tgoop.com/OshoInternational/4345
Last Update:
چنین نقل شده كه مریدي نزد مرشد باقي الله از دهلي رفت و گفت:
من این بیت معروف مرشد حافظ كه میگوید:
*به مي سجاده رنگین كن، گرت پیر مغان گوید*
را خوانده ام ولي مشكل دارم
باقي الله گفت :مدتي از پیش من برو و من موضوع را برایت روشن خواهم كرد
پس از مدت زماني مرید نامه اي از پیر دریافت كرد كه میگفت:
تمام پولي را كه داري بردار و به دربان هر فاحشه خانه اي كه میداني بده
مرید گیج شده بود و براي مدتي فكر كرد كه این مرشد باید قلابي باشد.
پس از این كه چند روزي با خودش كشتي گرفت، به نزدیك ترین فاحشه خانه رفت و تمام پولي را كه داشت به دربان آنجا داد
دربان گفت:
براي چنین پولي، من باید قشنگ ترین جواهر مجموعه خودمان را به تو تقدیم كنم
وقتي مرد وارد اتاق شد، زني كه در آن جا بود گفت:
من دوشیزه هستم . مرا با فریب به این خانه آورده اند و مرا با زور و تهدید در این جا نگه داشته اند
اگر حس عدالت خواهي تو از دلیلي كه برایش به این جا آمده اي، قوي تر است ; به من كمك كن تا فرار کنم
آن وقت مرید معناي شعر حافظ را درك كرد:
<به مي سجاده رنگین كن، گرت پیر مغان گوید>
#كتاب_راز_جلد دوم
#برگردان : محسن خاتمي
@oshointernational
BY Osho International
Share with your friend now:
tgoop.com/OshoInternational/4345