Notice: file_put_contents(): Write of 8550 bytes failed with errno=28 No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 50

Warning: file_put_contents(): Only 8192 of 16742 bytes written, possibly out of free disk space in /var/www/tgoop/post.php on line 50
ایران‌دل | IranDel@IranDel_Channel P.3286
IRANDEL_CHANNEL Telegram 3286
ایران‌دل | IranDel
🔴 فدرالیسم در ایران: راهی به سوی دموکراسی یا فروپاشی؟ (بخش یک) ✍️ امیرعباس امیرشکاری، دانش‌آموخته‌ی دکترای حقوق بین‌الملل و وکیل پایه یک دادگستری یکی از مباحث سیاسی و حقوقی در سال‌های اخیر این بوده که برخی بر این باورند که برقراری سیستم فدرال در ایران،…

🔴 «فدرالیسم و یک خطای نظری»

✍️ مهدی تدینی

در مباحثی که دربارۀ فدرالیسم در فضای عمومی می‌شنوم، ایرادی اساسی وجود دارد که لازم است تا دیر نشده به آن اشاره کنم. این ایراد در ظاهر صرفاً مسئله‌ای «اصطلاح‌شناختی» است، اما از آن نوع ایرادهای اصطلاحی است که تأثیری تعیین‌کننده و عمیق روی بحث می‌گذارد.

در بحث‌های فدرالیسم دوگانه‌ای میان حکمرانی «فدرال» و «مرکزگرا» تعریف می‌کنند و موافقان و مخالفان درون این دوگانه مزایا یا معایب فدرالیسم را برای ایران برمی‌شمرند. کسانی که گرایشی به فدرالیسم دارند دائم به تعابیر «مرکز» و «مرکزگرایی» متوسل می‌شوند و معایب «مرکزگرایی» را برمی‌شمرند. طرف مقابل هم ناخودآگاه در پس ذهنش مفهوم «مرکزگرایی» را پذیرفته و فقط می‌خواهد اثبات کند چه مخاطراتی در ایدۀ فدرال وجود دارد ــ یعنی بدون اینکه به مفهوم «مرکز» دقت کند، «مرکزگرایی» را راه نجات از آن مخاطرات می‌داند.

البته همین‌جا باید اذعان کنم که من از زاویۀ دیدِ لیبرالیسم کلاسیک با فدرالیسم مخالفم و دلایل لیبرال برای این مخالفت دارم. در نوشتارهای دیگری باید دربارۀ آن صحبت کنم، اما چکیده‌اش این است که فرد لیبرال باید مدافعِ کاستن از حجمِ دولت باشد، نه اینکه لایه‌ای جدید به لایۀ دولت بیفزاید. در برابر تصدی‌گری دولتی (که خار چشم لیبرالیسم است)، جامعۀ مدنی و بخش خصوصی است، نه یک دولت کوچک‌تر محلی! نمی‌توان در مقام لیبرال شعار سلبِ اختیارات از دولت سر داد و همزمان از واگذاری اختیارات به دولت‌هایی دیگر ــ یعنی دولت ایالتی ــ دم زد. این نه کمینه‌سازی، بلکه بیشینه‌سازی دولت است و با روح لیبرالیسم در تضاد است. بهتر است به جای آن، بسطِ یدِ حداکثری به شهروندان در برابر دولت داده شود. بخش خصوصیِ قدرتمند هم از کیان ملی بهتر دفاع می‌کند و هم هویت‌ها و نیازهای محلی را بهتر تأمین می‌کند. اما بحث ما در این نوشتار نه این، بلکه ایرادی بود که در اصطلاح‌شناسی مباحث فدرالیسم وجود دارد.

مسئله این است که مفهوم «مرکزگرایی» از پایه نادرست است. فدرالیسم در برابر سانترالیسم (مرکزگرایی) نیست. مفهوم «مرکزگرایی» از قضا ــ البته بهتر است بگویم «از عمد» ــ مملو از تداعیات و دلالت‌های منفی است. «مرکزگرایی» تداعی‌کنندۀ سرکوب و خودکامگی است. بُعدی جغرافیایی و مکانی به بحث می‌بخشد؛ دو طرفِ نیرومند و ضعیف تعریف می‌کند که از هم بیگانه‌اند: طرف قدرتمند در نقطۀ مرکزی نشسته است، و طرف ضعیف، اجحاف‌دیده و سرکوب‌شده، در «حاشیه» چشم به عنایت «مرکزنشینانی» دارد که قدرت را به‌ناحق تسخیر کرده‌اند ــ ادبیات چپ هم که مملو از دوگانۀ «مرکز و حاشیه» است و تا می‌تواند بذر کینه و حسرت در دل «حاشیه‌نشینان» نسبت به مرکزنشینان می‌کارد. اما وقتی به آنچه «مرکز» نامیده می‌شود می‌نگرید، می‌بینید «مرکز» ترکیبی از «کل» است؛ ترکیبی از تمام «حاشیه‌ها»ست؛ و جالب اینکه با کمی دقت متوجه می‌شوید خود «مرکز» در مرکز در اقلیتِ محض است!

بگذارید با مثالی معنا را روشن‌تر کنم. مردم پایتخت (که لابد «مرکز» است) درست با همان تفکراتِ ایدئولوژیِ مرکز‌ ـ‌ حاشیه می‌توانند خود را ستمدیده‌تر از همۀ حاشیه‌ها قلمداد کنند؛ می‌توانند گلایه‌مند بگوید: «کسانی از اقصانقاط کشور آمده‌اند و برای ما تصمیم می‌گیرند!» می‌توانند بگویند «به داد ما برسید! حاشیه‌ها آمده‌اند و اختیارات ما را دزدیده‌اند!» اما چنین انگاره‌هایی همان‌قدر بیراه و گمراه‌کننده است که وقتی حاشیه‌نشینان خود را در برابر یک «مرکزِ بیگانه و خودخواه» تصور می‌کنند. جالب‌تر اینکه هر حاشیه‌ای هم به هر حال برای خودش «مرکزی» دارد و «حاشیۀ حاشیه» می‌تواند همین اتهامات را علیه «مرکزِ حاشیه» مطرح کند.

بنابراین، مقابل «فدرالیسم» اصلاً «مرکز» قرار ندارد، بلکه «وحدت» قرار دارد. مرکز «ماهیت و هویت مستقل» ندارد؛ در واقع اصلاً مرکزی مستقل از تمام حاشیه‌ها وجود ندارد. در برابر فدرالیسم، «مرکزگرایی» نیست، بلکه «وحدت‌گرایی» (اونیتاریسم؛ فرانسه: unitarisme) است. در ادبیات حقوقیِ فدرالیسم نیز همواره در برابر فدرالیسم از اونیتاریسم سخت گفته می‌شود، نه سانترالیسم. «وحدت‌گرایی» هم تعبیر درست است و واقعیت را بازتاب می‌دهد (زیرا در حاکمیت دموکراتیکِ غیرفدرال، «کل» به صورت متحد و برابر دربارۀ امور تصمیم می‌گیرد ــ «کل»، نه «مرکز»!)، و هم آن تداعیات منفی را ندارد.

اهمیت این اصلاحِ اصطلاح‌شناختی در این است که مدافعان فدرالیسم اتفاقاً عمدۀ بحث خود را پیرامون تعبیر نادرست «مرکزگرایی» متمرکز کرده‌اند و به جای برشمردن مزایای احتمالی فدرالیسم، دائم از بدی‌های «مرکزگرایی» می‌گویند و در این میان به جای توجه به واقعیتِ «وحدت‌گرایی»، به همان تداعیاتِ منفیِ مفهوم «مرکزگرایی» متوسل می‌شوند. بنابراین، توصیه می‌کنم در بحث از تعبیر «اونیتاریسم» استفاده کنید تا پیشاپیش در این تلۀ مفهومی نیفتید.


@IranDel_Channel

💢



tgoop.com/IranDel_Channel/3286
Create:
Last Update:


🔴 «فدرالیسم و یک خطای نظری»

✍️ مهدی تدینی

در مباحثی که دربارۀ فدرالیسم در فضای عمومی می‌شنوم، ایرادی اساسی وجود دارد که لازم است تا دیر نشده به آن اشاره کنم. این ایراد در ظاهر صرفاً مسئله‌ای «اصطلاح‌شناختی» است، اما از آن نوع ایرادهای اصطلاحی است که تأثیری تعیین‌کننده و عمیق روی بحث می‌گذارد.

در بحث‌های فدرالیسم دوگانه‌ای میان حکمرانی «فدرال» و «مرکزگرا» تعریف می‌کنند و موافقان و مخالفان درون این دوگانه مزایا یا معایب فدرالیسم را برای ایران برمی‌شمرند. کسانی که گرایشی به فدرالیسم دارند دائم به تعابیر «مرکز» و «مرکزگرایی» متوسل می‌شوند و معایب «مرکزگرایی» را برمی‌شمرند. طرف مقابل هم ناخودآگاه در پس ذهنش مفهوم «مرکزگرایی» را پذیرفته و فقط می‌خواهد اثبات کند چه مخاطراتی در ایدۀ فدرال وجود دارد ــ یعنی بدون اینکه به مفهوم «مرکز» دقت کند، «مرکزگرایی» را راه نجات از آن مخاطرات می‌داند.

البته همین‌جا باید اذعان کنم که من از زاویۀ دیدِ لیبرالیسم کلاسیک با فدرالیسم مخالفم و دلایل لیبرال برای این مخالفت دارم. در نوشتارهای دیگری باید دربارۀ آن صحبت کنم، اما چکیده‌اش این است که فرد لیبرال باید مدافعِ کاستن از حجمِ دولت باشد، نه اینکه لایه‌ای جدید به لایۀ دولت بیفزاید. در برابر تصدی‌گری دولتی (که خار چشم لیبرالیسم است)، جامعۀ مدنی و بخش خصوصی است، نه یک دولت کوچک‌تر محلی! نمی‌توان در مقام لیبرال شعار سلبِ اختیارات از دولت سر داد و همزمان از واگذاری اختیارات به دولت‌هایی دیگر ــ یعنی دولت ایالتی ــ دم زد. این نه کمینه‌سازی، بلکه بیشینه‌سازی دولت است و با روح لیبرالیسم در تضاد است. بهتر است به جای آن، بسطِ یدِ حداکثری به شهروندان در برابر دولت داده شود. بخش خصوصیِ قدرتمند هم از کیان ملی بهتر دفاع می‌کند و هم هویت‌ها و نیازهای محلی را بهتر تأمین می‌کند. اما بحث ما در این نوشتار نه این، بلکه ایرادی بود که در اصطلاح‌شناسی مباحث فدرالیسم وجود دارد.

مسئله این است که مفهوم «مرکزگرایی» از پایه نادرست است. فدرالیسم در برابر سانترالیسم (مرکزگرایی) نیست. مفهوم «مرکزگرایی» از قضا ــ البته بهتر است بگویم «از عمد» ــ مملو از تداعیات و دلالت‌های منفی است. «مرکزگرایی» تداعی‌کنندۀ سرکوب و خودکامگی است. بُعدی جغرافیایی و مکانی به بحث می‌بخشد؛ دو طرفِ نیرومند و ضعیف تعریف می‌کند که از هم بیگانه‌اند: طرف قدرتمند در نقطۀ مرکزی نشسته است، و طرف ضعیف، اجحاف‌دیده و سرکوب‌شده، در «حاشیه» چشم به عنایت «مرکزنشینانی» دارد که قدرت را به‌ناحق تسخیر کرده‌اند ــ ادبیات چپ هم که مملو از دوگانۀ «مرکز و حاشیه» است و تا می‌تواند بذر کینه و حسرت در دل «حاشیه‌نشینان» نسبت به مرکزنشینان می‌کارد. اما وقتی به آنچه «مرکز» نامیده می‌شود می‌نگرید، می‌بینید «مرکز» ترکیبی از «کل» است؛ ترکیبی از تمام «حاشیه‌ها»ست؛ و جالب اینکه با کمی دقت متوجه می‌شوید خود «مرکز» در مرکز در اقلیتِ محض است!

بگذارید با مثالی معنا را روشن‌تر کنم. مردم پایتخت (که لابد «مرکز» است) درست با همان تفکراتِ ایدئولوژیِ مرکز‌ ـ‌ حاشیه می‌توانند خود را ستمدیده‌تر از همۀ حاشیه‌ها قلمداد کنند؛ می‌توانند گلایه‌مند بگوید: «کسانی از اقصانقاط کشور آمده‌اند و برای ما تصمیم می‌گیرند!» می‌توانند بگویند «به داد ما برسید! حاشیه‌ها آمده‌اند و اختیارات ما را دزدیده‌اند!» اما چنین انگاره‌هایی همان‌قدر بیراه و گمراه‌کننده است که وقتی حاشیه‌نشینان خود را در برابر یک «مرکزِ بیگانه و خودخواه» تصور می‌کنند. جالب‌تر اینکه هر حاشیه‌ای هم به هر حال برای خودش «مرکزی» دارد و «حاشیۀ حاشیه» می‌تواند همین اتهامات را علیه «مرکزِ حاشیه» مطرح کند.

بنابراین، مقابل «فدرالیسم» اصلاً «مرکز» قرار ندارد، بلکه «وحدت» قرار دارد. مرکز «ماهیت و هویت مستقل» ندارد؛ در واقع اصلاً مرکزی مستقل از تمام حاشیه‌ها وجود ندارد. در برابر فدرالیسم، «مرکزگرایی» نیست، بلکه «وحدت‌گرایی» (اونیتاریسم؛ فرانسه: unitarisme) است. در ادبیات حقوقیِ فدرالیسم نیز همواره در برابر فدرالیسم از اونیتاریسم سخت گفته می‌شود، نه سانترالیسم. «وحدت‌گرایی» هم تعبیر درست است و واقعیت را بازتاب می‌دهد (زیرا در حاکمیت دموکراتیکِ غیرفدرال، «کل» به صورت متحد و برابر دربارۀ امور تصمیم می‌گیرد ــ «کل»، نه «مرکز»!)، و هم آن تداعیات منفی را ندارد.

اهمیت این اصلاحِ اصطلاح‌شناختی در این است که مدافعان فدرالیسم اتفاقاً عمدۀ بحث خود را پیرامون تعبیر نادرست «مرکزگرایی» متمرکز کرده‌اند و به جای برشمردن مزایای احتمالی فدرالیسم، دائم از بدی‌های «مرکزگرایی» می‌گویند و در این میان به جای توجه به واقعیتِ «وحدت‌گرایی»، به همان تداعیاتِ منفیِ مفهوم «مرکزگرایی» متوسل می‌شوند. بنابراین، توصیه می‌کنم در بحث از تعبیر «اونیتاریسم» استفاده کنید تا پیشاپیش در این تلۀ مفهومی نیفتید.


@IranDel_Channel

💢

BY ایران‌دل | IranDel


Share with your friend now:
tgoop.com/IranDel_Channel/3286

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Activate up to 20 bots To view your bio, click the Menu icon and select “View channel info.” Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram. Telegram desktop app: In the upper left corner, click the Menu icon (the one with three lines). Select “New Channel” from the drop-down menu. Healing through screaming therapy
from us


Telegram ایران‌دل | IranDel
FROM American