Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web


📖 فرهنگ بزرگ سخن | مدخل «آموختن»

@MorphoSyntax


✴️ سببی ساختواژی | آموختن


🔸در زبان فارسی دو نوع پسوند سببی ساختواژی وجود دارد. یکی وند آشکار «ـ‌ان» (ـ‌انی/ ـ‌ون) و دیگری گونۀ پنهان یا صفر. هر دو وند یک موضوع بیرونی/ کنشگر به ساخت نحوی می‌افزایند. «خوردن» فقط با وند آشکار افزایش ظرفیت می‌یابد (بچه غذا خورد/ مادر غذا را به بچه خوراند). «پختن» فقط با وند صفر بر ظرفیت خود می‌افزاید (غذا پخت/ مادر غذا را پخت). «شکستن» از جمله محمول‌هایی است که هر دو وند آشکار و نهان را می‌پذیرد (گلدان شکست/ بچه گلدان را شکست/ بچه گلدان را شکاند).

🔸فعل «آموختن» با دو ظرفیت متفاوت مدخل شده است. این فعل هنگامی که دوظرفیتی/ متعدی (transitive) است، مفهوم «یاد گرفتن» از آن برمی‌آید؛ اما وقتی سه‌ظرفیتی/ دومتعدی (ditransitive) است، در معنای «یاد دادن» به‌کار می‌رود. «آموختن» در افزایش ظرفیت خود رفتاری مانند «شکستن» دارد و با هر دو وند آشکار و نهان همراه می‌شود (البته «آموزاندن» صورت مهجور و کم‌بسامدی است):

(الف). زید عربی می‌آموزد.
(ب). عمر به زید عربی می‌آموزد.
(پ). عمر به زید عربی می‌آموزاند.

🔸بدین ترتیب، هر دو فعلی که در (ب) و (پ) آمده‌اند، در واقع نوعی سببی ساختواژی‌اند که یکی با وند صفر و دیگری با وند «ان» همراه شده است. هنگامی که «آموختن» دوظرفیتی است (در نمونۀ الف)، می‌تواند یک عبارت کُنادی (by phrase) بپذیرد. این عبارت کنادی، ادات/ افزوده به‌شمار می‌رود و آن را نباید ظرفیت فعل تلقی کرد:

(ت). زید (از عمر) عربی می‌آموزد.

@MorphoSyntax


🔘 تفکر انتقادی | کم شدن معدل امتحانات نهایی دانش‌آموزان باعث افزایش فقر می‌شود!

▪️مغالطهٔ علت وارونه (reverse causation) از مغالطه‌های رایج در استدلال است. از نمونه‌های مشهور این مغالطه‌اند: وجود آس‌باد سبب تولید باد در یک منطقه می‌شود یا حذف سلطان سکه، بازار سکه را متعادل می‌کند.

@MorphoSyntax


🔍 مسئله (۱۵):

□ مدیر مدرسۀ غیرانتفاعی یغما در سال تحصیلی گذشته، آموزش زبان فرانسوی را نیز به برنامۀ درسی مدرسه افزود و از یک آموزگار تازه‌کار برای تدریس زبان دعوت به کار کرد. اما وقتی برای ادامۀ این برنامه در سال جدید، با اعتراض والدین یکی از دانش‌آموزان مواجه شد، از آنها پرسید:

«آیا روش آموزشش رو نمی‌پسندید؟»

□ اگر واژه‌بست دارای حالت اضافی (genitive) باشد و عنصر فعلی پنج تکواژ داشته باشد، منظور مدیر مدرسه کدام جملۀ زیر بوده است؟

۱. آیا فرزند‌تان روش آموزش فرانسوی را نمی‌پسندید؟
۲. آیا فرزندتان روش آموزش این معلم را نمی‌پسندید؟
۳. آیا شما روش آموزش فرانسوی را نمی‌پسندید؟
۴. آیا شما روش آموزش این معلم را نمی‌پسندید؟

@MorphoSyntax
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


🧾 واژه‌گزینی | تصویب معادل برای پادکست

▫️به پیشنهاد گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، برابرنهادهٔ «پادپخش» برای اصطلاح «پادکست» به تصویب رسید.

Podcast = پادپخش

@MorphoSyntax


🔘 تعجب‌واژه | چه سری چه دُمی عجب پایی!

▪️تعجب‌واژهٔ «چه» و مترادف‌های آن، مانند «عجب»، به مقولهٔ دستوری معرف (determiner) تعلق دارند و از این منظر، مانند صفت‌های اشاره (این، آن)، حروف تعریف (یک)، و سورها/ کمیت‌نماها (همه، هیچ) هستند.

◄ چه کتابی!
◄ چه کتاب خوبی!
◄ عجب حرف‌هایی زدی!
◄ عجب حرف‌های بی‌منطقی‌ زدی!

▪️مهم‌تر از ماهیت تعجب‌واژه، نقش عنصر وابستهٔ «ـ‌ی» است که در ساخت‌های تعجبی، در پی گروه اسمی می‌نشیند. با توجه به این‌که ساختار جملهٔ تعجبی به این عنصر دستوری مجوز حضور می‌دهد و بنابراین، انگیزهٔ تظاهر آن مطابقهٔ نحوی است، «ـ‌ی» تعجبی را باید در گروه پسوندهای تصریفی زبان فارسی قرار داد.

▪️گاهی ممکن است وند «ـ‌ی» در ساختار تعجبی نمود آوایی نداشته باشد. این رخداد غالباً با اسم‌های جمع مشاهده می‌شود:

◄ دوستت چه حرف‌ها می‌زند!
◄ برای قبولی، چه کارها می‌کنی!

▪️در متون کهن فارسی نیز می‌توان نمونه‌های فراوانی از ساخت تعجبی، همراه با تعجب‌واژهٔ «چه» و پسوند تصریفی «ـ‌ی» یافت:

در وهم نیاید که چه مطبوع درختی
پیداست که هرگز کس از این میوه نچیده‌ست
(سعدی)

@MorphoSyntax
Summer School on Iranian Linguistics 2024.pdf
23.6 MB


🔔 مدرسهٔ تابستانی | معرفی و برنامه

Summer School on Iranian Linguistics (2024)

@MorphoSyntsx


🌍 هم‌اکنون | آسمان غرب آسیا

○ شب «مرداد» به آرامی یک مرثیه از روی سر ثانیه‌ها می‌گذرد!

@MorphoSyntax


☑️ نحو | سور شناور

🔅 پرسش زیر، یکی از سؤالات کنکور کارشناسی ارشد زبان‌شناسی (۱۳۸۸) است که با حوزۀ نحو پیوند دارد:

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
۷۰ ــ سه ضمیر «ما»، «همه» و «خویش» در بیت زیر به ترتیب چه نقشی دارند؟

ما همه کودکان ایرانیم/ مادر خویش را نگهبانیم

۱. مسند ــ قید ــ مضاف‌الیه
۲. مسند ــ مسندالیه ــ مفعول
۳. نهاد ــ قید ــ مضاف‌الیه
۴. نهاد ــ مسندالیه ــ مفعول
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

🔅 نقش ضمایر «ما» و «خویش» در بیت بالا چندان مناقشه‌برانگیز نیست: اولی فاعل ساختاری جمله است که می‌توانیم آن را فاعل، مسندالیه یا نهاد بنامیم. دومی هم وابستهٔ «مادر» است و بنابراین در جایگاه مضاف‌الیه قرار دارد.

🔅 براین اساس، گزینهٔ ۳ پاسخ صحیح خواهد بود و ناگزیریم «همه» را در نقش قید بپذیریم. اما «همه» وابستهٔ «ما» است و طبق تعاریف رایج، قید نمی‌تواند توصیفگر اسم باشد. صورت زیربنایی مصراع نخست این‌گونه است: «همهٔ ما کودکان ایرانیم».

🔅 در دستور زایشی، سور/ کمیت‌نمای «همه» که عنصر معرف (determiner) به‌شمار می‌رود، نقش و جایگاهی همانند صفات اشاره و حروف تعریف دارد. این عنصر نحوی می‌تواند از اسم جدا شود و در جایگاه‌های مختلف جمله تظاهر یابد. به همین دلیل، بسیاری از زبان‌شناسان آن را سور یا کمیت‌نمای شناور (floating quantifier) می‌خوانند:

همهٔ بچه‌ها به‌موقع به امتحان رسیدند.
◄ بچه‌ها همه به‌موقع به امتحان رسیدند.
◄ بچه‌ها به‌موقع همه به امتحان رسیدند.
◄ بچه‌ها به‌موقع به امتحان رسیدند همه.

🔅 در مجموع، به‌نظر می‌رسد که در این بیت، برچسب قید برای کمیت‌نمای یادشده چندان دقیق نباشد و بهتر است آن را معرف یا دست‌کم زیرمقولهٔ صفت بدانیم. زنده‌یاد فرشیدورد (۱۳۸۲: ۴۵۹) قید را این‌گونه تعریف می‌کند: «کلمه‌ای که مضمون جمله یا فعل یا صفت یا قید یا گروه وصفی یا قیدی یا هر کلمهٔ دیگر به‌جز اسم و جانشین اسم را مقید کند و چیزی به معنای آن بیفزاید.»

@MorphoSyntax


☑️ قلاب‌گذاری | ساخت درونی واژه

ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ
🔺پرسش بالا، یکی از سؤالات کنکور دکتری زبان‌شناسی (۱۴۰۳) است که با حوزۀ صرف پیوند دارد.
ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ ـ ـــ

⭕️ روش قلاب‌گذاری این واژهٔ مشتق که ساخت درونی آن را نشان می‌دهد، به ترتیب زیر است:

🔻هستۀ واژگانی این واژهٔ مشتق، «organ» است و بنابراین در درون قلاب اصلی می‌نشیند:
[organ]

🔻پیشوند «-re» غالباً به فعل می‌پیوندد؛ پس «organ» ابتدا با جذب پسوند «ize-» به فعل تبدیل شده است:
[[organ] –ize]

🔻سپس پیشوند «-re» به فعل «organize» ملحق شده است:
[re- [[organ] –ize]]

🔻در پایان، فعل «reorganize» با جذب پسوند «ation-» به اسم تبدیل شده است:
[[re- [[organ] –ize]] –ation]

🔻بدین ترتیب، گزینۀ «۴» شیوۀ قلاب‌گذاری صحیح واژۀ «reorganization» را نشان می‌دهد.

@MorphoSyntax
MorphoSyntax
🔍 مسئله (۱۱): ▪️جملات هم‌معنای عربی و انگلیسی در زیر متشکل از چند تکواژند؟ «كَانَ عَلِيٌّ قَدْ ذَهَبَ مِنْ هُنَا.» “Ali had gone from here.” @MorphoSyntax


🗝 پاسخ مسئله (۱۱):


🔵 كَانَ عَلِيٌّ قَدْ ذَهَبَ مِنْ هُنَا.

🔹 بسیاری از زبان‌های هندواروپایی، از جمله فارسی و انگلیسی، فعل گذشته را برپایهٔ فعل حال می‌سازند (خور ◄ خورد). در عربی فعل حال برمبنای صورت گذشته ساخته می‌شود (فَعَلَ ◄ یَفعَلُ) و در افعال گذشتهٔ این زبان، وند زمان حضور ندارد.

🔹 فعل‌های عربی، در بسیاری از صیغه‌ها، حامل شناسه یا همان وند مطابقه (شخص و شمار و جنس) هستند. بااین‌همه، در فعل گذشتهٔ مفرد مذکر غایب (سوم شخص)، شناسهٔ آشکار حضور ندارد و آن را باید صفر تلقی کرد (فَعَلَ در برابر: فَعَلا، فَعَلوا، . . . ).

🔹 تقطیع تکواژی جملهٔ بالا این‌گونه است؛ نشانگر آشکار حالت بر روی فاعل را هم تکواژ در نظر گرفته‌ایم:

كَانَ + ۰ + عَلِي + ــُّ + قَدْ + ذَهَبَ + ۰ + مِنْ + هُنَا.


🟠 Ali had gone from here.

🔸 فعل کمکی «had» در انگلیسی که حامل زمان گذشته است، برپایهٔ صورت «have» ساخته شده و متشکل از دو تکواژ است. فعل «had» برخلاف صورت‌های حال این فعل، نشانگر مطابقه ندارد.

🔸 صورت صفت مفعولی «gone» از دو جزء تشکیل شده است: یکی پایهٔ واژگانی «go» و دیگری وند نمود کامل که اصطلاحاً وند «en-» خوانده می‌شود.

🔸 تقطیع تکواژی جملهٔ بالا این‌گونه است:

Ali + have + ed + go + en + from + here.


@MorphoSyntax


🧾 واژه‌گزینی | کنتـــــــــــــــــرل


□ اصطلاح بیگانهٔ «control» به تنهایی یا در ترکیب و اشتقاق، معادل‌های گونه‌گونی در فارسی دارد که برخی از نمونه‌های مصوب آن در پی آمده‌اند.


○ واپایش ◄ ◄ ◄ control
○ واپایشگر ◄ ◄ ◄ controller
○ واپایش‌پذیری ◄ ◄ ◄ controllability
○ واپایش‌پذیر ◄ ◄ ◄ controllable
○ واپاییده ◄ ◄ ◄ controlled
○ واپایی ◄ ◄ ◄ controlling

● دورفرمان ◄ ◄ ◄ remote control
● مرکز فرمان ◄ ◄ ◄ control centre
● پاییده‌نوش ◄ ◄ ◄ controlled drinker
● مهار مواد ◄ ◄ ◄ drug control
● گروه شاهد ◄ ◄ ◄ control group
● تسلط‌پنداری ◄ ◄ ◄ illusion of control
● نظارت اجتماعی ◄ ◄ ◄ social control
● مبارزه با بیماری ◄ ◄ ◄ disease control
● مراقب پرواز ◄ ◄ ◄ air traffic controller
● فضابانی ◄ ◄ ◄ space control
● کنترل کیفیت ◄ ◄ ◄ quality control


□ در شاخه‌های مختلف دانش، برای ساخت اصطلاحات جدیدی که در آنها واژهٔ «کنترل» وجود دارد، می‌توانیم از این نمونه‌ها الگو بگیریم.

@MorphoSyntax
2017 The Handbook of Linguistics.pdf
18.8 MB


📓 کتاب | دستینهٔ زبان‌شناسی

▫️The Handbook of Linguistics, 2nd Edition (2017)

▫️Edited by:
Mark Aronoff and Janie Rees-Miller

@MorphoSyntax
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


🧾 واژه‌گزینی | تصویب معادل برای ایموجی

▫️به پیشنهاد گروه واژه‌گزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، برابرنهادهٔ «شکلک» برای اصطلاح «ایموجی» به تصویب رسید.

Emoji = شکلک
Borrowed from Japanese, "e" (picture) + "moji" (character)

@MorphoSyntax
MorphoSyntax
🔍 مسئله (۱۲): 💠 پلیس دریایی پس از توقیف قایق مهاجران غیرقانونی، در حال پرس‌وجو از سرنشینان قایق بود تا تابعیت آنها را تشخیص دهد. یکی از سرنشینان که متوجه نشده بود مخاطب افسر پلیس قرار گرفته است، با انگلیسی دست‌وپا شکسته پرسید: - who whom what is asked?…


🗝 پاسخ مسئله (۱۲):

💠 در برخی از زبان‌ها، مانند انگلیسی، یک پرسش‌واژه (WH) باید به اجبار به آغاز جمله حرکت کند. در شماری از زبان‌ها، همچون چینی و فارسی، فرایند حرکت اجباری پرسش‌واژه به آغاز جمله وجود ندارد و اگر هم چنین حرکتی رخ دهد، پیامد نوعی قلب نحوی (برای تأکید یا مبتداسازی) است.

◄ سینا کتابش را [به چه‌کسی] هدیه داد؟
◄ [به چه‌کسی] سینا کتابش را هدیه داد؟


💠 در بسیاری از زبان‌های شاخهٔ اسلاوی، همهٔ پرسش‌واژه‌های حاضر در جمله باید طی حرکتی اجباری، به آغاز آن منتقل شوند. بلغاری چنین زبانی است؛ مانند نمونهٔ زیر که از بوئکس و گرومان (۲۰۰۳: ۵) نقل شده است:

Koj kogo kakvo e pital?
Who whom what is asked
= Who asked whom what?


💠 از میان چهار زبان عربی (سوریه)، بلغاری (بلغارستان)، اسپانیایی (اکوادور)، و چینی (چین)، فقط بلغاری دارای ویژگی «پیش‌گذاری چندگانهٔ پرسش‌واژه» است. مهاجری که تحت تأثیر زبان مادری خود، سه پرسش‌واژهٔ انگلیسی را به آغاز جمله جابه‌جا کرده است، احتمالاً باید بلغاری‌زبان باشد.

Ⓜ️ Multiple Wh-Fronting

@MorphoSyntax
2003 Multiple Wh-Fronting.pdf
1.1 MB


📘 کتاب | پیش‌گذاری چندگانۀ پرسش‌واژه

▫️Multiple Wh-Fronting (2003)

▫️Edited by:
Cedric Boeckx (Harvard University)
K. K. Grohmann (University of Cologne)

@MorphoSyntax
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM


🌐 ریشه‌شناسی | کاریز

💦 کاریز (قنات) جوی آبی را گویند که در زیر زمین بکنند تا آب از آن روان شود. در فارسی میانه آن را «کهریز» می‌گفتند.

💦 ریشهٔ این واژه ممکن است از ایران باستان «knθra» به معنای «کَنش، حفره» باشد که برآمده از صورت «kan»، به مفهوم «کندن» است؛ و نیز احتمال داده‌اند که «کاریز» از ریشهٔ «Kāh» به معنای «چاه، چشمه» باشد (نک: حسن‌دوست ۱۳۹۳).

@MorphoSyntax


🌐 ریشه‌شناسی | هگمتانه

▫️در چهل‌وششمین کمیتهٔ میراث جهانی یونسکو که از ۳۱ تیر تا ۱۰ مرداد ۱۴۰۳ در دهلی‌نو برگزار شد، پروندهٔ «هگمتانه» به تصویب رسید و محوطهٔ تاریخی هگمتانه، نخستین پایتخت ایران بزرگ، به فهرست میراث جهانی یونسکو افزوده شد. هگمتانه بیست‌وهشتمین اثر از ایران است که در شمار میراث مشترک بشری قرار گرفته است.

▫️هَگمَتانَه (فارسی نو: هَمَدان؛ یونانی: اکباتان)، به معنی «جای گردآمدگان»، پایتخت مادها بود. نام این شهر در سنگ‌نبشته‌های باستانی «hagmatāna» و «hamgamatana» ثبت شده و گمان می‌رود که با واژهٔ «انجمن» در فارسی نو، نیای مشترک داشته باشد.

▫️در ایرانی باستان، «ham-ǰamana» (انجمن، گردهمایی)، برآمده از پیشوند «ham» و ریشهٔ «gam» (آمدن) است. این ریشه همان است که در فارسی معاصر در واژگونهٔ «Ɂām»، در مصدر «آمدن» دیده می‌شود و در انگلیسی به شکل «come» یا در آلمانی به صورت «kommen» درآمده است.

▫️صورت «آمدن» برخلاف تقطیع سنتی، مشتق از گونهٔ «آمـَ» و پسوند مصدرساز «ــ‌دن» است. به‌عبارتی، «آمدن» مانند همهٔ مصدرهای فارسی متشکل از دو تکواژ است و عنصر زمان (وند گذشته) در آن حضور ندارد.

@MorphoSyntax
MorphoSyntax
🔍 مسئله (۱۳): ◄ یکی از حاکمان محلی ایران به دربار فرمانروای وقت نامه‌ای نوشت و به دلیل وقوع خشک‌سالی، خواستار کاهش خراج سالانه شد. او در بخشی از عریضهٔ خود تصریح کرد: « . . . باران از آسمان هیچ نبارید و گندم و جو از زمین نرویید و نیمی از گله از دست بشد.»…


🗝 پاسخ مسئله (۱۳):

« . . . باران از آسمان هیچ نبارید و گندم و جو از زمین نرویید و نیمی از گله از دست بشد.»


◄اصطلاح بیش‌گونگی (overabundance) به معنای وجود دو یا چند صورت مختلف برای یک محتوای تصریفی یا اشتقاقی است. ریشۀ «burn» در انگلیسی دو صورت «burnt» و «burned» برای ساخت صفت مفعولی دارد یا ریشۀ «کوب» در فارسی با دو مصدر «کوفتن» و «کوبیدن» آشکار می‌شود.

◄به همین ترتیب، ریشۀ «رو(ی)» دو صورت مصدری «رُستن» و «روییدن» دارد و از هر دو، فعل گذشته، صفت مفعولی، اسم مشتق و مانند آنها ساخته می‌شود. اما نکتۀ قابل توجه این‌که تا سدۀ چهارم هجری فقط گونۀ «رُستن» در فارسی رواج داشت و مصدر «روییدن» (و فعل گذشتهٔ رویید) در متون نظم و نثر به‌کار نمی‌رفت.

بیابان چو دریای خون شد درست
تو گفتی که روی زمین لاله رست (حکیم فردوسی)

◄از سدۀ ششم و هفتم هجری گونۀ «روییدن» که طبق الگوی قاعده‌مند ساخته می‌شود، به تدریج راه خود را به زبان گشود و در کنار «رستن» در نظم و نثر فارسی به‌کار رفت.

هر گل خندان که رویید از لب آن جوی مهر
رسته بود از خار هستی جسته بود از ذوالفقار (مولانا)

◄متن فرضی بالا که در آن فعل «نرویید» آمده است، نمی‌تواند در دورۀ فرمانروایانی نوشته شده باشد که پیش از سدۀ پنجم هجری درگذشته‌اند. از آن میان، سلطان محمد خوارزمشاه در روزگاری می‌زیست که صورت صرفی «رویید» جای خود را در زبان باز کرده بود.

۱. امیرنصر سامانی (درگذشت ۳۳۱ هجری)
۲. ابومنصور سَبُک‌تَگین (درگذشت ۳۸۷ هجری)
۳. یعقوب لیث صفاری (درگذشت ۲۶۵ هجری)
۴. محمد خوارزمشاه (درگذشت ۶۱۷ هجری)

@MorphoSyntax
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


👁‍🗨 دیدگاه | استاد میرجلال‌الدین کزازی

○ فزونی گرایش به آوردن واژه‌های فارسی در گفتار و نوشتار . . .

@MorphoSyntax
2024/08/16 22:47:06
Back to Top
HTML Embed Code: