RAHIMMOHAMADI Telegram 2067
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️من و شریعتی /۴

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۸ آذر ۱۴۰۳


تا ان‌جایی که یاد ام هست، انجمن اسلامی به مدیریت یک دانش‌جوی سال بالایی به نام قلی‌پور شروع به سخت‌گیری کردند و گفتند اسم یوسفی‌ی اشکوری را از سخن‌رانان حذف کنید! ما نپذیرفتیم و روز آخر انجمن که تحت فشار از بالا قرار گرفته بود، اعلام کرد که ما این هم‌آیش را برگزار نمی‌کنیم و از آن حمایت نمی‌کنیم.

خورده بودیم به سدی بزرگ. هیچ فعالیتی در دانش‌کده نمی‌توانست انجام بگیرد، مگر این‌که زیر نظر یکی از این‌ها باشد و انجمن اسلامی خوش‌نام‌ترین‌شان بود. بسیج که آقای رحیم محمدی رئیس آن‌زمان اش بود، در ذهن ما به‌شدت نامطلوب بود؛ اگر نگویم منفور.

در یک روز مانده به اجرای برنامه باید در مورد حدود بیش از شش ماه کار و تلاش گروه ده نفره‌مان تصمیم می‌گرفتیم. داوود حسینی‌ی هاشم‌زاده، محمدعلی ذکریایی، عبدالعلی‌ی حسینیون، جلال یاسینی، هاشم واعظی، کبری ایران‌شاهی، من و چند نفر دیگر (اگر در ذکر اسامی اشتباه نکرده باشم) عضو این گروه ده نفره بودیم. تصمیم سختی گرفتیم: هم‌آیش را برگزار می‌کنیم. فردا هم‌آیش دکتر علی‌ی شریعتی در دوره‌ای که انتشار آثار دکتر شریعتی ممنوع بود و حتا نام او باید با احتیاط برده می‌شد، در حال برگزاری بود که من در آن فشار وحشت‌نام و پراضطراب کمیته‌ی انظباطی و انجمن اسلامی و بسیج و جهاد دانش‌گاهی و حراست دانش‌گاه، در دفتر رئیس دانش‌کده توسط نیروهای حراست به‌عنوان مدیر گروه ده نفره احضار شدم: هر اتفاق بدی بیافتد مسوول تویی و خود ات باید پاسخ‌گو باشی!

صدای اخراج از این تهدید به گوش ما رسید. من هیچ‌کدام‌ از سخن‌رانان را از نزدیک نمی‌شناختم؛ جز تقی‌ی آزاد ارمکی و حسین کچویان که گفته بودند اگر یوسفی‌ی اشکوری باشد، ما شرکت نمی‌کنیم و ما اسم هر دوشان را بر روی اعلامیه‌های چسبانده شده به در و دیوارهای دانش‌کده خط زده بودیم؛ یک دهن‌کجی‌ی صریح به دو استاد وابسته و غیر مستقل.

فضا پرآشوب بود و نیروهای نهادها ریخته بودند به آمفی تئاتر ابن خلدون و ما از هر سو تحت فشار بودیم. محمدرضا جوادی‌ی یگانه یک هم‌کلاسی‌ی اصول‌گرا از تیم آن‌ها بود و یکی از فعالین علیه ما. آن‌ها یک نیروی نفوذی در میان سخن‌رانان گذاشته بودند: یک هم‌کلاسی به نام خانم دایی که محتوای سخن‌رانی اش را حین سخن‌رانی عوض کرده بود و علیه ما سخن‌رانی کرده بود! خنجر زدن از پشت!

تمام در و دیوارهای آمفی تئاتر ابن خلدون را با جملات سوسیالیستی‌ی دکتر شریعتی علیه اقتصاد آزاد پر کرده بودیم؛ در دوره‌ای که پروژه‌ی تعدیل اقتصادی و وام گرفتن صندوق بین‌المللی‌ی پول در کشور تحت نظر اقتصاددانان بازار آزاد دکتر غنی‌نژاد، دکتر نیلی، دکتر طبیبیان و غیره در کشور در حال اجرا بود و کرباسچی شهردار تهران بود و در حال اجرای اقتصاد کاپیتالیستی در شهر تهران و گران کردن زنده‌گی در تهران که بعدها الگوی تمام شهرداری‌های کشور شد.

تحت فشار شدید حاکم بر ما بین دو نفر از اعضای گروه هاشم واعظی و محمدعلی‌ی ذکریایی تنش و درگیری پیش آمده بود و من وظیفه داشتم آن را به هر صورت مهار کنم و با زحمت زیاد این کار را کردم. نمی‌دانم بحث بر سر این بود که چه کسی مجری بشود یا چیزی دیگر.

نوبت به سخن‌رانی‌ی حسن یوسفی‌ی اشکوری شد. تهدید کردند اگر او یخن‌رانی بکند، او را از بالای صحن به پایین پرتاب خواهیم کرد. داوود حسینی یکی از معلولین هم‌محله‌ای خود را به آمفی‌ تئاتر کشانده بود و آن جلو بر روی ویلچر نشسته بود. او در آن جلسه نقش یک جان‌بازی را بازی می‌کرد که در جبهه‌ی ما قرار داشت؛ در مقابل جان‌بازانی که در طرف گروه فشار قرار داشتند! ملاحظه کنید که ناظر در چه فشاری داشتیم برنامه اجرا می‌کردیم.

در همین بین من از سوی حراست احضار شدم و تهدید کرده بودند و خواسته بودند برنامه یک روز باشد و روز دوم تعطیل شود. من ماجرا را به سخن‌رانان فردا اعلام کردم. علی رضا قلی که من در برابر قد و قامت او و سیبیل انبوه او مثل جوجه بودم، شروع کرد به خواهش و تمنا از من که "بگذار من امروز سخن بگویم!"

ادامه دارد.👇👇👇

#علی_شریعتی
#رحیم_محمدی

@NewHasanMohaddesi



tgoop.com/RahimMohamadi/2067
Create:
Last Update:

♦️من و شریعتی /۴

حسن محدثی‌ی گیلوایی
۸ آذر ۱۴۰۳


تا ان‌جایی که یاد ام هست، انجمن اسلامی به مدیریت یک دانش‌جوی سال بالایی به نام قلی‌پور شروع به سخت‌گیری کردند و گفتند اسم یوسفی‌ی اشکوری را از سخن‌رانان حذف کنید! ما نپذیرفتیم و روز آخر انجمن که تحت فشار از بالا قرار گرفته بود، اعلام کرد که ما این هم‌آیش را برگزار نمی‌کنیم و از آن حمایت نمی‌کنیم.

خورده بودیم به سدی بزرگ. هیچ فعالیتی در دانش‌کده نمی‌توانست انجام بگیرد، مگر این‌که زیر نظر یکی از این‌ها باشد و انجمن اسلامی خوش‌نام‌ترین‌شان بود. بسیج که آقای رحیم محمدی رئیس آن‌زمان اش بود، در ذهن ما به‌شدت نامطلوب بود؛ اگر نگویم منفور.

در یک روز مانده به اجرای برنامه باید در مورد حدود بیش از شش ماه کار و تلاش گروه ده نفره‌مان تصمیم می‌گرفتیم. داوود حسینی‌ی هاشم‌زاده، محمدعلی ذکریایی، عبدالعلی‌ی حسینیون، جلال یاسینی، هاشم واعظی، کبری ایران‌شاهی، من و چند نفر دیگر (اگر در ذکر اسامی اشتباه نکرده باشم) عضو این گروه ده نفره بودیم. تصمیم سختی گرفتیم: هم‌آیش را برگزار می‌کنیم. فردا هم‌آیش دکتر علی‌ی شریعتی در دوره‌ای که انتشار آثار دکتر شریعتی ممنوع بود و حتا نام او باید با احتیاط برده می‌شد، در حال برگزاری بود که من در آن فشار وحشت‌نام و پراضطراب کمیته‌ی انظباطی و انجمن اسلامی و بسیج و جهاد دانش‌گاهی و حراست دانش‌گاه، در دفتر رئیس دانش‌کده توسط نیروهای حراست به‌عنوان مدیر گروه ده نفره احضار شدم: هر اتفاق بدی بیافتد مسوول تویی و خود ات باید پاسخ‌گو باشی!

صدای اخراج از این تهدید به گوش ما رسید. من هیچ‌کدام‌ از سخن‌رانان را از نزدیک نمی‌شناختم؛ جز تقی‌ی آزاد ارمکی و حسین کچویان که گفته بودند اگر یوسفی‌ی اشکوری باشد، ما شرکت نمی‌کنیم و ما اسم هر دوشان را بر روی اعلامیه‌های چسبانده شده به در و دیوارهای دانش‌کده خط زده بودیم؛ یک دهن‌کجی‌ی صریح به دو استاد وابسته و غیر مستقل.

فضا پرآشوب بود و نیروهای نهادها ریخته بودند به آمفی تئاتر ابن خلدون و ما از هر سو تحت فشار بودیم. محمدرضا جوادی‌ی یگانه یک هم‌کلاسی‌ی اصول‌گرا از تیم آن‌ها بود و یکی از فعالین علیه ما. آن‌ها یک نیروی نفوذی در میان سخن‌رانان گذاشته بودند: یک هم‌کلاسی به نام خانم دایی که محتوای سخن‌رانی اش را حین سخن‌رانی عوض کرده بود و علیه ما سخن‌رانی کرده بود! خنجر زدن از پشت!

تمام در و دیوارهای آمفی تئاتر ابن خلدون را با جملات سوسیالیستی‌ی دکتر شریعتی علیه اقتصاد آزاد پر کرده بودیم؛ در دوره‌ای که پروژه‌ی تعدیل اقتصادی و وام گرفتن صندوق بین‌المللی‌ی پول در کشور تحت نظر اقتصاددانان بازار آزاد دکتر غنی‌نژاد، دکتر نیلی، دکتر طبیبیان و غیره در کشور در حال اجرا بود و کرباسچی شهردار تهران بود و در حال اجرای اقتصاد کاپیتالیستی در شهر تهران و گران کردن زنده‌گی در تهران که بعدها الگوی تمام شهرداری‌های کشور شد.

تحت فشار شدید حاکم بر ما بین دو نفر از اعضای گروه هاشم واعظی و محمدعلی‌ی ذکریایی تنش و درگیری پیش آمده بود و من وظیفه داشتم آن را به هر صورت مهار کنم و با زحمت زیاد این کار را کردم. نمی‌دانم بحث بر سر این بود که چه کسی مجری بشود یا چیزی دیگر.

نوبت به سخن‌رانی‌ی حسن یوسفی‌ی اشکوری شد. تهدید کردند اگر او یخن‌رانی بکند، او را از بالای صحن به پایین پرتاب خواهیم کرد. داوود حسینی یکی از معلولین هم‌محله‌ای خود را به آمفی‌ تئاتر کشانده بود و آن جلو بر روی ویلچر نشسته بود. او در آن جلسه نقش یک جان‌بازی را بازی می‌کرد که در جبهه‌ی ما قرار داشت؛ در مقابل جان‌بازانی که در طرف گروه فشار قرار داشتند! ملاحظه کنید که ناظر در چه فشاری داشتیم برنامه اجرا می‌کردیم.

در همین بین من از سوی حراست احضار شدم و تهدید کرده بودند و خواسته بودند برنامه یک روز باشد و روز دوم تعطیل شود. من ماجرا را به سخن‌رانان فردا اعلام کردم. علی رضا قلی که من در برابر قد و قامت او و سیبیل انبوه او مثل جوجه بودم، شروع کرد به خواهش و تمنا از من که "بگذار من امروز سخن بگویم!"

ادامه دارد.👇👇👇

#علی_شریعتی
#رحیم_محمدی

@NewHasanMohaddesi

BY جامعه ایرانی


Share with your friend now:
tgoop.com/RahimMohamadi/2067

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

SUCK Channel Telegram The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added. Other crimes that the SUCK Channel incited under Ng’s watch included using corrosive chemicals to make explosives and causing grievous bodily harm with intent. The court also found Ng responsible for calling on people to assist protesters who clashed violently with police at several universities in November 2019. Add the logo from your device. Adjust the visible area of your image. Congratulations! Now your Telegram channel has a face Click “Save”.! Joined by Telegram's representative in Brazil, Alan Campos, Perekopsky noted the platform was unable to cater to some of the TSE requests due to the company's operational setup. But Perekopsky added that these requests could be studied for future implementation.
from us


Telegram جامعه ایرانی
FROM American