، اما جرقههای ذهنی ما معمولاً تازه نیستند و قبلاً متولد شده و اصل و نسبی دارند! به قول معروف سر سفرهٔ پدر و مادر بزرگ شدهاند و بیبته نیستند! کسی که به محض بارقهٔ یک ایده و پرسش در ذهن خود، به نظرش جهان را کشف کرده و شروع میکند به قلمفرسایی و سخنسرایی، اگر شارلاتان نباشد، هر چه هست، محقق و متفکر نیست.
شاید پاراگراف اول بدیهی و ساده بنماید. اما همین نکتهٔ بدیهی در دوران شتابزدگی و غوغاسالاری و شهرتجویی، هنوز وارد نظام فکریِ ما نشده است. مقصودم مای مردم عادی نیست، بلکه استادان و دانشجویان و محققان و روشنفکران است. چراییِ آنکه بسیاری از پایاننامهها، سخنرانیها، نوشتههای تلگرامی، مناظرهها، صَنار نمیارزد و معرفتی تازه به مخاطب نمیدهد، این است که همین مقدمهٔ ضروریِ کار علمی را در بیان تاریخ مسئله طی نکرده است.
ما وظیفه داریم که دربارهٔ هر موضوعی سخن میگوییم و به هر پرسشی جواب میدهیم، با نام و تاریخ، مشخص و بدون سوگیری و سانسور، قسمت نخست ارائهٔ خود را به تاریخ مسئله و مرور پاسخهای پیشین اختصاص دهیم. اگر هر کتاب و بیانی بدون این بخش باشد و بهگونهای بحث را آغاز کند که گویی جهان با ایدهٔ او آغاز شده است، مثل رئیسجمهورهایی که تاریخ هستی را با شروع ریاست خود تنظیم میکنند، حتی اگر واقعاٌ هم حرفی نو داشته باشد، به احتمال فراوان ماندگار و جریانساز نخواهد بود؛ چون بر میدان کاری خود مسلط نیست.
پیشتولیدِ تاریخ مسئله کاری تزئینی نیست، جواز صدور یا ابطال ادامهٔ کار است. شاهد آنکه اگر این گام ضروری را خوب طی میکردیم، بسیاری از پایاننامه و سخنرانی و کتابهای ما اصولاً متولد نمیشدند و کلی کاغذ و بایت را هدر نمیدادند. چون همان ابتدای کار میفهمیدیم که کجای کاریم و بسیاری از نظریهها و حرفهایمان تقریباً هیچ گامی را در تاریخ علم و مسئله برنداشته است.آنجاست که مخالف اخلاق مقالهسازی و درسگفتارتراشی، بهتر میدیدیم که سکوت کنیم؛ سکوتی از سر علم و شرم و اخلاق پژوهش.
(یادداشتهای دیگر نزدیک به این متن):
صورتهای نشسته، قلمهای خسته
فضیلت کمنویسی و رذیلت انتحال
#یادداشت
@Hamesh1
👍6❤2
Forwarded from تاریخ و جامعه (Shahram Yousefifar)
واقعه ناتمام،
گزارشی داستانی از سرگذشت اسماعیلیان و سقوط الموت در دوره مغول
گزارشی داستانی از سرگذشت اسماعیلیان و سقوط الموت در دوره مغول
👍4
Forwarded from تاریخ و جامعه (Shahram Yousefifar)
رُکْنُالدّینْ خورْشاه (ح ۶۲۷-۶۵۴ ق/۱۲۳۰-۱۲۵۶ م)، پیشوای هشتم نزاری و آخرین حکمران اسماعیلیان ایران بود که در جریان تهاجم مغولان به قلاع اسماعیلیه تسلیم شد و به قتل رسید. خانم فاطمه علی اصغر، با کوشش بسیار و کنجکاوی های بسیار روایت داستانی جذاب و پر کششی از جامعه اسماعیلیان ایران و سرانجام آنان در دوره مغول بدست داده است. محور بحث وی سقوط الموت است و پایان زندگی آخرین امام اسماعیلی الموت، رکن الدین خورشاه.
سال ها پیش سرگذشت رکن الدین خورشاه را مطالعه و به شکل یک مدخل در دایره المعارف بزرگ اسلامی منتشر کردم. آن متن چارچوبی برای گسترش مطالعات فراتر در باب رخداد سقوط الموت، زندگی رکن الدین خورشاه و نیز جامعه اسماعیلی ایران در نیمه قرن هفتم/سیزده م. است.
https://www.cgie.org.ir/fa/article/267313/%D8%B1%DA%A9%D9%86%20%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%20%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D9%87
سال ها پیش سرگذشت رکن الدین خورشاه را مطالعه و به شکل یک مدخل در دایره المعارف بزرگ اسلامی منتشر کردم. آن متن چارچوبی برای گسترش مطالعات فراتر در باب رخداد سقوط الموت، زندگی رکن الدین خورشاه و نیز جامعه اسماعیلی ایران در نیمه قرن هفتم/سیزده م. است.
https://www.cgie.org.ir/fa/article/267313/%D8%B1%DA%A9%D9%86%20%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86%20%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%B4%D8%A7%D9%87
www.cgie.org.ir
رکن الدین خورشاه | مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی
رُکْنُالدّینْ خورْشاه (ح 627-654 ق/1230-1256 م)، پیشوای هشتم نزاری و آخرین حکمران اسماعیلیان ایران.
👏5👍2
Forwarded from پژوهشکده تاریخ اسلام (Hossein Ghavidel)
برنامه همایش دوره بندی در تاریخ.pdf
967 KB
پژوهشکده تاریخ اسلام با همکاری انجمن ایرانی تاریخ برگزار میکند:
🔷 همایش دورهبندی در تاریخ
🔹 روزهای چهارشنبه و پنجشنبه
(۳۰ آبان و ۱ آذر ۱۴۰۳)
با حضور اندیشمندان و صاحبنظران برجسته و به صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
جزئیات نشستها و میزگردها به همراه نام سخنرانها و عناوین سخنرانی/مقالهها در پیوست زیر قابل دریافت است.
🔸 نشانی: تهران - خیابان ولیعصر(عج) - خیابان شهید عباسپور - خیابان بادکوبه - کوچه شهروز شرقی - پلاک ۹
🔸لینک تالار مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/a2m/lecture
🔷 همایش دورهبندی در تاریخ
🔹 روزهای چهارشنبه و پنجشنبه
(۳۰ آبان و ۱ آذر ۱۴۰۳)
با حضور اندیشمندان و صاحبنظران برجسته و به صورت حضوری و مجازی برگزار خواهد شد.
جزئیات نشستها و میزگردها به همراه نام سخنرانها و عناوین سخنرانی/مقالهها در پیوست زیر قابل دریافت است.
🔸 نشانی: تهران - خیابان ولیعصر(عج) - خیابان شهید عباسپور - خیابان بادکوبه - کوچه شهروز شرقی - پلاک ۹
🔸لینک تالار مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/a2m/lecture
👍2👏1
پژوهشکده تاریخ اسلام
برنامه همایش دوره بندی در تاریخ.pdf
🔹 اگر عمری باشد، روز پنجشنبه یکم آذرماه ۱۴۰۳ در همایش «دورهبندی در تاریخ» در پژوهشکده تاریخ اسلام در واپسین نشست سخن خواهم راند. عنوان سخنرانی من این است: «رنسانس اسلامی»، «رنسانس ایرانی»، «رنسانس شیعی»: بازخوانی دورهبندیهای رنسانی تاریخ اسلام و ایران». مسئله اصلی و کانون بحث من در این گفتار، روایی یا ناروایی کاربرد این اصطلاح غربی «رنساس»، برای دورههایی از تاریخ اسلام و ایران است.
