tgoop.com/MBTIpm/24083
Last Update:
https://www.tgoop.com/MBTIpm/24027
خب چرا ک ن
ما جفتمون کارمای هم بودیم
به هر حال اینبار از احساساتم فرار نکردم چون فکر میکردم اگه فرار کنم همیشه قراره حس کنم که یه چیز مهمیو از دست دادم و ایندفه احساساتمو ریختم بیرون و خب ازونجایی که وابستگی بود (حداقل از طرف من) تموم شد و خداروشکر عقل برگشته تو سرم
اما خب ایندفعه اون فرار کرد، بعد شروع دوبارمون یکم شکراب بودیم ولی بعد به مرور درست شدیم و حتی خیلی از قبل نزدیک تر بودیم اما خب از این که بخواد عاشق بشه ترسید و فرار کرد، که البته بازم برمیگرده و مهم نیست چقدر برگرده شاید پارتنر خوبی نباشم اما میتونم دوست خوبی باشم چون ارزششو داره، بعضی وقتا باید بعضی کارای احمقانه رو بدون فکر انجام بدی، درکل بستگی به طرف مقابلم داره این که ما خیلی مچ بودیم و خب اون احساس عذاب وجدان و شیمی که من داشتمم تموم شد، اما هروقت که برگرده منم هستم که جبران کنم، مطمعنم دیگه حوصله ندارم کسیو بولی کنم، و اره تجربه شد، ادما هرکدومشون یه درس زندگین
و ممنون که جواب دادی
BY MBTI Talk.
Share with your friend now:
tgoop.com/MBTIpm/24083