tgoop.com/Ri_sheh/1680
Last Update:
- این که ما در جامعه، آزاد هستیم، حقیقت ندارد. ما صرفا آزاد هستیم تا هر روز بلند شویم و سر کار برویم. این ایده که کار موجب اعتلای منزلت است، ساختهی سرمایهداری است.
- اساس سرمایه، استثمار است.
- امروز استثمار صرفا وقتی توی کارخانه هستید رخ نمیدهد. بلکه وقتی از حملونقل عمومی استفاده میکنید یا هنگامی که مدرسه هستید، و در حین بازتولید خانوادههایتان، حین بازتولید جامعه، وقتی که رویاپردازی میکنید هم رخ میدهد. مقاومت باید در همهی اینها، همهی این حیطهها و در همهی لحظهها رخ دهد.
- من همیشه فکر میکردم استاد بودن یعنی تعلیم و تمرین آزادی، اما همهجا باید آنچه دولت به تو میگوید را آموزش دهی.
- تنها راه برای ریشهکن کردن استثمار این است که قابلیت خودمان جهت به دست گرفتن امور برای سازماندهی اجتماعی و خودمدیریتی ظرفیتهای فکریمان را بسط و توسعه دهیم.
- یک جناح رادیکال در جنبش اعتراضی ما شکل گرفت که میگفت یک جامعهی متضاد باید بنیانگذاری شود و زندگی باید بهطور بنیادین چه در خیابان و چه در ذهن مردم متحول شود.
- بخشی از یک جنبش بودن به معنای قبول کردن بار آن هم هست. مسئولیت خواهد داشت.
- درد کلیدی است که باب ورود به اجتماع را میگشاید. همۀ سوژههای جمعی بزرگ از رهگذر درد شکل میگیرند ــ دستکم، آنها که علیه غصب زمان حیات به دست قدرت برساخته مبارزه میکنند؛ آنها که زمان را در قامت قدرت برسازنده بازیافتهاند، در هیئت امتناع از کارِ استثمارشده و سرپیچی از مراتب و فرامینی که بر استثمار مزبور ابتنا دارند. درد بنیان دموکراتیک جامعۀ سیاسی است، در حالی که ترس بنیان دیکتاتورمآبانه و اقتدارگرایانۀ آن است.
- مقاومت، نسبت به قدرت اولویت دارد. این قاعده دیدگاه متفاوتی دربارهی تحول درگیریهای مدرن و ظهور جنگ جهانی و دائمیِ کنونی به ما میدهد. تشخیصِ اولویتِ مقاومت ما را قادر میسازد تاریخ را از پایین بنگریم و بدیلهایی را که امروز امکانپذیرند، پیش روی ما میگذارد.
- هر یک از ما ماشینی هستیم که واقعیت را تولید میکند، هر یک از ما ماشینی هستیم که «میسازد». امروز دیگر پیامبری وجود ندارد، دیگر کسی نیست که در بیابانها موعظهگری کند و جماعتی را بهوجود آورد و بسازد. فقط «مبارز» یا به عبارتی کسی وجود دارد که فقرِ جهان را بهطور کامل تجربه میکند و اَشکالِ نوینِ بهرهکشی و اَشکالِ نوینِ رنج را شناسایی میکند و فرایندهای آزادسازی را بر این اساس سازمان میدهد و در آنها شرکت میکند.
- پیر شدن پایان نیست. بلکه تداوم مطبوع و آرام توان فعالیت است. مرگ لازمهی زندگی نیست، مرگ چیزی اضافه بر زندگی است و پیر شدن نه نزدیکی به مرگ، بلکه لذتبردنی دیگرگونه از زندگی است. من کسانی را که در پیری مینویسند بسیار تحسین میکنم؛ نه چون پیرها خردمندترند، بلکه فقط به این دلیل که در سالخوردگی بیشتر میتوانند زندگی کنند. در آنچه مردم پیری مینامند لذت والایی وجود دارد که در واقع بالاترین شکل زندگی است، چیزی که باید آن را بازشناسی کرد.
- هر یک از ما مسئول تکینگی خویش و اکنون خویش است. در هر سنی که باشد.
این تنها راه اجتناب از مرگ است: زمان را از آن خود کن. نگهاش دار و با مسئولیت پرش کن. وگرنه از دستاش خواهی داد. با روزمرگی، با عادت یا خستگی، افسردگی یا عصبانیت.
جاودانگی مسئولیت ما در برابر زمان حال است. در هر لحظه و هر موردی.
برگرفته از کتابهای "امپراتوری" و "انبوه خلق" اثر "آنتونیو نگری" + مستند "نگری؛ شورشی که هرگز پایان نمییابد" + چند یادداشت و مصاحبه از "آنتونیو نگری"
مترجم: فواد حبیبی
#واژه
#متن_مانا
@Ri_sheh
http://www.instagram.com/Like_a_director
BY ریشه
Share with your friend now:
tgoop.com/Ri_sheh/1680