tgoop.com/Ri_sheh/1745
Last Update:
- انسان نه در جستوجوی آزادی، که در جستوجوی نان است. مردم هر کسی را که به آنها نان دهد، پرستش میکنند. انسانها ضعیفتر از آن هستند که موهبت آزادی را تاب بیاورند.
- انسانها توانایی شگرفی در خودفریبی و غرق شدن در نادانی خود دارند. زیرا تشویش و پریشانیِ همراه اندیشه، نفرتبرانگیز است.
- چیزی به نام "انسانیت" وجود ندارد. تنها انسانهایی هستند که توسط نیازها و توهمات متضاد خود هدایت میشوند و محکوم به تحمل انواع سستی و ضعف در اراده و قضاوت هستند.
- جمعیت انسانی نه با احساسات گاه و بیگاه اخلاقی، و نه با منافع شخصی، بلکه صرفا با نیازهای لحظهای هدایت میشود.
- نه تنها ریشههای علم و فلسفه، بلکه پیشرفت آنها نیز سرچشمه گرفته از اقدام علیه عقل زمانه است.
- انسانها در حیات روزانهی خویش، تنها به فکر سود و زیان هستند.
- انسان نمیتواند بدون توهم زنده بماند.
- ایمان قدرت خویش را از عادت میگیرد.
- شوپنهاور مینویسد: 《سکس، هدف نهایی و غایی تمامی تلاشها و کوششهای آدمیان است.》
- عادات ادراکی ما انسانها بسیار احمقانه است. ما 99 درصد از محرکهای حسیای را که دریافت میکنیم، نادیده میگیریم و باقیمانده را به ابژههای مجزای ذهنی تبدیل میکنیم. سپس به آن ابژههای ذهنی بنا به عادتی برنامهریزی شده، واکنش نشان میدهیم.
- ما فرزندان دودمانی دور و درازایم که فقط بخش اندکی از آن، گونهی انسان است. ردپاهایی که از گذشته در ما بهجای مانده است سابقهاش بسیار فراتر از انسانهای دیگر که پیش از ما بودند میرود. مغز و ستون فقرات ما با ردهایی از دنیاهای بسیار کهن رمزگذاری شده است.
- این مدعا را که انسان اشرف مخلوقات است میتوان از این واقعیت استنتاج کرد که هیچ موجود دیگری به مدعای مذکور اعتراضی نکرده است. "جورج کریستف لیختنبرگ"
- شهودهای مردم در مورد مسائل اخلاقی، سطحی و کوتاهمدت و موقتی هستند..
- انسانها گمان میبرند که موجوداتی خودآگاه و آزاد هستند، در حالی که به واقع تنها حیواناتی فریبخوردهاند. انسان هرگز از تلاش برای فرار از آنچه خود میپندارد هست، دست نمیکشد. تلاش برای رهایی جستن از آزادی. (آزادیای که هیچوقت هم نداشته)
- بسیار بعید است که افراد آزادی خویش را بیش از آسایشی که با بندگی همراه است بها و ارزش نهند.
- دیکتاتورها وعدهی امنیت میدهند.
- از نظر پیروان ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت، اسلام) دین یک باور حقیقی است. تنها یک باور درست وجود دارد (دین ما) و دیگر روشهای زیستن، خطا است.
- جرائم سازمانیافته و قانون در یک همزیستی با یکدیگر هستند و جلوی هرگونه اصلاح اساسی و رادیکال را میگیرند.
- علم انسان را قادر میسازد نیازهایش را رفع کند. ولی هیچ کاری برای تغییر این نیازها نخواهد کرد.
- بسیاری از مشاغل، اکنون نیازهایی را ارضا میکنند که در گذشته سرکوب یا پنهان میشدند. اقتصادی پررونق متشکل از روانپزشکها، ادیان، طراحان و بوتیکهای معنوی، ناگهان ظاهر گشتهاند. فراتر از این، اقتصاد خاکستری عظیمی متشکل از صنایع غیرقانونی نیز در جریان است که مواد مخدر و سکس را تامین میکند. کارکرد این اقتصاد جدید، چه قانونی باشد و چه غیرقانونی، سرگرم کردن و منحرف کردن جمعیتی است که با وجود آن که امروز بیش از همیشه مشغول است، مخفیانه به عبث بودن این اقتصاد شک کرده است.
- اثر عمدهی انقلاب صنعتی، به وجود آمدن طبقهی کارگر بود. در آغاز قرن بیستویکم فاز جدیدی از انقلاب صنعتی (انقلاب فناوری) در حال وقوع است که دیر یا زود بخش بزرگی از جمعیت انسانی را مازاد بر احتیاج خواهد کرد. ما در حال نزدیک شدن به دورانی هستیم که تقریبا تمامی انسانها به این منظور کار میکنند که دیگر انسانها را سرگرم کنند.
- تولید دیگر اصلیترین کارکرد زندگی اقتصادی نیست. پس کارکرد آن چیست؟ حواسپرتی.
- بازارها با ترویج خلقیات جدید، باعث تغییر رفتار میشوند.
- در نگاه یونانیان باستان، کار بیپایان، نشانهی بردگی بود.
- جنگهای امروزی را نه سربازان نظامی، که کامپیوترها بر عهده دارند. و در دولتهای فروپاشیده که بخش بزرگی از دنیا را گرفتهاند، این وظیفه بر دوش ارتشهای نامنظم و ناقص فقرا است.
برگرفته از کتاب: سگهای پوشالی (تاملی در باب انسان و دیگر حیوانات)
نویسنده: جان گری
مترجم: سامان مرادخانی
#واژه
#متن_مانا
@Ri_sheh
BY ریشه
Share with your friend now:
tgoop.com/Ri_sheh/1745