سیمرغ(تجربیات نزدیک مرگ NDE )و (لطائف سلوک عرفانی)

Forwarded from اتچ بات

‍ 🔸زندگی ما صحنه تاتر است و ما نفش آفرینان آن .

یکی از معلمین معنوی حال حاضر روبرت اسپایرا
. جهت تفیهم خود شناسی و( من ذهنی ) تمثیل قیاسی بسیار مفید را به مخاطبین خود ارائه میدهد . تمثیلی از نمایشنامه معروف ویلیام شکسپیر بنام شاه لیر (King Lear) .
شخصی فرضی بنام جان اسمیت که بازیگر تئاتر است ، در اجرای این نمایشنامه در لندن ، نقش شاه لیر را برعهده دارد .
جان اسمیت به تنهایی در خانه اش یک زندگی آرام دارد .او برای بازی در نقش شاه لیر به سالن تئاتر می رود و لباس شاه لیر را می پوشد و برای این نقش افکار و احساسات شاه لیر را به خود می گیرد .
او به نظر خود و تماشاگران نمایش ، شاه لیر شده است ، البته بدون اینکه جان اسمیت بودن را کنار گذاشته باشد .پس او نقش شاه لیر را بازی می کند و در نقش شاه انگلستان می شودکه دارای سه دختر است که با آنها در مناقشه و درگیری است .‌در نتیجه شدیدا در غم و اندوه و رنج است .
جان اسمیت در انتهای نمایش آنقدر غرق در نقش شده که کاملا خودش را در آن گم کرده ، او فراموش کرده که جان اسمیت است و به معنای واقعی تبدیل به شاه لیر شده.
البته او هرگز واقعا تبدیل به شاه لیر نمی شود زیرا کاراکتری به نام شاه لیر اصلا وجود ندارد .
شاه لیر فقط یک محدودیت فرض شده است که جان اسمیت خودش آزادانه آن را فرض کرده است .
بعد از اتمام نمایش در پشت صحنه دوستش برای اجرای خوب جان اسمیت نزد او میرود تا به او تبریک بگوید ولی با تعجب در می یابد جان اسمیت بسیار غمگبن و آزرده و رنجور است .
او از جان می پرسد که چرا اینقدر پریشانی ؟
جان اسمیت در پاسخ میگوید به خاطر اتفاقات وحشتناک که بین من و دخترانم رخ داده ، دوستش با تعجب می پرسد
منظورت چیست که رابطه وحشتناکی با دخترانت داری؟
جان اسمیت ، از مشکلات امپراطوری انگلستان و رابطه اش به او می گوید .
دوستش باتعجب به او می گوید احمق نباش ، تو به خاطر مشکلت با دخترانت دچار بدبختی نشدی .
تو احساس بدبختی می‌کنی چون فراموش کردی که واقعا چه کسی هستی .
باید این پرسش را به جد با خود عنوان کنی و در آن بیاندیشید که :
که تو واقعا کیستی؟


‌🆔 @My_Simorgh

Telegram

attach 📎

www.tgoop.com/My_Simorgh/9994

862 viewsNov 14 at 02:18

‍ 🔸زندگی ما صحنه تاتر است و ما نفش آفرینان آن .

یکی از معلمین معنوی حال حاضر روبرت اسپایرا
. جهت تفیهم خود شناسی و( من ذهنی ) تمثیل قیاسی بسیار مفید را به مخاطبین خود ارائه میدهد . تمثیلی از نمایشنامه معروف ویلیام شکسپیر بنام شاه لیر (King Lear) .
شخصی فرضی بنام جان اسمیت که بازیگر تئاتر است ، در اجرای این نمایشنامه در لندن ، نقش شاه لیر را برعهده دارد .
جان اسمیت به تنهایی در خانه اش یک زندگی آرام دارد .او برای بازی در نقش شاه لیر به سالن تئاتر می رود و لباس شاه لیر را می پوشد و برای این نقش افکار و احساسات شاه لیر را به خود می گیرد .
او به نظر خود و تماشاگران نمایش ، شاه لیر شده است ، البته بدون اینکه جان اسمیت بودن را کنار گذاشته باشد .پس او نقش شاه لیر را بازی می کند و در نقش شاه انگلستان می شودکه دارای سه دختر است که با آنها در مناقشه و درگیری است .‌در نتیجه شدیدا در غم و اندوه و رنج است .
جان اسمیت در انتهای نمایش آنقدر غرق در نقش شده که کاملا خودش را در آن گم کرده ، او فراموش کرده که جان اسمیت است و به معنای واقعی تبدیل به شاه لیر شده.
البته او هرگز واقعا تبدیل به شاه لیر نمی شود زیرا کاراکتری به نام شاه لیر اصلا وجود ندارد .
شاه لیر فقط یک محدودیت فرض شده است که جان اسمیت خودش آزادانه آن را فرض کرده است .
بعد از اتمام نمایش در پشت صحنه دوستش برای اجرای خوب جان اسمیت نزد او میرود تا به او تبریک بگوید ولی با تعجب در می یابد جان اسمیت بسیار غمگبن و آزرده و رنجور است .
او از جان می پرسد که چرا اینقدر پریشانی ؟
جان اسمیت در پاسخ میگوید به خاطر اتفاقات وحشتناک که بین من و دخترانم رخ داده ، دوستش با تعجب می پرسد
منظورت چیست که رابطه وحشتناکی با دخترانت داری؟
جان اسمیت ، از مشکلات امپراطوری انگلستان و رابطه اش به او می گوید .
دوستش باتعجب به او می گوید احمق نباش ، تو به خاطر مشکلت با دخترانت دچار بدبختی نشدی .
تو احساس بدبختی می‌کنی چون فراموش کردی که واقعا چه کسی هستی .
باید این پرسش را به جد با خود عنوان کنی و در آن بیاندیشید که :
که تو واقعا کیستی؟


‌🆔 @My_Simorgh

BY سیمرغ(تجربیات نزدیک مرگ NDE )و (لطائف سلوک عرفانی)