Telegram Web
اسطوره‌گرایی و گریز از شفافیت و پاسخگویی
احمد علوی
۱۲ دی ۱۴۰۳

سقوط رژیم اسد در سوریه، شکست حزب‌الله در لبنان، فروپاشی حماس، عقب نشینی گروه‌های نیابتی رژیم ولایی در عراق از ادعاهای بزرگ و تمکین به سیاست های دولت عراق و بالاخره افزایش تهدید نسبت به حوثی‌ها در یمن، پیامدهای گسترده‌ای برای رژیم ولایی داشته است. این گسستگی و فروپاشیِ آنچه از سوی مقامات حاکمیت ولایی "محور مقاومت" و "عمق استراتژیک" خوانده میشد، رهبر ولایی را مجبور نموده تا در سخنرانی های رسمی خود بجای شفافیت، پذیرش شکست راهبردی خود و پاسخگویی در قبال هزینه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی آن به اسطوره های مذهبی پناه ببرد و راه گریزی را در افسانه های کهن جستجو نماید. از این رو برای بررسی عمیق‌تر استفاده خامنه‌ای از اسطوره‌های مذهبی جهت بازنمایی و پنهان کردن شکست‌های راهبردیش به‌عنوان پیروزی، میتوان از چارچوب نظری ابعاد چندلایه‌ی نظریه رولاند بارت (Roland Barthes) در تحلیل اسطوره‌شناسی و معنای ثانویه (Connotative meaning) استفاده نمود. رولاند بارت در نظریه اسطوره‌شناسی توضیح می‌دهد که اسطوره‌ها مفاهیمی هستند که با بازتعریف وقایع پیچیده، آن‌ها را عادی و و غیرقابل پرسش جلوه می‌دهند. بر این اساس، خامنه‌ای با ارجاع به اسطوره‌های مذهبی در تلاش است شکست‌های استراتژیک (مانند فروپاشی حزب‌الله، سقوط حماس، و بشار اسد) را به‌عنوان پیروزی بازنمایی کند. این بازگفت و بازنمایی را می‌توان با مفاهیم کلیدی بارت تحلیل کرد.
در اینجا سه لایه اصلی تحلیل ارائه می‌شود:
1. تحلیل ساختار گفتمان اسطوره‌ای و مکانیزم معنایی
الف) لایه نخست: استعاره و نمادگرایی مذهبی
خامنه‌ای در سخنرانی‌های خود از مفاهیم و وقایع مذهبی مانند عاشورا، صبر زینبی، یا مقاومت حسینی استفاده می‌کند تا شکست‌های دارای پیامدهای ملموس و انضمامی را در سطح معنایی دیگری بازنمایی کند. این بازنمایی دو مؤلفه کلیدی دارد:
تقلیل گرایی جزئیات تاریخی:
شکست‌های واقعی، مانند سقوط حماس یا حزب‌الله، از جزئیات زمانی و مکانی خود جدا می‌شوند. این حذف تاریخیت (Dehistoricization) باعث می‌شود که این شکست‌ها فراتر از زمان و مکان خاصی تفسیر شوند و به‌عنوان بخشی از یک مبارزه دائمی بین "حق" و "باطل" بازتعریف شوند.
طبیعی‌سازی معنای نمادین:
شکست‌های سیاسی به‌جای تحلیل عینی، به‌عنوان آزمونی الهی و نشانگر حقانیت گفتمانبازنمایی می‌شوند.
ب) لایه دوم: ساختار دوگانه معنایی در اسطوره‌شناسی بارت
اسطوره‌ها در نظریه بارت از دو لایه معنایی تشکیل شده‌اند:
معنای اولیه (Denotation): شکست نظامی یا سقوط نیروهای نیابتی.
معنای ثانویه (Connotation): مقاومت الهی، پیروزی اخلاقی یا معنوی.
خامنه‌ای با برجسته کردن معنای ثانویه و محو کردن معنای اولیه، تلاش می‌کند واقعیت را با چارچوب گفتمان ولایی هماهنگ کند. این فرآیند، پیامدهای زیر را دارد:
مخاطب از توجه به ابعاد واقعی بحران‌ها منحرف می‌شود.
شکست‌ها به‌جای تهدید، به عنوان فرصت‌های گفتمان ولایی جلوه داده می‌شوند.
2. استفاده از دوگانه‌های اسطوره‌ای برای تقویت گفتمان قدرت
الف) دوگانه حق و باطل:
خامنه‌ای از ساختار دوگانه عاشورا برای بازتعریف رخدادهای سیاسی استفاده می‌کند:
"حق": مقاومت اسلامی، نظام ولایی و نیروهای نیابتی مانند حزب‌الله و حماس.
"باطل": آمریکا، اسرائیل و متحدان آن‌ها.
این دوگانه باعث می‌شود تمام پیچیدگی‌های سیاسی حذف شده و وقایع به‌صورت ساده و قطبی‌شده تفسیر شوند.
مثال: درهم شکستن حزب الله لبنان و سقوط حماس به‌جای ضعف راهبردی و تاکتیکی، به‌عنوان "شهادت حسینی" بازنمایی می‌شود که مقدمه‌ای برای "پیروزی نهایی" است.
ب) دوگانه پیروزی و شکست:
مفاهیم "پیروزی" و "شکست" در چارچوب گفتمان ولایی به‌گونه‌ای بازتعریف می‌شوند که:
پیروزی معنوی برتر از پیروزی نظامی جلوه داده شود.
شکست‌های واقعی به‌عنوان "امتحان الهی" یا بخشی از یک برنامه الهی تفسیر شوند.
این بازتعریف پیامدهای مهمی برای تحلیل عقلانی دارد:
سرپوش گذاشتن بروی شکست ساختاری و ناکارآمدی مدیریتی سیاسی و نظامی.
توجیه تداوم سیاست‌های شکست‌خورده پیشین در آینده
3. پیامدهای اجتماعی و سیاسی استفاده از اسطوره‌ها در گفتمان ولایی
الف) ایجاد انسجام گفتمانی:
اسطوره‌ها در زمان بحران، به‌عنوان ابزاری برای بسیج اجتماعی و تقویت انسجام درونی حامیان حکومت عمل می‌کنند.
تأکید بر "مقاومت حسینی" موجب تقویت همبستگی اجتماعی در برابر فشارهای خارجی می‌شود.
ب) حذف امکان نقد عقلانی:
چارچوب اسطوره‌ای مانع از تحلیل انتقادی سیاست‌های نظام می‌شود.
هرگونه شکست به‌جای بررسی کارشناسانه و واقع گرایان، به‌عنوان "ضرورت تاریخی" یا "امتحان الهی" تفسیر می‌شود.


👇👇👇
#فرهیختگان راهی به رهایی
👆👆👆
ج) تداوم و بازتولید گفتمان ولایی:
استفاده از اسطوره‌های مذهبی، قدرت هژمونیک گفتمان ولایی را تقویت می‌کند.
این هژمونی اجازه می‌دهد که سیاست‌های خارجی حکومت با وجود ناکارآمدی ادامه یابند.
4. نتیجه‌گیری: تفسیر شکست‌های 2024 در چارچوب اسلوب اسطوره‌شناسی
خامنه‌ای با استفاده از اسطوره‌های مذهبی و سازوکارهای معنایی بارت، شکست‌های منطقه‌ای در دسامبر 2024 را به‌عنوان پیروزی بازنمایی می‌کند. این رویکرد:
واقعیت ملموس و انضمامی را تحریف کرده و یک واقعیت نمادین جایگزین آن می کند.
از طریق حذف تاریخیت و دوگانه‌سازی معنایی، روایت سیاسی حکومت را به عنوان حقیقت جلوه می‌دهد.
مانع از ایجاد فضای شفافیت، پاسخگویی و تحلیل انتقادی در جامعه می‌شود.
از منظر نظری، استفاده از اسطوره‌ها ممکن است در کوتاه‌مدت به حفظ انسجام گفتمانکمک کند، اما در بلندمدت، موجب سقوط سرمایه اجتماعی حکومت شده، با دور شدن از ارزیابی واقع‌بینانه شکست‌ها، بن بست حاکمیت و تنگناها بیشتر شده و ریزش نیروهای درون حاکمیت را تشدید و تسریع می کند.



#فرهیختگان راهی به رهایی
گفت‌وگوی رضا علیجانی با VOA

اگر خامنه‌ای در داخل کشور هم هیچ ظلم و فسادی نکرده بود، روزی فقط به خاطر صدها هزار کشته و میلیونها آواره سوری و نیز به خاطر تلفاتی که به مال و جان ایرانیان زده و هزاران کشته‌ای که در آنجا بر جای گذاشته، باید به عنوان جنایت‌کار جنگی محاکمه شود.

اگر به گل نشستن سیاست خارجی خامنه‌ای نبود، رهبر ولایی چندین بار پیاپی به صحنه نمی‌آمد تا بدنه ولاییِ به شدت مسئله‌دار شده را در باره خون‌های به هدر رفته توجیه کند.


دیکتاتور شکست خورده و عصبانی سه بار از تعبیر «لگدمال» استفاده کرد. او گفت ما بسیج و لباس شخصی داریم، اما سوریه نداشت. هم‌چنین از قول سلیمانی ج.ا را «حرم» دانست. این نقطه‌ها را که به هم وصل کنیم معنای روشنش این است که پس برای حفظ این حرم می‌توان دست به هر سرکوبی زد.

از یک طرف خامنه‌ای همچنان منافقانه در«حرف»، شعارهای تو خالی‌اش را می‌دهد، اما از طرف دیگر در «عمل» گفته می‌شود «کل نظام» به مذاکره با ترامپ رسیده است.

همان‌طور که آمریکا در سال ۵۷ با از دست دادن بزرگترین متحدش در منطقه یعنی حکومت ایران ضربه‌ای اساسی خورد، ج.ا نیز با سقوط اسد دچار وضعیت مشابهی شده است. هنوز در آغاز پس لرزه‌های این اتفاق مهم هستیم.

خامنه‌ای اما، نه تنها هیچ انتقادی را نمی‌پذیرد و عقب‌نشینی نمیکند بلکه هم‌چنان لجبازانه طلبکار هم هست و به حاکمان جدید سوریه حمله می‌کند و وعده هرج و مرج و سرنگونی‌شان را می‌دهد. تو حالا کلاهت را نگه دار باد نبرد نمی‌خواهد در سوریه کاری بکنی!

خامنه‌ای می‌گوید «جوانان مومن از عوامل ثبات و اقتدار هستند. در سوریه این‌ها را کنار زدند و آن صدمات را دیدند» و می‌افزاید ما این مشکل را نداریم(یعنی او به صراحت بسیجی‌ها، لباس شخصی‌ها و چماقدارهایش را بانی ثبات ج.ا می‌داند). انگار نه انگار که علت سرنگونی اسد، دیکتاتوری و جنایت‌هایش بوده است.

می‌گویند دروغگو کم‌حافظه است. خامنه‌ای هیچ‌گاه مسئولیت هیچ کاری را گردن نمی‌گیرد. یک‌بار می‌گوید ما در منطقه نیروی نیابتی نداریم و یک‌بار هم قاسم سلیمانی را به خاطر تشکیل همین نیروها می‌ستاید و حتی در مورد عراق، که حتی پرهیز دارد اسم آیت‌الله سیستانی را بیآورد، سلیمانی را بالاتر از مرجعیت در عراق(یعنی آیت‌الله سیستانی)، قرار می‌دهد.

دروغ‌های خامنه‌ای دیگر در افکار عمومی و فضای مجازی آشکار شده است. دو نفر از فرماندهان سپاه قدس صریحا گفته‌اند آقای خامنه‌ای ما را به سوریه فرستاد و گفت بروید اسد را حفظ کنید و یکی‌شان هم تصریح کرد که هنوز داعشی وجود نداشت. اما امروزه او فریب‌کارانه باز حرف از حفظ حرم و بقاع متبرکه می‌زند!

همین حالا «مدافعان حرم» ج.ا در سوریه نیستند، مگر چه اتفاق خاصی برای این حرم‌ها افتاده است!؟

اینکه خامنه‌ای علت سقوط اسد را به کمبود سرکوب مخالفان و نداشتن بسیج نسبت می‌دهد هم دروغ است. اگر تاریخچه حزب بعث در عراق و سوریه را مقایسه کنیم می‌بینیم صدام حسین با آن‌همه جنایت و سبعیتش اصلا به گرد پای بعث سوریه و خاندان اسد، به خصوص در یک دهه اخیرِ، نمی‌رسد.

اسد در یک مورد هزاران نفر از مخالفانش را در یک استادیوم م‌یریزد و آن را به توپ می‌بندد و هیچ کس از آن زنده بیرون نمی‌آید.

بیشترین جنایت‌های بشار اسد از سال ۲۰۱۳ به بعد است که ج.ا و روسیه از او حمایت کردند و باعث حفظ حکومتش شدند.

خامنه‌ای به عنوان رهبر انقلابی و رهبر «میدان» علیه حکومت جدید سوریه حرف‌های تندی می‌زند، اما «دیپلماسی» حرف دیگری می‌زند و سخنگوی دولت می‌گوید به دنبال باز کردن سفارتخانه ج.ا در سوریه هستیم. البته این تناقض علامتی از دروغ‌گویی و فریب‌کاری رهبر ولایی هم هست.

کمال خرازی منصوب خامنه‌ای در شورای راهبردی سیاست خارجی و عباس عراقچی وزیر امورخارجه بیت در دولت، هر دو گفته‌اند می‌خواهیم با دولت ترامپ مذاکره کنیم. عبدالعلی‌زاده بازرس ویژه اقتصادی مسعود پزشکیان هم صریحا گفت تصمیم «کل نظام و حاکمیت» مذاکره رو در رو با ترامپ است.

رهبر ولایی در این سخنرانی یک تبصره و تعریض هم به مذاکره با آمریکا زد تا بار دیگر روشن شود که دلیل روی کار آوردن/ آمدن پزشکیان این است که بعدا کاسه کوزه‌ها را سر او خراب کنند. خامنه‌ای در قسمتی از سخنانش در باره سلیمانی با اشاره به آیه‌ای از قرآن گفت این خداست که عزت می‌دهد اما برخی عزت را از کافران طلب می‌کنند! این تعریضاتی است که او همیشه به طرفداران مذاکره با آمریکا می‌زند تا بعدا ریاکارانه دبه کند که من از اول مخالف بودم!

لینک فایل صوتی:
https://www.tgoop.com/RezaAlijaniarchive/549



#فرهیختگان راهی به رهایی
تهدید ترامپ: اگر تا مراسم تحلیف من در ۲۰ ژانویه توافقی برای آزادی گروگان‌ها حاصل نشود، «عواقب جهنمی» در انتظار خاورمیانه خواهد بود

رئیس‌جمهور منتخب، «دونالد ترامپ»، تهدید کرده است که اگر تا مراسم تحلیف او در ۲۰ ژانویه توافقی برای آزادی گروگان‌ها حاصل نشود، «عواقب جهنمی» در انتظار خاورمیانه خواهد بود.

با این حال، هنوز مشخص نیست که او چگونه قصد دارد این تهدید را عملی کند. به نظر می‌رسد دولت جدید ترامپ نیز با همان شرایط پیچیده‌ای روبه‌رو شود که تلاش‌های «بایدن» را ناکام گذاشت./ جماران




#فرهیختگان راهی به رهایی
منطق قدرت مدرن!

به زبان خیلی ساده می‌توان گفت که منطق سیاست بین‌الملل منطق قدرت، زور و استبداد است و منطق اخلاق و دموکراسی نیست. کشور و بازیگری می‌تواند صاحب حضور و نفوذی پایدار در خارج از مرزهای خود شود که زبان این منطق را بداند.
در واقع منطق قدرت در دنیای مدرن سه ستون بنیادین دارد: نظامی، اقتصاد و رسانه‌

همین منطق روابط بین‌الملل را به شکلی - چه مستقیم چه غیرمستقیم - تابع طرفی یا طرف‌هایی می‌‎کند که ابزارهای لازم و کافی قدرت مدرن در دو سطح سخت و نرم را دارند.

مؤلفه‌های دیگری هم چون وسعت و موقعیت سرزمینی وجود دارند، اما سه تای پیشگفته به ویژه نظامی و اقتصادی اساسی هستند که وجود هر دو همزمان قدرت و نفوذی قابل توجه در سپهر منطقه و بین‌الملل می‌آفریند.

برخورداری از سه قدرت نظامی، اقتصادی و رسانه‌ای می‌شود آمریکا که با کاربست هژمونی برآمده از هر سه توانسته است نظام بین‌الملل را تک قطبی کند. جدا از آن هم توان و پتانسیل لازم برای هزینه کردن برای متحدانش را هم دارد. نمونه آن اوکراین است که اگر تامین مالی و نظامی آمریکا و اروپا نبود، هم اقتصادش فرو می‌پاشید و هم کی‌یف مدتها قبل سقوط کرده بود.

قدرت نظامی بدون پشتوانهٔ قدرت اقتصادی می‌شود شوروی دیروز و روسیه امروز که فاقد قدرت کافی برای حفظ متحدانش است و قادر نیست که با ابزاری مشابه «حمله اقتصادی» طرف غربی را دفع کند.

قدرت اقتصادی و رسانه بدون قدرت نظامیِ قابل توجه هم می‌شود عربستان و قطر و امارات که نفوذ نرم قابل توجهی در کانون‌های قدرت جهان و در سطح گسترده‌ای در دو جهان عرب و اسلام پیدا کرده‌اند.

اما مصر که قدرت نظامی‌اش فراتر از این کشورهاست، به علت اقتصاد ضعیف و بیمارش نه تنها چنین نفوذی ندارد، بلکه خود تحت نفوذ است و برای رتق و فتق امورش به کمک‌های عربستان و امارات نیاز دارد.

امروز پرستیژ و منزلت منطقه‌‌ای و جهانی کشورها غالبا تابعی از ثروت و اقتصاد بین‌المللی آن‌هاست. به حال و وضع کنونی کشورها نگاه می‌‍‌شود نه گذشته باستانی و درخشان آن‌ها. این تاریخ تنها در صورتی "فضیلت" شمرده می‌شود که واقعیت امروزی هم آیینه آن باشد.

همچنین در دنیای امروز به طول عمر کشورها هم نگاه نمی‌کنند؛ بلکه به جیب آن‌ها، تولید ناخالص داخلی (GDP) و سرانه درآمدشان نگاه می‌شود. اعتبار گذرنامه‌ها امروز بیشتر از نسیه تاریخ، باستان و تمدن قابل نقد است. مصر با آن گذشته و عظمت باستانی نمود عینی این واقعیت است. ناگفته هم نماند که اقتصاد پیشرفته بدون پشتوانه قدرت نظامی قابل قبولی نیز به ویژه در خاورمیانه به تنهایی تامین کننده امنیت نیست.

صابر گل‌عنبری



#فرهیختگان راهی به رهایی
تجویز هفتگی

چهار سخنرانی اخیر رهبر جمهوری اسلامی:

‏ ۱۰/۱۲: تصور می‌کنند…خون‌های ریخته شده در راه دفاع از حرم هدر رفته…اشتباهی بزرگ است.

‏۱۰/۳: حرف مفت می‌زنند. بدبخت‌ها شما کجا پیروز شدید؟

‏۹/۲۷: خیال کردند قضیه مقاومت تمام شد؛ سخت در اشتباهند.

‏۹/۲۱: می‌گویند جبهه‌ مقاومت ضعیف شده... سخت در اشتباهند.

‏علی‌الظاهر تجویز شده تا اطلاع ثانوی، هر هفته‌ عده‌ای دعوت بشوند تا صاحب مجلس برایشان تعریف کند در سوریه شکست نخورده. اینکه یحتمل چه مدت تکرار لازم است تا افاقه کند را، البته نمی‌دانیم.

حسین باستانی



#فرهیختگان راهی به رهایی
رسول خادم با انتشار این عکس نوشت:
‏عکس‌ها حرف می‌زنند؛ شناسنامه ندارند و در زمستان هم سهمیه نفت به آنها تعلق نمی‌گیرد!

‏۱۱ دیماه ۱۴۰۳ خورشیدی … روستاهای کپرنشین اطراف زاهدان بخش سرجنگل…
هوا هم‌ بس ناجوانمردانه سرد بود …!

#فرهیختگان راهی به رهایی
دکتر رضا رئیس‌طوسی پیش‌کسوت ملی مذهبی درگذشت!

رضا رییس‎طوسی ( ۱۴۰۳-۱۳۱۵)

دکتر رضا رییس‌طوسی، عضو ارشد و پیش‌کسوت نیروهای ملی-مذهبی ، استاد برجسته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران که در طول حیات پربار خود، خدمات شایانی به عرصه علم و دانش ارائه نمود، به‌سوی معبود یکتا شتافت.

وی که از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق و از همراهان مجاهد شهید محمّد حنیف‌نژاد بود دوره‌های آموزش نظامی و سازماندهی مخفی را پیش از انقلاب در مصر فراگرفت و آن را به اعضای داخل کشور منتقل کرد و آموزش سازماندهی مخفی را به کادرهای اولیه مجاهدین عهده‌دارشد.

رییس‌طوسی در انجمن‌های دانشجویان مسلمان در اروپا و آمریکا به فعالیت‌های سیاسی و تبلیغی و جذب نیرو و امکانات مبادرت کرد و از اعضای هیات مؤسس برخی انجمن ها به‌شمار می‌رفت. وی از جمله افرادی بود که پاسخ به بیانیه اعلام تغییر مواضغ مجاهدین را در سال ۵۴ در خارج از کشور منتشر ساخت.

دکتر رییس‌طوسی در دوران بعد از انقلاب آرمان‌های سیاسی و اجتماعی اش را در جمع نیروهای ملی مذهبی ادامه داد و بزودی در حلقه یاران نزدیک مهندس عزت‌الله سحابی درآمد و برای احقاق حقوق مردم و تحقق آرمان‌های انسانی ، عدالت و آزادی در جامعه، تلاش های فراوان کرد. او از جمله نیروهای ملی-مذهبی بود که در سال ۱۳۷۹ دستگیر شد و مدت طولانیی را با وجود سن بالا در سلول انفرادی و بازداشتگاه‌های عشرت آباد گذراند.

از دکتر رضا رییس‌طوسی سه کتاب "نفت و بحران انرژی"، "زمین سوخته؛ دیپلماسی بریتانیا در سیستان" و  "زوال نظام اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار؛ بر اساس اسناد آرشیو وزارت خارجه بریتانیا" تدوین شده است. هم چنین ده‌ها مقاله پژوهشی از وی در نشریه‌های مختلف کشور منتشر شده‌است.

ایران فردا درگذشت دکتر رضا رییس‌طوسی را که از چهره‌های شاخص ملی-مذهبی بودند را به مردم ایران ، دوستان ،علاقه‌مندان ،همراهان و شاگردان ایشان و نیز فرزندان و خانواده محترمشان تسلیت عرض می کند.

باشد که یاد و خاطره اش همواره در دل‌ها زنده بماند.


#فرهیختگان راهی به رهایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
توقف کامیون‌ها در مرز بازرگان در پی تصمیم گمرک ترکیه

همزمان با تصمیم سختگیرانه گمرک ترکیه در مرز بازرگان در لغو معافیت مالیات بر سوخت رانندگان کامیون‌های ترانزیتی، بیش از هزار کامیون در مرز بازرگان متوقف شده‌اند.

پیش از اعمال این قانون، روزانه بیش از ۳۰۰ دستگاه کامیون از این مرز تردد می‌کردند.

سکاندار دستگاه دیپلماسی کشور، تمایل ندارند تا پس از نوش جان کردن غذا در یک رستوران سوریه ای در روزهای واپسین حاکمیت بشار اسد، یک فنجان چای هم با این هموطنان گرفتار و رانندگان زحمتکش صرف کنند؟!
جمهوریت

#فرهیختگان راهی به رهایی
چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند

#فرهیختگان راهی به رهایی
🔵  پیراهن ژنده‌ی "استعاره‌ی چوپانی" بر تن سیاست مدرن

ایران در آستانه‌ی یک گذار تاریخی


"استعاره‌هایی که با آنها زندگی می‌کنیم"، نام کتابی است از "جرج لیکاف و مارک جانسون". نویسندگان این کتاب، بر این باورند که مفاهیم و استعاره‌هایی را در سطح زبان، به کار می‌بریم صرفا یک امر زبانی، شاعرانه و ذوقی نیستند، بلکه با آنها زندگی می‌کنیم، امور را با آنها معنا می‌کنیم، می‌فهمیم و سامان می‌دهیم. استعاره‌ها هم بر فهم ما از واقعیت‌ و هم بر نحوه‌ی واکنش ما به واقعیت اثر می‌گذارند. به سخن دیگر، ما جهان را از پس و پشت استعاره‌ها می‌فهمیم و نیز استعاره‌ها به ما می‌گویند که چگونه رفتار کنیم. "این که جهان پیرامون‌مان را چگونه دریابیم و چگونه با دیگران ارتباط برقرار شویم، ما تحت تسلط و نفوذ مفاهیم و منجمله  استعاره‌ها هستیم. از این رو استعاره‌ها و مفاهیم را باید جدی گرفت.
گذار یک ملت از یک موقعیت به موقعیتی دیگر، با تغییر و انقلاب در استعاره نشانه‌گذاری می‌شود. به سخن دیگر، از طریق وانهادن استعاره‌ای و برگرفتن استعاره‌ای دیگر، سرنوشت آدمیان تغییر خواهد کرد.
پس، استعاره‌های‌مان را عوض کنیم، تا جهان‌مان تغییر کند.

  استعاره چیست؟
وقتی از استعاره، استفاده می‌کنیم، در واقع، چیزی را با چیز دیگر "مانند" می‌کنیم. به عنوان مثال، وقتی می‌گوییم "بحث، جنگ است"، یا "عشق، سفر است"، یعنی تو گویی "بحث"، مانند جنگ و عشق، مانند یک سفر است. از این رو وقتی در باره‌ی بحث با دیگری سخن می‌گوییم از این الفاظ، استفاده می‌کنیم:
برخی از نشانه‌های زبانیِ"بحث، جنگ است" عبارت است از:
پیروز شدن، شکست خوردن، حمله کردن، از موضع خود دفاع کردن. عقب‌نشینی از موضع، و نظایر این‌ها.

وقتی "بحث" را به منزله‌ی جنگ و یا شبیه جنگ تلقی می‌کنیم، آن گاه رفتار ما نیز در بحث کردن با دیگری، شبیه رفتار سربازی است که در سنگر نشسته و در انتظار خصم است تا بر آن غلبه یابد.
"لیکاف" می‌گوید "بیایید فرهنگی را تصور کنیم که در آن بحث را به شکل جنگ در نظر نمی‌گیرند، یعنی کسی برنده و بازنده نیست، اصلا حس حمله یا دفاع و تصرف یا اشغال موضع دیگری مطرح نمی‌شود. فرهنگی را تصور کنید که در آن مباحثه را نوعی رقص در نظر می‌گیرند". در چنین تصوری، "بحث کردن"، اساسا شکل و  نمای دیگری می‌یاید و رفتار طرفین بحث هم به کلی متفاوت خواهد بود.

دراستعاره که نوعی "شبیه‌سازی" است، گاهی مشبه یا مشبهُ به و معمولا وجهِ شبه حذف می‌شود. به عنوان مثال وقتی می‌گوییم: "وقت، طلا" است و یا "زمان، پول است"، به واقع، وجه تشابه حذف شده است. در این شبیه‌سازی، با زمان همان معامله‌ای را می‌کنیم که با پول می‌کنیم. حتی اگر به نحو کامل به تشابه میان زمان و پول نیندیشیده باشیم، اما استعاره‌ها، با ما چنین می‌کنند.

استعاره‌ی چوپان و رمه.

  یکی از استعاره‌های کهن و بلکه کهن‌ترین استعاره‌ای که نسبت و ارتباط میان مردمان و حاکمان‌شان را بازنمایی می‌کند، استعاره‌ی "شبان_گله" است.استعاره‌‌ای که حاکم را به منزله‌ی چوپان تصویر و تصور می‌کند.
استعاره‌ای بسیار کهن که در میان فرهنگ‌ها، اقوام و حتی متون مقدس آمده است، در این استعاره‌، حاکم  مانند چوپان و در مقابل، همه‌ی کسان دیگر را به منزله‌ی گله و یا رمه‌ی او  معرفی می‌شود. این نکته قابل توجه است که در این استعاره، وقتی از گله و رمه بودن مردمان یاد می‌کردند، هیچ منظورشان تحقیر مردم نبود، بلکه صرفا بیان و توصیف نوعی سلسله مراتب قدرت است.

از این استعاره بهره می‌بردند تا:
اولا،  رابطه و نسبت مردمان و اربابان قدرت را به آسانی فهم کنند
و ثانیا، شیوه‌ی مواجهه با آن را و این که چه رفتار و کنشی باید داشته باشند، معلوم گردد.

وقتی به متون کهن و تاریخ فرهنگ ملل مراجعه می‌کنیم، در می‌یابیم برای صورت‌بندی نسبت و رابطه‌ی میان مردم و حاکمان‌شان از استعاره‌های متفاوتی استفاده می‌کرده‌اند. و هر یک بنا به این که از کدام استعاره بهره می‌جستند، رفتار و کنش‌شان متفاوت بوده است.

✔️  برخی از استعاره‌ها در سنت تاریخی ملت‌ها که نسبت مبان مردم و حاکمان‌شان را مشخص می‌کرده، عبارت است:

استعاره‌ی "حاکم، به منزله ی چوپان"  
استعاره‌ی "حاکم، به منزله ی کشتی‌بان"
استعاره‌ی "حاکم، به منزله‌ی مالک و صاحب"
استعاره‌ی "حاکم، به منزله‌ی ولی و پدر"
استعاره‌ی "حاکم، به منزله.ی بزرگ قبیله"
و در نهایت، استعاره‌ی مدرن "حاکم به منزله‌ی پیمانکار"

علی زمانیان ... ۱۴ / ۱۰ / ۱۴۰۳


👇👇



#فرهیختگان راهی به رهایی
👆👆
با وجود تفاوت‌های چشمگیری میان هر یک از استعاره‌های تاریخی، (به استثنای آخرین استعاره که متعلق به جهان مدرن است)،  وجوه تشابه و همانندی بسیاری نیز دارند،.

🔻 وجوه تشابه میان استعاره‌های سنتی از حاکمان؛

❗️۱. استعاره‌های سنتی، جایگاه و مرتبه‌ای نابرابر میان سلطان و مردم،  برقرار می‌کرد. نابرابری از جهت دانایی و توانایی.
در این استعاره، شآن و رتبه‌ی حاکم همواره بالا و سایر مردم در رتبه و جایگاه پایین از او قرار می‌گرفتند.

❗️۲. در استعاره‌های سنتی، اصل بر "اطاعت" و پیروی مردم از پادشاه، حاکم، سلطان، ولی و حکمروا بود. از سوی حاکم، فرمان دادن و از سوی مردم، فرمانبری محض. بدون نقد و پرسش.

❗️۳. در استعاره‌های سنتی، منبع و مبنای مشروعیت حاکمان را در  منافیزیک و در آسمان می‌دیدند. به عبارت دیگر، مشروعیت سلطان و حاکم، نه از سوی مردم که مشروعت پیشینی بوده است. به گونه‌ای که مردم در آن مدخلیتی نداشتند.

❗️۴.  در استعاره‌های سنتی، این سلطان، پدر، صاحب و... بود که می‌توانست "مصلحت" و "خیر" مردم را تشخیص دهد و در صورت لزوم، آن را به زیردستان خود تحمیل نماید.

۵. در استعاره‌های سنتی، حوزه و گستره‌ی عمل و اختیار حاکم و سلطان، تا مرزهای مطلق کشیده می‌شد.

۶. مقام  و موقعیت حاکم، در هاله‌ای از تقدس پیچیده و اعتباری دست نایافتنی برای دیگران داشت.

۷. همه‌ی استعاره‌های سنتی از حاکم، همواره او را در جایگاه و مقام فوق پرسش و نقد می‌نشاندند. هیچ کس حق نقد و اعتراض به او را نداشت.

۸. استعاره‌های سنتی، حاکم را مختاری مقتدر ترسیم می‌کرد، به نحوی که گویی هیچ تکلیف و وظیفه‌ای در برابر مردم ندارد.

۹. فرمان حاکم، فوق فرمان‌ها بود. فرمانی که به مثابه‌ی قانون تلقی شده و سرپیچی از آن، مجازات سنگین در پی داشت.

  ایران امروز:

امروزه ایران، بنیادی‌ترین دوره‌ی گذار تاریخی خود را سپری می‌کند و ان، عبور از "استعاره‌ی شبانی" به استعاره‌ی "پیمانکاری" برای صاحبان قدرت است.  بخش بزرگی از تلاطم‌های سیاسی در ایران، محصول و نتیجه‌ی انقلابی بزرگ در ذهنیت ایرانی است. انقلابی که به واژگونی "استعاره‌ی شبانی" خواهد انجامید. تغییر این ذهنیت سبب خواهد شد که  ایرانیان، رابطه و نسبت‌شان را با حکمرانان به نحو جدید بازسازی کنند. به گونه‌ای که حکمران، نه چوپان که "پیمانکار" و مردم نه گله و رمه، که "کارفرما" معرفی گردد. به سخن دیگر، جای چوپان را  "قراداد اجتماعی" خواهد گرفت. به این معنا که پیمانکار، صرفا مجری آن چیزی خواهد بود که "کارفرما " یا همان ملت، از او می‌خواهد و با او قرارداد می‌بندد.

تکمله،
در میانه.ی عبور بزرگ و تاریخی ایران از استعاره‌ی شبانی به استعاره‌ی پیمانکاری و "گفتمان قرادادگرایی"، کسان اندکی اما هنوز در هوای سلطان و پادشاه تنفس می‌کنند و با سماجت بی‌حاصل می‌خواهند مانع این گذار عظیم شوند. کسانی که در بازگشتی ارتجاعی به مفهوم شاه و شاهزاده، هنوز مردم را نه کارفرما که گله و رمه‌ای می‌خواهند تا پادشاه به منزله‌ی چوپان بر آنان حکم براند و آنان را مدیریت نماید.

"انقلاب" به معنای واقعی، کنار نهادن استعاره‌ی شبانی و بر صدر نشاندن "استعاره‌ی پیمانکاری" است. و این انقلاب در حال وقوع است. دیگر قرار نیست مسیر گذشته‌ی چوپان و رمگی، تحت هر نامی، ادامه یابد.

اگر ایران، توانایی عبور از استعاره‌ی شبانی را داشته باشد و موفق شود از آن عبور کند، می‌تواند به جهان جدید وارد شود. اما اگر  توان و توفیق عبور از این سنت دیرپا را به دست نیاورد، هم‌چنان در جهان پیشین سرگردان خواهد ماند و در مردابی از مسئله‌های حل نشده دست و پا خواهد زد.

آیا این بار می‌تواند از اسارت  استعاره‌ای که چنین جان سختی می‌کند رها شود؟

علی زمانیان ... ۱۴ / ۱۰ / ۱۴۰۳



#فرهیختگان راهی به رهایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محسن رنانی: ما در جامعه با ورژن جدیدی از تشیع روبرو شدیم

مردم به این جمع بندی رسیدن که این ساختار دینی جواب نیازهاشون را نمی دهد

ما در آینده با یک شیعه اصلاح شده روبرو خواهیم شد که مناسک دینی که حکومت مروج آن است را انجام نخواهد داد

ما الان با یک رنسانس دینی روبرو هستیم اگر حکومت با زندگی مردم سازگار داشت مردم مشکلی با این حکومت نداشتند



#فرهیختگان راهی به رهایی
خوانش تمرکزگرا از قانون اساسی و «ناترازی» در استراتژی ملی کشور

امیرحسین علینقی | تحلیل‌گر حقوق اساسی
دکتر مسعود نیلی در یادداشتی تحت عنوان «خطر سرمازدگی حکمرانان» که در کانال تلگرامی ایشان منتشر شده، از نگراني‌هایش نسبت آينده ایران گفته است. مطالعه چندباره یادداشت ایشان، که گویای گذار از «نگرانی» به «بحران» است، ضروری است. در این یادداشت اما، سعی می‌کنم تا با تمرکز بر جمع‌بندی ایشان، به بخش ناگفته‌ای از این وضعیت بحرانی بپردازم. گذار از این بحران، نیازمند تمرکز بر متغیرهای موثر است تا امکان گذار دیرپا از شرایط بحرانی جاری میسر باشد.

اگر چه این توافق عمومی با  دکتر نیلی وجود دارد که در شرایط جاری، استراتژی کلان کشور (شامل توجه هم‌زمان به تمامی زیربخش‌های این استراتژی) در هیچ مرکز و مرجعی تصدی نمی‌شود؛ با این حال، این قضاوت ایشان که «نظام سازمانی حکمرانی در کشور ما به‌گونه‌ای است که مرکز و نهادی برای بررسی یکجای همۀ این مسائل در آن پیش‌بینی نشده است.»، را می‌توان مورد بررسی قرار داد.

به واقع، ساختار رسمی و حقوقی ایران، به مانند بسیاری دیگر از کشورهای عالم، بر مبنای توزیع قدرت میان برخی مقام‌ها و نهادها پایه‌ریزی شده است و به مانند همان کشورها، می‌توان انتظار داشت که رویکردهای «بخشی»، در نهایت، در مراجعی فرابخشی مانند رهبری، ریاست جمهوری، هیات وزیران و پارلمان، به دیدگاههایی «ملی» ترجمه شوند. به بیان دیگر، از این مراجع انتظار می‌رود تا گفتمان حاکم بر زبان و گفتار و رفتارشان، گفتمانی ملی و غیربخشی باشد.

در توزیع قدرت در ساختار حقوق اساسی ایران، اگر چه، مناسب‌تر بود تا به جای توزیع قدرت بر اساس برش امنیتی (اصل۱۱۰)/غیرامنیتی از برش دیگری در درون قوه مجریه کشور استفاده می‌شد(1)، اما به نظر می‌رسد که وفاداری به همین الگوی تقسیم قدرت نیز می‌توانست، و می‌تواند، کارایی به مراتب بهتری از شرایط جاری داشته باشد. شوربختانه این شیوه تقسیم قدرت، به عللی، عملاً باعث شده است تا سایش‌های ناشی از رقابت میان مقام‌ها و نهادهای حاکم، که بخشی از واقعیت سیاست، از جمله در نظام‌های دموکراتیک است، تبدیل به منازعه‌ای میان «امنیت» و «توسعه» شود. آشکار است که انرژی نهفته در گفتمان امنیت، قوی‌تر از توسعه‌ای است که هیچگاه «نقد» نبوده است. مضاف بر اینکه، در طول سال‌ها نیز تلاش شده است تا با وام گرفتن از دین و مذهب، ستون‌های این گفتمان امنیتیِ بخشی، تقویت شود. به هر رو، برای حاکم شدن رویکرد فراگیر و غیربخشی به استراتژی ملی کشور، نیازمند نهاد و مقام جدیدی نیستیم؛ تنها کافی است که مقام‌ها و نهادهای فرابخشی، در چارچوب ماهیت فرابخشی خود عمل کنند. مضاف بر اینکه، هیچ تضمینی وجود ندارد، تا هر نهاد و مقام جدید نیز، خود، به بخشی از چرخه معیوبِ بخشی‌نگری تبدیل نشود. لذا، به نظر می‌رسد که راهبرد لازم برای گذار از این وضعیت، نه ایجاد مراکز و نهادهای جدید، بلکه تلاش جهت تغییر نگاه بخشی مراجع یاد شده است.

در عمل و برخلاف انتظار، استراتژی ملی ایران (که پس از هر انتخابات می‌باید در تعامل میان قوه مجریه و پارلمان و از مجرای انتخاب رئیس‌جمهور و رای اعتماد به وزیرانی با برنامه‌ها و اهداف مشخص، تعیین و اجرا گردد) به استراتژی امنیتی تقلیل یافته و با تضعیف پارلمان (از طریق تشکیل نهادهای قانون‌گذار جدید و توسعه اختیارات شورای عالی امنیت ملی که همگی با پس‌زمینه رویکرد امنیتی فعالیت می‌کنند) و قوه مجریه (مداخله در انتخاب وزیران و امور اجرایی کشور و همچنین مداخله نظامیان در بسیاری از امور مدنی)، نگاه فراگیر مدیریتی کشور از پارلمان و قوه مجریه منفک شده و امر توسعه در کشور، عملاً، به محاق رفته است. جدای از نشانه‌های بسیار، تنها یک مثال دم‌دستی و ساده، عمق به اغما رفتن روند توسعه در کشور را عیان می‌کند؛ آنجا که برای سال‌ها از منابع محدود صندوق «توسعه» کشور، ارقام خیره‌کننده‌ای در اختیار نظامیان و ساختار «غیرتوسعه‌ای» حکمرانی قرار گرفته است...

- ادامه‌ی مطلب و متن کامل را در instant view و با لمس اینجا بخوانید.




#فرهیختگان راهی به رهایی
بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار عربستانی از ایران رفت

گروه صافولای عربستان سعودی که بزرگ ترین سرمایه گذاری سعودی‌ها در ایران بود، کل دارایی‌اش را در ایران به ارزش ۷۰۵ میلیون ریال عربستان معادل ۱۸۸ میلیون دلار فروخته است.
 
البته لایحه حجاب و عفاف مهتره!

#فرهیختگان راهی به رهایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
داستان زندگی علی خسروشاهی

از تاسیس کارخانه مینو تا مصادره و گروگانگیری
منبع

#فرهیختگان راهی به رهایی
دکتر رضا رئیس طوسی از جهان رفت
جواد کاشی

آنها که امروز شصت و سه، چهار یا پنج ساله‌اند، در زمان انقلاب، هفده، هجده یا نوزده ساله بودند. من هم در میان آنها بودم. ما را می‌توانستی نوجوانان مجدوب بنامی. مجدوب نسلی بودیم که گاهی فقط سه چهار سال بزرگ‌تر از ما بودند گاهی هم البته بیشتر. آنها را امروز نسل آرمانگرای انقلابی می‌نامند و به مثابه نسل متهم بارها موضوع بازجویی قرار داده‌اند. ما را به عنوان شاهدان به دادگاه فرابخوانید. از زبان ما هم بشنوید آرمانگرایان آن روزگار چند گروه بودند.
یک گروه فرصت‌طلبان انقلابی بودند. تا یک روز قبل از پیروزی انقلاب خیلی منطقی و واقع‌گرا بودند، یکباره آتش گرفتند، آرمانگرا شدند.
گروه دوم کسانی بودند که سواد انقلابی داشتند. به قلم و گفتار آرمانگرا بودند. واژگان گرم گفتار انقلابی را با حرارت می‌گفتند و می‌شنیدند. مجذوب ساحت کلام بودند. آنها بدون نام‌های بزرگ و آتشین نمی‌توانستند روزگار بگذرانند. این گروه در اوج روزگار انقلاب میان صحنه بودند اما هنگامی که مشت‌های گره کرده یک به یک وا شد و رسوا شد، سرد شدند، از صحنه بیرون رفتند و به کار و زندگی خود پرداختند.
گروه سوم کسانی بودند که خود را رسول می‌پنداشتند. خیال می‌کردند وظیفه دارند آرمان‌ها را محقق کنند. اگر توانستند به کلام و نصیحت، اگر نتوانستند به شلاق و زور و فریب. مناصب سیاسی را اشغال کردند و مانیفست تابعیت از حقیقت را پیش چشم مردم نهادند. مردم باید انتخاب می‌کردند به راه حقیقت خواهند رفت یا دشمنان شیطان‌اند. در صف دوستان می‌نشینند یا در صف دشمنان خواهند ایستاد. وای به حال کسی که به آرمان‌ها تعهد انقلابی نمی‌داد.
گروه چهارمی هم وجود داشت. دکتر رضا رئیسی طوسی در آن شمار بود. شب پیش از دنیا رفت. بعید می‌دانم کسی از نسل جدید حتی نامی از او شنیده باشد. شهرتی نداشت. اهل قلم و کلام آتشین نبود. نه تنها در منصب قدرتی حاضر نشد، بلکه در چهل و پنج سال بعد از انقلاب یک روز خوش ندید. بزرگان می‌دانند او که بود و چه نقش‌های شگرفی بازی کرد. از چه شجاعتی بهره داشت.
آرمان‌ برای این گروه چهارم، یک مساله شخصی بود. آرمان دستاویزی برای حراست از خود بود. آرمان او را از پرتاب شدن در ابتذال روزگار حراست می‌کرد. نه تسلیم غوغاهای زمانه می‌شد نه از نیروهای امنیتی ترسی به خود راه می‌داد. در این سال‌های آخر چهره‌ای تکیده داشت. اما چشمان و رفتارش مثل یک کودک معصوم و ساده بود.
من دانشجوی او بودم. یکی از بهترین اساتید علوم سیاسی بود. در موقعیتی نیستم که از جایگاه علمی او سخنی بگویم. اما در این سی سال گذشته هر وقت به ملاقاتش می‌رفتم، از میزان تواضع‌اش دست و پایم را گم می‌کردم. با مهر و سادگی به من می‌نگریست. اغلب سکوت می‌کرد. من هم اغلب جرات سخن گفتن نداشتم و همه چیز به تماشا و تعارفات ساده و ذکر چند خبر می‌گذشت.
از آرمان و آرمان‌گرایی فقط شلاقی برای کتک زدن به خود ساخته بود. به آنهایی که از آرمانگرایی به قول شاملو «گندچاله دهانی» می‌دانستند با گذشت و مهر و صبر می‌نگریست. اگر بزرگانی مثل او نبودند، هیچ شاهدی برای دفاع از آرمان‌ و آرمانگرایی نبود. قلیل‌اند، یک به یک از جهان چشم فرومی‌بندند، اما اسنادی بی‌بدیل برای روز داوری‌اند.




#فرهیختگان راهی به رهایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"گامی‌هرچند‌کوچک!"

"گامی هرچند کوچک!" در جهت دفاع از سرمایه‌های علمی بی‌بدیل ایران و حقوق شهروندان برداشته شد که بلکه هشدار شوک‌دهنده‌ و بیدارباشی برای مسئولان حکومت باشد، و آن برگزاری "همایش مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز - چالش‌ها و راهکارها" بود!

با مشارکت فعال ده‌ها تن از صاحب‌نظرترین استادان، پژوهشگران، کارشناسان و مدیران برجسته در ۶ میزگرد تخصصی و نیز ارائه کنندگان مقاله‌های علمی و همچنین ارائه دیدگاه‌های ارزشمند وزیر محترم بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و با حضور صدهاتن از حضار طی دو روز تمام- از اول صبح تا پاسی از شب- به بحث و تبادل نظر در باره موضوع همایش نشستیم.

تلاش شد که با آسیب‌شناسی پدیده خسارتبار، چندوجهی و پیچیده مهاجرت نخبگان علمی، راهبردها و راهکارهائی برای تغییر فرآیند فرار (یا فراری دادن مغزها!) به چرخش مغزها  ارائه گردد که خلاصه آن در بیانیه همایش خوانده شد!
"تا که قبول افتد و که در نظر آید!"

شکرگزار فضل و توفیق پروردگارمان هستیم و از همگی همکارانمان در انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فنّاوری و نیز حامیان گرامی سپاسگزاریم!

مصطفی معین


#فرهیختگان راهی به رهایی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راه حل ارزشمند و شجاعانه دکتر راغفر جهت خروج کشور از بحران اقتصادی؛




#فرهیختگان راهی به رهایی
2025/01/07 04:06:57
Back to Top
HTML Embed Code: