tgoop.com/Nuclear_ph_ysics/426
Last Update:
اطلاعیه شماره ۳
باتوجه به موضوع چند پست اخیر کانال، در حال شرح و توضیح مدلی جدید از زیر مجموعه های تفاسیر نظریه بیگ بنگ هستم. تقریبا اکثر دانشجوهای فیزیک در دانشگاه های سرتاسر دنیا، همزمان که در حال تعلیم دیدن تکنیک های محاسبات و به دست اوردن تصوری اولیه از فیزیک هستند، معمولا چنین میپندارند که فیزیک همین است که ما داریم فرا میگیریم! بعنوان یک منتقد، میخواهم نظرم را به مرور در این رابطه اعلام کنم. فیزیک، تکنیکی برای محاسبه ی رفتار های طبیعی نیست؛ بلکه شوق و ذوق افراد جستجوگر و معمولا منتقد برای فهمیدن چگونگی های جهان است. اینکه چگونه این جهان وجود دارد، یکی از همین سوالات پر شور و شوق است.
فیزیک بیشتر به یک تصویر در حال تکمیل شدن شبیه است تا فن و فنونی برای محاسبه ی بخش های مختلف آن. البته نباید این تکنیک محاسباتی را دست کم گرفت، چرا که مهم ترین ابزار فیزیک همین فن و فنون و تکنیک ها هستند، اما باید دقت کنیم که این صرفا «ابزار» است، و نه هدف فیزیک!
هدف فیزیک و در مجموع علم، ارائه ی تصویری واضح تر از قبل به مخاطبینش برای فهم و درک و تصور جهان است. همانطور که یک نقاش از قلمو ها، رنگ ها، کاردک، بوم، پالت و تمام ابزار هایش برای ارائه ی تصویری که از قبل در ذهنش داشته؛ و یا همانطور که یک کارگردان از بازیگرها، نویسنده، نمایشنامه، نور و صحنه و تمام ابزارهایش برای ارائه ی تصویری که از قبل در ذهنش داشته، استفاده میکنند، یک فیزیکدان هم به نسبت دارد همین کار را میکند. هر دو، یعنی هم هنرمند و هم فیزیکدان، از یک وجه اشتراک مهم برخوردارند: تخیل!
مهم ترین ابزار هر دوی اینها، تخیل است!
تخیل همان چیزی است که بی جهت و بی هدف در تفکرات اولیه هر تازه واردی به حوزه فیزیک به همه جا سرک میکشد. همان چیزی که باعث میشود از زبان یک تازه وارد، ادعاهایی عجیب و غریب بشنویم. اما چه میشود اگر همین تخیل، به مرور هدایتگر همان دانشجو باشد؟ چه میشود اگر به نتایج حیرت انگیزی برساند که شاید رمزی از رمزها را بیابد؟
به هایزنبرگ فکر میکنم، به فارادی، به اینشتین و به شرودینگر. آنها جوانانی بودند که شاید به قدر اساتیدشان از فیزیک سر در نمی آوردند! همان هایی که فقط تخیل داشتند و هوش! هایزنبرگ با تخیل خودش بود که فرض کرد یک الکترون واقعا ناپدید میشود! منبع الهامش همان مردی بود که قدم زنان در پارکی در کپنهاگ درحال پیمودن مسیرش بود.
اما امروز، یک دانشجوی فیزیک با کژفهمی اش از ایده های جدیدتر، همانند کوانتوم در یک قرن پیش، ادعا میکند که هرگز این ایده های جدید درست نیستند! اینها موهومات است! حتی نمیخواهد قانع شود که اینها واقعیت دارند یا نه! در حالی که هنوز تسلط کافی به مباحث کیهانشناسی ندارد، اما میخواهد صرفا یک طرفه و از جانب کوانتوم که درک ناقصی هم از آن دارد، نقد وارد کند و قضیه را سر هم بیاورد!
به همین علت، از همه ی مخاطبین این کانال خواستارم تا مطالب را کامل و دقیق مطالعه کنند، تا انتهای مبحث پیش رو به اینجانب فرصت توضیح و ارائه ی مطالب درون ذهنم را بدهند و صبر کنند تا جمع بندی صورت بگیرد.
از طرفی، با وجود حساسیت ها در مباحث علمی، سعی خواهم کرد در موارد لزوم، رفرنس و مرجعی نسبتا معتبر ارائه کنم تا از صحت و صدق مطالب مطروحه بتوانیم اطمینان حاصل کنیم و با خیال آسوده، پیش برویم.
BY Physics & Astronomy
Share with your friend now:
tgoop.com/Nuclear_ph_ysics/426