tgoop.com/JAAMEbaaz/832
Last Update:
گلوبالیسم و پوپولیسم راست
ادامه
...این روند نتیجهی
➖ گسترش مبادلات تجاری
➖ تقسیم کار در دنیا و
➖جهانی شدن تولید
بوده است.
در چهار دهه اخیر صنایعی که نیازمند نیروی انسانی زیاد است، از کشورهای توسعهیافته به سمت کشورهای جهان سومی و در حال توسعه انتقال یافت و در نتیجه رونق اقتصادی در دنیا و کاهش هزینه کالاهای تولیدشده را در پی آورد. اما این رهیافت نوین و پربازده اقتصادی و فناوری بازندگانی در دنیا داشته که نتوانستهاند خود را با شرایط جدید تطبیق بدهند و در نتیجه منافع اقتصادی آنها به خطر افتاده است.
رشد و ظهور گرایشهای پوپولیسم راست در اروپا و آمریکا از منظر ریشهیابانه و متغیرهای اجتماعی-اقتصادی محصول ناخواسته این روند است. طبقه کارگر و متوسط آمریکا از روندهای تجاری و اقتصادی حاکم بر این کشور و گسترش جهانی شدن احساس آسیب کردند و در نتیجه فضا برای پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ٢٠١٦ مساعد شد که با شعارهای پوپولیستی خواهان بازگشت صنایع سنگین و بزرگ به آمریکا و جنگ تجاری با چین و اروپا و همسایگان در قالب شعار «نخستْ آمریکا» شد.
⛔️پرداختن به جنبه پارادوکسیکال ترامپ که خود و شرکتهایش در جاهای مختلف دنیا از منفعت برندگان جهانی شدن هستند از حوصله این مطلب خارج است.
موج ضدیت با گلوبالیسم کماکان در عرصه سیاسی آمریکا جریان دارد و در انتخابات ریاستجمهوری اخیر نیز شکاف بزرگی را در جامعه آمریکا پدید آورد که هنوز ترمیم نشده و ادامه دارد. این شکاف در بخشهای دیگر دنیا نیز فعال است و حتی در داخل ایران نیز مجموعهای ناهمگون و متعارض از نیروهای سیاسی «گلوبالیسم» را مشابه «لیبرالیسم» در سالهای ابتدایی بعد از انقلاب به دشنام سیاسی تبدیل کردهاند!
راهکاری که مخالفان جهانی شدن ارائه میدهند، مبتنی بر جنگ تجاری و فناوری است که در بُعد اقتصادی بر نظریه مرکانتیلیسم (سوداگری) و بومیگرایی استوار است. نظریه مرکانتیلیسم که بر صادرات حداکثری و واردات حداقلی، ایجاد انحصارات و تملک هرچه بیشتر طلا به عنوان پایه اصلی قدرت تأکید دارد، اگرچه در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی باعث رشد اقتصادی در کشورهای غربی شد اما مبتنی بر مستعمرهسازی و چپاول بخش زیادی از دنیا بود و جنگهای مخرب متعددی را در دنیا پدید آورد.
ژرفکاوی سیاستهای اقتصادی و تجاری ترامپ و کلاً پوپولیستهای راست دنیا طرد گلوبالیسم با بازگشت به مرکانتیلیسم است که با اتکا به عناصری چون «قدرت نظامی و سیاسی»، «یکجانبهگرایی در ساماندهی دنیا» و «خروج از پیمانها و توافقات بینالمللی» بتوان منافع یک کشور را به ضرر کشورهای دیگر بهینه کرد. این نگاه که در جوهره خود بر نهادینه کردن نابرابری و ایجاد امتیازات انحصاری تأکید دارد، علاوه بر آنکه تهدیدی برای صلح و ثبات بینالمللی است، برخلاف دعاوی ظاهری، نتایج اقتصادی مثبت برای کشورهای هدف نیز ندارد.
نتیجه جنگ تجاری آمریکا و چین برای طبقه کارگر و متوسط آمریکا منفعت ماندگاری نداشت. بازگشت برخی صنایع به آمریکا و یا افزایش زیاد تعرفهها در بخشهایی از جامعه آمریکا در سطحی محدود اشتغال ایجاد کرد اما بهای کالاها بخصوص وارداتیها افزایش چشمگیری داشت. مزیت جهانی شدن و الزام به تعرفههای حداقلی، کاهش قیمت کالاهای مصرفی و سرمایهگذاری است. افزایش تولید داخل و بالا بردن تعرفههای وارداتی میتواند رونقی ناپایدار به صنایع داخلی بدهد اما به دلیل نبود رقابت توازنبخش انحصارات ایجادشده باعث افزایش بهای تولید و اخلال در روند بهینه شدن کیفیت کالاها نیز میشود که در نهایت دودش به چشم مردم و خریدار میرود.
بنابراین احیای مرکانتیلیسم و امپراتوریسازی اقتصادی باعث بهبود منافع و موقعیت طبقه متوسط و یقهآبیها در آمریکا و کشورهای غربی نمیشود. قدرت خرید آنها کمتر شود بیشتر نمیشود، اما گسترش و ساماندهی جهانی شدن میتواند بهصورت نسبی فرصتهایی برای آنها پدید آورد.
ادامه
https://www.tgoop.com/JAAMEbaaz/833
BY جامعه باز و دشمنان آن ( فلسفهی علوم اجتماعی )
Share with your friend now:
tgoop.com/JAAMEbaaz/832