اوجگیری سوریه
به اغلب احتمال شش ماه نگذشته خیز اقتصادی سوریه آغاز شده و رکورد بیشترین رشدهای اقتصادی را در خاورمیانه به خود اختصاص خواهد داد. دمشق از جریان ضد توسعه جدا شده و حالا اندک اندک در پی زندگی است.
#یدالله_کریمیپور
@kaimipour_k
به اغلب احتمال شش ماه نگذشته خیز اقتصادی سوریه آغاز شده و رکورد بیشترین رشدهای اقتصادی را در خاورمیانه به خود اختصاص خواهد داد. دمشق از جریان ضد توسعه جدا شده و حالا اندک اندک در پی زندگی است.
#یدالله_کریمیپور
@kaimipour_k
سرانجام جمهوری اسلامی
همین چند روز پیش، گفتوگویی با جناب مهدی نصیری گرانمایه داشتم که بیشتر به شکل مصاحبه-مناظره بود. یکی از پرسشهای غیرمستقیم ایشان، به عاقبت جمهوری اسلامی اختصاص داشت.
راستش، در آن لحظه نتوانستم پاسخی کوتاه و جامع که درخور این پرسش باشد، ارائه دهم. این پرسش در ذهنم باقی ماند تا بلکه بتوانم در گزارهای کوتاه حق مطلب را به جای آورم. اینک با تأمل بیشتر و کلی کنکاش با خود، به نتیجهای رسیدم که به نظرم پاسخ مناسبی برای آن پرسش است:
جمهوری اسلامی میتواند بماند، به شرط آنکه استراتژی بزرگ و ملّی ایران را بر پایه دستاوردها و نظام مدیریتی حکومت پهلوی دوم بازتعریف کند؛ البته با تطبیق این مبنا با روح زمانه و تغییرات شگرف در فضاهای درونی و پیرامونی.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
همین چند روز پیش، گفتوگویی با جناب مهدی نصیری گرانمایه داشتم که بیشتر به شکل مصاحبه-مناظره بود. یکی از پرسشهای غیرمستقیم ایشان، به عاقبت جمهوری اسلامی اختصاص داشت.
راستش، در آن لحظه نتوانستم پاسخی کوتاه و جامع که درخور این پرسش باشد، ارائه دهم. این پرسش در ذهنم باقی ماند تا بلکه بتوانم در گزارهای کوتاه حق مطلب را به جای آورم. اینک با تأمل بیشتر و کلی کنکاش با خود، به نتیجهای رسیدم که به نظرم پاسخ مناسبی برای آن پرسش است:
جمهوری اسلامی میتواند بماند، به شرط آنکه استراتژی بزرگ و ملّی ایران را بر پایه دستاوردها و نظام مدیریتی حکومت پهلوی دوم بازتعریف کند؛ البته با تطبیق این مبنا با روح زمانه و تغییرات شگرف در فضاهای درونی و پیرامونی.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
داستان فیلترینگ به کجا خواهد رسید؟
راستش من نمیتوانم پدیدهها و رخدادها را غیراستراتژیک ببینم؛ انگار این نگاه برایم عادت شده است و با آن خو گرفتهام!
به یاد دارم هنگامی که در میانههای دهۀ هفتاد ویدئو خریدم، همسرم برآشفت. مخصوصاً که رئیسجمهور وقت، سیدمحمد خاتمی، علیه آن موضع گرفته بود؛ اما به لطایفالحیل از این مرحله گذشتم و چند سال بعد ماهواره را روی پشتبام نصب کردم. غوغایی برپا شد، ولی بهرغم تمام چالشهای درون و بیرون خانه، درنهایت موفق شدم و سرانجامش نکو بود.
این تغییر و دسترسی به منابع جهانی، باعث شد در کلاسها بهروزتر باشم و دانشجویان نتوانند به پای من برسند. حتی بسیاری از آنان از تحلیلها و اطلاعات گستردهای که ارائه میدادم، شگفتزده میشدند. تنها دلیلش این بود که من ماهواره داشتم و با جهان در ارتباط بودم، درحالیکه آنان در زندان صداوسیما گرفتار بودند.
در زمینه موبایل و اینترنت هم پیشتازیام حفظ شد، البته این بار چهار فرزندم گوی سبقت را از من ربودند. همین دسترسی و اشراف به تکنولوژی جهانی به آنان کمک کرد که حدیث «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین (دانش بجویید هرچند در چین باشد)» را سولوحۀ خود قرار دهند و هرکدام در یکی از نقاط دنیا تحصیل کنند و دانشآموختۀ دانشگاههای معتبر در رنکینگ جهانی شوند. این پیشرفتها بدون هزینۀ گزاف ممکن شد، چراکه توان مالیاش را نداشتیم.
میخواهم کوتاه بگویم: با دسترسی و اشراف بر جهان از طریق اینترنت، میتوان ره صدساله را یکساله پیمود. این خوان پهناور و سفرۀ شگفت و غیرقابلمحاسبۀ جهانی که اینترنت نام دارد، همه چیز در خود دارد؛ از خوراکهای سمی و کشنده تا مواد مینوی!
اما در این میان، سالهاست در این دیار، تنی چند که روزگار و سیاست و قدرت به آنان اختیار تصمیمگیری برای میلیونها شهروند را داده است، در تلاشاند بر دسترسی آزادانه به این سفرۀ گسترده فیلتر بگذارند و به خیال خود سدی در برابر مشاهدۀ مردم شوند. بهظاهر آنها در هراساند که چشم و گوش مردم باز شود و یا راهشان به جهنم باز! میگویند دغدغۀ روانهشدن مردم به دوزخ را دارند؛ دغدغهای که از اساس بیسرانجام است، چراکه حتی اغلب بستگان و نزدیکان این تصمیمگیران هم سرانجام راهی برای دورزدن فیلترها مییابند.
به باور من، مردم دیگر برای رفع کامل یا محدود یا مرحلهای فیلترینگ، چشمانتظار رفع این ستم آشکار توسط این عقبماندگان تاریخ ایران نخواهند ماند؛ زیرا بهزودی، ندای هاتف غیبی و اینترنت آزاد از طریق فناوریهای جدید مانند استارلینک در این بازار هم فراگیر خواهد شد. گفته شده است که تا امروز بیش از ۲۲ هزار خانوار در ایران از این طریق به اینترنت آزاد دسترسی پیدا کردهاند و باورمندم که تا ۴ دیماه سال ۱۴۰۴، حداقل ۳۰ تا ۳۵ درصد خانوادهها به شبکۀ جهانی اینترنت ماهوارهای خواهند پیوست.
البته دولت با توسل به قوانین سعی خواهد کرد مانع شود، اما این تلاشها کمترین تأثیری بر روند نصب بشقابهای استارلینک نخواهد داشت. برآوردم این است که از اسفند امسال این مساله بین ملت-حکومت موجب کشمکشی رقیق خواهد شد. به گمانم حتی در فضای سیاسی کنونی، فراگیرشدن اینترنت ماهوارهای برای مردم کمهزینهتر به نظر می آید.
به قول بهبهانیها:
منتِ باغبو نکَش؛ یَه پیل هُدِه، گُندی بکَش.
#یدالله_کریمیپور
@karimipour_k
راستش من نمیتوانم پدیدهها و رخدادها را غیراستراتژیک ببینم؛ انگار این نگاه برایم عادت شده است و با آن خو گرفتهام!
به یاد دارم هنگامی که در میانههای دهۀ هفتاد ویدئو خریدم، همسرم برآشفت. مخصوصاً که رئیسجمهور وقت، سیدمحمد خاتمی، علیه آن موضع گرفته بود؛ اما به لطایفالحیل از این مرحله گذشتم و چند سال بعد ماهواره را روی پشتبام نصب کردم. غوغایی برپا شد، ولی بهرغم تمام چالشهای درون و بیرون خانه، درنهایت موفق شدم و سرانجامش نکو بود.
این تغییر و دسترسی به منابع جهانی، باعث شد در کلاسها بهروزتر باشم و دانشجویان نتوانند به پای من برسند. حتی بسیاری از آنان از تحلیلها و اطلاعات گستردهای که ارائه میدادم، شگفتزده میشدند. تنها دلیلش این بود که من ماهواره داشتم و با جهان در ارتباط بودم، درحالیکه آنان در زندان صداوسیما گرفتار بودند.
در زمینه موبایل و اینترنت هم پیشتازیام حفظ شد، البته این بار چهار فرزندم گوی سبقت را از من ربودند. همین دسترسی و اشراف به تکنولوژی جهانی به آنان کمک کرد که حدیث «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّین (دانش بجویید هرچند در چین باشد)» را سولوحۀ خود قرار دهند و هرکدام در یکی از نقاط دنیا تحصیل کنند و دانشآموختۀ دانشگاههای معتبر در رنکینگ جهانی شوند. این پیشرفتها بدون هزینۀ گزاف ممکن شد، چراکه توان مالیاش را نداشتیم.
میخواهم کوتاه بگویم: با دسترسی و اشراف بر جهان از طریق اینترنت، میتوان ره صدساله را یکساله پیمود. این خوان پهناور و سفرۀ شگفت و غیرقابلمحاسبۀ جهانی که اینترنت نام دارد، همه چیز در خود دارد؛ از خوراکهای سمی و کشنده تا مواد مینوی!
اما در این میان، سالهاست در این دیار، تنی چند که روزگار و سیاست و قدرت به آنان اختیار تصمیمگیری برای میلیونها شهروند را داده است، در تلاشاند بر دسترسی آزادانه به این سفرۀ گسترده فیلتر بگذارند و به خیال خود سدی در برابر مشاهدۀ مردم شوند. بهظاهر آنها در هراساند که چشم و گوش مردم باز شود و یا راهشان به جهنم باز! میگویند دغدغۀ روانهشدن مردم به دوزخ را دارند؛ دغدغهای که از اساس بیسرانجام است، چراکه حتی اغلب بستگان و نزدیکان این تصمیمگیران هم سرانجام راهی برای دورزدن فیلترها مییابند.
به باور من، مردم دیگر برای رفع کامل یا محدود یا مرحلهای فیلترینگ، چشمانتظار رفع این ستم آشکار توسط این عقبماندگان تاریخ ایران نخواهند ماند؛ زیرا بهزودی، ندای هاتف غیبی و اینترنت آزاد از طریق فناوریهای جدید مانند استارلینک در این بازار هم فراگیر خواهد شد. گفته شده است که تا امروز بیش از ۲۲ هزار خانوار در ایران از این طریق به اینترنت آزاد دسترسی پیدا کردهاند و باورمندم که تا ۴ دیماه سال ۱۴۰۴، حداقل ۳۰ تا ۳۵ درصد خانوادهها به شبکۀ جهانی اینترنت ماهوارهای خواهند پیوست.
البته دولت با توسل به قوانین سعی خواهد کرد مانع شود، اما این تلاشها کمترین تأثیری بر روند نصب بشقابهای استارلینک نخواهد داشت. برآوردم این است که از اسفند امسال این مساله بین ملت-حکومت موجب کشمکشی رقیق خواهد شد. به گمانم حتی در فضای سیاسی کنونی، فراگیرشدن اینترنت ماهوارهای برای مردم کمهزینهتر به نظر می آید.
به قول بهبهانیها:
منتِ باغبو نکَش؛ یَه پیل هُدِه، گُندی بکَش.
#یدالله_کریمیپور
@karimipour_k
بیچاره پزشکیان!
شایعۀ استعفای پزشکیان چنان اوج گرفت که حتی روزنامه کیهان هم به آن واکنش نشان داد. این روزنامه نوشت:
«به نظر میرسد این روزها مطرح کردن شایعۀ استعفا، استیضاح و حتی تعطیل کردن جلسات هیئت دولت، دارای انگیزههایی است که بنمایۀ آن ایجاد یک تورم سیاسی در داخل و خروجی آن انسداد در خارج از آن است. همچنین برخی دستهای آلوده به سرویسهای خارجی بهویژه صهیونیستها برای کنار رفتن پزشکیان لحظهشماری کرده تا یک فشار سیاسی با آنتالپی بالا را به کشور تحمیل کنند، این جریان در حال حاضر با پوشش نیروی انقلابی مشغول کار است.»
روزنامه کیهان اذعان میکند که شایعۀ استعفای پزشکیان را جریانی با پوشش انقلابیگری راه انداخته است.
خب، فرض کنیم همۀ اینها شایعه باشد و خدا کند که چنین باشد؛ اما در این میان، یک پرسش و اِن قُلت باقی میماند: حکومت از رئیسجمهور میخواهد رکورد «تالادخازه» را در سنگینوزن جابهجا کند و ایران را در قله قرار دهد، اما البته با بازوان زنجیرشده!
حکومت از پزشکیان انتظار دارد دست به اصلاحات بزند، اما درعینحال میخواهد هیچ تغییری هم صورت نگیرد. در بُعد داخلی، از او میخواهند آپاندیسها را با جراحی بردارد، اما مرتباً گوشزد میکنند که جراحی در کار نباشد! پزشکیان بین فرمانهای متناقضِ «بکن-نکنِ» حکومت سرگردان است. او را وادار به انجام تکالیف غیرممکن کردهاند. پزشکیان میخواهد به وعدههای انتخاباتیاش عمل کند، اما دستانش بسته است و هر گامی که برمیدارد، با پاتک رقبای حکومتی مواجه میشود.
مثلاً، گشت ارشاد با فشار رئیسجمهور جمع میشود، اما بلافاصله قانون حجاب اجباری به راه میافتد. یا در موضوع فیلترینگ، پس از وعدههای متعدد، دو پلتفرم کماهمیت رفع فیلتر میشوند؛ اما قوانین سختگیرانهتری در برابر شبکههای اجتماعی قرار داده میشود و پلتفرمهای اصلی را همچنان در فیلتر نگه میدارند. اینها، یعنی اینکه تیغ جراحی را از دستان مسعود گرفتهاند و از او میخواهند با دست بسته، بیمارِ دچار خونریزی را نجات دهد.
از سوی دیگر، در شرایطی که ایران تحت فشار و تهدید همهجانبۀ آمریکا، اسرائیل، ترکیه و تکفیریها محاصره شده است؛ مسعود را از تغییر ریل در مسیر سیاست خارجی و برقراری رابطۀ صادقانه و بیغلوغش با غرب بازمیدارند. از یکسو کابینه به گفتگو با اروپا و حتی ترامپ ترغیب میشود؛ اما از سوی دیگر، رؤیای حسینیه کردن کاخ سفید را در سر میپرورانند. از سویی، از فروپاشی اسد و زانو زدن حزبالله در هراساند و از سوی دیگر، بر ادامۀ راه نصرالله و سنوار تأکید دارند.
خب، پایان این تناقضها چه میتواند باشد؟ از پزشکیان در چنین فضا و شرایطی چه کاری ساخته است و از او چه انتظاری میتوان داشت؟
با وجود این شرایط محدودکننده و در این فضای پر از محدودیتها، پزشکیان نهتنها در وضعیت «کیشومات»، «آچمز» و «پات»، بلکه در موقعیت «زوگزانگ» گرفتار شده است؛ موقعیتی که هر حرکتی او را به شکست نزدیکتر میکند. به عبارت دیگر، اگر به هر حرکتی دست زند، در حرکت بعدیِ رقیب مات خواهد شد. از او خواسته میشود حرکتی انجام دهد؛ درحالیکه نتیجۀ هر حرکت، شکست و نابودی اوست. این است وضعیت بیچاره و درماندۀ پزشکیان.
آیا راهی برای برونرفت از این بنبست هست؟ آیا مسعود پزشکیان میتواند راهی برای تغییرات بیابد؟ یا این دور باطل همچنان ادامه خواهد یافت؟ یا در این بن بست مانده و ناگزیر تن به تسلیم و استعفا خواهد داد؟
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
شایعۀ استعفای پزشکیان چنان اوج گرفت که حتی روزنامه کیهان هم به آن واکنش نشان داد. این روزنامه نوشت:
«به نظر میرسد این روزها مطرح کردن شایعۀ استعفا، استیضاح و حتی تعطیل کردن جلسات هیئت دولت، دارای انگیزههایی است که بنمایۀ آن ایجاد یک تورم سیاسی در داخل و خروجی آن انسداد در خارج از آن است. همچنین برخی دستهای آلوده به سرویسهای خارجی بهویژه صهیونیستها برای کنار رفتن پزشکیان لحظهشماری کرده تا یک فشار سیاسی با آنتالپی بالا را به کشور تحمیل کنند، این جریان در حال حاضر با پوشش نیروی انقلابی مشغول کار است.»
روزنامه کیهان اذعان میکند که شایعۀ استعفای پزشکیان را جریانی با پوشش انقلابیگری راه انداخته است.
خب، فرض کنیم همۀ اینها شایعه باشد و خدا کند که چنین باشد؛ اما در این میان، یک پرسش و اِن قُلت باقی میماند: حکومت از رئیسجمهور میخواهد رکورد «تالادخازه» را در سنگینوزن جابهجا کند و ایران را در قله قرار دهد، اما البته با بازوان زنجیرشده!
حکومت از پزشکیان انتظار دارد دست به اصلاحات بزند، اما درعینحال میخواهد هیچ تغییری هم صورت نگیرد. در بُعد داخلی، از او میخواهند آپاندیسها را با جراحی بردارد، اما مرتباً گوشزد میکنند که جراحی در کار نباشد! پزشکیان بین فرمانهای متناقضِ «بکن-نکنِ» حکومت سرگردان است. او را وادار به انجام تکالیف غیرممکن کردهاند. پزشکیان میخواهد به وعدههای انتخاباتیاش عمل کند، اما دستانش بسته است و هر گامی که برمیدارد، با پاتک رقبای حکومتی مواجه میشود.
مثلاً، گشت ارشاد با فشار رئیسجمهور جمع میشود، اما بلافاصله قانون حجاب اجباری به راه میافتد. یا در موضوع فیلترینگ، پس از وعدههای متعدد، دو پلتفرم کماهمیت رفع فیلتر میشوند؛ اما قوانین سختگیرانهتری در برابر شبکههای اجتماعی قرار داده میشود و پلتفرمهای اصلی را همچنان در فیلتر نگه میدارند. اینها، یعنی اینکه تیغ جراحی را از دستان مسعود گرفتهاند و از او میخواهند با دست بسته، بیمارِ دچار خونریزی را نجات دهد.
از سوی دیگر، در شرایطی که ایران تحت فشار و تهدید همهجانبۀ آمریکا، اسرائیل، ترکیه و تکفیریها محاصره شده است؛ مسعود را از تغییر ریل در مسیر سیاست خارجی و برقراری رابطۀ صادقانه و بیغلوغش با غرب بازمیدارند. از یکسو کابینه به گفتگو با اروپا و حتی ترامپ ترغیب میشود؛ اما از سوی دیگر، رؤیای حسینیه کردن کاخ سفید را در سر میپرورانند. از سویی، از فروپاشی اسد و زانو زدن حزبالله در هراساند و از سوی دیگر، بر ادامۀ راه نصرالله و سنوار تأکید دارند.
خب، پایان این تناقضها چه میتواند باشد؟ از پزشکیان در چنین فضا و شرایطی چه کاری ساخته است و از او چه انتظاری میتوان داشت؟
با وجود این شرایط محدودکننده و در این فضای پر از محدودیتها، پزشکیان نهتنها در وضعیت «کیشومات»، «آچمز» و «پات»، بلکه در موقعیت «زوگزانگ» گرفتار شده است؛ موقعیتی که هر حرکتی او را به شکست نزدیکتر میکند. به عبارت دیگر، اگر به هر حرکتی دست زند، در حرکت بعدیِ رقیب مات خواهد شد. از او خواسته میشود حرکتی انجام دهد؛ درحالیکه نتیجۀ هر حرکت، شکست و نابودی اوست. این است وضعیت بیچاره و درماندۀ پزشکیان.
آیا راهی برای برونرفت از این بنبست هست؟ آیا مسعود پزشکیان میتواند راهی برای تغییرات بیابد؟ یا این دور باطل همچنان ادامه خواهد یافت؟ یا در این بن بست مانده و ناگزیر تن به تسلیم و استعفا خواهد داد؟
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
آیا رهبر دیده است؟
یکی از تکیهکلامهای معروف آیتالله خامنهای در توصیههایشان به مسئولان سیاست خارجی، تأکید بر عزت و عزتمداری بوده است. اما نتیجه و چکیدۀ این عزتمندی جمهوری اسلامی را در کلیپ چندثانیهای زیر میتوان مشاهده کرد. آیا ممکن است رهبر این صحنه را ندیده باشند؟
در این ویدئو، رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، بدون هیچگونه اعتنا یا احترام و بلکه سراسر موهن از کنار رئیسجمهور ایران میگذرد؛ نه ادای احترام میکند، نه دست میدهد و نه حتی کمترین اعتنایی نشان میدهد. اما همان اردوغان، با رؤسای جمهور مصر، روسیه، و چین با ادب و احترام برخورد میکند و با آنها دست میدهد. دریغ از کمترین اعتنا به پزشکیانِ مظلوم و لبخند بر لب! گویی پزشکیان، نه رئیسجمهور است و نه حتی مورد توجه برای یک نگاه دوستانه! بهنظر میرسد این رفتار، نشانهای از جایگاه فعلی ایران در عرصۀ بینالمللی باشد.
اردوغان حتی به آذربایجانیبودن و تبریزیبودن رئیسجمهور ایران نیز وقعی نمینهد. با دیدن این صحنهها، در این سن و سال اشکریزان این بیت حافظ را زیر لب زمزمه کردم:
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل/
زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
جناب رهبر! باور کنید، در تاریخ هفتادسالۀ ایران چنین بیاحترامی، ارجشکنی، توهین و بیآزرمی به شاه، رئیسجمهور و رهبر کشورمان سابقه نداشته است. البته این اتفاق تنها به اردوغان محدود نمیشود. بارها شاهد رفتارهای مشابه از سوی افرادی چون ولادیمیر پوتین و دیگر مقامات خارجی نسبت به مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی بودهایم.
این صحنهها و صحنههای مشابه، پرسشهایی اساسی را در ذهن مینشاند: چرا در جوامع جهانی و بین دولتهای بزرگ جایگاهی نداریم؟
چرا چنین خوار شدهایم و حواشی گردمان را فراگرفته است؟ آیا این وضعیت، شایستۀ کشوری با تمدن و پیشینۀ عظیم همچون ایران است؟
جناب رهبر! شاید وقت آن رسیده است که مفهوم عزت، فراتر از شعارهای مرسوم دیپلماتیک، در سیاست خارجی ایران تجلی یابد؛ عزت، نه در کلام، بلکه در عمل و سیاستهای مدبرانه.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
یکی از تکیهکلامهای معروف آیتالله خامنهای در توصیههایشان به مسئولان سیاست خارجی، تأکید بر عزت و عزتمداری بوده است. اما نتیجه و چکیدۀ این عزتمندی جمهوری اسلامی را در کلیپ چندثانیهای زیر میتوان مشاهده کرد. آیا ممکن است رهبر این صحنه را ندیده باشند؟
در این ویدئو، رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، بدون هیچگونه اعتنا یا احترام و بلکه سراسر موهن از کنار رئیسجمهور ایران میگذرد؛ نه ادای احترام میکند، نه دست میدهد و نه حتی کمترین اعتنایی نشان میدهد. اما همان اردوغان، با رؤسای جمهور مصر، روسیه، و چین با ادب و احترام برخورد میکند و با آنها دست میدهد. دریغ از کمترین اعتنا به پزشکیانِ مظلوم و لبخند بر لب! گویی پزشکیان، نه رئیسجمهور است و نه حتی مورد توجه برای یک نگاه دوستانه! بهنظر میرسد این رفتار، نشانهای از جایگاه فعلی ایران در عرصۀ بینالمللی باشد.
اردوغان حتی به آذربایجانیبودن و تبریزیبودن رئیسجمهور ایران نیز وقعی نمینهد. با دیدن این صحنهها، در این سن و سال اشکریزان این بیت حافظ را زیر لب زمزمه کردم:
جایِ آن است که خون موج زَنَد در دلِ لعل/
زین تَغابُن که خَزَف میشکند بازارش
جناب رهبر! باور کنید، در تاریخ هفتادسالۀ ایران چنین بیاحترامی، ارجشکنی، توهین و بیآزرمی به شاه، رئیسجمهور و رهبر کشورمان سابقه نداشته است. البته این اتفاق تنها به اردوغان محدود نمیشود. بارها شاهد رفتارهای مشابه از سوی افرادی چون ولادیمیر پوتین و دیگر مقامات خارجی نسبت به مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی بودهایم.
این صحنهها و صحنههای مشابه، پرسشهایی اساسی را در ذهن مینشاند: چرا در جوامع جهانی و بین دولتهای بزرگ جایگاهی نداریم؟
چرا چنین خوار شدهایم و حواشی گردمان را فراگرفته است؟ آیا این وضعیت، شایستۀ کشوری با تمدن و پیشینۀ عظیم همچون ایران است؟
جناب رهبر! شاید وقت آن رسیده است که مفهوم عزت، فراتر از شعارهای مرسوم دیپلماتیک، در سیاست خارجی ایران تجلی یابد؛ عزت، نه در کلام، بلکه در عمل و سیاستهای مدبرانه.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
داستان عجیب دو کشور!
در میان ۱۹۳ کشور عضو ملل متحد، داستان مناسبات و دشمنی دو کشور، شگفتآورترین و درعین حال پر تناقض ترین است.
در یکسو، «ایران» قرار دارد؛ کشوری کوچک با ۱۰ میلیون تن جمعیت و ۲۰۷۷۰ کیلومترمربع پهناوری، که از این مناظر به ترتیب در ردههای ۹۳ و ۱۴۹ جهان ایستاده است. باوجود این محدودیتها، ایران کوچک هم یکی از کشورهای بسیار پیشرفته در توسعۀ انسانی، درآمد سرانه، تحقیق و توسعه و دیگر شاخصهای پیشرفتگی است؛ هم از نظر قدرت نظامی بهویژه در زمینۀ نیروی هوایی، تسلیحات هستهای و سازمانهای اطلاعاتی نظامی، جزو ۷-۸ قدرت برتر جهان به شمار میرود. درعینحال، موجودیت این کشور کوچک نه تنها از سوی ۱۶۴ کشور عضو ملل متحد و ۵ عضو دائم شورای امنیت به رسمیت شناخته شده است، بلکه ایالاتمتحده، اروپا و ناتو نیز متحدان استراتژیکش هستند.
ولی از سوی دیگر، همین «ایران» دولتی متجاوز و اشغالگر و بلکه فاشیست است و برخلاف دیدگاه و رأی جامعهی جهانی، مانع از تشکیل کشور مستقل فلسطین شده و حتی پیوسته سودای گسترش نفوذ خود در میان ملتهای همسایه را در سر دارد.
در سوی دیگر این داستان، حکومت و دولت دیگری به نام «اسرائیل» قرار دارد؛ کشوری که صدها کیلومتر دورتر از «ایران» و بدون هیچ مرز مشترکی با آن است؛ ولی ۴۶ سال است که عزم خود را جزم کرده است تا «ایران» را از صحنۀ روزگار محو کند و بهجای آن کشوری به نام فلسطین برپا نماید.
«اسرائیل»، با جمعیتی نزدیک به ۹۱ میلیون نفر و مساحتی بیش از ۱/۷ میلیون کیلومترمربع، میراثدار تاریخی ارزشمند و دارای قدرت نظامی قابلتوجه، بهویژه در زمینۀ موشکی، است. اغلب فرماندهانش جنگدیدهاند؛ با این همه اسرائیل تحت تحریمهای بینالمللی و منطقهای شدید قرار دارد. دوستان بینالمللیاش انگشتشمار و دشمنانش در میان دولتها فراواناند. مهمتر اینکه از دیدگاه قدرت اخلاقی، یعنی میزان وفاداری مردمش به حکومت، در شرایط مناسبی نیست. از مشکلات متعدد داخلی رنج میبرد و دائم بر آن مشکلات و نارضایتیهای عمومی افزوده میشود.
باوجود تمامی این چالشها، رهبر و فرماندهان، حکومت و دولت «اسرائیل»، همچنان از هدفشان مبنی بر نابود کردن و از بین بردن ایران دست نمیکشند. این در حالی است که «کشور کوچک و غیرهمسایۀ ایران»، توانایی بالایی در تخریب زیرساختها، نقاط حساس و حیاتی تولیدی و فرماندهی و بهطورکلی فلج کردن «اسرائیل» دارد.
حال با توصیف فوق، پرسش اساسی این است:
اگر شما در «ایران» تصمیمگیرنده بودید و دائم با تهدید اسرائیل مبنی بر نابودی مواجه میشدید، چه میکردید؟
آیا همچنان به سیاست صبر استراتژیک ادامه میدادید و تنها به کنشهای «اسرائیل» واکنشی محدود نشان میدادید؟ یا اینکه اجازه نمیدادید تهدیدات موجود به نابودی شما منجر شود و ضربات کاری خود را پیش از آن وارد میکردید؟
(برای چند دقیقه جای کشورمان را با مثلا دشمن عوض کنیم. ضرب المثل یه سوزن به خودت و یه جوالدوز به دیگران را یادتون هست).
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
در میان ۱۹۳ کشور عضو ملل متحد، داستان مناسبات و دشمنی دو کشور، شگفتآورترین و درعین حال پر تناقض ترین است.
در یکسو، «ایران» قرار دارد؛ کشوری کوچک با ۱۰ میلیون تن جمعیت و ۲۰۷۷۰ کیلومترمربع پهناوری، که از این مناظر به ترتیب در ردههای ۹۳ و ۱۴۹ جهان ایستاده است. باوجود این محدودیتها، ایران کوچک هم یکی از کشورهای بسیار پیشرفته در توسعۀ انسانی، درآمد سرانه، تحقیق و توسعه و دیگر شاخصهای پیشرفتگی است؛ هم از نظر قدرت نظامی بهویژه در زمینۀ نیروی هوایی، تسلیحات هستهای و سازمانهای اطلاعاتی نظامی، جزو ۷-۸ قدرت برتر جهان به شمار میرود. درعینحال، موجودیت این کشور کوچک نه تنها از سوی ۱۶۴ کشور عضو ملل متحد و ۵ عضو دائم شورای امنیت به رسمیت شناخته شده است، بلکه ایالاتمتحده، اروپا و ناتو نیز متحدان استراتژیکش هستند.
ولی از سوی دیگر، همین «ایران» دولتی متجاوز و اشغالگر و بلکه فاشیست است و برخلاف دیدگاه و رأی جامعهی جهانی، مانع از تشکیل کشور مستقل فلسطین شده و حتی پیوسته سودای گسترش نفوذ خود در میان ملتهای همسایه را در سر دارد.
در سوی دیگر این داستان، حکومت و دولت دیگری به نام «اسرائیل» قرار دارد؛ کشوری که صدها کیلومتر دورتر از «ایران» و بدون هیچ مرز مشترکی با آن است؛ ولی ۴۶ سال است که عزم خود را جزم کرده است تا «ایران» را از صحنۀ روزگار محو کند و بهجای آن کشوری به نام فلسطین برپا نماید.
«اسرائیل»، با جمعیتی نزدیک به ۹۱ میلیون نفر و مساحتی بیش از ۱/۷ میلیون کیلومترمربع، میراثدار تاریخی ارزشمند و دارای قدرت نظامی قابلتوجه، بهویژه در زمینۀ موشکی، است. اغلب فرماندهانش جنگدیدهاند؛ با این همه اسرائیل تحت تحریمهای بینالمللی و منطقهای شدید قرار دارد. دوستان بینالمللیاش انگشتشمار و دشمنانش در میان دولتها فراواناند. مهمتر اینکه از دیدگاه قدرت اخلاقی، یعنی میزان وفاداری مردمش به حکومت، در شرایط مناسبی نیست. از مشکلات متعدد داخلی رنج میبرد و دائم بر آن مشکلات و نارضایتیهای عمومی افزوده میشود.
باوجود تمامی این چالشها، رهبر و فرماندهان، حکومت و دولت «اسرائیل»، همچنان از هدفشان مبنی بر نابود کردن و از بین بردن ایران دست نمیکشند. این در حالی است که «کشور کوچک و غیرهمسایۀ ایران»، توانایی بالایی در تخریب زیرساختها، نقاط حساس و حیاتی تولیدی و فرماندهی و بهطورکلی فلج کردن «اسرائیل» دارد.
حال با توصیف فوق، پرسش اساسی این است:
اگر شما در «ایران» تصمیمگیرنده بودید و دائم با تهدید اسرائیل مبنی بر نابودی مواجه میشدید، چه میکردید؟
آیا همچنان به سیاست صبر استراتژیک ادامه میدادید و تنها به کنشهای «اسرائیل» واکنشی محدود نشان میدادید؟ یا اینکه اجازه نمیدادید تهدیدات موجود به نابودی شما منجر شود و ضربات کاری خود را پیش از آن وارد میکردید؟
(برای چند دقیقه جای کشورمان را با مثلا دشمن عوض کنیم. ضرب المثل یه سوزن به خودت و یه جوالدوز به دیگران را یادتون هست).
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
کی را دشمن گرفته ایم؟!
این تصویر، تراکم هواپیماهای در حال پرواز و همزمان در آسمان دیشب (۲۴ دسامبر) آمریکا را نشان میدهد؛ یعنی پروازهای شب کریسمس.
خوب بنگریم!
درک و باور کردن این که ارزش ارزی آنچه فقط در این شب در آسمان ایالاتمتحده در حال پرواز است، دستکم بیشتر از ۱۷ برابر بودجه عمومی سال مالی ۱۴۰۳ جمهوری اسلامی ایران (بودجه دولت) است، برای رهبران و مدیران جمهوری اسلامی سخت و دشوار و شاید ناممکن بنماید.
خدا رحمت کند تیزبینی قائممقام فراهانی دایر بر مقایسه قدرت اقتصادی ایران و روسیه پس از جنگهای ایران و روس و عواقب برپا کردن جنگ جدید از سوی محمدشاه را که جنگیدن بدون قدرت اقتصادی، تنها منجر به تضعیف بیشتر و بیشتر است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این تصویر، تراکم هواپیماهای در حال پرواز و همزمان در آسمان دیشب (۲۴ دسامبر) آمریکا را نشان میدهد؛ یعنی پروازهای شب کریسمس.
خوب بنگریم!
درک و باور کردن این که ارزش ارزی آنچه فقط در این شب در آسمان ایالاتمتحده در حال پرواز است، دستکم بیشتر از ۱۷ برابر بودجه عمومی سال مالی ۱۴۰۳ جمهوری اسلامی ایران (بودجه دولت) است، برای رهبران و مدیران جمهوری اسلامی سخت و دشوار و شاید ناممکن بنماید.
خدا رحمت کند تیزبینی قائممقام فراهانی دایر بر مقایسه قدرت اقتصادی ایران و روسیه پس از جنگهای ایران و روس و عواقب برپا کردن جنگ جدید از سوی محمدشاه را که جنگیدن بدون قدرت اقتصادی، تنها منجر به تضعیف بیشتر و بیشتر است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دشمن اصلی اسرائیل!
به نظر میرسد دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده است که جمهوری اسلامی دیگر دشمن و تهدید محوری استراتژیک ش نخواهد بود. نتانیاهو و کابینهاش به خوبی دریافتهاند که جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نه توانایی استراتژیک تهدید امنیت و موجودیت اسرائیل را دارد و نه امکانات و برنامهای جدی برای محقق کردن چنین تهدیدی خواهد داشت.
احتمالاً دولت ترامپ نیز به همین نتیجه رسیده است. چنانکه روزنامه هاآرتص اخیراً نوشت: «فرصت حمله به تأسیسات هستهای ایران از دست رفت.» بر اساس گزارشها، دولت ترامپ نهتنها از حمله به ایران حمایت نمیکند، بلکه به اسرائیل هشدار داده است از اقداماتی که ممکن است ایالاتمتحده را در موقعیتهای خطرناک قرار دهد، خودداری کند.
در همین راستا، دیروز اختلافنظر میان بارنیا، رئیس موساد و نتانیاهو و کاتز (وزیر جنگ اسرائیل) آشکار شد. بارنیا خواهان تمرکز حملات هوایی بر ایران بهعنوان «سر مار» است، در حالی که نتانیاهو نگاه خود را به حملات سنگین علیه انصارالله در یمن معطوف کرده است. به هر روی بی بی در پی آن است که کار فشار بر حوثی ها را به عنوان پاکسازی محور مقاومت همچنان ادامه دهد. البته مخالفت با رفع تمرکز بر ایران در کابینه هنوز ادامه دارد. چنانکه همین دیروز سایت عبری یدیعوت آحارونوت گزارش داد: رئیس موساد توصیه کرده است که به جای حمله به یمن، ایران زیر حملات سنگین هوایی قرار گیرد؛ ولی نتانیاهو بهآسانی این توصیه را نادیده گرفت.
حال این پرسش مطرح است که چه شده و چرا جمهوری اسلامی دیگر در دستور کار استراتژیک حملات واکنشی اسرائیل نیست؟
به نظرم اسرائیل به این درک رسیده است که ظرفیت تهدیدگری جمهوری اسلامی برای سالها و بلکه دهها و شاید برای همیشه رو به خاموشی است. جمهوری اسلامی به هر دلیل دیگر نمیتواند و یا نخواهد خواست که امنیت یا موجودیت اسرائیل را به خطر بیندازد.
تمرکز اسرائیل بر ایران اکنون تنها معطوف به جلوگیری از دستیابی تهران به تسلیحات اتمی است؛ تهدیدی که خاموشسازی آن تنها از طریق همکاری نزدیک و مشترک با آمریکا میسور خواهد بود.
در عین حال، در ارتباط با محور مقاومت، اسرائیل سیاستی روشن را دنبال میکند: پاکسازی نهاییِ آخرین پایگاههای این محور درعراق و به ویژه یمن تحت کنترل حوثی ها!
در آینده نزدیک خواهیم دید که اسرائیل تمرکز خود را به رویارویی با تهدید ترکیه و اردوغان معطوف خواهد کرد. جالب اینجاست که آنکارا نیز به این رویکرد استراتژیک اسرائیل وقوف یافته است.
در یادداشتهای بعدی، به دلایل این تغییر استراتژیک و پیامدهای آن خواهم پرداخت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به نظر میرسد دولت اسرائیل به این نتیجه رسیده است که جمهوری اسلامی دیگر دشمن و تهدید محوری استراتژیک ش نخواهد بود. نتانیاهو و کابینهاش به خوبی دریافتهاند که جمهوری اسلامی در شرایط کنونی نه توانایی استراتژیک تهدید امنیت و موجودیت اسرائیل را دارد و نه امکانات و برنامهای جدی برای محقق کردن چنین تهدیدی خواهد داشت.
احتمالاً دولت ترامپ نیز به همین نتیجه رسیده است. چنانکه روزنامه هاآرتص اخیراً نوشت: «فرصت حمله به تأسیسات هستهای ایران از دست رفت.» بر اساس گزارشها، دولت ترامپ نهتنها از حمله به ایران حمایت نمیکند، بلکه به اسرائیل هشدار داده است از اقداماتی که ممکن است ایالاتمتحده را در موقعیتهای خطرناک قرار دهد، خودداری کند.
در همین راستا، دیروز اختلافنظر میان بارنیا، رئیس موساد و نتانیاهو و کاتز (وزیر جنگ اسرائیل) آشکار شد. بارنیا خواهان تمرکز حملات هوایی بر ایران بهعنوان «سر مار» است، در حالی که نتانیاهو نگاه خود را به حملات سنگین علیه انصارالله در یمن معطوف کرده است. به هر روی بی بی در پی آن است که کار فشار بر حوثی ها را به عنوان پاکسازی محور مقاومت همچنان ادامه دهد. البته مخالفت با رفع تمرکز بر ایران در کابینه هنوز ادامه دارد. چنانکه همین دیروز سایت عبری یدیعوت آحارونوت گزارش داد: رئیس موساد توصیه کرده است که به جای حمله به یمن، ایران زیر حملات سنگین هوایی قرار گیرد؛ ولی نتانیاهو بهآسانی این توصیه را نادیده گرفت.
حال این پرسش مطرح است که چه شده و چرا جمهوری اسلامی دیگر در دستور کار استراتژیک حملات واکنشی اسرائیل نیست؟
به نظرم اسرائیل به این درک رسیده است که ظرفیت تهدیدگری جمهوری اسلامی برای سالها و بلکه دهها و شاید برای همیشه رو به خاموشی است. جمهوری اسلامی به هر دلیل دیگر نمیتواند و یا نخواهد خواست که امنیت یا موجودیت اسرائیل را به خطر بیندازد.
تمرکز اسرائیل بر ایران اکنون تنها معطوف به جلوگیری از دستیابی تهران به تسلیحات اتمی است؛ تهدیدی که خاموشسازی آن تنها از طریق همکاری نزدیک و مشترک با آمریکا میسور خواهد بود.
در عین حال، در ارتباط با محور مقاومت، اسرائیل سیاستی روشن را دنبال میکند: پاکسازی نهاییِ آخرین پایگاههای این محور درعراق و به ویژه یمن تحت کنترل حوثی ها!
در آینده نزدیک خواهیم دید که اسرائیل تمرکز خود را به رویارویی با تهدید ترکیه و اردوغان معطوف خواهد کرد. جالب اینجاست که آنکارا نیز به این رویکرد استراتژیک اسرائیل وقوف یافته است.
در یادداشتهای بعدی، به دلایل این تغییر استراتژیک و پیامدهای آن خواهم پرداخت.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رکورددار ارائه گزارههای نادرست!
برآورد من این است که این فرد، تنها در عرض نیم دقیقه گفتوگو در یک رسانه دولتی، توانسته است ۹ گزاره نادرست را مطرح کند. به گمانم تاکنون هیچ فرد دیگری در جهان موفق نشده باشد در چنین مدت کوتاهی، این تعداد گزاره اشتباه بیان کند:
۱. آمریکا از درون فروپاشیده است.
۲. ایران یک ابرقدرت است.
۳. کاخ سفید موشکباران خواهد شد.
۴. آمریکا توان محاسبهی درست را ندارد.
۵. آمریکا حتی قادر به جنگ با قدرتی بسیار کوچکتر از ایران نیست، چه رسد به ایران.
۶. در صورت جنگ با ایران، آمریکا در سراسر دنیا گرفتار خواهد شد.
۷. پایگاههای داخلی آمریکا در جنگ با ایران موشکباران خواهند شد.
۸. ناوهای آمریکایی در جنگ با ایران غرق خواهند شد.
۹. دریاها و تنگهها در صورت جنگ با ایران ناامن خواهند شد.
چرا با اطلاعات غلط با احساسات شهروندان بازی می شود؟ چرا در یک حکومت الهی این همه اشتباه خطیر در ۳۰ ثانیه از سوی فردی ارائه شود و تصحیح هم نمی شود؟
به کدامین شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
برآورد من این است که این فرد، تنها در عرض نیم دقیقه گفتوگو در یک رسانه دولتی، توانسته است ۹ گزاره نادرست را مطرح کند. به گمانم تاکنون هیچ فرد دیگری در جهان موفق نشده باشد در چنین مدت کوتاهی، این تعداد گزاره اشتباه بیان کند:
۱. آمریکا از درون فروپاشیده است.
۲. ایران یک ابرقدرت است.
۳. کاخ سفید موشکباران خواهد شد.
۴. آمریکا توان محاسبهی درست را ندارد.
۵. آمریکا حتی قادر به جنگ با قدرتی بسیار کوچکتر از ایران نیست، چه رسد به ایران.
۶. در صورت جنگ با ایران، آمریکا در سراسر دنیا گرفتار خواهد شد.
۷. پایگاههای داخلی آمریکا در جنگ با ایران موشکباران خواهند شد.
۸. ناوهای آمریکایی در جنگ با ایران غرق خواهند شد.
۹. دریاها و تنگهها در صورت جنگ با ایران ناامن خواهند شد.
چرا با اطلاعات غلط با احساسات شهروندان بازی می شود؟ چرا در یک حکومت الهی این همه اشتباه خطیر در ۳۰ ثانیه از سوی فردی ارائه شود و تصحیح هم نمی شود؟
به کدامین شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انبوه معترضین
این کلیپ منعکس کننده تظاهرات امروز مخالفین رفع فیلتر پس از نماز جمعه و در پی فراخوان تظاهرات موتوری امت حزب الله مقابل مرکز ملی فضای مجازی است. راستش بیدرنگ یاد این یادداشت خیلی قدیمی کانال افتادم:
دوستی تعریف می کرد:
چند ماه پیش از فروپاشی شوروی، در روستایی نزدیک مسکو یکگردهمایی فاخر 400 نفره در پشتیبانی ازحزب کمونیست و رهبری آن برگزار شد. مردم روستا کمونیستهای مومن حزبی بودند. ولی چند روز پس از فروپاشی شوروی، هنگامی که رهبران کمونیست باقیمانده دهکده از مردم خواستند تا برای دفاع از حزب و ایدئولوژی آن و بازگشت شوروی، برای تظاهرات ثبت نام نمایند، تنها 42 تن نام نویسی کردند.
آمار بدی نبود. ولی در روز تظاهرات، از این42 تن، تنها 17 تن پیدایشان شد. از این عده نیز کم کم و بی سر و صدا و یواشکی 10 تن به خانه هایشان بر گشتند. شمار پرچم ها و پلاکاردها، چند برابر افراد باقیمانده بود. از ۴۰۰ حزبی، تنها ۷ مومن وفادار به انقلاب ، حزب و مرامشان، در صحنه باقی مانده بودند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
این کلیپ منعکس کننده تظاهرات امروز مخالفین رفع فیلتر پس از نماز جمعه و در پی فراخوان تظاهرات موتوری امت حزب الله مقابل مرکز ملی فضای مجازی است. راستش بیدرنگ یاد این یادداشت خیلی قدیمی کانال افتادم:
دوستی تعریف می کرد:
چند ماه پیش از فروپاشی شوروی، در روستایی نزدیک مسکو یکگردهمایی فاخر 400 نفره در پشتیبانی ازحزب کمونیست و رهبری آن برگزار شد. مردم روستا کمونیستهای مومن حزبی بودند. ولی چند روز پس از فروپاشی شوروی، هنگامی که رهبران کمونیست باقیمانده دهکده از مردم خواستند تا برای دفاع از حزب و ایدئولوژی آن و بازگشت شوروی، برای تظاهرات ثبت نام نمایند، تنها 42 تن نام نویسی کردند.
آمار بدی نبود. ولی در روز تظاهرات، از این42 تن، تنها 17 تن پیدایشان شد. از این عده نیز کم کم و بی سر و صدا و یواشکی 10 تن به خانه هایشان بر گشتند. شمار پرچم ها و پلاکاردها، چند برابر افراد باقیمانده بود. از ۴۰۰ حزبی، تنها ۷ مومن وفادار به انقلاب ، حزب و مرامشان، در صحنه باقی مانده بودند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
چرا حکومت ناکام بوده است؟
جمهوری اسلامی ایران هر طرح و برنامه کلانی را که در پیش گرفته، به شکست و ناکامی انجامیده است. بهعنوان نمونه، به دو هدف زیر که از کلانترین اهداف حکومت بودهاند، بنگریم:
۱. شکست کامل در دستیابی به اهداف سند ۲۰ساله چشمانداز (۱۴۰۴)؛
۲. شکست کامل در محو و نابودی اسرائیل (اشغالگر).
چرا جمهوری اسلامی از دستیابی به این اهداف بازمانده است؟ سهل است که وضعیت و موقعیت کشور، نسبت به ۲۰ سال پیش (آغاز اجرای سند چشمانداز) ، وخیمتر و بلکه نزدیک به فلاکت شده است.
برای نمونه، آیتالله خامنهای در سال۱۳۹۵، هفت مورد زیر را بهعنوان اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی برشمرد:
۱. استقلالخواهی و قطع هر نوع وابستگی؛
۲. حاکمیت اسلامی بر جامعه و ترویج ارزشهای دینی در کشور؛
۳. آزادی بیان و قلم؛
۴. عدالت و رفع تبعیضها؛
۵. پیشرفت مادی و گسترش رفاه؛
۶. احیای کرامت انسانی و نقش مردم در حاکمیت و تعیین سرنوشت خود؛
۷. زمینهسازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.
(منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله سید علی خامنهای)
اما کدام کارشناس استراتژی ملی یا حتی فردی نسبتاً عاقل است که نداند این اهداف توخالی ماندهاند و ایران بهسوی فلج شدن پیش میرود؟
چرا؟
چرا حکومت، دولتها و ملت از دستیابی به این اهداف درماندهاند؟
در این زمینه، کارشناسان و منتقدان، دهها پاسخ زیبا و خردمندانه دادهاند. من نیز در اینجا قصد دارم از منظر اصول استراتژیک ناتو پاسخی برای این پرسش ارائه دهم.
به گمان من، زیربنا و ریشه ناکامی حکومت در دستیابی به اهدافش، از جمله شکست تلخ و دردناک سند چشمانداز ۲۰ ساله و محو اسرائیل، بیشتر در گزاره زیر نهفته است:
جمهوری اسلامی نتوانسته است علایق خود را با علایق جهانی پیوند دهد.
تقریباً ۷۰ سال است که این گزاره در علم استراتژی قطعیت یافته است:
هیچ ملت، شرکت یا جنبش آزادیبخش و... نمیتواند به اهداف خود دست یابد، مگر آنکه علایق خود را با علایق جهانی، منطقهای و داخلی همراستا کند. در غیر این صورت، شکستش قطعی است.
برای اثبات این گزاره فوقالعاده حیاتی، میتوان دهها نمونه تاریخی، مانند گذار چین، لهستان، هند، و چکسلواکی را مطرح کرد.
شوربختانه، رهبران و دولتهای جمهوری اسلامی در طول ۴۶ سال گذشته این حقیقت استراتژیک را لمس وجدان نکردهاند. بدون فهم این اصل، هر تقلای ملی بیهوده و در حکم کوبیدن آب در هاون است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جمهوری اسلامی ایران هر طرح و برنامه کلانی را که در پیش گرفته، به شکست و ناکامی انجامیده است. بهعنوان نمونه، به دو هدف زیر که از کلانترین اهداف حکومت بودهاند، بنگریم:
۱. شکست کامل در دستیابی به اهداف سند ۲۰ساله چشمانداز (۱۴۰۴)؛
۲. شکست کامل در محو و نابودی اسرائیل (اشغالگر).
چرا جمهوری اسلامی از دستیابی به این اهداف بازمانده است؟ سهل است که وضعیت و موقعیت کشور، نسبت به ۲۰ سال پیش (آغاز اجرای سند چشمانداز) ، وخیمتر و بلکه نزدیک به فلاکت شده است.
برای نمونه، آیتالله خامنهای در سال۱۳۹۵، هفت مورد زیر را بهعنوان اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی برشمرد:
۱. استقلالخواهی و قطع هر نوع وابستگی؛
۲. حاکمیت اسلامی بر جامعه و ترویج ارزشهای دینی در کشور؛
۳. آزادی بیان و قلم؛
۴. عدالت و رفع تبعیضها؛
۵. پیشرفت مادی و گسترش رفاه؛
۶. احیای کرامت انسانی و نقش مردم در حاکمیت و تعیین سرنوشت خود؛
۷. زمینهسازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.
(منبع: پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله سید علی خامنهای)
اما کدام کارشناس استراتژی ملی یا حتی فردی نسبتاً عاقل است که نداند این اهداف توخالی ماندهاند و ایران بهسوی فلج شدن پیش میرود؟
چرا؟
چرا حکومت، دولتها و ملت از دستیابی به این اهداف درماندهاند؟
در این زمینه، کارشناسان و منتقدان، دهها پاسخ زیبا و خردمندانه دادهاند. من نیز در اینجا قصد دارم از منظر اصول استراتژیک ناتو پاسخی برای این پرسش ارائه دهم.
به گمان من، زیربنا و ریشه ناکامی حکومت در دستیابی به اهدافش، از جمله شکست تلخ و دردناک سند چشمانداز ۲۰ ساله و محو اسرائیل، بیشتر در گزاره زیر نهفته است:
جمهوری اسلامی نتوانسته است علایق خود را با علایق جهانی پیوند دهد.
تقریباً ۷۰ سال است که این گزاره در علم استراتژی قطعیت یافته است:
هیچ ملت، شرکت یا جنبش آزادیبخش و... نمیتواند به اهداف خود دست یابد، مگر آنکه علایق خود را با علایق جهانی، منطقهای و داخلی همراستا کند. در غیر این صورت، شکستش قطعی است.
برای اثبات این گزاره فوقالعاده حیاتی، میتوان دهها نمونه تاریخی، مانند گذار چین، لهستان، هند، و چکسلواکی را مطرح کرد.
شوربختانه، رهبران و دولتهای جمهوری اسلامی در طول ۴۶ سال گذشته این حقیقت استراتژیک را لمس وجدان نکردهاند. بدون فهم این اصل، هر تقلای ملی بیهوده و در حکم کوبیدن آب در هاون است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
پیشنهاد
خدا در آیه ۱۵۹ آل عمران که به آیه مشورت معروف است به روشنی به پیامبر دستور می دهد با مردم مشورت کند:
پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد.(سوره آلعمران، آیه ۱۵۹). هم این آیه و هم آیه ۳۸ سوره شوری و هم دها حدیث متقن لزوم مشورت رهبر با مردم و کارشناسان را مسجل ساخته است.
بر پایه این ایه و نیز با پشتوانه احادیث پر شمار، در جایگاه شهروند جمهوری اسلامی ایران، پیشنهاد میدهم با تکیه بر اصل وحدت و اخوت دینی، کمک به تقرب وحدت اسلامی، نفی فرقه گرایی، در راستای اصول سازمان همکاری های اسلامی و برای برونرفت از بحران ها و پیشرفت سریع ایران، در خواست شود که تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی یا محمد بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، ولیعهد پادشاهی عربستان سعودی، همزمان با انجام مسئولیت هایشان در کشورهای متبوع خویش، در جایگاه مشاورین ارشد حکومت و دولت ایران قرار گیرند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
خدا در آیه ۱۵۹ آل عمران که به آیه مشورت معروف است به روشنی به پیامبر دستور می دهد با مردم مشورت کند:
پس به [بركت] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُرمِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پيرامون تو پراكنده مىشدند. پس، از آنان درگذر و برايشان آمرزش بخواه، و در كار[ها] با آنان مشورت كن، و چون تصميم گرفتى بر خدا توكل كن، زيرا خداوند توكلكنندگان را دوست مىدارد.(سوره آلعمران، آیه ۱۵۹). هم این آیه و هم آیه ۳۸ سوره شوری و هم دها حدیث متقن لزوم مشورت رهبر با مردم و کارشناسان را مسجل ساخته است.
بر پایه این ایه و نیز با پشتوانه احادیث پر شمار، در جایگاه شهروند جمهوری اسلامی ایران، پیشنهاد میدهم با تکیه بر اصل وحدت و اخوت دینی، کمک به تقرب وحدت اسلامی، نفی فرقه گرایی، در راستای اصول سازمان همکاری های اسلامی و برای برونرفت از بحران ها و پیشرفت سریع ایران، در خواست شود که تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی یا محمد بن سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، ولیعهد پادشاهی عربستان سعودی، همزمان با انجام مسئولیت هایشان در کشورهای متبوع خویش، در جایگاه مشاورین ارشد حکومت و دولت ایران قرار گیرند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
اسرائیل در برابر ترکیه
تنش و بلکه مشاجره بین اسرائیل-ترکیه از ماه های آغازین ۲۰۲۵ هویدا خواهد شد. اسراییل بدین نتیجه دست یافته که ترکیه در جایگاه رهبری جهاناسلام با وجود شرایط و توانمندی متفاوت می تواند بسیار بهتر از ایران جبهه حمایت از فلسطین را ساماندهی کند. چرا؟!
۱- اسلام سنی
گرچه ترکیه جمهوری لائیک است، ولی ملت ش سنی است؛ آن هم حنفی که در برگیرنده بیش از ۸۰٪ اهل تسنن منطقه است. به ویژه این اردوغان و حزبش دارای تمایلات و رویکرد اسلامگرایانه اند. برخلاف ایران که به دلیل شیعی بودن نمی توانست رهبری ملت های منطقه را کسب کند، این بار اسرائیل با کشوری روبرو است که همرنگ اکثریت مردم و رهبران و احزاب مذهبی است. همین ویژگی درهای دیگر دولت ها و ملت های منطقه را بر روی ترکیه می گشاید؛
۲-غربگرایی
ترکیه نه تنها غربگرا و دارای سیستم لائیسیته است، که عضو ناتو به شمار می رود. در عین حال در حال تبدیل شدن به هاب انرژی اروپا است. چنین صبغه ای بر خلاف جمهوری اسلامی منزوی و در خود فرو رفته است؛
۳- توسعه یافته
پس از اسرائیل، جمهوری ترکیه از هر منظری و در مجموع و کلیت، توسعه یافته ترین کشور منطقه به شمار می رود. ترکیه در میزان های تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری خارجی، پیشرفت در بخش دفاعی، سیستم اطلاعاتی، تحقیق و توسعه و گردشگری و نفوذ نظامی منطقه ای، پا از مرزهای منطقه فراتر رفت نهاده است. درک قدرت بالای ملی از نظر تل آویو دور نمانده است. بی گمان اسرائیل در حال رصد تحولات و توسعه طلبی ترکیه بوده است.
۴- پیوندها
تنها کمبود ترکیه در کانون قرار گرفتن تجمیع ملت های منطقه است. با محور قرار گرفتن ترکیه در خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و حتی شمالآفریقا و ایضا غرب شبه قاره(پاکستان) و افغانستان، اسرائیل در شرایط محاصره، بلکه استیصال قرار خواهد گرفت.
کوتاه آن که از ۲۰۲۵ تضاد ترکیه- اسرائیل درلبه های گسل های منطقه ای آشکار خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
تنش و بلکه مشاجره بین اسرائیل-ترکیه از ماه های آغازین ۲۰۲۵ هویدا خواهد شد. اسراییل بدین نتیجه دست یافته که ترکیه در جایگاه رهبری جهاناسلام با وجود شرایط و توانمندی متفاوت می تواند بسیار بهتر از ایران جبهه حمایت از فلسطین را ساماندهی کند. چرا؟!
۱- اسلام سنی
گرچه ترکیه جمهوری لائیک است، ولی ملت ش سنی است؛ آن هم حنفی که در برگیرنده بیش از ۸۰٪ اهل تسنن منطقه است. به ویژه این اردوغان و حزبش دارای تمایلات و رویکرد اسلامگرایانه اند. برخلاف ایران که به دلیل شیعی بودن نمی توانست رهبری ملت های منطقه را کسب کند، این بار اسرائیل با کشوری روبرو است که همرنگ اکثریت مردم و رهبران و احزاب مذهبی است. همین ویژگی درهای دیگر دولت ها و ملت های منطقه را بر روی ترکیه می گشاید؛
۲-غربگرایی
ترکیه نه تنها غربگرا و دارای سیستم لائیسیته است، که عضو ناتو به شمار می رود. در عین حال در حال تبدیل شدن به هاب انرژی اروپا است. چنین صبغه ای بر خلاف جمهوری اسلامی منزوی و در خود فرو رفته است؛
۳- توسعه یافته
پس از اسرائیل، جمهوری ترکیه از هر منظری و در مجموع و کلیت، توسعه یافته ترین کشور منطقه به شمار می رود. ترکیه در میزان های تولید ناخالص داخلی، سرمایه گذاری خارجی، پیشرفت در بخش دفاعی، سیستم اطلاعاتی، تحقیق و توسعه و گردشگری و نفوذ نظامی منطقه ای، پا از مرزهای منطقه فراتر رفت نهاده است. درک قدرت بالای ملی از نظر تل آویو دور نمانده است. بی گمان اسرائیل در حال رصد تحولات و توسعه طلبی ترکیه بوده است.
۴- پیوندها
تنها کمبود ترکیه در کانون قرار گرفتن تجمیع ملت های منطقه است. با محور قرار گرفتن ترکیه در خاورمیانه، قفقاز، آسیای مرکزی و حتی شمالآفریقا و ایضا غرب شبه قاره(پاکستان) و افغانستان، اسرائیل در شرایط محاصره، بلکه استیصال قرار خواهد گرفت.
کوتاه آن که از ۲۰۲۵ تضاد ترکیه- اسرائیل درلبه های گسل های منطقه ای آشکار خواهد شد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
جمهوری اسلامی هم تغییر می کند
یک فرض جا افتاده در باره جمهوری اسلامی آن است که: رژیمی فناتیک، دگم و تغییر ناپذیر است. فرضی نادرست، با فکت هایی سطحی و برهان هایی سطحی تر.
جمهوری اسلامی هم پیشتر تغییر کرده و هم تغییر خواهد کرد. حتی تا جایی که به مقوله تغییرات موردی بر میگردد، به گمانم تغییر پذیرترین رژیم در خاورمیانه است. چرا و چگونه؟!
۱- آزادی گروگان ها
با این که تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنانش از سوی بنیانگذار و رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی به مثابه انقلاب دوم نامیده شد، ولی بالاخره حکومت ناگزیر به پذیرش عهدنامه الجزیره مبنی بر آزادی همه گروگان ها گردید. آن هم با مدیریت یکی از تندروترین انقلابیون: بهزاد نبوی و در دوره شهید رجایی. چرا؟
پاسخ ساده و روشن است: هراس از تهدید پرزیدنت رونالد ریگان جمهوریخواه؛
۲- پذیرش قطعنامه
با وجود پافشاری رهبری مبنی بر استمرار جنگ و دفاع در برابر عراق و جا افتادن تقاضای پیروزی نهایی و بلکه محو رژیم بعثی صدام، بالاخره رهبری جمهوری اسلامی با پذیرش قطعنامه شورای امنیت، تن به صلح و سازش داد. چرا؟
پاسخ ساده، کوتاه و روشن است: توان ادامه جنگ از جمهوری اسلامی گرفته شده بود؛
۳- عقب نشینی از سوریه
سوریه گرانیگاه محور مقاومت بود، ولی با فروپاشی رژیم بعث اسد و علویون، دست جمهوری اسلامی از آن و نقش حیاتی اش در تدارک رسانی به حزب الله، بریده شد. جرا؟
پاسخ کوتاه و روشن است:
درمجموع تاب آوری جمهوری اسلامی به هر دلیل، از جمله پوسیدگی رژیم اسد و ناتوانی مستشاران ایرانی در برابر ترکیه و تحریرالشام کمتر بود.
البته با اندکی فراست، کنکاش و مرور، می توان به دستکم ۹ مورد دیگر کوتاه آمدن، سکوت و بردباری گریز ناپذیر جمهوری اسلامی در مناسبات خارجی پی برد. برجام، احیای مناسبات با عربستان، نادیده و یا کم دیده انگاری حقابه های هیرمند و هریرود توسط افغانستان، از آن جمله اند.
ولی برخلاف بسیاری ارزیابی و گمان ها، جمهوری اسلامی در بخش داخلی نیز خواه و ناخواه در دهها مورد تن به تسلیم داده است. اجرایی نشدن قانون حجاب، تعطیلی گشت ارشاد، تعطیل کردن مواد قانونی مرتبط با ماهواره، فراگیری استفاده از دخانیات مثل قلیان در فضاهای عمومی و...فکت هایی اندک از تغییر رویه در عمل و اجرا به شمار می روند. از این ها فراتر ضرر دهی سنگین در فروش بنزین و حامل های انرژی ارزان قیمت است. چرا که دولت و حکومت، توانایی مدنی رویارویی و توجیه خیزش مردم را نداشته و یا از دست داده اند.
چکیده آن که هرگاه فشار بر جمهوری اسلامی غیر قابل تحمل و تاب آوری شود، حکومت خواه و ناخواه تن به سازگاری خواهد داد. ولی شوربختانه تن دادن به تغییرات بر اثر تهدید، فشار و اجبار، پدیده فرخنده ای نیست. زیرا فاقد ابعاد دگرگونی کلی و جامع تغییرات از بالا بوده و نشات گرفته از یک فکریه و تحول استراتزیک در راس هرم حکومت نیست.
ایانلسر و زلمای خلیل زاد، نویسندگان کتاب استراتژی آمریکا در قرن ۲۱، به رهبران حکومت ها سفارش می کنند: تغییر کنید، پیش از آن که ناگزیر به تغییر شوید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
یک فرض جا افتاده در باره جمهوری اسلامی آن است که: رژیمی فناتیک، دگم و تغییر ناپذیر است. فرضی نادرست، با فکت هایی سطحی و برهان هایی سطحی تر.
جمهوری اسلامی هم پیشتر تغییر کرده و هم تغییر خواهد کرد. حتی تا جایی که به مقوله تغییرات موردی بر میگردد، به گمانم تغییر پذیرترین رژیم در خاورمیانه است. چرا و چگونه؟!
۱- آزادی گروگان ها
با این که تسخیر سفارت آمریکا و گروگانگیری کارکنانش از سوی بنیانگذار و رهبر انقلاب و جمهوری اسلامی به مثابه انقلاب دوم نامیده شد، ولی بالاخره حکومت ناگزیر به پذیرش عهدنامه الجزیره مبنی بر آزادی همه گروگان ها گردید. آن هم با مدیریت یکی از تندروترین انقلابیون: بهزاد نبوی و در دوره شهید رجایی. چرا؟
پاسخ ساده و روشن است: هراس از تهدید پرزیدنت رونالد ریگان جمهوریخواه؛
۲- پذیرش قطعنامه
با وجود پافشاری رهبری مبنی بر استمرار جنگ و دفاع در برابر عراق و جا افتادن تقاضای پیروزی نهایی و بلکه محو رژیم بعثی صدام، بالاخره رهبری جمهوری اسلامی با پذیرش قطعنامه شورای امنیت، تن به صلح و سازش داد. چرا؟
پاسخ ساده، کوتاه و روشن است: توان ادامه جنگ از جمهوری اسلامی گرفته شده بود؛
۳- عقب نشینی از سوریه
سوریه گرانیگاه محور مقاومت بود، ولی با فروپاشی رژیم بعث اسد و علویون، دست جمهوری اسلامی از آن و نقش حیاتی اش در تدارک رسانی به حزب الله، بریده شد. جرا؟
پاسخ کوتاه و روشن است:
درمجموع تاب آوری جمهوری اسلامی به هر دلیل، از جمله پوسیدگی رژیم اسد و ناتوانی مستشاران ایرانی در برابر ترکیه و تحریرالشام کمتر بود.
البته با اندکی فراست، کنکاش و مرور، می توان به دستکم ۹ مورد دیگر کوتاه آمدن، سکوت و بردباری گریز ناپذیر جمهوری اسلامی در مناسبات خارجی پی برد. برجام، احیای مناسبات با عربستان، نادیده و یا کم دیده انگاری حقابه های هیرمند و هریرود توسط افغانستان، از آن جمله اند.
ولی برخلاف بسیاری ارزیابی و گمان ها، جمهوری اسلامی در بخش داخلی نیز خواه و ناخواه در دهها مورد تن به تسلیم داده است. اجرایی نشدن قانون حجاب، تعطیلی گشت ارشاد، تعطیل کردن مواد قانونی مرتبط با ماهواره، فراگیری استفاده از دخانیات مثل قلیان در فضاهای عمومی و...فکت هایی اندک از تغییر رویه در عمل و اجرا به شمار می روند. از این ها فراتر ضرر دهی سنگین در فروش بنزین و حامل های انرژی ارزان قیمت است. چرا که دولت و حکومت، توانایی مدنی رویارویی و توجیه خیزش مردم را نداشته و یا از دست داده اند.
چکیده آن که هرگاه فشار بر جمهوری اسلامی غیر قابل تحمل و تاب آوری شود، حکومت خواه و ناخواه تن به سازگاری خواهد داد. ولی شوربختانه تن دادن به تغییرات بر اثر تهدید، فشار و اجبار، پدیده فرخنده ای نیست. زیرا فاقد ابعاد دگرگونی کلی و جامع تغییرات از بالا بوده و نشات گرفته از یک فکریه و تحول استراتزیک در راس هرم حکومت نیست.
ایانلسر و زلمای خلیل زاد، نویسندگان کتاب استراتژی آمریکا در قرن ۲۱، به رهبران حکومت ها سفارش می کنند: تغییر کنید، پیش از آن که ناگزیر به تغییر شوید.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
ایران و اسراییل؛ متحدین ذاتی
به عنوان دانش آموخته ژئوپلیتیک، برآنم که هیچ دو کشوری در خاورمیانه به اندازه ایران و اسرائیل(اشغالگر) نمی توانند متحد و همپیمان استراتژیک قلمداد شوند. هر چند ایران و پاکستان از این دیدگاه نزدیکترند، ولی پاکستان در شبه قاره( آسیای جنوبی) و ایران جزو خاورمیانه به شمار می رود.
بنیاد اینگزاره نامانوس در فضای جمهوری اسلامی دستکم بر سه ستون استوار است؟!
۱- دشمنان مشترک
طی ۷۲ سال تکوین، اسراییل همواره و تقریبا بی انقطاع با ملت ها و دولت های عرب در حال کشمکش، مشاجره و جنگ بوده است. حتی هم اکنون نیز از ۲۲ دولت عضو اتحادیه عرب، تنها ۵ دولت آن را به رسمیت شناخته اند. بافرض تحکیم و گسترش صلح ابراهیم نیز، دغدغه اسرائیل از ناحیه دشمنی ملت های عرب پابرجا است. اسرائیل در چشم اندازهای درازمدت نمی تواند لحظه ای تهدید اعراب را نادیده انگارد.
ایران نیز کمابیش در چنین چنبره ای گرفتار بوده است. تحمل جنگ ۸ ساله و برباد دهنده از سوی کشوری عربی، آن هم با ملتی شیعی (اکثریت) خود گویای همهچیز است. مضافا این که تقریبا ۱۹ عضو اتحادیه عرب در اثنی جنگ، به گونه های مختلف پشتیبان عراق بعثی بودند. در عین حال هنوز هم مناسبات ایران با هیچکدام از دولت های عرب، استراتژيک و مبتنی بر هم پیمانی و اتحاد نیست. سهل است که حتی با برخی از این کشورها فاقد حداقلمناسبات رسمی است(مصر، مراکش، بحرین، جیبوتی و...)؛ به هر روی ایران نیز مانند اسرائیل همچنان از ناحیه دولت های عرب همسایه و دورتر زیر تهدید و فشار است؛
۲- مشابهت در انزوا
اسرائیل در ۲۷۰ درجه توسط ملت-دولت های عرب تحت محاصره فرهنگی(زبانی-دینی و ...) است. ایران نیز ۱۶۵ درجه از سوی ۷ ملت-دولت عرب (عمان، امارات، قطر، عربستان، بحرین، کویت و عراق ) در بر گرفته شده است. از جهات باختر و شمال نیز بیشتر با ملت-دولت های ترک و ترکمن همسایه است (ترکیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان) و از خاور نیز تطابق کمرنگ فرهنگی (زبانی-دینی و...) به چشم می خورد.
بنابراین ایران و اسراییل از منظر شاخص های فرهنگی دو ملت-دولت تنها محسوب می شوند.
در واقع بین ۱۶ کشور تشکیل دهنده خاورمیانه، تنها ایران، ترکیه و اسرائیل غیر عربند. همین ویژگی چارچوبی مستحکم را برای برقراری مناسبات استراتژیک بین دو ملت مهیا ساخته است؛
۳- دیگر تهدیدات مشترک
هر دو ملت از سوی بنیادگرایان متعدد تکفیری مورد تهدیدند. البته اسرائیل طی ۱۰-۱۲ سال گذشته با رخنه در صفوف داعش، القاعده و ...از آنها در جهت پیروزی تاکتیک ی علیه دشمنانش استفاده کرده است، ولی روشن است که در درازمدت ناگزیر تهدیدی علیه امنیت و حتی بقای محسوب می شوند. ایران شیعی نیز همواره یکی از سه هدف قتال همه تشکل های بنیادگرا بوده است.
در چنین فضا و شرایطی، همراهی، همکاری و بلکه اتحاد دو ملت در برابر این تهدید درازمدت مشترک طبیعی می نماید.
کوتاه آن که بر پایه شاخص های ژئوپولیتیک و از منظر ملی گرایی(زاویه دید ملت-دولت) ایران-اسراییل(اشغالگر) و با حذف دیدگاه های دیگر، متحدان سرشتی محسوب می شوند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به عنوان دانش آموخته ژئوپلیتیک، برآنم که هیچ دو کشوری در خاورمیانه به اندازه ایران و اسرائیل(اشغالگر) نمی توانند متحد و همپیمان استراتژیک قلمداد شوند. هر چند ایران و پاکستان از این دیدگاه نزدیکترند، ولی پاکستان در شبه قاره( آسیای جنوبی) و ایران جزو خاورمیانه به شمار می رود.
بنیاد اینگزاره نامانوس در فضای جمهوری اسلامی دستکم بر سه ستون استوار است؟!
۱- دشمنان مشترک
طی ۷۲ سال تکوین، اسراییل همواره و تقریبا بی انقطاع با ملت ها و دولت های عرب در حال کشمکش، مشاجره و جنگ بوده است. حتی هم اکنون نیز از ۲۲ دولت عضو اتحادیه عرب، تنها ۵ دولت آن را به رسمیت شناخته اند. بافرض تحکیم و گسترش صلح ابراهیم نیز، دغدغه اسرائیل از ناحیه دشمنی ملت های عرب پابرجا است. اسرائیل در چشم اندازهای درازمدت نمی تواند لحظه ای تهدید اعراب را نادیده انگارد.
ایران نیز کمابیش در چنین چنبره ای گرفتار بوده است. تحمل جنگ ۸ ساله و برباد دهنده از سوی کشوری عربی، آن هم با ملتی شیعی (اکثریت) خود گویای همهچیز است. مضافا این که تقریبا ۱۹ عضو اتحادیه عرب در اثنی جنگ، به گونه های مختلف پشتیبان عراق بعثی بودند. در عین حال هنوز هم مناسبات ایران با هیچکدام از دولت های عرب، استراتژيک و مبتنی بر هم پیمانی و اتحاد نیست. سهل است که حتی با برخی از این کشورها فاقد حداقلمناسبات رسمی است(مصر، مراکش، بحرین، جیبوتی و...)؛ به هر روی ایران نیز مانند اسرائیل همچنان از ناحیه دولت های عرب همسایه و دورتر زیر تهدید و فشار است؛
۲- مشابهت در انزوا
اسرائیل در ۲۷۰ درجه توسط ملت-دولت های عرب تحت محاصره فرهنگی(زبانی-دینی و ...) است. ایران نیز ۱۶۵ درجه از سوی ۷ ملت-دولت عرب (عمان، امارات، قطر، عربستان، بحرین، کویت و عراق ) در بر گرفته شده است. از جهات باختر و شمال نیز بیشتر با ملت-دولت های ترک و ترکمن همسایه است (ترکیه، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان) و از خاور نیز تطابق کمرنگ فرهنگی (زبانی-دینی و...) به چشم می خورد.
بنابراین ایران و اسراییل از منظر شاخص های فرهنگی دو ملت-دولت تنها محسوب می شوند.
در واقع بین ۱۶ کشور تشکیل دهنده خاورمیانه، تنها ایران، ترکیه و اسرائیل غیر عربند. همین ویژگی چارچوبی مستحکم را برای برقراری مناسبات استراتژیک بین دو ملت مهیا ساخته است؛
۳- دیگر تهدیدات مشترک
هر دو ملت از سوی بنیادگرایان متعدد تکفیری مورد تهدیدند. البته اسرائیل طی ۱۰-۱۲ سال گذشته با رخنه در صفوف داعش، القاعده و ...از آنها در جهت پیروزی تاکتیک ی علیه دشمنانش استفاده کرده است، ولی روشن است که در درازمدت ناگزیر تهدیدی علیه امنیت و حتی بقای محسوب می شوند. ایران شیعی نیز همواره یکی از سه هدف قتال همه تشکل های بنیادگرا بوده است.
در چنین فضا و شرایطی، همراهی، همکاری و بلکه اتحاد دو ملت در برابر این تهدید درازمدت مشترک طبیعی می نماید.
کوتاه آن که بر پایه شاخص های ژئوپولیتیک و از منظر ملی گرایی(زاویه دید ملت-دولت) ایران-اسراییل(اشغالگر) و با حذف دیدگاه های دیگر، متحدان سرشتی محسوب می شوند.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
نتیجه مناسبات ایران و آمریکا!
به باور من، هرگونه تفسیری از مناسبات ایران و آمریکا در دوران جمهوری اسلامی که به گزارهی راستین باراک اوباما ختم نشود، بیهوده است و چیزی جز سردرگم کردن خواننده نخواهد بود:
"ایران کمترین چالش را در برابر منافع بلندمدت آمریکا ایجاد کرده، اما جایزه خصمانهترین دشمن را به خود اختصاص داده است."
خلاصهی این گزاره اوباما آن است که رویکرد طولانیمدت ضدآمریکایی جمهوری اسلامی، در بین همه ملتها، کمترین تأثیر را بر قدرت جهانی آمریکا داشته است. بااینحال، جمهوری اسلامی با وجود این اثرگذاری ناچیز، خود را در معرض بیشترین و کشندهترین ضربات امریکا قرار داده است؛ موقعیتی که دشمنترین دولت، در برابر آمریکا تلقی شود. بهعبارتدیگر با وجود ایجاد کمترین خطر برای امریکا، بیشترین آسیب را برای ملت ایران از ناحیه امریکا تدارک دیده است.
این سخن به نوعی یادآور گزارهای است که به ماهاتیر محمد، معمار نوسازی مالزی، نسبت داده میشود. او در پاسخ به پرسش یکی از دولتمردان جمهوری اسلامی چنین گفته بود:
"آمریکا مانند گاومیشی قدرتمند است؛ ما به شیر آن چشم داریم، ولی شما با شاخهایش درگیر شدهاید."
هیچ تردیدی نیست که جمهوری اسلامی با اتخاذ چنین رویکردی، ایران را به مسیری هدایت کرده که جز نابودی و آسیب برای کشور، نتیجهای به همراه نداشته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
به باور من، هرگونه تفسیری از مناسبات ایران و آمریکا در دوران جمهوری اسلامی که به گزارهی راستین باراک اوباما ختم نشود، بیهوده است و چیزی جز سردرگم کردن خواننده نخواهد بود:
"ایران کمترین چالش را در برابر منافع بلندمدت آمریکا ایجاد کرده، اما جایزه خصمانهترین دشمن را به خود اختصاص داده است."
خلاصهی این گزاره اوباما آن است که رویکرد طولانیمدت ضدآمریکایی جمهوری اسلامی، در بین همه ملتها، کمترین تأثیر را بر قدرت جهانی آمریکا داشته است. بااینحال، جمهوری اسلامی با وجود این اثرگذاری ناچیز، خود را در معرض بیشترین و کشندهترین ضربات امریکا قرار داده است؛ موقعیتی که دشمنترین دولت، در برابر آمریکا تلقی شود. بهعبارتدیگر با وجود ایجاد کمترین خطر برای امریکا، بیشترین آسیب را برای ملت ایران از ناحیه امریکا تدارک دیده است.
این سخن به نوعی یادآور گزارهای است که به ماهاتیر محمد، معمار نوسازی مالزی، نسبت داده میشود. او در پاسخ به پرسش یکی از دولتمردان جمهوری اسلامی چنین گفته بود:
"آمریکا مانند گاومیشی قدرتمند است؛ ما به شیر آن چشم داریم، ولی شما با شاخهایش درگیر شدهاید."
هیچ تردیدی نیست که جمهوری اسلامی با اتخاذ چنین رویکردی، ایران را به مسیری هدایت کرده که جز نابودی و آسیب برای کشور، نتیجهای به همراه نداشته است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
هدف سیاست
طی ۴۶ سال گذشته به مناسبت شغلم با مدیران رده های پایینی، میانی و بالایی جمهوری اسلامی سرو کار داشته ام. لطفا به نتیجه زیر احترام بگذارید:
هدف غایی کسانی که وارد عرصه سیاست شده اند(نزدیک به همه)، یک چیز بوده است: پول
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
طی ۴۶ سال گذشته به مناسبت شغلم با مدیران رده های پایینی، میانی و بالایی جمهوری اسلامی سرو کار داشته ام. لطفا به نتیجه زیر احترام بگذارید:
هدف غایی کسانی که وارد عرصه سیاست شده اند(نزدیک به همه)، یک چیز بوده است: پول
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
قصه سوریه پایان یافت
البته می شود در باب آن چه جمهوری اسلامی ایران در سوریه از دست داد و کلان تر از کلان هم بود، مویه کرد، مرثیه سرود، شروه خواند و حتی روضه های خاص ساخت، ولی یدالله کریمی پور بر آن است که:
زین پس قصه نفوذ جمهوری اسلامی در شام به کلی پایان یافته و همه آرزوها به اتکای مجدد به این دولت و سرزمین از دست رفته است. این ضرب المثل دستکم در اینجا صادق است؛ آب رفته به جوی بر نمی گردد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
البته می شود در باب آن چه جمهوری اسلامی ایران در سوریه از دست داد و کلان تر از کلان هم بود، مویه کرد، مرثیه سرود، شروه خواند و حتی روضه های خاص ساخت، ولی یدالله کریمی پور بر آن است که:
زین پس قصه نفوذ جمهوری اسلامی در شام به کلی پایان یافته و همه آرزوها به اتکای مجدد به این دولت و سرزمین از دست رفته است. این ضرب المثل دستکم در اینجا صادق است؛ آب رفته به جوی بر نمی گردد.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
دلخوش نباشید
از ۸ روز پیش رسانه ها در باب آغاز مذاکرات جمهوری اسلامی-ایالات متحده و پرزیدنت جدیدش خبرها ساخته و گمانه ها زده اند. ولی تا امروز برآنم که نه گفتگویی در کار است و نه توافقی. اگر هم چنین شد، که بس بعید می نماید، توافقی جامع در کار نخواهد بود. چنین گمانه زنی هایی برای رفع التهاب از بازار و جامعه فراهم شده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k
از ۸ روز پیش رسانه ها در باب آغاز مذاکرات جمهوری اسلامی-ایالات متحده و پرزیدنت جدیدش خبرها ساخته و گمانه ها زده اند. ولی تا امروز برآنم که نه گفتگویی در کار است و نه توافقی. اگر هم چنین شد، که بس بعید می نماید، توافقی جامع در کار نخواهد بود. چنین گمانه زنی هایی برای رفع التهاب از بازار و جامعه فراهم شده است.
#یدالله_کریمی_پور
@karimipour_k