Telegram Web
تفسیر
سورة البقرة
وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَىٰ وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ248
«و پيامبرشان‌ به‌ آنان‌گفت: نشانه‌» صدق‌ و صحت‌ «فرمانروايي‌ او اين‌ است‌ كه ‌براي‌ شما صندوقي‌ مي‌آيد كه‌ در آن‌ آرامشي‌ از جانب‌ پروردگارتان‌ است‌» يعني: آن ‌صندوق‌ سبب‌ آرامش‌ دلهاي‌ شما در مورد موضوع‌ گزينش‌ طالوت‌ است‌ كه‌ درآن ‌اختلاف‌ ورزيده‌ايد و مايه‌ ثبات‌ و پايداريتان‌ در هنگام‌ رويارويي‌ با دشمنانتان ‌است‌. سكينه: از سكون، به‌ معني‌ وقار و آرامش‌ است‌. «و يادگاري‌ از ميراث‌ آل‌موسي‌ و آل‌ هارون‌ است‌» يادگار نهاده‌ شده‌ در آن‌ صندوق‌ عبارت‌ بود از: عصاي‌موسي‌ و ريزه‌هاي‌ الواح‌ تورات‌ كه‌ تورات‌ اولين‌بار در آنها نوشته‌ شده‌ بود. بعضي‌چيزهاي‌ غير اينها را نيز افزوده‌اند. به‌ قولي: مراد از آل‌ موسي‌ و آل‌ هارون، نه‌ خاندان‌ آنها، بلكه‌ خود آنها هستند، يعني: اين‌ يادگارها نه‌ از خانواده‌ موسي علیه السلام وهارون علیه السلام بلكه‌ مربوط به‌ خود آن‌ دو بود. «و فرشتگانش‌ آن‌ را حمل‌ مي‌كنند» آري‌! فرشتگان‌ به‌ دستور پروردگار متعال، آن‌ صندوق‌ را كه‌ گويند از چوب‌طلا اندود ساخته‌ شده‌ بود، در برابر ديدگان‌ آنها در ميان‌ آسمان‌ و زمين‌ حمل‌ كرده‌ آن‌گاه‌ فرود آمدند و آن‌ را در برابر طالوت‌ بر زمين‌ نهادند. يادآور مي‌شويم‌كه‌ انبياي‌ بني‌اسرائيل‌، اين‌ تابوت‌ سكينه‌ (صندوق‌ عهد) را در جنگها پيشاپيش‌ خود حركت‌ مي‌دادند و آن‌ را وسيله‌ پيروزي‌ خود مي‌دانستند «مسلما اگر مؤمن ‌باشيد، براي‌ شما در اين‌ رويداد نشانه‌اي‌ است‌» بر شايستگي‌ طالوت‌ به‌ فرمان‌روايي‌. ابن‌عباس‌ رضی الله عنه مي‌گويد: «عمالقه‌ فلسطين‌ در يكي‌ از جنگها، آن‌ صندوق‌ را از بني‌اسرائيل‌ به‌ زور گرفتند، لذا خداوند جلّ جلاله به‌ نشانه‌ حقانيت‌ طالوت، آن‌ را به‌وسيله‌ فرشتگان‌ به‌سوي‌ وي‌ باز فرستاد و فرشتگان‌ آن‌ را در برابر طالوت‌ بر زمين ‌نهادند و چون‌ بني‌اسرائيل‌ اين‌ صحنه‌ را ديدند، گفتند: اينك‌ آري‌! پس، به ‌طالوت‌ تسليم‌ شده‌ و او را پادشاه‌ خود ساختند و به‌ جهاد تحت‌ فرمان‌ وي‌ آماده‌ شدند و طالوت‌ از ميان‌ جوانان‌ آنها هفتاد هزار تن‌ را براي‌ جهاد برگزيد».
تفسیر
سورة البقرة
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ ۚ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِّنْهُمْ ۚ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ ۚ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَاقُو اللَّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ249
«و هنگامي‌ كه‌ طالوت‌ با لشكريان‌ رهسپار شد» از شهر خويش‌ بيت ‌المقدس‌ ولشكر را از شهر به‌ جنگ‌ «عمالقه‌» خارج‌ كرد، فصل‌؛ فصل‌ تابستان‌ و هوا سخت‌گرم‌ بود، لذا لشكريان‌ از طالوت‌ آب‌ خواستند، او «گفت: خداوند شما را به‌وسيله ‌رودخانه‌اي‌ مي‌آزمايد» نقل‌ است‌ كه‌: مراد از آن‌ رودخانه‌اي‌ در ميان‌ اردن‌ وفلسطين‌ است‌. گفتني‌ است‌ كه‌ هدف‌ از اين‌ آزمون، سنجش‌ ميزان‌ اطاعت‌ لشكريان‌ وي‌ بود. طالوت‌ افزود: «پس‌ هر كس‌ از آن‌ بنوشد از پيروان‌ من‌ نيست‌» لذا هر كس‌ از من‌ در اين‌ دستور اطاعت‌ كند، در ساير فرمانها نيز مطيع‌ من‌ خواهد بود و هر كس‌ اين‌ دستور را ناديده‌ بگيرد و خواهش‌ نفسش‌ بر او چيره‌ شود، پس‌ او در ساير امور سخت‌ و دشوار، به‌طريق‌ اولي‌ خداوند جلّ جلاله را عصيان‌ و نافرماني‌خواهد كرد «و هر كس‌ از آن‌ نخورد، قطعا او از من‌ است، مگر كسي‌ كه‌ با دستش‌ غرفه‌اي‌ برگيرد» اغتراف: گرفتن‌ آب‌ به‌ دست‌ يا به‌ وسيله‌ ديگري‌ است‌ و (غرفه) برگرفتن‌ آب‌ با يك‌ كف‌ دست، يا با هردو كف‌ دست‌ است‌. آري‌! طالوت، فقط نوشيدن‌ يك‌ مشت‌ آب‌ را به‌ آنان‌ رخصت‌ داد تا آزار تشنگي‌ را اندكي‌ از آنان ‌برطرف‌ ساخته‌ باشد و تا بدين‌ وسيله‌ بتوانند كشمكش‌ نفس‌ خويش‌ را مهاركنند «پس‌ همه‌ از آن‌ نوشيدند» و از فرمانده‌ خويش‌ نافرماني‌ كردند، لذا او نيز به‌ آنان ‌اجازه‌ نداد كه‌ باوي‌ در جنگ‌ با دشمن‌ همراهي‌كنند «جز اندكي‌ از ايشان‌» كه‌ ننوشيدند و ايشان‌ به‌ تعداد اصحاب‌ بدر (سيصدوسيزده‌ تن) بودند، چنان‌كه‌ درصحيح‌بخاري‌ و غيرآن‌ آمده‌ است‌.

ابن‌ جرير از براءبن‌عازب‌ رضی الله عنه روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌ فرمود: «ما در ميان‌ خودمان‌چنين‌ مي‌گفتيم‌ كه‌ اصحاب‌ محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم در روز بدر سيصدوده‌تن‌واندي‌ بودند، به ‌شماره‌ اصحاب‌ طالوت‌ كه‌ با وي‌ از نهر گذشتند و از نهر نگذشت‌ بجز مؤمني‌». اما سدي‌ مي‌گويد: «تمام‌ لشكر طالوت‌ هشتادهزارتن‌ بود، هفتاد و شش‌هزارتن‌ آنان ‌از آب‌ نهر نوشيدند و فقط چهارهزار تن‌ با طالوت‌ باقي‌ ماندند». اما با وجود اين‌آزمايشي‌ كه‌ از پايداري‌ و اطاعت‌ آنها به‌عمل‌ آمد، كساني‌ هم‌ كه‌ از نهر گذشتند، آنچنان‌ كه‌ بايد به هنگام‌ رويارويي‌ با دشمن‌، پايداري‌ نكردند «و هنگامي‌ كه‌ طالوت ‌و كساني‌ كه‌ همراه‌ وي‌ ايمان‌ آورده‌ بودند از آن‌ نهر گذشتند» آنان‌ همان‌ تعداد اندكي ‌بودند كه‌ از وي‌ اطاعت‌ كردند، هرچند كه‌ در ميزان‌ يقين‌ و صلابت‌ ديني‌شان‌ باهم‌تفاوت‌ داشتند، چراكه‌ در اين‌ هنگام‌ بددلانشان‌ «گفتند: امروز ما را ياراي‌» مقابله‌ با «جالوت‌ و سپاهيانش‌ نيست‌» جالوت: مشهورترين‌ قهرمان‌ فلسطيني‌ها و فرمانده‌آنان‌ بود. اما «كساني‌ كه‌ به‌ ديدار خداوند يقين‌ داشتند، گفتند: بسا گروهي‌ اندك‌ كه‌ بر گروهي‌ بسيار به‌ اذن‌ خدا پيروز شدند و خداوند با صابران‌ است‌» يعني: پيروزي‌ با صبر و پايداري‌ همراه‌ است، نه‌ با بسياري‌ تعداد.
تفسیر
سورة البقرة
وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ250
«و آن‌گاه‌ كه‌ براي‌ جنگ‌ با جالوت‌ و سپاهيانش‌ به‌ ميدان‌ آمدند» برزوا: در براز بيرون‌ آمدند. «براز»: زمين‌ و فضاي‌ فراخ‌ است‌ «گفتند: اي‌ پروردگارما! برما» باران‌ «صبر فروريز و گامهايمان‌ را استوار بدار» يعني: ما را نيرومند گردان‌ تا به ‌شكست‌ روبرو نشويم‌ و از ميدان‌ جنگ‌ نگريزيم‌ «و ما را بر خدانشناسان‌ پيروزگردان‌» و ياريمان‌ كن‌ تا بر جالوت‌ و سپاهيانش‌ غالب‌ گرديم‌.
تفسیر
سورة البقرة
فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ251
«پس‌ آنان‌ را به‌ اذن‌ خدا» يعني: به‌ امر و اراده‌ وي‌ «شكست‌ دادند و داوود، جالوت‌ را كشت‌» داوود فرزند «يسي‌» است‌، و طالوت‌ او را جهت‌ نبرد با جالوت ‌برگزيد و او با فلاخن‌ و چوبدستي‌ خويش، جالوت‌ قهرمان‌ طاغوت‌ را كشت‌ «و خداوند به‌ او پادشاهي‌ ارزاني‌ داشت‌» او را به‌ پادشاهي‌ بني‌اسرائيل‌ برگزيد و اين‌ در حيات‌ طالوت‌ بود «و» نيز به‌ او «حكمت‌ را» ارزاني‌ داشت، بعد از مرگ‌ صمويل ‌و طالوت‌. مراد از حكمت‌ در اينجا، نبوت‌ است‌. خاطرنشان‌ مي‌شود كه‌ قبل‌ ازداوود، پادشاهي‌ و نبوت‌ براي‌ هيچ‌كس‌ فراهم‌ و يك‌جا نشده‌ بود و خداوند جلّ جلاله نبوت‌ و پادشاهي‌ را هر دو يك‌جا به‌ او بخشيد، در حالي‌كه‌ قبلا چوپاني‌ بيش‌نبود. زبور نيز بر داوود علیه السلام نازل‌ شد «و از آنچه‌ مي‌خواست‌ به‌ او آموخت‌» يعني: ازآنچه‌ كه‌ مشيت‌ خداوند متعال‌ بر آن‌ رفته‌ بود، به‌ داوود آموخت، همچون‌ صنعت‌زره‌سازي، شناخت‌ زبان‌ پرندگان‌ و داوري‌ ميان‌ مردم‌ در اختلافات‌ و دعاوي‌ آنان ‌«و اگر خداوند برخي‌ از مردم‌ را» كه‌ كارگزاران‌ اسباب‌ شر و فساد هستند «به‌وسيله‌برخي‌ديگر» از آنان‌ كه‌ به‌ وسيله‌ جهاد و امربه‌ معروف‌ و نهي‌ازمنكر، جلو شر وفساد و مفسدان‌ را مي‌گيرند «دفع‌ نمي‌كرد، قطعا زمين‌ تباه‌ مي‌شد» زيرا اهل‌ فساد بابرپاكردن‌ شراره‌هاي‌ شر و فتنه‌ كه‌ براندازنده‌ نسلها و آباداني‌ها و كشتزارهاست، برزمين‌ غلبه‌ مي‌كردند و مسلمانان‌ را از ميان‌ برداشته، مساجد و عبادتگاهها را ويران‌مي‌ساختند، پس‌ اين‌ اهل‌ ايمانند كه‌ با نيرومندي‌ مادي‌ و معنوي‌ خويش، بازدارنده ‌شر و فساد از روي‌ زمين‌ مي‌باشند «و خداوند نسبت‌ به‌جهانيان‌ تفضل‌ دارد» و براساس‌ همين‌ فضل‌ خويش، برخي‌ از آنان‌ را به‌ وسيله‌ برخي‌ ديگر دفع‌ نموده‌ و شراره‌هاي‌ شر و فتنه‌ را فرو مي‌خواباند.
تفسیر
سورة البقرة
تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ ۚ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ252
«اين‌» اموري‌ كه‌ در اين‌ داستان‌ مطرح‌ شد «آيات‌ الهي‌ است‌ كه‌ ما آن‌ را به‌حق‌» يعني: خبر صحيحي‌ كه‌ در آن‌ هيچ‌ شك‌ و شبهه‌اي‌ نيست‌ «بر تو مي‌خوانيم‌ وبه‌راستي‌ تو» اي‌ محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم «از جمله‌ پيامبراني‌» تصريح‌ و تأكيد بر رسالت‌ آن‌حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم، براي‌ تقويت‌ قلب‌ و تثبيت‌ نهاد و استوارترساختن‌ امر نبوت‌ ايشان‌ و رد اين‌ سخن‌ كفار است‌ كه‌ مي‌گفتند: تو پيامبر نيستي‌.

پرتوي‌ از تاريخ‌ بر داستان‌ طالوت‌ و جالوت: بني‌اسرائيل‌ مدتي‌ پس‌ ازدر گذشت‌ حضرت‌ موسي علیه السلام به‌ سرزمين‌ فلسطين‌ وارد شدند و (356) سال‌ درآنجا به‌ سر بردند، در اين‌ مدت، آماج‌ حملات‌ ملتهاي‌ مجاور خود - چون‌عمالقه‌ عرب، اهالي‌ مدين، فلسطين‌ و آرامي‌ها - قرار گرفتند، كه‌ گاهي‌ پيروزمي‌شدند و گاهي‌ هم‌ مغلوب‌ مي‌گشتند. در اواسط سده‌ چهارم‌ در عهد «عالي‌كاهن‌» بود كه‌ بني‌اسرائيل‌ در نزديكي‌ غزه‌ با فلسطيني‌هاي‌ ساكن‌ «اشدود» درگيرشدند، آنان‌ در اين‌ جنگ‌ مغلوب‌ فلسطيني‌ها گشته‌ و صندوق‌ مقدس‌ (تابوت) رااز دست‌ دادند و اين‌ صندوق‌، به‌ چنگ‌ فلسطيني‌ها افتاد، كه‌ اين‌ امر بر بني‌اسرائيل‌سخت‌ دشوار آمد. بقيه‌ داستان‌ اجمالا در آيات‌ فوق‌ آمده‌ است‌.
تفسیر
سورة البقرة
۞ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ ۘ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ ۖ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ ۚ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ ۗ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ253
«اين‌ پيامبران‌» كه‌ در آيه‌ سابق‌ با جمله: (وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ) به‌ آنان‌ اشاره‌ شد «بعضي‌ از آنان‌ را بر بعضي‌ برتري‌ بخشيده‌ايم‌» يعني: به‌ بعضي‌ از آنان، بيش‌ از ديگران‌ از مزاياي‌ كمال‌ بخشيده‌ايم‌ و ايشان‌ را به‌ خصلتهاي‌ پسنديده‌اي‌ كه‌ درغيرشان‌ نيست‌ مخصوص‌ گردانيده‌ايم‌ و از جمله‌ پيامبر آخرالزمان‌ حضرت‌محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم را. اگر گفته‌ شد: پس‌ وجه‌ جمع‌نمودن‌ ميان‌ اين‌ آيه‌ كريمه‌ و ميان‌ اين‌حديث‌ شريف‌ مرفوع‌ ابوهريره‌ رضی الله عنه كه‌ رسول‌ اكرم‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم فرموده‌اند: «مرا بر انبياي‌ ديگربرتري‌ ندهيد»، چيست‌؟ مي‌گوييم: آن‌ حضرت‌ صلّی الله علیه و سلّم اين‌سخن‌ را يا بر سبيل‌ تواضع‌فرموده‌اند، در عين‌ اين‌ كه‌ خود به‌ اين‌ حقيقت‌ آگاه‌ بوده‌اند كه‌ برترين‌ انبيا و رسل‌هستند. يا اين‌ سخنشان‌ قبل‌ از زماني‌ بوده‌ است‌ كه‌ آن‌ حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم از برتري‌ خويش‌ بر ديگر انبيا آگاه‌ گردند. يا اين‌ سخنشان‌ حمل‌ بر آن‌ مي‌شود كه‌ در هنگام ‌مناقشه‌ و مشاجره‌ پيرامون‌ اين‌ موضوع، مرا بر ديگر انبيا: برتري‌ ندهيد. يامرادشان‌ اين‌ بوده‌ كه‌: به‌ انگيزه‌ عصبيت، مرا بر ديگر انبيا: برتري‌ ندهيد. پس‌اين‌ حديث‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ به‌ معني‌ نفي‌ برتري‌ آن‌ حضرت‌ صلّی الله علیه و آله و سلّم بر ديگر انبيا نيست‌. چنان‌كه‌ آن‌ حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم در حديث‌ شريف‌ ديگري‌ فرموده‌اند: «أنا سيد ولد آدم: من‌ سرور و سالار فرزندان‌ آدم‌ هستم‌». ولي‌ بنابر حديث‌ اول، سزاوار نيست‌كه‌ ما بنابر تعيين‌ بگوييم‌ كه‌ محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم برتر از موسي‌ يا عيسي‌ عليهماالسلام‌ اند، بلكه‌ بدون‌ تعيين‌ پيامبري‌ از پيامبران‌ مي‌گوييم‌ كه: حضرت‌ محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم از همه‌ انبيا ورسل‌ برتر هستند.

«از آنان‌ كسي‌ هست‌ كه‌ خداوند با او سخن‌ گفته‌ است‌» و ايشان‌ حضرات‌ موسي‌ ومحمد عليهماالسلام‌ اند و اين‌ از جمله‌ برتريهايي‌ است‌ كه‌ خداوند جلّ جلاله به‌ ايشان ‌بخشيده‌ است‌ «و بعضي‌ را درجات‌ بلند ارزاني‌ داشت‌» ايشان‌ پيامبراني‌ هستند كه ‌جايگاه‌ و منزلتشان‌ در نزد خداي‌ سبحان‌ بسي‌ بزرگ‌ و متعالي‌ است‌. احتمال‌ دارد كه‌ مراد از اين‌ بعض، پيامبر ما حضرت‌ محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم باشند، به‌ سبب‌ كثرت‌ مزايايي‌كه‌ دارند و هم‌ محتمل‌ است‌ كه‌ مراد از آن‌ ادريس علیه السلام باشد كه‌ خداوند جلّ جلاله وي‌ را به‌ جايگاهي‌ بلند رفعت‌ داد و به‌ آسمانها برد. يا مراد از آنان، پيامبران‌ اولي‌العزم: هستند. در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ ابوهريره‌ رضی الله عنه آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «در شش‌ چيز بر انبيا برتري‌ داده‌ شده‌ام:

1- جوامع‌ الكلم‌ به‌ من‌ داده‌ شده‌.

2- به‌ من‌ با افگندن‌ رعب‌ و وحشت‌ در دل‌ دشمنانم‌، پيروزي‌ و نصرت‌ عطاگرديده‌.

3- اموال‌ غنيمت‌ برايم‌ حلال‌ گردانيده‌ شده‌.

4- زمين‌ برايم‌ پاك‌ و سجده‌ گاه‌ گردانيده‌ شده‌.

5- به‌ سوي‌ كافه‌ خلق‌ خدا جلّ جلاله برانگيخته‌ شده‌ام، نه‌ به‌ سوي‌ يك‌ قوم‌ و نژاد ومنطقه‌ خاص‌.

6- خاتم‌ انبيا هستم‌ و نبوت‌ به‌ من‌ ختم‌ گرديده‌».

«و به‌ عيسي‌بن‌ مريم‌ معجزات‌ آشكار داديم‌» اين‌ از جمله‌ برتريهايي‌ است‌ كه‌خداي‌ سبحان‌ به‌ او عنايت‌ فرمود، معجزاتي‌ چون‌ زنده‌ ساختن‌ مردگان، شفادادن ‌بيماران‌ لاعلاج‌ و غيره‌ «و او را به‌وسيله‌ روح‌القدس‌ تأييد كرديم‌» روح‌القدس: جبرئيل علیه السلام است‌ و تفسير آن‌ در (آيه‌ 87) گذشت‌. پس‌ آيه‌ كريمه‌ دليل‌ بر آن‌است‌ كه‌ ميان‌ انبيا: در فزوني‌ الطاف‌ و عنايات‌ الهي، احوال‌ و مقامات، ويژگي‌ها، كرامتها و معجزات، تفاوت‌ و تفاضل‌ وجود دارد، اما بايد گفت‌ كه‌ در اصل‌ نبوت‌ ميانشان‌ هيچ‌ برتري‌ و تفاضلي‌ نيست‌ و ايشان‌ در نبوت‌ و هدف‌ واحدخويش، همه‌ با هم‌ برابرند، پس‌ مزيت‌ و برتري‌ آنها بر يك‌ديگر به‌ خصوصيات‌ ديگري‌ مربوط است‌ كه‌ افزون‌ بر اصل‌ نبوت‌ مي‌باشد. «و اگر خدا مي‌خواست‌، كساني‌ كه‌ پس‌ از آنان‌ آمدند» يعني: پس‌ از پيامبران، يا پس‌ از موسي‌ و عيسي‌ ومحمد: «بعد از آن‌ همه‌ دلايل‌ روشني‌ كه‌ برآنان‌ آمد، به‌ كشتار يك‌ديگر نمي‌پرداختند، ولي‌» امتهاي‌ انبيا بعد از ايشان‌ «اختلاف‌ پيش
ه‌ كردند» و با هم ‌درافتادند تا بدانجا كه‌ به‌ كشتار يك‌ديگر پرداختند و به‌ ملتهاي‌ گوناگوني‌ تبديل‌شدند «پس‌ بعضي‌ از آنان‌ ايمان‌ آوردند» و بر ايمان‌ خويش‌ استقامت‌ ورزيدند «و بعضي‌ كفر ورزيدند» همچون‌ مسيحيان‌ بعد از حضرت‌ عيسي علیه السلام و يهوديان‌ بعد ازحضرت‌ موسي علیه السلام . «كفر» ضد ايمان‌ است، همچنين‌ «كفر» به‌ معني‌ انكار نعمت ‌كه‌ ضد شكر مي‌باشد، نيز آمده‌ است‌ «و اگر خدا مي‌خواست‌» كه‌ بعد از اين‌اختلاف‌ با همديگر نجنگند «با همديگر كشمكش‌ و كارزار نمي‌كردند، وليكن‌ خداوند هرآنچه‌ را اراده‌ كند، انجام‌ مي‌دهد» از ياري‌ رساندن‌ و توفيق‌ بخشيدن، يا خوارساختن‌ و رسوا نمودن‌ هر كس‌ كه‌ بخواهد، پس‌ هيچ‌ ردكننده‌اي‌ براي‌ حكم‌ وي‌ و هيچ‌ تبديل‌كننده‌اي‌ براي‌ قضا و داوري‌ وي‌ نيست، لذا مشيت‌ خداوند متعال‌بر آن‌ رفته‌ است‌ كه‌ اين‌ موجود بشري‌ در همان‌ خط سيري‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ هست‌ قرارداشته‌ باشد - با اين‌ ساختار دو قطبي‌ درون‌ خود و با اين‌ استعدادهاي‌ متضادش‌ كه‌ هم‌ قابل‌ هدايت‌ و هم‌ قابل‌ گمراهي‌ است‌ - و اراده‌ الهي‌ بر آن‌ است‌ كه‌ بشر در انتخاب‌ راه‌ هدايت، يا گمراهي، مختار باشد، و اختلاف‌ و كشمكش‌ هم‌ لازمه ‌اينهاست‌.
تفسیر
سورة البقرة
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ ۗ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ254
«اي‌ مؤمنان‌! از آنچه‌ روزيتان‌ داده‌ايم، انفاق‌ كنيد» در راه‌ خدا جلّ جلاله، مادام‌ كه‌ بر ذخيره‌كردن‌ آنچه‌ كه‌ در روز قيامت‌ به‌نفع‌ شماست، براي‌ خود قادريد «پيش‌ از آن‌ كه‌ روزي‌ فرا رسد كه‌ در آن‌ نه‌ دادوستدي‌ است‌» تا آنچه‌ را كه‌ سبب‌ نجات‌ است ‌براي‌ خود خريداري‌ نماييد «و نه‌» در آن‌ روز «دوستي‌» و صداقت‌ و محبتي است‌ «و نه‌ شفاعتي‌» مؤثر است، مگر براي‌ آنان‌ كه‌ خداوند جلّ جلاله به‌ ايشان‌ اذن‌ شفاعت‌ بدهد. و اين‌ روز، روز قيامت‌ است‌. «و كافران‌ همان‌ ستمكارانند» چرا كه‌ پيامبران: را تكذيب‌ كرده‌ و هشدارها را ناديده‌ گرفتند و از اعلاميه‌ها فرمان ‌نبردند. عطاءبن‌ دينار گفته‌ است: «سپاس‌ خداي‌ عزوجل‌ را كه‌ فرمود: كافران ‌همانا ستمكارانند و نفرمود: ستمكاران‌ همانا كافرانند، چرا كه‌ ديگر كار بر همگان ‌دشوار مي‌شد». به‌ قولي: مراد از كافران‌؛ منكران‌ فرايض‌ الهي‌ و از جمله ‌ترك‌كنندگان‌ و بازدارندگان‌ زكاتند زيرا امر به‌ «انفاق‌» در اين‌ آيه، ناظر بر زكات ‌فرض‌ مي‌باشد.
تفسیر
سورة البقرة
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ255
«خداست‌ كه‌ معبودي‌ جز او نيست‌» يعني: معبود بر حقي‌ جز او نيست‌ «زنده‌است‌» يعني: او تعالي‌ زنده‌ پاينده‌اي‌ است‌ كه‌ نه‌ حيات‌ وي‌ زايل‌ و نه‌ متحول‌ ودگرگون‌ مي‌شود «و» هم‌ اوست‌ «قيوم‌» يعني: قيام‌كننده‌ به‌ تدبير امور آفرينش‌ ومخلوقات‌ خويش‌ و حفظ و نگه‌داشت‌ آنها و برپادارنده‌اي‌ كه‌ همه‌ موجودات‌ به ‌او نيازمندند و او از همه‌ آنها بي‌نياز مي‌باشد «نه‌ خوابي‌ سبك‌ او را فرا گيرد» سنه: خواب‌ سبك‌ و غنودني‌ است‌ كه‌ به‌ عنوان‌ مقدمه‌ خواب‌ پديد مي‌آيد و احساس‌رخوت‌ و سستي‌ و فروافتادن‌ پلكها (چرت) نشانه‌ آن‌ مي‌باشد. خواب: حالتي ‌است‌ خاص‌ كه‌ بر جانداران‌ عارض‌ مي‌شود و با آن، حواس‌ ظاهري‌ از احساس‌ وادراك‌ باز مي‌ماند. «و نه‌» او را «خوابي‌ گران‌» فرامي‌گيرد، پس‌ بر حق‌ تعالي‌هيچ‌ نقص‌ و غفلت‌ و فراموشي‌اي‌ از تدبير امور مخلوقاتش، دست‌ نمي‌دهد «آنچه‌در آسمانها و آنچه‌ در زمين‌ است، از آن‌ اوست‌» و تحت‌ سلطه‌ و فرمان‌ او مي‌باشد «كيست‌ آن‌كس‌ كه‌ جز به‌اذن‌ او در پيشگاهش‌ شفاعت‌ كند؟» هيچ‌يك‌ از بندگانش ‌قادر نيست‌ كه‌ نزد وي‌ به‌ احدي‌ از آنان‌ - با شفاعت‌ يا غير آن‌ - نفعي‌ برساند تا آن‌گاه‌ كه‌ حق‌ تعالي‌ خود به‌ شفاعت‌ كننده‌ اذن‌ شفاعت‌ ندهد «مي‌داند آنچه‌ را درپيش‌رويشان‌ است‌» از آخرت‌ «و آنچه‌ در پشت‌ سرشان‌ است‌» از دنيا. كه‌ اين‌خود دليل‌ احاطه‌ علم‌ وي‌ به‌ تمام‌ كائنات‌ - اعم‌ از گذشته، حال‌ و آينده‌ آنها - مي‌باشد «و به‌ چيزي‌ از علم‌ او احاطه‌ و آگاهي‌ نمي‌يابند مگر آنچه‌ خود بخواهد و كرسي‌او آسمانها و زمين‌ را دربر گرفته‌» ابن‌عباس‌ رضی الله عنهما مي‌گويد: «كرسي‌ حق‌ تعالي، علم ‌اوست‌». طبري‌ اين‌ رأي‌ را ترجيح‌ داده‌. از نظر اهل‌ لغت‌ نيز، اصل‌ كرسي‌ به‌معناي‌ علم‌ است، از اين‌ جهت‌ به‌ علما «كراسي‌» گفته‌ مي‌شود زيرا آنان ‌تكيه‌گاه‌هاي‌ مردم‌ و محل‌ اعتماد ايشانند. در روايتي‌ ديگر از ابن‌عباس‌ رضی الله عنه آمده‌است‌ كه‌ فرمود: «كرسي‌ حق‌ تعالي‌ محل‌ و موضع‌ هردو قدم‌ اوست‌». به‌ قولي‌ديگر: مراد از كرسي، عظمت‌ و بزرگي‌ خداي‌ عزوجل‌ است‌ و الا - در حقيقت‌امر - نه‌ كرسي‌اي‌ است‌ و نه‌ نشستني‌ و نه‌ هم‌ كسي‌ كه‌ بنشيند. به‌ قولي‌ ديگر: مراد از كرسي، فرمانروايي‌ خداوند متعال‌ است‌. بايد دانست‌ كه‌ به‌ قول‌ صحيح‌، كرسي ‌غير از عرش‌ است‌ و عرش‌ از كرسي‌ بزرگتر مي‌باشد، چنان‌كه‌ در احاديث‌ شريف ‌آمده‌ است‌.

صاحب‌ تفسير «المنير» مي‌گويد: «من‌ بر آنم‌ كه‌ واجب‌ است‌ تا ما به‌ عرش‌ وكرسي‌ همان‌گونه‌ كه‌ در قرآن‌ مجيد آمده‌ است‌ ايمان‌ داشته‌ باشيم‌ و حق‌ تعالي‌خود به‌ مراد خويش‌ از آنها داناتر است‌». «و نگهداري‌ آنها بر او دشوار نيست‌» يعني: نگه‌داشت‌ آسمانها و زمين‌ و آنچه‌ در ميان‌ آنهاست، بر خداوند متعال ‌سنگين‌ و دشوار نيست‌ و به‌ او از اين‌ كار كمترين‌ مشقتي‌ نمي‌رسد «و او بلند مرتبه‌ بزرگ‌قدر است‌» بر مخلوقاتش‌ از روي‌ قدر و منزلت، والا و برتر و بر آنان ‌تواناست‌ و بر همه‌ چيز غالب‌ و مسلط مي‌باشد. پس‌ مراد از علو؛ علو قدر و مرتبه‌است، نه‌ علو مكاني‌ زيرا خداي‌ سبحان‌ از قرار گرفتن‌ در مكان‌ مبرا و منزه‌ مي‌باشد. خاطرنشان‌ مي‌شود كه‌ اين‌ آيه‌كريمه‌ را «آيه‌الكرسي‌» مي‌نامند.

فضيلت‌ آيه‌ الكرسي: در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم از ابي‌بن‌كعب‌ رضی الله عنه سؤال‌ كردند: كدامين‌ آيه‌ از آيات‌ كتاب‌ خداي‌ عزوجل‌ بزرگتر است‌؟ گفت: آيه‌الكرسي، فرمودند: «تهنيت‌ باد بر تو علم، اي‌ ابامنذر!». همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ به‌ روايت‌ اسماء بنت‌ يزيدبن‌ سكن‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: «بي‌گمان‌ اسم‌ اعظم‌ خداوند جلّ جلاله در اين‌ دو آيه‌ كريمه‌ است: (اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ)، و (الم ‏(1) اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ‏) (آل‌ عمران‌/ 1). همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است: «آيه‌الكرسي‌ سرور همه‌ آيات‌ قرآن‌ است‌ و در هيچ‌ خانه‌اي‌ كه‌ شيطان‌ در آن‌ است، خوانده‌ نمي‌شود، مگر اين‌ كه‌ شيطان‌ از آن‌ خانه ‌بيرون‌ مي‌رود». همچنين‌ در حديث‌ شريف‌ آمده‌ است: «من‌ قرأ دبر كل‌ صلاة‌ مكتوبة ‌آیة ‌الكرسي‌ لم‌ يمنعه‌ من‌ دخول‌ الجنة‌ إلا أن‌ يموت‌: كسي‌ كه‌ پس‌ از هر نماز فرض‌ آيه‌الكرسي‌
را بخواند، هيچ‌ چيز ديگري‌ او را از ورود به‌ بهشت‌ باز نداشته‌ است، جز اين‌ كه‌ بميرد». احاديث‌ بسيار ديگري‌ نيز در فضيلت‌ آيه‌الكرسي‌ آمده‌ است ‌كه‌ به‌ جهت‌ اختصار از ذكر آنها صرف نظر كرديم‌.

ابن‌كثير مي‌گويد: «آيه‌الكرسي‌ مشتمل‌ بر ده‌ جمله‌ مستقل‌ است‌ كه‌ همه‌ به‌ ذات‌الهي‌ متعلق‌اند و در آنها تمجيد و تعظيم‌ خداي‌ يكتا مي‌باشد».
تفسیر
سورة البقرة
لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ256
«در دين‌ هيچ‌ اجباري‌ نيست‌» يعني: هيچ‌كس‌ از كفار را - در صورتي‌ كه ‌به‌پرداخت‌ جزيه‌ تن‌ دردهد - به‌ قبول‌ اسلام‌ اجبار و اكراه‌ ننماييد زيرا دلايل‌ وبرهانهاي‌ دين‌ حق‌ آشكار و روشن‌ است‌ و نيازي‌ به‌ اين‌ وجود ندارد كه‌ كسي‌ را به ‌اجبار به‌ آن‌ وادار نمود. در بيان‌ سبب‌ نزول‌ آيه‌ كريمه‌ آمده‌ است: گروهي‌ از انصار مدينه‌ گفتند: «ما قبل‌ از اسلام‌ با اين‌ اعتقاد كه‌ دين‌ يهود از دين‌ ما بهتر است‌؛ فرزندانمان‌ را به‌ دين‌ آنان‌ درآورديم‌ و حالا كه‌ خداي‌ عزوجل‌ اسلام‌ را نمايان‌گردانيد، ديگر مي‌بايد فرزندانمان‌ را به‌ جبر و اكراه‌ به‌ پذيرش‌ اسلام‌ وادارنماييم‌»، پس‌ چون‌ اين‌ آيه‌ كريمه‌ نازل‌ شد، رسول‌ خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم فرزندان‌ انصار را مخير ساخته‌ و آنان‌ را به‌ پذيرفتن‌ اسلام، اجبار و اكراه‌ نكردند. آري‌! اكراه‌ واجبار منتفي‌ است‌؛ «چرا كه‌ رشد از غي، به‌ روشني‌ آشكار شده‌ است‌» مراد از رشد دراينجا؛ ايمان‌ و مراد از غي‌؛ كفر است‌. يعني: راه‌ از بي‌راهه‌ متمايز و آشكار و ايمان ‌با دلايل‌ و برهانهاي‌ خود متجلي‌ و روشن‌ گرديده‌ است‌ بنابراين، نيازي‌ به‌ اجباركسي‌ بر پذيرش‌ اسلام‌ وجود ندارد «پس‌ هر كس‌ به‌ طاغوت‌ كفر ورزد» طاغوت: كاهن، شيطان، بت‌ و هر سردمداري‌ در عرصه‌ گمراهي‌ است‌ «و به‌ خدا ايمان ‌آورد» بعد از آن‌ كه‌ راه‌ از بيراهه‌ بر وي‌ آشكار گشته‌ است‌؛ «هرآينه‌ به‌ عروه‌الوثقي‌چنگ‌ زده‌ است‌» عروه: يك‌ طرف‌ ريسماني‌ است‌ كه‌ به‌ شكل‌ حلقه‌اي‌ گره‌زده ‌مي‌شود و هر كس‌ به‌ چاهي‌ فرو رود، يا از آن‌ بالا آيد، آن‌ حلقه‌ را محكم‌ دردست‌ خويش‌ مي‌گيرد. مراد از آن‌ در اينجا؛ وسيله‌ نجات‌ است‌. وثقي: يعني: محكم‌ به‌هم‌ گره‌زده‌شده‌ و سخت‌ استوار. آري‌! هر كس‌ ايمان‌ آورد؛ به‌دستاويزي‌ محكم‌ و استوار چنگ‌ زده‌ است‌ «كه‌ گسستني‌ براي‌ آن‌ نيست‌» يعني: آن‌ حلقه‌ هرگز باز و گسسته‌ نمي‌شود تا كسي‌ را كه‌ به‌ آن‌ چنگ‌ زده‌، هلاك‌ كند، بلكه‌ فرد چنگ‌زننده‌ به‌ خود را همان‌طور به‌ بهشت‌ مي‌رساند و از بهشت‌ فقط كسي‌ جدا مي‌افتد كه‌ به‌ آن‌ حلقه‌ چنگ‌ نزده ‌باشد.

ابن‌كثير آراي‌ علما درباره‌ «عروة‌الوثقي‌» را چنين‌ نقل‌ مي‌كند: «عروه‌ الوثقي‌؛ ايمان‌ است‌». سدي‌ مي‌گويد: «عروه‌الوثقي‌ اسلام‌ است‌». سعيدبن‌ جبير وضحاك‌ مي‌گويند: «عروه‌الوثقي‌؛ كلمه‌ طيبه‌ لا اله‌ الا الله است‌». انس‌بن‌ مالك‌ رضی الله عنه مي‌گويد: «عروه‌الوثقي‌ قرآن‌ است‌». سالم‌ابن‌ابي‌الجعد مي‌گويد: «عروه‌الوثقي‌ دوست‌ داشتن‌ در راه‌ الله و دشمني‌ ورزيدن‌ به‌ خاطر اوست‌». آن‌گاه‌ ابن‌كثير درجمع‌بندي‌ اين‌ آراء مي‌گويد: «همه‌ اين‌ اقوال‌ صحيح‌ است‌ و ميان‌ آنها هيچ‌گونه‌ تعارضي‌ وجود ندارد». «و خداوند شنواست‌» همه‌ گفتني‌ها را «داناست‌» به‌ همه‌اعتقادات‌؛ اعم‌ از كفر و ايمان‌. قرطبي‌ گفته‌ است: «از آنجا كه‌ ايمان‌ به‌ خدا جلّ جلاله وكفر به‌ طاغوت، از اموري‌ است‌ كه‌ به‌ زبان‌ گفته‌ مي‌شود و قلب‌ آن‌ را باورمي‌كند، پس، مناسب‌ بود كه‌ در اينجا صفت‌ «سميع‌» براي‌ گفتني‌ها و صفت‌«عليم‌» براي‌ معتقدات‌ به‌ كار رود، كه‌ چنين‌ شد».

اين‌ آيه‌ كريمه‌ قاعده‌اي‌ بزرگ‌ از قواعد اسلام‌ و ركني‌ عظيم‌ از اركان‌ سياست، برنامه‌ و راه‌ و روش‌ آن‌ است‌. قاعده‌اي‌ كه‌ اجبار كسي‌ را به‌ پذيرش‌ دين‌ روانمي‌داند و همچنين‌ به‌ كسي‌ اين‌ اجازه‌ را نمي‌دهد كه‌ فردي‌ از اهل‌ اديان‌ را به‌ اجبار از دين‌ وي‌ خارج‌ سازد. البته‌ اين‌ قاعده‌ هنگامي‌ تحقق‌ مي‌پذيرد كه‌ مسلمانان‌ قوي ‌و نيرومند باشند، به‌ گونه‌اي‌ كه‌ بتوانند از هويت‌ و حيات‌ ديني‌شان‌ در برابرفتنه‌گران‌ حراست‌ و حفاظت‌ نمايند، لذا براي‌ تأمين‌ آزادي‌ دعوت‌ و ايمني‌ از فتنه، جهاد عليه‌ سلطه‌ متجاوز امري‌ اجتناب‌ ناپذير است‌ و بعد از آن، موضوع‌گردن‌ نهادن‌ به‌ اسلام‌ در حوزه‌ فردي‌ و گروهي، چيزي‌ است‌ كه‌ به‌ قناعت‌ اختياري ‌انسانها از طريق‌ حجت‌ و برهان، يا گفت‌وگو به‌ شيوه‌اي‌ كه‌ نيكوتر است‌، واگذاشته ‌مي‌شود و در اين‌ ميدان، ديگر نه جهاد مسلحانه‌اي‌ در كار است‌ و نه‌ اجبار و فشاري‌.

صاحب‌ تفسير «المنير» پس‌ از آن‌ كه‌ اقوال‌ و آراي‌ مفسران‌ در خصوص‌ منسوخ‌ شدن‌ اين‌ آيه‌ كريمه‌ را با آيه: (يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ) «توبه/73» نقل‌مي‌كند؛ اين‌ استنباط را به‌ دست‌ مي‌دهد كه‌ قول‌ به‌ نسخ‌ آن‌ ضعيف‌ است‌، لذا قول ‌صحيح‌ اين‌ است‌ كه‌ آيه‌ كريمه‌ منسوخ‌ نيست‌. شهيد سيد قطب رحمه الله نيز در «في‌ ظلال‌القرآن‌» اين‌ آيه‌ كريمه‌ را از بارزترين‌ وج
وه‌ گرامي‌داشت‌ خداوند متعال‌ از انسان ‌مي‌ داند و با بياني‌ مدلل‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ ميان‌ اصل‌ عدم‌ اكراه‌ بر دين‌ و اصل‌ مشروعيت‌ جهاد مسلحانه، هيچ‌گونه‌ تعارض‌ و تناقضي‌ وجود ندارد و هر يك‌ از آنها مجال‌ خاص‌ خود را دارا مي‌باشند[نگاه کنید به ترجمه فارسی المنیر (2/42ـ40) و متن عربی «فی ظلال القرآن 1/293ـ296»، طبع دار الشروق].
سـورتي القارعة والتكاثر
🔹القارئ: بندر بليلة

🔸تلاوة خاشـ🎧ـعة


نشر دهید.

تـــلاوات خاشـــعانە و مــانــدگار

@Qraann_4
‍ ‍ 🌟🌟 🌟 🌟 🌟 🌟 🌟 🌟
👇 زیباترین و جدیدترین کلیپ ها و فیلم های اسلامی و گیف های زیبا و جالب 😍 🌙👇
👇 زیباترین سخنرانی های تصویری علمای بزرگ اسلام (فارسی و عربی) 😍 🌙👇
👇 زیباترین و جدیدترین اناشید و سرودهای تصویری (فارسی و عربی و انگلیسی) 😍 🌙👇
👇 معرفی بهترین کانالهای فعال در نشر و پخش کلیپ و سریال های اسلامی 😍 🌙👇
https://www.tgoop.com/joinchat-AAAAAEtL2SkaOL3rubRk2g
🌟 🌟 🌟 🌟 🌟 🌟 🌟 🌟
سورة البقرة ( كاملة ) للقارئ اسلام صبحى | islam sobhi surah albaqara
<unknown>
{ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا ۚ }

🔸سورة البقرة
🔹القارئ اسلام صبحي

تـــلاوات خاشـــعانە و مــانــدگار

@Qraann_4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹 القارئ إسلام صبحي 🌹

تـــلاوات خاشـــعانە و مــانــدگار

@Qraann_4
سورة سبأ | بصوت القارئ اسلام صبحي| تلاوة نادية هادئة مريحه للقلب
<unknown>
°°
🔹قُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ 🥀..

🔸سورة سبأ
🔹القارئ اسلام صبحي

تـــلاوات خاشـــعانە و مــانــدگار

@Qraann_4
سورة ابراهيم كامله - تلاوة هادئه | اسلام صبحي || Surah Ibrahim
<unknown>
°°
{ فَلَا تَلُومُونِي وَلُومُوا أَنفُسَكُم }


اللَهم اهْدِنَا، وَاهْدِ بِنَا، وَاجْعَلنَا سَبَبًا لِـ مَنْ اهْتَدَى🕊

سورة إبراهيم || القارئ اسلام صبحي

تـــلاوات خاشـــعانە و مــانــدگار

@Qraann_4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹« ومِنْ آيَاتِهِ » آيات الله في سورة الروم
🔸بأداء يفوق الوصف للشيخ عبدالباسط عبدالصمد

تـــلاوات خاشـــعانە و مــانــدگار

@Qraann_4
اللهم صل على محمد و على آل محمد 🤍 🌸
2025/02/22 14:38:15
Back to Top
HTML Embed Code: