Telegram Web
Forwarded from جرعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️محمود سریع‌القلم از اهمیتِ عقلانیتِ فلسفی در راهِ توسعه سخن می‌گوید🔺

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal
📌نشست شماره هشتاد و یک انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه (اَفَک)

🔖 عنوان: چیستی هوش مصنوعی و چالش‌های فلسفی آن

🎙 ارائه دهنده:  دکتر امیرحسین بنی اشراف (دکتری علوم سیاسی )


📆 تاریخ: دوشنبه : ۳۰/ ۰۷ /۱۴۰۳
ساعت ۱۶ تا ۱۸
🏫 مکان: کرمانشاه، چهارراه نوبهار، نبش کوچه‌ی ۱۰۷، کتاب‌فروشی «کوچه‌کتاب»


💠 کانال تلگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
@PhilosophyforKermanshah

💠 صفحه‌ی اینستاگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
@Philosophy_for_Kermanshah
Forwarded from کانال وحید احسانی (وحید احسانی)
پذیرش ضعف در شناخت «دیگری»

همۀ ما عموماً از کسانی که برایمان «دیگری» محسوب می‌شوند، تصویر، ذهنیّت و قضاوت پیش‌ساخته‌ای داریم.

با آگاهی از موضع هر فرد در مورد چند (یا حتّی یک) مسئله، به آنها مُهر «غیرخودی» می‌زنیم و در قالبی که قبلاً به‌همین‌منظور در ذهن‌مان ایجاد کرده‌ایم جاگذاری می‌کنیم.

این نوع مواجهۀ با «دیگری»، نوعی از ساده‌انگاریِ نظام اندیشگری او و اشراف کامل بر نیّاتش را نیز شامل می‌شود.

این در حالی است که تنوّع باورها، دیدگاه‌ها و فهم و درک انسان‌ها خیلی بیش‌از آن است که اجازۀ چنین کاری بدهد.

توجه به این مسئله می‌تواند به کاهش قطبیت‌ها و شکاف‌ها و نیز به امکان گفتگو، مشارکت و هم‌افزایی در امور مشترک کمک کند.

به‌نظرم، حتّی اگر کاملاً به این مهم باور پیدا کنیم، در عمل تنها «تمرین گفتگو با دیگری» است که می‌تواند این باور را در ذهن و احساسات ما نهادینه کند.

به‌شخصه، در این رابطه تجربیات زیادی دارم؛ انسان‌هایی که پس‌از گفتگوی بیشتر با آنها متوجه شده‌ام چقدر ذهنیت و قضاوت اوّلیه‌ام دربارۀ سایر دیدگاه‌ها، مواضع و نیّات‌شان اشتباه بوده است.

«ترجمان علوم انسانی» گزارش پژوهشی علمی از پژوهشگران دانشگاه آکسفورد را در این رابطه ترجمه و منتشر کرده است که درعین اختصار، بسیار مفید و خواندنی است.

مطلب مورد نظر را از طریق پیوند (لینک) زیر مطالعه بفرمایید:

شاید هیچ‌وقت نتوانیم مخالفان سیاسی خودمان را به‌خوبی بشناسیم

کانال وحید احسانی
https://www.tgoop.com/notesofvahidehsani
📌 گزارش تصویری از نشست  ۸۱ انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه (اَفَک) با عنوانِ «چیستی هوش مصنوعی و چالش‌های فلسفی آن» ارائه‌شده توسط دکتر امیرحسین بنی اشراف (دکتری علوم سیاسی) در تاریخ ۳۰/ ۰۷ /۱۴۰۳

💠 کانال تلگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
@PhilosophyforKermanshah

💠 گروه تلگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
https://www.tgoop.com/+sZ6XLdXkqEowZGQ0

💠 صفحه‌ی اینستاگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
@Philosophy_for_Kermanshah
#معرفی_کتاب
#فلسفه_علم

[کتاب حاضر، مقدمه‌ای ساده و جذاب را برای مباحث فلسفه‌ی هوش مصنوعی فراهم می‌کند. فارغ از برخی کم‌دقتی‌های مترجم، کتاب خواندنی و آموزنده است.]

📕 ذهن و رایانه؛ مقدمه‌ای بر فلسفه‌ی هوش مصنوعی
تألیف: مت کارتر
ترجمه‌: مصطفی تقوی

فلسفه‌ی هوش مصنوعی به پرسش‌هایی مانند پرسش‌های زیر می‌پردازد:

۱. تفکر چیست؟
۲. آیا ماشین‌های هوشمند واقعاً می‌توانند بیندیشند؟
۳. آیا بین ”هوش طبیعی“ و ”هوش ماشینی” تمایزی ماهوی وجود دارد یا خیر؟
۴. آیا می‌توان توانایی‌های شناختی، عاطفی و حرکتی انسان را تماماً توسط ماشین‌ها نسخه‌برداری کرد؟
۵. آیا ممکن و مُجاز است ماشین‌های هوشمند را تماماً جانشین انسان کنیم؟

از زمان مقاله‌ی آلن تورینگ (فیلسوف و ریاضی دان بریتانیایی) درباره‌ی ماشین‌های هوشمند، فیلسوفان به پرسش‌هایی مانندِ پرسش‌های بالا اندیشیده‌اند و پاسخ‌های متفاوتی به آن داده‌اند.

کتاب حاضر سعی کرده‌است خلاصه‌ای از ادبیاتِ فلسفه‌ی هوش مصنوعی را با زبانی ساده و جذاب در اختیار مخاطب قرار دهد تا او را به اندیشیدن درباره‌ی مهم‌ترین پرسش‌های فلسفه‌ی هوش مصنوعی ترغیب کند.


💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
📌 سه مدخل مرتبط با هوش مصنوعی در دانش‌نامه‌ی فلسفی استنفورد

۱. هوش مصنوعی
https://plato.stanford.edu/entries/artificial-intelligence/

۲. اخلاق هوش مصنوعی و ربات‌ها
https://plato.stanford.edu/entries/ethics-ai/

۳. منطق و هوش مصنوعی
https://plato.stanford.edu/entries/logic-ai/

💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
📌 اطلاعیه

سلام
وقت همگی خوش

انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک) در نظر دارد جلسات حضوری خود را موقتاً تعطیل کند. امیدواریم بتوانیم در زمان‌های آتی، با توانی بیشتر، طرحی نو و تغییراتی ثمربخش مجدداً در کنار هم‌‌استانی‌های عزیز باشیم. از اینکه طی هشتاد و یک جلسه‌ی گذشته با حضورتان گرمابخش جلسات گفت‌وگوی ما بودید، از شما سپاسگزایم.

عمرتان دراز و ایام به‌کام‌تان
اَفَک



💠 کانال تلگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
@PhilosophyforKermanshah

💠 گروه تلگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
https://www.tgoop.com/+sZ6XLdXkqEowZGQ0

💠 صفحه‌ی اینستاگرامی انجمن فکر و فلسفه‌ی کرمانشاه (اَفَک)
@Philosophy_for_Kermanshah
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🟦 هشت دلیل ِ اهمیت ِ  زیستن در لحظه ی حال

اکبر امیری

1⃣ پیش بینی ناپذیری زندگی:
حوادث بیرونی را نمی توان پیش بینی کرد. چرا که هر رویدادی در آینده برای رخ دادن خود نیازمند سلسله ای پیچیده از علت ها و معلول هاست که از  محدوده ی قدرت شناخت ما خارج است.

2⃣حالات آینده  و عواطف درونی خودمان را نمی توانیم پیش بینی کنیم.
نه تنها رویدادهای بیرونی  را نمی توانیم  پیش بینی کنیم بلکه حالات درونی خودمان را نیز نمی توانیم پیش بینی کنیم. حتی شاید بتوان گفت پیش بینی حالات درونی ما از پیش بینی رویداد های بیرونی سخت تر است؛ چرا که  مربوط به حوزه ی روان و عواطف ما است و انعطاف و تغییر در آنها بسیار زیادتر است و پیش بینی آنها سخت تر. برای مثال شخصی ممکن است در سن بیست سالگی حالت روانی او به گونه ای باشد که  رشته ی پزشکی را انتخاب کند و به آن علاقه مند باشد  و دائم اضطراب امتحاناتش را داشته باشد اما در سن سی سالگی حالات روانی او تغییر کند و به هنر علاقه مند شود و از پزشکی بیزار شود. پس لذت لحظه حال را نباید به خاطر  لذت آینده تباه کرد چرا که امکان دارد لذت مورد انتظار آینده هنگام فراسیدن، دیگر لذت نباشد.


3⃣ بودن و سیر مدام در آینده و گذشته، قدرت و تمرکز را برای عمل در لحظه ی حال از ما می گیرد و انرژی روانی ما را تحلیل می برد و لذا بودن در آینده،  آینده  را نیز خراب می کند چرا که آنچه آینده را می سازد اعمال لحظه ی حال  ماست و لحظه ی حال ما به خاطر ِ بودن در آینده تباه می شود پس آینده نیز تباه می شود.

4⃣بودن در آینده و گذشته با روحیه ی حقیقت طلبی ناسازگار است.
حقیقت و واقعیت همان هستی است و هستی  در لحظه ی حال است و متعلق به گذشته و آینده نیست. بودن در  گذشته و آینده همچون آینه هایی محدب و مقعر تصویری کج و معوج از واقعیت ارائه می دهد.


5⃣ آینده ای که  ذهن  در انتظار آن است هیچ گاه فرا نمی رسد.
ژاک لاکان به ما می آموزد که  متعلق میل در انسان یک ابژه ی خاص بیرونی نیست بلکه جستجوی یک ابژه ی گمشده که لاکان آن را (object peti a) می نامد  نیروی محرکه میل را تشکیل می دهد و هیچ گاه به آن نمی توان دست یافت. از نظر لاکان پیدایش  میل بر سوژه ی انسانی مقدم است نه بالعکس. ابژه ی  کوچک a همانند سیاه چاله ای است که ستاره ی وجود ما تا ابد در حول آن می گردد و به آن نمی رسد. مگر اینکه این ستاره از طریق مراقبه به یک ابر نواختر تبدیل شود و از این حلقه برهد‌. به قول مولانا:
عمر من شد فدیه ی فردای من
وای از این فردای ناپیدای من

6⃣ بودن در آینده یا گذشته غم های ما در لحظه ی حال را افزایش می دهد. برای مثال فرض کنید فردی به بیست سال حبس محکوم است. او دو رنج می کشد یکی اینکه در لحظه ی حال زندانی است و دیگری اینکه فکر بیست سال زندان بودن در آینده او را رنج می دهد. پس او دو رنج  خواهد داشت رنج حال و رنج بودن در آینده‌. اگر رنج بودن در گذشته را نیز به آن اضافه کنیم این زندانی در روز دوم حبس خود هم رنج  فکر کردن به رنج دیروز را خواهد داشت هم رنج حال  و هم رنج  فکر کردن به رنجی که در  بیست سال آینده در انتظار اوست.  رنج ِ  بودن در گذشته و آینده، رنج او در زمان حال را بیشتر هم  می کند.
اما اگر  این زندانی هنر زندگی  در زمان حال را می دانست سه رنج او به یک رنج کاهش می یافت و شدت کمتری هم می داشت.

7⃣ زندگی در گذشته و آینده  الگوهای فکری و ادراکی ما را ثابت و انعطاف ناپذیر نگه می دارد و مانع  تجربه ی ادراکی جدید می شود.


8⃣ ذهن (که در اصطلاح معلمان مراقبه همان فکر ِ شرطی شده است)  چیزی جز بودن در گذشته و آینده نیست. زندگی در حال، ما را به حالت بی ذهنی نزدیک می کند و از شرطی شدگی  (conditioninig)  رهایی می بخشد . . .




کانال فلسفه و مراقبه برای زندگی👇
@philosophy_mindfulness
🟦 ماتریالیسم معنوی!


اکبر امیری

چگیام ترونگپا (Chögyam Trungpa) آموزگار معنوی اهل تبت، دیدگاه جالبی درباره ی انوع ماتریالیسم ( مادی گرایی) دارد.  ماتریالیسم را معمولا اینگونه تعریف می کنند: "باور به اینکه یا تمام جهان از ماده تشکیل شده است و یا اینکه تمام رویداد های جهان توسط ماده قابل تببیین است". ترونگپا در کتابش با عنوان  گذاری به مادی گرایی معنوی  (Cutting Through Spiritual Materialism) علاوه بر تعریف فوق، برای ماتریالیسم انواع دیگری نیز قائل است که آن ها را سه ارباب ماتریالیسم (Lords of Materialism) می نامد و عبارتند از:

1⃣ ماتریالیسم فیزیکی ( Physical materialism

منظور از ماتریالیسم فیزیکی این باور است که داشتن می تواند جای بودن را بگیرد. اریک فروم در کتاب "بودن یا داشتن"  تفاوت داشتن با بودن را به زیبایی توضیح می دهد. کسی که ماتریالیست فیزیکی است می پندارد "داشتن" یک چیز (ثروت، مقام، مرتبه علمی، رابطه ای خاص و... ) می تواند خوشبختی دائمی برای او ایجاد کند. حال آنکه "داشتن" فقط نوعی احساس خوشبختی موقت به فرد می دهد و در عین حال می تواند سبب رنج دائمی شود.

2⃣ ماتریالیسم روانشناختی (Psychological materialism)

منظور از  ماتریالیسم روانشناختی این باور است که یک سیستم فکری، فلسفی یا اعتقادی خاص می تواند منجر به رهایی دائمی از رنج شود. برای مثال اگر کسی بپندارد که باور به یک "ایسم" یا مکتب فکری _ فلسفی یا یک دیدگاه خاص  او را به خوشبختی دائمی می رساند یک ماتریالیست روانشناختی محسوب می شود.


3⃣ ماتریالیسم معنوی (Spiritual materialism)

از نظر ترونگپا کسانی که می کوشند از طریق معنویت و یک حالت روحی خاص، به طور موقت از رنج رهایی یابند دچار این نوع مادی گرایی هستند. از نظر ترونگپا کسانی که می خواهند از طریق مدیتیشن یا نوع خاصی از یوگا و مراقبه یا نیایش حال خوبی به دست آوردند نفس ِ این خواستن ِ حال ِ خوب توسط آن ها نوعی مادی گرایی معنوی محسوب می شود و در خدمت ایگو و انانیت است. ترونگپا این حالات را موقتی و گذرا می داند که با پایان یافتن شان فقط رنج ها را افزایش می دهند. بنابراین اگر انگیزه ی فرد از مراقبه و نیایش رسیدن به حال خوب  باشد از نظر ترونگپا یک مادی گرای معنوی محسوب می شود.
ترونگپا راه چاره را در از بین بردن توهم  "ایگو" و "من" می داند. از دیدگاه او هر میل و خواسته ای حتی میل رسیدن به اشراق چون ریشه در توهم ِ من یا ایگو دارد نوعی مادی گرایی است و در نهایت سبب افزایش رنج می شود.
البته باید توجه داشت که ترونگپا مراقبه، نیایش و مدیتیشن را فی نفسه امری خوب و عالی می داند  (خود او بنیان گذار چندین  مرکز مراقبه است)  اما با این حال معتقد است انگیزه ی شخص برای انجام دادن آن ها نباید رسیدن به حال خوب، بلکه از بین بردن توهمی به نام من و ایگو  و به عبارتی دقیق تر، از بین بردن "خود ِ انگیزه و میل" باشد.


کانال فلسفه و مراقبه برای زندگی
@Philosophy_Mindfulness
🔲⭕️بی ناموس پدرت است!
مجتبی لشکربلوکی


ببخشید که عنوان این نوشته بی ادبانه است اما اگر جلو بروید متوجه می شوید که داستان چیست. امروز می خواهم راجع به چالشی بنویسم که خودم مبتلا به آن هستم. اول نوشته کوتاهی را با هم مرور کنیم که باعث شد به این مساله توجه کنم. در شبکه های اجتماعی کسی نوشته بود: توهین، فرصت تأمل و تعامل رو از آدم‌ها میگیره. ‏وقتی به کسی می‌گویید «بی ناموس! ۲+۲ می‌شود ۴» نمی‌گوید بله مطلب درستی است و حق با شماست! خواهد گفت: بی‌ناموس پدرت است! (مدرسه علوم انسانی)

این جمله مرا به فکر فرو برد که حرف حق اگر با لحن نابحق گفته شود نتیجه عکس دارد. ما و از جمله خود من چقدر ناتوانیم که با هم محترمانه مخالفت کنیم، مودبانه نقد کنیم و با متانت تعامل کنیم. این مشکل فراگیر است، حتی در بین خبرگان و نخبگان ما. به یک نمونه واقعی توجه کنید: دو تن از اساتید دانشگاه این فرصت را پیدا کردند که با یکی از مدیران ارشد کشور گفتگویی اختصاصی و طولانی داشته باشند فرصتی که برای همه حتی نخبگان به این راحتی فراهم نمی شود، در همان ابتدای جلسه جمله ای که گفتند چنین بود: «شما حرف بی ربطی زدید». آن هم با لحنی بد و از بالا به پایین. هیچ اشکالی ندارد که شما یک مدیر ارشد کشور را شجاعانه و جسورانه نقد کنید این نشانه استقلال و آزادمنشی شماست اما اینکه نمی توانید آن را به شیوه ای موثر منتقل کنید نشانه چیز دیگری است.

☑️⭕️تحلیل و تجویز کاربردی:
بارها و بارها شنیده ایم که باید هنر گفتگو را بیاموزیم. اما می دانیم که گفتگو که همیشه گل و بلبل نیست. در بیشتر موارد، من یک باور دارم و شما باوری دیگر. چگونه با هم مخالفت کنیم و همدیگر را نقد کنیم که کار به جای باریک نکشد و تیتری که در بالا خواندیم را تجربه نکنیم؟ همه ما باید این مهارت را بیاموزیم: مهارت مخالفت محترمانه. برای شروع این ۶ نکته را تمرین کنیم:

◻️جملات را با تو شروع نکنیم! جملاتی که بدون فاعل آغاز می شود یا با من آغاز می شود راهی برای تمرکز بر خود ایده است، نه شخصی که می خواهیم با او مخالفت کنیم. جملاتی مانند «اینجوری به نظر می رسه که یا من اینجوری برداشت می کنم که ...» خیلی کمتر حساسیت برانگیزند به جای آنکه بگوییم «تو/شما گفتی که ...».

◻️مخالفت های خود را حتی الامکان (یعنی اگه شد) در جمع نگویید. بازخوردهای منفی در حضور جمع تقابل برانگیزند و افراد احساس می کنند که به جای آنکه ایده یا عملکرد آنان را نقد کنید، دارید ترور شخصیت می کنید.  (رفرنس)

◻️به جای مخالفت صریح ابتدا ابراز تردید کنید: با طرح سوالات هوشمندانه در خصوص نظراتی که با آن ها مخالف هستید ابراز تردید کنید و سعی کنید به گونه ای این کار را انجام دهید که دیگران را به سمت تردید ببرید و سپس مخالفت خود را اعلام کنید. مثلا اینگونه آغاز کنید: در مورد این ایده یک سری چیزها هست که من نمی دونم و در موردش تردید دارم ....

◻️مسیر را به سمت راه حل جایگزین کج کنید: به جای اینکه مستقیم یک ایده را نقد کنید، بگویید که در کنار ایده شما، می توانیم ایده دیگری را نیز مطرح کنیم یا از منظر دیگری به آن نگاه کنیم. اینگونه مسیر بحث به جای تقابل به سمت تعامل می رود (رفرنس).

◻️دیگران را احمق تصور نکنید. مثلا کتابی وجود دارد به نام هنر کنار آمدن با احمق‌ها! خب کسی که این کتاب را می خوانند، تصور می کنند که بالاخره هر کسی می تواند یک احمق بالقوه باشد و آنگاه خود به خود نگاهش به وی از بالا به پایین و غیرمحترمانه خواهد شد.

◻️جای فرار بگذارید. یک مشکل رایج این است که افراد ایده را مساوی خودشان می گیرند و اگر ایده نقد شد احساس می کنند که شخصیت شان، شعورشان، باهوشی شان و خبرگی شان زیر سوال رفته است. چه باید کرد؟ ایده تان را مساوی شخصیت تان نگیرید. همان ابتدا که ایده خود را مطرح می‌کنید برای خودتان جای فرار بگذارید. بگویید که این یک ایده ناقص است که فعلا به آن معتقد هستید و اصلا مطرح کرده اید که در معرض نقد و تکمیل قرار بگیرد. خودتان هم به این ایده نقدهایی دارید و در مورد آن تردیدهایی دارید به این ترتیب از این به بعد هر کسی شما را نقد کرد می توانید نقدها را بشنوید و سپس ایده خود را بهبود دهید و ایده کامل تر را ارایه کنید. شما همیشه راه فراری برای بازگشت از ایده و پس گرفتن ایده دارید. در ضمن چون گفته اید که خودتان هم در مورد ایده حرف ها و نقدهایی دارید، با زیرسوال رفتن ایده، زیر سوال نمی روید.

خلاصه آنکه اگر بیاموزیم چگونه مودبانه دیگران را نقد کنیم و چگونه محترمانه با دیگران مخالفت کنیم، آنگاه کار به تقابل و خصومت کشیده نمی شود. باید تمرین کنیم اول از همه، خودم! توسعه یعنی حل مسایل جمعی. حل مسایل کشور یا سازمان یا استان مدیون کسانی است که می توانند با هم محترمانه مخالفت کنند و به یک جمع بندی متفاوت از موضع اولیه شان برسند.

@Dr_Lashkarbolouki
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
📌 استدلالی برای توضیح امر مطلق ایمانوئل کانت

محمدمهدی حاتمی


So act that you use humanity, whether in your own person or in the person of any other, always at the same time as an end, never merely as a means.

– Emanuel Kant

چنان عمل کن که انسانیّت، در خودت یا در شخصی دیگر، همیشه و در عین حال به عنوان هدف و نه صرفاً وسیله‌ لحاظ گردد.

– ایمانوئل کانت


مقدمه‌ی ۱. من می‌خواهم دیگران به «انسان بودن» من نهایت احترام را بگذارند.

مقدمه‌ی ۲. در صورتی دیگران به «انسان بودن» من نهایت احترام را می‌گذارند که من را همچون «شخص» ملاحظه کنند، نه همچون «شیء»؛ و این یعنی به «عقل»، «تصمیم»، «آزادی»، «اختیار» و «منافع» من احترام بگذارند و با من طوری رفتار کنند که من «مسئول» رفتار خودم هستم. (شبیه دیوانگان، کودکان، حیوانات و نباتات و جمادات با من برخورد نکنند.)

مقدمه‌ی ۳. دیگر انسان‌ها نیز به‌لحاظ خواست ِ «انسان بودن» شبیه من‌اند؛ یعنی ایشان نیز به چون من می‌خواهند به «انسان بودن» آن‌ها نهایت احترام گذاشته شود.

مقدمه‌ی ۴. نامعقول است که من خواستار نهایت احترام به «انسان بودن» خودم شوم اما نخواهم نهایت احترام را به «انسان بودن» دیگران بگذارم.

مقدمه‌ی ۵. اگر می‌خواهم به نامعقول بودنِ اشارشده در مقدمه‌ی ۴ مبتلا نباشم باید با دیگران مطلقاً اخلاقی برخورد کنم و کاملاً حقوق انسانی آن‌ها را رعایت کنم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نتیجه: باید با دیگران مطلقاً اخلاقی برخورد کنم و کاملاً حقوق انسانی آن‌ها را رعایت کنم. و به «عقل»، «تصمیم»، «آزادی»، «اختیار» و «منافع» انسان‌های دیگر نهایت احترام را بگذارم و با آن‌ها طوری رفتار کنم که «مسئول» رفتارشان خودشانند و نیز بخواهم دیگران چنین با من تعامل کنند.



💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
📌 فهرستی از فضائل اخلاقی

‒ منطقی بودن
‒ انصاف
‒ صداقت
– عدالت‌جویی
– حقیقت‌طلبی
– علم‌دوستی
– نیکوکاری
– مهربانی
– گشاده‌دستی
– نیک‌خواهی
‒ قابل اعتماد بودن
– وفاداری
– درست‌عهدی
‒ ادب
– موقع‌شناسی
– تلاش‌گری
‒ وظیفه‌شناسی
‒ قدرشناسی
‒ اهل تفکر و تأمل بودن
– شجاعت
– آینده‌نگری
‒ صبوری
‒ اعتماد به نفس
– خویشتن‌داری
‒ میانه‌روی
‒ استقلال فکری
– متکی به خود بودن
– داشتن حس همکاری
– انضباط شخصی
– نرم‌خویی
– مدارا
– شوخ‌طبعی
– خوش‌ذوقی
– خوش‌محضری


💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
حدود یک سوم از مراجعین من از هیچ روان‌رنجوری قابل تشخیص بالینی رنج نمی‌برند، بلکه از بی‌معنایی و پوچی زندگی خود رنج می‌برند. این را می‌توان به عنوان روان‌رنجوری عمومی دوران ما تعریف کرد.

کارل یونگ (روانشناس و فیلسوف سوئیسی)


فلسفه و مراقبه برای زندگی
@philosophy_mindfulness
انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه
حدود یک سوم از مراجعین من از هیچ روان‌رنجوری قابل تشخیص بالینی رنج نمی‌برند، بلکه از بی‌معنایی و پوچی زندگی خود رنج می‌برند. این را می‌توان به عنوان روان‌رنجوری عمومی دوران ما تعریف کرد. کارل یونگ (روانشناس و فیلسوف سوئیسی) فلسفه و مراقبه برای زندگی …
✍️اکبر امیری

از دیدگاه یونگ احساس پوچی و بحران معنا در  انسان معاصر ریشه در فراموشی ِ خویشتن (Self) دارد. سِلف یا خویشتن نماد تمامیت است و ضامن حس یکپارچگی انسان است. اگر خویشتن نتواند از طریق نماد ها و سمبل ها با خودآگاه فرد ارتباط برقرار کند حس یکپارچگی و تمامیت آن قدر در فرد تضعیف می شود که گویی روان او از تکه هایی مجزا و ناسازگار تشکیل شده است و  پیش شرط دریافت معنای زندگی، که عبارت از "احساس یکپارچگی و تمامیت ولو به میزان بسیار کم" است را از دست می دهد و دچار فقدان معنا و پوچی می شود. یونگ راه خروج از این نوع پوچی همه گیر ِ معاصر را بازگشت به خویشتن از طریق درک و فهم نماد های تمامیت و آوردن آن ها از ناخودآگاه به خودآگاه می داند.


کانال فلسفه و مراقبه برای زندگی
@philosophy_mindfulness
📌 برنامه‌ی پیشنهادی برای لیسانس فلسفه

[دوستی، که قصد ندارد در دانشگاه فلسفه بخواند، از من خواست برنامه‌ای برای او بنویسم که با مطالعات شخصی‌اش در حد لیسانس فلسفه اطلاعات و مهارت کسب کند. چارتی شبیه چارت دانشگاه همراه با منابعی برای مطالعه برای او نوشتم که مطابق آن مطالعه کند. چارت را در زیر می‌نویسم.]


۱. متافیزیک و هستی‌شناسی (۲ واحد)

۲. معرفت‌شناسی (۲ واحد)

۳. ارزش‌شناسی
      ۳.۱. فلسفه‌ی اخلاق (۲ واحد)
      ۳.۲ فلسفه‌ی هنر (۲ واحد)
      ۳.۳. فلسفه‌ی حقوق (۲ واحد)
      ۳.۴. فلسفه‌ی سیاست (۲ واحد)

۴. منطق
       ۴.۱. منطق ارسطویی (۲ واحد)
       ۴.۲. منطق ریاضی
               ۴.۲.۱. منطق گزاره‌ها (۲ واحد)
               ۴.۲.۲. منطق محمولات (۲ واحد)
               ۴.۲.۳. منطق موجهات (۲ واحد)
      ۴.۳. فلسفه‌ی منطق (۲ واحد)

۵. فلسفه‌ی تحلیلی
     ۵.۱. فلسفه‌ی زبان (۲ واحد)
     ۵.۲. فلسفه‌ی تحلیل منطقی (۲ واحد)
     ۵.۳. فلسفه‌ی تحلیل زبان عادی (۲ واحد)

۶. فلسفه‌ی علم
      ۶.۱ فلسفه‌ی عمومی علم (۲ واحد)
      ۶.۲. فلسفه‌ی علوم خاص
                ۶.۲.۱. فلسفه‌ی علوم انسانی (۲ واحد)
                ۶.۲.۲. فلسفه‌ی علوم طبیعی (۲ واحد)

۷. فلسفه‌ی ذهن
     ۷.۱. مباحث عمومی فلسفه‌ی ذهن (۲ واحد)
     ۷.۲. فلسفه‌ی اختیار (۲ واحد)

۸. فلسفه‌ی دین (۲ واحد)

۹. فلسفه‌ی تاریخ (۲ واحد)

۱۰. فلسفه‌ی قاره‌ای
          ۱۰.۱. ایده‌آلیسم (۲ واحد)
          ۱۰.۲. اگزیستانسیالیم (۲ واحد)
          ۱۰.۳. پدیدارشناسی و ساختارگرایی (۲ واحد)
          ۱۰.۴. هرمنوتیک (۲ واحد)
          ۱۰.۵. پساساختارگرایی و پست‌مدرنیسم (۲ واحد)

۱۱. فلسفه‌ی فلسفه (۲ واحد)

۱۲. تاریخ فلسفه
      ۱۲.۱. پیشاسقراطیان (۲ واحد)
      ۱۲.۲. یونان باستان (۲ واحد)
      ۱۲.۳. قرون وسطی (۲ واحد)
      ۱۲.۴. عصر جدید ۱ (۲ واحد)
      ۱۲.۵. عصر جدید ۲ (۲ واحد)

۱۳. مهارت‌های فکری
      ۱۳.۱. تفکر انتقادی (۲ واحد)
      ۱۳.۲. مغالطات (۲ واحد)
      ۱۳.۳. نظریه‌ی تصمیم‌گیری (۲ واحد)
      ۱۳.۴. آمار و احتمال (۲ واحد)

۱۴. مهارت‌های پژوهشی و نگارشی
      ۱۴.۱. روش‌شناسی (۲ واحد)
      ۱۴.۲. شیوه‌ی نگارش مقاله و رساله‌ی فلسفی (۲ واحد)
      ۱۴.۳. آشنایی با مجلات و دایره‌المعارف‌های بین‌المللی (۲ واحد)
      ۱۴.۴. اخلاق پژوهش (۲ واحد)

۱۵. مباحث متفرقه
       ۱۵.۱. شکاکیت (۲ واحد)
       ۱۵.۲. نسبی‌گرایی (۲ واحد)
       ۱۵.۳. فلسفه‌ی عمل (۲ واحد)
       ۱۵.۴. فلسفه‌ی ادراک حسی (۲ واحد)
       ۱۵.۵. علم و دین (۲ واحد)
       ۱۵.۶. فلسفه‌های شرقی (۲ واحد)
       ۱۵.۷. فلسفه در جهان اسلام (۲ واحد)
       ۱۵.۸. فلسفه در مسیحیت (۲ واحد)
       ۱۵.۹. فلسفه در یهودیت (۲ واحد)
      ۱۵.۱۰. معنای زندگی (۲ واحد)
      ۱۵.۱۱. پراگماتیسم (۲ واحد)


۱۶. مباحثی از علوم دیگر
      ۱۶.۱. نظریه‌های روان‌شناسی (۲ واحد)
      ۱۶.۲. تاریخ روان‌شناسی (۲ واحد)
      ۱۶.۳. روان‌شناسی اجتماعی (۲ واحد)
      ۱۶.۴. روان‌شناسی شناختی (۲ واحد)
      ۱۶.۵. نظریه‌های جامعه‌شناسی (۲ واحد)
      ۱۶.۶. جامعه‌شناسی معرفت (۲ واحد)
      ۱۶.۷. علوم شناختی (۲ واحد)
      ۱۶.۸. تاریخ دین (۲ واحد)
      ۱۶.۹. اسطوره‌شناسی (۲ واحد)
     ۱۶.۱۰. آشنایی با مکاتب اقتصادی (۲ واحد)
     ۱۶.۱۱. عرفان نظری (۲ واحد)
     ۱۶.۱۲. کلام (۲ واحد)
۱۶.۱۳. آشنایی با کلیات علم مدرن (۲ واحد)


💠 اَزدانامه | محمدمهدی حاتمی
@azdanameh
2024/11/09 19:46:02
Back to Top
HTML Embed Code: