Telegram Web
برنامه‌همایش‌مسئولیت‌اجتماعی‌علم‌ونقش‌انجمن‌های‌علمی.pdf
270.8 KB
📌برنامه اولین همایش سالانه اتحادیه انجمن‌های علوم‌اجتماعی ایران
🔸همایش «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی»

🔹زمان: دو‌شنبه و سه‌شنبه ۹ و ۱۰ بهمن‌ ۱۴۰۲
🔹 ساعت: ۱۳:۳۰ تا ۲۰
🔹 مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی ایران

www.tgoop.com/uissa1400
Forwarded from امتداد
ظفرقندی، در سی‌امین مجمع عمومی انجمن اسلامی جامعه پزشکی: حال امروز و چشم‌انداز آینده کشور و مردم خوب نیست/ علائم حیاتی به مرز هشدار رسیده‌اند/ یکی از بزرگترین نگرانی‌های ما مهاجرت و یا فرار نیروی انسانی نخبه رشته‌های مختلف پزشکی و غیر پزشکی است/ رشته‌های مهمی مثل جراحی قلب و بسیاری از رشته‌های پزشکی داوطلب ورود ندارند و کرسی‌های دستیاری خالی مانده!/ درخواست گواهی از نظام پزشکی برای خروج از کشور به چند برابر سنوات قبل رسیده/ ما درمان اساسی بیماری که کشور به آن مبتلا شده را رجوع و احترام به آرا مردم می‌دانیم

✍🏻امتداد-گروه خبر:
محمدرضا ظفرقندی، دبیرکل جامعه پزشکی در سی‌امین مجمع عمومی این انجمن که روز جمعه با حضور چهره‌هایی نظیر محمد جواد ظریف، سید محمد صدر، آذر منصوری، بهزاد نبوی، مصطفی معین علی شکوری‌راد و دیگر چهره‌های سیاسی و اعضای این انجمن برگزار شد، طی سخنانی اظهار داشت: نظامی که قراربود با مبانی جمهوریت، اسلام و ایران، سربلند و بالنده باشد در هر سه مقوله دچار چالش و لغزش و شکست شده است.

🔹جمهوریتی که باید مبنای مشروعیت و سرمایه اجتماعی نظام باشد و قاعدتا با رای مردم و انتخابات آزاد، واقعی و رقابتی و با ایجاد مجلسی که در راس امور باشد و نمایندگان منتخبش بیانگر تفکرات و آراء و سلیقه‌های گوناگون ملت باشند، در عمل با سازوکاری مهندسی شده هم در شکل و هم در محتوی از مشارکت مردم و از تاثیر وقدرت و امکان تغییر در سرنوشت مردم تهی شده است. اصل و اساس انتخابات در کشور مفهوم خود را از دست داده است.

🔹 تا جایی که تمام روسای جمهور ادوار گذشته رد صلاحیت می‌شوند و رئیس سابق و خودی مجلس و نواب ایشان هم تحمل نمی‌شوند و مشمول مهندسی و حذف نظارت استصوابی می‎‌شوند و تا جایی که وزیر سابق اطلاعات به شورای نگهبان با صراحت اعلام می‌کند که چون آقای هاشمی رفسنجانی رای بالایی دارد و صلاح نیست انتخاب شود باید ردصلاحیت شود.

🔹از یک سو در شکل انتخابات سازوکار نظارت استصوابی و ترکیب هیاتهای اجرایی و دخالت نهادهای امنیتی و نظامی موجب حذف گسترده افراد و احزاب رقیب میشود و از سوی دیگر در محتوای کار هم ایجاد نهادهای موازی و انتصابی مافوق مجلس شورای اسلامی محلی برای تاثیر مشارکت مردمی و برقراری مجلسی قدرتمند و در راس امور باقی نگذاشته است.

🔹امروز مجلس شورای اسلامی در اکثر امور مهم تقنینی کشور در سایه و تابع نهادهای بالادستی و انتصابی است و در امور نظارتی نیز مشمول محدودیت‌های متعدد تحفظی، آمرانه و دستوری است.

🔹 بعد از گذشت 45 سال از پیروزی انقلاب که باید مجلس قانونگذار و قانونمدار امور مملکت باشد و دانشگاه‌ها به بلوغ و استقلال رسیده باشند، هنوز تعیین ظرفیت پذیرش دانشجویان در دانشگاه¬ها، جذب اعضای هیات علمی و تعیین نحوه ارتقا اعضای هیات علمی و بسیاری امور دیگر توسط نهاد انتصابی شورای عالی انقلاب فرهنگی، چه مفهومی دارد؟ پاسخگوی عواقب و تبعات خسارت‌بار و جبران ناپذیر تصمیمات متعدد، غیر کارشناسی و ناصحیح این شورا چه کسی است؟

🔹در امور مهم دیگر کشور هم وضع به همین منوال است. با وجود تسلط نهادهای موازی متعدد نقش مجلس در امور سیاسی داخلی و خارجی، روابط بین الملل و دیپلماسی، تصمیمات کلان اقتصادی و اثرگذار بر معیشت مردم، (مانند اف.ای.تی.اف) بقدری کاهش یافته که حتی بر فرض تامین انتخاباتی واقعی و مشارکتی، امکان اثر گذاری و اصلاح امور از طریق مجلس میسر نخواهد بود.

🔹 در واقع آنچه قرار بود در آغاز انقلاب از طریق احترام به رای مردم و انتخابات آزاد مبنای جمهوریت نظام قرار گیرد، با صخره¬ای ستبر و کژروی مواجه شده و از معنا و محتوا تهی شده است. در مقوله اسلامیت نظام نیز با آنچه در آغاز انقلاب از عدالت، اخلاق، آزادی، حقوق مردم و بانوان، سازگاری اسلام با دموکراسی، توسعه، رفاه، پذیرش و تحمل عقاید و سلایق گوناگون، مطرح و تعریف شده بود، فاصله بعیدی گرفته‌ایم.

🔹 در بسیاری از امور و حتی خط مشی استراتژی انقلاب، نقش اسلام افراطی و مصباحی، بی‌توجهی به حقوق و نقش مردم، خرافات، عوام زدگی و شعارهای بی‌محتوا جایگزین اسلام رحمانی و معتدل، تعامل گر ، منطبق و منعطف با شرایط زمانی و جهانی و در جهت منافع مردم و کشور شده است.

🔸متن کامل

#امتداد
@emtedadnet
در حسرت زندگی نزیسته: درباره خودکشی دانشجویان پزشکی

▪️فردین علیخواه-عضو گروه جامعه‌شناسی دانشگاه گیلان
🔺در هفته‌های گذشته اخبار نگران‌کننده‌ای از خودکشی دانشجویان پزشکی در رسانه‌های جمعی منتشر شده است. البته ای‌کاش نهادهای مسئول، هر سال آمار خودکشی را به تفکیک وضع فعالیت (شاغل، درحال‌تحصیل، بازنشسته، بیکار و...)، سن، محل زندگی (شهر، روستا)، تحصیلات، قومیت، جنس، فصل سال، و سایر شاخص‌های اجتماعی منتشر می‌کردند تا پژوهشگران اجتماعی بتوانند تحلیلی مبتنی بر داده‌های معتبر از شرایط ارائه دهند. افسوس که چنین آماری وجود ندارد. بی‌تردید هر چقدر اطلاعات مربوط به افرادی که خودکشی می‌کنند جزئی‌تر و دقیق‌تر باشد تحلیل‌ها نیز عمیق‌تر خواهد بود.

🔺در این نوشته کوتاه قصد دارم تا به جنبه‌هایی از زندگی دانشجویان پزشکی بپردازم. در واقع تلاش می‌کنم تا به عواملی اشاره کنم که شاید، تأکید می‌کنم، شاید، زمینۀ خودکشی در بین این دانشجویان را فراهم می‌آورد. بی‌گمان دراین‌خصوص باید تحقیقات روشمند و منظی انجام شود. آنچه در ادامه بیان می‌شود حاصل گفتگوهای شخصی با برخی از دانشجویان پزشکی، و همچنین حاصل پژوهش کوچکی است که سال گذشته یکی از دانشجویانم در خصوص احساس تنهایی در بین دانشجویان پزشکی انجام داد. آنچه خواهد آمد شاید اندکی به درک زمینه‌های خودکشی در بین دانشجویان پزشکی کمک نماید.

🔺برخی از دانشجویان پزشکی احساس تنهایی می‌کنند. باید بین «خلوت‌گزینی» که امری خودخواسته، مثبت، و سازنده است و «احساسِ تنهایی»، که به فرد تحمیل می‌شود و وی از داشتن چنین احساسی رضایت ندارد، تفکیک قائل شد. برخی از دانشجویان پزشکی احساس تنهایی دارند. فشار تحصیل و الزام حضور در محیط بیمارستان، باعث شده است تا آنان به‌ناچار از شرکت در رویدادهای اجتماعی نظیر جشن‌ها، مهمانی‌ها، و دورهمی‌های خانوادگی یا دوستانه و حتی اتفاق‌های کوچک زندگی بازبمانند و خودشان را وقف تحصیل کنند. آنان خود را غرق در شرایط موجود می‌دانند و احساس می‌کنند که به تدریج از جنبه‌های انسانی و اجتماعی تهی می‌شوند و این برایشان ناخوشایند است.

🔺برخی از دانشجویان پزشکی احساس طرد‌شدگی دارند. نتیجه آنچه در سطرهای قبل گفته شد احساس طردشدگی است که به ایزوله شدن فرد منجر می‌شود. برخی از دانشجویان پزشکی از قضاوت‌های دیگران درباره آنان بسیار ابراز ناراحتی می‌کنند. قضاوت‌هایی مانند اینکه آنان گوشت‌تلخ، نجوش، جامعه‌گریز، غیراجتماعی، گنده‌دماغ، قیافه‌گیر، و یا نوکیسه‌اند. آنان احساس می‌کنند که آرام‌آرام توسط دیگران کنار گذاشته می‌شوند و تماس تلفنی برای دعوت به دورهمی‌ها مدام کمتر و کمتر می‌شود. همه این شرایط، احساس طردشدگی را در آنان افزایش می‌دهد.

🔺برخی از دانشجویان پزشکی بین اخلاق کار و اخلاق لذت گیر کرده‌اند. حاصل گفتگوهایم نشان می‌دهد که برخی از دانشجویان پزشکی علاوه بر آنکه احساس می‌کنند از رویدادهای اجتماعی کنار گذشته شده‌اند، احساس می‌کنند که از لذت‌های اکنونِ زندگی بهره‌ای ندارند. در واقع آنان به شدت در خصوص «اخلاق کار» و «اخلاق لذت» با خودشان درگیرند و قادر نیستند بین این دو پلی ایجاد کنند. برخی از آنان که لذت‌های اندکی در زندگی دارند اعتراف می‌کنند که به هنگام لذت، با تمام وجود به فکر امور درسی‌اند و به هنگام درس خواندن، غصۀ لذت‌هایی را می‌خورند که دارد از کف آنان می‌رود.

🔺برخی دانشجویان پزشکی به آیندۀ درخشان امید چندانی ندارند. این دانشجویان اعتقاد دارند که به هنگام ورود آنان به بازار کار، رقابت بسیار شدید خواهد بود چون با بازگشت انبوه فارغ‌التحصیلان از اروپا، و به ویژه اروپای شرقی، این عرصه به شکلی اشباع خواهد شد. آنان دارند «لذت‌های اکنون» را از دست می‌دهند ولی مشخص نیست که در آینده بتوانند چنین لذت‌هایی را تجربه نمایند. نتیجه آنکه، دستشان در هر صورت خالی خواهد بود و مدام باید حسرت زندگی نزیسته را بخورند.

🔺برخی دانشجویان پزشکی احساس می‌کنند که «استادانی قلدر و زیاده خواه» دارند. آنان از وضع آموزش ناخرسندند. آنان فکر می‌کنند که استادانشان به آنها آموزش کافی نمی‌دهند و به اندازه کافی برای آموزش وقت نمی‌گذارند ولی در‌عوض، تکالیف بسیاری از آنان درخواست می‌کنند. بعضی از آنان از توهین یا تشر استادان در مقابل سایر دانشجویان در فضای بیمارستانی به شدت احساس سرخوردگی دارند و همین امر فشارهای روانی را دوصدچندان کرده است.
ادامه مطلب در صفحه بعد👇🏼
کانال: @fardinalikhah
ادامه مطلب: در حسرت زندگی نزیسته
🔺برخی از دانشجویان پزشکی نسبت به رشته خود دچار تردیدهای جدی‌اند. برخی از این دانشجویان با فشار خانواده و به دلیل استمرار شغل پزشکی که در بین خانواده یا خویشاوندان موروثی است به این عرصه وارد می‌شوند. به بیان روشن‌تر، علایق آنان عرصه‌های دیگری مانند هنر، ادبیات، فلسفه یا سیاست است ولی جرأت و جسارت بیان علایق خود نزد والدین را ندارند. آنان مدام از خود سؤال می‌کنند که «چگونه می‌توانم این سبک زندگی (پزشک بودن و مصائب آن) را تا آخر عمر ادامه دهم در حالی که هیچ علاقه ای به آن ندارم». زندگی در موقعیت تردید و عدم قطعیت، برای بسیاری از آنان زجرآور است.

🔺برخی از دانشجویان پزشکی در خصوص ماندن و ادامه تحصیل در ایران و یا مهاجرت به غرب دچار تردیدهای جدی‌اند. آنان برای پیشرفت تلاش می‌کنند ولی مدام درباره ماندن یا رفتن دچار چالش‌‌اند. این پرسش که « با همه این سختی‌ها، در ایران آخرش چی؟» یکی از پرسش‌های بنیادی آنان است.

🔘به طور خلاصه، نارضایتی از اکنون، و ناامیدی از آینده وضعیت خاصی برای دانشجویان پزشکی به وجود آورده است. توجه داشته باشید: احساس تنهایی، احساس طردشدگی اجتماعی، احساس ناامیدی نسبت به آینده، احساس تحقیر شدن و سرخوردگی، زندگی در موقعیت تردید. همۀ این موارد به شکل بالقوه می توانند زمینه را برای خودکشی فراهم نمایند هر چند باید تأکید کنم که خودکشی راه برون رفت از مشکلات نیست.

سخن پایانی آنکه خودکشی، صرفا یکی از راههای کنار آمدن با پریشانی‌ها و ناملایمات در بین این دانشجویان است. برخی از آنان، به ویژه آقایان، به مصرف الکل، گُل و «خانم‌بازی»(به تعبیر یکی از مصاحبه‌شوندگان) پناه برده‌اند که در جای خود قابل مطالعه است. این گروه از دانشجویان برای کاستن از بار مشقت‌های «اخلاق سنگین کار»، به «اخلاق لذت» پناه برده‌اند و دروس را نیز به شکل« کج‌دار و مریز» می‌گذرانند.
صفحه نویسنده در تلگرام و اینستاگرام: @fardinalikhah
انجمن جامعه‌شناسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می‌کند:

ششمین دوره‌ی همایش پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعه‌ی ایران

موضوع همایش:
بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی
علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینه‌مندی و زمینه‌زدودگی

موضوع ویژه:
زنانگی و تحول اجتماعی فرهنگی در جامعه‌ی ایران

از ۳۰ بهمن تا ۴ اسفند
کرج، شیراز، کرمانشاه و تهران

▪️۲ تا ۴ اسفند:
▫️۹ صبح تا ۸ عصر: تهران
(خیابان استاد نجات الهی،‌خانه اندیشمندان علوم انسانی)

▪️۳۰ بهمن:
▫️ ۱۰ تا ۱۲ صبح: دانشگاه‌ خورازمی
(البرز، حصارک، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سالن شهید طاهری)

▫️۱ تا ۳ و ۴ تا ۶ عصر: پنل مجازی (آدرس پایین)

▪️۱ اسفند:
▫️ ۱۰ تا ۱۲ صبح: دانشگاه شیراز
(دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم انسانی، ساختمان ۳ ، سالن طالقانی)

▫️ ۲ تا ۵ عصر: دانشگاه رازی
(سالن آمفی‌تئاتر کتابخانه مرکزی)

هم‌زمان در اسکای‌روم:
https://www.skyroom.online/ch/irancsca/provincial-offices

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران

با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
جامعه شناسی حوزه عمومی
انجمن جامعه‌شناسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می‌کند: ششمین دوره‌ی همایش پژوهش اجتماعی فرهنگی در جامعه‌ی ایران موضوع همایش: بازاندیشی در علوم اجتماعی ایرانی علوم اجتماعی ایران در کشاکش زمینه‌مندی و زمینه‌زدودگی موضوع ویژه: زنانگی…
سلام به همه‌ي دوستان، اساتید، دانشجویان و علاقه‌مندان علوم اجتماعی ایران

بعد از حدود ۱۰ ماه همکاری بیش از ۶۰ نفری، خوشحالیم اعلام کنیم که امروز جدول برنامه‌ی همایش با ۳۴ پنل، و حدود ۱۳۰ مقاله که در چهار شهر کرج، کرمانشاه، شیراز و تهران برگزار می‌شود، آماده شده و به پیوست این رایانامه تقدیم می‌شود. متأسفیم که مجال بیش‌تری فراهم نبود تا بتوانیم مقالات بیش‌تری را پذیرا باشیم. به همه‌ي دوستان، چه کسانی که مجال ارائه مقاله پیدا کرده‌اند چه کسانی که این مجال برای‌شان فراهم نشده است، و‌ چه کسانی که به عنوان شنونده در همایش حضور خواهند داشت، پیشاپیش خوش‌آمد می‌گوییم. خوشحالیم که در روزهای آتی در جمع پرشور و پررونق شما خواهیم بود. از شما خواستاریم این رایانامه را به همراه جدول برنامه، به همه‌ي دوستان و آشنایانِ علاقه‌مند به تحلیل و شناخت و تغییر جامعه‌ی ایران ارسال کنید و آن‌ها را به حضور در این همایش دعوت کنید تا به غنا و رونق همایش افزوده شود. امیدواریم این جمع، فرصتی باشد برای گفت‌وگوهای بازاندیشانه درباره‌ي تحلیل جامعه‌ی ایران. 

دیگر آن‌که انجمن جامعه‌شناسی ایران برای ادامه حیات‌اش به کمک‌های مخاطبان خود وابسته است. چرخش کار انجمن، و خصوصاً همایش فعلی با تلاش زیاد و داوطلبانه‌ی جمعی از همراهان علوم اجتماعی ایران به سرانجام رسیده، هزینه‌هایی دارد که مهم‌ترین راه تأمین آن حمایت مخاطبان است. روی لینک زیر بزنید و از ۵۰۰ هزار تومان تا هر مقدار که برای‌تان ممکن است به زنده ماندن جامعه مدنی در ایران کمک کنید. 
https://hamibash.com/Isa1371 

به امید روزهای پرشور و پرنشاط

@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران

با حمایت انجمن جامعه شناسی، از فرهنگ و فرهیختگی حمایت کنید.
Forwarded from جریانـ
🔸در جامعه ما تعادلی بین مرگ و زندگی و غم و شادی نیست .اگر در سال ۶۵ روز برای عزا هست ،شاید ۵۰ روز برای شادی داشته باشیم. این باعث می‌شود وقتی در رده‌های بالای سیاست‌گذاری کاری انجام نشود، رده‌های پایین (مردم) خودشان شادی‌آفرینی کنند. جشن تولد ۵۰ سال پیش رسم نبود، اما امروز خیلی‌ها تولد می‌گیرند. هر جامعه‌ای در مورد نیازی که پاسخ بومی و داخلی نداشته باشد، از جوامع دیگر وام می‌گیرد. این وام‌گیری اول یک دوره مخفی را می‌گذراند و بعد کم‌کم جای خود را پیدا می‌کند.

🔸طبیعی است که جوانان امروز با میزان بالای رسانه‌ها -ماهواره و اینترنت- از آیین‌ها، جشن‌ها و فرهنگ کشورهای دیگر باخبر شوند و آنچه پاسخگوی نیازشان باشد؛ تقلید کنند. این تقلید کم‌کم آن‌قدر عادی می‌شود که شاید ۵۰ سال آینده کسی حتی به یاد نیاورد که ولنتاین از کجا و چگونه وارد فرهنگ ما شده است.

🎙 دکتر سارا‌ شریعتی
درباره #ولنتاین -۱۳۸۶
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
گروه تخصصی جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران با همکاری مرکز آموزش تخصصی انجمن جامعه‌شناسی برگزار میکنند:
نشست نقد و بررسی کتاب (در کشاکش مرگ و زندگی)
با حضور:
سلمان قادری (نویسنده کتاب)
اردشیر بهرامی (جامعه‌شناس )
مدیر نشست: ساناز حمزه‌علی
پنج‌شنبه ۳ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۶ تا ۱۸
ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
@isa_ctc
کتاب همایش1.pdf
14.4 MB
کتاب خلاصه مقالات
ششمین همایش پژوهش اجتماعی فرهنگی در ایران

▪️موضوع همایش:
بازاندیشی در علوم اجتماعی ایران؛
علوم اجتماعی در کشاکش زمینه‌مندی و زمینه‌زدودگی

▪️موضوع ویژه:
زنانگی و تحول اجتماعی فرهنگی

۳۰ بهمن تا ۴ اسفند
کرج، شیراز، کرمانشاه و تهران

▫️انجمن جامعه‌شناسی ایران
▫️با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی

حمایت از انجمن
@iran_sociology
#انجمن_جامعه_شناسی_ایران
🔸این جنگ مغلوبه است؛ نظام‌ حکمرانی و مسئله حجاب
✍🏻سید حسین سراج زاده


مسئله حجاب زنان از نخستین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی ایران به یک مسئله اجتماعی تبدیل شد؛ به این معنی که حکومت و اکثریت مردم رعایت نکردن حجاب در فضاهای عمومی را با هنجارهای جامعه مغایر دانستند و برای مقابله با آن تمهیداتی اندیشیدند. این تمهیدات علاوه بر برنامه‌های گسترده تبلیغی و فرهنگی، کنترل قانونی را هم شامل شد. با اجباری شدن حجاب شرعی مرسوم (پوشش کامل موی سر و بدن) بر اساس قانون در سال ۱۳۶۲، به دلیل اینکه اکثریت بزرگی از مردم با آن مشکلی نداشتند، این اجبار به یک مسئله اجتماعی قابل‌توجه در جامعه ایران تبدیل نشد؛ هرچند گروه‌هایی از مردم، به‌خصوص بخش قابل‌توجهی از زنان متجدد در شهرهای بزرگ، با آن مشکل داشتند و مخالفت‌هایی هم ابراز می‌کردند.

با آنکه حکومت همه امکانات ترویجی و تبلیغی خود را در نظام تبلیغ دینی، نظام آموزشی و رسانه‌ای، و سازمان اداری برای حفظ باور به حجاب و تقویت آن در جامعه به کار برده است، باور و پایبندی به حجاب در بین مردم و به‌خصوص زنان و دختران جوان به‌تدریج کاهش یافته است؛۱ و در نتیجه، مخالفت‌ها و مقاومت‌های محدودی که از دهه ۶۰ در بین بخش‌هایی از زنان وجود داشت و به‌صورت نقض این هنجار اجتماعی بروز پیدا می‌کرد، به‌تدریج افزایش یافت و تقریباً از دهه ۱۳۷۰ به این‌سو اجبار قانونی به رعایت حجاب و همچنین بی‌حجابی به یک مسئله اجتماعی برای حکومت و مردم تبدیل شده است.۲ این مقاومت‌ها سال‌به‌سال گسترده‌تر شد و از سال ۱۴۰۰ با گسترش فعالیت‌های گشت ارشاد در دولت سید ابراهیم رئیسی، همراه با خشونت‌های آشکار و آزاردهنده علیه زنانی که این قانون را رعایت نمی‌کردند و رخداد ناگوار جان ‌باختن مهسا/ژینا امینی در شهریور ۱۴۰۱، این مقاومت به لحظه بحرانی و انفجاری رسید و به اعتراض‌های گسترده‌ای انجامید که با وجود همه برخوردهای سخت و محدودکننده، همچنان آثار آن در جامعه ایران آشکار و نهان جریان دارد.

با وجود مشکلات و بحران‌های فزاینده فقر و بیکاری، انواع تبعیض‌ها و نابرابری‌ها، بحران‌های تهدیدکننده محیط زیست و ناکارآمدی و فساد سیستماتیک در جامعه ایران، گویی مسئله حجاب زنان به مسئله اول حاکمیت تبدیل شده؛ و در نتیجه این برخورد حکومت، اجبار به رعایت حجاب به مسئله اول بسیاری از مردم هم تبدیل شده است. در مواجهه با این مسئله بحرانی که وقت و انرژی و منابع زیادی از جامعه صرف آن می‌شود، دو رویکرد و دو راه‌حل وجود دارد: پافشاری بر قانون اجباری بودن پوشش و بازنویسی آن به‌نحوی‌که همراه با مجازات‌های سنگین و مؤثر و بازدارنده باشد و در عین‌ حال، در برخورد با زنان و دخترانی که قانون مورد نظر را رعایت نمی‌کنند خشونت آشکاری نداشته باشد؛ یعنی می‌کوشند جریمه‌های سنگین مالی و محرومیت‌های اجتماعی را جایگزین دستگیری توسط گشت ارشاد بکنند. این روشی است که حاکمیت در پیش ‌گرفته و اخیراً در مجلس شورای اسلامی صورت قانونی پیدا کرده است.

از منظر اجتماعی هم می‌توان استدلال کرد هنجارهای اخلاقی که جنبه فرهنگی دارند لزوماً نباید به قانون تبدیل شوند. بسیاری از هنجارهای اخلاقی را جامعه با ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی خود رواج می‌دهد و نه با اجبار قانونی. فرض کنیم زشتی اخلاقی و حرمت بی‌حجابی به همان اندازه دروغ‌گویی و غیبت کردن باشد که مطابق احادیث و روایات دینی چنین نیست. مگر می‌شود برای جلوگیری از چنین هنجارهای پسندیده‌ای قانون نوشت و نیروی پلیس را صرف اجرای آن کرد؟ اگر مکانیسم‌های جامعه‌پذیری و آموزشی جامعه نتوانند اکثریت افراد و به‌خصوص نسل‌های جدید را نسبت به هنجار اخلاقی خاصی باورمند و ملتزم کنند، بدون تردید اجبار قانونی هم از عهده این کار برنمی‌آید.

منبع: چشم‌انداز ایران شماره 143

برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس http://B2n.ir/u15399 مراجعه کنید.

@cheshmandaz_iran
12.Ordibehesht.1390-chapter06-philosophyar.net
Dr ebrahimi Dinani
استخوان‌های پوسیده به چه درد ما می‌خورد!

عده‌ای می‌گویند اصلا ما با تاریخ چه کاری می‌توانیم داشته باشیم و استخوان‌های پوسیده به چه درد ما می‌خورد! بنده در کتاب ماجرای فکر فلسفی به این مساله پرداختم آنجا که:

ذهن آدمی از چنان وحدت و جامعیتی برخوردار است که با بازگشت و توجه به گذشته می تواند امکانات آینده خود را مورد جستجو و ارزیابی قرار دهد، به همین جهت می توان گفت کسی که با گذشته ارتباط ندارد بطور ژرف و عمیق به آینده نمی نگرد. عدم توجه به گذشته موجب می شود که انسان دچار روزمرگی گردد و کسی که با روزمرگی روزگار خویش را می گذراند جز آنچه پیش پای او قرار دارد چیز دیگری را نمی بیند.

البته بازگشت به گذشته امکان پذیر نیست، اعاده گذشته به حال نیز ممتنع شناخته می شود ولی گفتگو با گذشته که میتوان آن را نوعی استعاده بشمار آورد همواره برای بشر میسر است. توجه دقیق به تاریخ همان چیزی است که میتواند آنرا بر حسب اصطلاح نوعی استعاده و ارتباط با گذشته نامید.
#فایل_صوتی


@Dr_Dinani
دیرگاهی است
که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید به دیدار خودم هم بروم
(قیصر امین پور)

نوروز ۱۴۰۳
مرحوم محمد امین قانعی راد
مرحوم کاووس سید امامی
مرحوم محمد علی مرادی
مرحوم سید یعقوب موسوی
Reminiscence
chopin
تشنه بود، خیلی تشنه. تشنه آب، تشنه هوا، تشنه دویدن، تشنه آرامش، تشنه شادی، تشنه این همه تشنه نبودن.

@TheWorldasISee
درباره افول امید اجتماعی در جامعه امروز ایران
سخنان دکتر شروین وکیلی
«در جامعه ایرانی دو موتور داریم که #امید را زنده نگه داشته و با اینکه همیشه وسط آشوب بوده‌ایم، دوام آورده‌ایم؛ یکی قهرمانان و انسان‌های بزرگ؛ کاوه آهنگر، #فردوسی، #کوروش، اینها در شرایط بحرانی تغییرهای بنیادینی را ایجاد کرده‌اند؛ رساندن وضعیت موجود به وضعیت مطلوب که نامحتمل به نظر می‌رسیده. این جمله چرند است که «وای بر مردم نگون‌بختی که به قهرمان نیاز دارد» وضعیت مطلوب ممکن برای ما با «من‌های نیرومند» صورت‌بندی شده است.

موتور دیگر، آیین‌هاست که در ایران ریشه‌ای‌ست. مراسم جمعی ما رمز‌گذاری امید است. در بدترین شرایط وقتی #نوروز می‌شود، ناگهان مردم امیدوار می‌شوند. #یلدا تاریک‌ترین شب سال است که در آن مهر زاده می‌شود. اینها قلب در حال سکته را نگه می‌دارند. ما در وخیم‌ترین وضعیت بحرانی ایران‌ایم و چاره‌ای نیست جز اینکه از اینها بهره بگیریم.»

🎤 سخنان دکتر #شروین_وکیلی، جامعه‌شناس و اسطوره‌پژوه در نشست آنلاین «افول امید اجتماعی در جامعه ایران امروز»، ۴ بهمن‌ماه ۱۴۰۰، مؤسسه تحقیقاتی افضل
🔗 منبع: کانال گوشه
شنیدن نسخه کامل
#جشن_ایرانی #تاب‌آوری
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
@Jaryaann
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سخنرانی مسعود نیلی در هشتمین دورۀ مراسم امین‌الضرب

🔸 مسعود نیلی، اقتصاددان و استاد دانشکدۀ مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف، در هشتمین دورۀ مراسم امین‌الضرب به پاس چهار دهه آموزش اقتصاد و سیاست‌گذاری اقتصادی، لوح و نشان امین‌الضرب را دریافت کرد.

🔸 در این سخنرانی، دکتر نیلی با اشاره به مشکلات جدی کشور طی دهه‌های گذشته، از مسئولیت همگان در برابر پرسش‌های نسل آینده و ضرورت تلاش بسیار برای ساختن فردا گفت.
دید و بازدید نوروزی از خانواده مرحوم دکتر سید یعقوب موسوی
وقتی سیرِ تغییر در ترانه‌ها سیر تکاملِ انسان را می‌سراید!

در پژوهشی که اخیراً در نیچر منتشرشده اشعار ۱۲هزار آهنگ رپ، کانتری، پاپ، آر.اند.بی، و راکِ انگلیسی (۲۴۰۰ آهنگ در هر ژانر) که بین سال‌های ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۰ منتشر شده تجزیه و تحلیل شده ‌است. ابتدا یافته‌های اصلی را با قدری ساده‌سازی مرور کنیم:

یک) اشعار در طول زمان ساده‌تر و قابل‌فهم‌تر شده‌اند.
دو) تعداد کلمات مختلف به‌کاررفته در آهنگ‌ها به‌ویژه در آهنگ‌های رپ و راک کاهش یافته است.
سه) ساختار ترانه‌ها نیز ساده‌تر شده است.
چهار) تکرار در ترانه‌ها افزایش یافته است.
پنج) اشعار به مرور زمان احساسی‌تر و شخصی‌تر شده‌اند.
شش) در همه‌ی ژانرها کلمات مربوط به احساسات منفی، به‌ویژه خشم، افزایش داشته است.

این یافته‌ها چه می‌گویند؟
 به قول ویتگنشتاین «محدوده‌ی زبان من محدوده‌ی ذهن من است. تمامی آنچه می‌دانم تمامی چیزهایی‌ست که بابت آنها واژه دارم.» یا «محدوده‌ی زبان من محدوده‌ی جهان من است.»

پژوهشی که در ۲۰۱۹ منتشر شد نشان می‌داد که غنای واژگان به‌کاررفته توسط دانش‌آموزان و دانشجویان آمریکایی از ۱۹۷۴ تا ۲۰۱۶، یعنی تقریباً مقارن با بازه‌ی زمانی پژوهش کنونی، در تمامی مقاطع کاهش داشته است.
به‌عبارتی فقط متن ترانه‌ها ساده‌تر نشده است. گویا انسان در مسیر کاهش سوادکلامی گام می‌گذارد، و از آنجا که تعداد واژگانی که شخص می‌داند با هوش‌کلامی ارتباط دارد به معنای آن است که با کاهش هوش‌کلامی مواجه هستیم. این درحالی‌ست که مطابق «اثر فلین» تقریباً در تمامی قرن بیستم شاهد افزایش نمرات هوش بوده‌ایم. اما چندسالی است که شاهد معکوس‌شدن اثر فلین در برخی جوامع پیشرفته هستيم.

پژوهش جدیدی نشان می‌دهد که نمرات هوش آمریکایی‌ها در زمینه‌ی استدلال کلامی کاهش داشته، و بیشترین کاهش نیز مربوط به سنین ۱۸ تا ۲۲ سال بوده است. بنابراین نتیجه‌ی نادرستی نگرفته‌ایم که ساده‌شدن متون ترانه‌ها را (چه در کم‌شدن و ساده‌شدن واژگان و چه در ساده‌شدن ساختار) به کاهش هوش‌کلامی ربط دهیم. اما هوش ابعاد متفاوتی دارد. جالب آنکه در عوض افزایش هوش‌فضایی (تجسم چرخاندن مکعب در فضا) آزمودنی‌ها افزایش یافته است.

آیا با کم‌اهمیت‌ترشدن زبان، و افزایش اهمیت دیگر شیوه‌هایِ ارتباطیِ غیرزبانی، مواجه هستیم؟!

از شخصی‌تر شدن ترانه‌ها چه می‌فهمیم؟ آیا خودشیفتگی در حال افزایش است؟ در پاسخی مثبت به این پرسش اخیراً مطلبی در سایت روانشناسی روز آمده با این عنوان که «خودشیفتگی در حال افزایش است». مطابق نظر نویسنده‌ی مطلب، رسانه‌های اجتماعی خود-تبلیغی را تشویق می‌کنند اما همزمان بذر ناامنی را نیز می‌افشانند. در این پژوهش آمده که گزارش روان‌شناسان اجتماعی حاکی از افزایش مداوم معیارهای خودشیفتگی در بین دانشجویان است. این خودشیفتگی که با «تنهایی» همراه است، با مدت آنلاین بودن نوجوانان افزایش می‌یابد.

 اما نکته‌ی دیگر پژوهش آن بود که نرخ واژگان مرتبط با هیجان‌های منفی افزایش یافته است. پژوهش دیگری که اخیراً منتشر شده نشان می‌دهد که افزایش هیجان‌های منفی شناخت هیجانی را تضعیف می‌کند. یعنی افراد در تشخیص هیجان‌های دیگران ضعیف‌تر شده‌اند: نشانه‌ای دیگر از تمرکز بر خود.

پژوهش بزرگی که داده‌های چندین‌ساله را در ۳۷ کشور بررسی کرده، و بنابراین نتایج آن قابلیت اعتماد بالایی دارد، گواهی‌ست بر اینکه تنهایی نوجوانان در سطح جهانی افزایش چشمگیری داشته است.

ترانه‌ها بازنمای تمام‌عیار زندگی‌اند. و بنابراین آخرین نکته‌ی پژوهش را نیز باید جدی گرفت: افزایش واژگان مربوط به خشم گواهی از نارضایتی جهانی‌ست. عنوانِ کتاب اخیر جاناتان هایت را که در پست قبلی به آن اشاره شد به یاد آوریم: نسل مضطرب. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که افزایش خشم از پیامدهای افزایش اضطراب و رویدادهای تنش‌زا است.
بنابراین این پژوهش به خوبی جهت تغییرات در الگوها و عادات رفتاری را نشان می‌دهد. نگاه ذات‌گرایانه به سرشت انسان، چنین تغییراتی را جدی نمی‌گیرد. اما نگاه تکاملی هر نوع تغییر در عادات رفتاری را جدی می‌گیرد: سرشت انسان در حال تغییرات اساسی است. اینکه این تغییرات «به‌زیستی» بهتری را به همراه خواهد داشت محل تردید است.
تفاوت بنیادین انسان با سایر موجودات زنده در وجودداشتن فراعادتی در انسان است که عادت به بازنگری در عادات دارد: نوعی غریزه‌ی آزادیِ طبیعی برای فرارفتن از جبر سایر غرایز. اما انسان امروز هر چه بیشتر به سمت از دست دادن این آزادی طبیعی گام بر می‌دارد.
هنر که همواره ابزاری کمکی در رسیدن به این آزادی بوده، در حال از دست دادن این قابلیت خود است.

کارکرد دیگر هنر ایجاد معماهای شناختی بوده است. پیچیدگی اشعار، تخیل ما را فعال می‌کردند تا در هزارتوهای ذهن شاعر، در جستجوی معنای مدنظر او گشتی بزنیم. بنابراین قابل‌فهم‌ترشدن ترانه‌ها نیز تمجیدی برای "هنری‌تر"بودن‌شان نیست.
هادی صمدی
@evophilosophy
#خویشتن
2024/11/14 02:05:40
Back to Top
HTML Embed Code: