tgoop.com/NISHTMANIJOAN/75541
Last Update:
https://oxfordre.com/politics
مورگنتا به بررسی مفاهیم کلیدی در روابط بینالملل و قدرت ملی میپردازد. مورگنتا در این کتاب به تحلیل واقعگرایانه سیاست خارجی و روابط بینالملل پرداخته و تأکید میکند که سیاست بینالملل بر اساس واقعیات قدرت و منافع ملی شکل میگیرد. او تفکیکی بین «آنچه هست» و «آنچه باید باشد» قائل میشود و بر این باور است که سیاستمداران باید بر اساس واقعیات عمل کنند نه ایدئالها.
🔷 مورگنتا هشت عامل اصلی را به عنوان زیربنای قدرت ملی معرفی میکند:
1. موقعیت جغرافیایی: تأثیر جغرافیایی بر قدرت ملی و استراتژیک.
2. وجود منابع طبیعی: نقش منابع طبیعی در قدرت اقتصادی و نظامی.
3. ظرفیت صنعتی: توانایی کشور در تولید صنعتی و فناوری.
4. وضعیت آمادگی نظامی: قدرت و آمادگی نظامی یک کشور.
5. جمعیت: تأثیر جمعیت بر قدرت اقتصادی و نظامی.
6. خصوصیات ملی: ویژگیهای ملی که به هویت و اتحاد ملی کمک میکنند.
7. روحیه ملی: انگیزه و پایداری ملت در مواجهه با چالشها.
8. کیفیت دیپلماسی: توانایی کشور در مدیریت روابط بینالمللی و مذاکرات دیپلماتیک.
🔷 مورگنتا در این کتاب به تحلیل چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر قدرت ملی و روابط بینالملل میپردازد و تأکید میکند که سیاستمداران باید به طور واقعگرایانه به این عوامل توجه کنند تا بتوانند منافع ملی کشور خود را تأمین کنند.
در پایان باید این نکته فراموش نشود که مورگنتاو درباره رئالیسم سیاسی صحبت میکند که رئالیسم سیاسی خود بر مکتب رئالیسم استوار است و بسیاری مشاور و وزیر جنگ بیسمارک آلبرشت فن رون در دولت پروس را منشاء رئالیسم میدانند. رئالیسم به عنوان یکی از سنتهای نظریه روابط بینالملل بر چهار گزاره متمرکز است:
۱- نظام بینالملل آنارشیک است. هیچ بازیگری که قادر به تنظیم روابط متقابل دولتها باشد، مافوق دولتها وجود ندارد. (حکومتی بر حکومتها حکومت نمیکند) دولتها به جای اینکه از سوی قدرت مافوقی به آنها دیکته شود، خود باید در روابط با دیگر کشورها وارد شوند. نظام بینالملل در یک وضعیت ستیز دائمی قراردارد.
۲- دولت ها مهمترین بازیگران نظام بینالملل هستند. (حزبی سیاسی فاکتەری نادەوڵەتین و تەنانەت حکومەتی هەرێمی ئۆتۆنۆم یا فیدڕالیش ناتوانن ڕۆڵی دەوڵەت بگێڕن بۆیە کورد مەحکوومە بەوەی بەرەو دەوڵەت بوون هەنگاو بنێ ئەگێنا لە نەزمی نوێی جیهان دا لە نێوان بەرداشی دەوڵەتانی داگیرکەر و دەوڵەتانی زلهێز ورد ئەبێ )
۳- تمامی دولتها در نظام بینالملل بازیگرانی عقلایی هستند. دولتها تمایل دارند به دنبال منافع ملی خود باشند. نگرانی اصلی تمامی دولتها حفظ بقا میباشد. دولتها برای حفظ بقای خود نیروها و ظرفیت نظامی خود را بیشتر میکنند، که این امر ممکن است به معمای امنیت منجر شود.
٤ موازنە قوا: از آنجا که قدرت هر بازیگر تهدیدی برای دیگران است، موازنە قوا تنها راه حل جلوگیری از قدرت یافتن دیگران است.