tgoop.com/NewHasanMohaddesi/1504
Last Update:
♦️لزوم تجدید نظر در آموزهی امر به معروف و نهی از منکر در جامعهی مدرن
🔻قسمت پنجم و پایانی
🖌اصل هفتم: امر به معروف و نهي از منكر غير از دستگيري مجرمان است
يكي از مشكلات اساسي در انجام امر به معروف و نهي از منكر در جامعهی ما اين بوده است كهسياستگزاران و دست اندركاران اين قلمرو ميان «گناه» (بهعنوان «فعل يا ترك فعلي اخلاقي») و «جرم» (بهعنوان «فعل يا ترك فعلي حقوقي») تمايز قائل نشدهاند. فرد در انجام گناه آزاد و در نزد خداوند مسؤول است. فرد گناهكار فقط در معرض داوري خداوند است و خداوند نيز او را عتاب خواهد كرد و عذاب خواهد داد. گناه زير پانهادن هنجارهاي ارزشي دين است كه از سوي شارع تعريف و تشريع شده است. اما جرم زير پانهادن هنجارهاي حقوقي جامعه است كه در هر دورهاي تعريف، و مصاديق گوناگوني دارد. مجرم نيز توسّط دستگاه قضايي محاكمه و مجازات خواهد شد. امر به معروف و نهي از منكر توصيه و دعوتي است از افراد براي انجام اعمال صواب و دوري از گناه. اما دستگيري مجرم، دستگيري و توقيف كساني است كه مرتكب جرم ميشوند. امر به معروف و نهي از منكر برعهدهی دينداران است و برخورد با مجرمان برعهدهی قوهی قضاييه و نهادهاي دولتي.
البته ممكن است برخي گناهان جرم نيز باشند، در اين صورت اگر انجام گناهي جرم باشد، دستگيري و محاكمه او را ديگر نميتوان امر به معروف و نهي از منكر دانست. از اينرو، كليّهی نيروهايي كه امر به معروف و نهي از منكر ميكنند شايسته نيست كسي را بهعنوان مجرم دستگير كنند و به نيروهاي انتظامي و غيره تحويل دهند و معرفي كنند. در صورتي كه چنين اتّفاقي بيفتد دعوت ديني جاي خود را به اجبار و اكراه ميدهد و چهرهی دين و دينداران چهرهاي خشن و مستبد به تصوير كشيده ميشود و اين به منزلت دين بهشدّت لطمه ميزند. بنابراين، خطا است كه نيروهاي دولتي، نظامي، انتظامي وشبهنظامي وارد قلمرو امر به معروف و نهي از منكر شوند. جامعه بايد از مؤمنان تصويري مهربان، والا،آرام و متين و ياور مردم و اهل گذشت و اغماض و بزرگوار در ذهن داشته باشد نه چهرههايي خشن، قسي، ناآرام، مزاحم، دردسرساز، سنگدل و ناهنجار.
🖌اصل هشتم: امر به معروف و نهي از منكر اگر برعهدهی دولت باشد، باعث تخريب قلمرو ديني ميشود.
در ارزیابی کلّی، دولت دستگاهي است كه بيشترين استعداد «بيگانهسازي» را دارد. بهعلاوه، دولت براساس مصلحت عمل ميكند؛ یعنی قاعدتاً از دولت چنین انتظار میرود. همچنين دولت از قوّهی قهريه و نيروي اجبار برخوردار است. واگذاري عرصهی ديني به دولت و يا ورود دولت به اين عرصه باعث بيگانه شدن مردم از دين میشود. عملكرد دولت براساس مصلحت، ايبسا به زير پانهادن ارزشها و هنجارهاي ديني توسّط دولت منتهي شود. امكان استفاده از قوّهی قهريه توسّط دولت در عرصهی ديني كه عرصهی اختيار و آگاهي و آزادي است، باعث ميشود كه چهرهاي خشن و نامطلوب از دين در جامعه عرضه شود. علاوه بر همهی اينها، ورود دولت به عرصهی ديني باعث ابزاري شدن دين و دولتي شدن آن ميشود و بدين ترتيب، دين به دستگاه ايدئولوژيك دولتي بدل ميشود و شأن و منزلت آن بهشدّت آسيب ميبيند. همهی اين پيآمدها در نهايت باعث تخريب قلمرو ديني و بياعتنايي مردم به امور ديني ميشود؛ كما اين كه بهنظر میرسد تاكنون ورود دولت به اين عرصهی ديني نتايجي جز اين نداشته است. بنابراین، مصلحت نیست که دولت عهدهدار اجرای آموزههایی چون امر به معروف و نهی از منکر شود بلکه بهترین کار این است که دولت شرایط مناسب و بستر لازم را برای فعالیت سازمانهای دینی مردمنهاد و غیردولتی فراهم سازد و اجازه دهد مسائل و منازعات مربوط به عرصهی دینی در جامعهی مدنی حلّ و فصل شود. این شیوه هم به نفع دین است و هم به نفع دولت. نمونهی گویای آن مساجد هستند. به نظر میرسد ادارهی مساجد توسّط نیروهای مردمی محلّی بسی مطلوبتر بوده است.
📌توجه: این مطالب نخستین بار در سال 1384 در قالب گزارش طرح پژوهشی به معاونت حقوقی ریاست جمهوری ارائه شده است. الآن قلمرو دینی بهنحو قابل توجهی تخریب شده است.
حسن محدثی گیلوایی / 2 اسفند 1397
@NewHasanMohaddesi
BY زیر سقف آسمان
Share with your friend now:
tgoop.com/NewHasanMohaddesi/1504