tgoop.com/KntuAnjomanEslami/1103
Last Update:
🟢 به یاد سه قطره خون؛
شریعترضوی، بزرگنیا، قندچی و به نام آزادی
(بیانیهٔ انجمن اسلامی به مناسبت ۱۶ آذر)
مقدمه؛
هفتاد سال پیش، ۱۶ام آذر سال ۱۳۳۲، در اوج خفقان پس از کودتای ۲۸ مرداد، دانشجویان دانشگاه تهران، در اعتراض به سفر ریچارد نیکسون و از سرگیری دوبارهٔ روابط ایران و بریتانیا، تجمعات گستردهای برپا کردند. در پی این اعتراضات، سه تن از دانشجویان به نامهای آذر (مهدی) شریعترضوی، احمد قندچی و مصطفی بزرگنیا کشته شدند. پس از این واقعه، ۱۶ام آذر توسط مردم و دانشجویان به عنوان روز دانشجو شناخته شده تا یادآور این باشد که هویت دانشجو، آزادیخواه و استقلالطلب است و او قرار نیست به راحتی در برابر ظلم مرتجعین، سر خم کند.
هر چند مدتی است که ۱۶ام آذر برای برخی تبدیل به دستمایهای برای تبلیغات دروغین و فرصتی برای سردادن شعارهای بیاساس شده است، اما برای دانشجویانی که همواره دغدغۀ آنچه بر جامعه می گذرد را دارند، یادآور وظیفهٔ ایشان و همچنین یادآور دانشجویان آزادهای است که در راه ایران، جان خود را فدا کردند.
جامعه؛
جامعۀ کنونی اما، بیشک متحمل یکی از شدیدترین خفقانهای تاریخ برای فعالیت فرهنگی و مدنی شده است. در امتداد برنامههای اقتصادی خرد و کلان جهت ارزشزدایی از کار، شاهد مفاسد ریز و درشت نیز هستیم که هر روز وضعیت معیشتی مردم را بیش از پیش بحرانی میکنند. ضعفهای مدیریتی در حوزههای مختلف، سرکوب تمامی حقوق و آزادیهای اولیۀ مدنی، سلب حق تشکلیابی یا جلوگیری از فعالیتهای تشکلها با بهانههای غیرقانونی؛ قلب هر شجاعی که به خود اجازه دهد که حول این مسائل فکر کند را به درد میآورد.
دانشگاه؛
دانشگاه نیز، این مهد ایدهها و نیروهای جوان؛ آیندۀ هر جامعهایست که تنها بر پایۀ فعالیت نهاد دانشجویی، قادر به ایفای نقش مهم خود در پویایی کشور و حرکت دادن آن در مسیر رشد میباشد. دغدغۀ نهاد دانشجویی همواره حول مسائل کشور در زمینههای مختلف بوده، هست و خواهد بود. حال اما با سرکوب تشکلهای دانشجویی، گویی حق فعالیت و پویایی از دانشجو گرفته شده است و هر فعالیت دانشجویی منتهی به پروندهسازیهای امنیتی و انضباطی و برخوردهای تند میشود.
اما دانشگاه همسو با جامعه است؛ نه این از آن خط میگیرد و نه دیگری نفوذ مطلقی دارد. دانشجو برآمده از دل جامعه است و جنبش دانشجویی خود را همراه دردهای مردم میداند.
پس سرکوب این جنبش آگاه به چه ماند؟ تربیت آدمآهنیهای بدون نظر و عقیده که چون بردههایی به برنامهٔ از پیش تعیین شده عمل کنند؟ یا مجرمی که تنها جرمش بیان نظر و عقیدهاش در جهت سازندگی میهنش است؟ دانشگاه چه؟ مؤسسهای که محدود به برگزاری چند کلاس درس است و بس؟
خواجه نصیر؛
چه ۱۶ آذر ۱۴۰۱ و بازداشت وحشیانۀ دانشجویان، چه قبلتر و چه بعدتر از آن؛ دانشگاه خواجه نصیر نیز مستثنی از احوال ناخوشایند حاکم بر جامعه نیست و گویی تولد چنین روزی را در فضایی مانند زندان به سر میبریم، زندانی که اگرچه دفاتر و بسترهای هماندیشی را میبندد اما با رویش ذهنهای منقلب شدهٔ جوانان آن چه میکند؟ زندانی که اگرچه فضای آن پادگانی شده و لنز دوربینها و نیروهای حراست در آن جولان میدهند اما مگر میتواند اندیشهٔ آزاد را دربند کند؟
البته که از دید اینان چنین نیست؛ بالاخره روز دانشجوست! گویی در بهترین شرایط هستیم و برنامهٔ نشاطآور و فریبنده به راه میاندازند، میگویند دانشگاه باید محل گفتگو باشد! نه، آنها قائل به گفتگو نیستند، آنها غل و زنجیر را میشناسند. ما اما از این زنجیرها و از تن دادن به بسترهای آزاداندیشی و تضارب آراء صوری گذر کردهایم و نمایشهای مضحکانه نیز دیگر اعتباری ندارد. نشاط دانشگاه با انتصابات غیردموکراتیک افرادی که نزد دانشجویان و اساتید وجاهتی ندارند، حاصل نمیشود.
لکن جنبش دانشجویی پیشروست و نه این نمایشها توان فریب دادن آن را دارند و نه با سرکوب متوقف میشود. سرکوب فراگیری که از سلب بدیهیترین حقوق دانشجو تا رونمایی از ابزار و افراد جدید؛ از وهمِ سلطه بر اذهان تا کتمان حقیقت و در نهایت بستن و بستن و بستن همراه است.
جنبش دانشجویی هست؛ زنده و پابرجا. و تا زمانی که هست، سودای واهی مرگ روح دانشجو ناشدنیست؛ این سودا را از سر خود پاک کنید.
@KntuAnjomanEslami
BY انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی
Share with your friend now:
tgoop.com/KntuAnjomanEslami/1103