tgoop.com/Philosophy3/8951
Last Update:
■ بیا چشم در چشمِ یکدیگر دوزیم. ما اهالیِ هیپربور - ما به خوبی میدانیم منزلمان چه اندازه دور است. «نه از خشکی، نه از دریا: راهی به سوی هیپربور نخواهی یافت»: حتی پیندار، در روزگارِ خویش، همینقدر کم دربارهی ما میدانست. فراسویِ شمال، فراسویِ یخها، فراسویِ مرگ - حیاتِ ما، شادکامیِ ما... ما این شادکامی را کشف کردهایم: راه را میدانیم؛ و آن را از خلالِ هزاران سال زیستن در هزارتو میدانیم. جز ما چه کسی آن را یافت؟ - انسانِ امروزی؟ - «من نه راهِ ورود را میدانم نه راهِ خروج را؛ من همانام که راهِ ورود و خروج را بلد نیست» - انسانِ امروزی چنین مینالد... این است آن مدرنیتهای که ما را مریض کرده است، - ما مریض شدهایم از صلحِ کودنانه، سازشگریِ بزدلانه و از کثیفیِ فضایلِ «نه»ها و «آری»هایِ مدرن. این مُدارا و این دلگُندگی که «چون همه را میفهمد پس همه را میبخشد»، برایِ ما همچون بادِ [گرمِ] سیروکو است. زیستن در یخ بهْ از زیستن در میانِ فضیلتهایِ مدرن و دیگر بادهایِ گرمِ جنوب!... ما به غایت شجاعایم؛ نه از خود چشم پوشیدیم نه از دیگران، اما زمانی دراز در پیِ راهی بودیم که رختِ شجاعتِ خویش به آن جا کشیم. با دلتنگی بزرگ شدیم؛ ما را دوستدارِ سرنوشت نامیدند. سرنوشتِ ما: سرشاری، تنش، انباشتِ قدرتها. تشنهی آذرخشها و کارهایِ شگرف؛ فاصلهی خویش را تا جایِ ممکن از خوشیهایِ ناتوانان و ضعیفان، از «میل به پا پس کشیدن» نگاه داشتیم... در هوایِ ما رعد بود؛ طبیعت، که ما تجسماش بخشیدیم، ابری شد - چراکه هنوز راه را نیافته بودیم. فرمولِ شادکامیِ ما: یک آری، یک نه، یک خطِ راست، یک هدف...
👤 #فردریش_نیچه
📚 #دجال
▪️بند 1
. join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
BY فلسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/Philosophy3/8951