آمده بودی می‌گفتند
امین است و مهربان.
صبوری کردی.
مهربانی کردی.
شهر یادگرفته بود مهربان باشد.
ولی فقط برای رفتنت صبور شد.
و تو رفتی و با خودت بردی.
مهر را، صبر را، رحمت را، نعمت را،

همه را بردی و فقط بین کوچه ای باریک، مجاور خانه ات،
خانه‌ای کوچک ماند و دختری که بر سینه قرآنت را میفشرد.
تو دینش را کامل کرده بودی.
و آنها دینش را غریب گیر آوردند.

یا محمد(ص)
بعد از رفتنت رحمی نماند...
تنها دخترت ماند و خانه ای با دری سوخته
تنها علی (ع)ماند و چاهی با صدای گرفته
تنها حسن(ع) ماند و چشمی سرخ و جانی خسته
تنها حسین(ع) ماند و خیزران و دندانی شکسته
.
.
.
تو رفتی و هر آنچه آوردی با خودت بردی جز؛
دخترت!
که در خانه قرآن تو را میخواند.
تو کوله ای داشتی از بهشت، که از آن کوثری بر زمین ماند
تا بخواند و قرن ها بدون صوت صدایش باقی نماند.
تو رفتی و مهربانی را بردی
ولی از نسل مهربانت
کسی اینجاست که ما قرنهاست گمش کردیم.

جهان بعد از تو
"محمد" اش را گم کرده.
✍️🏻ب.نظری منش#رد_قلم

#پیامبر_اکرم صل الله علیه و آله
#شهادت_پیامبر (ص) #ماه_صفر

@Rade_ghalam

"با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبالِ پریشانی ام"

شوری اشکی به چشم و آه من
گوش کن ای حضرت دلخواه من

پنجره چوبی و بارانیم
دربه در وادی فولادیم

خسته شدم راه نشانم بده
"خط امانی ز گناهم بده"

دست نیاز است و دل خاکیم
کفتر آن گنبد افلاکیم

نوت صدایم همه شد یا رضا
گوش دلم پُر؛ پُر نقاره ها

باز به یاد غم بی یاریم
یاد حصیری و پریشانیم

شعله عشقش عطشت را گرفت
یاد گلویی نفست را گرفت

می روی و موجم و طوفانیم
آمده ام تا تو بگریانیم

پی نوشت: سلطان جانی، بر ما نگاهی...

✍🏻ب.نظری منش #رد_قلم
#امام_رضا (ع)
#مشهد
@Rade_ghalam_bot

.
.
یعقوب زمانه برسان فصل وصالی
تو جلوه گری کن که تو مولایی و هادی

چون یوسف مصرت برسد از سفری دور
بینا شود این شهر به نور مه نابی

عید است پدر، عیدی ما از پسر توست
از دور بیاید خبری؛ رد و غباری

ای کاش به حُسن حَسنی، از کرم تو
این فاصله کوتاه شود سوی نگاری

از عید تو مولا برسد، خاتم دنیا
انگشتریت میدهد بر شهر بهایی

🎉بهای این روزگار نگینی است که بر خاتم مولود امشب میدرخشد.
میلاد پدر دار و ندار ما
بر ایشان و بر ما مبارک 🎉
✍🏻ب.نظری منش #رد_قلم

#میلاد_پدر
#امام_حسن_عسکری (ع)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

@Rade_ghalam

این روزها چشمانم تار شده است.
بدنم زخمی است، لباس‌هایم کثیف.
می‌خندم ولی نمی‌خندم.
حرف می‌زنم اما ساکتم.
و هیچ کس نمی‌فهمد.

برای فهمیدن به چشمانت نیاز دارم.
تا ببینند حرف‌های من حرف نیست.
خنده‌های من خنده نیست.
چشم‌هایم...

چشم‌هایم به دنبال درب خانه توست.
دلم می‌خواهد انتهای کوچه‌ای بن بست دری باشد.
تو در را باز گذاشته باشی و من تن خسته‌ام را داخل حیاط خانه‌ات بکشم.
حیاط را رد کنم و به در خانه برسم
سایه ات را روی دیوار ببینم.
وارد اتاق شوم و تو مرا اول ببینی.
بشکنم، بخندم. بگریم
و وقت دیدنم، تو لبخندی بزنی.

آنگاه چشم تارم، روشن خواهد شد.
من می‌دانم برایم مادری خواهی کرد.
منی که در به درانه، سرِ سنگینم را به دامانت می‌سپارم.

تا بخوانی برایمان مادر!
والعصر...
بخوان مادر‌، برای این تن‌های خسته،
برای این تنهای خسته
بخوان...

مادر که تو باشی، بچه ها زنده‌اند به دعایت...

یا مولاتی
یا فاطمه (س)
اغیثینی...

✍️🏻ب.نظری منش #رد_قلم
#حضرت_فاطمه سلام‌الله‌علیها
#مناجات

@Aaayenehh
@Rade_ghalam

خدا رحمت کند هرکس که از "رحم"ات نشان دارد
و هرکس را ز داغ عشق غمی تا استخوان دارد

خدا رحمت کند این شادی بگذشته از در را
خدا رحمت کند لبخند را، دستان مادر را

و بعد از او خدا رحمت کند، هر روز، حیدر را
نخواهد دید چشمش جز سیاهی، روز دیگر را

و خواهد دید هر روز زمین؛ یک روز بدتر را
به ضرب قدرت و سکه، به تفریق اند بهتر را


علی کم میشود از این جماعت ها به سوی چاه
علی راز سکوت است و غم تنهایی جانکاه


خدا رحمت کند با بغض می گوید علی ای ماه
خدا رحمت کند، جان مرا، آه این غم جانکاه



شب جانکاه عالم است.
#تسلیت
#یازهرا (ع)
#فاطمیه #حضرت_فاطمه (س)
#حضرت_زهرا (س)

✍️🏻ب.نظری منش #رد_قلم

@Rade_ghalam

بوی نفرین است بوی دود نیست
بوی خون تازه بر دستان کیست؟

بوی خاکی که گذشت از عطر یاس
شوری اشکی به باغ با تیغ و داس

مانده پژواک صدا در عمق چاه
بعد هر لفظ سلام میگفت آه

ماند فریادش به گوش خواب شهر
مرد نخلستان ندارد تاب شهر

شهر ، شهر خون و شهر ‌قنفذ وآن دیگریست
این مدینه هرچه باشد شهر آن دلدار نیست

شهر پیغمبر کجا و کورهای نانجیب
شهر ‌آتش ها و کینه را چکار با بوی سیب؟

این مدینه جوی خون بر دامن اسلام ماست
این مدینه داغ کوثر بر لبان کبریاست

کهنه پیراهن، غم انگشتر اربابها
خون تشتی، صورت نیلی، عطش ،آن داغها

اشک سرخ حیدرت، ارثیه های دیگرش
آه زهرا، بعد تو، یک یا علی دریای غم دارد برش


#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان #یا_فاطمه #مادر
✍️🏻ب.نظری منش #رد_قلم

@Rade_ghalam

چشم های فاطمه(س)
سوزش علی بود.
برقش علی بود.
غمش علی بود.
چشمهایش به چشم علی بود.
و رفت
دنبال مرهم بود.
من هم دنبال مرهمم...

دیگر برای پهلوی فاطمه (س) ، نه!
برای چشم‌های علی(ع).
میدانی چه ها خواهد دید؟

#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
✍️🏻ب.نظری منش #رد_قلم

#یازهرا (س)
#شهادت_حضرت_زهرا (س)
#یافاطمه (س)

@Rade_ghalam

با بغض به آنها خیره شد
حالا آمده بودند. حالا که درد در سینه اش میپیچید. جویای حالش بودند.
کدام حال؟ شبیه آنهایی که زخم میزنند بعد حالت را میپرسند.
صدایش خشم داشت و بغض:
"چه نداشت علی که نخواستینش؟
آری، خوش نداشتید از علی برندگی شمشیرش را، سخت لگد کوب کردنشان را، به سخت کیفر دادن در کارهایش را، و سخت گیری اش را در راه خدا. اینها باعث دشمنی شما با او شد. رسالت پیامبر(ص) را از راه خارج کردید.پس بنشینید نگاه کنید آینده بی علی (ع) را، که آنچه شما کاشتید آیندگان درو کنند."
درو کردند
خون را
خون را
خون را
و خون سینه زهرا بند نیامد تا همین امروز...
زیر لب شب هنگام که راهی خانه شدید.
در همین کوچه پس کوچه های شهر، به یاد شهری که بعد از فاطمه(س) صدای سلام علی(ع) را بی جواب گذاشت.
بنام اسلام فاطمه (س)
برای اشکهای فاطمه (س) 
به جای روزهای نزیسته فاطمه (س)

فریاد کنید عشق فاطمه را

علی یا علی
علی یا علی
علی یا علی

مادرمان رفت، تا این نام بماند...
حواستان هست؟

✍️🏻ب.نظری منش #رد_قلم
▪️برشی از خطبه #حضرت_فاطمه سلام الله
در جمع زنان انصار

#یاامیرالمومنین #حضرت_فاطمه
#مادر

@Rade_ghalam

نمیدانم تابحال شده از عمق جان گریه کنید، طوری که اشک کم بیاورید یا نه؟ دلتان بخواهد آن لحظه یک اتفاق، یک نفر برسد و کاری کند. انگار در اتاق تاریکی در به در نور میمانی. این لحظه را برای کسی آرزو نمیکنم ولی؛ اگر پیش آمد آرزو میکنم رو کنید به نام دریایی عباس (ع) با چشمانی خیس
چند ساعت، شاید حتی یک روز، ناگهانی یک اتفاق می افتد. قرار نیست خارق العاده باشد. فکر کنید گرمتان است و ناگهان باد خنک بوزد. فکر کنید دوست ندارید کسی اشکتان را ببیند و آسمانی بارانی شود تا شما ببارید. ناگهان یک نفر زنگ بزند و حال بپرسد. دست فروشی فال بفروشد.
عباس (ع) سقای مرد دریاییست. دلش می لرزد از چشم های خیسی که به او امید دارند و به آبرویش پیش خدا، کاری میکند. شده فقط کاری کند یک نفس عمیق بکشید میان هق هقتان، آن را انجام میدهد.
باورش کنید، عباس (ع) اگر نتواند چشم خیستان را آرام کند، آب میشود تا آبرو بخرد.

امشب با چشمی بارانی، دلم هوای دریا داشت و هوای سقا
امیدوارم چشمتان فقط در پیشگاه خدا خیس شود و بر دامن عباس علی (ع) چون او و خدایش، او زیر سایه‌ی مولایش قیمت اشک را میدانند.

✍🏻ب.نظری منش #رد_قلم

#یا_عباس (ع)
@Rade_ghalam

“مادر متضاد ندارد.
این را بدان عزیزکم.
مادر یا مادر است یا مادر نیست.
صفت مطلق است این کلمه.
کسی که مادر نیست.
نسبتی با دلت ندارد که به او نامادری بگویی!
مادر بودن حس است.
باور است. با یک " نا" تضاد پیدا نمیکند.
من در آن خانه مادر توام عباس جان
و همسر امیرمومنان (ع) ولی بدان
در آن خانه مادر یکیست.
من نه فاطمه‌ام!
نه در تضاد با او!
مادرت، مادرانگی میکند.
بزرگ که شوی توام برای آنها برادری میکنی
اما بدان بین آنها و تو حدی است
که نامش ادب است.
نامش عشق است.
نامش اطاعت است.
بگذار روزگار برادریت را ثابت کند نه زبانت.
مادری من به پای زهرای رسول (ص) نمیرسد
ولی پسرم؛ ما آمدیم تا سبک کنیم
غم این خانه و تنهاییش را”

گاه مانند دوست بودی بانوی من.
گاه پرستار بودی و هرگاه مادر.
خانه‌ات در هر عید میزبان دختران فاطمه (س) بود.
پس مادری
آن هم مادری کهکشانی
که آسمان شبهای علی را روشن کرد...

#حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها
به قلم: ب.نظری منش #رد_قلم


@Aaayenehh

مدیونتم بانو ❤️‍🩹

از آن زمان که آغوشت تمام امنیتم بود.
من اولین مجلس روضه‌ام را زیر چادر تو تجربه کردم. تو به من آموختی اشک بد نیست وقتی به ذکر حسین است. تو به آموختی تنهایی مختص خداست و کمک خواستن
فقط از خداست.
تو به من آموختی فریادم باشد،
عشقم باشد،
درمانم باشد،
دردم باشد،
علی و اولادش.

روضه خان حق دارد که میخواند:
"مادر به اشک روضه مرا شیر داده است
در شیرم آب کرده ولی؛ سود با من است"

من خوشبختم که تو مادر منی بانو!
و این من؛ نه فقط من نویسنده‌ام.
بسیارند آنها که همین الان
دارند به مادرهایمان فکر میکنند.

مادرهایی که مشق عشق کردند
و ما را بین همان اشکها؛
سپردند به زهرا (س)

ما نذر اولاد اوییم و او نیاز ماست
و این مشق مادرهای ماست تا ما
"مادری" شویم...

من مادری گشتم و آغازش دقیق آنجاست
من را بغل کردی و گفتی: "مادرت اینجاست"
با اشک دیده در میان روضه‌ها گفتی
گرچه نبودم هم بدان؛ که مادرت زهراست

تولد او و روز مادرانگی بر ما مبارک
حضرت مادر 🙏🏻❤️

✍️🏻ب.نظری منش #رد_قلم
#حضرت_فاطمه سلام‌الله‌علیها
#روز_مادر_مبارک

@Aaayenehh

"خوشا آن دل که بابایش تو باشی"

ادامه👇🏻
بنام خالق پدر

خوشا عشقی که فرهادش تو باشی
خوشا مجنون که لیلایش تو باشی

خوشا حرفی که آغازش تو باشی
خوشا عمری که پایانش تو باشی

به وقت حسرت و غربت به هر دل
خوشا آن دل که بابایش تو باشی

"خوشه راهی که پایانش"؛ولی نه!
خوشا راهی که مولایش تو باشی

خوشا دردی که درمان از تو گیرد
خوشا کفری که ایمانش تو باشی

همه عالم چو پرگار و تو محور
خوشا کعبه که در جانش تو باشی

#بابا #یا_بابا #پدر #بنام_پدر
#روز_پدر #ولادت_امیرالمومنین علیه السلام

عیدتون مبااارک ✨️✨️✨️
✍️🏻ب.نظری منش #رد_قلم

@Rade_ghalam

اخرش به همانجا می رسیم
وقتی دورهایمان را زدیم
وقتی از عالم و ادم بریدیم
وقتی خودمان ماندیم و خودمان
در جهان سردی که ساختیم ، در به در نفس های گرمت که شدیم .
می رسیم به حرفی که خالقمان روز اول زد.
آنچه برایتان گذاشتم بهترین بود…

«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»


ما برای هیچمان
دوایی جز همه تو نخواهیم یافت.
تولدت مبارک
یا بقیه الله فی ارضه
ای بهترین نسخه برای درمان روزگارمان


✍🏻ب.نظری منش #رد_قلم

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نیمه_شعبان

@Rade_ghalam

چاووشی و قربانی انتظار را خوب فهمیده اند.
نتوانستم خیلی منتظر شادی باشم حلال کن.
و بشنو از حقیقتم:

آقای من!
یخ زده ایم
دست هایمان
نگاهمان
قلبمان
و نفس هایمان
از ما فقط "تو" مانده ای و شمع روشن تولدت.
تو مانده ای این کورسوی امیدت.
تو مانده ای و نفس گرمت
این شمع را به باد نسپار، این شمع نفس گرم تو را میخواهد...

#شمع_تولد #یاصاحب_الزمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #یامهدی (علیه السلام) #امام_دوازدهم #یک_نفر_مانده_از_این_قوم_که_برمیگردد #نیمه_شعبان #علیرضا_قربانی #چاووشی #دنیای_سرد

@Rade_ghalam