Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
6882 - Telegram Web
Telegram Web
در جمهوری اسلامی
سیاست عین دیانت نیست
سیاست حاکم بر دیانت است
و دیانت ابزار توجیه سیاست

#مهدی_خلجی

ادمین: حاکمان ایران دیگه چطور باید رفتار کنن که بعضیا قبول کنند دین و اخلاق و غیرت و فقه و فتوا و همه چی ملعبه‌ی هوس قدرت شونه ؟!

#حد_یقف کجاست ؟!
وقتی تقیه و اجتهاد هست
و فهم و تفسیر دین در انحصار یک نفره

چطور می‌شه سنجید که طبق دین رفتار می‌شه یا مثل همه‌ی جباران تاریخ ، طبق هوی و هوس ؟!

#فتوای_هسته_ای
#فلسفه_سیاسی
#فلسفه_اخلاق
#فلسفه_دین

@Nviolence2 | تحلیل و قصه
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@tnaghad | شیادان بی‌شرم
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎈 آیا تکنولوژی آینده انسان را تهدید می‌کند؟

#دکتر_مردیها

@ZIRsigari_kohn | فلسفه‌های روانگردان
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@masnavi_mardiha | آثار دکتر مردیها
زیباکلام: در آن زمان هم یکدندگی امام موجب ادامه جنگ شد!
🎈 #دکتر_زیباکلام : در آن زمان هم یکدندگی امام موجب ادامه جنگ شد!

@mghlte | عصر روشنگری
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Nviolence2 | تحلیل و قصه

میانجیگری ها برای پایان جنگ:
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/6740
مطالب مربوط به جنگ :
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/6736
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎈 آیا تکنولوژی آینده انسان را تهدید می‌کند؟

#دکتر_مردیها

@ZIRsigari_kohn | فلسفه‌های روانگردان
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@masnavi_mardiha | آثار دکتر مردیها
گروه برای اظهار نظر راجع به کلیه‌ی پست ها ( از جمله پست های مربوط به علوم انسانی و اجتماعی ) پیشنهاد ، انتقاد
www.tgoop.com/+aH5f8-gyqLIyODhk

گپ راجع , خصوصا راجع به منطق کاربردی ، تفکر نقادانه ، عقلانیت تجربه گرایانه ،تاریخ علم ، تاریخ فلسفه و ...
📝📝📝« فناوری موج چهارم » و اقتصاد

✍️ دکتر محمد حسین ادیب
استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان

ایران در سال 92 به ارزش حدود یک میلیارد و 500 ملیون دلار سنگ آهن صادر کرد. در سال 94 صادرات سنگ آهن تقریبا متوقف شده است. علت توقف صادرات سنگ آهن ایران , فناوری موج چهارم است .


در گذشته صادرات سنگ آهن با کشتی های 60 تا 70 هزار تنی انجام میشد. اکنون استرالیا 4 کشتی 600 هزار تنی خریداری کرده است و هزینه حمل از استرالیا به چین فقط 4 دلار برای هر تن است. اما هزینه انتقال سنگ آهن از بافق یزد تا بندرعباس با فن آوری موج دوم ایران 17 دلار است. ایران هرگز نمی تواند به وسیله فناوری موج دومی با فناوری موج چهارمی استرالیا رقابت کند. مزید بر این مشکل حمل فناوری استخراج در معادن سنگ آهن ایران موج دومی است. در حالی که در استرالیا موج چهارمی است .


قیمت ورق سرد چین در سال 2001 حدود 540 دلار بود. در همان سال ها فناوری چین در تولید ورق سرد موج سومی بود. اینک موج چهارمی هست و قیمت آن حدود 450 دلار شده است. 3 دلار امروز معادل یک دلار سال 2001 در بازار جهانی قدرت خرید دارد به عبارت دیگر تورم زدایی شده است. به سخن دیگر قیمت ورق سرد چین در مقایسه با سال 2001 در واقع 150 دلار است. چینی ها در شرف قبضه بازار جهانی فولاد هستند .


چینی ها برج 110 طبقه را با فناوری موج چهارمی در 10 ماه می سازند. در حالی که در تهران یک ساختمان 5 طبقه با فناوری موج دومی معمولا 18 ماهه ساخته می شود. فناوری موج دومی در تولید مسکن بیش از حد نقدینگی را درگیر می کند. علت این که در ایران از کمبود منابع بانکی گله می کنند استفاده از فناوری های قدیمی است. با فناوری جدید در هر مورد نیاز به وام بانکی حداقل به یک ششم کاهش می یابد.

ادامه مطلب در مشاهده فوری

#فلسفه_اقتصاد
#فلسفه_مدیریت
#فلسفه_توسعه
#چین
#فناوری

https://bit.ly/3aIMxIU

@MostafaTajzadeh
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
بشکه‌ی عسل با تکه‌ ای نجاست غلتان

این مطلب رو سالها پیش خوندم
و دوست داشتم بذارم در کانال و راجع بهش نکته ای رو بگم

قبلا بارها تاکید کردم
پیشرفت در جهان امروزی بدون الگو گرفتن صحیح از غرب ( آنگلوساکسون ها)
و الگو گرفتن بدون فهم مبانی فکری فلاسفه روشنگری آنگلوساکسونی ( + دکارت و کانت)
ممکن نیست و البته که کمی هم حوصله و زمان لازم داره.

پس لطفا منو به تقلید میمون وار از غرب متهم نکنید.

منتهی همیشه باید این نکته رو توجه کرد
گاهی قاطی کردن کمی ناخالصی در یک چیز
- که ممکنه از روی هوا و هوس شخصی یا قبیله پرستانه / بومی زده گی یا هرچیز دیگه باشه -
می‌تونه کل یک پروسه رو نابود کنه.

این موضوع که اینجا تحلیل ش شده
( و ممکنه بنظر بعضیا ساده بیاد و از عواقب‌ش مطلع نباشن و بگن : حالا طوری نیست یه کم کمتر صادر می‌کنیم
یه کم کمتر سود می‌کنیم و ...)

می‌تونه در علوم انسانی و خودروسازی و همه چی اتفاق بیفته.
اینجا می‌بینیم که عقب موندگی کشتیرانی می‌تونه به نابودی یه صادرات یه صنعت دیگه منجر بشه و این خودش باعث یه ایجاد دومینوی عقب افتادگی و بدبختی بشه.

اما در علوم انسانی:

سخنان مقام معظم رهبری در دهه شصت موجوده
می فرمایند :
« ما مضرات تجمع قدرت رو در زمان شاه دیده بودیم ، برا همین موقع نوشتن قانون اساسی تقریبا همه ، هم و غم فراوانی داشتیم که قدرت یکجا متمرکز نشه .»

این سخنان خیلی جالبه
و بنظر من دروغی درش نیست

هرچند حقیقت هم نیست.

دروغ درش نیست ازین جهت که
چه بسا هیچکس ( حتی تندروترین انقلابیون) فلاکت و رذالت این سالها رو نمی‌دید و قصد درست کردن چنین بساطی نبود
از مژکلات اقتصادی تا اینکه حکومت به این حد از نجاست فرو بره که به بچه های معترض مردم تو زندان تجاوز کنن.
اینکه چگونه عده‌ی معدودی از اون نسل اولی هنوز زنده اند و علیرغم دیدن این سیاهی ساکتن یا حتی خودشون آمر و عامل تعرض و تجاوز و فساد و دزدی شدن
بحث دیگه ست
ولی بهرحال ‌...

نکته اینه که
انقلابیون ۵۷ و بطور خاص نویسندگان قانون اساسی فعلی ، عنایت نکردن که
چندتا پیشفرض من درآوردی و تبصره و بند و اون مقدمه - که قانون اساسی رو به کتاب مقدس قبیله‌ی پنج هزار سال پیشی بدل کرده-
می‌تونه همه‌ی ماهیت قانون اساسی رو به گند بکشه .
قبلا توضیح دادم
بصورت خلاصه بگم:
اومدن پیش فرض گذاشتن که « ولی فقیه معصومه » یعنی هم گناه نمی‌کنه هم عاری از خطاست 😕
بعد خودشونم می‌دونستن که ملا نمیتونه کشور اداره کنه.
گفتن : خب بهش مسیولیت نمی‌دیم‌‌.
بعد گفتن : خب اختیارات چی؟
گفتن رهبر رو نقش لاک غلطگیر بهش می‌دیم:
مثلا اگر مردم ما - که حداقل بصورت بالقوه معصومن و می‌تونن تا قبل جاری شدن خطبه عقد بند و بساط جنسی شون رو بخوابونن - خواستن مثه غربی ها لاشی و فاحشه بشن
رهبر بتونه جلوشونو بگیره.
پس اجازه رفراندوم رو باید رهبر امضا کنه.
کم کم فکراشونو بیشتر بکار انداختن
گفتن: اگرم مردم گول یه آدم بی دین رو خوردن و خواستن یه نماینده یا رییس جمهور نامسلمون انتخاب کنند چی؟!
خب بیایم بهش اختیارات بدیم که از طریق شورای نگهبان و... بزنه تو سر نماینده و رییش جمهور مردم

همینطوری جلو رفتن
از اختیارات رییس جمهور و مجلس کم کردن
دادن به رهبر و نهادهای انتصابی ( مجلس هم همچین انتخابی نیست ، خود رییس جمهور هم )
قوه مقننه هم که دست خودشه.😕

نتیجه:
کشور غنی به گدایی کشیده شده و دین و دنیای مردم سپرده دست یه مشت ازادل و گوریلِ -- پریشون.
اونی هم که سر و ته هم اختیارات دستشه از همه منتقدتر و طلب‌کار تر

چرا و چگونه؟!

همش برمی‌گرده باین که ما خواستیم فقط کمَکی از غرب پاک تر زندگی کنیم.

که من ---م باین پاکی
که #بقول_اکبر_عبدی از اسلام فقط لواطش مونده
و استاد رائفی پور هم میاد فریاد میزنه :
مسئولان گرامی یه دقیقه پشت هم نذارید ببینیم چه خبره ؟!😡

حالا شما هی پز بیا که مثلا
تو قانون غرب برای بعضی روابط خارج زناشویی
هیچ جرمی انگاشته نشده.
اینکه در عمل عام و خاص مون شاید صد برابر اونا با خر وطی یا لواط کنیم ( که از نظر اسلامی هم بدتر از زناست ) و ... مهم نیست.
این فرع مسئله ست
اصل مسیله قانونه خشنِ غیرقابل اجراست که ما داریم و غربی ها ندارن.

⚠️این یعنی افتخار به ریاکاری
یعنی تزویر و دو رویی ( علاوه بر فحشا و لواط که ما احتمالا هم سطح متوسط دنیاییم اگر بدتر نباشیم ) در فکر و رفتار ( حداقل محافظه کاران جامعه) ما نهادینه شده
سیستمی شده
بقول قدیمی ها رفته تو خونمون

مثه فساد های مالی و اداری مون
مثه عقب افتادگی ها مون
مثه خودشیفتگی قبیله پرستانه مون
که اون طرف سکه‌ش خودباختگی و لیسیدن پای ترعمپ و نتانیاهوئه

#اخلاق_جنسی
#فلسفه_اخلاق
#سنت_و_مدرنیته

@Gshahvat | قانون فَصاد
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
@Anglosphere2 | سنت و مدرنیته
@Nviolence2 | تحلیل ، قصه
@tnaghad | شیادان بیشرم

کمی زهر ماری قاطی کن
✍️رویای چینی - تمدن چینی
(درباره نرد عشق اخیر عربستان و چین)

🖊محمدرضا اسلامی

1️⃣ در تمام این سالهای اخیر از دل تمدن نوین چینی یک «رمانِ» ماندگار خارج نشده؛ یک فیلمنامه و اثر سینمایی عالمگیر تولید نشده؛ یک اثر موسیقایی که بین المللی شود تولید نگردیده است. یک «شبکه تلویزیونی» یا روزنامه فاخر که در عرصۀ فرهنگ/سیاست، تحلیگرانِ زبده و خبره داشته باشد شکل نگرفته .

از هر آنچه که به جوششهای انسانی و خلاقیت انسانی مرتبط می شود هیچ «آثار جدی» ای از میان تمدن نوین چین بیرون نیامده است. هیچ تحلیلگرِ چینی در سطح فرید زکریا، یووال نوح هراری یا نویسنده ای در سطح هاروکی موراکامیِ ژاپنی بیرون نیامده است. از تمدن نوین چینی در این سالها تنها یک چیز بیرون آمده است و آن «کالا» است.

2️⃣ مدیرعامل سابق پاناسونیک، آقای ماتسوشیتا (از شخصیتهای برجسته در اقتصاد و صنعت ژاپن) کتابی نوشت بنام «نخست انسان سپس کالا». پیرمردی که مجموعه معظم پاناسونیک را از یک کارگاه سیم کشی سه نفره بنیان نهاد، در کتابی که محصول تجربه عمرش بود بر اهمیت «انسان و منابع انسانی» تاکید کرد و به اصول بنیادی سرشت انسان اشاره کرد. در تمدن ژاپنی (به رغم آن نظم سخت پادگانی) اما احترام به انسان و پرداختن به «جوهره خلاقیت انسانی» امری فراموش شده نبود. اما در تمدن چینی، «اصالت» به کالاست و از همینجاست که شاهدیم ازدل تمدن نوین چین، نه موسیقی بیرون آمده، نه شعر، نه رمان، نه سینما، نه هر چیزی و هر امری که به نحوی از انحاء به جوهرۀ خلاقیت بشری مرتبط باشد. از دل تمدن چینی، فقط «کالا» بیرون آمده
کالا و کالا
کانتینر و کانتینر
کشتی و کشتی

3️⃣ بگذار تا خیال پرواز کند؛
بگذار تا «رویا» ترا به سرزمینهای دیده نشدۀ روح بشر ببرد. بگذار تا «انسان» از آن وجه زیبای انسانی خود، که «رویاپردازی» است دور نشود. بگذار تا رگبارِ آن رویاهای رنگارنگ که بر سر جلال الدین محمد رومی نازل می شد و در سرودن مثنوی تجلی می کرد، در دنیای معاصر بر سر هایائو میازاکیِ نقاش نازل شود و قلم موی آبرنگ او در «استودیو جیبلی» تجلیِ آن رویاهای رنگارنگ را در قالب کارتن و انیمیشن تـوتـورو به تصویر کشد! بگذار تا صُوَرِ خیال انسان ترا مسحور سازد! از دل تمدن چینی نباید و هرگز نباید «رویا» بیرون تراود. دشمن حزب کمونیست چین یک چیزست و آن «رویا»ست.
در حزب کمونیست چین هـمۀ رهبران باید موهای سر خود را مثل شبق، سیاه رنگ کنند و کت و شلوارهای تیره رنگِ مشابه به تن داشته باشند و در این «متحدالشکل بودن» همگی با هم «یک رویای واحد» نیز در کله های شبق رنگ خود بپرورانند: «رویای تولید کالای بیشتر».
رویای کالا و کالا
رویای کانتینر نشسته بر روی کانتینر
رویای تولید فولاد و سیمان. رویایی بدون شعر و بدون غزل و بدون موسیقی و بدون نقاشی و بدون... احساس!

4️⃣ تمدن غرب، به رغم تمام وجوه شرمناکش و با وجود تمامِ بخشهای خاکستری و سیاهی که در گذشته هایش داشته، اما توانسته در گوشه و کنارهای خودش سکانسهای درخشانی از زیست انسان را نیز به تصویر بکشد. هرچند که بحث، مقایسه تمدن غرب با تمدن چینی نیست (چرا که کلمه "غرب" اساسا مفهومی گسترده است و نیاز به تعریف دارد) ولی بحث در اینجاست که «احترام به انسان» در غرب (ولو در قالبی حداقلی/صوری) وجود دارد، حال آنکه در تمدن چینی و در رویای رهبران حزب «احترام به تولید/کالا» مقدم بر احترام به انسان است!

5️⃣ روزی روزگاری در غرب، اومانیسم و فردگرایی به عنوان محور و شاکلۀ بخشی از تمدن غربی قرار گرفت، ولی با همۀ افت و خیزها اما «مفهومِ خدا» از زندگیِ انسانِ غربی محو نگشت و به رغم انقلاب صنعتی و به رغم کاپیتالیسم اما هنوز «نجوا و خدا» در گوشه هایی از زیست انسان غربی و تمدن غرب حضور دارد. اما در چین اساسا خدا نه وجود داشته و نه وجود دارد! خدایِ رهبران حزب کمونیست چین، نه مانند خدای طالبان عبوس است و نه مانند خدای اهالی کلیسا، خدایی حداقلی است. خدای آنها «کالا»ست. و نرخِ بهره

6️⃣ دیروز عالیجناب شی دستان بن سلمان را فشرد و پس از صرف چای و کیک و کباب عربی، علیه ایران سخن گفتند و بر اهمیتِ «احترامِ ایران به اصول حسن همجواری» تاکید کردند! برای رهبر حزب کمونیست مطرح نیست که بن سلمان جوان در یمن بمب بر سر مراسم عروسی ریخته و سپس زمانی که نیروهای امداد برای بیرون کشیدن اجساد به مخروبۀ مراسم عروسی رفته اند، خلبان هواپیما برگشته و مجدد بمب دیگری بر سر امدادگران نگون بخت ریخته؛ حتی برای امپراطور شی مطرح نیست که این شاهزاده و ایادی اش برای پختنِ قطعاتِ بدنِ خاشقچی در ترکیه، کوره با درجه حرارت پخت استخوان انسان سفارش داده اند؛ آنچه که برای «شی» مطرح ست این است که عربستان نفت دارد و برای «تولید هزار تُن فولاد درسال» نیاز به سوخت و حرارت نفت ست.
و حَسُنَ أولئک رفيقا

www.tgoop.com/solseghalam

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی

مربوط به چین
اینم میشه ...

مخرج مشترک چیه؟!

#اقتصاد_دستوری
#قیمت_گذاری_دستوری

شاه هم می گفت: من انقلابی ( سوسیالیست) ام

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
💠 گلوبالیسم و پوپولیسم راست 💠

علی افشاری

گلوبالیسم در انتخابات ریاست‌جمهوری ٢٠٢٠ آمریکا موضوعی مهم در رقابت‌های انتخاباتی بود تا حدی که دونالد ترامپ برای تخفیف رقیب از برچسب «گلوبال‌ها» استفاده کرد.

این برچسب در میان حامیانش به‌تدریج تبدیل به یک دشنام سیاسی شد و در کشورهای دیگر از جمله ایران نیز حامیان تداوم ریاست‌جمهوری ترامپ از این رویکرد استقبال کردند و گلوبالیسم به ناگاه تبدیل شد به نیرویی «اهریمنی» که منافع توده‌های مردم را در مسلخ شرکت‌های بزرگ چندملیتی و مفسدان و صاحبان ثروت‌های بزرگ قربانی می‌کند.

طنز ماجرا فقط تفاوت شگرف واقعیت‌های دنیا با این صورت‌بندی‌ سطحی و نادرست نبود و نیست بلکه تا پیش از این چپ‌های کلاسیک و تندرو مخالف جهانی شدن (گلوبالیسم) بودند و آن را مرحله پیشرفته سرمایه‌داری به‌شمار می‌آوردند، اما اکنون بخشی از جریان راست و مدافع سرمایه‌داری کلاسیک هم به این جریان پیوسته‌اند تا جمع اضدادی علیه جهانی شدن شکل بگیرد.❗️❗️

اصل جهانی شدن تجارت، اقتصاد، فناوری و مناسبات اجتماعی و فرهنگی لازمه دستیابی به دنیایی بهتر و برخوردار از صلح و سطح قابل‌قبول آزادی ، برابری و رفاه اجتماعی است.

این ادعا مبتنی بر بحث نظری و یا دغدغه آرمانشهری نیست، بلکه بررسی داده‌ها و اطلاعات اقتصادی و زیستی دنیا بعد از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که چگونه جهانی شدن به کاهش نابرابری‌ها در زندگی مردم در کشورهای مختلف دنیا کمک کرده‌ است.

ضریب جینی دنیا از ۰.۷ در سال ١٩٨٨به ۰.۶۷ در سال ٢٠٠٨ تقلیل پیدا کرد و پنج سال بعد به ۰.۶۲ رسید.

نمودار زیر که توسط برانکو میلوانیک در سال ٢٠١٣ منتشر شد، به‌خوبی نشان می‌دهد که نابرابری در دنیا چگونه کاهش یافته‌ است. در این نمودار درصد افزایش درآمد سرانه بین اتباع کشورهای مختلف در حد فاصل سال‌های ١٩٨٨تا ٢٠٠٨ نمایش داده شده است. ارقام سمت چپ مربوط به کشورهای فقیر است و ارقام سمت راست ثروتمندان را نشان می‌دهد.

این نمودار به‌روشنی نشان می‌دهد که نابرابری در کلیت دنیا نسبت به سه دهه گذشته کاهش یافته و توزیع درآمدها در سپهر جهانی به سمت توازن حرکت کرده ‌است. اما این نمودار در عین حال روشن می‌سازد که در درون دنیا و حتی جوامع، این تأثیر یکسان نبوده و در جاهایی تفاوت دارد.

اگر شکاف‌های نمودار بررسی شود، معلوم می‌گردد که بهبود اوضاع کشورهای فقیر به رشد خیره‌کننده اقتصادی چین و کشورهای آسیای شرقی و جنوب شرقی از دهه ٩٠ میلادی به بعد ارتباط دارد ولی بهبود طبقه متوسط این کشورها به لحاظ قدرت خرید و رفاه اقتصادی و اجتماعی در همتایان آنها در کشورهای غربی مشاهده نمی‌شود. در واقع طبقه متوسط در آمریکا و اروپا (به‌ویژه اروپای غربی) در دهه‌های گذشته افزایش درآمد و بهبود موقعیت نداشته و در رقابت با طبقه متوسط کشورهای آسیای شرقی و طبقه بالا و ثروتمند در کشورهای غربی بازنده مطلق بوده است.

ادامه

#گلوبالیسم
#پوپولیسم
#فلسفه_اقتصاد
#اقتصادی
#فلسفه_سیاسی


@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
گلوبالیسم و پوپولیسم راست

قسمت دوم

...این روند نتیجه‌ی
گسترش مبادلات تجاری
تقسیم کار در دنیا و
جهانی شدن تولید
بوده است.
در چهار دهه اخیر صنایعی که نیازمند نیروی انسانی زیاد است، از کشورهای توسعه‌یافته به سمت کشورهای جهان سومی و در حال توسعه انتقال یافت و در نتیجه رونق اقتصادی در دنیا و کاهش هزینه کالاهای تولید‌شده را در پی آورد. اما این رهیافت نوین و پربازده اقتصادی و فناوری بازندگانی در دنیا داشته که نتوانسته‌اند خود را با شرایط جدید تطبیق بدهند و در نتیجه منافع اقتصادی آن‌ها به خطر افتاده است.

رشد و ظهور گرایش‌های پوپولیسم راست در اروپا و آمریکا از منظر ریشه‌یابانه و متغیرهای اجتماعی-اقتصادی محصول ناخواسته این روند است. طبقه کارگر و متوسط آمریکا از روندهای تجاری و اقتصادی حاکم بر این کشور و گسترش جهانی شدن احساس آسیب کردند و در نتیجه فضا برای پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال ٢٠١٦ مساعد شد که با شعارهای پوپولیستی خواهان بازگشت صنایع سنگین و بزرگ به آمریکا و جنگ تجاری با چین و اروپا و همسایگان در قالب شعار «نخستْ آمریکا» شد.

⛔️پرداختن به جنبه پارادوکسیکال ترامپ که خود و شرکت‌هایش در جاهای مختلف دنیا از منفعت برندگان جهانی شدن هستند از حوصله این مطلب خارج است.

موج ضدیت با گلوبالیسم کماکان در عرصه سیاسی آمریکا جریان دارد و در انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر نیز شکاف بزرگی را در جامعه آمریکا پدید آورد که هنوز ترمیم نشده و ادامه دارد. این شکاف در بخش‌های دیگر دنیا نیز فعال است و حتی در داخل ایران نیز مجموعه‌ای ناهمگون و متعارض از نیروهای سیاسی «گلوبالیسم» را مشابه «لیبرالیسم» در سال‌های ابتدایی بعد از انقلاب به دشنام سیاسی تبدیل کرده‌اند!

راهکاری که مخالفان جهانی شدن ارائه می‌دهند، مبتنی بر جنگ تجاری و فناوری است که در بُعد اقتصادی بر نظریه مرکانتیلیسم (سوداگری) و بومی‌گرایی استوار است. نظریه مرکانتیلیسم که بر صادرات حداکثری و واردات حداقلی، ایجاد انحصارات و تملک هرچه بیشتر طلا به عنوان پایه اصلی قدرت تأکید دارد، اگرچه در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی باعث رشد اقتصادی در کشورهای غربی شد اما مبتنی بر مستعمره‌سازی و چپاول بخش زیادی از دنیا بود و جنگ‌های مخرب متعددی را در دنیا پدید آورد.

ژرف‌کاوی سیاست‌های اقتصادی و تجاری ترامپ و کلاً پوپولیست‌های راست دنیا طرد گلوبالیسم با بازگشت به مرکانتیلیسم است که با اتکا به عناصری چون «قدرت نظامی و سیاسی»، «یکجانبه‌گرایی در ساماندهی دنیا» و «خروج از پیمان‌ها و توافقات بین‌المللی» بتوان منافع یک کشور را به ضرر کشورهای دیگر بهینه کرد. این نگاه که در جوهره خود بر نهادینه کردن نابرابری و ایجاد امتیازات انحصاری تأکید دارد، علاوه بر آن‌که تهدیدی برای صلح و ثبات بین‌المللی است، برخلاف دعاوی ظاهری، نتایج اقتصادی مثبت برای کشورهای هدف نیز ندارد.

نتیجه جنگ تجاری آمریکا و چین برای طبقه کارگر و متوسط آمریکا منفعت ماندگاری نداشت. بازگشت برخی صنایع به آمریکا و یا افزایش زیاد تعرفه‌ها در بخش‌هایی از جامعه آمریکا در سطحی محدود اشتغال ایجاد کرد اما بهای کالا‌ها بخصوص وارداتی‌ها افزایش چشمگیری داشت. مزیت جهانی شدن و الزام به تعرفه‌های حداقلی، کاهش قیمت کالاهای مصرفی و سرمایه‌گذاری است. افزایش تولید داخل و بالا بردن تعرفه‌های وارداتی می‌تواند رونقی ناپایدار به صنایع داخلی بدهد اما به دلیل نبود رقابت توازن‌بخش انحصارات ایجادشده باعث افزایش بهای تولید و اخلال در روند بهینه شدن کیفیت کالاها نیز می‌شود که در نهایت دودش به چشم مردم و خریدار می‌رود.

بنابراین احیای مرکانتیلیسم و امپراتوری‌سازی اقتصادی باعث بهبود منافع و موقعیت طبقه متوسط و یقه‌آبی‌ها در آمریکا و کشورهای غربی نمی‌شود. قدرت خرید آن‌ها کمتر شود بیشتر نمی‌شود، اما گسترش و ساماندهی جهانی شدن می‌تواند به‌صورت نسبی فرصت‌هایی برای آنها پدید آورد.

ادامه
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/6873
گلوبالیسم و پوپولیسم راست

ادامه

... البته روند فعلی هم می‌تواند در شرایطی نابرابری‌ها را در دنیا افزایش دهد. بهبود شرایط معیشتی مردم چین ممکن است در سال‌های آینده باعث شود درآمد سالانه طبقه متوسط این کشور از کشورهای غربی بیشتر شود و نمودار توزیع درآمد‌ها در جهان نسبت به دهه‌های قبل وارونه شود. در این صورت ممکن است ضریب جینی دنیا به ضرر کشورهای غربی و کشورهای محروم به‌خصوص در آفریقا دگرگون شود و روند نزولی نابرابری‌ها در مسیری متفاوت صعودی گردد.

رشد اقتصادی هند می‌تواند پاره‌سنگی در برابر تهدید عدم توازن ناشی از چین باشد. همچنین روند توسعه در کشورهای آفریقایی و تحولات بزرگ در تغییر نابرابری‌های اقتصادی و فقرزدایی در این قاره کهن دنیا نیز می‌تواند کمک کند تا روند کاهشی نابرابری‌ها در دنیا استمرار یابد.

پوپولیسم راست در دنیا با شکست ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا تا حدی ضعیف شد، اما کماکان جنبشی قوی و بسیج‌شونده است که علاج آن پیدا کردن راهکارهایی برای جذب نیروهای متضرر از جهانی شدن به فناوری‌های جدید و کسب مهارت‌های جدید است تا بتوانند از این طریق موقعیت اقتصادی‌شان را ارتقا بدهند.

اما به هر حال این واقعیت باید پذیرفته و درونی شود که عصر استعمار و انحصارات تجاری و اقتصادی پایان گرفته و به جای جنگ تجاری و فناوری باید ایجاد فرصت‌های برابر و مشارکت بدون محدودیت همه کشورها در مبادلات تجاری و مالی بین‌المللی فراهم گردد و نهادسازی متناسب انجام شود.

نگاه به تحولات تاریخی این واقعیت را گوشزد می‌کند که پیشرفت‌ها و تحولات بزرگ اقتصادی، اجتماعی و فناورانه بازندگانی داشته که به ناگزیر با وجود مشاغل جدید و مناسبت‌های تازه اقتصادی و اجتماعی از صحنه کنار رفتند، اما برآیند تأثیر این پدیده مثبت بوده و کمک کرده است تا دنیا در مجموع شرایط بهتری پیدا کند.

#گلوبالیسم
#پوپولیسم
#فلسفه_اقتصاد
#تجارت_آزاد
#فلسفه_سیاسی

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی

ترامپ فهمید ، بقیه نفهم بودند :
www.tgoop.com/lEECHbrain/136

عواقب جهانی سازی اقتصاد:
www.tgoop.com/lEECHbrain/152
مالکیت در قوانین آمریکا
بخش اول

فصل 9 - حق مالكيت
حق هيچ شخصى ... براى زندگى، براى آزادى، و براى مالكيت، بدون طى مراحل قانونى، از وى سلب نخواهد شد؛ همچنين دارايى خصوصى، بدون پرداخت غرامت منصفانه، مورد مصارف عمومى قرار نخواهد گرفت.
-- متمم پنجم قانون اساسى ايالات متحده آمريكا



به نظر بسيارى افراد حق مالكيت يك تصور منسوخ قديمى است، چيزى به جا مانده از روزگارانى بسيار دور كه در آن زمان منزلت فرد را حجم دارايى هاى وى معين مى كرد. در چنان دورانى، عمده دارايى ها متعلق به درصد اندكى از جمعيت بوده، و اين مالكيت براى آنان نه فقط ثروت و منزلت اجتماعى بلكه قدرت سياسى و همچنين اقتصادى را به ارمغان مى آورد. اين يادآور دورانى است كه در آن زمان اكثريت مردم دارايى اندكى داشتند يا اصلا" صاحب هيچ گونه دارايى نبودند – براى مثال، زنان پس از ازدواجشان حق مالكيت خود نسبت به دارايى هاى گذشته خويش را كلا" از دست مى دادند – و از اين رو حكومت و جامعه تحت نظارت گروه معدودى از سرآمدان قرار داشت. اكثر ما وضعيت حاضر را ترجيح مى دهيم، اين زمان را كه دارايى ها در سطح گسترده ترى توزيع شده، مردم مى توانند علاوه بر منزلت مادى خويش، جايگاهى بر اساس دستاوردهاى غيرمادى خود بيابند، زنان ديگر در اسارت مفروضات منسوخ نيستند، و حق راى دادن اكنون در هيچ جاى جهان ديگر مشروط به زمين دار بودن نيست.

اما حق مالكيت و برخوردار بودن از دارايى هميشه بخش مهمى از حقوق مردم بوده است. در " كنوانسيون فيلادلفيا " (1) كه زمينه ساز طرح نهايى قانون اساسى ايالات متحده بود، جان راتلج (2) از ايالت كاروليناى جنوبى (3) به ديگر نمايندگان يادآور شد كه " مالكيت قطعا" هدف اصلى جامعه ما بوده است." اما در واقع چندان نيازى به اين يادآورى نبود، چون طراحان قانون اساسى همگى معتقد بودند كه رعايت حق مالكيت افراد محور معاهدات اجتماعى را شكل مى دهد. آنان نه فقط تدايبر حفاطتى نهادينه اى را در قانون اساسى براى حمايت از اين حق پيش بينى كرده بودند، بلكه به خواست ملت به زودى بندهاى مهمى از طريق " منشور حقوق " (4) براى تحكيم اين حمايت به قانون اساسى افزوده شد. از اين گذشته، هدف بنيان گذاران ايالات متحده نه فقط تعميم دادن اين حمايت ها به املاك يا دارايى هاى قابل تشخيص بلكه تعميم دادن آن ها به همه حقوق ملازم با مالكيت – منقول و غيرمنقول، مادى و غيرمادى – بود. آنان معتقد بودند كه حق مالكيت " حافظ هر حق ديگرى " است، زيرا بدون حق فرد براى تملك، بدون استفاده و برخوردارى از دارايى به صورتى فارغ از مداخلات خودسرانه حكومت، هيچ گونه آزادى اى نمى تواند وجود داشته باشد.

در حال حاضر، حق مالكيت هنوز براى مردم آمريكا اهميت دارد. حق تحت تملك در آوردن آنچه خود خلق كرده، ساخته، خريده، يا حتى به عنوان هديه دريافت داشته ايد – اطمينان از اين كه دولت نمى تواند آن را جز به اتكاى روال هاى قانونى اكيد از شما سلب كند – فراهم كننده امنيت مادى اى مى شود كه همپاى آزادى هاى نامادى ترى همچون آزادى بيان و آزادى در حريم شخصى پيش مى رود. حكومتى كه حق مالكيت را از مردم سلب مى كند درست به اندازه حكومتى منش مستبدانه دارد كه مردم را از آزادى بيان و حق راى دادن محروم مى كند.

پژوهشگران حقوقى به هنگام سخن گفتن از حقوق، اغلب از يك " رشته حقوق " (5) سخن مى گويند و منظورشان از اين تعبير آن است كه همه حقوق رابطه نزديكى با يكديگر دارند. اگر ما ديگر اعتقاد نداريم كه حق مالكيت زيربناى همه ديگر آزادى ها است، با اين حال معتقد ايم كه آزادى يك بافت منسجم است، و در اين بافت تك تك حقوقى كه با هم آن رشته را مى سازند وجودشان براى حفظ يكديگر اهميت دارد. اين نكته به همان اندازه كه در مورد آزادى بيان صدق مى كند در مورد حق مالكيت نيز صدق دارد.

ادامه
www.tgoop.com/JAAMEbaaz/6875
🔹اقتصاد ایران یک‌سوم ترکیه شده اما عده‌ای تندروی خشک‌مغز هنوز دنبال انزوای ایران هستند!
@rouzeeghtesad
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
🔺 کشور‌های برتر از نظر ارزش منابع طبیعی

🔹ایران با داشتن ۲۷ تریلیون دلار، پنجمین کشور با بیشتر ذخایر منابع طبیعی (نفت، گاز، زغال سنگ، کروم، مس، سنگ آهن، سرب، منگنز، روی و ...) در جهان محسوب می شود.

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 ۱۳۷ هزار خودرو در خیابان های والنسیای اسپانیا پس از وقوع سیل


پی‌نوشت:
ممکنه بشه در مورد نقش آلاینده های زیست محیطی در بوجود اومدن شرایط موجود تشکیک کرد
ولی اگر نقش بشر یک درصد هم باشه باید بهش پرداخت و هرچه ممکنه آلاینده ها رو کاهش داد
ولکن ترامپ...

🔻 ترامپ وزارت انرژی را به مخالف انرژی پاک و بحران اقلیمی سپرد.

▫️دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا «کریس رایت» را که منکر «انرژی پاک» و «بحران اقلیمی» شده است، به عنوان وزیر انرژی در دولت جدید خود معرفی کرد.
▫️رایت مدیرعامل شرکت «لیبرتی انرژی» است که به شرکت‌هایی که در زمینه استخراج نفت شیل فعال هستند، کمک کرده و نقش قابل توجهی در افزایش تولید سوخت‌های فسیلی در آمریکا داشته است.
▫️رایت یک سال پیش در نوشته‌ای در شبکه اجتماعی «لینکدین» «بحران اقلیمی» را انکار کرد و نوشت: هیچ بحران اقلیمی وجود ندارد و البته در موضوع انرژی در بحبوحه انتقال به یک مرحله جدید قرار نداریم.
▫️وی افزود که «عبارت آلودگی کربنی، ظالمانه است» زیرا حیات به دی‌اکسید کربن وابسته است.

#تغییرات_اقلیمی

@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پژوهشی توسط Henri Tajfel در سال 1971 انجام شد. در این آزمایش، شرکت‌کنندگان 14 ساله بودند و باید تعداد نقاطی که روی مانیتور ظاهر می‌شد را حدس می‌زدند. این نقاط خیلی سریع نمایش داده می‌شدند، به‌طوری‌که شرکت‌کنندگان نمی‌توانستند به‌طور دقیق آنها را بشمارند و فقط یک تخمین می‌زدند.
سپس محققان به‌طور ساختگی افراد را به دو گروه تقسیم کردند: گروه بیش‌تخمین‌زن‌ها و گروه کم‌تخمین‌زن‌ها. این تقسیم‌بندی کاملا تصادفی و بی‌پایه بود. بعدا مشاهده شد که افراد به هم‌گروهی‌های خود بیشتر هدیه یا پاداش می‌دادند، حتی با وجود اینکه هیچ آشنایی قبلی با هم نداشتند و منافع واقعی در کار نبود. این نشان داد که انسان‌ها حتی بر سر کوچک‌ترین و بی‌معنی‌ترین اشتراکات، احساس تعلق پیدا می‌کنند و به نفع اعضای گروه خود تعصب نشان می‌دهند.

#دکتر_مکری

#در_باب_تعلق
#اصالت_روانشناسی

@Me_and_therapist | روانشناسی و روان درمانی
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی می گن می‌خوان بنزین رو گرون کنند

واکنش عوام :

پی‌نوشت:
یکی از وجوه نابالغی های ما اینه که ضررهای نقد و لذات کوتاه مدت رو ولو کمتر باشن ولی ضرر دراز مدت و منافع بلندمدت رو نمی بینم.

ملت مون عنایت ندارن این که « قیمت بنزین یک سوم آب معدنی » هست ، دودش تو چشم خودشون می ره.

این صحبت صرفا تببینی و توصیفی هست
نه تجویزی و توصیه ای
یعنی تبلیغ و توجیه ( یا منع ) افزایش قیمت نیست.
فقط خواستم توجه باین موضوع جلب بشه.

البته این نکته هم مهمه که:
حکومت ایران سالها گند زده به اعتماد مردم و اعتبار خودش
و طبیعیه که هرکاری بخوان بکنند مردم مخالف باشند.

#بنزین

@Nviolence2 | تحلیل و/یا قصه
@JAAMEbaaz | فلسفه‌‌ی علوم اجتماعی
2024/12/26 11:01:45
Back to Top
HTML Embed Code: