tgoop.com/JAAMEbaaz/742
Last Update:
⭕️سیر تاریخی موانع کامجویی بشر
در جوامع ابتدایی یعنی جوامع مبتنی بر شکار و میوه چینی ، مازاد تولیدی وجود نداشت و همین مشکل به طبیعی ترین شکل ، مانع لذت می شد و به این ترتیب جنگ اصلی بین آدم ها نبود ، بلکه بین انسان و طبیعت بود.
تنها اصطکاک میان انسانها ، رقابت دو قبیله بر سر یک شکارگاه ، یک جان پناه یا رقابت دو تن بر سر یک زن و مثابه مسائل مشابه بود .
در یک جامعهی مبتنی بر بردهداری ، اگر جامعه دارای مازاد تولید بود ، برای یک برده تمام موانع کامجویی در یک تن تجسم مییافت:
برده دار
برده دار ، برده را از خوردن ، نوشیدن ، جفت گرفتن ، تفریح کردن منع میکرد.
در جوامع فئودالی سرواژ ، مانع کامجویی ها در سه صورت متفاوت جلوه می کند:
کشیش ، فئودال و حاکم که با سه ابزار
دین ، زمین و قانون آدمیان را از زیست طبیعی ، آنچنان که جذب لذت و آسایش اقتضا میکند منع میکند.
کشیش با وضع و ابلاغ آیین
زمیندار با وضع سازمان کار و شیوههای تقسیم کار و تقسیم منافع
حاکم نیز با وضع قوانین ، با گرفتن مالیات و سرباز به گونهای دیگر امنیت می ستاند و اضطراب می زاید و رعیت را از تعقیب آزادانه هوسها و تمنا های خود دور می کند.
بدین سان در یک جامعه فئودالی ، رعیت به جای یک بند با سه بند مهار شده است .به گونه ای که برای رهایی از این قیود و جستجوی آزادانه امیال طبیعی خود را
به یک انقلاب دینی
یک انقلاب اجتماعی و
یک انقلاب سیاسی نیازمند می بیند :
پروتستانتیسم ، بوروژازی و جمهوریت
در تضاد با این سامانه در قالب سه انقلاب در سطح کشور بزرگ غربی (آلمان ، انگلستان و فرانسه ) به حذف موانع همت گماشت .
ارمغان #لیبرالیسم رهایی مردم از قیود دینی برای اعمال غریزه و بروز طبع بود و ارمغان #دموکراسی رهایی مردم از الزامات شدید حکومتی
اما بوروژازی ، خود کم کم به یک مانع جدی تبدیل شد.
در غرب صنعتی قرن نوزدهم #سرمایه_داری و کارآفرینی دوباره داشت در جامعه یک برده دار قامت میافراشت و میتوانست همانند جوامع پیشین ، زمینه ساز یک انقلاب باشد زیرا انسان ها به افرادی که در مقابل اِعمال غرایز شان قرار گیرند دیر یا زود حمله میکنند و آن موانع را از سر راه بر میدارند.
بوروژواها نیز نمیتوانستند از این قاعده مستثنا باشند ، لذا تحت فشار قرار گرفتند ، اما زودتر از آنکه چنین انقلابی رخ دهد از کسوت مانع بیرون خزیدند.
این تحول به گونهای بود که کارگران ، که زمانی کارآفرینان را علت ناکامی و مانع اصلی اِعمال امیال میدیدند ، در ادامه آرزوی بقا و سلامت آن ها را داشتند چرا که در فردای ورشکستگی کارآفرین ، بیکاری کارگر مانع زندگی طبیعی بود.
#دفاع_از_عقلانیت 📚
#دکتر_مردیها ✍
#فلسفه_زندگی
#فلسفه_سیاسی
#تکامل_انسان
@JAAMEbaaz | فلسفهی علوم اجتماعی
@mghlte | عصر روشنگری
BY جامعه باز و دشمنان آن ( فلسفهی علوم اجتماعی )
Share with your friend now:
tgoop.com/JAAMEbaaz/742