🔹این استراتژی به استراتژی همدلی با مشتری معروف است که متاسفانه بسیاری از فروشندگان از آن غافل هستند و خیلی راحت میگویند: صادقانه بگویم، به من ربطی ندارد که مشتری در چه وضعیتی قرار دارد یا با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند؛ من که فضول نیستم.
🔹به نظرتان با چنین روحیه و رویکردی میتوان یک رابطه عمیق با مشتری برقرار و او را تشویق کرد که بارها و بارها از ما بخرد؟
🔹برای درک بهتر ضرورت همدلی با مشتری، فرض کنید وقتی حالتان اصلا خوب نبوده و حوصله کارهای خودتان را هم نداشتید، یکی از همکارانتان از شما خواسته تا به او کمک کنید کارهایش را زودتر تمام کند تا بتواند سروقت به خانه برود چون میخواسته با همسرش شام را بیرون بخورند.
🔹بدون شک، در چنین شرایطی پیش خودتان گفتهاید عجب آدم بیملاحظهای است که متوجه نیست من حوصله هیچ کس و هیچ چیزی را ندارم.
🔹خیلی وقتها، مشتری هم همین فکر را راجع به ما میکند و پیش خودش میگوید: این فروشنده چرا متوجه نیست من نمیدانم این محصول به دردم میخورد یا نه! یا شرایط خریدن آن را دارم یا نه!
🔹مثلا فرض کنید پیش یک مشتری شرکتی رفتهاید و متوجه شدهاید که شرکت مشتری در حال ادغام شدن با یک شرکت دیگر است و همه مدیران شرکت نگران جایگاهشان در آینده هستند شما در این شرایط و بدون توجه به نگرانیهای مشتری، شروع به معرفی محصولتان میکنید. به نظر خودتان آیا میتوانید موفق شوید؟
🔹در چنین شرایطی، هیچ مدیری حاضر به گوش دادن به حرفهای یک فروشنده نیست. پس تمام انرژی و زمانی که برای معرفی محصول صرف میکنید، قطعا هدر میرود و شما را به نتیجه دلخواهتان نمیرساند.
🔹پس همیشه قبل از شروع وظایف اصلیتان مثل معرفی محصول یا چانهزنی در مورد قیمت، تلاش کنید از طریق درک شرایط و وضعیت روحی و روانی مشتریتان، به او احترام بگذارید و سپس سراغ وظایفتان بروید.
🔹فقط یادتان باشد، منظور از همدلی با مشتری، فضولی، دخالت و امر و نهی کردن نیست، بلکه صرفا ابراز احساسات نسبت به وضعیت و شرایط مشتری است.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹فهمیدن خطای علاقه بسیار ساده است، اما ما دائماً طعمه آن میشویم، یعنی هرچه بیشتر از کسی خوشمان بیاید، خرید کردن از او و کمک کردن به او برایمان سادهتر است. تعریف کردن معجزه میکند، حتی اگر پوچ و توخالی باشد.
🔹دوستی داشتم که در کار لوله نفت بود و تعریف میکرد یکبار چگونه یک قرارداد میلیونی در روسیه بست. از او پرسیدم "رشوه دادی؟" سر تکان داد و گفت "داشتیم باهم حرف میزدیم که ناگهان بحث به سمت قایقرانی رفت. معلوم شد هر دوی ما، یعنی من و خریدار، طرفدار دوآتشه قایق تفریحی ۴۷۰ هستیم. از آن لحظه به بعد، از من خوشش آمد؛ من دوست او شدم و به همین خاطر معامله جوش خورد. دوستی بهتر از رشوه دادن کار میکند."
🔹پس اگر فروشنده هستی، کاری کن مشتریها فکر کنند دوستشان داری، حتی اگر به قیمت تملق گوئیِ آشکار باشد! اگر خریداری، همیشه یک محصول را مستقل از اینکه فروشنده چه کسی است بررسی کن. فروشنده را از ذهن خود پاک کن یا دست کم تظاهر کن از او خوشت نمیآید!
[آموزه های سازمانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹برای همین، اگر در حال مذاکره با یک مشتری خوب هستیم، باید مخالفت او را «یک سری سوال بیپاسخ» تلقی کنیم نه مقاومت در برابر ما.
🔹برای مثال، فرض کنید مشتری در مخالفت با ما میگوید «قیمتتان خیلی بالاست». اگر ما یک فروشندۀ خطاکار باشیم، این حرف را یک مخالفت جدی تلقی میکنیم. اما اگر ما یک فروشندۀ حرفهای باشیم، این حرف مشتری را به این سوال ترجمه میکنیم: «چرا من باید برای چنین محصولی این قدر پول بپردازم؟»
🔹یا به عنوان مثالی دیگر، فرض کنید مشتری در قبال پیشنهاد ما برای کنار گذاشتن تامینکنندۀ فعلیاش میگوید «ما از این تامینکننده خیلی راضی هستیم و نمیخواهیم او را عوض کنیم»
🔹اگر یک فروشندۀ آماتور باشیم، تصور میکنیم مشتری با پیشنهادمان مخالف است. اما اگر یک فروشندۀ حرفهای باشیم، این حرف را به این پرسش ترجمه میکنیم: «این که تامینکنندۀ کنونیمان را کنار بگذاریم و از شما بخریم، چه منافعی برای شرکتمان دارد؟»
🔹پس از این به بعد تلاش کنیم به جای ترسیدن از مخالفتهای مشتری، ابتدا آن را به یک سوال ترجمه کنیم و سپس پاسخهای منطقی به آن سوال بدهیم.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹ما بهراحتی داستانهایی را باور میکنیم که توضیح میدهند چگونه یک پدیده باعث وقوع پدیدهای دیگر شده است، زیرا این کار به ما احساس کنترل و پیشبینیپذیری میدهد. اما مشکل زمانی آغاز میشود که این ارتباطات خیالی بر قضاوت منطقی ما تأثیر بگذارند. برای مثال، ممکن است تصور کنیم آسیاییها در ریاضیات بهترند، بازیهای کامپیوتری باعث خشونت در کودکان میشوند، یا افراد مجرد سر و صدای بیشتری ایجاد میکنند؛ در حالی که هیچ مطالعه علمی این باورها را تأیید نکرده است.
🔹این گرایش ذهنی که ما را وادار به پیوند دادن متغیرهای بیارتباط میکند، «سوگیری همبستگی توهمی» نام دارد. این خطای شناختی به شکلگیری باورهای نادرست و حتی خرافات منجر میشود. کلیشههای اجتماعی، تجربههای شخصی و انتظارات از پیشتعیینشده، این سوگیری را تشدید کرده و بر تصمیمگیریها و روابط بینفردی اثر میگذارند.
🔹به عنوان مثال، اگر باور داشته باشیم که بین رنگ پوست و جرم و جنایت ارتباطی وجود دارد، احتمالاً از برقراری دوستی با افراد نژادهای دیگر خودداری خواهیم کرد. یا اگر تصور کنیم که پیروزی تیم ورزشی مورد علاقهمان به لباسی که در آن روز پوشیدهایم بستگی دارد، ممکن است همان لباس را بارها بپوشیم.
🔹اصطلاح «همبستگی توهمی» نخستین بار در سال ۱۹۶۷ توسط دو روانشناس، لورن و جین چپمن، مطرح شد. آنها دریافتند که انسانها تمایل دارند میان رویدادهایی که صرفاً همزمان رخ دادهاند، رابطه علی برقرار کنند. ده سال بعد، دیوید همیلتون و رابرت گیفورد نشان دادند که این سوگیری نهتنها یک فرضیه نظری، بلکه واقعیتی است که بر رفتار روزمره انسانها تأثیر میگذارد.
🔹یکی از دلایل وقوع «همبستگی توهمی» سوگیری تأییدی است. مغز به اطلاعاتی که باورهای قبلی را تأیید میکنند توجه بیشتری نشان میدهد و دادههای متناقض را نادیده میگیرد. اگر باور داشته باشید که زنان رانندگان ضعیفی هستند، در خیابان بیشتر به زنانی که بد رانندگی میکنند توجه میکنید و مثالهای خلاف آن را نادیده میگیرید.
🔹عامل دیگر و اصلی، راهحل دمدستی است. این خطای ذهنی زمانی رخ میدهد که افراد بر اساس اطلاعاتی که بهراحتی به خاطر میآورند، قضاوت میکنند. برای مثال، اگر بارها تبلیغی ببینید که ادعا میکند یک محصول زیبایی معجزه میکند، ممکن است ناخودآگاه باور کنید که این محصول واقعاً چنین تأثیری دارد، حتی بدون بررسی علمی.
🔹همچنین، همبستگی توهمی بر ارزیابی نیروی کار تأثیر میگذارد. بسیاری از مدیران به اشتباه گمان میکنند کارمندان اضافهکار، متعهدتر هستند یا دوستی بین کارمندان باعث کاهش بهرهوری میشود، در حالی که چنین باورهایی پشتوانه علمی ندارند. در فرآیند استخدام نیز این سوگیری موجب میشود افراد را بر اساس کلیشههای غیرمنطقی قضاوت کنیم؛ مانند این تصور که افراد عینکی باهوشترند یا جوانان تنبلتر.
🔹این خطای شناختی اغلب منجر به شکلگیری خرافات میشود. بسیاری از افراد تصور میکنند برخی اعمال خاص باعث خوششانسی یا بدشانسی میشوند. در گذشته، امپراتوران چینی برای بارش باران آیینهایی برگزار میکردند، و امروزه ورزشکاران و معاملهگران بازار سهام به لباسها یا اشیای خاصی وابستهاند.
🔹حتی بازارهای مالی نیز تحت تأثیر این باورها قرار دارند. پس از «دوشنبه سیاه» در سال ۱۹۸۷، بسیاری از سرمایهگذاران گمان کردند که دوشنبهها روزی بد برای معامله است. این باور باعث شد که در سالهای بعد، قیمت سهام در دوشنبهها اغلب کاهش یابد، نه به دلیل عوامل اقتصادی، بلکه به دلیل انتظارات و ترس سرمایهگذاران.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هدف کلیدی این است که در درازمدت به وضعیت رضایتبخشی برسیم و خروجی مثبتی از کارمان داشته باشیم؛ نه اینکه بیشتر اوقات ناراضی باشیم.
🔹برای رسیدن به این هدف، باید دنبال چیزهایی برویم که ما را خوشحال میکنند و باعث احساس رضایت ما میشوند. بنابراین، چه نشانههایی وجود دارد که بگویند شما در شغلی اشتباهی مشغول به کار هستید؟
◽️۱. اگر دلیل مشخصی ندارید، شما در شغل اشتباهی هستید
مطمئنا، تعداد کمی از ما صبح روز شنبه از خواب بیدار میشوند و داد میزنند: «من خوشحالم که امروز سر کار میروم!»
اگر میتوانید پاسخ دهید چرا هر روز صبح از خواب بیدار میشوید تا به سر کار بروید، (غیر از حقوق و فراتر از آن)، دارای یک حس، هدف و معنای روشن درباره کارتان هستید. اما اگر واقعبینانه به موقعیت خود نگاه کنید و هیچ دلیل یا ارزشی برای رفتن سر کار پیدا نمیکنید یا کارتان برایتان هیچ ارزشی ندارد، یک نشانه بزرگ است.
◽️۲. آیا شما فاقد هدف هستید؟
ممکن است همه افراد دارای هدف نباشند و هدفگذاری به طور طبیعی برای همه اتفاق نیفتد ولی همچنان بخش مهمی از توسعه فردی و حتی بهرهوری است.
اگر در تلاش برای شناسایی اهداف کوتاه مدت تا میان مدت هستید، ممکن است به این دلیل باشد که واقعا چشماندازی از شغل خود برای آینده نمیبینید.
◽️۳. آیا احساس کمبود علاقه و الهام دارید؟
اگر میبینید دائما در حال رویاپردازی یا شمارش معکوس هستید و به هنر تعلل در محل کار (حتی زمانی که فوقالعاده مشغول هستید) و به حداکثر رساندن روزهای بیماری، متوسل میشوید، نشانه بزرگی از قرار گرفتن در شغلی اشتباهی است. اگر فقط سعی میکنید خودتان را مشغول کار نشان دهید ولی احساس کمبود علاقه و انگیزه دارید، شغل اشتباهی انتخاب کردید.
◽️۴. آیا شغلتان شما را خوشحال نمیکند؟
در هر شغلی، روزها و هفتههای بدی وجود دارد ولی در کل شغل شما نباید شبیه سیاهچالهای باشد که شادی شما را میخشکاند.
اگر اغلب خود را بداخلاق، بی صبر، مضطرب و بیحال میبینید، این میتواند ایده عاقلانهای برای گشتن به دنبال شغل دیگری باشد.
◽️۵. آیا احساس کامل نبودن میکنید؟
هر چقدر هم در کارتان عالی باشید؛ اگر آن را کامل نمیبینید؛ ادامه آن فایده ندارد. شاید احساس کنید خودتان را ارزان میفروشید و به پتانسیلهای خود دست پیدا نمیکنید. ممکن است باور داشته باشید نقاط قوت یا استعدادهایی که دارید به هدر میروند و در نتیجه احساس ناامیدی و نارضایتی کنید.
◽️۶. آیا ارتباطی با خودتان ندارید؟
به طور کلی، اصولها، ارزشها، نیازها و خواستههای ما باید با کارمان نیز همسو باشد.
اگر یک روز کاری را آغاز کردید ولی متوجه شدید که شبیه خودتان نیستید یا با ارزشهای اصلی و فرهنگ کاریتان مخالفت دارد، میتواند نشانهای از بودن در شغل اشتباهی باشد.
[آموزه های سازمانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹این قوطیها در سال ۱۹۶۱ معادل هموزن طلای خود، ۳۷ دلار ارزشگذاری شد. اما در سال ۲۰۰۷ یک قوطی آن به مبلغ باور نکردنی ۱۲۴ هزار پوند در حراجی هنری ساتبیز به فروش رفت!
🔹این مجموعه یک ریشخند هنرمندانه است و اگر چه دالی است بر سقوط ارزشهای هنر آوانگارد، اما نشان میدهد که تاثیر اشیاء و کالاها نه مطلق، بلکه کاملا نسبی است و با اتکا بر یک برند شاخص، نام یک هنرمند و امثالهم میتوان مدفوع را هم به قیمتی کلان به خریدار ارائه کرد. بهطوری که اگر موشکافانه نگاه کنیم، میلیونها جنس بیارزش و کمارزش که خیلی کمارزشتر از قیمتشان هستند، روزانه در سرتاسر دنیا به فروش میرسند.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#Financial_times
◽️عظیم اظهر، بنیانگذار خبرنامه Exponential View
تنها نیروی کار متخصص در هوش مصنوعی برنده نیست؛ بلکه مدیرانی که بتوانند هوش مصنوعی را هدایت کنند، رهبران آینده خواهند بود.
◽️لوئیز بالارد، از بنیانگذاران شرکت مشاوره Atheni.ai
استفاده از چتجیپیتی برای نوشتن یک ایمیل کافی نیست! برندگان، رهبران کسب و کاری خواهند بود که سازمانهای خود را در مسیری هدایت میکنند که ثابت کنند تحول واقعی زمانی میتواند اتفاق بیفتد که تمام نقشها به صورت روزانه با هوش مصنوعی مولد در تعامل باشند.
◽️اریکا بورن، مدیر منابع انسانی گروه بورس لندن
ایجاد فضای باز و ارزش قائل شدن برای دیدگاههای گوناگون برای تشویق همکاری و نوآوری حیاتی است. با تحول پیوسته محلهای کار، ابزارهای هوش مصنوعی وظیفه پشتیبانی از تیمها را برعهده میگیرند، وظایف روتین را انجام میدهند و بینشهای عملی ارائه میکنند تا همه بتوانیم روی کارهای تاثیرگذارتر و خلاقانهتر تمرکز کنیم.
◽️کوین دیلینی، مدیرعامل و سردبیر شرکت پژوهشی در حوزه آینده کار و رسانه «چارتر»
مطالعات دیگری نشان داده که هنگام استفاده از هوش مصنوعی، بهرغم افزایش بهرهوری و نوآوری در آزمایشگاههای صنعتی، ۸۲درصد از دانشمندان به دلیل کاهش خلاقیت و استفاده ناکافی از مهارتهایشان، از شغل خود احساس رضایت کمتری دارند.
◽️اِما جیکوبز، نویسنده فایننشال تایمز
مدیران باید به جای جذب نیروی کار خارجی، به شیوههای خلاقانهتری برای آموزش مجدد کارکنان یا جابهجاییشان فکر کنند. یکی از نقاط ضعف بزرگ نیروی کار، فقدان تفکر ابتکاری درباره رشد و حفظ کارکنان مسنتر است.
[ایستارتاپس]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
▫️از همان ابتدا درخواست ترفیع دارند
▫️از پس وظایف محوله بر نمیآیند
▫️بهطور مداوم درخواست کمک میکنند
▫️بیش از عمل، صحبت میکنند
▫️بیش از حد درخواست مرخصی میکنند
▫️در زمان کار، به گوشی یا شبکههای اجتماعی مشغول هستند
◀️ در زمان مشاهدهی این علائم، چه اقداماتی انجام دهیم؟
◽️۱. در مورد همان رفتار خاص حساس باشید و نشان دهید که قصد حمله کردن به خود شخص ندارید.
◽️۲. به نیروی جدید یادآوری کنید که با اشتیاق بالایی برای استخدام اقدام کرده است.
◽️۳. برخی علامتها نیز نشانههایی از نیاز به مدیریت و راهنمایی هستند، بهعنوان مثال نیرویی که برای ترفیع گرفتن و پیشرفت عجله دارد، نیاز به راهنماییهای شما در مورد قوانین شرکت، نقاط عطف عملکردی و زمان مورد نیاز برای رفتن به پلههای بعدی دارد.
◽️۴. مطمئن شوید که نیروی جدید را برای موفقیت آماده کردهاید، بهطور قطع هیچ کارمند جدیدی بینقص نیست، اما شما باید شرایط را برای آگاه شدن آنها، قبول نظرات مختلف و تلاش برای پیشرفت شخصی آماده کنید.
[مدیریتمنابعانسانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◽️۱. پذیرش مسئولیت
مدیران باید مسئولیت کامل تصمیمات و چالشهای پیشآمده را بپذیرند. فرار از مشکلات و نادیده گرفتن آنها فقط باعث پیچیدهتر شدن شرایط میشود. شفافیت و تعهد به حل مسائل، اعتماد تیم را افزایش میدهد و موجب بهبود عملکرد سازمان میشود.
◽️۲. تحلیل مشکل به جای نادیده گرفتن آن
اولین گام در حل مشکلات، شناخت دقیق آنهاست. بهجای نادیده گرفتن نشانههای بحران، مشکل را تجزیه و تحلیل کنید. سؤالاتی مانند "علت اصلی این مشکل چیست؟" و "چه راهحلهایی وجود دارد؟" به یافتن راهکارهای عملی کمک میکنند.
◽️۳. برخورد فعال به جای واکنش منفعلانه
مدیران موفق به جای اینکه منتظر بمانند تا مشکلات به آنها تحمیل شود، بهصورت پیشگیرانه عمل میکنند. پیشبینی ریسکها، برنامهریزی برای مقابله با آنها و ایجاد استراتژیهای انعطافپذیر به کاهش آسیبهای ناشی از مشکلات کمک میکند.
◽️۴. استفاده از دیدگاه تیم
مشکلات اغلب پیچیدهاند و راهحلهای آنها نیاز به همکاری و همفکری دارد. مشارکت دادن اعضای تیم در یافتن راهحلها نهتنها باعث افزایش خلاقیت میشود، بلکه احساس مسئولیت و انگیزه در بین کارکنان را نیز تقویت میکند.
◽️۵. تمرکز بر راهحل، نه سرزنش
بهجای تمرکز روی مقصر یابی، انرژی خود را صرف یافتن راهحل کنید. فرهنگ سازمانیای که بر حل مسئله تأکید دارد، به رشد تیم و بهبود فرآیندهای کاری کمک میکند.
◽️۶. حفظ آرامش و مدیریت استرس
فرار از مشکلات اغلب ناشی از ترس و استرس است. مدیران باید مهارتهای مدیریت استرس را بیاموزند، از تکنیکهایی مانند مدیتیشن، ورزش و تنظیم اولویتها برای حفظ آرامش و تمرکز استفاده کنند.
◽️۷. یادگیری از مشکلات
هر مشکل یک فرصت برای یادگیری است. پس از حل هر چالش، عملکرد خود و تیم را بررسی کنید تا در آینده بهتر عمل کنید. ثبت تجربیات و درسهای آموختهشده به بهبود مستمر سازمان کمک میکند.
مدیریت مشکلات مهارتی است که مدیران باید در خود تقویت کنند. با پذیرش چالشها، تفکر تحلیلی، همکاری تیمی و تمرکز بر راهحلها، میتوان از مشکلات عبور کرد و سازمان را به سمت موفقیت هدایت کرد.
[آکادمی مدیریت]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#Business_insider
🔸واقعیت این است که زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که بخواهیم ساعات متمادی حضور در محل کارمان را با ناراحتی و بی حوصلگی سپری کنیم. با این همه شاید احساس خیلی از شما در مورد شغلتان و محیط کارتان احساسی منفی و ناخوشایند باشد که هر روز دوست دارید زودتر ساعات کاری تان تمام شود و شما زودتر به خانه برگردید و از بودن در محل کارتان خلاص شوید.
🔹اما مشکل کجاست که خیلیها چنین احساسی در مورد شغل و محیط کارشان دارند و تاب و توان بودن در آنجا و لذت بردن از آن را ندارند؟
در پاسخ به این سوال مهم باید گفت که فقدان سه چیز در محل کار و در ارتباط با شغل افراد موجب میشود تا آنها احساس ناشادی و افسردگی کنند که این سه عامل عبارتند از: هدف، امید و دوستی.
◽️۱. شادکاری با داشتن هدف و کار معنادار آغاز میشود
همه ما به شدت نیازمند داشتن هدفی مشخص برای کاری هستیم که انجامش میدهیم و بدون این هدف مشخص نخواهیم توانست از کاری که میکنیم لذت ببریم.
🔹هدف از انجام یک کار جزو پایدارترین و موثرترین ابزارها برای برانگیخته شدن افراد در محل کارشان محسوب میشود و عامل تسکین کارکنانی است که با مشکلاتی همچون استرسهای کاری، روسای کج خلق و تحمل ناپذیر و موانع کاری دست به گریبان هستند.
◽️۲. آنکه امید ندارد ناشاد است
امید، خوش بینی و نگرش مثبت نسبت به آینده موجب میشود تا افراد بهرغم مشکلات و موانع به فرداهای بهتر امیدوار باشند و سختیهای امروز را راحتتر تحمل کنند.
🔹متاسفانه بسیاری از مدیران به اشتباه فکر میکنند که عواملی همچون فرهنگ سازمانی و رسالتهای کاری به تنهایی قادرند به همه افراد امید ببخشند، حال آنکه تجربه نشان داده که نگرشها و فرهنگهای سازمانی عمدتا محرک خود سازمانها هستند و نه کل کارکنان شان و برای امیدبخشی به کارکنان لازم است که برای هر فرد مشخص شود مسوولیتها و نقش آفرینی او در محل کارش چگونه و تا چه حدی با نگرش ها و اهداف فردی او همخوانی دارد و با ترکیب این دو است که میتوان احساس خوشایندی در کارکنان به وجود آورد.
◽️۳. چه ناشاد است کسی که دوستی در محل کارش ندارد
روابط دوستانه بین کارکنان از جمله مهمترین عوامل انگیزهبخش و شادی آور در محل کار بوده که علاقه به کاری که افراد در حال انجامش هستند را نیز افزایش میدهد.
🔹تحقیقات روانشناسان ثابت کرده که وجود فرد یا افرادی در کنار ما در محل کار که وضعیت ما برای آنها اهمیت دارد موجب قوت قلب و علاقهمندتر شدن به کاری میشود که به آن اشتغال داریم. به همین دلیل هم هست که یکی از ملاکهای یک کار خوب داشتن همکاران و دوستانی خوب و صمیمی است.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹با وجود چالشهای اخیر جهانی، ارزش ۱۰۰ برند برتر دنیا در سال ۲۰۲۴ با رشد ۲۰ درصدی همراه بوده است. اما چه عواملی باعث موفقیت این برندها شده است؟
سه عامل کلیدی در رشد ارزش برند:
▪️تمایز معنادار
برندهایی که ویژگیهای متمایز و جذابی دارند، مشتریان بیشتری را جذب و حفظ میکنند.
▪️حضور قوی
دیدهشدن مداوم و برجستهبودن در بازار، جایگاه برند را مستحکم میکند.
▪️آیندهنگری
توانایی گسترش در بازارهای جدید، برند را برای رشد پایدار آماده میکند.
🔹برندهای ارزشمند معمولاً انعطافپذیرتر، سودآورتر و پایدارتر هستند. این برندها به موفقیتهای گذشته خود قانع نمیشوند و همواره به دنبال رشد سریعتر هستند. اما چگونه؟
◽️۱. ایجاد ارزش ویژه برند برای رشد سریعتر
برندها باید در ذهن مصرفکنندگان معنادار، متمایز و برجسته باشند. برای رشد پایدار، این ویژگیها باید در تمام اقدامات بازاریابی لحاظ شوند.
◽️۲. بهرهگیری از نوآوری برندهای فناوری
برندهای فناوری در صدر ۱۰۰ برند برتر جهان قرار دارند و ۱.۲ تریلیون دلار از رشد این لیست را به خود اختصاص دادهاند. این برندها با نوآوری، پلتفرمهای مقیاسپذیر و تجربه کاربری برتر، رشد سریعی را تجربه کردهاند. شرکت ServiceNowK که با استفاده از هوش مصنوعی بهرهوری را افزایش داده، امسال برای اولین بار به این رتبهبندی وارد شده است.
◽️۳. استفاده از فرصتهای هوش مصنوعی مولد
هوش مصنوعی قابلیت خلق محتوا، محصولات و تجربیات جدید را دارد. شرکت NVIDIA که خود را با تحولات هوش مصنوعی هماهنگ کرده، در سال ۲۰۲۴ بیشترین رشد را در بین ۱۰۰ برند برتر داشته و ارزش آن ۱۷۸ درصد افزایش یافته است.
◽️۴. سازگاری با نوسانات اقتصاد جهانی
اقتصاد جهانی با چالشهایی مانند تورم، تغییرات آبوهوایی و تنشهای تجاری مواجه است. برندهای موفق با انعطافپذیری بالا، این نوسانات را به فرصتهای رشد تبدیل میکنند. شرکتهایی مانند Mercado (آرژانتین)، Pull & Bear (اسپانیا) و Filipkart (هند) نمونههایی از برندهای تازهوارد در این حوزه هستند.
◽️۵. درک نیازهای مشتریان و پاسخگویی به آنها
مصرفکنندگان تحت تأثیر مشکلات اقتصادی، قدرت خرید کمتری دارند. برندهای موفق تلاش میکنند محصولات مقرونبهصرفهتر، در دسترستر و پایدارتر عرضه کنند. حتی اگر قیمتها افزایش یابد، اگر این تغییرات بهدرستی توجیه شوند، مشتریان به برند وفادار خواهند ماند.
◽️۶. کشف و گسترش در بازارهای جدید
برندهای کوچک میتوانند با یافتن نیازهای جدید بازار رشد کنند، در حالی که برندهای بزرگتر برای حفظ جایگاه خود، به گسترش و نوآوری نیاز دارند.
◽️۷. حفظ تمایز و اصالت برند
تحقیقات کانتار نشان میدهد که حفظ تمایز در طول زمان چالشبرانگیز است. یکی از راههای موفقیت برندها، احیای محصولات کلاسیک است. Adidas با عرضه مجدد مدلهای کلاسیک Samba ،Gazelle و Spezial موفق به افزایش فروش خود شده است.
◽️۸. شناخت عمیقتر از زندگی مصرفکنندگان
برندهای موفق دائماً الگوهای رفتاری و نیازهای مشتریان را بررسی میکنند. حضور هدفمند در مراحل مختلف فرایند تصمیمگیری خرید باعث میشود ارتباط برند با مخاطبان عمیقتر شود.
◽️۹. ایجاد ارتباطات معتبر و معنادار
برندها باید ارزشهای خود را همسو با مخاطبان شکل دهند. برندهای معتبر از مدل 3I (یکپارچگی، شناسایی، شمول) برای ایجاد اعتماد استفاده میکنند. تحقیقات نشان داده که برندهایی که در دو شاخص "معنا" و "تمایز" قوی عمل کردهاند، ۱۹ درصد رشد بیشتری نسبت به انتظار داشتهاند.
◽️۱۰. تمرکز بر بازارهای محلی
برندهای بینالمللی میتوانند با بومیسازی محصولات و خدمات، ارتباط قویتری با مشتریان برقرار کنند. بانک چیس (Chase Bank) با افتتاح شعب جدید در ایالتهایی که رقبا حضور کمتری داشتند، موفق شد ارزش برند خود را به میزان چشمگیری افزایش دهد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◽️تاکيد بيش از حد بر ديوانسالاري و کاغذبازي
◽️تاکيد بر اين مطلب که هر تصميمي بايد از طريق مجاري مرسوم و معمول درون سازمان گرفته شود
◽️تاکيد مداوم براهميت انجام همه کارها در يک چارچوب استاندارد و مشخص
◽️تحت فشار قرار دادن افرادي که سعي مي کنند خلاق باشند
◽️ضعف سيستم هاي ارتباطي درون سازماني و در نتيجه ممانعت از جريان يافتن ايدههاي نو
◽️سيستمای نظارتي سفت و سخت که محيط را براي خلاقيت نا مساعد میکنند
◽️مجازات هاي سنگين براي عدم موفقيت طرحها
حذف جوايز براي ايده های موفق
◽️ايجاد فضايی که در آن قدرت ريسک و انتقاد افراد کاهش يابد
نظارت دقيق و موشکافانه بر فعاليتهاي خلاقانه
◽️ايجاد خط قرمزهاي فراوان
◽️ايجاد استرس مدام بر مديران رده پايين تر
[مدیریت منابع انسانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📦 Format: epub
پ.ن. آخرین کتاب لوکانف در فاصله کمتر از ۱ هفته از انتشار آن تبدیل به پر فروش ترین کتاب آمازون در حوزه موفقیت در کسبوکار شده است.
#Book_of_the_Week
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◽️۱. کار کمتر
کارٍ در جریان را در سطح سبد محصول محدود کنید، اتلاف را حذف نمایید، تمرکز ایجاد کنید، کارهای موازی کمتری انجام دهید، مسائل را ساده نگاه دارید.
◽️۲. اکتشاف و تطبیق
به جای دنبال کردن برنامه ای مشخص، اکتشاف کنید و خود را با آموخته هایتان تطبیق دهید.
◽️۳. یادگیری سریع
چرخه های بازخورد را کوتاه کنید، تحملِ پذیرش اشتباهات را داشته باشید و برای یادگیری و بهبود مستمر ارزش قائل شوید.
◽️۴. یک تیم، یک هدف
برای جلوگیری از انباشته شدن کارها، تیمهایی محصول محور ، متحد و چندتخصصی با هدفی مشترک تشکیل دهید و سیاسی کاری را سرکوب کنید.
◽️۵. تمرکز روی ارزش
به جای هزینه، روی ارزش تمرکز کنید، ارزش را هر چه زودتر و به تدریج تحویل دهید و روی ساخت محصولِ درست تمرکز کنید.
◽️۶. توانمندسازی تیمها
با الهام بخشیدن و تعامل با تیمها، فرصتی برای ایجاد محرک های ذاتی مانند اختیار ، تسلط و هدف فراهم کنید.
◽️۷. پذیرش واقعیت های سخت
در پذیرش مشکلات و واقعیت های سخت باز عمل کنید و تیم خود را در حل مشکلات یاری و حمایت نمایید و همواره به یاد داشته باشید که چابکی مشکلات شما را حل نمیکند، بلکه آنها را برایتان نمایان می سازد.
◽️۸. افکار بزرگ، شروع کوچک
چشم اندازی بزرگ داشته باشید ولی آنرا در بخش های کوچک تحویل دهید.
◽️۹. همکاری
نقش خود را به خوبی ایفا نمایید و اعضای تیم خود را حمایت کنید و به افراد فرصت دهید که حضوری فعال در پروژه ها داشته باشند.
◽️۱۰. رهبری نمونه بودن
ابتدا خود چابک باشید، از تکنیک های آنها استفاده کنید، اصول چابکی را به معرض نمایش قرار دهید و مانند رهبری خدمتگزار رفتار نمایید.
[ایستارتاپس]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
◽️فرایندهای بد
ادوارد دمینگ، یکی از بزرگترین اساتید مدیریت قرن بیستم، به مدیران کسبوکارها هشدار داد که علت اصلی عملکرد ضعیف، اغلب فرآیندهای بد هستند. اگر به دنبال عملکرد بهتر هستید، پیش از بررسی خطاهای کارکنان، به بررسی فرایندهای کاری بپردازید. برای مثال، ممکن است علت تأخیر کارمند شما در تحویل یک پرونده، وجود فرایند طاقتفرسای تأیید باشد که لازمه آن گرفتن امضا از فردی است که یا اغلب به سفر میرود و یا کار دیگران را به موقع راه نمیاندازد.
◽️تنشهای محیط کار
نابرابری در حجم کاری افراد (حتی اگر موقتی باشد)، یا حتی نفرت غریزی برخی افراد از هم، میتواند عامل ایجاد نزاع شده، و منجر به افت عملکرد شود. مثلاً، ممکن است دو همتیمی برای ارتقا به جایگاه بالاتر درخواست داده باشند؛ در اینصورت اگر با درخواست یکی از آنها موافقت شود، دیگری احتمالأ رنجیدهخاطر میشود. دلیل دیگر تنش در محیط کار (که در عین معمول بودن، به راحتی قابل رفع شدن است)، تفاوت در نحوه ارتباط برقرار کردن افراد است. اگر علت پشت یک نزاع یا تنش را متوجه شوید، احتمالاً قادر به خنثی کردن آن خواهید بود.
◽️کار بیش از اندازه
حتی متعهدترین کارکنان شما دربرابر درخواستهای بیش از اندازه، و موعدهای تحویل بسیار کوتاه، دچار فرسودگی میشوند. بنابراین، از تعیین اهداف و انتظارات غیر منطقی، و استانداردهای سختگیرانه خودداری کنید. اگر پس از چندین جلسه پایش متوجه شدید که فردی در مسیر اهدافش درجا میزند، از او بپرسید که چه عواملی مانع پیشرفتش میشوند. در نتیجه این اقدام، میتوانید اهداف را بازبینی کنید (و در صورت نیاز، تغییر دهید). گاهی رخدادها نیز عملکرد فرد یا تیم را تحت تأثیر قرار میدهند. برای مثال، اگر فردی برای مراقبت از یکی از اعضای بیمار خانوادهاش چند روز غیبت کند و سایر همکاران وی بخواهند وظایفش را به دوش بکشند، ممکن است تحت فشار زیادی قرار گیرند (هرچند روحیه حمایتگری آنها تقویت میشود).
◽️مشکلات شخصی
گاهی علت ریشهای عملکرد ضعیف، هیچ ارتباطی به محیط کار ندارد. یک مشکل مرتبط با سلامت میتواند تمرکز کارمند شما را بر هم بزند، یا فردی دیگر در رسیدگی همزمان به نیازهای خانواده و سازمان، دچار مشکل شود. شما میتوانید در صورت شناسایی این مشکلات، به تسهیل آنها کمک کنید. برای مثال، اگر کارمندی به دلیل نگهداری از فرزندان خردسال و والدین پیر خود دچار کمبود وقت شده است، میتوانید با ارائه یک برنامه کاری منعطف یا فراهم ساختن امکان دورکاری، به او در مراقبت از خانوادهاش کمک کنید.
🔹اگر با عملکرد ضعیف مواجه شدید، بدانید که ممکن است مسائل پنهانی در پس آن وجود داشته باشد؛ و شما نیاز دارید تا پیش از دست زدن به هر اقدامی، آنها را شناسایی کنید. براساس اینکه علت یک مشکل چه باشد، راه حل آن متفاوت خواهد بود.
[مدیریت منابع انسانی]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹به اطلاع همراهان گرامی میرساند که افرادی شرایط ذیل را دارا هستند، میتوانند به تیم مشاورهدهندگان انجمن بپیوندند:
@Chn_PR
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹برای مثال، یک رستوران حرفهای به خوبی میداند افرادی که غذای بیرونبر سفارش میدهند، یا بسیار خسته هستند یا تنبل. در نتیجه، حوصله توضیحات اضافه و یک فرایند پیچیده را ندارند. به همین دلیل، تا میتواند فرایند سفارش تلفنی را ساده میکند تا این افراد را از دست ندهد.
🔹به همین دلیل است که پیتزا مجیک که یک پیتزافروشی زنجیرهای در اسکاتلند است، شیوههای گوناگونی را برای سفارشهای بیرونبر طراحی کرده است.
🔹مشتریان این پیتزافروشی میتوانند از اپلیکیشنهای موبایلی، وبسایت شرکت، مرکز تماس شرکت، اسکن کردن QR Code روی منوی شرکت، صفحه شرکت در اینستاگرام، حساب کاربردی شرکت در واتساپ و کدهای دستور اصطلاحا USSD برای سفارش پیتزا استفاده کنند.
🔹این کار چند مزیت دارد:
◽️۱. به مشتریان شرکت حق انتخاب میدهد و از این طریق، به ایشان ثابت میکند که یک شرکت مشتریمدار است.
◽️۲.مشتریان میتوانند با توجه به شرایطشان، پیتزا سفارش بدهند. مثلا اگر امکان وصل شدن به اینترنت را ندارند، میتوانند به شرکت زنگ بزنند یا از کدهای دستوری USSD استفاده کنند.
◽️۳. با توجه به تنهایی روزافزون انسانها، کارمندان مرکز تماس شرکت به گونهای آموزش دیدهاند که با مشتری کلی گپ میزنند و سپس سفارش او را میگیرند. به این ترتیب، خیلی وقتها مشتریان برای آن که با کسی گپ بزنند و حالشان خوب بشود، به پیتزا مجیک زنگ میزنند
◽️۴. شرکت به شیوههای گوناگونی مشتریانش را تشویق میکند از سیستمهای خودکار مثل وبسایت، اسکن منو و کدهای دستوری USSD برای سفارش استفاده کنند چون با این کار، هم زحمت کارمندان شرکت کمتر میشود و هم خطاهای احتمالی در ثبت سفارش مشتری کاهش مییابد.
[مارکتینگ آز]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹باور رایج این است که افراد و سازمانها باید از شکستهای خود درس بگیرند، اما بسیاری از ما از تأمل در اشتباهاتمان طفره میرویم، آنها را انکار کرده یا به گردن دیگران میاندازیم. این عادت از کودکی شکل میگیرد و ما را از پذیرش چالشهای جدید و رشد بازمیدارد. در نتیجه، فرصتهای ارزشمندی برای یادگیری از دست میروند.
شکست سازنده به دلیل بیزاری، سردرگمی و ترس چالشبرانگیز است. بیزاری، واکنشی غریزی نسبت به شکست است. سردرگمی ناشی از نداشتن چارچوبی برای تشخیص انواع شکستهاست. ترس نیز از فشارهای اجتماعی و قضاوت دیگران نشأت میگیرد.
🔹برای یادگیری مؤثر از شکست، باید محیطی ایجاد شود که افراد بدون ترس از قضاوت، ایدههایشان را مطرح کرده و ریسکهای حسابشده انجام دهند. تیمهایی که امنیت روانی بالاتری دارند، بیشتر در بحثها مشارکت میکنند و نوآوریهای ارزشمندتری خلق میکنند.
◽️۱. شکستهای قابل سرزنش
ناشی از بیدقتی، سهلانگاری یا نادیده گرفتن دستورالعملها هستند و باید از تکرارشان جلوگیری شود.
◽️۲. شکستهای قابل تحسین
حاصل ریسکهای حسابشده برای نوآوری و بهبودند و باید برای استخراج بینشهای ارزشمند مورد بررسی قرار گیرند.
◽️۳. شکستهای پیچیده
ترکیبی از عوامل مختلف مانند نقص سیستمها یا مشکلات ارتباطی هستند که نیاز به تحلیل دقیق دارند.
◾️در حوزهای جدید رخ دهد.
◾️فرصتی برای پیشرفت فراهم کند.
◾️از دانش موجود بهره ببرد.
◾️در مقیاسی کوچک باشد تا بتوان از آن درس گرفت.
◽️۱. بررسی پس از وقوع
تحلیل ساختارمند شکستها برای شناسایی علل و جلوگیری از تکرار آنها.
◽️۲. تشویق به آزمایش و ریسکپذیری حسابشده
ایجاد فرهنگی که در آن شکستهای هدفمند ارزشمند تلقی شوند.
◽️۳. به اشتراکگذاری درسهای آموختهشده
ایجاد بستری برای انتقال دانش شکستها بین تیمها و بخشهای مختلف سازمان.
◽️۴. استفاده از داستانسرایی
بیان تجربیات شکست به شکل روایتهای الهامبخش برای درک و ماندگاری بهتر درسها.
🔹با درک درست شکست و مدیریت آن، میتوان نهتنها از اشتباهات اجتنابناپذیر، بلکه از خود شکست بهعنوان ابزاری برای رشد و نوآوری بهره برد.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📦 Format: epub
#Book_of_the_Week
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔹این روش بر پایه استفاده مکرر از پرسشنامهها برای جمعآوری و پالایش نظرات متخصصان در حوزههایی است که هنوز چارچوبهای علمی مشخصی ندارند. در شرایطی که خبرگان در یک مکان مستقر نیستند یا امکان تأثیرگذاری مدیران و همتایان بر تصمیمگیری وجود دارد، تکنیک دلفی راهکاری مؤثر برای دستیابی به اجماع است.
🔹از جمله مزایای این روش میتوان به کاهش تأثیر تعصبات فردی، بهرهگیری از خرد جمعی، صرفهجویی در هزینه و زمان اشاره کرد. برخلاف روشهای سنتی تصمیمگیری گروهی، در تکنیک دلفی نیازی به حضور فیزیکی متخصصان نیست. همچنین ناشناس بودن شرکتکنندگان، مانع از تأثیرگذاری مستقیم افراد بر یکدیگر شده و منجر به ارائه نظرات مستقل و بیطرفانه میشود.
🔹در حوزه مدیریت و سازمان، این تکنیک برای آیندهنگری، پیشبینی روندها، تصمیمگیری استراتژیک، توسعه محصول و ارزیابی ریسکها کاربرد دارد. بهعنوان مثال، از این روش میتوان برای شناسایی نیازهای مشتریان، تحلیل فرصتها و تهدیدها، بهبود محصولات و تدوین استراتژیهای بلندمدت استفاده کرد.
این فرآیند طی چندین دور پرسش و پاسخ انجام میشود. در مراحل اولیه، پرسشها بیشتر کیفی و باز هستند، اما در مراحل بعدی به سمت سؤالات کمی و دقیقتر هدایت میشوند.
🔹بهطور مثال فرض کنید مدیران یک شرکت قصد دارند ویژگیهای یک محصول جدید را تعیین کنند. ابتدا، پرسشنامهای برای گروهی از متخصصان بازاریابی، مهندسی و تولید ارسال میشود. پس از جمعآوری و تحلیل پاسخها، پرسشنامههای جدیدی تدوین شده و این فرآیند تا رسیدن به اجماع ادامه مییابد.
◽️۱. تعریف موضوع و انتخاب خبرگان: مسئله را مشخص کنید و گروهی از متخصصان را انتخاب نمایید.
◽️۲. تهیه و ارسال پرسشنامه اولیه: سؤالات باز و بسته مرتبط را طراحی و برای خبرگان ارسال کنید.
◽️۳. تحلیل و پالایش پاسخها: دادههای دریافتی را بررسی و نتایج را خلاصه کنید.
◽️۴. ارسال پرسشنامههای اصلاحشده: بر اساس پاسخهای قبلی، نسخه جدیدی از پرسشنامه تدوین کنید و مجدداً ارسال نمایید.
◽️۵. ادامه فرآیند تا دستیابی به اجماع: این مراحل تا زمانی که توافق نسبی حاصل شود، تکرار میشوند.
◽️۶. جمعبندی و ارائه گزارش نهایی: نتایج تحلیلشده را بهصورت گزارشی مستند کنید.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM