tgoop.com/Jbn40/3288
Last Update:
روانسر در ماتم و اشک!
إنا لله وإنا إليه راجعون!
با کمال تأسف و دریغ، خزانی سرد و زمهریر آسا بر باغ زندگی دوست ارجمندمان کاک صابر صیداحمدی وزید و دو نوگل و بلکه دو سرو زندگی اش، زهرا و آراس، را از آغوش پر مهرش واستاند و به سوی سرای جاوید بدرقه کرد!
این حادثه تلخاتلخ و جگر سوز، نه بر دل ایشان بلکه چادر غم بر آسمان شهرمان کشید و چشم ها را گریان و دل ها را بریان ساخت!
باری اگر تلخ و اگر شیرین، ما محکوم تقدیر حکیمانه خداوندیم و همچون طفل آزرده از مادر، پناهگاه و منبع آرامشی جز او نداریم و تنها به خود او پناه می بریم و عاجزانه دست عجز و التماس به در گاهش بر می داریم که این نوگلان نازنین را در بهشت خویش جای دهد و به همه داغدیدگان و دلسوختگان این حادثه، دوام عافیت، صبر مؤمنانه و پاداش فراوان عنایت فرماید و به ویژه دوست ارجمندمان را توفیق دهد که از اسم پرمعنا و الهامگرش، برای این مرحله زندگی، صفت بسازد و با شهامت و صبوری همچون گذشته تکیه گاه عاطفی خانواده و آموزگار بردباری و شکیبایی بماند!
ای گلبنِ باغِ شاهنشَهی
که مانده است دامانت از گُل، تهی
در این باغ، یک شاخ و یک برگ نیست
که لرزنده از صَرصَرِ مرگ نیست!
خوشا حال آن زیرکِ پندگیر
که از مرگ غیر است، عبرت پذیر!
ز مرگِ کَسانش رسد زندگی
کند زندگی، صرف در بندگی!
پیِ راحتِ جانِ آگاهِ خویش
مُهیّا کند توشهٔ راهِ خویش
همه کارها را به یزدان، گذار
که بیرون ز تقدیر او نیست کار!
رسد بانگ ازین طارمِ زرنگار
که سخت است داغِ جدایی ز یار
وز آن سخت تر، ناسپاسی بود
که بیرون ز یزدان شناسی بود
به آن، دامنِ یار ناید به کف
شود نیز مزدِ مصیبت، تلف!
چه زیرک بُوَد هر که زین دردِ سخت،
کشد بر درِ صبر و آرام، رَخت
نه تلخ از جَزَع گردد امروز و شور
نه از مُزد٘ ماند در آینده، دور
بحمداللهی آگَه از خوب و زشت
که باشد تو را آگهی در سرشت
ز افراط و تفریط، خاطر تُهی
رَوی راست بر موجبِ آگهی
همی رَو بر این سیرتِ مستقیم
همی زی ز آفاتِ گیتی، سلیم!
اگر ریخت گُل، باغ پاینده باد،
وگر رفت مَه٘، مِهر تابنده باد!
@jbn40
BY کانال جلیل بهرامی نیا
Share with your friend now:
tgoop.com/Jbn40/3288