RI_SHEH Telegram 1751
- هر چه قدرت بیش‌تر باشد، کارایی‌اش خاموش‌تر و سروصدایش کم‌تر می‌شود. آن‌جا که قدرت نیازمند جلب توجه است، پیشاپیش رو به ضعف نهاده است.

- خشونت محض، صاحب قدرت را در موضع انفعال شدید و فقدان آزادی قرار می‌دهد.

- وقتی کار به تحمیل مجازات برسد، قدرت به پایان می‌رسد.

- تحمیل الگوهای انتخاب، توهم آزادی فراهم می‌کند.

- قدرتی که از طریق عادات عمل می‌کند، کاراتر و استوارتر از قدرتی است که دستور می‌دهد و زور می‌گوید.

- خشونت نشانه‌ی ناتوانی است.

- قدرت نظامی غالبا روی دیگر سکه‌ی ضعف داخلی است.

- پیوندی ایجابی هست میان مسلم گرفتن قدرت، فراموش کردن قدرت و ابعاد قدرت. می‌توان گفت جایی که هیچ‌کس از قدرت سخن نمی‌گوید، همان‌جاست که حتما قدرت، هم به صورت ایمن و هم بسیار قاطع وجود دارد. برای متزلزل کردن قدرت ابتدا باید آن را به پرسش کشید.

- قدرت به‌سان فشار مکانیکی عمل نمی‌کند، یعنی صرفا جسمی را از مسیر اصلی‌اش خارج نمی‌کند. در واقع، اثرِ قدرت به‌سان میدانی است که در آن جسم به تعبیری به دل‌خواه خود حرکت می‌کند.
مدل زورگویی نمی‌تواند حق پیچیدگی قدرت را ادا کند. قدرت به‌مثابه زورگویی یعنی عملی کردن تصمیمات شخصی خویش برخلاف اراده‌ی دیگری. لذا این مدل فقط درجه‌ی بسیار کم‌تری از وساطت را میان خود و دیگری نشان می‌دهد: رابطه‌ی تعارض و تخاصم. بنا بر این مدل، خود به درون دیگری وارد نمی‌شود.
آن شکل از قدرت که اثرات‌اش را نه در تقابل با کارهای مورد نظر دیگری، بلکه از درون این کارها، اِعمال می‌کند وساطت بیش‌تری دارد؛ زیراقدرتِ برتر قدرتی است که آینده‌ی دیگری را شکل می‌دهد، نه این که سد راه آن شود. قدرت برتر به‌جای ممانعت از عمل خاص دیگری، حتی پیش از آن که دیگری دست به کاری بزند بر محیط عمل‌ او تاثیر می‌گذارد و روی آن محیط کار می‌کند، به‌گونه‌ای که دیگری از روی اراده‌ی خویش و حتی بدون تهدید هرگونه عامل بازدارنده تصمیمی در جهت اراده‌ی قدرت می‌گیرد. صاحب قدرت بدون توسل به خشونت، در روح دیگری جای می‌گیرد.
این که مطیعان قدرت چنان از اراده‌ی صاحب قدرت متابعت کنند که گویی اراده‌ی خودشان است، یا حتی آن اراده را پیش‌بینی کنند و به پیشواز آن بروند، نشانه‌ی قدرتی برتر است. چه‌بسا مطیع قدرت کاری را که به هر روی می‌خواست انجام دهد به اراده‌ی قدرتی برتر احاله کند و از این راه آن را بزرگ و زیبا جلوه دهد و این کار را با یک "آری" یعنی تایید قاطعانه‌ی آن قدرت، به اجرا درآورد.

- قدرت انضباطی یا مراقبتی، وارد سوژه می‌شود. به اندرون بدن راه پیدا می‌کند و ردپاهایش را در آن به جا می‌گذارد و از این راه، عادات و کارهای یک‌نواخت روزمره را ایجاد می‌کند.
پیدایش زندان، ناشی از این نوع قدرت است. قدرتی که می‌خواهد از طریق موارد زیر، "سوژه‌ای مطیع" بسازد:
1. رام کردن رفتار با برنامه‌ی روزانه‌ی تمام‌وقت، کسب عادات و قید و بندهای بدن
2. رمزگذاری زمان و فضا و حرکت به دقیق‌ترین شکل ممکن با "ارتوپدی سازمان‌یافته"

این قدرت در پی ایجاد و تثبیت عادت‌ها است. می‌خواهد به طبیعت ثانوی تبدیل شود نه این که آسیب بزند.
حالت بدن اندک اندک تصحیح می‌شود؛ قید و بند حساب‌شده آرام آرام در هر جزء بدن جاری می‌شود، بر آن تسلط می‌یابد، آن را نرم و آماده در همه‌ی زمان‌ها می‌کند، و بی‌سر‌و‌صدا آن را به خودکاریِ عادت مبدل می‌سازد.
بدن قابل بهره‌کشی، بدن رام است. 《میشل فوکو》



برگرفته از کتاب: قدرت چیست؟
نویسنده: بیونگ چول-هان
مترجم: محمد زندی، علی حسن‌زاده



#واژه
#متن_مانا

@Ri_sheh



tgoop.com/Ri_sheh/1751
Create:
Last Update:

- هر چه قدرت بیش‌تر باشد، کارایی‌اش خاموش‌تر و سروصدایش کم‌تر می‌شود. آن‌جا که قدرت نیازمند جلب توجه است، پیشاپیش رو به ضعف نهاده است.

- خشونت محض، صاحب قدرت را در موضع انفعال شدید و فقدان آزادی قرار می‌دهد.

- وقتی کار به تحمیل مجازات برسد، قدرت به پایان می‌رسد.

- تحمیل الگوهای انتخاب، توهم آزادی فراهم می‌کند.

- قدرتی که از طریق عادات عمل می‌کند، کاراتر و استوارتر از قدرتی است که دستور می‌دهد و زور می‌گوید.

- خشونت نشانه‌ی ناتوانی است.

- قدرت نظامی غالبا روی دیگر سکه‌ی ضعف داخلی است.

- پیوندی ایجابی هست میان مسلم گرفتن قدرت، فراموش کردن قدرت و ابعاد قدرت. می‌توان گفت جایی که هیچ‌کس از قدرت سخن نمی‌گوید، همان‌جاست که حتما قدرت، هم به صورت ایمن و هم بسیار قاطع وجود دارد. برای متزلزل کردن قدرت ابتدا باید آن را به پرسش کشید.

- قدرت به‌سان فشار مکانیکی عمل نمی‌کند، یعنی صرفا جسمی را از مسیر اصلی‌اش خارج نمی‌کند. در واقع، اثرِ قدرت به‌سان میدانی است که در آن جسم به تعبیری به دل‌خواه خود حرکت می‌کند.
مدل زورگویی نمی‌تواند حق پیچیدگی قدرت را ادا کند. قدرت به‌مثابه زورگویی یعنی عملی کردن تصمیمات شخصی خویش برخلاف اراده‌ی دیگری. لذا این مدل فقط درجه‌ی بسیار کم‌تری از وساطت را میان خود و دیگری نشان می‌دهد: رابطه‌ی تعارض و تخاصم. بنا بر این مدل، خود به درون دیگری وارد نمی‌شود.
آن شکل از قدرت که اثرات‌اش را نه در تقابل با کارهای مورد نظر دیگری، بلکه از درون این کارها، اِعمال می‌کند وساطت بیش‌تری دارد؛ زیراقدرتِ برتر قدرتی است که آینده‌ی دیگری را شکل می‌دهد، نه این که سد راه آن شود. قدرت برتر به‌جای ممانعت از عمل خاص دیگری، حتی پیش از آن که دیگری دست به کاری بزند بر محیط عمل‌ او تاثیر می‌گذارد و روی آن محیط کار می‌کند، به‌گونه‌ای که دیگری از روی اراده‌ی خویش و حتی بدون تهدید هرگونه عامل بازدارنده تصمیمی در جهت اراده‌ی قدرت می‌گیرد. صاحب قدرت بدون توسل به خشونت، در روح دیگری جای می‌گیرد.
این که مطیعان قدرت چنان از اراده‌ی صاحب قدرت متابعت کنند که گویی اراده‌ی خودشان است، یا حتی آن اراده را پیش‌بینی کنند و به پیشواز آن بروند، نشانه‌ی قدرتی برتر است. چه‌بسا مطیع قدرت کاری را که به هر روی می‌خواست انجام دهد به اراده‌ی قدرتی برتر احاله کند و از این راه آن را بزرگ و زیبا جلوه دهد و این کار را با یک "آری" یعنی تایید قاطعانه‌ی آن قدرت، به اجرا درآورد.

- قدرت انضباطی یا مراقبتی، وارد سوژه می‌شود. به اندرون بدن راه پیدا می‌کند و ردپاهایش را در آن به جا می‌گذارد و از این راه، عادات و کارهای یک‌نواخت روزمره را ایجاد می‌کند.
پیدایش زندان، ناشی از این نوع قدرت است. قدرتی که می‌خواهد از طریق موارد زیر، "سوژه‌ای مطیع" بسازد:
1. رام کردن رفتار با برنامه‌ی روزانه‌ی تمام‌وقت، کسب عادات و قید و بندهای بدن
2. رمزگذاری زمان و فضا و حرکت به دقیق‌ترین شکل ممکن با "ارتوپدی سازمان‌یافته"

این قدرت در پی ایجاد و تثبیت عادت‌ها است. می‌خواهد به طبیعت ثانوی تبدیل شود نه این که آسیب بزند.
حالت بدن اندک اندک تصحیح می‌شود؛ قید و بند حساب‌شده آرام آرام در هر جزء بدن جاری می‌شود، بر آن تسلط می‌یابد، آن را نرم و آماده در همه‌ی زمان‌ها می‌کند، و بی‌سر‌و‌صدا آن را به خودکاریِ عادت مبدل می‌سازد.
بدن قابل بهره‌کشی، بدن رام است. 《میشل فوکو》



برگرفته از کتاب: قدرت چیست؟
نویسنده: بیونگ چول-هان
مترجم: محمد زندی، علی حسن‌زاده



#واژه
#متن_مانا

@Ri_sheh

BY ریشه


Share with your friend now:
tgoop.com/Ri_sheh/1751

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Add up to 50 administrators Select “New Channel” Telegram offers a powerful toolset that allows businesses to create and manage channels, groups, and bots to broadcast messages, engage in conversations, and offer reliable customer support via bots. Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value.
from us


Telegram ریشه
FROM American