tgoop.com/Love_narration/34540
Create:
Last Update:
Last Update:
وقتی میخندید انگار یک کهکشان ستاره توی چشماش به رقص در میومدن.
یک جهانِ تازهیِ دیگه ای توی سیاهچالهی چشماش کشف کرده بودم که تنها راهِ چارهم زل زدن به ستارههای رقصون داخل چشماش بود.
دلم میخواست بهش میگفتم :
میشه همیشه برام بخندی؟
اما حتی اگر بهشهم نمیگفتم همیشه میخندید ،
غم داشت میخندید.
ناراحت بود میخندید.
چشماش اشکی میشدن میخندید.
دلش میشکست میخندید.
قضاوت میشد میخندید.
غصهدار بود میخندید.
انگار تنها سلاحی که میتونست از خودش در برابرِ همهی دلگرفتگی و دلتنگیاش محافظت کنه فقط خندیدن بود.
اما هیچکسی نمیدونست پشتِ همه خندههایِ قشنگش که همه فکر میکردن از تهِ دلشه یه غمی به عظمت یک دنیا پنهون شده.
#فرگل_مشتاقی
BY 𝐃𝐞𝐥𝐬𝐞𝐝𝐚 ᥫ᭡
Share with your friend now:
tgoop.com/Love_narration/34540