✅ دستاندرکاران همایش، ویرایش صورتگرفته در عنوان سخنرانی من را اصلاح کردهاند که از ایشان سپاسگزارم.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
✅ دستاندرکاران همایش، ویرایش صورتگرفته در عنوان سخنرانی من را اصلاح کردهاند که از ایشان سپاسگزارم.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍4❤2
🔰 روزگاری بوده که دانشجویان کارشناسی هم پایاننامه مینوشتند. این پایاننامه کارشناسی با عنوان «بندرعباس» در رشتهٔ فرهنگ اسلامی (درستتر: فرهنگ و تمدن اسلامی) به راهنمایی استاد عالمزاده نگاشته و دفاع شده است. پایاننامهای که نگارش آن در دوره پهلوی آغاز شده و در دوره جمهوری اسلامی به پایان رسیده است. پس از انقلاب در برههای نام «فردوسی» را از نام دانشگاه برداشتند، ولی دوباره برگرداندند. نمرهٔ +B هم جالب توجه است.
تصویر جلد را نویسنده پایاننامه آقای اسحق ایرانی برای استاد فرستادهاند.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
تصویر جلد را نویسنده پایاننامه آقای اسحق ایرانی برای استاد فرستادهاند.
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍1
▪️تغییر نام دانشگاه از «مشهد» به «فردوسی»: برگی از خاطرات دکتر جلال متینی
«ایشان[دکتر مژدهی رئیس دانشگاه] روزی تلفنی مرا به دفتر کار خود خواندند و گفتند: جناب علم تلفنی امر شاهنشاه را دربارهٔ تغییر نام دانشگاه مشهد ابلاغ کردند تا نامی فارسی برای دانشگاه پیشنهاد کنیم. به یاد ندارم نام دانشگاههای تبریز و اهواز پیش از این تاریخ به آذرآبادگان و گندیشاپور تغییر داده شده بود یا پس از این تاریخ. چند نام به نظر ایشان و بنده رسید. سرانجام با نظر بنده که «خراسان» را پیشنهاد کردم موافقت نمودند. دلایل من از جمله این بود که «خراسان» نام استان است نه شهر مثل «مشهد»، «خراسان» کلمهای فارسی است، به معنی جایگاه طلوع و برآمدن خورشید، که از جمله در این دو بیت فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین آمده است: زبان پهلوی هر کاو شناسد/ خراسان آن بود کز وی خور آسد/ خور آسان را بود معنی خورایان/ کجا از وی خور آید سوی ایران
بهعلاوه این کلمه در زبان پهلوی (فارسی میانه) با تلفظ Xvarasan نیز آمده است. ایشان نام «خراسان» را پسندیدند. قرار شد آنچه را گفته بودم به صورت گزارش یا پیشنهادی مشروح خطاب به ایشان بنویسم تا به عنوان پیشنهاد دانشگاه مشهد عیناً به عرض شاهنشاه برسد. گفتم برای تهیهٔ این گزارش لازم است نصف روزی به کتابخانهٔ دانشکدهٔ ادبیات بروم و آنچه را خدمتتان عرض کردم، به صورت مستند بنویسم. به همین صورت کار انجام شد. گزارش را خدمتشان دادم و افزودم البته یک موضوع را مصلحت ندانستم بنویسم چون مربوط میشود به مسائل سیاسی مملکت. و آن عبارت از این است که با وجود همه نوع کمکهایی که شاهنشاه و دولت ایران به افغانستان میکنند، برخی از رجال سیاسی و ادبی آن کشور با ایران نظر موافقی ندارند. در چنین شرایطی اگر روزی افغانستان یکی از دانشگاههای خود را «خراسان» بنامد، ایران چه میتواند کرد! اگر مصلحت میدانید این موضوع را تلفنی به جناب آقای علم بگویید. آقای دکتر مژدهی گزارش مرا با تأیید کامل برای آقای علم فرستادند تا به شرف عرض همایونی برسد. در ضمن گفتند تلفنی موضوع مربوط به افغانستان را هم به اطلاع ایشان رسانیدم. چند روزی گذشت، نامهای به امضای آقای علم خطاب به رئیس دانشگاه رسید. تقریباً به این مضمون که شاهنشاه مقرر فرمودند نام دانشگاه به «فردوسی» تغییر داده شود. تکلیف روشن شد. ناگفته نماند که یکیدو تن از نزدیکان آقای علم پس از آگاهی از این امر گفتند: «فردوسی»، پیشنهاد خود آقای علم است که مورد تأیید اعلیحضرت قرار گرفته است. به این ترتیب از آن تاریخ نام دانشگاه ما از «مشهد» به «فردوسی» تغییر داده شد. یکی از فارغالتحصیلان یا دانشجویان دانشگاه نیز آرمی برای «دانشگاه فردوسی» پیشنهاد کرد که با تغییراتی مختصر مورد موافقت رئیس دانشگاه قرار گرفت و من نیز مصراع «خرد باید و دانش و راستی» را به آن اضافه کردم. در این آرم دو کلمهٔ «دانشگاه فردوسی» با خط تزیینی در قالب بنای «آرامگاه فردوسی» نوشته شده است؛ کلمهٔ «دانشگاه» به صورت بنای برج مانندِ آرامگاه و «فردوسی» به صورت پلههای مقابل آرامگاه، و در زیر آن، عدد «۱۳۳۵» (سال تأسیس دانشگاه مشهد) به مانند آرم پیشین دانشگاه افزوده شد و مصراع «خرد باید و دانش و راستی» نوشته شد».
📙 جلال متینی، خاطرات سالهای خدمت، ۱۸۷ - ۱۸۹.
* پس از انقلاب مدتی نام دانشگاه به نام سابق، «دانشگاه مشهد»، برگردانده شد و سرانجام نامی که هر دو واژه را در خود داشت برای این دانشگاه برگزیده شد: «دانشگاه فردوسی مشهد».
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
«ایشان[دکتر مژدهی رئیس دانشگاه] روزی تلفنی مرا به دفتر کار خود خواندند و گفتند: جناب علم تلفنی امر شاهنشاه را دربارهٔ تغییر نام دانشگاه مشهد ابلاغ کردند تا نامی فارسی برای دانشگاه پیشنهاد کنیم. به یاد ندارم نام دانشگاههای تبریز و اهواز پیش از این تاریخ به آذرآبادگان و گندیشاپور تغییر داده شده بود یا پس از این تاریخ. چند نام به نظر ایشان و بنده رسید. سرانجام با نظر بنده که «خراسان» را پیشنهاد کردم موافقت نمودند. دلایل من از جمله این بود که «خراسان» نام استان است نه شهر مثل «مشهد»، «خراسان» کلمهای فارسی است، به معنی جایگاه طلوع و برآمدن خورشید، که از جمله در این دو بیت فخرالدین اسعد گرگانی در ویس و رامین آمده است: زبان پهلوی هر کاو شناسد/ خراسان آن بود کز وی خور آسد/ خور آسان را بود معنی خورایان/ کجا از وی خور آید سوی ایران
بهعلاوه این کلمه در زبان پهلوی (فارسی میانه) با تلفظ Xvarasan نیز آمده است. ایشان نام «خراسان» را پسندیدند. قرار شد آنچه را گفته بودم به صورت گزارش یا پیشنهادی مشروح خطاب به ایشان بنویسم تا به عنوان پیشنهاد دانشگاه مشهد عیناً به عرض شاهنشاه برسد. گفتم برای تهیهٔ این گزارش لازم است نصف روزی به کتابخانهٔ دانشکدهٔ ادبیات بروم و آنچه را خدمتتان عرض کردم، به صورت مستند بنویسم. به همین صورت کار انجام شد. گزارش را خدمتشان دادم و افزودم البته یک موضوع را مصلحت ندانستم بنویسم چون مربوط میشود به مسائل سیاسی مملکت. و آن عبارت از این است که با وجود همه نوع کمکهایی که شاهنشاه و دولت ایران به افغانستان میکنند، برخی از رجال سیاسی و ادبی آن کشور با ایران نظر موافقی ندارند. در چنین شرایطی اگر روزی افغانستان یکی از دانشگاههای خود را «خراسان» بنامد، ایران چه میتواند کرد! اگر مصلحت میدانید این موضوع را تلفنی به جناب آقای علم بگویید. آقای دکتر مژدهی گزارش مرا با تأیید کامل برای آقای علم فرستادند تا به شرف عرض همایونی برسد. در ضمن گفتند تلفنی موضوع مربوط به افغانستان را هم به اطلاع ایشان رسانیدم. چند روزی گذشت، نامهای به امضای آقای علم خطاب به رئیس دانشگاه رسید. تقریباً به این مضمون که شاهنشاه مقرر فرمودند نام دانشگاه به «فردوسی» تغییر داده شود. تکلیف روشن شد. ناگفته نماند که یکیدو تن از نزدیکان آقای علم پس از آگاهی از این امر گفتند: «فردوسی»، پیشنهاد خود آقای علم است که مورد تأیید اعلیحضرت قرار گرفته است. به این ترتیب از آن تاریخ نام دانشگاه ما از «مشهد» به «فردوسی» تغییر داده شد. یکی از فارغالتحصیلان یا دانشجویان دانشگاه نیز آرمی برای «دانشگاه فردوسی» پیشنهاد کرد که با تغییراتی مختصر مورد موافقت رئیس دانشگاه قرار گرفت و من نیز مصراع «خرد باید و دانش و راستی» را به آن اضافه کردم. در این آرم دو کلمهٔ «دانشگاه فردوسی» با خط تزیینی در قالب بنای «آرامگاه فردوسی» نوشته شده است؛ کلمهٔ «دانشگاه» به صورت بنای برج مانندِ آرامگاه و «فردوسی» به صورت پلههای مقابل آرامگاه، و در زیر آن، عدد «۱۳۳۵» (سال تأسیس دانشگاه مشهد) به مانند آرم پیشین دانشگاه افزوده شد و مصراع «خرد باید و دانش و راستی» نوشته شد».
📙 جلال متینی، خاطرات سالهای خدمت، ۱۸۷ - ۱۸۹.
* پس از انقلاب مدتی نام دانشگاه به نام سابق، «دانشگاه مشهد»، برگردانده شد و سرانجام نامی که هر دو واژه را در خود داشت برای این دانشگاه برگزیده شد: «دانشگاه فردوسی مشهد».
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍7👏2
▪️«دوره» و «دوران»
«دوره» و «دوران» از واژههای پرکاربرد/ پربسامد در نوشتههای تاریخی هستند. باید توجه داشت که «دوران» جمع «دوره» نیست. «دوره» و «دوران» هر دو مفرد هستند و به معنای «روزگار»، «عهد»، «زمانه» و ... (نک. لغتنامه دهخدا، فرهنگ معین و دیگر فرهنگها)؛ جمع آنها میشود: «دورهها» و «دورانها». ازاینروی مثلاً وقتی میگوییم «دوران صفوی» دقیقاً یعنی «دورهٔ صفوی». محض نمونه، این شعرهای فارسی را ببینید که در آنها «دورانها: جمع دوران» آمده:
°
حکیمان را چه میگویند چرخ پیر و دورانها
به سیر اندر ز حکمت بر زبان مهر و آبانها
• ناصر خسرو قبادیانی
°
به دورانها چو من عاشق نرست از مغرب و مشرق
بپرس از پیر گردونی که چون من پشت خم دارد
• مولوی بلخی
°
گویند «مگو سعدی! چندین سخن از عشقش»
میگویم و بعد از من، گویند به دورانها
• سعدی شیرازی
°
به دورانها نیاید در گلستان
چنان مرغی که از دامم برفتهست
• نزاری قهستانی
°
ای کرده به عشق تو دل پرورش جانها
گردون چو رخت ماهی نادیده به دورانها
• سیف فرغانی
°
ای چشم تو در شوخی سرفتنه دورانها
خط خوش و رخسارت رشک گل و ریحانها
• قاسم انوار
°
ای روی دلآرایت آتش زده در جانها
درد غم سودایت سرمایه دورانها
• حسین خوارزمی
°
این آن غزل سعدی است صائب که همیفرمود
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
• صائب تبریزی
°
ساغر تهیدستی عمر میکند افزون
چرخ سرنگون کاسه بگذرانده دورانها
• سیدای نسفی
°
چو خورشید از دل پر خون خود رطل گران دارم
به دورانها مگر یابی، چو من خون دل آشامی
• حزین لاهیجی
°
ز نقش پای مشتاقان فلک تسبیح گردان شد
که گردیدند چون پرگار بر این نقطه دورانها
• سعیدا یزدی
°
شرابی خوردم از لعلش که دورانها بهر دوری
گرم مقدور بود افشاندمی صد جان به یک جامش
• صفایی جندقی
°
📚 همه نمونهها از گنجور برداشته شده است.
معصومعلی پنجه
۳۰ آبان ۱۴۰۳ [در حال گوشدادن به سخنرانیهای همایش دورهبندی در تاریخ]
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
«دوره» و «دوران» از واژههای پرکاربرد/ پربسامد در نوشتههای تاریخی هستند. باید توجه داشت که «دوران» جمع «دوره» نیست. «دوره» و «دوران» هر دو مفرد هستند و به معنای «روزگار»، «عهد»، «زمانه» و ... (نک. لغتنامه دهخدا، فرهنگ معین و دیگر فرهنگها)؛ جمع آنها میشود: «دورهها» و «دورانها». ازاینروی مثلاً وقتی میگوییم «دوران صفوی» دقیقاً یعنی «دورهٔ صفوی». محض نمونه، این شعرهای فارسی را ببینید که در آنها «دورانها: جمع دوران» آمده:
°
حکیمان را چه میگویند چرخ پیر و دورانها
به سیر اندر ز حکمت بر زبان مهر و آبانها
• ناصر خسرو قبادیانی
°
به دورانها چو من عاشق نرست از مغرب و مشرق
بپرس از پیر گردونی که چون من پشت خم دارد
• مولوی بلخی
°
گویند «مگو سعدی! چندین سخن از عشقش»
میگویم و بعد از من، گویند به دورانها
• سعدی شیرازی
°
به دورانها نیاید در گلستان
چنان مرغی که از دامم برفتهست
• نزاری قهستانی
°
ای کرده به عشق تو دل پرورش جانها
گردون چو رخت ماهی نادیده به دورانها
• سیف فرغانی
°
ای چشم تو در شوخی سرفتنه دورانها
خط خوش و رخسارت رشک گل و ریحانها
• قاسم انوار
°
ای روی دلآرایت آتش زده در جانها
درد غم سودایت سرمایه دورانها
• حسین خوارزمی
°
این آن غزل سعدی است صائب که همیفرمود
میگویم و بعد از من گویند به دورانها
• صائب تبریزی
°
ساغر تهیدستی عمر میکند افزون
چرخ سرنگون کاسه بگذرانده دورانها
• سیدای نسفی
°
چو خورشید از دل پر خون خود رطل گران دارم
به دورانها مگر یابی، چو من خون دل آشامی
• حزین لاهیجی
°
ز نقش پای مشتاقان فلک تسبیح گردان شد
که گردیدند چون پرگار بر این نقطه دورانها
• سعیدا یزدی
°
شرابی خوردم از لعلش که دورانها بهر دوری
گرم مقدور بود افشاندمی صد جان به یک جامش
• صفایی جندقی
°
📚 همه نمونهها از گنجور برداشته شده است.
معصومعلی پنجه
۳۰ آبان ۱۴۰۳ [در حال گوشدادن به سخنرانیهای همایش دورهبندی در تاریخ]
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍14❤3
▪️ دربارهٔ همایش دورهبندی در تاریخ
چند ماهی پیش از این و با تماسی از دوستِ جانی جناب آقای دکتر مهدی عبادی از برگزاری این همایش خبردار شدم. ایشان پیشنهاد داد که از منظر رشتهٔ خودمان، تاریخ و تمدن ملل اسلامی، مقالهای برای این همایش تهیه کنم. از شما چه پنهان پس از تماس ایشان، دنبال راهی بودم که بهقول جوانان امروزی بپیچانم و از شرکت در این همایش سر باز زنم. جدای از تنبلی و سرشلوغی، دلیل اصلیام این بود که این همایشها، بیشتر نمایش و دورهمی است و حاصل علمی چندانی ندارند. امّا ایشان مرا رها نکرد و ناگزیر دست به کار شدم و خلاصهای بلند از مقاله را آماده ساختم. همینجا از ایشان سپاسگزارم که با پافشاری خود، مرا وادار ساخت برای نگارش مقاله چندین کتاب و مقاله سودمند را بخوانم، چه لذتی از این بالاتر!
دیروز و پریروز، سیام آبان و یکم آذر ۱۴۰۳، در پژوهشکده تاریخ اسلام و با همکاری انجمن ایرانی تاریخ، همایش «دورهبندی در تاریخ» برگزار شد. در این همایش «دورهبندی» نه تنها از منظر علم تاریخ و مورخان، بلکه از منظر دیگر علوم اجتماعی و انسانی و صاحبنظران این رشتهها نیز بررسی و کاویده شد.
در کنار دو نسل از تاریخپژوهان ایرانی، شماری از صاحبنظران و استادان در فلسفه، جامعهشناسی، علوم سیاسی و تاریخ علم نیز سخنرانی کردند. بیشتر سخنرانیها حاوی نکتههای تازه، ارزنده و آموزندهای بود. «دورهبندی» یکی از موضوعهای مناقشهبرانگیز در مطالعات تاریخی است و از اینروی در این همایش سخنان مخالف و بحثانگیز کم زده نشد. در میزگردها نیز گفتوگفتهای تأملبرانگیزی در گرفت.
حتماً در آینده صورت کامل مقالههای ارائه شده در این همایش در قالب کتابی منتشر خواهد شد و برپایهٔ آن ناقدان میتوانند کموکیف این همایش را ارزیابی کنند. شخصاً برای من دانشجو و معلم تاریخ، به وارونهٔ تصور اولیه، این همایش، نمایش نبود و حرفهای عالمانه و برآمده از تأملات و مطالعات عمیق چندین ساله و نکتههای سودمند و روشنگرانه بسیاری داشت.
در پایان بایسته و شایسته است که از دستاندرکاران برگزاری این همایش در پژوهشکده تاریخ اسلام که بهخوبی از عهدهٔ برگزاری آن برآمدند، سپاسگزاری کنم. برگزاری شایسته این همایش بیش از همه مرهون کوششهای دبیر علمی آن جناب آقای دکتر حسن حضرتی بود که بهعنوان عضوی کوچک از جامعهٔ مورخان و تاریخپژوهان ایرانی از او سپاسگزارم.
▫️ معصومعلی پنجه
دوم آذر ۱۴۰۳ | کوی اخلاص
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
چند ماهی پیش از این و با تماسی از دوستِ جانی جناب آقای دکتر مهدی عبادی از برگزاری این همایش خبردار شدم. ایشان پیشنهاد داد که از منظر رشتهٔ خودمان، تاریخ و تمدن ملل اسلامی، مقالهای برای این همایش تهیه کنم. از شما چه پنهان پس از تماس ایشان، دنبال راهی بودم که بهقول جوانان امروزی بپیچانم و از شرکت در این همایش سر باز زنم. جدای از تنبلی و سرشلوغی، دلیل اصلیام این بود که این همایشها، بیشتر نمایش و دورهمی است و حاصل علمی چندانی ندارند. امّا ایشان مرا رها نکرد و ناگزیر دست به کار شدم و خلاصهای بلند از مقاله را آماده ساختم. همینجا از ایشان سپاسگزارم که با پافشاری خود، مرا وادار ساخت برای نگارش مقاله چندین کتاب و مقاله سودمند را بخوانم، چه لذتی از این بالاتر!
دیروز و پریروز، سیام آبان و یکم آذر ۱۴۰۳، در پژوهشکده تاریخ اسلام و با همکاری انجمن ایرانی تاریخ، همایش «دورهبندی در تاریخ» برگزار شد. در این همایش «دورهبندی» نه تنها از منظر علم تاریخ و مورخان، بلکه از منظر دیگر علوم اجتماعی و انسانی و صاحبنظران این رشتهها نیز بررسی و کاویده شد.
در کنار دو نسل از تاریخپژوهان ایرانی، شماری از صاحبنظران و استادان در فلسفه، جامعهشناسی، علوم سیاسی و تاریخ علم نیز سخنرانی کردند. بیشتر سخنرانیها حاوی نکتههای تازه، ارزنده و آموزندهای بود. «دورهبندی» یکی از موضوعهای مناقشهبرانگیز در مطالعات تاریخی است و از اینروی در این همایش سخنان مخالف و بحثانگیز کم زده نشد. در میزگردها نیز گفتوگفتهای تأملبرانگیزی در گرفت.
حتماً در آینده صورت کامل مقالههای ارائه شده در این همایش در قالب کتابی منتشر خواهد شد و برپایهٔ آن ناقدان میتوانند کموکیف این همایش را ارزیابی کنند. شخصاً برای من دانشجو و معلم تاریخ، به وارونهٔ تصور اولیه، این همایش، نمایش نبود و حرفهای عالمانه و برآمده از تأملات و مطالعات عمیق چندین ساله و نکتههای سودمند و روشنگرانه بسیاری داشت.
در پایان بایسته و شایسته است که از دستاندرکاران برگزاری این همایش در پژوهشکده تاریخ اسلام که بهخوبی از عهدهٔ برگزاری آن برآمدند، سپاسگزاری کنم. برگزاری شایسته این همایش بیش از همه مرهون کوششهای دبیر علمی آن جناب آقای دکتر حسن حضرتی بود که بهعنوان عضوی کوچک از جامعهٔ مورخان و تاریخپژوهان ایرانی از او سپاسگزارم.
▫️ معصومعلی پنجه
دوم آذر ۱۴۰۳ | کوی اخلاص
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
👍9❤4🔥2👏1
📚 اگر دنبالِ کتاب یا مجلهای هستید اینجا سرچ کنید؛ انگار همزمان در LibGen, Z-Lib, Sci-Hub, DuXiu و ... سرچ کردید. هدفِ این سایت آرشیوکردنِ کلِ میراثِ مکتوبِ بشریته. متنبازه؛ اگر روزی از کار بیفته دوباره یه جایِ دیگه بالا میآد. تا الان ۱ پتابایت آرشیوکرده.
https://annas-archive.org/
منبع
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
https://annas-archive.org/
منبع
🆔 www.tgoop.com/HistoryandMemory
annas-archive.org
Anna’s Archive
The world’s largest open-source open-data library. Mirrors Sci-Hub, Library Genesis, Z-Library, and more.
👍7