tgoop.com/RahimMohamadi/2070
Last Update:
♦️من و شریعتی /۵
✍حسن محدثیی گیلوایی
۸ آذر ۱۴۰۳
من با اینکه از آن مرد شجاع و پردل که سن و سالی داشت و برای خود اش کسی بود، خجالت میکشیدم، با جدیت مخالفت کردم و گفتم با این کار ما اخراج خواهیم شد. من باید طوری کار را پیش میبردم که به نزاع نیانجامد. وقتی نوبت سخنرانیی آقای اشکوری شد، در گوش او (استاد یوسفیی اشکوری را اولین بار بود که از نزدیک میدیدم ولی نوشتههای متعددی از این آخوند مدافع شریعتی خوانده بودم) گفتم: حاج آقا تهدید کرده اند شما را از صحن به پایین بیاندازند.
آقای اشکوری گفت: نگران نباش! من در این کشور کتک زیاد خورده ام. تو فقط منو بفرست بالا، هیچ اتفاقی نمیافته (نقل به مضمون).
از او خواهش کردم جوری سخن بگوید که مراعات ما هم بشود و اخراج نشویم و او به من اطمینان داد. باری، هر طور بود، سخنرانیهای آنروز برگزار شد، ولی فردا نیروهای نهادها ریختند جلوی دانشکده و در ورودی را بستند و هیچکس را به داخل راه ندادند و به آمفی تئاتر هجوم بردند و عکسهای شریعتی و دیوارنوشتههای مقوایی را پاره کردند و کتابهای نمایشگاه کتاب شریعتی را هم ضبط کردند و پروندهی همآیش شریعتی در خرداد ۱۳۷۳ بسته شد.
صد نسخه پلی کپی (روی هم دویست نسخه) از دو متنی که نوشته بودم، همان روز اول به فروش رفت و از این پس خطر اخراج از دانشگاه هر روز در بیخ گوش ما اعلام حضور میکرد.
در آن روز رضا علیجانیی عزیز سردبیر آنروز ایران فردا که در همآیش شرکت کرده بود، با من ارتباط برقرار کرد و تلخیصی از نوشته ام در نقد فربهتر از ایدهئولوژیی دکتر سروش را در کتابی تحت عنوان ایدئولوژی علیه ایدئولوژی منتشر کرد و بعدها مرا به ایران فردا دعوت کرد و شدم یکی از نویسندهگان ایران فردا در همان سالها (نیمهی دوم دههی هفتاد).
از این زمان به بعد با شریعتی مواجههای دوگانه داشتم: مواجههای انتقادی که از همان سال ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ با نوشتن مقالهی دیکتاتوریی ایدهئولوگها صورت عینی به خود گرفته بود و مواجههی بازسازانه با افکار شریعتی به منظور شناخت سنت فکریی او و بازسازیی نظاممند و بیعیبتر افکار او. کتاب "الهیات انتقادی" متاله مسیحی چارلز دیویس را به خاطر قرابت با افکار شریعتی به همراه دوست عزیز و نازنین ام حسین بابالحوائجی ترجمه کردم و کتاب الاهیات انتقادی را با حمایت موسسهی پویه زیر نظر مهندس احراریی عزیز نوشتم و طرحی دادم برای انجام پژوهش و نگارش کتابی در بارهی اسلام انتقادی که متاسفانه هیچ حامیی مالی پیدا نکرد و ابتر ماند.
در تمام این سالها، این دو نوع مواجهه با آثار شریعتی ادامه پیدا کرد. در سال ۱۳۷۶ رسالهی کارشناسیی ارشد ام را با عنوان بررسی انتقادی آرای شریعتی در جامعهشناسی دین نوشتم؛ در حالیکه همکلاسیها به خاطر محرومیت احتمالی در آینده مرا از این کار برحذر میداشتند.
از مواجههی دوم هم که در مسیر بازسازیی اندیشهی شریعتی بود، محتوای کتابی را فراهم آورده ام که باید سر فرصت آماده کنم و منتشر کنم. امیدوار ام عمر ام به انجام این کار قد بدهد. باری، در تمام این سالها من همچنان کار کرده ام و رشد فکری داشته ام و مواجههی انتقادی ام با افکار و آثار شریعتی قویتر و قویتر شده است. در تمام این سالها با آثار و افکار او سر و کار داشته ام و همچنان سر و کار دارم. بر ترجمهی دو کتاب علیی شریعتی به عربی مقدمه نوشته ام و هر دو در عراق منتشر شده اند.
این است که من برای انتقاد از شریعتی و به پرسش کشیدن افکار او نیازی نمیبینم از کسی اجازه بگیرم. اگر نوشتههای من شریعتیستها را خوش نمیآید و آزار میدهد، من بی تقصیر ام. من یک خط سیر فکریی تدریجی داشته ام و اکنون که به اینجا رسیده ام، سالهای زیادی از کار و فکر را پشت سر گذاشته ام. البته میتوانم از آنها به خاطر این کار عذرخواهی بکنم و بگویم مرا ببخشایید! من ممکن است تا وقتی که زنده ام شریعتی را نقد بکنم. لطفا از او بت نسازید!
در ادامه تصاویری از آن همآیش را که در بزرگداشت علیی شریعتی در خرداد ۱۳۷۳ در آمفی تئاتر ابن خلدون دانشکدهی علوم اجتماعی زیر نظر فکریی من و با همت یکایک اعضای گروه ده نفرهی دانشجوییی ما برگزار شد، تقدیم مخاطبان محترم میکنم تا بی سند سخن نگفته باشم. البته افرادی که درگیر آن ماجرا بوده اند، میتوانند در این باره سخن بگویند و اشکالات احتمالیی خاطرهگوییی مرا برطرف کنند. این خاطرهگویی را همینجا پایان میدهم. مجال بیشتر نیست.
سپاسگزار ام از دکتر رحیم محمدیی عزیز که محرک نگارش این خاطرهنویسی شد! او نیز تحولات زیادی را سپری کرده است که شاید روزی مجال و انگیزه بیابد و در بارهی تحولات خود برای ما بنویسد.
👇👇👇
#علی_شریعتی
#رحیم_محمدی
@NewHasanMohaddesi
BY جامعه ایرانی
Share with your friend now:
tgoop.com/RahimMohamadi/2070