tgoop.com/PhilosophyCafe/12784
Last Update:
🗯 ژان ژاک روسو کتاب معروفی داره به اسم «قرارداد اجتماعی» که سال 1762 میلادی به زبان فرانسوی منتشر شد. عنوان فرعی این کتاب «در باب حق سیاسی» هست و اولین بار غلامحسین زیرکزاده اون رو به فارسی ترجمه کرد (دربارۀ آشنایی با زیرکزاده شاید همین یک جمله بس باشه که بدونیم بعد از ماجرای 28 مرداد 1332 و به خاطر شکست پروژۀ مصدق، خودکشی کرد!). دغدغۀ روسو توی این کتاب اینه که چطور میشه یه اقتدار سیاسی مشروع رو ایجاد کرد که از طرفی با آزادیهای فردی سازگار باشه و از طرف دیگه به مشکلات یه جامعۀ مبتنی بر تجارت و بازرگانی که توی کتاب «گفتاری در باب نابرابری» بهشون پرداخته، دچار نشه. کتاب «قرارداد اجتماعی» الهامبخش خیلی از اصلاحات و انقلابها توی اروپا، و به خصوص توی فرانسه بوده.
🗯 روسو توی کتاب «قرارداد اجتماعی» با این ایده که اون چیزی که باعث مشروعیت قدرت پادشاهان میشه، از طرف خداوند میاد، مخالفت میکنه. تأکید روسو اینه که تنها چیزی که میتونه باعث مشروعیت یه حکومت بشه، «ارادۀ عمومی» هست. دلیل روسو اینه که فقط وقتی که مردم تحت حاکمیت ارادۀ عمومی باشن، میشه گفت که دارن از خودشون پیروی میکنن و در نتیجه آزاد هستن. اما ارادۀ عمومی چیه؟ این یکی از مسائلیه که بعد از روسو خیلی از اندیشمندها بر سرش بحث کردن و تفسیرهای متفاوتی از این مفهوم به ظاهر ساده وجود داره. برای اینکه با مفهوم «ارادۀ عمومی» بهتر آشنا بشیم، باید مفهوم «قرارداد اجتماعی» رو بدونیم. روسو توی فصل ششم کتاب اول «قرارداد اجتماعی» توضیح داده که چی میشه چیزی به اسم قرارداد اجتماعی شکل میگیره.
🗯 روسو معتقده انسان به این دلیل از وضع طبیعی خارج و وارد وضع اجتماعی و مدنی شد که نمیتونست به تنهایی از پس موانع بربیاد و به همین دلیل با بقیۀ انسانها متحد شد. اگه انسان همچنان توی وضع طبیعی باقی میموند، بقاش با خطر روبهرو میشد و به همین دلیل مجبور بود که یه تغییر اساسی توی زندگی خودش ایجاد کنه. این تغییر اساسی همون اتحاد با انسانهای دیگه بود که باعث شد انسانها وارد مرحلۀ جدیدی از زندگی بشن که با وضع طبیعی فرق میکنه. توی این مرحلۀ جدید، مفاهیم جدیدی خلق شدن: قرارداد اجتماعی، ارادۀ عمومی و آزادی مدنی. طبق قرارداد اجتماعی، افراد همۀ منافع و حقوق خودشون رو به جامعۀ کل واگذار میکنن و دیگه چیزی به اسم «شخصی» که بیرون جامعه قرار میگیره ندارن.
🗯 روسو روی این نکته تأکید داره که هر فرد خودش را «تماماً» به جامعه واگذار میکنه. دلیل روسو برای این تأکید اینه که نباید چیزی از وضع طبیعی باقی بمونه و اگه چیزی از وضع طبیعی باقی بمونه، دوباره شاهد نابرابری و بیعدالتی خواهیم بود. روسو مینویسه اگه اضافات قرارداد اجتماعی رو حذف کنیم، به یه اصل اساسی میرسیم که طرفین این قرارداد قبولش دارن و اون اصل اینه: «هر یک از ما، شخص خود و تمام تواناییهای خود را تحت فرمان ارادۀ عمومی به مشارکت میگذاریم.» بر طبق قرارداد اجتماعی هیچ کدوم از افراد جامعه حق ندارن که قوانین پایۀ جامعه رو نقض کنن. حالا این سؤال پیش میاد که قدرت قانونی ارادۀ عمومی چقدره؟ اگه فردی از ارادۀ عمومی سرپیچی کنه چی میشه؟
📢 پاسخ روسو اینه که برای اینکه قرارداد اجتماعی صرفاً یه مشت جملۀ توخالی و فرمالیته نباشه، باید این حق رو به ارادۀ عمومی داد که اجازۀ استفاده از زور رو داشته باشه و اگه عضوی از جامعه نخواست به ارادۀ عمومی تن بده، میشه اون رو به اجبار به این کار وادار کرد. روسو معتقده این شرط (یعنی حق استفادۀ ارادۀ عمومی از زور) مهمترین اصلیه که آزادی عمومی رو تأمین میکنه. چون هر فرد به این خاطر که انسانه، یه ارادۀ خصوصی هم داره که ممکنه این ارادۀ خصوصی با ارادۀ عمومی سازگار نباشه و حتی باهاش در تضاد باشه. اون چیزی که انسان توی وضع طبیعی داشت، «آزادی طبیعی» بود که با ورود به قرارداد اجتماعی اون نوع آزادی رو از دست میده و تن به آزادی جدیدی میده که روسو اسمش رو «آزادی مدنی» میذاره. حدود آزادی طبیعی رو قدرت دیگران تعیین میکرد، در حالی که حدود آزادی مدنی رو ارادۀ عمومی تعیین میکنه.
✅ نقد و نظر: @Ali_soltanzadeh
همساده: «ژان ژاک روسو میگه که عید بسیار زیباست.» مجری: «راجع به عید ژان ژاک روسو چیزی نگفته اصلاً.» همساده: «حالا به هر حال توی یکی از مقالاتش، یه اشارۀ گذرایی کرده بود.» مجری: «خیله خب.» (مجموعۀ «کلاهقرمزی»)
@philosophycafe
BY Philosophy Cafe ♨️
Share with your friend now:
tgoop.com/PhilosophyCafe/12784