کجا آن بزرگان با تاج و تخت
کجا آن سواران پیروزبخت
کجا آن خردمند گندآوران
کجا آن سرافراز و جنگی سران
کجا آن گزیده نیاکان ما
کجا آن دلیران و پاکان ما
همه خاک دارند بالین و خشت
خنک آنک جز تخم نیکی نکشت
🔗 شاهنامه، پادشاهیِ اردشیر
پارسیانجمن⚡
@Parsi_anjoman
کجا آن سواران پیروزبخت
کجا آن خردمند گندآوران
کجا آن سرافراز و جنگی سران
کجا آن گزیده نیاکان ما
کجا آن دلیران و پاکان ما
همه خاک دارند بالین و خشت
خنک آنک جز تخم نیکی نکشت
پارسیانجمن
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤57🔥6😢3👍2🎉1
https://www.youtube.com/watch?v=VLt9GMaLOL0
پارسیانجمن
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤30👍9🔥5👏4🤝1
Forwarded from پارسیانجمن
🔻در گاهشماریِ کهنِ ایرانی، روز ششمِ هر ماه «خرداد» نام دارد و از آن جا که هر گاه نامِ روز با نامِ ماه برابر شود آن روز را جشن میگیرند و شادمانی میکنند، از همین رو، ششمِ خرداد به گاهشماریِ کهن، چهارمِ خرداد به گاهشماریِ کنونی، «جشن خردادگان» است که ایرانیان در این روز جشنی باشکوه برپا میکردند.
🔻در نِبیگِ پارسیگ بُندهش (آغاز آفرینش) دربارهی خرداد آمده است: «ششم از مینویان «خرداد» است. او از آفرینش گیتی، آب را به خویش پذیرفت. به یاری و همکاری وی، تیر و باد و فروردین داده شدند که تیر، تیشتر است که در دوران اهریمنی، آن آب را به یاری فروردین که فَرَوَهْرِ پرهیزگاران است، ستاند، به مینویی به باد بسپارد. باد آن آب را به نیکویی به کشورها راهبر شود، بگذراند، به افزار ابر با همکاران بباراند.»
👈 دربارهی جشن خردادگان در «این جای» بخوانید.
پارسیانجمن 🔻
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤25🔥10👍3👌3🎉1
🔻مرد دانشمند: ... از پایان شاهنامه بگو!
🔻فردوسی: پــایـــانـی خـوش! بــاور کنــیــد! شــمـا مــیآیید، بــا هــمین جــامـههـای سـیـاه، و همــه جـا را مــیگـیــریـد!
📖 بهرام بیضایی، دیباچه نوین شاهنامه
پارسیانجمن⚡
@Parsi_anjoman
🔻فردوسی: پــایـــانـی خـوش! بــاور کنــیــد! شــمـا مــیآیید، بــا هــمین جــامـههـای سـیـاه، و همــه جـا را مــیگـیــریـد!
پارسیانجمن
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍25😢7❤4🔥3👏2
Forwarded from پارسیانجمن
🔷 سخنِ روز (۹۴) از محمد محبی
👈 برگرفته از: ایرانستیزی با اسلحۀ زبان
👈 برایِ دیدنِ سخنهای روزِ پیشین بدین نشانی در تارنمای «پارسیانجمن» درنگرید.
#سخن_روز
پارسیانجمن 🔻
@Parsi_anjoman
👈 برگرفته از: ایرانستیزی با اسلحۀ زبان
👈 برایِ دیدنِ سخنهای روزِ پیشین بدین نشانی در تارنمای «پارسیانجمن» درنگرید.
#سخن_روز
پارسیانجمن 🔻
@Parsi_anjoman
👍29❤6👌5👎3👏3🔥1
🔻از دیرباز زبان فلسفه در کشور ما بسیار با واژگان بیگانه درآمیخته است. امروز این درآمیختن بیشتر با زبانهای انگلیسی و عربی است. در روزگار ما بسیاری از مترجمان کتابهای فلسفی خود را به رنج نمیاندازند و واژگان تازهدرونشده به فلسفه را به همان سان که هست، بیشتر به گونهی انگلیسی، به زبان فلسفی میآورند. برای نمونه، برخی میگویند نمیتوانیم برای واژهی objective برابرنهادی بیابیم و همان «آبجکتیو» را در ترجمههای خود میآورند. یا اگر بخواهند هنرِ خود را نشان دهند، واژهی عربیِ «عینی» را به جای آن میگذارند. اما اندک مترجمانی نیز هستند که نگران و پایبندِ زبان پارسیاند و میکوشند آن را پاس بدارند و تنها به دنبال پایان دادنِ ترجمهی خود نیستند.
🔻یکی از این دست ترجمهها که سال ۱۴۰۳ به چاپ رسید و در آن مترجم نگرانی خود را دربارهی زبان پارسی به خوبی نشان داده است، کتاب «فلسفهی علم» نوشتهی الکساندر برد است که در نشر ثالث به چاپ رسیده، و ساسان مژده آن را پارسی گردانیده است. این کتاب از اندک کتابهایی است که در آن از شیوهی بیشترِ مترجمان فلسفی پیروی نشده، و مترجم پایبندیِ بیشینهای را به بهرهگیری از واژگان و ساختارهای زبانیِ پارسی نشان داده است. او در آغاز کتاب چنین گفته است: «در این گردانیده برخی واژگان را جایگزین واژگان جاافتادهی پیشین کردم و آرمانم در این کار پایبندیام به سرهنویسی بیشینه در این آوردگاهِ تازشِ چندسویه به زبان کهن بود… زِ همین ره کوشیدم تا بدانجا که بتوانم، واژگانی و ساختاری، در بندِ زبان کهن باشم. اگر کامیاب بودهام جای بسی خرسندی است، و اگر نه، کوششی کردم که شاید دستکم بخشی از آن به کار دگران آید.»
🔗 چند برابرنهاد پارسی از گردانشگر «فلسفهی علم» را در «این جا» بخوانید.
پارسیانجمن⚡
@Parsi_anjoman
🔻یکی از این دست ترجمهها که سال ۱۴۰۳ به چاپ رسید و در آن مترجم نگرانی خود را دربارهی زبان پارسی به خوبی نشان داده است، کتاب «فلسفهی علم» نوشتهی الکساندر برد است که در نشر ثالث به چاپ رسیده، و ساسان مژده آن را پارسی گردانیده است. این کتاب از اندک کتابهایی است که در آن از شیوهی بیشترِ مترجمان فلسفی پیروی نشده، و مترجم پایبندیِ بیشینهای را به بهرهگیری از واژگان و ساختارهای زبانیِ پارسی نشان داده است. او در آغاز کتاب چنین گفته است: «در این گردانیده برخی واژگان را جایگزین واژگان جاافتادهی پیشین کردم و آرمانم در این کار پایبندیام به سرهنویسی بیشینه در این آوردگاهِ تازشِ چندسویه به زبان کهن بود… زِ همین ره کوشیدم تا بدانجا که بتوانم، واژگانی و ساختاری، در بندِ زبان کهن باشم. اگر کامیاب بودهام جای بسی خرسندی است، و اگر نه، کوششی کردم که شاید دستکم بخشی از آن به کار دگران آید.»
پارسیانجمن
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤38👏5👍2
🔻شاید کمی عجیب باشد که در قرن پانزدهم خورشیدی لازم باشد سر آموزشـ«ــِ» زبان مادری و آموزش «به» زبان مادری در ایران بحث کنیم. کسی که تبلیغات قومگرایانه را نمیبیند، یا ته قلب با آن همدل است یا به هر دلیلی خود را به خواب زده است. به هر حال، لازم نیست حتماً ایراندوست باشیم تا هر یک از ما از دمیدن در واگرایی قومی اجتناب کنیم و به مقابله با آن برخیزیم، بلکه کافی است قدری به عواقب این دست واگراییها فکر کنیم.
🔻در تفکرات قومی ــ که البته خودشان بیتعارف به آن میگویند «ملی» ــ نفرت شدیدی علیه رضاشاه وجود دارد. این نفرت و پروپاگاندا دلایل زیادی دارد و بنیادش بر تصوراتی است که هیچ ربطی به واقعیتهای تاریخی ندارد. نه لازم است پهلویگرا باشیم، نه لازم است ملیگرا باشیم و نه حتی لازم است توسعهگرا باشیم تا با درک حال و روز ایران در آن سالها بپذیریم ظهور پدیدۀ رضاشاه و به همراهش «الیتی» (نخبگانی) که زیر حمایت حکومت او ایدههایشان را پیش میبردند، در نهایت به نفع ما و ایران بوده است. بخشی از نفرتی که در ادبیات قومی علیه رضاشاه مطرح میشود، سر مسئلۀ گسترش مدارس و آموزش یکدست است. مسئله به نحوی روایت میشود که انگار پیش از آن مجموعۀ متنوعی از نظامهای آموزشیِ تکاملیافته، متنوع و چندزبانی در ایران وجود داشته، و حالا کسی آمده و با زور سرنیزه همۀ آنها را تعطیل کرده و یک نظام آموزش واحد با زبان واحد ایجاد کرده است.
🔻از بدیهیاتی که باید توضیح دهیم، این است که چرا «فارسی» زبان آموزش در ایران شده است. زبان اصلاً ابزار ارتباطی است و اگر قرار باشد این ماهیت زبان در یک جا نمودی تمامعیار یافته باشد، همین زبان فارسی است. پدر من، در روستایی در فاصلۀ دویستکیلومتری تهران، در گوشۀ شرقی استان «مرکزی» و نزدیک قم متولد شده، اما اگر به زبان مادریاش صحبت کند، من متوجه نمیشوم چه میگوید. اگر فارسی وجود نداشت، اکثر مردم ایران حرف همدیگر را نمیفهمیدند. زبان فارسی را عقل سلیم در قلمرو ایران نگه داشته است. مسئله ربطی به رضاشاه و پهلوی ندارد. بهترین مثالی که برای این واقعیت میتوان آورد میرزاحسن رشدیه و مدارس اوست که قریب چهل سال پیش از رضاشاه، در دوران ناصرالدینشاه اولین نمونۀ آن در ایروان تأسیس شد.
🔻تردیدی ندارم که میرزاحسن رشدیه را باید یکی از ستارههای تابناک دو قرن اخیر ایران دانست. این مرد اهل قلم و آموزگار بود، اما از هر شوالیهای جنگجوتر بود! در پانزده سال آخر سلطنت ناصرالدینشاه بارها در تبریز مدرسه ساخت و مدرسهاش را ویران کردند. بارها خود او را تکفیر کردند و مجبور میشد شبانه به مشهد بگریزد. این رادمرد، پنج یا شش بار در عرض چند سال از تبریز به مشهد گریخت و سرانجام در مشهد هم ضربات چماق بر سرش بارید استخوان دستش را شکست. فقط یک جنگجوی بزرگ پس از بارها شکست، باز میتواند قامت راست کند و راهش را ادامه دهد. در اینجا قصد ندارم داستان میرزاحسن را روایت کنم. اما این فراز را میگویم تا درسی برای همۀ آرزومندان باشد: برای بار چندم حمله کردند تا مدرسهاش را در تبریز خراب کنند. پس از غارت مدرسه، نارنجکی در مدرسه منفجر کردند که بخشی از بنا تخریب شد. رشدیه میخندید. کسی به او گفت: «خانه خراب! همه به حال تو میگریند، تو میخندی؟» رشدیه جواب داد: «هر پارهآجری مدرسهای خواهد شد! آن روز را میبینم و میخندم. کاش زنده باشم و ببینم.»
🔻«مردمیترین» مدرسهای که در ایران ساخته شد، بدون کمک علمای دین و نهادهای دولتی، مدرسۀ رشدیه بود. پرسشم این است که رشدیه در مدرسههایی که در ایروان و تبریز ساخت، «به» چه زبانی تدریس میکرد؟ روزی که رشدیه مدرسهاش را در ایروان تأسیس کرد، آن کسی که قرار بود نیمقرن بعد رضاشاه شود، طفلی چهار پنج ساله بود. آیا رشدیه دچار شووینیسم بود؟ ایرانشهری و ناسیونالیست بود؟ شاید هم زندهیاد رشدیه چهل سال قبل از موسولینی فاشیست بوده! چنین حرفهایی حتی در قالب طنز هم شرمآور است. رشدیه همان کاری را کرد که از گذشتههای دور در ایران میشد. برای او بدیهی بود که در مدرسه «گلستان» درس دهد. اما در این میان، شاید غمانگیزترین وجه مسئله این باشد که در پروپاگاندای قومیتی، قدر این شخصیتهای بزرگ پایمال میشود؛ مثل اینکه عکس و یادگارهای پدارنمان را در آتش اندازیم و بر خاکسترش پایکوبی کنیم.
پینوشت:
یک: دربارۀ رشدیه بنگرید به این پست: «مدرسهسازی و مدرسهسوزی»
دو: خاطرۀ نقلشده از کتاب سوانح عمر، اثر شمسالدین رشدیه، پسر میرزا حسن، ص ۲۹.
پارسیانجمن⚡
@Parsi_anjoman
🔻در تفکرات قومی ــ که البته خودشان بیتعارف به آن میگویند «ملی» ــ نفرت شدیدی علیه رضاشاه وجود دارد. این نفرت و پروپاگاندا دلایل زیادی دارد و بنیادش بر تصوراتی است که هیچ ربطی به واقعیتهای تاریخی ندارد. نه لازم است پهلویگرا باشیم، نه لازم است ملیگرا باشیم و نه حتی لازم است توسعهگرا باشیم تا با درک حال و روز ایران در آن سالها بپذیریم ظهور پدیدۀ رضاشاه و به همراهش «الیتی» (نخبگانی) که زیر حمایت حکومت او ایدههایشان را پیش میبردند، در نهایت به نفع ما و ایران بوده است. بخشی از نفرتی که در ادبیات قومی علیه رضاشاه مطرح میشود، سر مسئلۀ گسترش مدارس و آموزش یکدست است. مسئله به نحوی روایت میشود که انگار پیش از آن مجموعۀ متنوعی از نظامهای آموزشیِ تکاملیافته، متنوع و چندزبانی در ایران وجود داشته، و حالا کسی آمده و با زور سرنیزه همۀ آنها را تعطیل کرده و یک نظام آموزش واحد با زبان واحد ایجاد کرده است.
🔻از بدیهیاتی که باید توضیح دهیم، این است که چرا «فارسی» زبان آموزش در ایران شده است. زبان اصلاً ابزار ارتباطی است و اگر قرار باشد این ماهیت زبان در یک جا نمودی تمامعیار یافته باشد، همین زبان فارسی است. پدر من، در روستایی در فاصلۀ دویستکیلومتری تهران، در گوشۀ شرقی استان «مرکزی» و نزدیک قم متولد شده، اما اگر به زبان مادریاش صحبت کند، من متوجه نمیشوم چه میگوید. اگر فارسی وجود نداشت، اکثر مردم ایران حرف همدیگر را نمیفهمیدند. زبان فارسی را عقل سلیم در قلمرو ایران نگه داشته است. مسئله ربطی به رضاشاه و پهلوی ندارد. بهترین مثالی که برای این واقعیت میتوان آورد میرزاحسن رشدیه و مدارس اوست که قریب چهل سال پیش از رضاشاه، در دوران ناصرالدینشاه اولین نمونۀ آن در ایروان تأسیس شد.
🔻تردیدی ندارم که میرزاحسن رشدیه را باید یکی از ستارههای تابناک دو قرن اخیر ایران دانست. این مرد اهل قلم و آموزگار بود، اما از هر شوالیهای جنگجوتر بود! در پانزده سال آخر سلطنت ناصرالدینشاه بارها در تبریز مدرسه ساخت و مدرسهاش را ویران کردند. بارها خود او را تکفیر کردند و مجبور میشد شبانه به مشهد بگریزد. این رادمرد، پنج یا شش بار در عرض چند سال از تبریز به مشهد گریخت و سرانجام در مشهد هم ضربات چماق بر سرش بارید استخوان دستش را شکست. فقط یک جنگجوی بزرگ پس از بارها شکست، باز میتواند قامت راست کند و راهش را ادامه دهد. در اینجا قصد ندارم داستان میرزاحسن را روایت کنم. اما این فراز را میگویم تا درسی برای همۀ آرزومندان باشد: برای بار چندم حمله کردند تا مدرسهاش را در تبریز خراب کنند. پس از غارت مدرسه، نارنجکی در مدرسه منفجر کردند که بخشی از بنا تخریب شد. رشدیه میخندید. کسی به او گفت: «خانه خراب! همه به حال تو میگریند، تو میخندی؟» رشدیه جواب داد: «هر پارهآجری مدرسهای خواهد شد! آن روز را میبینم و میخندم. کاش زنده باشم و ببینم.»
🔻«مردمیترین» مدرسهای که در ایران ساخته شد، بدون کمک علمای دین و نهادهای دولتی، مدرسۀ رشدیه بود. پرسشم این است که رشدیه در مدرسههایی که در ایروان و تبریز ساخت، «به» چه زبانی تدریس میکرد؟ روزی که رشدیه مدرسهاش را در ایروان تأسیس کرد، آن کسی که قرار بود نیمقرن بعد رضاشاه شود، طفلی چهار پنج ساله بود. آیا رشدیه دچار شووینیسم بود؟ ایرانشهری و ناسیونالیست بود؟ شاید هم زندهیاد رشدیه چهل سال قبل از موسولینی فاشیست بوده! چنین حرفهایی حتی در قالب طنز هم شرمآور است. رشدیه همان کاری را کرد که از گذشتههای دور در ایران میشد. برای او بدیهی بود که در مدرسه «گلستان» درس دهد. اما در این میان، شاید غمانگیزترین وجه مسئله این باشد که در پروپاگاندای قومیتی، قدر این شخصیتهای بزرگ پایمال میشود؛ مثل اینکه عکس و یادگارهای پدارنمان را در آتش اندازیم و بر خاکسترش پایکوبی کنیم.
پینوشت:
یک: دربارۀ رشدیه بنگرید به این پست: «مدرسهسازی و مدرسهسوزی»
دو: خاطرۀ نقلشده از کتاب سوانح عمر، اثر شمسالدین رشدیه، پسر میرزا حسن، ص ۲۹.
پارسیانجمن
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏33❤10👌6👍4🔥1😍1
🔻پارسیانجمن: «خطِ پهلوی» نوشتهی التفاتِ عبدیزاده است که بخشهای آن چنیناند: «پیشگفتار، درآمدی بر زباشناسی، زبانهای ایرانی، خط (دبیره)، خطِ میخی، خطِ پهلوی، خطِ اوستا، خطِ زبانِ پارسی، ساختمانِ واژگانِ پارسی، چگونگیِ واجهای پارسی، هزاورش، اعدادِ پارسی، چکیدهای از دستورزبانِ پارسی، گزیدهی متنِ پهلویِ مینوی خرد، گزیدهی متنِ پهلویِ اندرزِ مارسپندان، گزیدهی متنِ پهلویَ کارنامهی اردشیرِ بابکان و واژهنامه».
🔗 «خطِ پهلوی» را از «این جای» بارگیرید.
پارسیانجمن⚡
@Parsi_anjoman
پارسیانجمن
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👏14❤9👍7🙏3🔥1
Forwarded from پارسیانجمن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷 لئونتوا: «پارسی» زیباترین زبانِ جهان است
🔻 لیدیا لئونتوا، استادِ زبان و ادبِ پارسیِ دانشگاهِ تالین در استونی، میگوید که چندین زبان میدانم، ولی پارسی زیباترین زبانِ جهان است. پارسی همچنین ساده است و یادگیریاش آسان.
پارسیانجمن 🔻
@Parsi_anjoman
🔻 لیدیا لئونتوا، استادِ زبان و ادبِ پارسیِ دانشگاهِ تالین در استونی، میگوید که چندین زبان میدانم، ولی پارسی زیباترین زبانِ جهان است. پارسی همچنین ساده است و یادگیریاش آسان.
پارسیانجمن 🔻
@Parsi_anjoman
❤🔥46❤27👍7🕊3👎1🔥1😡1
Forwarded from پارسیانجمن
🔷 پندِ پارسی (۱۰) از آذربادِ مهرسپندان
🔗 برایِ دیدنِ پندهای پارسیِ پیشین به «این نشانی» در تارنمای «پارسیانجمن» درنگرید.
#پند_پارسی
پارسیانجمن⚡
@Parsi_anjoman
#پند_پارسی
پارسیانجمن
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤29🔥3👏3❤🔥2👍2
Forwarded from پارسیانجمن
🔻نظر: نگر
🔻نظریه: نگره
🔻نظریهپرداز: نگرهپرداز
🔻نظریهپردازی: نگرهپردازی
پارسیانجمن⚡
@Parsi_anjoman
🔻نظریه: نگره
🔻نظریهپرداز: نگرهپرداز
🔻نظریهپردازی: نگرهپردازی
پارسیانجمن
@Parsi_anjoman
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
❤35👍19🔥3👏3